درود بر شما وجدان!
آگاهیم که این روز ها از کارهای ما بسی در عذاب هستین. مایلیم شرمنده باشیم...ولی پررو تر از این حرف ها هستیم. فقط آرزو می کنیم مرلین صبر و طاقت شما را بیشتر کند!
بررسی پست شماره
271 اتاق تسترال ها، آشا:
شروع پست شما به شکلیه که انگار پست منو(نه پست قبلی رو) ادامه دادین. ولی این معنیش این نیست که پست قبلی رو نادیده گرفتین.از اون پست هم استفاده کردین، ولی قسمتی از ماجرا رو ادامه دادین که ازش خوشتون اومده...جذبش شدین.کار بسیار خوبی انجام دادین. اولین قدم اینه که سوژه به دل نویسنده بشینه.
نقل قول:
مورفین قبل از بیدار شدن خواب میدید. خــــــواب میدید. و همچنان خــــــــــــــــــــــواب میدید.
دقتتون به نکته های ریز توجه منو جلب کرد. مثلا کشیدن کلمه خواب و اینکه اولی کمتر از دومی کشیده شده.به همین سادگی موفق شدین لحنی رو که شاید فقط با صدا می شه به خواننده منتقل کرد با کشیدن حروف منتقل کنین. خواننده به راحتی می تونه منظورتون رو بفهمه و حتی صداتونو بشنوه!
نقل قول:
در رویاهای تسترالیش برگی از شاهدانه و ماریجوانا پشت گوشش گذاشته بود. از علف های کوکا میخورد و در دشت خشخاش یورتمه میرفت.
خواب مورفین خیلی جالب بود.شما سوژه های ریز رو به خوبی می گیرین و ازشون استفاده می کنین.این ویژگی رو از دست ندین.
نقل قول:
بیدار شده بود و سردش بود. بدنش میلرزید و درود میکرد. احساس میکرد چیزی گم کرده و یا چیزی سر جاش نیست. دیوانه وار لا به لای سنگ و خاک بو میکشید.
مرگخوار های دیگه هم به شیوه های دیگر در حال عذاب کشیدن بودن با نخاله بازی های دراکو!
این قسمت شاید جالب ترین بخش پست شما بود...یعنی قرار بود باشه. ولی توضیحاتش به شکلی داده شده که خواننده به جای تمرکز روی بخش طنز و قسمت جالب ماجرا، ذهنشو درگیر فهمیدن ماجرا می کنه...و وقتی متوجه موضوع می شه که کار از کار گذشته و اون حس و حال از بین رفته.
توضیح این قسمت کمی ناقصه! بهتر بود کمی کند تر پیش می رفتین و بیشتر توضیح می دادین.این قسمت ارزش طولانی شدن رو داشت.حتی درباره مرگخوار های دیگه هم می تونستین توضیح بدین.
نقل قول:
لوسیوس که از موهای بلند و یک دست طلاییش به درختی آویزون شده بود غرولند کنان گفت:
مثلا اینجا اینطور به نظر می رسه که لوسیوس دوباره تبدیل به خودش شده.یه اشاره کوچیک به تسترال بودنش می تونست جمله رو واضح تر کنه.مثلا در حالیکه سم هاشو( یا دمشو...اگه تسترال ها دم داشته باشن) تکون می داد از موهای بلند...
در مورد مورفین این کار رو به درستی انجام دادین.همون قسمتی که نوشتین "دیوانه وار لای سنگ ها بو می کشید.".
یکی دو تا اشتباه املایی(قلنبه) و تایپی داشتین:
نقل قول:
بدنش میلرزید و درود میکرد.
نقل قول:
یکی از آنها گفتک بچه ها هیس هیس! حرف نزنین صدای تسترال در بیارین
.
که با وجود جزئی بودن حواس خواننده رو پرت می کنن.مثلا همون " درود" در جمله اول باعث شد من به عنوان خواننده دو سه بار جمله رو بخونم و مطمئن بشم که اشتباه نکردم .جمله دوم هم اشتباهش جزئیه ولی وقتی با نبودن علامت های لازم همراه می شه کمی بزرگتر به نظر می رسه.
نیمه دوم پست شما به این موضوع اختصاص داده شده که صدای تسترال چطوریه...اینجا یه مسابقه هست.مرگخوارا تسترال شدن و موقعیت حساسی وجود داره.شما همه این موضوع های حساس رو ول کردین و رفتین سراغ صدای تسترال که هیچ اهمیتی در ماجرا نداره!...کارتون عالی بود. بهترین پست ها از همین نکته هایی در میان که هیچ ربط مستقیمی به سوژه اصلی ندارن. گاهی به نویسنده ها توصیه می کنم که بی خیال سوژه اصلی بشن.از شخصیت ها و جزئیات ماجرا استفاده کنن. ولی خیلیا نمی دونن چطور باید این کارو انجام بدن. می گن بدون پیش بردن سوژه درباره چی بنویسیم! نکته مهم همینجاست...درباره شخصیت ها و موقعیت هایی که سوژه اصلی بهتون داده. یعنی دقیقا کاری که شما انجام دادین. درباره صدای تسترال...غذای تسترال...خواب و خوراک و پرواز تسترال( در این سوژه).
نقل قول:
- هی انقدر ورجه وورجه نکن بذار جوری جفتک بزنم بهت صدای تسترال بدی ببینیم صدای تسترال چه جوریه.
طنزتون جالب و دوست داشتنیه. از همه مهمتر، خنده داره! طنز نویسی احتیاج به نکته سنج بودن داره.اینکه بتونیم از یه موضوع یا شخصیت یه نکته ریز رو پیدا و خارج کنیم و بعد هم بتونیم به درستی ازش استفاده کنیم. شما این توانایی رو دارین.
از شکلک استفاده نکردین.شاید دلیل خاصی داشته باشه( مثلا استفاده از گوشی که زدن شکلک رو سخت تر می کنه.)ولی پستی که طنزه و پر از دیالوگ، معمولا با شکلک بهتر می شه.
جایی که دیالوگ ها سریع و پشت سر هم گفته می شن( مثل نیمه دوم پست شما) بهتره بینشون فاصله نذارین. اینجوری نوشته شما متراکم تر و مرتب تر به نظر می رسه و علاوه بر این، اون سرعت پیش رفتن ماجرا و جمله ها رو هم به خواننده منتقل می کنین.
نقل قول:
هاگرید با همراهانش از دور، دیده میشد که برای یافتن تسترال مطلوب خودشون اومده بودن. از طرف دیگه مرگخوارا همچنان در پی یافتن صدای تسترال واقعی از خودشان صدا هایی در میاوردن.
به نظر من آخر پست احتیاج به یه انرژی جدید داشت. یه مسیر جدید، یه سوژه جدید! هاگرید و همراهانش قبلا تسترالاشونو انتخاب کرده بودن.شاید بهتر بود الان هدف جدیدی براشون تعیین می کردین.گرچه چون هنوز به تسترالا نرسیدن نفر بعدی هم می تونه این کار رو انجام بده.البته رون و هرمیون شخصیت های جدید هستن؛ ولی روال کار احتمالا تکراری می شه.
طنزتون خیلی خوبه...نحوه استفاده از سوژه خیلی خوبه...توجه یه جزئیات و نکته سنجیتون خیلی خوبه.در مقابل، جمله ها کمی باید رسا تر و کامل تر نوشته بشن.توضیحاتتون گاهی باید مفصل تر داده بشن.
خوب بود.
موفق باشید.