ملیکا نوشته:
اسمم آریاناس خیلی با ادب و تودل برو و شجام اگر بخواهی برادرم رو حساب کنی باید منو بفرستی تو گریفندور امیدوارم قبول کنی .

با تشکر از کلاه آریانا دامبلدور :worry:

a.m008 نوشته:
سلام کلاه من تدی لوپینم
تقریبا شرو شیطونم ولی به قول خودم کمی کنج کاو ولی به نظر بقیه خیلی کنج کاو
خیلی اهل درس نیستم اما نمراتم هیچ وقت پایین نمیاد تو درسا بیشتر از همه ریاضیات و علوم را می پسندم :angel:
تو درس ریاضی به قول دوستام خوبم خودمم خیلی دوست دارم
تقریبا شجاع هستم ولی ناگفته نماند عشق مقام و قدرت هستم
رفیق بازی به هیچ وجه یعنی خیلی کم
دوست دارم تو گروه گریفیندور بیافتم

septimus نوشته:
سلام من آرتور ویزلی هستم کلاه جان خیلی جدیو با ادبو مو قرمزم خودتم منو میشناسی و امیدوارم مثل اجدادم منرو به گریفیندور بفرستی من خیلی باهوشو شجاع و درسخون بودم و هستم راستی به بچم ترقه ندید چون روحه نمیتونه بگیره زیر پاتون ترقه میترکه من موهام هیچوقت سفید نمیشه شیش تا بچه دارم 400 تا فامیل دارم آخ آخ بچه هام اینان بیل،چارلی،رونالد،فرد،جرج و جینی دختر کوچولوم حالا ببینم مارو کجا میفرستی

cedric-potter7 نوشته:
سلام
با اجازت من سدریک دیگوری رو میخواستم ، البته یکی قبلا گرفته نقششو ولی چندین ماه هست که نیومده سایت و فعالیت نکرده لطفا رسیدگی کن مرسی

girlpaiizy-21 نوشته:
کلاه جان سلام علیکم اسم من البته اسم تخیلیم لی لی پاتر هست ( اسم واقعیم : حُسناس) ..
من از نوادگان پــآتــرم درواقع دختر هـری پـآتـرم تو درس ها مثل مادرم باهوش و زرنگم ..
تو انجام کارها هم مثل پدرم قوی و نترس..
خلاصه بگم که خیلی هم شیطونم ولی کم کاری نمیکنم به جون خودم راس میگم .. دیگه اینکه من عاشق گریفیندورم فقط خواهشا من رو به اسلیترین نفرست چون معلوم نیست برم اونجا
آیا نابودش میکنم و یا آیا آتش بر آن ملک خواهم زد خخخ .. خب دیگه ببخشید اگه با شوخی هام
ناراحتت کردم .. قربونت دوستدار تو (حُسنــآ) لی لی پــآتــر
.
.
.
*خدایا قول میدم کمتر شیطونی کنم و لی تورو خدا اسلیترین نه !!* ^_^

آرتمیس نوشته:
کلاه جان سلام اسمم آرتمیس هست(اینو که میگم زاده تخیل خودمه یعنی واقعی نیست)من از نوادگان ولدمورت هستم درواقع دختر ولدمورت اما برعکس پدرم حاضر نیستم آدم بکشم سرد و مغرورم برعکس پدرم فکر میکنم عشق وجود داره تو درس ها مثل پدرم قوی هستم راستی مادرم...مادر من از نسل الهه های یونانه از ازدواج الهه عشق و الهه شکار (طرف پدریش) و الهه مرگ وزئوس(طرف مادری)هستم من سرما رو دارم می تونم زمین و زمان رو کنترل کنم زیباییم ازآرتمیس الهه شکار رفته مادر من گریفندور بود چون نترسید که نابود بشه عاشق ولدمورت شد من از باطل شدن طلسم نفرت اومدم ...نفرت اسلیترین و گریفندور من مثل مادرم حاضرم برای عشق هر کاری بکنم حاضرم از خودم برای عزیزانم بگذرم و در همه حال کمکشون کنم اما قدرت پدرم رو دارم وقتی این دو با هم ترکیب شوند خیلی بد میشه نه؟
حالا بذار واقعیت رو بگم:همونطور که دقت کنی من درباره خودم خصوصیات رو راست گفتم مغرورم عاشق دوستامم و می خوام کمکشون کم تو درس هام دوستام بهم میگن نابغه آدم شوخی هستم اما به موقع اش تخیلم خیلی بالاست و در عین حال به دشمن هام رحم نمی کنم راحت میشورمشون میذارمشون کنار نمی ذارم کسی به عزیزانم توهین کنه همینطور عاشق گوش داد به آهنگ و کتاب خواندن هستم و توی دعوا خیلی خوبم(دقت کن دخترم ولی دعوا میکنم)
هر چی می خوای بنداز اما اینو بگم آرام نیستم شر و شیطون هستم و دوست دارم وقت آزادمو با دوستام بگذرونم