هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





پاسخ به: فکر کن رولینگ میخواد کتابو باز نویسی کنه...بهش میگفتی چه تغییراتی بده یا چه چیزایی اضافه کنه؟
پیام زده شده در: ۲۱:۵۶ پنجشنبه ۲۹ خرداد ۱۳۹۳
#46

آنتونین دالاهوف


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۰:۳۴ دوشنبه ۳ مهر ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۲۲:۱۱ شنبه ۱۹ مهر ۱۳۹۹
از کره آبی
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 2608
آفلاین
خخخخخخ... پانسی یک اسلایترینی اصیله

_اگه تو این سن بخوایم بگیم که کتاب بازنویسی بشه صد در صد خیلی واقع گراتر شدیم و مثلا میخوایم که داستان واقعی تر بشه، هری اینقدر راحت از دست ولدمورت در نره و اسکپلیارموس ضد طلسم هر طلسمی نباشه، حتی قویترین طلسم سیاه دنیا قدرت گرفته از سمت قویترین جادوگر سیاه دنیا. ولی نباید یادمون بره که این کتاب در درجه اول برای گروه سنی نوجوان و کودک نوشته شده. شخصیت اولش رو از بچگی توصیف کرد تا نوجوان شدنش. فقط فصل آخر کتاب آخر بود که یک هری بزرگسال رو دیدیم.

من و احتمالا خیلی های دیگه هم زمانی این کتاب رو خوندن که سنشون به هری نزدیک بود و مثلا اگه اونموقع، ولدمورتی که در کتاب توصیف میشد اینقدر بد قیافه، سنگدل و شبیه بیماران روانی نبود برای ما اصلا خوشایند نبود. یک کودک در اون سن نمیتونه درک کنه که یک شخصیت منفی هم حتی ممکنه ابعاد شخصیتی مثبتی داشته باشه. نمیتونه درک کنه که ارزش یک حماسه از یک داستان که آخرش همه چیز گل و بلبل میشه بیشتره و تا تنشی نباشه قدرت قهرمانان معلوم نمیشه. در این مورد بخوایم بحث کنیم خودش یه کتاب بحثه و منم بر خلاف قدیم حوصله شو ندارم، بحث این مورد رو همینجا ادامه نمیدم:دی

_ مورد دیگه اینکه حتما سعی میکردم از دادلی توی کتاب ها بیشتر استفاده کنم. البته رولینگ گفته بود که بعدها هری با دادلی نامه نگاری میکنه و اینا ولی دادلی اولش خیلی شخصیت خنده دار و موذی ای بود، بعد یه مشنگ گردن کلفت شد و در نهایت بر خلاف پدر و مادرش نسبت به هری دید خوبی پیدا کرد. من اگه بودم نمیذاشتم این دادلی ای که جادو رو دیده و لمس کرده، چه با دمبی که هاگرید براش گذاشت:دی چه با روبرو شدن با یک دمنتور و چه کارایی که هری میکرد...تو همون دنیای مشنگی بمونه. یه جوری پاشو به دنیای جادوگران باز میکردم که حتما یک سالش به کل زندگی یک مشنگ میرزه.

نخطه:دی




بدون نام
هری بفهمه یه خواهر داره
مرگخوارا شکست بخورن اما هری اسلوموشن رو زمین بیوفته بمیره
بچه دادلی هم مث پسرخاله باباش جادوگر ازاب دربیاد باباننه دادلی بچزن



پاسخ به: فکر کن رولینگ میخواد کتابو باز نویسی کنه...بهش میگفتی چه تغییراتی بده یا چه چیزایی اضافه کنه؟
پیام زده شده در: ۱۶:۲۵ چهارشنبه ۲۸ خرداد ۱۳۹۳
#44

ایگنوتیوس پورال


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۳۵ جمعه ۹ خرداد ۱۳۹۳
آخرین ورود:
۲۲:۴۰ شنبه ۱۴ تیر ۱۳۹۳
از ته قلبم بهت میگم : دوست دارم
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 52
آفلاین
این که هری و محفلیا آخرش ، شکست بخورن و بمیرن و مرگوارا برنده شن


I close my eyes, only for a moment and the moment's gone
All my dreams pass before my eyes in curiosity
Just a drop of water in an endless sea
All we do crumbles to the ground, though we refuse to see
Don't hang on, nothing lasts forever but the earth and sky
It slips away and all your money won't another minute buy
Dust in the wind
All we are is dust in the wind
Everything is dust in the wind



تصویر کوچک شده



تصویر کوچک شده






پاسخ به: فکر کن رولینگ میخواد کتابو باز نویسی کنه...بهش میگفتی چه تغییراتی بده یا چه چیزایی اضافه کنه؟
پیام زده شده در: ۱۵:۲۴ چهارشنبه ۲۸ خرداد ۱۳۹۳
#43

سفیرا


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۰۸ شنبه ۱۷ فروردین ۱۳۹۲
آخرین ورود:
۱۹:۴۶ پنجشنبه ۱۲ تیر ۱۳۹۳
از سرزمین مرگ
گروه:
کاربران عضو
پیام: 45
آفلاین
من رمان هری رو اون طور که هست پذیرفتمش اما یه جاهایی توی ذهنم مبهم و تاریکن به جرئت میتونم بگم یکی از عللی که از اسنسپ بدم میاد اینه که شناخت درستی ازش ندارم حتی خاطرات پایان او هم نتونست این ابهامات ذهنی را از بین ببره یا لرد سیاه نتونستم باهاش رابطه برقرار کنم چون فکر میکنم در موردش تحلیل نکرده بود میشد جنیه های دیگه از او را بررسی کرد و حتی هری در بعضی از صحنه ها خواننده از او و از افکارش دورمیشد و مهمتر از همه اگه رولینگ یک عشق محکم و قوی در داستان میگنجاند تا هری نسبت به آن بیشتر فکر میکرد بهتر و زیبا تر میشد همه مان خوب میدانیم عشق های هری رو هوا بودن و توی ذهنش ماندگار نبودن البته این جا منظورم عشق مادرش نیست


قهرمانان برای نجات دنیا به وجود آمده اند زمانیکه هیچ کس نمی توانست ابر قدرت جهان لرد والده مورت را شکست دهد مابودیم و هری و یک مدرسه ی هاگوارتز........


پاسخ به: فکر کن رولینگ میخواد کتابو باز نویسی کنه...بهش میگفتی چه تغییراتی بده یا چه چیزایی اضافه کنه؟
پیام زده شده در: ۲۱:۴۶ سه شنبه ۲۷ خرداد ۱۳۹۳
#42

ریونا بونز old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۱۴ پنجشنبه ۱ اسفند ۱۳۹۲
آخرین ورود:
۱۵:۵۱ شنبه ۱۹ دی ۱۳۹۴
از کتابخونه هافل! :)
گروه:
کاربران عضو
پیام: 156
آفلاین
جواب دادن به این سوال یکم برای من سخته. من هری پاتر رو خوندم و همین جوری که بود پذیرفتم!
اما خب کتاب های رولینگ هم همچین بی نقص نبوده!

دوست داشتم دلیل بعضی اتفاقات قابل قبول تر می بود. برای مثال همون قهرکردن لیلی با اسنیپ!
خب اونجا که اسنیپ میگه خون لجنی تو بدترین شرایط روحی، روانی بوده. لیلی میدونست که سوروس چقدر از جیمز بدش میاد. حالا تو اون شرایط جیمز کاری کرد که آبروی سوروس جلوی همه و به خصوص جلوی عشقش لیلی بره. اونوقت لیلی تو اون شرایط چون سوروس گفت خون لجنی! برای همیشه باهاش قهر میکنه؟؟ این خیلی قابل قبول نیست. مخصوصا اینکه بعدش سوروس خیلی پشیمون میشه و عذر خواهی میکنه. بنظرم خیلی بهتر می بود اگه دلیل بهتری برای جدایی لیلی و اسنیپ بیان میکرد!

یا همون عشق هری و جینی. خیلی بچگانه بود. واقعا انتظار بیشتری از رولینگ داشتم. چرا که هری از همون اول جینی رو می شناخت و هیچ حسی هم بهش نداشت. جینی هم که مثلا هری رو دوست داشت، قبلِش با چند نفر دیگه بود. پس اون عشق شون تو کتاب 6 یکدفعه از کجا اومد؟

مسئله دیگه زنده شدن هری بعد از دوئل تو جنگله، به شخصِ دقیقا نمیدونم چجوری هری زنده موند؟ بخاطر طلسم (عشق) لیلی زنده موند؟ اینکه نمیشه! طلسم لیلی تا 17 سالگیِ هری بود. یعنی تا زمانی که به سن قانونی برسه! بخاطر این بود که هری سنگ رستاخیز رو داشت؟ خب مگه این سنگ برای زنده کردن مرده ها نبود. ولی بازم مرده ها متعلق به دنیای مردگان بودند، و اصلا هری که قبلش سنگ رو انداخته بود.



ویرایش شده توسط ریونا بونز در تاریخ ۱۳۹۳/۳/۲۷ ۲۳:۰۱:۱۲

only Hufflepuff




Re: فکر کن رولینگ میخواد کتابو باز نویسی کنه...بهش میگفتی چه تغییراتی بده یا چه چیزایی اضافه کنه؟
پیام زده شده در: ۱۶:۳۷ سه شنبه ۲۷ خرداد ۱۳۹۳
#41

هافلپاف، محفل ققنوس

رز زلر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۱:۳۹ پنجشنبه ۱۵ خرداد ۱۳۹۳
آخرین ورود:
۱:۳۱ دوشنبه ۲۹ آبان ۱۴۰۲
از رنجی خسته ام که از آن من نیست!
گروه:
ایفای نقش
محفل ققنوس
هافلپاف
مترجم
کاربران عضو
پیام: 1125
آفلاین
یکم مرگ ومیرتوش زیادبود
تانکس وریموس نبایدمی مردندهمی طور فرد




پاسخ به: فکر کن رولینگ میخواد کتابو باز نویسی کنه...بهش میگفتی چه تغییراتی بده یا چه چیزایی اضافه کنه؟
پیام زده شده در: ۱۰:۲۱ سه شنبه ۲ مهر ۱۳۹۲
#40

نیمفادورا تانکس


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۴۷ دوشنبه ۱ مهر ۱۳۹۲
آخرین ورود:
۲۳:۳۶ شنبه ۳ آبان ۱۳۹۹
از پیش ریموس و تدی
گروه:
کاربران عضو
پیام: 56
آفلاین
قهرمان کتاب رو به جای هری، هرمیون انتخاب میکردم! یعنی از اول بچه ی جیمز و لیلی رو دختر انتخاب میکردم. اسمش هم میذاشتم ماتیلدا


زمانی که نا امید شدی به یاد بیار که تاریک ترین ساعت شب نزدیک ترین لحظه به طلوع خورشید هست


پاسخ به: فکر کن رولینگ میخواد کتابو باز نویسی کنه...بهش میگفتی چه تغییراتی بده یا چه چیزایی اضافه کنه؟
پیام زده شده در: ۱۸:۰۶ دوشنبه ۱ مهر ۱۳۹۲
#39

آناستازیا


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۰:۰۴ شنبه ۵ دی ۱۳۸۸
آخرین ورود:
۱۳:۰۵:۵۶ پنجشنبه ۲۶ بهمن ۱۴۰۲
گروه:
کاربران عضو
پیام: 74
آفلاین
من که تا حد زیادی راضی بودم هم از کتابها هم از پایان .
اینکه انقدر همه مینالن که چرا هری زنده موند و پایان خوش و این حرفها باید بگم دیگه اینروزا پایان بد داره خز میشه هر چی فیلم و سریاله دارن با پایان بد تموم میکنن که مثلا جاودانه بشن !!! در حالیکه هر کدومشون از اون یکی داره تکراری تر میشه . دیگه تقریبا همشون قابل پیش بینی شدن .
یعنی الان هر چی میبینیم یه پای ثابتش مردن شخصیت اصلی فیلم در اخره !!! البته همچین هم پایان خوش نشد مردن فرد و اسنیپ و لوپین و تانکس و دامبلدور و سیریوس و ... تقریبا نصف جمعیت داستان مردن !!!
نویل با دختره پاتیل درزدار ازدواج کرده ؟! توی ویکی پدیا نوشته نویل با لونا ازدواج کرده . اخر کتاب هفتم هم همینو خواست نشون بده که مثلا اینا دیگه با همن .
البته یه جا دیگه هم خوندم با هانا ابوت ازدواج کرده که توی پاتیل درز دار کار میکنه !!
تکلیفشون با خودشون معلوم نیست فعلا !!!
یا مثلا یکی از دوستان گفته مثلا نشون بده پسره دادلی داره میره هاگوارتز ؟!؟ درسته ولدمورت مرده ولی قرار نیست هاگوارتز بی در و پیکر بشه که هر مشنگی خواست بره درس بخونه!! نه به اون شوری نه به این بی نمکی !!! اونا که میگن فقط جادوگرا شما هم میگین مشنگ ها هم بیان !! قرار نیست که همه جادو رو یاد بگیرن باید یه چیز انحصاری باشه بین جادوگرا . نشونه برتری جادوگرا به مشنگ ها ست . :pretty:
البته بعضی جاهای کتاب واقعا رو اعصاب بود مثل مردن ولدمورت با اکسپلیارموس ؟!؟ واقعا ؟!؟ اون با اون همه ابهت و کلاس و اینا اخرش با طلسم خلع سلاح بمیره ؟! حیف قد و بالاش واقعا !!
یا مثلا مردن فرد منو خیلی ناراحت کرد . هنوزم که یادم میاد دلم واسه جرج میسوزه . تک و تنها با یه گوش کنده شده !! خیلی بده ... البته بازم شانس اوردن خونواده ویزلی با اون همه جمعیت فقط یه نفرشون مرد من فکر میکردم کم کمش سه چهار تاشون بمیرن !!
چو هم که اضافی بود . خوشم نیومد ازش . چی میخواست از جون ما واقعا ؟!
دیگه چیزی یادم نمیاد فعلا حالا یادم اومد میام دوباره میگم !!





ویرایش شده توسط آناستازیا در تاریخ ۱۳۹۲/۷/۱ ۱۸:۱۳:۰۷
ویرایش شده توسط آناستازیا در تاریخ ۱۳۹۲/۷/۱ ۱۸:۱۷:۳۲
ویرایش شده توسط آناستازیا در تاریخ ۱۳۹۲/۷/۱ ۱۸:۱۸:۳۷

علف هرزه چیست ؟ گیاهی است که هنوز فوایدش کشف نشده است .
(( امرسون ))


پاسخ به: فکر کن رولینگ میخواد کتابو باز نویسی کنه...بهش میگفتی چه تغییراتی بده یا چه چیزایی اضافه کنه؟
پیام زده شده در: ۱۶:۲۸ جمعه ۲۹ شهریور ۱۳۹۲
#38

ریگولس بلک


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۰:۲۵ یکشنبه ۵ تیر ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۳:۲۵ پنجشنبه ۴ مهر ۱۳۹۲
از ما که گذشت، فقط درگذشتمان مانده!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 414
آفلاین
شپلخ!
با همین صدا ، میگفتم که سوروس بره جیمز رو که سر راه عشقش بوده بکشه! اینجوری که کلا و اساسا لیلی و سوروس در عشق جاودانه شون تو مدرسه میبودن و این دفعه جیمز بود که هی حسادت میکرد و مرض میریخت و اینا... بعد یه بار سر یه دعوایی سوروس سه سکتوسمپرا روانه ی جیمز میکرد و خلاص! بعد دست لیلی رو میگرفت و در میرفت. میرفتن سمت لردسیاه. البته لیلی سیاه نبود ولی به خاطر اینکه خیلی خیلی عاشق سوروس بوده میره باهاش..
بعد اینا خوش و خرم زندگی میکردن و "هری اسنیپ" به دنیا میاد. بعد چند سال مثلا همون پیشگوییه تکرار میکشه و یکی مثل پیتر پتیگرو میره به لرد میگه. لرد نگاه میکنه میبینه این پیشگویی شامل هری پسر سوروس و نویل لانگ باتم میشه. بعد سوروس رو احضار میکنه و سوروس میگه دستم به دامنت ... به بچه ی من کار نداشته باش! خلاصه متقاعدش میکنه بره نویل رو بکشه... میره و همون داستان مردن و کمونه کردن طلسم تو خونه ی نویل اتفاق میفته.
خلاصه بعد هری میره مدرسه ای که سوروس توش تدریس میکنه و نویل هم میاد باهاش تو همون مدرسه. و یه سری داستانای چرت و پرت بین هری و نویل بوجود میاد تا اینکه بلاخره هری میفهمه که مرگ پدر مادر نویل تقصیر باباش بوده و با باباش ور میفته. لرد سیاه برمیگرده ولی سوروس به خاطر پسرش برای دامبل جاسوسی میکنه و اینا ... آخر سر تو درگیری ها نویل سوروس رو میکشه و سوروس یه خاطره میذاره که به خاطر نجات هری مجبور شده اینکارو کنه و بعد هری از نویل متنفر میشه میگیره اون رو میکشه.

یه جور دیگه هم میشد که مثلا سوروس ، جیمز رو کامل نکشه و جیمز دشمن قسم خورده اش بشه و داستان نویل برای پسر جیمز اتفاق بیفته. ...

خلاصه مهم این بود که سوروس کلا آدم خوبه باشه و به عشقش برسه.

بعد به طور کلی قیافه ی هری رو میکردم مثل سدریک. و اون وسط هری عاشق همون چو میشد و در حال تحصیل ، یه وام ازدواج میذاشتم بگیرن و ازدواج کنن به سلامتی.

جینی ویزلی رو هم میدادم به همون نویل یا پسر جیمز... مهم نبود دیگه هر بلایی سرش بیاد.

همین دیگه.


ویرایش شده توسط ریگولس بلک در تاریخ ۱۳۹۲/۶/۲۹ ۱۶:۳۸:۲۷

اینم طاخچه ی افتخارات... ریا نشه البته!
تصویر کوچک شده


پاسخ به: فکر کن رولینگ میخواد کتابو باز نویسی کنه...بهش میگفتی چه تغییراتی بده یا چه چیزایی اضافه کنه؟
پیام زده شده در: ۱۵:۰۷ جمعه ۲۹ شهریور ۱۳۹۲
#37

دافنه گرینگراسold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۴۱ پنجشنبه ۸ تیر ۱۳۹۱
آخرین ورود:
۲۲:۵۴ چهارشنبه ۱۱ فروردین ۱۳۹۵
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 1174
آفلاین
موافقم که چو کاملا باید از داستان بیرون بره. یکی باید اون رو بکشه. بعد، به رولینگ می گفنم که لا اقل، آخر ِ کتاب، آخرین جمله ـش رو جوری بگه که انگار هری مرده و همین و تموم! نباید هری زنده می موند به نظرم. اصلا و ابدا. اکثرا می گن که پایانش، خیلی بد بود.
خو، وقتی شوما می خوای که بگی چی شدن هری و بقیه و همین طور قرار بود یه سایت بزنی به نام ِ پاتر مور... دیگه لازم نبود این قدر کتاب رو بد تموم کنی. به نظر من، اگه هری هم زنده می موند؛ اصلا و ابدا، لازم نبود که بره فلش فوروارد ِ نوزده سال دیگه.

خلاصه، چو رو می کشتم توی جنگ ِ هاگوارتز، چو رو می کشتم و بعد، هری رو با ولدمورت می کشتم. اما ولدمورت دیگه باید می مرد. چون ایین که این جوری... داستان یجورایی ناتموم می موند.

یک چیز ِ دیگه هم که به نظرم مهمه؛ به نظرم هری خیلی بچه زیاد داره. درسته زنش یه ویزلی ـه. ولی خوب... فکر کنم رولینگ بچه ها رو فقط بخاطر ِ این سه تا کرد که براشون اسم بذاره!

دوست داشتم بهش بگم سیریوس نمیره؛ اما به نظرم قشنگی کتاب از بین می ره؛ چون با همین مرگ ها و غصه هاست که کتابش خاص شده.

...

تاپیک رو با تاپیک ِ قدیمی ِ اگر جای رولینگ بودید... ؛ ادغام کردم!


تنها گیاهِ سیاهِ فتوسنتز کننده ی بدون ریشه ی گرد، با ترشح مواد گازی سیاه از واکوئلش. چرا ایمان نمی آورید؟







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.