هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:  رزالین دیگوری    1 کاربر مهمان





پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۲۳:۵۶ دوشنبه ۲۰ مرداد ۱۳۹۳

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
دیروز ۱۹:۱۴:۰۸
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6952
آفلاین
درود آشا!

می شه آشا!


بررسی پست شماره 716 دژ مرگ ، آشا:


نقل قول:
- چی شده ارباب؟

- بله! چی شده ارباب؟

- آره راست میگه چی شده ارباب؟

- چیزی شده ارباب؟

- شده ارباب چیزی؟
.
.
.

چه در مورد ظاهر پست ها و چه در مورد نحوه نگارش و پیش بردن سوژه و ... قوانین قطعی و ثابتی وجود نداره. همیشه استثناهایی پیدا می شن که فوانین رو زیر پا بذارن و نشه ازشون ایراد گرفت. معمولا توصیه می کنم بین دیالوگ های پشت سر هم فاصله گذاشته نشه که ریتم سریع اون دیالوگ ها به خواننده منتقل بشه. ولی اینجا با وجود این همه دیالوگ کوتاه و شبیه به هم اگه فاصله نمی ذاشتین شایده نوشته تون در هم و شلوغ به نظر می رسید و خوندنش سخت می شد. برای همینه که گاهی باید قوانین رو فراموش، و به تشخیص خودتون اعتماد کنین.


نقل قول:
- چی شده ارباب؟
- بله! چی شده ارباب؟
- آره راست میگه چی شده ارباب؟
- چیزی شده ارباب؟
- شده ارباب چیزی؟
- ارباب شده چیزی؟
- چیزی ارباب شده؟
- سکــــــــــوت!
- بله ما خفه شدیم!
- بله! داشتیم به سخنان گوهربارمان ادامه میدادیم که شما مثل چی پریدین وسط! ... خـــب! چی میخواستیم بگیم؟

مرگخوارای شما لرد سیاه رو دست انداختن...
شما هم به عنوان نویسنده ای که مرگخوار هم هست لرد رو مسخره کردین...
ولی آیا خواننده می تونه ادعا کنه که مرگخوارا دارن مستقیما لرد رو مسخره می کنن و این طنزی که شمای سیاه درباره لرد بکار بردین از نظر باور پذیری ایرادی داره؟...نه! چون این طنز و تمسخر غیر مستقیمه. مرگخوارا قصد بی احترامی ندارن. همین ناخودآگاه بودن و غیر مستقیم بودنش باعث می شه خواننده قبولش کنه و کار شما درست و تمیز از آب در بیاد!


این طنزی که درباره جابجایی کلمات بکار بردین( مثل همین بالاییا) خیلی جالب بود. تنها اشکالش این بود که به فاصله خیلی کمی سه بار پشت سر هم این کار رو انجام دادین. همین تکرار می تونه خواننده رو زده کنه. بهتر بود یا بینشون فاصله و وقفه ای وجود داشت که خواننده قبلی رو تا حدودی فراموش کنه و یا بعد از اولی مستقیم می رفتین سراغ قسمت سوم.یعنی این قسمت:
نقل قول:
- باری تو گفتی؟

- تو گفتی باری؟

- گفتی تو بــ



از یکی از شکلکا استفاده جالبی کردین. ازش به جای یه عبارت، اصطلاح یا جمله استفاده کردین. گذشته از اینکه بامزه بود، کار نسبتا سختی هم محسوب می شد!


نقل قول:
لرد پشتش را به مرگخواران کرد و داشت میرفت. اما در آستانه ی در ایستاد. برگشت و رو به ایلین گفت:
- نکن ایلین! نکن از این کارا! ... عاقبت خوبی نداره این معجون. ببین مادر ما یه بار استفاده کرد یه دونه از ما به جامعه تحویل داد ... از این بیشتر نباید باشه، ما باید یه دونه باشیم. نمی خوایم یه ورژن جدید از خودمون رو ببینیم که سیاه و پلید شده ...

موضوع معجونی که آیلین به خورد جادوگر زاده داده بود داشت فراموش می شد. کار درست و به جایی کردین که اینجا بهش اشاره کردین و ماهیت معجون رو هم روشن کردین. در پست های قبل با وجود اشاره های کوتاه، ماهیت معجون مشخص نشده بود.


نقل قول:
لرد رفت و مرگخواران با چهره هایی عجق وجق و گنگ و سردرگم تنها گذاشت.

در انتخاب کلمات برای توضیح همچین حالت هایی باید بیشتر دقت کرد. یا اونقدر طنزآمیزش کنین که خواننده اهمیتی به درست بودنش نده، و یا کلمات رو درست انتخاب کنین. مثلا عجق و وجق بیشتر برای توضیح شکل و ظاهر نامتعارف و نامانوس بکار می ره که احتمالا منظور شما در این قسمت این توصیفات نبودن. گذشته از این، گنگ یعنی مبهم و نامشخص...نا واضح!...چهره گنگ یعنی چهره ای که نشه تشخیصش داد.(از نظر ظاهری نشه تشخیص داد، نه حالتش رو. مثلا طرف چشماش ضعیف باشه.) پس اینجا و در این توصیف، چهره ها نمی تونن گنگ باشن. منظور شما همون گیج و سر در گم بوده.


وقتش رسیده بود که سوژه یک قدم جلوتر بره...و شما دستشو گرفتین و یک قدم جلوتر بردینش. درست مثل آیلین که دست جادوگر رو گرفت و به اتاق شکنجه برد. زیاد هم دخالت و تعیین تکلیف نکرد که نفر بعدی باید چیکار کنه! این تعیین تکلیف نکردن در جایی که سوژه ابهام نداره و واضحه کار درست و خوبیه.


شما جزو نویسنده هایی هستین که نباید نگران طولانی شدن پست هاتون باشین. نوشته های شما کش دار یا خسته کننده نیستن. توضیحات اضافی یا دیالوگ های بی هدف و بی دلیل ندارن. اگه پستتون طولانی شد به خودتون اطمینان بدین که حتما لازم بوده طولانی بشه!


جای آشا کمی خالی بود! اگه دو روز یه بار آواتار عوض نمی کردین می تونستم بهتون توصیه کنم که این سوژه آفتاب پرست بودن آشا رو جدی بگیرین. سوژه خوب و جالبیه. گرچه شاید بشه همون عوض کردن آواتار هم نشانه ای از تغییرات دائمی و ناگهانی روحی و ذهنی شما در نظر گرفت!


خوب بود.

موفق باشید.




پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۱۱:۵۸ دوشنبه ۲۰ مرداد ۱۳۹۳

آشاold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۵۸ شنبه ۱۴ تیر ۱۳۹۳
آخرین ورود:
۲:۴۷ دوشنبه ۱۳ مهر ۱۳۹۴
از طرز فکرت خوشم اومد!!!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 162
آفلاین
درود ارباب!
میشه این پست رو نقد کنین؟


....I believe I can fly

تصویر کوچک شده



پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۲۲:۲۰ دوشنبه ۳۰ تیر ۱۳۹۳

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
دیروز ۱۹:۱۴:۰۸
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6952
آفلاین
بررسی پست شماره 272 اتاق تسترال ها ، هکتور دکورث گرنجر:


نقل قول:
هنوز هاگرید و یاران قدم جدیدی بر نداشته بودند که....

بومـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

و به دنبال این صدای انفجار، صدای فریاد های شاد معجون ساز بزرگ هکتور دگورث به هوا بلند شد:

معمولا وارد کردن شخصیت خودمون، بصورت ناگهانی و بی دلیل به داستان کار جالبی نیست. ولی هر قاعده ای یه استثنایی داره. ورود هکتور به اندازه ای مسخره، ناگهانی و بدون دلیل و منطقه که فرصت هر نوع اعتراضی رو از خواننده می گیره! و این یعنی مهارت! این که یه اتفاق غیر قابل قبول رو طوری با اعتماد به نفس و درست بنویسیم و شرح بدین که خواننده به راحتی قبولش کنه. کارتون خیلی خوب بود! وقتی قصد نوشتن اتفاق عجیب یا غیر ممکنی رو داریم یا باید دلیل کافی برای افتادنش پیدا کنیم و یا اونقدر مسخرش کنیم که خواننده دنبال دلیل نگرده.


نقل قول:
هکتور که هنوز از پروازش هیجان زده بود گفت: نــــــــــــــــــــــــه! من کشفش کردمــــــــــــــــــ! حتی روی تو هم جواب میده هاگی. فقط مقدارش باید بیشتر باشه قدت رو باید تقسیم بر وزنت کنم و به سه برابر مجذور عدد دو.....

فرقی نمی کنه تازه وارد باشیم یا عضوی قدیمی و با تجربه که دوباره برگشتیم. یکی از مهم ترین کار هایی که باید انجام بدیم تعریف شخصیتمونه. شخصیت باید یه تعریف خاص داشته باشه.همونطور که هر آدمی داره. ویژگی های خاص...طرز حرف زدن و اخلاق و رفتار خاص. و وقتی این شخصیت ثابت بمونه و چند بار تکرار بشه در ایفای نقش جا میفته. شما در چند سطر به خوبی شخصیتتونو معرفی کردین. اونم بصورت غیر مستقیم! که هم سخت تره و هم جالب تر. من به عنوان خواننده الان تا حدودی هکتور رو می شناسم. می دونم چه شخصیتی داره و دربارش چی می تونم بنویسم. این کاریه که تازه واردا باید بهش اهمیت بدن.
شخصیت هکتور رو حفظ کنین و در ایفای نقش جا بندازین. چون اینطور به نظر می رسه که حرف های زیادی برای گفتن داشته باشه و به درد نویسنده های سایت بخوره.


نکته های طنز آمیز ریز ولی ساده و دلنشینی لابلای جمله ها تون وجود داشت که نوشته شما رو جالب تر می کرد:
نقل قول:
حتی روی تو هم جواب میده هاگی



نقل قول:
توجهشان به هکتور جلب شد، که پاتیل به دست مشغول محاسبه بر اساس قد و وزن بود و به سمتتشان می آمد و صدای هیجان زده اش میگفت:
- اگه به مقدار لازم از این معجون پرواز به خوردشون بدیم سرعت پروازشون تا 200 هاگرید بر مینی ثانیه زیاد میشه!

و اینجا بود که مرگخواران بلاخره صدای درست و حقیقی تسترال را کشف کردند...

ورود هکتور علاوه بر این که جالب و هیجان انگیز بود مفید هم واقع شده! هکتور به محض رسیدنش یک سوژه فرعی ایجاد کرد. یه سوژه فرعی جالب که مسلما خواننده رو ترغیب به ادامه دادن ماجرا می کنه. فقط در مورد معجون پرواز مطمئن نیستم. فکر می کنم پرواز نباید به این سادگیا باشه. درست مثل اینکه هکتور بیاد بگه معجون ضد آواداکداورا کشف کرده. خب این کمی قواعد رو به هم می ریزه و طبیعتا از جذابیت ماجرا کم می کنه. البته اینجا با وجود اینکه هکتور موفق به پرواز شد، مشخص نیست که معجون هکتور در چه حدی کار می کنه و چه عوارضی داره. نفر بعدی از این موقعیت هم می تونه استفاده کنه.
هکتور معجون سازه...می تونه در سوژه های مختلف معجون های مختلف داشته باشه یا درست کنه. ولی برای جذاب تر شدنش سعی کنین همیشه یه نقطه ضعف هم برای خودش یا معجوناش در نظر بگیرین.عوارض جانبی...مدت زمان محدود...یا هر قانونی که برای اون معجون می تونین تعیین کنین. هکتور علاوه بر معجون ساز، سوژه ساز خوبی هم هست.


دو تا شکلک داشتین. هیچکدوم برای دیالوگ استفاده نشده بود. ولی هر دو بجا و درست بودن.


مهمترین ویژگی پست شما ساده بودنشه. خبر از جملات طولانی و سنگین نیست.خبر از طنز پیچیده نیست.خبری از کش دادن ماجرا و گره زدن اون نیست. یه نوشته کوتاه، ساده و دوست داشتنی با یه طنز متعادل و لطیف که به دل خواننده می شینه.
من پستی رو که قبل از پست شما زده شده بود نقد کرده بودم. در اون نقد گفته بودم ماجرا به نوعی داره تکرار می شه.ولی شما به عنوان ادامه دهنده هکتور و ماجرای معجون رو وارد داستان کردین و از اون تکرار جلوگیری کردین. سوژه به شما مدیونه! شما داستان رو پیش نبردین ولی به شکل جالب و مفیدی در اون دخالت کردین.


خوب بود.

موفق باشید.




پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۰:۵۶ یکشنبه ۲۹ تیر ۱۳۹۳

اسلیترین، مرگخواران

هکتور دگورث گرنجر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۰:۴۲ سه شنبه ۲۴ تیر ۱۳۹۳
آخرین ورود:
۱۷:۴۶:۴۷ پنجشنبه ۲۶ بهمن ۱۴۰۲
از روی شونه های آریانا!
گروه:
مرگخوار
اسلیترین
کاربران عضو
ناظر انجمن
ایفای نقش
پیام: 956
آفلاین
درود بر ارباب!

من تازه واردی قدیمی هستم ارباب و درخواست نقد این پست رو دارم اگر امکانش هست.



پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۲۳:۳۰ شنبه ۲۸ تیر ۱۳۹۳

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
دیروز ۱۹:۱۴:۰۸
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6952
آفلاین
سیسرون عزیز

اسم از این سخت تر پیدا نشد؟!

اینجا تاپیک نقد پست های انجمن خانه ریدله.
پست های شما در تالار خصوصی اسلیترین زده شدن. ولی شما بسیار خوش شانس هستین که ناظر اسلیترین بسیار لطف دارن و به ما اجازه نقد کردن می دن .به همین دلیل ما در انجمن اسلیترین هم نقد می کنیم.
پست های شما رو هم در این تاپیک و هم بوسیله پیام شخصی می تونم نقد کنم. لطفا انتخاب کنین. اگه انتخابتون پیام شخصی بود با پیام شخصی به من بگین که همونجا نقد کنم. ولی اگه تاپیک نقد اسلیترین بود درخواستتونو دوباره همونجا بدین که نظم اون تاپیک حفظ بشه.

منتظر انتخاب شما هستیم.





پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۱۷:۲۸ شنبه ۲۸ تیر ۱۳۹۳

سیسرون هارکیس


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۳۱ پنجشنبه ۲ آبان ۱۳۹۲
آخرین ورود:
۲۲:۱۵ چهارشنبه ۱۳ آبان ۱۳۹۴
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 96
آفلاین
لرد عزیز این پست من رو هم نقد کنید این و این


ممنونم


وقتی که می بری نیاز به توضیح دادن نداری ولی وقتی می بازی چیزی واسه توضیح دادن نداری

ارزشیوانوانئه

تصویر کوچک شده



{سرهنگ دوم ساواج}


تصویر کوچک شده


پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۰:۰۰ شنبه ۲۸ تیر ۱۳۹۳

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
دیروز ۱۹:۱۴:۰۸
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6952
آفلاین
درود بر شما وجدان!

آگاهیم که این روز ها از کارهای ما بسی در عذاب هستین. مایلیم شرمنده باشیم...ولی پررو تر از این حرف ها هستیم. فقط آرزو می کنیم مرلین صبر و طاقت شما را بیشتر کند!


بررسی پست شماره 271 اتاق تسترال ها، آشا:

شروع پست شما به شکلیه که انگار پست منو(نه پست قبلی رو) ادامه دادین. ولی این معنیش این نیست که پست قبلی رو نادیده گرفتین.از اون پست هم استفاده کردین، ولی قسمتی از ماجرا رو ادامه دادین که ازش خوشتون اومده...جذبش شدین.کار بسیار خوبی انجام دادین. اولین قدم اینه که سوژه به دل نویسنده بشینه.


نقل قول:
مورفین قبل از بیدار شدن خواب میدید. خــــــواب میدید. و همچنان خــــــــــــــــــــــواب میدید.

دقتتون به نکته های ریز توجه منو جلب کرد. مثلا کشیدن کلمه خواب و اینکه اولی کمتر از دومی کشیده شده.به همین سادگی موفق شدین لحنی رو که شاید فقط با صدا می شه به خواننده منتقل کرد با کشیدن حروف منتقل کنین. خواننده به راحتی می تونه منظورتون رو بفهمه و حتی صداتونو بشنوه!


نقل قول:
در رویاهای تسترالیش برگی از شاهدانه و ماریجوانا پشت گوشش گذاشته بود. از علف های کوکا میخورد و در دشت خشخاش یورتمه میرفت.

خواب مورفین خیلی جالب بود.شما سوژه های ریز رو به خوبی می گیرین و ازشون استفاده می کنین.این ویژگی رو از دست ندین.


نقل قول:
بیدار شده بود و سردش بود. بدنش میلرزید و درود میکرد. احساس میکرد چیزی گم کرده و یا چیزی سر جاش نیست. دیوانه وار لا به لای سنگ و خاک بو میکشید.
مرگخوار های دیگه هم به شیوه های دیگر در حال عذاب کشیدن بودن با نخاله بازی های دراکو!

این قسمت شاید جالب ترین بخش پست شما بود...یعنی قرار بود باشه. ولی توضیحاتش به شکلی داده شده که خواننده به جای تمرکز روی بخش طنز و قسمت جالب ماجرا، ذهنشو درگیر فهمیدن ماجرا می کنه...و وقتی متوجه موضوع می شه که کار از کار گذشته و اون حس و حال از بین رفته.
توضیح این قسمت کمی ناقصه! بهتر بود کمی کند تر پیش می رفتین و بیشتر توضیح می دادین.این قسمت ارزش طولانی شدن رو داشت.حتی درباره مرگخوار های دیگه هم می تونستین توضیح بدین.
نقل قول:
لوسیوس که از موهای بلند و یک دست طلاییش به درختی آویزون شده بود غرولند کنان گفت:

مثلا اینجا اینطور به نظر می رسه که لوسیوس دوباره تبدیل به خودش شده.یه اشاره کوچیک به تسترال بودنش می تونست جمله رو واضح تر کنه.مثلا در حالیکه سم هاشو( یا دمشو...اگه تسترال ها دم داشته باشن) تکون می داد از موهای بلند...
در مورد مورفین این کار رو به درستی انجام دادین.همون قسمتی که نوشتین "دیوانه وار لای سنگ ها بو می کشید.".

یکی دو تا اشتباه املایی(قلنبه) و تایپی داشتین:
نقل قول:
بدنش میلرزید و درود میکرد.

نقل قول:
یکی از آنها گفتک بچه ها هیس هیس! حرف نزنین صدای تسترال در بیارین
.
که با وجود جزئی بودن حواس خواننده رو پرت می کنن.مثلا همون " درود" در جمله اول باعث شد من به عنوان خواننده دو سه بار جمله رو بخونم و مطمئن بشم که اشتباه نکردم .جمله دوم هم اشتباهش جزئیه ولی وقتی با نبودن علامت های لازم همراه می شه کمی بزرگتر به نظر می رسه.


نیمه دوم پست شما به این موضوع اختصاص داده شده که صدای تسترال چطوریه...اینجا یه مسابقه هست.مرگخوارا تسترال شدن و موقعیت حساسی وجود داره.شما همه این موضوع های حساس رو ول کردین و رفتین سراغ صدای تسترال که هیچ اهمیتی در ماجرا نداره!...کارتون عالی بود. بهترین پست ها از همین نکته هایی در میان که هیچ ربط مستقیمی به سوژه اصلی ندارن. گاهی به نویسنده ها توصیه می کنم که بی خیال سوژه اصلی بشن.از شخصیت ها و جزئیات ماجرا استفاده کنن. ولی خیلیا نمی دونن چطور باید این کارو انجام بدن. می گن بدون پیش بردن سوژه درباره چی بنویسیم! نکته مهم همینجاست...درباره شخصیت ها و موقعیت هایی که سوژه اصلی بهتون داده. یعنی دقیقا کاری که شما انجام دادین. درباره صدای تسترال...غذای تسترال...خواب و خوراک و پرواز تسترال( در این سوژه).


نقل قول:
- هی انقدر ورجه وورجه نکن بذار جوری جفتک بزنم بهت صدای تسترال بدی ببینیم صدای تسترال چه جوریه.

طنزتون جالب و دوست داشتنیه. از همه مهمتر، خنده داره! طنز نویسی احتیاج به نکته سنج بودن داره.اینکه بتونیم از یه موضوع یا شخصیت یه نکته ریز رو پیدا و خارج کنیم و بعد هم بتونیم به درستی ازش استفاده کنیم. شما این توانایی رو دارین.


از شکلک استفاده نکردین.شاید دلیل خاصی داشته باشه( مثلا استفاده از گوشی که زدن شکلک رو سخت تر می کنه.)ولی پستی که طنزه و پر از دیالوگ، معمولا با شکلک بهتر می شه.


جایی که دیالوگ ها سریع و پشت سر هم گفته می شن( مثل نیمه دوم پست شما) بهتره بینشون فاصله نذارین. اینجوری نوشته شما متراکم تر و مرتب تر به نظر می رسه و علاوه بر این، اون سرعت پیش رفتن ماجرا و جمله ها رو هم به خواننده منتقل می کنین.


نقل قول:
هاگرید با همراهانش از دور، دیده میشد که برای یافتن تسترال مطلوب خودشون اومده بودن. از طرف دیگه مرگخوارا همچنان در پی یافتن صدای تسترال واقعی از خودشان صدا هایی در میاوردن.

به نظر من آخر پست احتیاج به یه انرژی جدید داشت. یه مسیر جدید، یه سوژه جدید! هاگرید و همراهانش قبلا تسترالاشونو انتخاب کرده بودن.شاید بهتر بود الان هدف جدیدی براشون تعیین می کردین.گرچه چون هنوز به تسترالا نرسیدن نفر بعدی هم می تونه این کار رو انجام بده.البته رون و هرمیون شخصیت های جدید هستن؛ ولی روال کار احتمالا تکراری می شه.


طنزتون خیلی خوبه...نحوه استفاده از سوژه خیلی خوبه...توجه یه جزئیات و نکته سنجیتون خیلی خوبه.در مقابل، جمله ها کمی باید رسا تر و کامل تر نوشته بشن.توضیحاتتون گاهی باید مفصل تر داده بشن.

خوب بود.

موفق باشید.




پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۱۶:۴۵ پنجشنبه ۲۶ تیر ۱۳۹۳

آشاold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۵۸ شنبه ۱۴ تیر ۱۳۹۳
آخرین ورود:
۲:۴۷ دوشنبه ۱۳ مهر ۱۳۹۴
از طرز فکرت خوشم اومد!!!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 162
آفلاین
درود ارباب! وجدانتون هستم. میگم ارباب میشه لدفا ... خواهشا ... این پست رو نقد کنین؟
با سپاس فراوان


....I believe I can fly

تصویر کوچک شده



پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۱۷:۲۳ شنبه ۲۱ تیر ۱۳۹۳

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
دیروز ۱۹:۱۴:۰۸
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6952
آفلاین
بررسی پست شماره 404 کافه تفریحات سیاه، آماندا بروکل هرست:


نقل قول:
نمی دونم چرا هر چی سعی می کنم نمی تونم کوتاه بنویسم!!

خب سعی نکنین! اگه نمی تونین خودتونو مجبور نکنین به شکل خاصی بنویسین یا مثلا کوتاه بنویسین.حداقل فعلا نه.
اگه پست هاتون ادامه داده شد یعنی مشکلی وجود نداره. ولی اگه تاپیک از همون لحظه شروع کرد به خاک خوردن و این موضوع چند بار تکرار شد یعنی نوشته های شما احتیاج به اصلاح و شاید کوتاه تر شدن دارن.چون هدف شما اینه که نوشته هاتون خونده بشن.


نقل قول:
دامبلدور چهره ی اعضای محفل را از نظر گذراند و نگاهش روی یکی از آنها ثابت شد.

- سیریوس، مستعد به نظر می رسی پسرم.
- با اجازتون پروفسور.

دامبلدور عینکش را روی بینی جابجا کرد و گفت: سیریوس، مگه سهمیه ی استخونتو اول ماه نگرفتی؟

سپس رو به ایوان کرد که با ترس به سیریوس نگاه می کرد.

شروعتون خیلی دوست داشتنی بود.با خوندن چند خط اول متوجه نشدم چرا سیریوس ذوق زده شده.شما بدون اشاره مستقیم، به زیبایی با چند دیالوگ و توصیف کوتاه منظورتون رو به خواننده منتقل کردین.هم نکته سنجیتون دقیق و جذاب بود و هم روشی که برای توصیف این صحنه انتخاب کردین.قسمت بعدی هم دقیقا همین حالت رو داره:
نقل قول:
هری که احساس می کرد بعد گذشت هزاران سوژه تازه مورد توجه قرار گرفته است با خوشحالی سرش را بالا گرفت و به ایوان چشم دوخت.

همیشه به طنز نویسا توصیه می کنم که اغراق کنن...ولی در حدی که برای خواننده نیروی دافعه ایجاد نکنه.زننده یا غیر قابل باور نشه.شما خیلی خوب این کار رو انجام دادین.


ماهیتابه آلیس سوژه بسیار جالبیه که بهش اشاره کردین.به نظر من قابلیت استفاده در سوژه های دیگه رو هم داره.جا افتادنش در ایفای نقش مستلزم همین اشاره های کوتاهه.البته این سوژه در حال جا افتادنه.ولی بطور کلی برای هر سوژه ای که مایل باشین به شخصیتی بچسبونینش از همین روش باید استفاده کنین.


شما مدتی در ایفای نقش حضور نداشتین...ولی غیبتتون هیچ تاثیری روی نوشته هاتون نذاشته.هم به سوژه های کتاب مسلط هستین و هم سوژه های سایت.به نظر من بهترین قسمت پستتون بخشی بود که درباره ویولت نوشته شده بود.به همراه شکلکش.سوژه های سایت گاهی می تونن خیلی جذاب تر از سوژه های کتاب باشن.


حالت گیج و تا حدودی احمقانه ایوان بامزه بود...سوال و جواب ها و شخصیت ها هم همینطور.یه نکته جالب هم این بود که ایوان جواب همه سوال ها رو اشتباه داد و باز هم از نظر دامبلدور مشکلی وجود نداشت.
اینکه درباره شخصیت ها طنز بنویسیم بدون اینکه اونا رو از چارچوب اصلیشون خارج کنیم کار آسونی نیست.باید حد و مرز این کار رو بدونیم.باید بدونیم کجا باید توقف کنیم و درک و شعور خواننده کجا دیگه به ما اجازه پیشروی نمی ده.اون نقطه رو اگه نشناسیم ذهن خواننده بقیه نوشته ما رو رد می کنه.روی قبلیا هم تاثیر منفی می ذاره.باید روی شخصیت ها مسلط باشیم.روی نقاط ضعفشون.روی ویژگی های مهمشون.شما این تسلط رو دارین.خیلی خوب ازش استفاده کردین.فقط یه حالتی در پستتون وجود داشت که هنوز آزار دهنده نیست.ولی اگه کنترلش نکنین و بیشتر بشه می تونه آزار دهنده بشه.کمی از این شاخه به اون شاخه پریدین.دلیلش این بود که می خواستین از همه ( یا بیشتر) سوژه های اطرافتون استفاده کنین.شاید اگه روی دو تا از این شخصیت ها تمرکز می کردین نتیجه بهتر می شد.مثلا نقش آلیس و ماهیتابه شو کمی بیشتر می کردین.همونطور که گفتم این مورد هنوز به حدی نرسیده که یه نکته منفی در نظر گرفته بشه.ولی مواظب باشین در نوشته های بعدیتون تمرکز خواننده رو به هم نزنه.نکته های طنز شما جای تفکر دارن! برای همین خواننده هاتون به فرصتی برای خندیدن احتیاج دارن.این فرصت رو به خواننده بدین و همه گالیون هاتون(سوژه های طنز تون) رو یه جا خرج نکنین.اونقدر خوب هستن که لازم باشه کمی خساست به خرج بدین.

شکلک هاتون همه به جا و خیلی مناسب بودن...بجز شکلک ترس که خیلی به ندرت ممکنه شرایطی ایجاد بشه که این شکلک به دامبلدور بیاد.دامبلدور اصولا شخصیت بی خیالی بود.حتی لحظه مرگشم نزدیک بود درباره آب نبات های برتی بات سخنرانی کنه.
محفلی که ترسیم کرده بودین طنز آمیز ولی منطقی و متعادل بود.اینم مهارتیه که با توجه به مرگخوار بودن شما یه امتیاز مثبت براتون محسوب می شه.شما تواناییشو دارین که بدون نابود کردن شخصیت مقابل سوژه های مورد نیازتون رو ازش بیرون بکشین و شخصیت سالم و سرحال سر جاش باقی بمونه.از نقش و شخصیت هری که هیچوقت نقش پررنگی در ایفای نقش نداشته خیلی خوب استفاده کردین.


ساده، بی تکلف و بدون درگیر شدن در قید و بند ها نوشتین.بعد از خوندن بعضی از پست ها آدم احساس می کنه نویسنده پستش رو به زور داخل یه چارچوب و قالب فرو کرده. نوشته شما این حالت رو نداشت.شخصیت های شما صرفا برای این که کاری انجام داده باشن، کاری انجام نمی دادن! حرکات و حالت هاشون برای متعادل کردن دیالوگ ها و توصیف ها نبود.این سادگی رو حفط کنین.

پست شما اصلا طولانی نبود.گذشته از اینکه طولش زیاد نبود، منظور از پست طولانی پستیه که بی دلیل طولانی بشه.خواننده رو خسته کنه.هیچکدوم از قسمت های پست شما این حالت رو نداشت.اینکه گفتم روی بعضی از شخصیت ها بیشتر تمرکز می کردین معنیش این بود که یکی رو حذف می کردین و درباره بعدی بیشتر می نوشتین.یعنی طول پست بازم باید در همین حد می موند.هیچوقت خودتونو مجبور به سانسور نکنین...ممکنه پستتون ناقص و مبهم به نظر برسه در حالی که خودتون متوجه این موضوع نیستین.چون شما سوژه و ماجرا رو بطور کامل و نه سانسور شده در ذهنتون دارین.

خیلی بهتر از چیزی بود که انتظار داشتم.


موفق باشید.




پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۲۳:۲۷ جمعه ۲۰ تیر ۱۳۹۳

آماندا بروکل هرستold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۲:۴۳ دوشنبه ۱۲ دی ۱۳۹۰
آخرین ورود:
۳:۳۵ جمعه ۱۰ فروردین ۱۳۹۷
گروه:
کاربران عضو
پیام: 497
آفلاین
ارباب، لطف می کنین این رو نقد کنین؟ نمی دونم چرا هر چی سعی می کنم نمی تونم کوتاه بنویسم!!








شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۰-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.