هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





پاسخ به: كلاس گياهشناسي
پیام زده شده در: ۱۵:۲۲ پنجشنبه ۱ اسفند ۱۳۹۲

پروفسور فلیت ویک old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۳۷ چهارشنبه ۱۷ مهر ۱۳۹۲
آخرین ورود:
۹:۲۷ سه شنبه ۱۲ فروردین ۱۳۹۳
از خوابگاه اساتید هاگوارتز
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 288
آفلاین
- دو نوع گیاه از جاهای مختلف و عجیب دنیا (دهانه آتش فشان، توی فندق، لای دندون های ریموس لوپین... ) نام ببرید و توضیح دهید که چه خصوصیاتی زندگی در چنین جاهایی را برای گیاه فراهم آورده که باعث شده گیاه کشف نشود. (10 نمره)


1. گیاه کاسه توالت:

این گیاه شگفت انگیز کاسه توالت در جایی بس شگفت و عجیب رشد می کند؛ در کاسه توالت!!

بله! این گیاه عجیب، که ظاهری نیز چون کاسه توالت دارد، از دانه ای بسیار ریز که بر حسب تصادف و یا در صورت داشتن مقداری منیزیم و نقره و چند عنصر دیگر در توالت، بوجود می آید، فقط یک میلیاردیوم بار امکان دارد که رشد کند. یعنی از هر یک میلیارد کاسه تولت تنها یک گیاه رشد می کند!

استاد این گیاه در حاشیه کاسه های توالت کم کم بزرگ می شه، و در صورتی که نابود نشه تمام فضا رو پر می کنه. اگر به درجه ای برسه که بتونه قابلیت گوشتخوار بودنش رو فعال کنه و در اون حد رشد کنه، احتمالا اولین قربانیش سوسک ها و حشرات و بعد از اون ما ها هستیم.

اما دلیل اصلی کمیاب بودن این گیاه، عدم وجود نور نیست. بلکه عدم وجود اکسیژن است. به دلایلی که از ذکر آن عاجزیم شما در کاسه توالت کمتر اکسیژن پیدا می کنید و این گیاه نیازی شدید به اکسیژن دارد.

حتی در صورتی که رشد مصنوعی پیدا کند، ممکن است تمم اکسیژن یک خیابان را ببلعد!


2. گیاه بالشتی:

- خاپوووووف ... خاپووووووف

{ افکت صوتی خرناس کشیدن بابا سالاز }

همه ما وقتی می خوابیم مقدار قابل توجهی مایعات مختلف را از دهن خود به روی بالشت سرازیر می کنیم. آب و دیگر مایعاتی که از دهن ما چک چک کنان روی بالشت می ریزد، فضای مناسبی برای رشد گیاهان بالشتی به وجود می آورد.

اما چرا این گیاهان کمیاب هستند؟ دلیلش را باید در مقدار خواب انسان ها جستجو کرد، به دلیل متوسط خواب 10 ساعت، این مقدار برای رشد کافی ِ گیاه کافی نیست. یعنی به محض قطع شدن این چک چکِ آب، رشد گیاه نیز متوقف می شود.

و تحمل گیاه نیز تنها پند ساعت است و تا شب بعد و ده ها لیتر آبی که به بالشت سرازیر می شود، گیاه نابود شده است.


- چند تکلیف گیاهی ای که با گوسپـــَـند ها می شود انجام داد را نام برده و توضیح دهید. (10 نمره)


فضای حیاتی جدید : در این تکلیفِ گیاه-گوسپندی بسیار خفن، به دانش آموزان یک عدد گوسفند پر پشم و سالم و سرحال داده می شود و به آن ها گفته می شود که آدم فضایی ها به زمین حمله کرده اند و تنها فضایی که برای کاشت گیاه باقی مانده به غیر از کله کچل تاسان (افراد تاس)، بدن گوسپنداست.

اونها باید روش های نوینی رو برای کاشت گیاهان بر روی پوست گوسفند به جای پشم اون استفاده کنند.

گیاه/متر : گیاه ها خیلی خبیث اند! بعضی از گیاهان نوعی ماده از خود ترشح می کنند که سبب جنون و دویدن بیش از حدِ فرد خورنده می شود.

ما می توانیم این دویدن را که اصطلاحا "گیاه/متر" نامیده می شود، را از طریق خوراندن انواع گیاهان به گوسپندان بیچاره، هم کیفی ببریم و کیفور شویم و صحنه شان دِ شیپِ جذابی را ایجاد نماییم و هم آزمایش کنیم میزان "گیاه/متر" اون گیاه دقیقا چقدر هست.

به عبارت دیگه یعنی مقدار متری که در ازای خوردن یک نوع گیاه طی می شه.

3. گوسپند خوری : عاقا حتما که نباس این تکالیف در راستای افزایش علم درون مخیله ما باشه. خیر عاقا، خیر! ما می تونیم در راستای افزایش گیرایی دانش آموزان تکلیف گوسفند خوری راه بندازیم.

گیاهش کجاست؟ مشخصه ! ادویه جات، خوشمزیسیونیجات و سبزی خوردن از گیاهان بسیار کارمد در امر گوسپند خوری هستند. هر دانش آموزی که گوسپندش را در مدت کمتری با استفاده از چندین کیلو سبزی که به او داده شده بخورد، نمره 20 خواهد گرفت.

آموزش زبان در خواب با گیاه : این تکلیف که مبدعش شصخ شصخی خودمون هستیم، ما باید با استفاده از گیاهانِ مختلفی که هر کدوم خاطرات مختفلی رو در ذهن گوسپند زنده می کنن، به گوسپند زبان یاد بدیم!

به این صورت که اون به کاهو نگاه می کنه و یا ببعیِ کلاه قرمزی میفته و می گه "کلاه بع بع " یا "قربع قرقربع" و یا مثلا بهش پریز برق نشون می دیم میگه " دنت ترن آن بعععع " "دنت ترن آن بععععع" ...

اهمینجوری هست که ما زبون گوسپندی رو فهمیده و در جهت نیک از آن بهره می جوییم.


- یک گوسپـــَند با گیاه (به جای ِ پشم) چه خصوصیاتی باید داشته باشد که بتواند در لبه آتش فشان زندگی کند بدون این که گیاه هایی که تنش را پوشانده است؛ بسوزاند؟

1. فیلم آواتار را دیده باشد؛ یعنی باید دارای خصوصیات شان دِ شیپ ـی باشد تا توانسته با نگاه کردن فیلم آواتار، و انجام حرکات ناموزون و موزون، آتش را به اطراف پراکنده کند.

2. گیاه روی گوسپند باید رشدِ ثانیه ای داشته باشد و در حقیقت گوسپند باید گیاه افزاری کند! یعنی رشد پشم هایش گیاه نمایش را زیاد تر کند تا جان سالم به در ببرد.

3. گوسپند باید شلوراک مرلین را پوشیده باشد؛ بی دلیل نیست که ما به شلوارک مرلین قسم می خوریم، یحتمل می تواند گوسپند را هم از ماگما های داغ نجات دهد.

4. گیاه روی گوسپند باید بتواند گرما را طی یک واکنش شیمیایی بسیار فوق سریع به آب تبدیل کند و کلا همه رطوبت اطرافش را به آب تبدیل کرده و برای خنک کردن خودش استفاده کند.

5.گوسپند باید بتواند خودش را با آن مکان وقف می دهد.

6. گوسپند باید ترموستات داشته باشد و به محض این که دما به حدِ بالایی رسید آن را با استفاده از شاخ هایش (بز بوده یحتمل) به بالا پرتاب کند و موجی از تابش مادون قرمز را دوباره به اطراف بر گرداند و تا گیاهش را بیشتر زنده نگه دارد.

7. در آخر اگر خوش شانس باشد نیازی نیست همه این کار ها را انجام دهد.




دربرابر شرارت وزیر و مدیر خیانت کار و مفسد و چیزکش جامعه ساکت نمی مانیم ... !


تصویر کوچک شده

با هم، قدم به قدم، تا پیروزی ...


- - - - - - - - - - - - - - - - -


تصویر کوچک شده

تا عشق و امیدی هست؟ چه باک از بوسه دیوانه سازان!؟


پاسخ به: كلاس گياهشناسي
پیام زده شده در: ۲۲:۴۹ چهارشنبه ۳۰ بهمن ۱۳۹۲

ریونکلاو، مرگخواران

لینی وارنر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۱:۵۳ شنبه ۳۰ خرداد ۱۳۸۸
آخرین ورود:
دیروز ۲۱:۰۸:۲۵
از رو شونه‌های ارباب!
گروه:
مرگخوار
ناظر انجمن
ایفای نقش
ریونکلاو
کاربران عضو
گردانندگان سایت
پیام: 5462
آفلاین
- دو نوع گیاه از جاهای مختلف و عجیب دنیا (دهانه آتش فشان، توی فندق، لای دندون های ریموس لوپین... ) نام ببرید و توضیح دهید که چه خصوصیاتی زندگی در چنین جاهایی را برای گیاه فراهم آورده که باعث شده گیاه کشف نشود. (10 نمره)

گیاه قبریوس: این گیاه اندرون بینی ـه جنازه ای که دفن شده و تو قبرستون خاک میخوره بوجود میاد. علت ِ کمیاب بودنش هم همینه، چون وقتی مرده میره زیر قبر، دیگه کسی نمیاد نبش ِ قبر کنه، یا اینکه این نبش ِ قبر بعد از تجزیه ی کامل ِ گوشت ِ بدن رخ میده که در این زمان دیگه گیاه ِ مذکور هم وجود نداره.

این گیاه از مواد ِ به شدت غنی ای که اندرون بینی وجود داره تغذیه میکنه و همونجا هم بوجود میاد، سرعت رشد پایینی داره و قبل از اینکه بخواد ساقه شو دراز کنه و تا بیرون از بینی رشد کنه، اون موجوداتی که جسد رو تجزیه میکنن دخل ِ گوشت ِ طرفو آوردن و چیزی جز اسکلت ِ بدن باقی نمیمونه و واسه همین گیاه هم که منبع غذاییش یعنی محتوای اندرون بینی رو از دست داده، جان به جان آفرین تسلیم میکنه.

چون این گیاه به شدت به ضربه و تکون حساسه و سرعت رشد به شدت پایینی داره، امکان نداره تو بینی ـه یه آدم زنده بوجود بیاد. چون ما مدام در حال فعالیت و البته پاکسازی محتوای بینی هستیم. این گیاه کلا فقط ساقه و برگ داره و بویی از گل نبرده! واسه همین سبز رنگه دیه!

گل مارمولک: این گل که تک تک گلبرگاش قهوه ای و شبیه مارمولکه، انتهای تخت های چوبی ای که کشوی نیم متری دارن و شونصدسال یک بار هم درشون باز نمیشه بوجود میان.

بعد از مدت های مدیدی که کشو پر از گرد و خاک میشه و بنده مرلینی هم پیدا نمیشه که درو وا کنه و اون تو رو تمیز کنه، این گیاه سر از گرد و خاک بیرون میاره و متولد میشه. ساقه ی سبز رنگی که رو به خاکستری میره داره و گلشم شبیه مارمولکه.

بعد از شونصدسال که درب ِ این کشو باز میشه و دست ِ کسی به انتهای کشو میرسه، این گیاه نابود میشه! چرا؟ چون دست ِ مذکور با یک عدد پارچه اون تو حمله شده و به دلیل عمق ِ زیاد کشو و تاریکی ـه انتهای اون، دسته بی هوا جلو میره و فقط به پاک کردن اونجا میپردازه و گله رو تیکه پاره میکنه. در نهایتم که دست همراه ِ پارچه بیرون میاد، ممکنه تعدادی گلبرگ ِ مارمولکیه تیکه تیکه شده رو ببینه که در این زمان صاحب ِ دست فریاد میزنه و سریعا سعی میکنه از چنگ مارمولکی که له کرده خلاص شه.

- چند تکلیف گیاهی ای که با گوسپـــَـند ها می شود انجام داد را نام برده و توضیح دهید. (10 نمره)

کدوم قشنگ تره؟ چند گیاه ِ گلی (gol!) رو جلوی گوسپندا قرار میدیم و ایشون لطف میکنه و بع بع کنان به سمت اونی که خوشگل تره میره و رو به دوربین لبخند میزنه و یک گوسپند خندان در کنار ِ گلی زیبا داریم.

کدوم خوشمزه تره؟ چند عدد سبزی و گیاه ِ خوردنیه دیگه رو میذاریم و گوسپندو رها میکنیم تا اونی که از نظرش خوشمزه تر هستش رو گزینش کنه و با هجوم به سمتش، اونو نوش جان کنه. یک گوسپند چاق و چله داریم اینجا!

تو میمیری؟ گیاهی رو به تازگی کشف کردیم و تو هیچ کتابی هم ازش چیزی ننوشته. به شدت مشکوکیم که آیا این گیاه اثرات جانبی داره یا نه یا اصلا خوراکیه؟ سمیه؟ چیه به هر حال! گیاه رو اندرون دهان ِ گوسپند ِ بخت برگشته میندازیم و بعد از چند ساعت نتیجه رو یادداشت میکنیم. یک موش گوسپند آزمایشی تقدیمتان!

سنجش سرعت بلعیده شدن: تعدادی گیاه ِ گوشتخوار تهیه میکنیم و به همون تعداد گوسپند ِ یک شکل و یک اندازه و خلاصه با ویژگی های مشترک جلوی این گیاها میذاریم. بعدش گوسپندان رو همزمان به خورد گیاها میدهیم و در هر مرحله رنگ و بوی(!) گوسپندان و سرعت ِ بلعیده شدنشون رو اندازه میگیریم. کلی اطلاعات آزمایشگاهی ـه مفید از خورد و خوراک و نحوه ی بلعیدن و سرعتشون و ... گیاهان مذکور بدست میاد!

تکالیف خونه ای: یکی یه گوسپند تحویل دانش آموزا میدیم و ازشون میخوایم که برن خونه و یه حرکت جالب ِ گیاهی ای با گوسپند بزنن و جلسه بعد همراه گوسپند بیان و پروژه شونو(!) تحویل بدن. بدینوسیله ما نه تنها یک تکلیف برای خونه به دانش آموزا دادیم، بلکه برای جلسات آینده نیز از شاگردان ایده گرفته و تکالیف ِ گوسپندی ـه گیاهی ـه دیگه ای میتونیم تقدیمشون کنیم و رو هم رفته کلی تکیلف گیرمون میاد!

- یک گوسپـــَند با گیاه (به جای ِ پشم) چه خصوصیاتی باید داشته باشد که بتواند در لبه آتش فشان زندگی کند بدون این که گیاه هایی که تنش را پوشانده است؛ بسوزاند؟

اولا که اون گیاهی که به جای پشم رو گوسپندمونه، باید به شدت مرطوب باشه و همینطوری هی گیاهه واسه خودش عرق(از جنس ِ آب ِ خودمون) کنه و آب تولید کنه تا حرارت ِ زیادی که اطراف آتشفشان وجود داره، شروع به سوزوندن ِ کلهمپشم گیاه نکنه و نهایتا فقط زورش به نوک گیاهه برسه!

دوما سرعت رشد ِ به شدت بالایی داشته باشه و مثل پشم گوسپند که هست میزنن و گوسپندو کچل میکنن اما باز دوباره پشمش در میاد؟ اینجا هم همونطوره اما سرعت ِ رشد باید فراتر از سرعت ِ رشد ِ پشم باشه. چون ما چه بخوایم چه نخوایم در هر صورت قسمت جلویی ـه گیاه ممکنه یک ذره بسوزه و اون رطوبت ِ نوک ساقه و برگا مسلما به اندازه وسط و انتهای گیاه نیست و همین باعث میشه کمی بسوزه و فقط با رسیدن به قسمت ِ تر ِ تر ِ (tar tar=مرطوب تر) گیاه این سوختن متوقف شه.

همین عمل باعث میشه یکم زیبایی ظاهری ِ گوسپند ما به فنا بره و بنابراین باید دوباره و سریعا رشد کنه و به همون اندازه قبلیش برسه تا گوسپند ِ ما زیباییش رو از دست نده و همون گوسپند ِ گوگولی ـه آتشفشانی بشه.

سوما تغذیه ی این گیاه باید املاح ِ درون رگ های خونی ـه گوسپند باشه تا با نفوذ به بدن گوسپند بتونن خودشون رو تغذیه کنن و از بی غذایی خشک و نابود نشن و همواره تا وقتی گوسپند ما زنده س به حیات خودشون ادامه بدن و بذارن گوسپند ِ عزیزمون هم زنده بمونه و نسوزه.

از طرفی غذای خود گوسپند چیه؟ هر گیاهی که تو دامنه ی اون کوه ِ آتشفشان هست رو میتونه میل کنه. یعنی ناچارا برا تهیه ی غذا باید دهنه ی آتشفشانو رها کنه و یکم پایین تر بیاد تا به گیاهانی که توانایی رویش روی این نوع کوهارو دارن پیدا کنه و نوش جان کنه.

با وجود ِ تمامی موارد ِ ذکر شده، هم گیاهان ِ روی گوسپند با طراوت و شاداب میمونن، هم گوسپند زیبایی ظاهریشو از دست نمیده و هم اینکه گوسپند به سلامت زنده میمونه و به حیاتش در لبه ی آتشفشان ادامه بده.


🙋‍♀️ فقط اربـاااااااب! 🙋‍♀️

فقط بلده بشینه یه جا، بدون این‌که بدونه چرا!
تصویر کوچک شده




پاسخ به: كلاس گياهشناسي
پیام زده شده در: ۱۶:۵۳ چهارشنبه ۳۰ بهمن ۱۳۹۲

رز ویزلی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۲۴ پنجشنبه ۱۳ آبان ۱۳۸۹
آخرین ورود:
۲۱:۱۰:۱۱ پنجشنبه ۱۶ آذر ۱۴۰۲
گروه:
ایفای نقش
کاربران عضو
پیام: 1473
آفلاین
- دو نوع گیاه از جاهای مختلف و عجیب دنیا (دهانه آتش فشان، توی فندق، لای دندون های ریموس لوپین... ) نام ببرید و توضیح دهید که چه خصوصیاتی زندگی در چنین جاهایی را برای گیاه فراهم آورده که باعث شده گیاه کشف نشود. (10 نمره)


گیاهِ مخفیِ ناشناخته ی کیبوردک:
این گیاهِ مخفی ناشناخته زیر دکمه های کیبورد کامپیوتر زندگی میکنه. بله. استاد همین الان که شما با دکمه ی Enter ِ کیبورد عزیزتون اون حروف بالای مرورگرتونو تایید کردین و وارد این سایت شدین تا تکلیفِ شاگردای دلبندتونو بخونین میدونین چقدر برگِ نود و هشتمیِ این گیاه دردش گرفت؟
میدونین با چه مشقتی از بین دکمه ها نور جذب کرده بود و فتوستنز کرده بود؟ حقش نبود با یه ضربه له شه!
این گیاه به این دلیل شناخته نشده بوده تا امروز که هیچ کس نمیاد دکمه های کیبورد دلبندشو بکَنه تا زیرشو بررسی کنه! کیبورد از جون عزیزتره خب!

گیاهِ مخفیِ ناشناخته یِ کَفکِتری:
این گیاهِ مخفیِ ناشناخته کفِ کتری ها زندگی میکنه و سال هاست که جادوگرا در پی اعتقاد خنده دار و غیر علمی و بی سوادانه ی مشنگا، فکر میکنن اینا گچه و به علت جوشیدن آب چسبیده کف کتری.
ولی در اصل اینا یک گیاهِ خاص به اسم کفکتری هستن که یکی از شرایط مورد نیاز برای رشدشون آب گرمه. و توی بعضی از شهرا که آبشون سختیِ بیشتر و گچ بیشتری داره بهتر رشد میکنن!

- چند تکلیف گیاهی ای که با گوسپـــَـند ها می شود انجام داد را نام برده و توضیح دهید. (10 نمره)

تکلیفِ گیاهی-گوسپندیِ اول:
استاد یه کار خفنی که میشه با گوسپندا کرد اینه که سرشونو بریدو از خونی که بدست میاد استفاده کرد. مثلا اون خونو به جای آب یه مدت به گیاها بدیم و اثراتش رو بررسی کنیم. به نظر میاد خون بسیار مفید باشه برای گیاها. چون املاحِ مختلفیو میرسونه بهشون.

تکلیفِ گیاهی- گوسپندی دوم:
کار جالب دیگه ای که میشه کرد اینه که یکی یه گوسپند بدین به دانش آموزا. دانش آموزا هم باید برن و کاری کنن که روی تمام بدنِ این گوسپند گل های رنگی رشد کنه. این کارو نزدیک سال نو میتونین انجام بدین که زیبایی هاگوارتز هم تامین بشه یه کمی!

تکلیفِ گیاهی-گوسپندیِ سوم:
استاد! یه کار دوست داشتنیِ دیگه اینه که یکی یه گوسپند بدین به بعضی از دانش آموزا و ازشون بخواین تا جلسه ی بعدی به سبکِ شاون دِ شیپ گوسپند سواری یاد بگیرن. خیلی باحاله جدی. استاد چرا همچین نگاه میکنین؟ چی؟ گیاهی نیست؟ استاد مگه ندیدین گفتم بعضی از دانش آموزا؟ مثلا به رز ها! به آستوریا گرین گرس ها! به گیاه ها بدین خب


- یک گوسپـــَند با گیاه (به جای ِ پشم) چه خصوصیاتی باید داشته باشد که بتواند در لبه آتش فشان زندگی کند بدون این که گیاه هایی که تنش را پوشانده است؛ بسوزاند؟


این گوسپند عزیز باید بتونه هر چند وقت یک بار مقدار زیادی آب خنک به شکل نهنگ وار از بدن خودش خارج کنه. البته برخلافه نهنگ که از یه منفذ این کارو میکنه اون باید از صد ها منفذ این کارو بکنه.
بعدشم که باید مقداری ماده ی نسوز بخوره تا جذب گیاها بشه و مقاومتشونو بیشتر کنه.
خصوصیت دیگه ای که باید داشته باشه اینه که بتونه به موقع جاخالی بده و عضلات قوی ای داشته باشه.
که هر وقت یه موج از ماگما پرتاب شد به سمتش نمیره و گیاها نسوزن!
دیگه خصوصیت دیگه ش باید این باشه که سُم هاش رسانای گرما باشن و سریع گرما رو به زمین منتقل کنن تا دمای بدنش بالا نره!
میتونیم بگیم به عبارتی باید یه گوسپندِ فوق جهش یافته باشه!



ارباب جان، جان جانان اند اصلا!






پاسخ به: كلاس گياهشناسي
پیام زده شده در: ۱۷:۰۹ دوشنبه ۲۱ بهمن ۱۳۹۲

آليس لانگ باتم


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۵۷ چهارشنبه ۱۳ شهریور ۱۳۹۲
آخرین ورود:
۱۹:۵۲ چهارشنبه ۲ مهر ۱۳۹۳
از پسش برمیام!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 266
آفلاین
دو نوع گیاه از جاهای مختلف و عجیب دنیا (دهانه آتش فشان، توی فندق، لای دندون های ریموس لوپین... ) نام ببرید و توضیح دهید که چه خصوصیاتی زندگی در چنین جاهایی را برای گیاه فراهم آورده که باعث شده گیاه کشف نشود. (10 نمره)

گیاه شکیبا = ته کیف دانش آموزان
این گیاه پس از گذشت دوماه از سال تحصیلی شروع به سربرآوردن از خاک ته کیف می کند. این اتفاق به این صورت می افتد که خاک ته کیف مجموعه ای از خرده ریزه های بیسکوییت، برتی بات، روکش شکلات، تراشه های مداد، کاغذ و ...است. ابتدای سال می توان کتاب ها را در این قسمتا قرار داد، اما پس از چند هفته خاک ته کیف مانع دیده شدن کتاب ها خواهد شد. پس کتاب ها به قسمت عقب منتقل می شوند. در این مدت گیاه فرصت نفس کشیدن پیدا می کند و رشد می کندو به این علت هم کشف نمی شود که دانش آموز موردنظر تا پایان سال قسمت موردنظر را باز نمی کند و در آخر یا کیف را نابود می کند و یا مادر دانش آموز با چشم های بسته و با یک حرکت چوبدستی کیف را تمیز می کند.

گیاه ققنوس = در آب های اقیانوس اطلس
وقتی ققنوسی خاکستر می شود و از خاکسترش ققنوس دیگری به وجود می آید، حدود یک گرم ازب خاکستر به زمین راه پیدا می کند و هی پایین و پایین تر می رود و درست در نقطه ی مقابل جایی که قبلا قرار داشته رشد می کند. این گیاه هر یک میلیارد سال تشکیل می شود. علت کشف نشدنش هم مدت زمان تشکیلش و هم چنین رشدش در عمق زیاد و سوزاننده بودنش است.
- چند تکلیف گیاهی ای که با گوسپـــَـند ها می شود انجام داد را نام برده و توضیح دهید. (10 نمره)

1-میشه گیاهرو بدیم گوسفنده بخوره و به سمی و غیرسمی بودنش پی ببریم.
2-میشه گیاهو جلوی گوسفند بزاریم و مدت زمانی رو که گوسفند میتونه تحمل کنه و به عبارتی به میزان جذابیت گیاه پی ببریم.
3-میشه هزار نوع گیاهو جلوی گوسفند بزاریم و به علاقه ی گوسفند پی ببریم.
4-میشه گوسفند رو در دشتی ول کرد و خوردن گیاه / ساعت گوسفند رو حساب کنیم.
5-میشه گوسفند رو به طرف گیاه ناشناخته ای فرستاد و به روش تغذیه گیاه پی برد.

یک گوسپـــَند با گیاه (به جای ِ پشم) چه خصوصیاتی باید داشته باشد که بتواند در لبه آتش فشان زندگی کند بدون این که گیاه هایی که تنش را پوشانده است؛ بسوزاند؟

باید بدنش مایعی را ترشح کند که مانع سوختن گیاه هایش بشود.(مثلا به جای عرق ماده نسوز)
گوسفنده جادوگر باشه و هی به خودش آگوامنتی بزنه.
گوسفنده باید گیاهاشو بزنه و تو کیسه نگه داره.
گوسفنده باید بپره تو اتشفشان و خلاص!
باید بدنش حاصلخیز باشه که هرچقدر سوخت، بازم دربیاد.
و مورد آخر که راحت تر از همست، این که آتشفشانه خاموش باشه، همه چی حله!



تصویر کوچک شده


پاسخ به: كلاس گياهشناسي
پیام زده شده در: ۱۶:۴۷ پنجشنبه ۱۷ بهمن ۱۳۹۲

دافنه گرینگراسold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۴۱ پنجشنبه ۸ تیر ۱۳۹۱
آخرین ورود:
۲۲:۵۴ چهارشنبه ۱۱ فروردین ۱۳۹۵
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 1174
آفلاین
پروف گرین (گرس ِ حذفی) در حال قدم زدن در جنگل بود که با هجوم وحشیانه گوسپـــَــند ها و پشت ِ ســـر این موجودات کــَـریه، جادوگر ها و ساحره های ریزه میزه را دید. غرولندی کرد و داد زد: ایست!

همه، غیر از گوسپــَــند ها ایستادند و به یاد آوردند که گویا الان کلاس دارند. همه نشستند روی کنده های درختان، روی پشم های ریخته گوسپندان، روی همدیگر حتــی...

پروفسور گرین به راه رفتن قل خوردن ادامه داد.
- سال هاست که هیچ کس از وجود بعضی گیاه هاخبر نداره یا به عبارت دیگه، بعضی از گیاه ها هنوز پیدا نشدن. این گیاه ها اصلا یافت نمی شن و خیلی کمیابن و هیچ کس اون ها رو نمی شناسه.گیاه های جدید همه ساله در خیلی جاها، مثل ِ دهانه آتش فشان ها... چیه؟
- اون وقت این گیاه ها چین؟

پروفسور اخم کرد و داد زد: گفتم که هیچ کس از وجود این گیاه خبر نداره. این تکلیف ِ امروزتون ـه. بگردین دنبال گیاه هایی که هیچ کس نمی شناسه و خودتون بگیرینشون و برام بیارین.
- بعد از تکلیف ِ گوسپند ها... بازم یک کار سخت!؟ دهانه آتش فشان؟

پروفسور چوبدستی ـش را با دست ـ نداشته اش تکان داد و همه ـی جاها آتش گرفت. کمی بعد بچه ها یک جمله درست شده از آتش خواندند:

گـــوش کـــن و نپــــرس!


بعد آتش تبدیل به تکالیف شد و وقتی دیدن دور و بر ممکن شد؛ معلوم شد که پروفسور گرین رفته بود.

تکالیف آتشین:

- دو نوع گیاه از جاهای مختلف و عجیب دنیا (دهانه آتش فشان، توی فندق، لای دندون های ریموس لوپین... ) نام ببرید و توضیح دهید که چه خصوصیاتی زندگی در چنین جاهایی را برای گیاه فراهم آورده که باعث شده گیاه کشف نشود. (10 نمره)
- چند تکلیف گیاهی ای که با گوسپـــَـند ها می شود انجام داد را نام برده و توضیح دهید. (10 نمره)
- یک گوسپـــَند با گیاه (به جای ِ پشم) چه خصوصیاتی باید داشته باشد که بتواند در لبه آتش فشان زندگی کند بدون این که گیاه هایی که تنش را پوشانده است؛ بسوزاند؟



تنها گیاهِ سیاهِ فتوسنتز کننده ی بدون ریشه ی گرد، با ترشح مواد گازی سیاه از واکوئلش. چرا ایمان نمی آورید؟


پاسخ به: كلاس گياهشناسي
پیام زده شده در: ۱۶:۱۴ پنجشنبه ۱۷ بهمن ۱۳۹۲

دافنه گرینگراسold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۴۱ پنجشنبه ۸ تیر ۱۳۹۱
آخرین ورود:
۲۲:۵۴ چهارشنبه ۱۱ فروردین ۱۳۹۵
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 1174
آفلاین
ریونکلاو: 5. 28 = 29

لینی وارنر: 4 - 15 - 10 : 29

لودو بگمن: 5 - 15 - 10 : 30
خوشمان آمد. :))

جیم موریارتی: 4 - 14 - 9 : 27
گوسپند ـتان را دوست داشتیم... :#

هافلپاف: 5. 8 = 9

هلگا هافلپاف: 3 - 13 - 10 : 26

گوسپند شما هم خوب بود؛ اما بیشتر از ده نمره نمی شد. ای کاش این 15 نمره بود!

+ شما ها چرا همتون برای سوال آخر رول نوشتین؟


تنها گیاهِ سیاهِ فتوسنتز کننده ی بدون ریشه ی گرد، با ترشح مواد گازی سیاه از واکوئلش. چرا ایمان نمی آورید؟


پاسخ به: كلاس گياهشناسي
پیام زده شده در: ۱۳:۰۱ دوشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۲

هلگا هافلپاف


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۰:۵۳ جمعه ۱۹ مهر ۱۳۹۲
آخرین ورود:
۱:۱۴ جمعه ۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۳
از اون بالا اکبر می آید!!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 211
آفلاین
- صدای پـــروفسور چگونـه بلند شده بود؟ (5 نمره)

به وسیله ی صدا بلند کن ِ جادویی که به تازگی از کوچه دیاگون خریده بود.

- سه گیاه ترسناکی که با شما برخورد کردند را نام ببرید و در مورد نحوه دفاع آن ها از خودشان و آسیب رساندن به شما توضیح دهید. (15 نمره)

1. پیچک عقده ای:
اصولاً این گیاهی بسی خطرناکی بود که میگن خیلی هم عقده ای ـه!
این گیاه که شبیه پیچک های معمولی ـه وقتی از کنارش یه فرد خوشگل () رد بشه از اونجایی که بسی عقده ایه میپیچه دور اون قسمت زیباش و با نیش های ریزی که می زنه باعث ورم و از ریخت افتادن اون ناحیه میشه.

2. بید لَغَت زن:
این درخت از خانواده ی بید کتک زن ـه، با این تفاوت که این لگد میزنه. از اونجایی که کاشف این درخت سوات موات درست حسابی نداشه اسم این درخت رو بید لَغَت زن گذاشته.

3. رز خار زن:
شاید وقتی اسم این گیاه برده میشه بعضی ها به فکر رز ویزلی بیفتند، و اون بعضی های دیگر هم به فکر تلفظ کلمه ی «خواهر زن» در گویش اصفهانی!
آما زهی خیال باطل! این یه گل رز ـه که وقتی کسی از کنارش رد بشه خار های خودش رو به سمت اون یارو پرتاب می کنه و با برخورد این خار ها، یارو ِ مورد نظر بیهوش میشه.

- گوسفند جادویی ای را در جنگل رها کنید و جلویش بروید و خطرات گیاهی ای که برای او پیش میاید را خنثی کنید. ( حداقل 3 خطر گیاهی)(10 نمره)

شخ شخ شخ شخ!

از اونجایی که کف جنگل سفت نیست و گل و لای و از این آت و آشغالاس صدای کفش های پاشنه بلند هلگا از تق تق به شخ شخ تغییر یافته بود.

همینطوری که راه می رفت پشت سرش آقای گوری، گورکن دست آموزش، به همراه گوسفند جادویی که پروفسور گرین گراس بهش داده بود میومدند.

- خب، آقای گوری و آقای گوسفند جادویی. اینجا باید خیلی مواظب باشید. پشت سر من راه بیاید و به چیزی دست نزنید.

- بــــــــَع!
- 404 Not Found! (کسی اگه فهمید صدای گورکن چیه با من تماس بگیرد! )

هلگا با همون صدای شخ شخ پیش می رفت که ناگهان چیزی رو جلوش دید. پیچک عقده ای!
برگشت و کنار گوسفند و آقای گوری نشست و گفت:
- بروبچز به نظرتون چیکار کنیم؟ این اگه منو ببینه که تیکه و پاره ام می کنه. آقای گوری هم در خطره. البته گوسفند جان تو اصلاً ترسی به خودت راه نده.

چند دقیقه بعد هلگا صورتش رو با گل و خاک و برگ و... پوشونده بود و با وصل کردن شاخه ها به خودش و پیچیدن شنل با شکوهش به دورش شبیه به این بقچه ها شده بود.
آقای گوری هم زیر شنل هلگا قایم شده بود.

بدین ترتیب هر سه تاییشون اولین خطر رو رد کردن.

رفتند و رفتند و رفتند، که ناگهان به بید لَغَت زن رسیدند.
دوباره وارد شور شدند که چیکار کنند، چیکار نکنند که هلگا گفت:
- بچه ها به نظر من هر کدوم از یه طرفش شروع به دویدن کنیم. اینجوری نمی دونه کیو بزنه.

بدین ترتیب هر کدوم مثل اسب از یه طرف بید لَغَت زن دویدند و اون بنده خدا هم هنگ کرد و با توجه به حجم process ـی که انجام داد سی پی یو سوزوند و یه خرج کلفتی روی دست پرفسور گرین گراس گذاشت.

درست وقتی از این درخت رد شدند رسیدند به رز خار زن و شوفصد و هشتاد تا خارش رو تو شیکم گوسفند جادویی خالی کرد.

هلگا هم که دیگه تکلیف را از دست رفته می دید شروع به مهیا کردن کباب جادویی کرد.




پاسخ به: كلاس گياهشناسي
پیام زده شده در: ۱۳:۰۳ سه شنبه ۸ بهمن ۱۳۹۲

جیم موریارتی old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۰۷ سه شنبه ۲۹ مرداد ۱۳۹۲
آخرین ورود:
۱۴:۰۶ یکشنبه ۲۰ دی ۱۳۹۴
از کمی دور٬ کمی نزدیک
گروه:
کاربران عضو
پیام: 102
آفلاین
- صدای پـــروفسور چگونـه بلند شده بود؟ (5 نمره)

سوال بس نکوییست.
به طور قطع اینکه چگونه صدای پروفسور بلند شده بود به دانش‌آموزان هیچ ربطی ندارد. شاید پروفسور در صدایشان میله کار گذاشته بودند تا بلندتر شود. شاید هم صدای استاد از همان ابتدا بلند بوده. شاید هم صدای استاد مثل نردبان تاشو می‌ماند و به دلخواه شخص شخصیش استاد بلند و کوتاه می‌شود. اما مطلبی که حائز اهمیت می‌باشد این است که ما که باشیم که صدای استاد را متر کنیم. به طور قطع این کار از ادب به دور است و اینکار را تنها افراد شایسته و به نامی چون دامبلدور (جانمان پخش زیر پایش) می‌باشد و ما از این سطح به دوریم.


- سه گیاه ترسناکی که با شما برخورد کردند را نام ببرید و در مورد نحوه دفاع آن ها از خودشان و آسیب رساندن به شما توضیح دهید. (15 نمره)

استادا.
سوالتان متاسفانه کمی گنگ است. شما قید نکرده‌اید که گیاهان چه نوع برخوردی با من کرده‌اند. برخورد معادل تصادف یا از آن نوع برخوردهایی که شما با دانش‌آموزان خود می‌کنید؟
باری به هر جهت:

مورد اول:

من باب اولین برخوردی که با من شده بود می‌توان به قضیه هری‌پاتر و گیاهان زیر سنگ توالت اشاره کرد. شاید خیلی از شماها به یاد نیاورید ولی من بسی به یاد دارم که چه خاطره‌ی ننگین و زهوار در رفته‌ای بود. متاسفانه از بیان جزئیات کامل به دلیل به خطر افتادن جامعه جادوگری عاجزیم و تنها می‌توانیم بگوییم که اینها نوعی سوسک توالت بودند که با جهش ژنتیکی فرمی گیاهی یافته بودند و حتی مشاهده شده بود که نوعی از آن‌ها توانایی پرواز هم دارد! برخورد آن‌ها هم این گونه بود که هدف مورد نظر خود را به سوی چاه توالت کشیده و در آنجا سعی می‌کردند از گوشت طعمه تغذیه کنند/

مورد دوم:

این مورد کمی قابل‌تحملتر از مورد قبلیست. در این مورد من با گونه‌ای از موجودات برخورد داشتم که به ریل قطارهای هاگوارتز حمله کرده بودند و داشتند ریل‌های نازنین را می‌جوییدند. هنگامی که من سعی کردم به آن‌ها توضیح بدهم که ریل جیزه و نباید خوردش به من حمله کردند و سعی در جویدن خرخره مبارک ما داشتند! به غایت صحنه دلخراش و بغرنجی بود. و از آن هنگام به بعد من به جای مذاکره با قطار نازنینم از روی آنها رد می‌شدم و وقتی را صرف مکالمه با آنها نمی‌کردم.

مورد سوم:

این مورد کمی دهشتناک بود. در این مورد من با موجودی خوشتیپ و خفن و اینا روبرو شدم که بعد از کمی تفکر متوجه شدم که آن شخص خودم میباشم! کمی که در این حالات کف مانده بودم که به حق ریش مرلین خدا چه لطفی به این جامعه جادوگری کرده که من دو شده ام یا دو من شده است که متوجه شدم که من دوم یا به عبارتی اون یکی من داره خش خش می‌کنم. به همین جهت به خودم یا به عبارتی اون یکی خودم مشکوک شدم. به همین جهت فندکی از جیب در آوردم(نخیر من سیگاری نیستم فقط از فندک خوشم میاد!) که ناگهان دیدم اون یکی من در رفت. حالا من بدو اون بدو من بدو اون بدو و القصه هذا
سر انجام اعصاب مبارکمان به تنگ آمد و فندک را به سوی فرق مبارک اون یکی خودم پرت کردم که دیدم پوف شروع کرد به سوختن! بسی به خوف اندر در آمدیم و بعد تحقیقات جنایی متوجه شدیم که بعله مرتیکه رذل پست من نبوده بلکه گیاهی بوده که خودش رو شبیه من کرده! الهی که جز جیگر بگیره. الهی که یه آب خنک از گلوش پایین نره. به حق ریش مرلین ریش در بیاره.



- گوسفند جادویی ای را در جنگل رها کنید و جلویش بروید و خطرات گیاهی ای که برای او پیش میاید را خنثی کنید. ( حداقل 3 خطر گیاهی)(10 نمره)


- خب گوسفند بیا بریم یکم بچر ببینیم پروف به من ۱۰ میده یا نه.

- بعععععععع!

- آره خب؛ اینم حرفیه! ولی پروفسوره دیگه. ممکنه مثل استاد این مشنگا به زور گیوتین نمره بده.

- بع بع بع...

- خیله خب بریم. ببین تو نباید علف‌های جیز رو بخوری. پس گوسفند خوبی باش گاو بازی در نیار. باشه؟

- نع
- نگمه! ببینم اون چیه تو دهنت؟ اینو از کجا گرفتی؟ مرتیکه بز همین الآن گفتم اینا رو نخور. تف کن بینم
- نعععععع
- د میگم تف کن. آها افرین. اگه می‌خوردی این رو که تبدیل به شترمرغ می‌شدی
- بعععععععععععع
- بعله باید هم بع بع کنی. بع بع نکنی چیکار کنی؟! گوسفند؟! گوسفنده چی شدی؟!
- بععع بععع بععععع
- تو توی اون گیاه چه غلطی می‌کنی بیا بیرون بینم. آواکادرااااااااا
- بع! بع! بعععع بع بع بع
- آره دیگه گوسفندی که عین بز رفتار کنه عاقبتش همین میشه. یه وقت یه تشکر نکنیا!
- بع :پی
- بذار بینم! اون چیه تو حلقت؟ گوسفند خر باز چی خوردی؟ زود سمت رو بکن تو حلقت بالا بیار بینم. گاو کمتر از تو می‌خوره! زود تف کن بینم! بدو! زود تند سریع.

ـــــ

این بود آن چه بود و نبود!


تصویر کوچک شده


پاسخ به: كلاس گياهشناسي
پیام زده شده در: ۲۰:۴۲ دوشنبه ۷ بهمن ۱۳۹۲

لودو بگمنold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۰:۰۲ دوشنبه ۲۶ مرداد ۱۳۸۸
آخرین ورود:
۱۹:۵۷ جمعه ۲۱ اردیبهشت ۱۳۹۷
از در عقب، صندلی جلو!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 1316
آفلاین
- صدای پـــروفسور چگونـه بلند شده بود؟ (5 نمره)

پروف داف برگ هاشون رو به شکل بلندگو لول کرده و مقابل دهنشون گرفته بودن، در پایان کلاس از یه جایی آب جادویی ریخت پای ساقه ی استاد و خلاصه آوندهاشون پر شد و برگ هاشون حالت ایرودینامیک خودش رو از دست داد.


- سه گیاه ترسناکی که با شما برخورد کردند را نام ببرید و در مورد نحوه دفاع آن ها از خودشان و آسیب رساندن به شما توضیح دهید. (15 نمره)

مرگخوار گولاخی چون ما از هیچ چیز و هیچ کس نمیترسد مگر ارباب و خشمشان، ترس از گل و گیاه و علف در قاموس ما نمیگنجد اصن ... اما در مسیر دیدیم که سایر دانش آموزان با چمن و خس و خاشاک اطراف دست و پنجه نرم میکنند و حتا دچار جراحت و مصدومیت شده، جیغ میزنند یا پا به فرار میگذارند! جل المرلین

به عنوان مثال گیاهی در مسیر بود به نام "عزبوس اقلیوس" که با زندگی مجردی آداپته شده بود. این گیاه از هوشمندترین گیاهان محسوب میشود چون خر نشده و تن به ازدواج و تولید مثل و کلا هیچ نوع رابطه ای نمیدهد، از همین رو به محض این که گرده ای از وی افشانده شده و به حشره ای بچسبد لوله ای از خود خارج کرده و به حلق حشره فرو میکند و گرده را پس میگیرد! اما خوب چسبیدن گرده به انسان در این گیاه پیش بینی نشده و اصلا سوراخ ها را هم درست تشخیص نمیدهد و فورا لوله اش را در اولین حفره ی در دسترس بدن مهاجم فرو میکند، لوله ی عزبوس اقلیوس در گوش و حلق و بینی و ... بچه ها فرو رفته بود و یک میزد و تمام امعا و احشائشان را کشیده بود بیرون!

یا گیاهی دیگر به نام گرینگرس آنجا بود که نمیدانیم چرا شبیه گیاه نبود اصلا! کروی بود و سیاه رنگ، هرکس که به آن نزدیک میشد از سیگار جادوییش کامی میگرفت و دودش را فوت میکرد توی صورت طرف ... شاگردان هم از ترس این که بوی سیگار نگیرند و هنگام برگشت به مدرسه توبیخ نشوند و امتیاز گروهشان کسر نگردد از او دور میشدند.

و اما جذاب ترین موردی که دیدیم گیاهی بود به نام بیناموس گیاه مذکور در صورتی که تنه آدم به برگ هایش میخورد یا لگدش میشد دهنش را باز کرده و احوال پرسی گرم و صمیمی با خوار مادر آدم میکرد! خعلی بددهن بود واقعا


- گوسفند جادویی ای را در جنگل رها کنید و جلویش بروید و خطرات گیاهی ای که برای او پیش میاید را خنثی کنید. (حداقل 3 خطر گیاهی)(10 نمره)


- هـــــــوشـــــ ... نچ نچ نچ ... کیش کیش کیش ... هـــــــــوی ... پیشته عجب گوسفند گاویه ها

لودو با لباس مبدل چوپانی و نی به لب از لابلای جنگل انبوه به سمت مراتع سرسبز هاگزمید حرکت میکرد.

- الاغ! نرو اونطرف، شونصد تا گوسفند ورداشتم آوردم همشون متفرق شدن ... باس تو یکی باشی که بم شک نکنن و بتونم به مخفیگاه مورفین نفوذ کنم، الان باس با گله ی بز ها در حال چرا باشه

همانطور که لودو با خودش حرف میزد گوسفند مذکور گرسنه شد و مشغول خوردن علف های زیر پایش شد ... غافل از این که که آن ها علف نبودند؛ بیناموس بودند! لودو با شنیدن فحش خعلی زشتی حسابی سرخ و سفید شد و اطراف را نگاه کرد تا منبع فحاشی را بیابد که شستش خبر دار شد ...

- نخور اونارو بزمجه ... نخور :vay:

لودو که میدید گوسفند جلبک تر از این هاست که بفهمد خودش دست به کار شد و فورا با چوبدستی بیناموس ها را به آتش کشید ... گوسفند که ترسیده بود چند قدمی عقب رفت.

- بیناموس! بـــــــــوقی!

لودو به هدایت گوسفند ادامه داد، در میانه جنگل انبوه پیش میرفتند در حالی که از معده گوسفند یکنفس صدای فحاشی میامد.
چند قدم جلوتر گوسفند تشنه شد و به اولین چاله آبی که رسید شروع به نوشیدن کرد.

- هـــــــــوی! عین اسب سرتو ننداز پایین و ده بخور، لعنتی اون آب نیست ... پیشاب این بوته اس! سمیه، خواص اسیدی داره

لودو صبر کرد بلکه اندکی از ادرار سمی بوته مذکور روی بیناموس درون معده گوسفند عمل کند و بعد او را نجات دهد اما خوب وقتی دید گوسفند قورت قورت 20 لیتر از مایع مذکور را هورت کشیده و هنوز صدای فحاشی میاید و حتا شدیدتر هم میشود شیرجه زد و گوسفند را لنگ در هوا خواباند و پرید رویش، به سبک غریق نجات ها شکم گوسفند را فشار میدادتا هرچه خورده خارج شود ...در این میان بیناموس که تحت فشار قرار گرفته بود و کتک میخورد نیز هفت جد لودو را به میان آورده بود!

گوسفند در انتها با یک تگری سبک شد و برخواست و به مسیرش ادامه داد ... بالاخره به حاشیه جنگل رسیدند. لودو قلاده گوسفند را بست به درختی و مشغول دید زدن از پشت درخت ها شد، بالاخره مورفین را در حال ویلن زدن برای بز ها از دور دید. لودو که حس انتقام جوییش تحریک شده بود و از شادی در پوست خود نمیگنجید بدون توجه به تابلوهای "عر زدن ممنوع" و "خطر سقوط درخت" فریاد زد:

- موهاهاهاها بالاخره یافتمت مورفین ... پوستتو میکنم، نابودت میکنم، انتقاممو میگیرم

درخت های منطقه که از ریشه های شل و بی ثبات برخوردار بودند بر اثر صدای بلند به لرزش در آمدند و درختی که گوسفند به آن بسته شده بود در آستانه سقوط قرار گرفت!

گوسفند بـع بـــع بلندی سرداد و پا به فرار گذاشت، اما خوب علاوه بر این که به درخت بسته شده بود از سرعت بالایی هم برخوردار نبود! لودو برگشت و فیلم اسل موشن شد ... درخت هرلحظه به ملاج گوسفند نزدیک تر میشد ... در آخرین لحظه لودو چوبدستی کشید و با یک طلسم "ریداکتو" درخت را روی هوا پوکوند!

در ادامه لودو باید در قامت چوپون به مورفین نزدیک میشد و انتقام میگرفت، کاری که با توجه به فحاش بودن گوسفند خیلی آسان نبود ... اما خوب تیتراژ داره پخش میشه و باشه واسه قسمت بعد، پیام اخلاقی این قسمت هم این که به تابلوهای راهنمایی رانندگی توجه کنید


هیچی به هیچی!
تصویر کوچک شده


پاسخ به: كلاس گياهشناسي
پیام زده شده در: ۱۴:۴۸ دوشنبه ۷ بهمن ۱۳۹۲

ریونکلاو، مرگخواران

لینی وارنر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۱:۵۳ شنبه ۳۰ خرداد ۱۳۸۸
آخرین ورود:
دیروز ۲۱:۰۸:۲۵
از رو شونه‌های ارباب!
گروه:
مرگخوار
ناظر انجمن
ایفای نقش
ریونکلاو
کاربران عضو
گردانندگان سایت
پیام: 5462
آفلاین
- صدای پـــروفسور چگونـه بلند شده بود؟ (5 نمره)

با همون طلسمی که من یادم نیست و تو کتاب هری پاتر و جام آتش ازش استفاده میکردن تا چوبدستیشون مثل بلندگو بشه و صداشون بلند به گوش همه برسه. بله همون ورد! درحالیکه گیاهی گرم و نرم یافته بود و روش لم داده بود، با این ورد به آسودگی با بچه ها و در همون حالت سخن میگفت.

اما اینکه چرا بعدا قطع شد صدا و ایشون ترکیدن کاملا واضحه، یک گیاهی چیزی احتمالا حمله بردن به پروفسور عزیز ما، یا شایدم کلا توسط گیاهی بلعیده شدن و ایشون برای پیوستن به روونای اعظم، به دیار باقی شتافتن.

- سه گیاه ترسناکی که با شما برخورد کردند را نام ببرید و در مورد نحوه دفاع آن ها از خودشان و آسیب رساندن به شما توضیح دهید. (15 نمره)

مارپیچک! از اسمش یجورایی معلومه چه مدله! مثل گیاهای پیچک که هزاران شاخه و برگ دارن و میچسبن و از در و دیوار و درخت بالا میرن هست. اما با این تفاوت که خیلی ساقه هاش باریکه و به جای چسبیدن به بلندی، خودشو رو زمین ول میکنه و حداکثرم تا شعاع یک متری درخت این ساقه ها پخش میشن.

وقتی از جلوی این گیاه رد بشی و ناخودآگاه پاتم بره رو ساقه های ولو شده س، احساس خطر میکنه و میترسه که بش آسیب برسونی. بنابراین ساقه های مذکور له شده زیر پامون، مثل مار میلوله و میاد مچ پامونو میگیره و وقتی که به زمین زدمون، سایر ساقه هاشم به حرکت در میان و کل وجودمون رو طناب پیچ میکنن. در این مواقع خب مسلما آدم وحشت میکنه! اما این گیاه هیچ آسیب دیگه ای نمیرسونه و وقتی یکم تلاش و تمنا کنی برای آزادی و خودش بفهمه که تو ترسیدی و به محض ول کردنت میگرخی، دست از سرت بر میداره و آروم ولت میکنه تا فرار کنی.

تنها خطری که این گیاه میتونه داشته باشه اینه که مثلا تو مدتی که در بند هستی یک حیوونی سر برسه و بخواد بخورتت. از اونجایی که دست و پا بسته ای دفاع نداری و سریعا میتونی توسط حیوون یه لقمه چپ بشی و ... تمام!


ویزنیش: این گیاه با وجود اینکه نسبتا اندازه ی بزرگی داره، اما زیبایی خیره کننده ای داره و گلبرگاش اکثرا صورتی و یاسی و تو مایه های همین رنگای لطیفن و بوی خیلی خوبی هم دارن و راحت تورو به سمت خودشون جذب میکنن. وقتی بهشون نزدیک بشی و با بینی ت بخوای بهشون حمله ور شی و از بوی مطبوعشون لذت ببری، گیاه به شدت احساس خطر میکنه و میترسه که مبادا بخوای اونو بچینی و ببریش خونه تون و خشکش کنی!

برای همین شاخک هایی که از وسط گیاه بیرون زدن و به دلیل زیادی نازک بودنشون به احتمال زیاد در نگاه اول دیده نمیشن، تو هوا ویراژ میدن و صورت شما که بهش نزدیک شده رو نیش میزنن و قسمت نیش خورده سوزش پیدا میکنه و تو هم سریع نه تنها سرتو میکشی و ازش دور میکنی، بلکه دمتو میذاری رو کولت و میگرخی!


خرسمبک: مثل اسمش بزرگ و غول پیکره. در واقع یه درخت بزرگ، اما با ویژگی هایی متفاوت با یه درخته. یه جورایی همون بید کتک زنه، اما از مدلیش که هوش نداره تا نشونه گیری کنه و با ساقه هاش تورو هدف بره. وقتی که احتمالا به دلیل خستگی میری و به این درخت تکیه میدی، ساقه هاش تکون میخورن و ناخودآگاه و بدون هیچ کنترلی بالا و پایین و چپ و راست میرن و ممکنه این وسط ضربه ای هم بهت وارد کنن!

یعنی نمیبینه تو کجایی تا کلهم ساختارشو سمت تو حرکت بده و تورو از خودت دور کنه، فقط خودش واسه خودش حرکت میکنه بلکه این وسط یه چیزیش به تو بخوره و بترسوندت و بتونه فراریت بده. بید کتک زن ِ بی هوش هست درواقع!

- گوسفند جادویی ای را در جنگل رها کنید و جلویش بروید و خطرات گیاهی ای که برای او پیش میاید را خنثی کنید. ( حداقل 3 خطر گیاهی)(10 نمره)

- هوی گوسفند! حواست باشه پشت من راه بریا، جلو نزن که هپلی هپو میشیا!

گوسفند انگار که خیلی فهمیده لینی چی گفته، بع بعی میکنه و خیلی حرف گوش کن پشت سر لینی به حرکت در میاد. لینی همینطور که داره راه میره، مدام سرشو برمیگردونه و مشغول صبحت با گوسفند میشه.

- ببین گوسفند جون، ردپای منو نگاه کن و از همون راه بیا. مبادا پاتو الکی بذاری رو یه چیزیا! خطر دار ...

لینی همونجا متوقف میشه و حرکت شاخه هایی که مثل مار دور پاش میپیچنو حس میکنه. سریع فریاد میزنه:

- گوسفند! جلوووو نیااااا!

گوسفند بع بع کنان وایمیسه (رفع خطر کردم پروفسور! این اولیش!) و به لینی زل میزنه که حالا پخش زمین شده و کل وجودش داره توسط گیاه معرفی شده ی مارپیچک طناب پیچ میشه. گوسفند یکم شوکه میشه و میترسه و میره خودشو به یه درخت قطور که رو به روی همینجاییه که لینی نقش زمین شده، میچسبونه و بغلش میکنه و بع بع کنان منتظر رهایی لینی میمونه.

لینی با دیدن حرکات عجیب شاخه ها و ساقه های بالایی درختی که گوسفند بهش پناه آورده، میفهمه که طرف خرسمبکه و از اونجایی که هنوز دستاش گرفتار مارپیچک نشده، سپر مدافعی میسازه و پیکسی ای از ته چوبدستیش خارج میشه و یکراست به سمت گوسفند پرواز میکنه.

گوسفند هم با دیدن پیکسی ای که به سمتش میاد میترسه و فرار میکنه! و شاخه های درخت که بی هوا به اطراف ضربه میزدن، قبل از برخورد با گوسفند، میبینن جا تره و بچه نیست! یعنی میفهن که دیگه موجودی بهشون تکیه نداده و واسه همین بعد از دوسه تا ضربه ی الکی به هوا، دوباره آروم میشن و برمیگردن سرجاشون. (برای دومین بار گوسفندو نجات دادم!)

لینی بعد از کلی دست و پا زدن و ابراز وحشت و ترس از اینکه گرفتار مارپیچک شده، بالاخره متوجه کم شدن فشار مارپیچک میشه و اونو کنار میزنه و به زور ساقه های مار مانندشو از خودش جدا میکنه و پا به فرار میذاره.

- اوی گوسفنده؟ کجااااییی؟

لینی حیران و ویران به دنبال گوسفند گم شده میگرده و بالاخره اونو درست جلوی گیاه ویزنیش میبینه! دهن گوسفند دو متر باز شده و قصد داره که گیاهه رو گاز بزنه و نوش جان کنه. لینی که فاصله ش از اونا زیاده و میدونه که نمیرسه تا گوسفندو از گیاه دور کنه، سریعا دست به کار میشه و طلسم استیوپفای رو به سمت گوسفند میفرسته.

خوشبختانه به موقع بهش برخورد میکنه و گوسفند بیهوش رو زمین میفته و مورد اصابت شاخکای ویزنیش قرار نمیگیره. (سومین عملیات نجات با موفقیت انجام شد!) لینی نفس راحتی میکشه و جلو میره تا اونو به هوش بیاره و ضد طلسمو روش اجرا میکنه.

گوسفند بع بع کنان به هوش میاد و ورجه وورجه کنان به حرکت در میاد. لینی سریعا جلوش قد علم میکنه و هشدار کنان میگه: گوسفند بد! دیگه بیرون نمیارمت، الانم برمیگردیم هاگوارتز. میدونی چند بار نزدیک بود بترکی؟ اونوخ باید جواب هاگریدو چی میدادم؟

گوسفند ناراحت میشه و سرشو پایین میندازه و دنبال لینی به مقصد هاگوارتز به حرکت در میاد.


🙋‍♀️ فقط اربـاااااااب! 🙋‍♀️

فقط بلده بشینه یه جا، بدون این‌که بدونه چرا!
تصویر کوچک شده









شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۰-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.