راستیاتش من نمیدونم چه طور با اینجا آشنا شدم ولی فک کنم وقتی دمنتور بسته شد اومدم اینجا.

از طریق گوگل.
کلا خیلی با داستاناش حال می کردم.
تا این که عضو شدم.
حالا هم دارم نظر خیلی از دوستامو به کتابای هری پاتر و سایت جذب می کنم.
یکی از دوستام می خواد توی سایت عضو شه.(هری پاتریست جدیده)
من بهش گفته بودم تو اینترنت"هری پاتر،علامت شوم"یا"علامت مرگخواران"رو سرچ کنه بیاد برا من بکشه.بعدا گفتم بکش؛گفت هنوز ندیده منم یه کروشیو حرومش کردم بعدش خودم براش کشیدم.
و در مورد احضار با علامت و اینا بهش توضیح دادم.
بعد رفتیم پیش اون یکی دوستم که هم زمان با من با هری پاتر آشنا شد.بعد اونا بحثشون شد.هری پاتریست هم زمان با من گفت:آخه مرگ خوار؟
اونی هم که علامتو براش کشیده بودم گفت:ساکت شو.ولدمورتو احضار می کنم بیاد بخورتتا.

از طریق سایت دمنتور که اونم تو گوگل پیدا کردم

ما یه جایی بودیم قبلنا، بعد دیگه نبودیم، بعد یکی از دوستایی که اینجا بودن ما رو آوردن اینجا که اینجا باشیم و دیگه جایی نباشیم! ولی خیلی دوست داشتم به صورت خفن تری بیام، مثل جستجو در گوگل

خب...من اینجا رو با سرچ عبارت *ایفای نقش* پیدا کردم!

اصلا یه چیزی..اونموقع تقریبا یه سال پیش بود ولی چون سرعت نت خیلی بد بود نشد بیام!همین!

با سلا م خدمت جادوگران عزیز و محترم مدر سه ی هاگوارتز درست یکسال پیش و قتی یکی از کتاب های اینترنتی

جانور شناسی جادویی را خواندم آخرش شعار مدرسه ی هاگوارتز و نشانی سایت نوشته شده بود خیلی کنجکاو شدم
که بدانم چه جور سایتی است سر انجام واردش شدم وبا خوش حالی تمام عضو شدم

با درود فراوان از همه ی عزیزان.من از روی ترجمه ی کتاب های هری پاتر با این سایت آشنا شدم.من(تعریف از خود نباشه)همه ی ورد ها و افسون های هرماینی رو بلدم و عاشق طلسم آبلیویت هرماینی هستم.

با درود فراوان از همه ی عزیزان.من از روی ترجمه ی کتاب های هری پاتر با این سایت آشنا شدم.من(تعریف از خود نباشه)همه ی ورد ها و افسون های هرماینی رو بلدم و عاشق طلسم آبلیویت هرماینی هستم.

با درود فراوان از همه ی عزیزان.من از روی ترجمه ی کتاب های هری پاتر با این سایت آشنا شدم.من(تعریف از خود نباشه)همه ی ورد ها و افسون های هرماینی رو بلدم و عاشق طلسم آبلیویت هرماینی هستم.

خب... من یادمه یه چیز مربوط به کتاب هفتو سرچ کردم که برام آورد جادوگران خانه ی ریدل. منم که کنجکاو شده بودم صفحه رو باز کردم و رفتم ببینم چه خبره؟ فکر کنم صفحه ی سیزده خانه ریدل ها بود. نتیجه ی این کنجکاوی و خوندن پست های اون صفحه این شد که تا نصفه شب نشستم تمام پست های خانه ی ریدلو از صفحه ی اول خوندم تا آخرین پستی که زده شده بود که فکر کنم مال لرد ولدمورت هم بود. خیلی خوشم اومده بود و به دنبالش روز به روز بیشتر بهش علاقه مند می شدم. تا حدی که شاید روزی ده بار چک می کردم ببینم کسی پست جدید زده یا نه؟ بعد به این نتیجه رسیدم جزیی از ایفای نقش بودن خیلی جالبه. این شد که تو کارگاه شرکت کردم و در نهایت الان در خدمت شما هستم.
این بود انشای من در باره ی اینکه تابستان خود را چگونه گذراندید!