هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   2 کاربر مهمان





پاسخ به: در جستجوی راز ققنوس(عضویت)
پیام زده شده در: ۲۱:۳۶ سه شنبه ۲۴ دی ۱۳۹۲

آليس لانگ باتم


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۵۷ چهارشنبه ۱۳ شهریور ۱۳۹۲
آخرین ورود:
۱۹:۵۲ چهارشنبه ۲ مهر ۱۳۹۳
از پسش برمیام!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 266
آفلاین
سلام


این یادآوری بود جهت سال ها بستری شدنمون در سنت مانگو.

بریم سر اصل مطلب، اومدیم درخواست عضویت بدیم. هرکاری قراره بکنیم، زودتر بگین، این چند روز بیکاریه، بانجامیم.همین.


تمام چیزی که برای بخشیدن دارد.. پوسته ی یک شکلات، تقدیم با عشق!


ویرایش شده توسط آلبوس دامبلدور در تاریخ ۱۳۹۲/۱۰/۲۶ ۰:۴۶:۳۱


تصویر کوچک شده


پاسخ به: در جستجوی راز ققنوس(عضویت)
پیام زده شده در: ۱۳:۲۳ پنجشنبه ۱۹ دی ۱۳۹۲

آلبوس دامبلدور


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۲۳ چهارشنبه ۲ بهمن ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۱۹:۵۶ سه شنبه ۱۶ دی ۱۳۹۳
از تو دورم دیگه!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 586
آفلاین
نقل قول:
دامبلدورمون ! ... بیا ُ مهلبونی کن ُ عمه جانت ُ بیار دَم پره خودت ُ بقیه بــِرارزاهام!

سوابق ِ درخشانم هنوز هم قصه ی مادران است برای نوزادانشان در نی نی لای لای هایِ جادویی شان!


عمه خانوم! باور کنین بودن یه پاتر بزرگتر برای همه مفید و در پاره ای از مواقع لازمه! مثلا شما همین تاپیک پناهگاهو نگاه کن! این هری شما مدتی که بزرگتر بالای سرش نبوده رفته به تعدد زوجات رو اورده و از هر کدومم چندتا بچه داره!

البته خب ویزلی ها باخبر شدن و کار قبل از دادگاه به کتک کاری هم کشید ولی خب رای دادگاه این بود که یه مدتی باید هر دو زوجه رو توی یه خونه نگه داره تا ببینن چند مرده حلاجه! دابی رو هم گذاشتن به عنوان ناظر آزاد تا گزارش هر مشکلی که پیش اومد رو به دادگاه بده..

تازه یه شایعاتی هم وجود داره که بقیه ی پسرای محفلی هم دارن شیطنت می کنن! عمه خانوم به عنوان یه بزرگتر به این بچه ها رسیدگی کنین!


وارثین شنل نامرئی.. از لالایی تا دنیای مرئی!


باید از چیزی کاست.. تا به چیزی افزود!تصویر کوچک شده


پاسخ به: در جستجوی راز ققنوس(عضویت)
پیام زده شده در: ۱۲:۴۶ پنجشنبه ۱۹ دی ۱۳۹۲

جسیکا پاتر old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۱:۱۵ یکشنبه ۳۰ مرداد ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۲:۱۶ جمعه ۴ اسفند ۱۳۹۶
از تالار قحط النساء گریف!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 1540
آفلاین
یاهو


پـووووفــــــــــ ـــــــــ ــــــــ ! ... چی بگم والـا ؟! ...

فقد اینکِ تف ِ عفونتی ِ مزمن ِغلیظ ِ تسترال ِ پیرپسر ِبرونشیتی ب اونی ک دسترسی مُ از محفل ِ مون گرفت! / ...
اصن همی الان میرم آن فالوش میکنم! :همر:

دامبلدورمون ! ... بیا ُ مهلبونی کن ُ عمه جانت ُ بیار دَم پره خودت ُ بقیه بــِرارزاهام!

سوابق ِ درخشانم هنوز هم قصه ی مادران است برای نوزادانشان در نی نی لای لای هایِ جادویی شان!
" آغا مَـن پــَخـــششششش ُ پَـــلا " ! / =))


دیگه همین!


وارثین شنل نامرئی.. از لالایی تا دنیای مرئی!


ویرایش شده توسط آلبوس دامبلدور در تاریخ ۱۳۹۲/۱۰/۲۵ ۱۷:۴۶:۵۷


پاسخ به: در جستجوی راز ققنوس(عضویت)
پیام زده شده در: ۲۱:۱۳ چهارشنبه ۱۱ دی ۱۳۹۲

چارلی ویزلی old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۱۰ جمعه ۲۷ بهمن ۱۳۹۱
آخرین ورود:
۱۵:۵۷ دوشنبه ۱ تیر ۱۳۹۴
از هاگوارتز
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 454
آفلاین
سلام به البوس
اینم ماموریت ما.
حالا می تونم برگردم؟


علیک سلام باباجان!
لازم نبود دوباره پست بزنی خودم باخبر میشم از انجام ماموریتت.. الان می تونی بیای محفل، ولی بازم باید فعالیت مفید داشته باشی چارلی!



اژدهای شادی آور غران!


ویرایش شده توسط آلبوس دامبلدور در تاریخ ۱۳۹۲/۱۰/۱۴ ۱۳:۴۲:۰۳

مراقب خودت باش.


پاسخ به: در جستجوی راز ققنوس(عضویت)
پیام زده شده در: ۱۳:۴۳ شنبه ۷ دی ۱۳۹۲

آلبوس دامبلدور


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۲۳ چهارشنبه ۲ بهمن ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۱۹:۵۶ سه شنبه ۱۶ دی ۱۳۹۳
از تو دورم دیگه!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 586
آفلاین
نقل قول:
من برگردم خسته شدم.


گریه می کنی چارلی؟! اونم این همه؟! اوه چارلی عزیز و دوست داشتنی.. بیا شاد باش پسرم.. بیا.. آها!

خب حالا که به اندازه ی کافی خوشحال شدی! برو توی تاپیک خاطرات یاران ققنوس یه پست بزن ببینم چقدر رول نویسی بلد شدی توی این مدت!


اژدهای شادی آور غران!


نقل قول:
سلام و درود به آلبوسیوس دامبلدور عزیز،
عرضم به خدمت شما که، خدمت رسیدم اول برای عرض ادب و احترام و از اینجور چیزها، در ادامه بنده خواهان عضویت در محفل ققنوس می باشم، دلایلم برای اینکه ریا نشه نمیگم چرا، فقط یه صندلی به ما بدید ممنونتون میشم، هزار سال توی قبر خوابیده بودم، این کمرم خشک شده نمیتونم زیاد صاف وایسم، کمر درده و هزار درد و مرض و این چیزها، کلا خوشحال میشم درخواست من رو تایید کنید...


مستر پورال! من از بچگی خیلی به داستان شما علاقه مند بودم، فوق العاده بود آقا! تازه توسط بیدل نقال هم سفارش شدید و حسابی در نزد ما شناخته شده اید.. به خاطر همین می تونم بهتون یه ماموریت بدم که انجامش بدید..

بعد از انجام ماموریت هم برای اطلاع رسانی به من خودتون رو به زحمت نندازید، وسایل نقره ای خودشون شروع به جیرینگ جیرینگ می کنن و من خبر دار میشم.. اما ماموریت شما چی هست..

در تاپیک نوزده سال قبل، داستانی از سالهای بعد از تاریخ کتاب داره نقل میشه. کورنلیوس فاج زمان تدریس هری پاتر در هاگوارتز وزیر سحر و جادو بود و بعد به دلیل توجه نکردن به علائم برگشتن ولدمورت و نالایقی برکنار میشه.

حالا کورنلیوس دوباره وزیر سحر و جادو شده و عده ای دخترش رو دزدیدن، فاج برای آزاد کردن دخترش دست به دامن هری پاتر میشه که رئیس سازمان کارآگاهان شده.

سوژه هنوز پستهای زیادی نخورده پس می تونی با خوندن یکی دو تا پست در جریان داستان قرار بگیری.

موفق باشید!

چه کسی یادگار دیگری از مرگ می خواهد؟


ویرایش شده توسط آلبوس دامبلدور در تاریخ ۱۳۹۲/۱۰/۸ ۱۳:۴۰:۱۵
ویرایش شده توسط آلبوس دامبلدور در تاریخ ۱۳۹۲/۱۰/۱۱ ۸:۳۸:۱۵

باید از چیزی کاست.. تا به چیزی افزود!تصویر کوچک شده


پاسخ به: در جستجوی راز ققنوس(عضویت)
پیام زده شده در: ۱۶:۴۸ جمعه ۶ دی ۱۳۹۲

آنتیوس پورالold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۱۶ جمعه ۲۹ آذر ۱۳۹۲
آخرین ورود:
۴:۴۷ جمعه ۱۰ فروردین ۱۳۹۷
از سانفرانسیسکو
گروه:
کاربران عضو
پیام: 13
آفلاین
سلام و درود به آلبوسیوس لرد ولدمورت ببخشید، دامبلدور عزیز،
عرضم به خدمت شما که، خدمت رسیدم اول برای عرض ادب و احترام و از اینجور چیزها، در ادامه بنده خواهان عضویت در محفل ققنوس می باشم، دلایلم برای اینکه ریا نشه نمیگم چرا، فقط یه صندلی به ما بدید ممنونتون میشم، هزار سال توی قبر خوابیده بودم، این کمرم خشک شده نمیتونم زیاد صاف وایسم، کمر درده و هزار درد و مرض و این چیزها، کلا خوشحال میشم درخواست من رو تایید کنید...

در ادامه خاطر نشان کنم در صورت رد شدن درخواست بنده، شما با ورد مخصوص و استثنایی من که هزار سال هم قدمت تاریخی داره(ورد کازبلانکا) رو به رو خواهید شد... با آرزوی بهترینها...

باتشکر
آنتیوس پورال


چه کسی یادگار دیگری از مرگ می خواهد؟


ویرایش شده توسط آلبوس دامبلدور در تاریخ ۱۳۹۲/۱۰/۱۱ ۹:۲۱:۳۸

شايد اون کسي که داره ميره من باشم ولي اين تو هستي که منو تنها گذاشت


پاسخ به: در جستجوی راز ققنوس(عضویت)
پیام زده شده در: ۱۹:۲۷ پنجشنبه ۵ دی ۱۳۹۲

چارلی ویزلی old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۱۰ جمعه ۲۷ بهمن ۱۳۹۱
آخرین ورود:
۱۵:۵۷ دوشنبه ۱ تیر ۱۳۹۴
از هاگوارتز
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 454
آفلاین



من برگردم خسته شدم.


مراقب خودت باش.


پاسخ به: در جستجوی راز ققنوس(عضویت)
پیام زده شده در: ۱۶:۰۱ یکشنبه ۱۷ آذر ۱۳۹۲

بیدل آوازه خوان


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۰۶ دوشنبه ۶ آبان ۱۳۹۲
آخرین ورود:
۱۹:۰۸ جمعه ۲۶ دی ۱۳۹۹
از مکافات عمل غافل مشو + چخه!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 110
آفلاین
بفرما!
زنده شدم!



هنوز هم به یاد معشوقه ای سنگ در دست می چرخاند!


ویرایش شده توسط آلبوس دامبلدور در تاریخ ۱۳۹۲/۹/۱۷ ۱۷:۳۲:۴۴

هه!


پاسخ به: در جستجوی راز ققنوس(عضویت)
پیام زده شده در: ۱۵:۳۳ یکشنبه ۱۷ آذر ۱۳۹۲

آلبوس دامبلدور


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۲۳ چهارشنبه ۲ بهمن ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۱۹:۵۶ سه شنبه ۱۶ دی ۱۳۹۳
از تو دورم دیگه!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 586
آفلاین
نقل قول:
حالا... قدم رنجه فرمودیم تا به استحضار برسانیم، تشریف آوردیم محفل!
بی زحمت تو محفلتون اون مبل راحتیه که کنار آتیشه بده مال من شه! آ قربون دستت! تو گریف که این گودریک میگه زودتر رسیده و حاضر نیس مبل کنار شومینه رو بده من! اینجا لااقل یکی واس ما پارتی بازی کنه حرمت این ریش سفیدمونو نیگر داره!



بیدل! داستان نمادین سه جادوگر که گفته بودی زندگی خیلی از ما رو دگرگون کرد! به پاس این داستان زیبات سنگ زندگی مجدد رو بهت دوباره برمیگردونم.

به در پایان باز می شوم برو و از مرگ برگرد..





هنوز هم به یاد معشوقه ای سنگ در دست می چرخاند!


باید از چیزی کاست.. تا به چیزی افزود!تصویر کوچک شده


پاسخ به: در جستجوی راز ققنوس(عضویت)
پیام زده شده در: ۱۵:۱۰ یکشنبه ۱۷ آذر ۱۳۹۲

بیدل آوازه خوان


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۰۶ دوشنبه ۶ آبان ۱۳۹۲
آخرین ورود:
۱۹:۰۸ جمعه ۲۶ دی ۱۳۹۹
از مکافات عمل غافل مشو + چخه!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 110
آفلاین
آههههههههههههووووووووووووووووو (این یه سرفه ی خشک و خیلی بلند بود!)

پسر جان! بله! با توام پسر جان! آقای آلبوس! دارم با تو حرف می زنما!
خیال کردی 150 سالته پس از همه بزرگتری؟
نیدونی یکی میاد که یه 900 سالی (بلکم بیشتر!) از عمرش می گذره و تو جلوش یه پسربچه ی فین فینی بیش نیستی؟

کتابام ریخت زمین! بی زحمت بگو یکی از شاگردات خم شه و برام بلندشون کنه. جون ندارم خو! بسکه از این پله های هاگوارتز اومدم بالا تا به این کله اژدری هات برسم جونم دراومد! با تمدن بیگانه نباش جانم! یه آسانسور جادویی واسه این مدرسه زپرتی سفارش بده خو!

حالا... قدم رنجه فرمودیم تا به استحضار برسانیم، تشریف آوردیم محفل!
بی زحمت تو محفلتون اون مبل راحتیه که کنار آتیشه بده مال من شه! آ قربون دستت! تو گریف که این گودریک میگه زودتر رسیده و حاضر نیس مبل کنار شومینه رو بده من! اینجا لااقل یکی واس ما پارتی بازی کنه حرمت این ریش سفیدمونو نیگر داره!

چیه؟ نکنه خیال کردی فقط خودت ریش سفیدی؟


هه!







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.