هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





پاسخ به: جک جادویی
پیام زده شده در: ۲۱:۱۴ سه شنبه ۵ آبان ۱۳۹۴

لوسکی اونزold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۳۰ سه شنبه ۶ مرداد ۱۳۹۴
آخرین ورود:
۶:۴۷ دوشنبه ۱۳ شهریور ۱۳۹۶
از نمی گم
گروه:
کاربران عضو
پیام: 74
آفلاین
ازنویل می پرسن نصف النهارچیه؟
میگه همون نصف نهاره که شب می خوریم...


هوش بی حدومرزبزرگ ترین گنجینه ی انسان است. تصویر کوچک شده


پاسخ به: جک جادویی
پیام زده شده در: ۲:۵۵ شنبه ۱۳ دی ۱۳۹۳

آنتونین دالاهوف


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۰:۳۴ دوشنبه ۳ مهر ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۲۲:۱۱ شنبه ۱۹ مهر ۱۳۹۹
از کره آبی
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 2608
آفلاین
فلسفه پیدایش "مارچوبه"

یه روز گودریک و هلگا و سالازار و روونا تو هاگوارتز بیکار نشسته بودن و میگفتن چیکار کنیم چیکار نکنیم که ییهو گودریک که خیلی شیطون بوده میگه سالازار، باسیلیسکتو بیار باهاش مسابقه طناب کشی برگزار کنیم. آقا سالازارم که عمرا کم نمیاورده میره باسیلیسکو میاره و گودریگ و هلگا تو یه گروه میفتن و روونا و سالازارم تو یه گروه خلاصه شروع میکنن به کشیدن. همینجوری هی میکشیدن و چون باسیلیسکم پوستش نرم بوده و خاصیت ارتجاعی داشته هی کش میومده. آقا اینام خوششون میاد دیگه هر روز گیر میدادن که سالازار برو باسیلیسکتو بیار طناب کشی کنیم. خلاصه چند روز که میگذره، باسیلیسک خسته میشه و مثل چوب سفت میشه و اینا هی هر چی میکشیدن کش نمیومده و چون پوستش عین چوب سفت شده بوده باعث میشده دستاشون زخم بشه. در نهایت گودریک میگه: "آقا بیخیال شیم این مار دیگه مار بشو نیست، این مارچوبه!"

خدافس


ویرایش شده توسط آنتونین دالاهوف در تاریخ ۱۳۹۳/۱۰/۱۳ ۳:۰۳:۴۵


پاسخ به: جک جادویی
پیام زده شده در: ۱۲:۳۷ چهارشنبه ۲۸ خرداد ۱۳۹۳

333


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۲۴ دوشنبه ۱۹ خرداد ۱۳۹۳
آخرین ورود:
۱۴:۴۱ سه شنبه ۴ شهریور ۱۳۹۳
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 76
آفلاین
یه نفر چوب دستیش گم میشه بعد دوستش میاد خونش میگه چی شده میگه چوب دستیم گم کردم دوستش میگه فکر کنم..... اون یکی یه دفه ای میگه اها فهمیدم تو دفتر کارمه بعد میره دفتر کارش یه روز تمام اون جا رو میگرده پیداش نمیکنه داشته برمیگشته با دزد بدون چوب دستی دعوا میکنه میمیره بعد دوستش میاد سر قبرش میگه دو روز می خوام همینو بگم چوبت تو کشوی زیر میز بود



پاسخ به: جک جادویی
پیام زده شده در: ۱۵:۱۶ چهارشنبه ۲۸ اسفند ۱۳۹۲

سارا کلن old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۰۷ شنبه ۳ اسفند ۱۳۹۲
آخرین ورود:
۱۴:۲۹ دوشنبه ۱ تیر ۱۳۹۴
از همین دور و برا...
گروه:
کاربران عضو
پیام: 355
آفلاین
دمنتوره اومده می خواد بوسه بده،چوبدستیم رو در آوردم.رون اون طرف وایساده بر و بر داره منو نیگا می کنه.
داد میزنه :می خوای پاترونوس درست کنی؟
میگم:پ نه پ ، می خوام با چوبدستیم چنتا چایی ظاهر کنم که با روحم بخوره!مهمونه زشته!



پاسخ به: جک جادویی
پیام زده شده در: ۱۴:۳۶ چهارشنبه ۲۸ اسفند ۱۳۹۲

سارا کلن old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۰۷ شنبه ۳ اسفند ۱۳۹۲
آخرین ورود:
۱۴:۲۹ دوشنبه ۱ تیر ۱۳۹۴
از همین دور و برا...
گروه:
کاربران عضو
پیام: 355
آفلاین
هری و ولدمورت دارن هم دیگه رو خفه میکنن(تو فیلم آخر!)ولدمورتدستشو بالا آورده می خواد بزنه فک هری رو آسفالت کنه.
هری میگه:می خوای بزنی؟
ولدمورت میگه:پ نه پ می خوام بر علیه استکبار شعار بدم...!



Re: جک جادویی
پیام زده شده در: ۱۴:۱۵ یکشنبه ۲۵ اسفند ۱۳۹۲

جان داولیش


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۲۰ چهارشنبه ۱۸ دی ۱۳۹۲
آخرین ورود:
۱۶:۰۰ یکشنبه ۱۲ مرداد ۱۳۹۳
از جنگل های نزدیک هاگوارتز
گروه:
کاربران عضو
پیام: 17
آفلاین
هری :ﺍﻟﻮﻭ..بخش دفتر کارآگاهان ۱۱۰؟

داولیش :ﺑﻠﻪ ﺑﻔﺮﻣﺎﯾﯿﺪ؟

هری :ﻣﻨﻮ ﺑﺰﻭﺭ ﺍﯾﻦ ﺟﺎ ﻧﮕﻪ ﻣﯽ ﺩﺍﺭﻥ

داولیش :ﺁﺭﻭﻡ ﺑﺎﺷﯿﺪ.. ﺍﻻﻥ ﺩﻗﯿﻘﺎ ﮐﺠﺎ ﻫﺴﺘﯿﺪ؟

هری :هاگوارتز


________________________________________

you shall not pass ! :D


پاسخ به: جک جادویی
پیام زده شده در: ۱۱:۳۵ پنجشنبه ۲۲ اسفند ۱۳۹۲

کینگزلی شکلبولت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۲:۵۳ پنجشنبه ۱ اسفند ۱۳۹۲
آخرین ورود:
۹:۵۳ شنبه ۱۰ خرداد ۱۳۹۳
از کوچه علی راست
گروه:
کاربران عضو
پیام: 26
آفلاین
یه روز ولدی میخواست بره تونس نتونس.


((((وقتی بارون میاد همه ی پرنده ها دنبال سرپناهن اما عقاب بالاتر از ابرا پرواز میکنه))))

با ارزش ترین گنجینه ی هر انسان هوش سرشار اوست


" خداوندا ، آرامشــی عـــطا فـــرما ، تا بپـــذیرم ، آنچه را که نمیتوانم تغیــیـــر دهم "
" شهامتی که تغییر دهم ، آنچه را که میتوانم ، و دانشی که ، تفاوت این دو رو بدانم "


##درمونی نیست به این پادزهر
شیطان توی کلیسام هست
اونی نیستم که میشناختن
از من بکش بیرون بشین پا حرف
روی دستام یه شیر دارم که هنوز قدرت میده به این باور
فرصت میده به این لاغر
من دنیای سفید ساختم و سیاه کم داشت##



پاسخ به: جک جادویی
پیام زده شده در: ۱۰:۳۶ پنجشنبه ۲۲ اسفند ۱۳۹۲

هرماینی گرنجر old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۱۱ جمعه ۲۰ دی ۱۳۹۲
آخرین ورود:
۱۲:۵۶ پنجشنبه ۲۲ بهمن ۱۳۹۴
از دره ی گودریک
گروه:
کاربران عضو
پیام: 96
آفلاین
یه روز به یک نفر میگن سه تا دروغ پشت سر هم بگو میگه: وزارت سحر و جادو


پارسال ایفای نقش هرماینی گرنجر بودم!! بیکارم کردن !!بـــــــیکار!!
(البته از بروبچ جادوگران متشکرم چون واقعا زمان برای ایفای نقش نداشتم، رول نباید بیکار بمونه)

تصویر کوچک شده


به توئیترم هم سری بزنید!!
https://twitter.com/hamed__n


پاسخ به: جک جادویی
پیام زده شده در: ۲۳:۰۰ یکشنبه ۱۸ اسفند ۱۳۹۲

دابی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۳:۲۹ سه شنبه ۹ تیر ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۰:۲۳ دوشنبه ۲۵ دی ۱۳۹۶
از آشپزخانه
گروه:
کاربران عضو
پیام: 37
آفلاین
یه روز آمبریج به شاگرداش می گه بچه ها بیاید بریم برای اومدن بارون دعا کنیم
بچه ها گفتن دعای ما که بر آورده نمی شه
آمبریج می گه چرا ، دعاهای شما بر آورده می شه
بچه هام گفتن اگه دعای ما بر آورده می شد تو الان مرده بودی.



Re: جک جادویی
پیام زده شده در: ۲۱:۲۸ یکشنبه ۱۸ اسفند ۱۳۹۲

جان داولیش


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۲۰ چهارشنبه ۱۸ دی ۱۳۹۲
آخرین ورود:
۱۶:۰۰ یکشنبه ۱۲ مرداد ۱۳۹۳
از جنگل های نزدیک هاگوارتز
گروه:
کاربران عضو
پیام: 17
آفلاین
یه روز دامبلدور زنگ میزنه به یکی از مغازه های جارو های جادویی فروشی در کوچه های دیاگون بعد دامبلدور میگه : سلام اون جا جارو جادویی دارین ؟ فروشنده میگه : بله . چطور ؟ بعد دامبل میگه : خوش به حالتون ما نداریم




________________________________________

you shall not pass ! :D







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.