هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





پاسخ به: كلاس تاريخ جادوگري
پیام زده شده در: ۲۳:۳۰ جمعه ۲ اسفند ۱۳۹۲

ریونکلاو، مرگخواران

لینی وارنر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۱:۵۳ شنبه ۳۰ خرداد ۱۳۸۸
آخرین ورود:
دیروز ۲۱:۵۳:۱۷
از رو شونه‌های ارباب!
گروه:
مرگخوار
ناظر انجمن
ایفای نقش
ریونکلاو
کاربران عضو
گردانندگان سایت
پیام: 5464
آفلاین
( اگه حوصله ندارین کل متنو بخونین، میتونین فقط کج شده هارو بخونین! برا انجام تکالیف همونا کافین. )

تدریس جلسه آخر

دیگر اثری از باد و باران و برف نبود، اما همچنان هوا سرد و سوزناک بود و دانش آموزان و اساتید و کارکنان و جن های خونگی هاگوارتزو وادار به پوشیدن لباسای کلفت و گرم میکرد!

کلاس تاریخ برخلاف جلسه قبل، به موقع آغاز میشه و بلافاصله بعد از ورود لینی همه سرجاهاشون میشینن و بی صبرانه منتظر اتمام کلاسا میمونن! خوشا به سعادتشون ترم یونی ـه ما که تازه اولشه! :|

- این جلسه قصد ندارم چیز جدیدی درس بدم! حالا شاید تا آخر رول کلاس نظرم بشه، اما فعلا میخوام مروری به گذشته داشته باشیم.

با تکون چوبدستی لینی برگه هایی در سایز بزرگ وسط کلاس معلق میشن که هرکدوم خلاصه ی درس هریک از جلسات قبلو تو خودش گنجونده.

- جلسه اول به ماجرای کودتای دنیای خودمون پرداختیم! اینکه طرفدار کدوم جبهه هستین و در نهایت کی پیروز میشه و خانواده ی غلام به چه گروهی پیوستن. جواب درست هم رانده شدگان بود!

با تکون دیگه ای برگه عوض میشه و جاشو به برگه ی پشتی میده.

- جلسه ی دوم کمی از مرلین حرف زدیم و 4موسس هاگوارتزو با نظر شخصی خودمون مزدوج کردیم و در نهایت چهره ای از مرلین رسم کردیم ... کی میدونه جلسه سوم چی کار کردیم؟

آلیس دستشو بالا میبره اما منتظر اجازه نمیمونه و سریع میگه: یکم دیگه از مرلین و جادو کردنش با چوبدستی یا دست حرف زدیم، در نهایت تاریخچه ی چوبدستیارو بررسی کردیم.

- حیف! کاش یه ریونی جواب میداد! 20 امتیاز برا گریف! حقیقت اینه که چوبدستیای اولیه ی ما بسیار سخت و بزرگ و از جنسای نه چندان مرغوبی بودن اما بعدها و به مرور زمان تحقیقات زیادی روشون انجام شد و بهترین نمونه ی چوبدستی که الان همه مون دستمونه و در سایز کوچیک تر و باریک تر و با سرعت انتقال قدرت ِ جادوی بیشتریه رسیدیم. در آینده شاید اصلا نیازی به چوبدستی هم نباشه!!


لینی آخرین برگه رو هم به نمایش در میاره و توضیح میده: در نهایتم کارای گروه ت.ه.و.ع هرمیون گرنجرو بررسی کردیم و درباره علت جدایی دنیای جادوگرا و ساحره ها از دنیای مشنگا صحبت کردیم.

لینی ناگهان یاد امتحان میفته و به این فک میکنه که تا حالا هیچ چیز خاصی تو تدریساش نگفته که حالا بخواد سوالی بده که ملت تو امتحان جواب قطعی براش داشته باشن و همه ش همه چیو گفته خودتون برین پیدا کنین. بنابراین میگه:

- جوابای منتخب جلسه پیشو میگم تا حداقل از تو اینا بشه سوال طرح کرد. سوال 1: هرمیون! سوال2: لودو! سوال 3: هلگا و رز و دافنه! سوال 4: آلیس و لودو. همینارو بخونین قول میدم امتحانتون خوف شه!

نگاه لینی ناخودآگاه رو ساعت میفته و متوجه ثانیه های پایانی کلاس میشه بنابراین سریع اضافه میکنه: همین دیگه، بای تا ... هیچی دیگه بای کلا.

تکالیف

1. یه سوال مربوط به درس تاریخ از خودتون بسازین و خودتونم بهش جواب بدین! (7 امتیاز)

2. از کدوم سوال یا مبحث درس کلاس تاریخ بیشتر خوشتون اومد؟ چرا؟ (3 امتیاز)

3. دوست دارین اگه قراره اسمتون تو تاریخ ثبت شه، با چه عنوانی ثبت بشه؟ (8 امتیاز)


یعنی توضیح بدین که میخواین بعنوان مخترع ِ فلان چیز شناخته بشین یا یکی از بزرگ ترین جادوگرای سفید و سفید تاریخ بشین یا ...

4. پاسخ عددی بدین! (2 امتیاز)
الف: چند جلسه تو این کلاس شرکت کردین؟
ب: امتیازتون به کلاس از 30 نمره چنده؟

5. یه نقاشی از چهره یکی از آدمای ثبت شده تو تاریخ جادوگری بکشین! (3 امتیاز)


هرکسی میتونه باشه! انیشتین، گالیور، مرلین، لرد، دامبلدور یا ... اشتباه نکنین اینا همه جادوگر یا ساحره هستن و نه مشنگ.

6. آیا کار سایت جادوگران روزی به پایان میرسه و تبدیل به جسد میشه یا تا ابد (حتی با وجود فعالیت کم) پابرجا میمونه؟ چرا؟ (7 امتیاز)


🙋‍♀️ فقط اربـاااااااب! 🙋‍♀️

فقط بلده بشینه یه جا، بدون این‌که بدونه چرا!
تصویر کوچک شده




پاسخ به: كلاس تاريخ جادوگري
پیام زده شده در: ۲۳:۳۰ جمعه ۲ اسفند ۱۳۹۲

ریونکلاو، مرگخواران

لینی وارنر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۱:۵۳ شنبه ۳۰ خرداد ۱۳۸۸
آخرین ورود:
دیروز ۲۱:۵۳:۱۷
از رو شونه‌های ارباب!
گروه:
مرگخوار
ناظر انجمن
ایفای نقش
ریونکلاو
کاربران عضو
گردانندگان سایت
پیام: 5464
آفلاین
امتیازات جلسه چهارم


گریفیندور: 20


آلیس لانگ باتم: 5+10+10+5= 30
همینطوری خیلی خوشمان آمد! :)

هرماینی گرنجر:
واو! پسندیدیم! :)


اسلیترین:

( No One )



هافلپاف: 20


رز ویزلی: 5+10+10+5= 30
تو سوال 2 اشاره ی مستقیم به وضعیت جنای خونگی در زمان حال نکردی. اما چون خیلی خوب نوشته بودی نمره کم ننمودیم! ;)

هلگا هافلپاف: 5+10+10+5=30
چی بگم؟ خب مث همیشه خوب بود دیگه! :((



راونکلاو: 20


دافنه گرینگراس: 5+10+1++5= 30
میخواستم به خاطر کوتاهی سوال 2 و 3 نمره کم کنم اما این خلاقیت تو استفاده از گوسپند حقیقتا مانع شد! ;))

لودو بگمن: 5+10+10+5= 30
خیلی خوش حال میشدم اگه میتونستم نمره ای بالاتر از 30 بت بدم. عااالی!


🙋‍♀️ فقط اربـاااااااب! 🙋‍♀️

فقط بلده بشینه یه جا، بدون این‌که بدونه چرا!
تصویر کوچک شده




پاسخ به: كلاس تاريخ جادوگري
پیام زده شده در: ۲۳:۴۷ پنجشنبه ۱ اسفند ۱۳۹۲

هرماینی گرنجر old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۱۱ جمعه ۲۰ دی ۱۳۹۲
آخرین ورود:
۱۲:۵۶ پنجشنبه ۲۲ بهمن ۱۳۹۴
از دره ی گودریک
گروه:
کاربران عضو
پیام: 96
آفلاین
بسم الرب الوالدین الهری الباتر


1. به نظرتون هرمیون کارای گروه ت.ه.و.ع رو به چه شکل ادامه داد؟ (5 امتیاز)

از همین تریبون اعلام می کنم همه ی این حرفا شایعه و فتوشاپه . بعد از پایان جنگ با این مردک سیاه ... چی بهش میگن...؟آها یادم اومد «والدرمورت» به یاد و خاطره ی دابی کتابی رو نوشتم به نام «جامعه ی جادوگری سیاه ، شایعه یا واقعیت» و این کتاب حاوی مطالب حمایتی از جنیان بود و همسر محترمم «رونالد بیلیوس ویزیلی» (خداییش هری رو بیشتر دوست دارم ولی فوقع ما وقع) با تقبل هزینه ی چاپ این کتاب رو پرداخت کرد. از اونجایی که بنده در این کتاب مستنداتی رو ارائه کردم که آغا جن های خانگی هم دل دارن باید زندگی مستقلی داشته باشن و... . این کتاب که دل جامعه ی جادوگری رو از نژاد پرستی پاک کرده بود به وسیله ی آقای هری پاتر مدیر محترم مدرسه ی هاگوارتز وارد مدرسه شد و هر دانش آموز نسخه ای رایگان از این کتاب رو دریافت کرد فلذا کم کم همه ی خانواده ها جز خانواده های سیاه حقوق جنیان رو قبول کردند و الان هم قصد دارم این حقوق رو در قالب لایحه ای به وزارتخونه تقدیم کنم...


2. تاریخچه ی زندگی جن های خونگی از گذشته تا به الان رو شرح بدین!(10 امتیاز)

اوایل این موجودات به خوبی و خوشی کنار جادوگران زندگی می کردند ولی بیشتر نقش کارگر داشتند بعدا ها پس از مرگ مرلین بعضی ها به اسم وزارتخونه اومدن و این موجودات رو اسیر کردند گفتند شما همه زحمتکشان این جامعه هستین و برای تقدیر باید با ما بیاین زیر زمین وزارتخونه. بعد از این که این جنیان ساده لوح رو به زیر زمین وزارتخونه انتقال دادند و از طرفی هم می دونستند اینها خیلی جادوگرای قوی هستند از ابزار جنگ نرم استفاده کردند ، اونها رو شست و شوی مغزی دادند و روز ها و شبها به اون ها فیلم هایی رو نشون میدادن که شما برده هستین شما باید برای ما کار کنین و ... . در آخر بعد از یک ماه تمام اونهارو آزاد کردند و همه ی جن ها به صورت هیپنوتیز شده ای به جامعه برگشتند و تا سال های گذشته فلاکت می کشیدند ولی ناگه ستاره ای پر امید به نام هرماینی جین گرنجر در آسمان درخشید . تمام.

3. از چه زمانی دنیای جادوگری و ساحرگی، از دنیای مشنگ ها جدا شد؟ دلیل این جدایی چی بود؟ (10 امتیاز

اصیل زاده هااااا اصیل زاده ها عامل بودند... روزگارانی قانون فرقی بین انسان و جادوگر قائل نمی شد تا این که آقا زادگان اصیل زاده که خانواده های تاریک بودند شروع کردند به فسق و فجور و کلا دنیا رو با استفاده از جادوی خودشون قبضه کردند . نیاکان خانواده های سفید تنها راه حل جلوگیری از رانت خواری و مشکلاتی که قدرت جادو باعث شده بود رو جدایی دنیا ها دیدند ولی این آقازاده ها که کلشون بوی قرمه سبزی می داد قبول نکردند در نتیجه وزارت ساواج اون زمان همشون رو پخ پخ کرد و وزارت جادوگری حکم استقلال از انسان ها رو صادر کرده و دنیا ها جدا شدند.

4. وزارت سحر و جادو در مقابل چه چیزهایی باید از دنیای جادوگری و ساحرگی حفاظت کنه؟ 2 تا مثال بزنین! (5 امتیاز)

از تداخل بین ابعاد ، بعضی جادوگر ها در تاریخ بودند که از قدرت جادوشون در راه خر کردن بنی بشر استفاده کردند ولی اگر وزارتخونه نبود حالا وضع ما خراب بود برای مثال:
1. سال اول حمله ی آمریکا به افغانستان بود و این مورفین مفت خور خودش رو گروه ضد آمریکایی معرفی کرد و اسم گروه رو گذاشت «الحشیشیون» و به اسم مبارزه تمام دشت های جنوب کشور رو تبدیل کرد به مزرعه *** و همشو خودش دود می کرد و قاطی می کرد و به تمام پایگاه های آمریکا اسپیوفای نازل می کرد واگر برادران اطلاعات نبودند و اون رو کت بسته به جامعه ی جادوگری بر نمیگردوندن حالا باید تو دارپا واسشون چوب دستی می ساختیم.
2.بعد از مرگ ولدرمورت مرگخوار ها از هم پاشیدند ولی بعضی ها سعی کردند که از اول بسازنش که ...


پارسال ایفای نقش هرماینی گرنجر بودم!! بیکارم کردن !!بـــــــیکار!!
(البته از بروبچ جادوگران متشکرم چون واقعا زمان برای ایفای نقش نداشتم، رول نباید بیکار بمونه)

تصویر کوچک شده


به توئیترم هم سری بزنید!!
https://twitter.com/hamed__n


پاسخ به: كلاس تاريخ جادوگري
پیام زده شده در: ۱۲:۰۵ پنجشنبه ۱ اسفند ۱۳۹۲

هلگا هافلپاف


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۰:۵۳ جمعه ۱۹ مهر ۱۳۹۲
آخرین ورود:
۱:۱۴ جمعه ۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۳
از اون بالا اکبر می آید!!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 211
آفلاین
1. به نظرتون هرمیون کارای گروه ت.ه.و.ع رو به چه شکل ادامه داد؟ (5 امتیاز)

والا این بچه اول شروع کرد به گیر دادن به ملت. هر تسترالی رو که توی هاگوارتز میدید هی آویزونش می شد و قسم و آیه و التماس که جون عمه کوچیکه ی مادرت بیا عضو این تشکل ما بشو.
بعد که دید فایده نداره همایش هایی رو برگزار کرد، کاملاً به صورت رایگان و به صندلی های محترم توضیحاتی رو ارائه داد.

حتی خود جن های خونگی هم نیومدن عضو این انجمنش بشن و خودش تک و تهنا هویجوری به کار خودش ادامه داد تا وقتی که شوهر کرد و شوهرش گفت فک نکن اینجا خونه آقاته که بخوای پولایی که من جون می کنم در میارم رو بکنی توی حلق این جن های خونگی. و از اونجا بود که این انجمن ملغی شد.

2. تاریخچه ی زندگی جن های خونگی از گذشته تا به الان رو شرح بدین!(10 امتیاز)

آخ جون دوباره باید داستان بگم.

بشینید عزیزانم... لینی بشین! بچه حرف نزن. اوی مگه با تو نیستم چشم سفید؟

خب بچه ها، داستان ما از اونجایی شروع میشه که یه بابایی به نام «ادوارد خونگی» که از جادوگران معروف اون زمان بود رفته بود توی کوه و کتل و هی داشت برای خودش اکتشافات ارزشمند و اینا می کرد.
بـــــــعد، یهو رسید به یه مجموعه غار هایی که یه سری جن هویجوری هی داشتن در و دیوار رو می سابیدن و غذا درست می کردند و مثل اسب جون می کندن.

این یه فکری به سرش زد و اینا رو برداشت و آورد شهر خودشون و به اسم جن های ادوارد خونگی شروع به فروختن اونا کرد. که بعد ها به مرور زمان این اسم از جن های ادوارد خونگی به جن خونگی تغییر یافت.

این بدبختا داشتن برای خودشون حال می کردن و بذت می بردن و مثل بچه ی آدم کار می کردن که یهو این دختره خل شد و یه تلاش هایی کرد ولی به هیچ نتیجه ای نرسید.
اینگونه بود که کل الیوم تلاش هاش به درد لای جرز دیفال هم نخورد.

3. از چه زمانی دنیای جادوگری و ساحرگی، از دنیای مشنگ ها جدا شد؟ دلیل این جدایی چی بود؟ (10 امتیاز)

والا این مشنگ ها آدم های بیخودی هستن کلاً. بندگان خدا این جادوگر ها رو گیر می کشیدن و هی ازشون می خواستن براشون جادو جمبل کنن.
حالا اصلاً به شعورشون نمی رسید بابا جان، مثلاً فلانی تغییر شکلش خوبه، نمی تونه برای تو پیشگویی کنه، یا فلانی دوئلش خوبه ولی عرضه ستاره شناسی که نداره.

دیگه کار به جایی کشیده بود که اینا رو اصن گروگان می گرفتن می گفتن یا کاریو که میگیم می کنی یا دهنتو سرویس می کنیم.
برای همین مشکلات دیگه گفتیم آقا ول کنین ما رو جون عمه کوچیکه ی آقاتون.

4. وزارت سحر و جادو در مقابل چه چیزهایی باید از دنیای جادوگری و ساحرگی حفاظت کنه؟ 2 تا مثال بزنین! (5 امتیاز)

اولیش که همین بود که گفتم دیگه. هی اذیت و آزار می دادن جادوگرا و ساحره ها رو.

دومیش هم این بود که بعضی از مشنگ ها کلاً از قدرت جادوگران می ترسیدن و به همین دلیل یه سری حرفا در آوردن براشون و پشت سرشون زدن که مثلاً جادوگر ها فلانن و اینا.
برای همین بعضی از مشنگ ها اصلاً به خون جادوگران تشنه شدند و می خواستن بکشننشون.



پاسخ به: كلاس تاريخ جادوگري
پیام زده شده در: ۱۵:۲۸ چهارشنبه ۳۰ بهمن ۱۳۹۲

رز ویزلی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۲۴ پنجشنبه ۱۳ آبان ۱۳۸۹
آخرین ورود:
۲۱:۱۰:۱۱ پنجشنبه ۱۶ آذر ۱۴۰۲
گروه:
ایفای نقش
کاربران عضو
پیام: 1473
آفلاین
1. به نظرتون هرمیون کارای گروه ت.ه.و.ع رو به چه شکل ادامه داد؟ (5 امتیاز)

هرمیون بعد از اینکه دید تو کل هاگوارتز نهایت تلاششو کرد و تنها نتیجه ای که گرفته بدبین شدن همه نسبت به دابی بوده، تصمیم گرفت کاری کنه که بچه ها از وقتی خیلی کوچیکن با جنای خونگی آشنا بشن و خلاصه از همون طفولیت شستشو مغزی شون بده!
هرمیون دابی رو برد به یه یتیم خونه که کلی بچه ی زیر شیش سال توش بود و طی چهار سال بهشون آموزش داد که جن خونگی باید آزاد باشه!
این نسل رفتن هاگوارتز. تا رسیدن اونجا، تحت تاثیر محیط قرار گرفتن و همه چی یادشون رفت و باز همون شد که بود.
هرمیون بعد از این حرکت نا موفق،مدتی دابی رو میذاش رو شونه هاش و تو خیابون چرخ میزد و اعلامیه میداد دست مردم. ولی یه روز یه مرد مسنی گرفتش و بعد از یه قصه ی طولانی، دابی رو هم خر کرد حتی!
دابی هم با چشمای مملو از اشک گفت " هر کسی را بهر کاری ساختند" و رفت.
هرمیون هم این اتفاق توی روحیه ش اثر منفی گذاشت و از اون لحظه بیخیال شد و فعالیتاشو زیرزمینی ادامه داد با گروهش که متشکل از خودش و عله بود... بله بله. رون نبود. همون طور که تو کتاب دوم نوشته شده، ویزلیا دوس داشتن یه جن خونگی داشته باشن. در نتیجه رون طرفدارشون نبود.
هنوزم سخنان پراکنده ای در مورد فعالیتاشون شنیده میشه... ولی دیگه اونقدرا خبری ازشون نیست. میدونی، هرمیونم دیگه از این وضع خسته س! می فهمی؟!

2. تاریخچه ی زندگی جن های خونگی از گذشته تا به الان رو شرح بدین!(10 امتیاز)

گذشته های خیلی دور، جایی در اعماق یه جنگل تاریک، سرزمینی بود که سرزمین جنون نام داشت. هر کسی این اسمو یه جور می خوند. بعضی ها می خوندن سرزمین جُنون. چون هر کس می رفت اونجا وقتی بر می گشت راجع به جن حرف میزد و می گفتن دیوونه شد. بعضی ها هم عقلشون می رسید و می خوندن سرزمین "جِنون" و میدونستن که اون "ون" نشانه ی جمعه!بله.
حالا به هر حال. جن های مختلفی از جمله جن های خونگی، جن های معمولی و جن های خاکی اونجا زندگی می کردن واسه خودشون.
جن های خونگی وظیفه ی تمیز کردن شهر رو بر عهده داشتن. جن های معمولی مقام های اداری رو داشتن و جن ها خاکی هم باغبون و نقاش و اینا بودن! جن های عالی رتبه هم که خب رهبر کل جن ها بودن.
یه روز یکی که حرف های ملت که در مورد زندگی اجنه توی اون سرزمین بودو شنید. رفت اونجا. از دروازه رفت تو. بعد که حقیقتو دید و اومد بیرون، یادش رفت دروازه رو درست ببنده!
تا قبل از این اتفاق کسی از وجود جن خبر نداشت.
این شد که چن تا جنا اومدن بیرون. جن ها خاکی و جن ها معمولی دویدن سر خیابون و دربست گرفتن و این شد که خوش و خرم بین مردم زندگی کردن. اما جن های خونگی جغرافیاشون ضعیف بود و تو جنگل گم شدن.
درست در مرز مردن از گشنگی بودن که یه جادوگر پیداشون کرد. اونا هم که با محبت. احساساتی. آخی
خودشونو مدیون دیدن و تصمیم گرفتن به طرف خدمت کنن. ولی خب کاری جز تمیز کاری بلد نبودن. پس تمیز کار شدن. بعد نسل های بعدیشون دیگه از اون یه خونه اومدن بیرون و همه جا پخش شدن و هنوز هم روی عادت اجدادشون تمیز کاری میکنن
چه با محبت
اهم... وظیفه شونه! ببخشید، یه ثانیه رگ مادریم زد بالا!


3. از چه زمانی دنیای جادوگری و ساحرگی، از دنیای مشنگ ها جدا شد؟ دلیل این جدایی چی بود؟ (10 امتیاز)

حقیقتا زمان قدرت گرفتن مغول ها بود. اون زمان مغول ها به همه ی کشور ها حمله می کردن. اوج ترس و وحشت و اینا بود.
جادوگرا به طور غریزی و به شیوه ی خودشون و با جادو از خودشونن دفاع می کردن. ولی مشنگا خیلی راحت شپلخ می شدن.
اون تعداد کمی از مشنگا که جادو کردن جادوگرا رو میدیدن شروع میکردن به پخش کردن این حرف که اونا غیر طبیعی و خطرناکن.
و در نتیجه جادوگرا خیلی مورد آزار و اذیت قرار می گرفتن.
پس تصمیم گرفتن یه مقر برای خودشون درست کنن و با جادو ازش محافظت کنن.
و از اون موقع دیگه جادوگرا و مشنگا دور از هم زندگی میکنن.

4. وزارت سحر و جادو در مقابل چه چیزهایی باید از دنیای جادوگری و ساحرگی حفاظت کنه؟ 2 تا مثال بزنین! (5 امتیاز)

اولین چیز مشنگ ها هستن!
اصن آقا سوالی که من دارم اینه که چرا ما باید جامعه مونو از مشنگا قایم کنیم؟ چرا اونا نباید اونقدر از ما بترسن که جامعه شونو از ما مخفی کنن؟ یه مسئول بیاد و پاسخگو باشه
مشنگ ها نباید باعث بشن آزادی جادوگرا گرفته بشه! چه وضعشه!
و دومین چیز مربوط به جامعه ی خودمونه... اژدها ها!
آقا اژدهاها خیلی خطرناکن!
من اصلا دلیل وجودشونو درک نمیکنم هلگایی

__________________

خسته نباشید اســــــتاد!



ارباب جان، جان جانان اند اصلا!






پاسخ به: كلاس تاريخ جادوگري
پیام زده شده در: ۲۲:۲۵ دوشنبه ۲۸ بهمن ۱۳۹۲

لودو بگمنold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۰:۰۲ دوشنبه ۲۶ مرداد ۱۳۸۸
آخرین ورود:
۱۹:۵۷ جمعه ۲۱ اردیبهشت ۱۳۹۷
از در عقب، صندلی جلو!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 1316
آفلاین
1. به نظرتون هرمیون کارای گروه ت.ه.و.ع رو به چه شکل ادامه داد؟ (5 امتیاز)

ابتدا یک پروفایل باز کرد و عکس هایی بس بیناموسانه از خودش رو گذاشت توش! سپس هر جادوگر و ساحره و مشنگی که دم دستش بود رو اد کرد و عاقبت وختی به 4000 فرند رسید یک پیج ساخت و به همه ی فرنداش مسیج داد که لایک و شیر کنن. اسم پیج مذکور هم گذاشت "دچار حالت تهوع نشی آب قعطه!" بعد لابلای چیز های بانمک و بی نمک و جوک و لطایفی که میذاشت هرازگاهی عکس یک جن خونگی میذاشت و زیرش مینوشت "این جن خونگی وفادار و سختکوش چن تا لایک داره؟ هان؟ چند تــــا؟" یا مثلا عکس یک جن در حال سر بریده شدن میذاشت و زیرش مینوشت: "این جن مبتلا به یرغانه! صاحبش هر روز سرب مذاب تو حلقش میریزه و پوستش رو غلفتی میکنه! هر لایک نشانه تنفر به صاحب بی رحمشه " و گاها عکس یک جن خانگی مونث رو در کنار عکس فلور پریزاد با هفت قلم آرایش میذاشت و مینوشت "1 یا 2؟ خودم که میگم 2، اگه تو هم قبول داری زیبایی تو سادگیه لایک کن!"
در مرحله بعد که پیج معروف شد و لایک هاش به مرز 100K رسید فعالیت ها منحصر به حقوق جن خانگی شد و گروپ های دوستداران اجنه تشکیل شد و اعضا هریک با ده ها آیپی مختلف در نظرسنجی های سایت های معتبر و نامعتبر و وبلاگ رفقا (!) به حقوق جن ها رای دادن. از شبکه های اجتماعی خواستند که حقوق جن های خانگی را به رسمیت بشناسند و آوتار هایشان را به عکس جن آزاده ی لباس به دست تغییر دادند و از گوگل هم خواستند لوگویش را به این تغییر دهد و تگ "#FreeKhoonegianJens" رکورد شیر شدن و توییت شدن را جابجا کرد!


2. تاریخچه ی زندگی جن های خونگی از گذشته تا به الان رو شرح بدین!(10 امتیاز)

مورخان آغاز خدمت جن خانگی به جادوگران را همزمان با اهلی شدن سگ میدانند! با این حال در تواریخ مختلف، سنگ نوشته ها و نقاشی های دیوار غار ها همواره جن خانگی در بردگی نژاد جادوگر بوده و هیچ مدرکی دال بر این که زمانی اجنه آزاد بوده اند یافت نشده.

با این که جن ها در ظاهر قابلیت های جادویی دارند که جادوگران از آن عاجزند (مانند غیب و ظاهر شدن در مکان های مجهز به ضدآپارات) قدرت های آن ها محدود به جادوهای خاص و نچندان قدرتمند میباشد و برخلاف نژاد جادوگران که همواره پیشرفت کرده اند و روز به روز مرز های جادو را گسترش میدهند از گذشته های دور تا به امروز از این حیص(؟!) تغییری نداشته اند.

در طول تاریخ خود اجنه کوچکترین گامی برای آزادی یا حقوق خود نکرده اند، در واقع آن ها برای خدمت تربیت شده اند و حتا جرقه های کوچکی که برای گرفتن حقوقشان زده شده همگی توسط دیگر اجنه در نطفه خفه شده اند! از آخرین نمونه های اجنه آزادی خواه میتوان به هوکی اشاره کرد که به حقوق اجنه اعتقاد داشت و حتا تا وزیر شدن هم پیشرفت اما همسرش که از طرف خانواده خود هوکی تحریک شده بود شبانه مشکلات جنسیتی-هویتی برای او به وجود آورد تا آبرویش برود و سودای اجنه ی آزاد را از سر بیرون کند. البته این یک نمونه بسیار صلح آمیز سرکوب شدن جن های آزادی خواه بود! در نمونه های قدیمی تر جنی که نام آزادی را بر زبان می آورد توسط خانواده اش زنده به گور میشد.

و اما نژاد جادوگر همیشه نسبت به این ذات برده و خدمتگزار جن های خانگی بی تفاوت بودند و این را امری طبیعی تلقی میکردند ... در خانواده های اشرافی که جن های زیادی داشتند به محض پا به سن گذاشتن جن سر او را میبریدند و جن جوان تر و کارامد تری را جایگزین میکردند و خانواده های فقیر تر نیز از همان یک جنشان تا لحظه مرگ بی حد و اندازه کار میکشیدند.

در نهایت بعد از جنبش فرهنگی تهوع جادوگران از حقوق جن های خانگی آگاه شدند و امروزه در حالی که به دلیل کم شیرین بودن شربتشان سیخ در چشم جنشان فرو کرده اند عکس دابی، اولین جن آزاده را شیر میکنند و زیرش مینویسند RESPECT! و یک عالمه روشن فکر محسوب میشوند و لایک میگیرند.


3. از چه زمانی دنیای جادوگری و ساحرگی، از دنیای مشنگ ها جدا شد؟ دلیل این جدایی چی بود؟ (10 امتیاز)

در برخی از تواریخ بی پایه و اساس نوشته شده این کار بابت تامین امنیت جادوگران انجام شد که هر عقل سلیمی حکم میکنه بدیهتا این حرف کاملا غلطه و مزخرف و زاییده ذهن بیمار نویسنده مشنگ دوست! آخه مگه مشنگ جماعت این قدرت رو داره که خطری برای جادوگر ایجاد کنه؟
در واقع این اقدام یک حرکت فرهنگی بود! جدایی مشنگ ها و جادوگران از این بابت بود که مشنگ ها موجودات پست و حقیر و کثیفی هستند که اولا لیاقت همنشینی و کنار جادوگران بودن را ندارند دوما کودکان جادوگر که زیاد با مشنگ ها نشست و برخواست و همنشینی میکردند عمدتا دچار مشکلات تربیتی و فرهنگی بودند این امر آینده ی جامعه جادویی را تهدید میکرد! یک جادوگر باید در فضایی سالم و به دور از هرگونه مشنگ کثیف و حقیر پرورش یابد و اصلا تا 18 سالگی مشنگ نبیند! از این رو در سال 666 هجری مرلینی شورای انقلاب فرهنگی این امر را تصویب کرد و پروژه جدایی دنیای جادویی از جامعه مشنگی کلید خورد.


4. وزارت سحر و جادو در مقابل چه چیزهایی باید از دنیای جادوگری و ساحرگی حفاظت کنه؟ 2 تا مثال بزنین! (5 امتیاز)

اگر مشنگ ها از وجود ما باخبر شن قطعا میخوان خودشون رو به نژاد برتر نزدیک کنن که این بزرگترین خطره!
بعد از این هم پاکسازی مشنگ زاده های نفوذ کرده به دنیای جادویی و بازگرداندن اونها به دامن طبیعت از وظایف وزارت خونه س که متاسفانه مدتیه به درستی اجرا نمیشه!


هیچی به هیچی!
تصویر کوچک شده


پاسخ به: كلاس تاريخ جادوگري
پیام زده شده در: ۲۲:۳۳ چهارشنبه ۲۳ بهمن ۱۳۹۲

دافنه گرینگراسold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۴۱ پنجشنبه ۸ تیر ۱۳۹۱
آخرین ورود:
۲۲:۵۴ چهارشنبه ۱۱ فروردین ۱۳۹۵
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 1174
آفلاین
1. به نظرتون هرمیون کارای گروه ت.ه.و.ع رو به چه شکل ادامه داد؟ (5 امتیاز)

روایت داریم که بعد از این که با رونالید بیلیوس ویزلی ازدواج فمودند؛ رفتند سراغ فعالیت هاشون. که یک چیز اصل ِ ماجراست:

... گوسپـــــَــند

هر کسی از خصوصیات مفید گوسپند باخبر نیست. اما هرماینی می دونست. اون سوار یک گوسپند شد و تصمیم گرفت دور دنیا رو با این گوسپند که به دم ـش یک برچسب با عنوان "حمایت از جن خونگی" نصب شده بود؛ بگرده.

بعد حالا این که چقدر هوادار و پیرو و فالوِر (!) دورش جمع شدن ـن و برچسب ِ گوسپندش رو لایک کردن؛ رو از خودش بپرسین.

2. تاریخچه ی زندگی جن های خونگی از گذشته تا به الان رو شرح بدین!(10 امتیاز)


قبلا جن های خونگی خیلی بیشتر بودن. حدود 200 تا برای هر خانوار. اما الان جوری شده که برای هر 200 تا خانوار یک جن خونگی هست. چرا؟ الان میگم براتون/ قصه ـش تو این کتاب ـه.

همه این ها زیر یک مدرسه به نام ِ هاگوارتز ِ معروف ـه. چون اون الان حدودا یک ترا جن خونگی داه. (بر وزن ترا بایت... ) خب، بعد، این هاگوارتز بی صاحاب، عشق و عاشقی رو منع کرده و در نتیجه »» No BaBy و »» کمبود جمعیت!

اما جن های خونگی، مخصوصا مونث ها بسیار آزادی بیشتری دارن. مثلا تا 20 سال قبل، هیچ جن خونگی مونث ـی حق ِ نوشابه خوردن نداشت. اما الان حتی نوشابه قرمز ( به روایتی نارنجی) هم می خورن ! :ysilent:

این آزادی بین ِ خودشون بود. اما ما هنوز هم هیچ فرقی براشون قاعل نیستیم. فقط داریم سعی می کنیم که اون ها رو نکشیم و قیمتشون چون خیلی بالا رفته ما می ترسیم نکنه جن ـمون خراب بشه و برای همین کاری باهاش زیاد نداریم.

3. از چه زمانی دنیای جادوگری و ساحرگی، از دنیای مشنگ ها جدا شد؟ دلیل این جدایی چی بود؟ (10 امتیاز)

در دوره مزوزوئیک- کرتاسه »» چون که اون موقع بشر ِ ماگل _ بالفرض اگه وجود داشت ِ. _ به این نتیجه رسیده که جادوگرا تقریبا دارن روی اون ها سلطه مستبدناک (!؟) ـی می کنن و اگه شر جادوگر ها رو کم نکنن؛ میشن یک چیزی در حد جن خونگی الان ما. برای همین هر شب، جمع می شدن و یک جادوگر خفته را در خواب قلقلک می دادند... می کشتند!

یک شب، ما به این نتیجه رسیدیم که ماگل ها دارن پاشون رو از گلیم ـشون دراز تر می کنن و تصمیم گرفتیم جن ِ خونگی ـشون بکنیم. اما بعد رفتیم به جنگشون و اون کلا دایناسور هایی که رام کرده بودن (!) و گوسپند هاشون رو فرستادن سراغ ما. تازه، یک کرمی هم به پوستشون زده بودن که ساپونین و تانن داشت و هر سوختگی و زخمی رو بلافاصله خوب می کرد. ما هم دست از پا دراز تر، تصمیم گرفتیم به فرار!

4. وزارت سحر و جادو در مقابل چه چیزهایی باید از دنیای جادوگری و ساحرگی حفاظت کنه؟ 2 تا مثال بزنین! (5 امتیاز)

- گوسپـــَــند ها : همین طور که هر زیست شناسی می دونه گوسپند ها بسیار بسیار خطرناک می شن اگه یک گرگ ببینن و با سرعت باد میدون که می تونه هر چیزی جلوی اون ها رو نابود کنه. خوب، اگه جامعه ماگلی برای این که جلوی ما رو بگیره؛ یک تصویر گرگ مانند از ما رو خورد ِ ذهن ِ گوسپندا بده؛ اونا می شن دشمن ِ ما و ... پس پیشگری می کنیم ... !

- بربر ها: بربر ها یک نژادی بودند که به نون بربری علاقه زیادی داشتند و نکته عجیب این بود که به جادوگر ها هم علاقه زیادی داشتن. این نژاد ماگل بودن و جادو و قدرت هم نمی فهمیدن و کنترل نا شدنی بودن. »» ناد جادوگر ها باید مخفی می موند از دستشون.

سوال امتیازی:

بـــــعـــله! ما خوابمان برد. آن هم چه خوابی... کنترل داشت. شبکه سه آن، فیلم سینمایی "پنگوئن ها پرواز می کنند" رو داشت می داد و شبکه دو هرج و مرحج در آمریکا رو نشون می داد (!) اما ما مشغول دیدن شبکه پنج بودیم : "ستاره ها سفیدند یا جهنمی؟"


تنها گیاهِ سیاهِ فتوسنتز کننده ی بدون ریشه ی گرد، با ترشح مواد گازی سیاه از واکوئلش. چرا ایمان نمی آورید؟


پاسخ به: كلاس تاريخ جادوگري
پیام زده شده در: ۲۲:۰۰ چهارشنبه ۲۳ بهمن ۱۳۹۲

آليس لانگ باتم


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۵۷ چهارشنبه ۱۳ شهریور ۱۳۹۲
آخرین ورود:
۱۹:۵۲ چهارشنبه ۲ مهر ۱۳۹۳
از پسش برمیام!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 266
آفلاین
1. به نظرتون هرمیون کارای گروه ت.ه.و.ع رو به چه شکل ادامه داد؟ (5 امتیاز)

استاد، اجازه؟!
کتاب ما تاریخ معاصر نداره! همش چسبیده به قرن دهم به قبل! حالا ما از ته کتابخونه یه کتاب پیدا کردیم.

هرمیون پس از پایان جنگ هاگوارتز و شکست ولدمورت و سروسامان دادن به کارها، شروع به نوشتنم کتابی کرد و در آن کتاب ابتدا به تاریخچه زندگی جن های خانگی و بدبختی های آن ها اشاره کرد. سپس احساسات و درک و فهم این موجودات را به تصویر کشید. بعد کم کم وارد بحث حقوق گرفتن جن های خانگی شد و این که آن ها حق و حقوقی دارند. با این که این کتاب سروصدای زیادی در جامعه ی جادوگری ایجاد کرد و باعث اعتراض تعداد زیادی از خانواده های اصیل و حتی خود جن های خانگی شد، اما کم کم این موضوع در میان جادوگران سپید رواج پیدا کرد و جن های آن ها حقوق بگیر شدند، اما خانواده های سیاه همچنان جن ها را به عنوان برده به کار می گیرند.

2. تاریخچه ی زندگی جن های خونگی از گذشته تا به الان رو شرح بدین!(10 امتیاز)

همون طور که بر همگان واضحه، در قدیم الایام همه باهم خوب و مهربون بودند و اصلا چیزی به عنوان بدی وجود نداشت. پس در نتیجه، جادوگرها و ساحره ها و مشنگ ها و فشفشه ها و جن های خانگی و صحرایی و جنگلی، زیر یه سقف به راحتی زندگی می کردند.

جن ها ی خونگی از همون اول، روحیه ی کمک به دیگرانشون خیلی قوی بود و حس همیاری داشتند. همیشه به جادوگرا و ساحره ها و گاهی مشنگ ها کمک می کردند.

پس از مدتی این لطف تبدیل به وظیفه میشه و انتظار جادوگرا از جن های خونگی بالا میره. کم کم توقعا خیلی بالا میره تا جایی که تعدادی از خانواده ها اونارو اسیر می گیرند و جن های خونگیم دم نمیزنن!

بردگی جن ها برای جامعه ی جادوگری ادامه پیدا می کنه و کم کم اونا ارزش اولیه خودشونو از دست میدن تا جایی که خانواده هایی مثل بلک تا مرز قطع کردن سر جن های خونگی پیش میرن.

دابی یکی از اولین جن هایی بود که حقوق بگیر شد وم به عبارتی مستقل شد. هرمیون گرنجر با نوشتن کتابی موجب شد تا این موجودات بیش تر مورد توجه قرار بگیرند و بعضی از افراد به عمق رفتار خودشون پی ببرند. جن های خونگی بیشتر معترض این جریان بودند، اما کم کم تاثیر پذیرفتند.

امروزه حدود یک چهارم جن های خونگی حقوق می گیرند و یک دوم بقیه نیز از آزادی و محبت بیشتری برخوردار شدند.
3. از چه زمانی دنیای جادوگری و ساحرگی، از دنیای مشنگ ها جدا شد؟ دلیل این جدایی چی بود؟ (10 امتیاز)

از زمان پارینه سنگی! - تو اون زمان جادوگرا و ساحره ها چوبدستی نداشتن و اصولا قدرتشون رو همینجوری در ابعاد کوچیک منتقل می کردند.

وقتی سر تصاحب غارها دعوا شد، جادوگرا و ساحره ها با قدرتاشون غارها رو تصاحب کردند و زمان بیشتری رو میتونستند زنده بمونند. مشنگ ها اول خواستند قدرتشون رو بدزدند، ولی بعد از کشتن دو سه نفر فهمیدند که قدرت جادوگری دزدیدنی نیست.

تو مرحله بعد جادوگرا و ساحره ها رو یه جا گیر می انداختند و از اونا می خواستند کاراشونو انجام بدن.

کم کم جادوگرا و ساحره ها از دست مشنگ ها فرار کردند و یه گوشه دنیا واسه خودشون جا پیدا کردند.

مشنگ های اولیم داستان انسان هایی رو که قدرت زیادی داشتند رو واسه بچه هاشون تعریف کردند و بهش شکل داستان دادند.

4. وزارت سحر و جادو در مقابل چه چیزهایی باید از دنیای جادوگری و ساحرگی حفاظت کنه؟ 2 تا مثال بزنین! (5 امتیاز)

جامعه ی جادوگری فقط شامل جادوگرا و ساحره ها نیست و شامل موجودات جادوییم میشه. اگه مشنگ ها از وجود بعضی از حیوونا مثل هیپوگریف و تسترال و ققنوس باخبر بشن، پدرشونو درمیارن.

یکیم باید از درخواست های زیاد مشنگ ها جلوگیری کنه! مثلن هی خواهند گفت، فلان کارو بکن، بهمان کارو بکن. در اصل وزارت از مشنگ ها درمقابل جادوگرا محافظت میکنه تا برعکس.



تصویر کوچک شده


پاسخ به: كلاس تاريخ جادوگري
پیام زده شده در: ۲۰:۴۶ جمعه ۱۸ بهمن ۱۳۹۲

ریونکلاو، مرگخواران

لینی وارنر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۱:۵۳ شنبه ۳۰ خرداد ۱۳۸۸
آخرین ورود:
دیروز ۲۱:۵۳:۱۷
از رو شونه‌های ارباب!
گروه:
مرگخوار
ناظر انجمن
ایفای نقش
ریونکلاو
کاربران عضو
گردانندگان سایت
پیام: 5464
آفلاین
( اگه حوصله ندارین کل متنو بخونین، میتونین فقط کج شده هارو بخونین! برا انجم تکالیف همونا کافین. )

تدریس جلسه چهارم


دانش آموزان یکی یکی وارد کلاس میشدن و سرجاهاشون میشستن و مشغول موشک بازی و سایر بازی هایی که تا قبل از رسیدن استاد میشه انجام داد بودن.

بعد از گذشت نیم ساعت و سر نرسیدن لینی، کم کم همه به شک میفتن که نکنه اصلا کلاس تشکیل نمیشه؟ چون تو سه جلسه ی قبلی، لینی به موقع و حتی قبل از بچه ها خودشونو سرکلاس رسونده بود.

بنابراین دافنه جسورانه از جاش بلند میشه و بعد از دعوت همگان به سکوت میگه: بچه ها! پاشین بریم بیرون! این سر کلاس بیا نیس. ما که بیکار نیستیم منتظرش بمونیم، هستیم؟

چندین نفر از اینور و اونور کلاس شروع به تایید کردن حرفای دافنه میکنن و بعد از اون موجی تو کلاس تشکیل میشه و همه موافقت خودشونو اعلام میکنن و تصمیم میگیرن وسایلشونو جمع کنن و برن.

و درست در لحظه ای که همه کیف و کتاب و جزوه به دست، به در رسیده بودن و میخواستن از شر کلاس خلاص شن، در باز میشه، اما این بچه ها نیستن که بیرون میرن. برعکس لینی در آستانه ی در ظاهر میشه و همین باعث میشه توده ی دانش آموزا با چهره هایی درهم به عقب کشیده بشن و صدای پرتاب ِ دوباره ی وسایلشون روی میز، کلاسو پر کنه.

لینی بعد از پوزش بابت تاخیر جلو میاد و میگه: چون من دیر کردم امروز کلاس ...

- به ما چه که تو دیر اومدی؟ جور تورو ما باید بکشیم که میخوای دیرتر تعطیلمون کنی؟

به تبعیت از دانش آموز خاطی، بقیه هم لب به سخن باز میکنن و هیاهویی تو کلاس بوجود میاد. لینی چندین بار رو میز میکوبه و بعد از ساکت شدن همگان میگه:

- باو مهلت بدین من حرف بزنم خب! چون دیر کردم، زودتر کلاس تعطیل میشه! خیلی عادلانه س نه؟ خوشتون اومد؟

صدای کف دست هورای دانش آموزا بلند میشه و همه با خوش حالی ابراز رضایت و خوشنودی میکنن و کلی به روح مامان و بابا و اصن خانواده ی نداشته لینی (رولینگ بوقی!) صلوات میفرستن و دیگه به دیده ی مثبت بهش مینگرن!

لینی لبخندی میزنه و با خوش حالی شروع به توضیح دادن درس میکنه: در گذشتگان دور که پیدا کردن زمان دقیقش با شماست، جادوگران و ساحرگان و فشفشه ها و مشنگ ها همگی در کنار هم زندگی میکردن و هیچ فاصله و جدایی ای بین دو دنیای ما و اونا وجود نداشت. اما بعدها و به دلایلی ...

لینی آروم زمزمه میکنه: مثلا به خطر افتادن جون جادوگرا به خاطر داشتن قدرت بیشتر نسبت به مشنگا ...

بعد دوباره ولومشو بالا میبره و ادامه میده: وزارت سحر و جادو بوجود اومد و مهم ترین وظیفه ش پنهان کردن دنیای ما از مشنگا شد تا مشنگ ها از وجود ما بی خبر شن و کار به جایی برسه که فکر کنن ما افسانه هستیم و فقط تو کتاب داستان ها پیدا میشیم و وجود خارجی نداریم. خیلی تسترالن نه؟


لینی نگاهی به ساعتش میندازه و با سرعت بیشتری میگه: البته همه مون میدونیم که در کنار بزرگان جامعه ی مشنگا مثل وزرا و رئسای جمهور و پادشاهان، جادوگران و ساحره هایی وجود دارن که در صورت نیاز مداخله کنن و قبل از دست به کار شدن وزارتخونه، از جامعه مون محافظت کنن. از طرفی خیلی از همین بزرگان، کاملا آگاهی دارن که ما وجود داریم و به زندگیمون ادامه میـ...

- وقتتون تموم شد پروفسور!

- پس فقط اضافه میکنم که از اولین کسانی که برای دفاع از حقوق جن های خونگی به طور جدی کارشونو شروع کردن هرمیون گرنجر بـ...

- بابا خودتون گفتین یک ربع زودتر تعطیل میکنین دیگه! یکم رو قولتون وایسین! این چه وضعشه؟

لینی بدون هیچ حرفی تکونی به چوبدستیش میده و بعد از اطمینان از ظاهر شدن تکالیف، از کلاس خارج میشه.

- چه بی شخصیت! حتی خدافظی هم نکرد.


تکالیف

1. به نظرتون هرمیون کارای گروه ت.ه.و.ع رو به چه شکل ادامه داد؟ (5 امتیاز)


یعنی تو خیابونا راه افتاد تبلیغ کرد یا کتاب نوشت یا سازمانی رو بوجود آورد یا ...

2. تاریخچه ی زندگی جن های خونگی از گذشته تا به الان رو شرح بدین!(10 امتیاز)

علاوه بر اشاره به چگونگی گذر زندگی جنای خونگی در گذشته، بگین در حال حاضر وضعیت جن های خونگی به چه شکله؟ آیا هرمیون تونست تحولی بوجود بیاره یا نه؟ انقلابی رخ داد یا نه؟ مثل دابی کار ِ با حقوق میکنن و تا حدودی آزادی دارن، یا همچنان مثل سابق برده ی جادوگران و ساحرگان هستن؟

3. از چه زمانی دنیای جادوگری و ساحرگی، از دنیای مشنگ ها جدا شد؟ دلیل این جدایی چی بود؟ (10 امتیاز)

4. وزارت سحر و جادو در مقابل چه چیزهایی باید از دنیای جادوگری و ساحرگی حفاظت کنه؟ 2 تا مثال بزنین! (5 امتیاز)


🙋‍♀️ فقط اربـاااااااب! 🙋‍♀️

فقط بلده بشینه یه جا، بدون این‌که بدونه چرا!
تصویر کوچک شده




پاسخ به: كلاس تاريخ جادوگري
پیام زده شده در: ۱۹:۵۷ جمعه ۱۸ بهمن ۱۳۹۲

ریونکلاو، مرگخواران

لینی وارنر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۱:۵۳ شنبه ۳۰ خرداد ۱۳۸۸
آخرین ورود:
دیروز ۲۱:۵۳:۱۷
از رو شونه‌های ارباب!
گروه:
مرگخوار
ناظر انجمن
ایفای نقش
ریونکلاو
کاربران عضو
گردانندگان سایت
پیام: 5464
آفلاین
امتیازات جلسه سوم


وقت ندارم توضیح بدم چرا به هرکی چی دادم، فقط جاهایی که لازم بود یه توضیح کوتاه دادم. اگه مشکلی داشتین میتونین اعتراض کنین ما پاسخ گو هستیم.

ملت؟ فک نمیکنین من تو سوال 2 گفتم به آینده اشاره کنین؟ گذشته5+حال5+آینده5! فقط 2 نفر به آینده اشاره کردن، واسه همین از بقیه به جای 5 فقط 2 امتیاز کم کردم. :|


گریفیندور: 18


هرماینی گرنجر: 5+12+8= 25
به خاطر کوتاهی ِ جواب!

گودریک گریفنیدور: 5+13+10= 28
گودریک ... گودریک ... یه صدآفرین میدم به تو!



اسلیترین: 0

( No One )



هافلپاف: 29


رز ویزلی: 5+13+10= 28

هلگا هافلپاف: 5+13+10= 28

مروپی گانت: 5+15+10= 30
دم ایـــــــــن همه توضیحات ِ زیاد و دقیقتان گرم! :)


راونکلاو: 29


لودو بگمن: 5+13+10= 28

مرلین: 5+15+10= 30
هچون مادر گرام ارباب، شما نیز پیامبر اعظم! :)

پروفسور فلیت ویک: 5+13+10+1= 29
به خاطر توضیحات زیاد و طبقه بندی جالب، +1 دادیم!


🙋‍♀️ فقط اربـاااااااب! 🙋‍♀️

فقط بلده بشینه یه جا، بدون این‌که بدونه چرا!
تصویر کوچک شده









شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۰-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.