نمرات بروبچ در جلسه چارم!
توضیح: مربع(هیچوقت نفهمیدم چرا به # میگن مربع، بیشتر شکل لوزیه و گذشته از اون، علامت دییز هست!:|) های زرد نمره کم نمی کنن!
گیدیون پریوت:
#خوبه. منطقیه. دیالوگ ها زیادن و فضاسازی کمه. خوشم اومد که با یه جمله کوتاه زدی تو خال.
#در برابر وسوسه شکلک ها هیچوقت نتونستم مقاومت کنم!:دی کجا نصف رولم شکلکه حالا؟!:دی
# به ساختار «نصف جمله-جمله-نصف جمله»، میگن جمله معترضه. از خط تیره برای اضافه کردن توضیح اضافی استفاده شده. مثل عطف بیان(اگه درست اسمشو بگم!) که از یه جمله یا عبارت بین دو ویرگول تشکیل شده و توضیحی برای کلمه قبلش میده. جفتشون اینجا درسته و این ایراد نبود.
#کوتاه بودن رول، در مورد رول های تدریس، ایراد نیست. میتونی مثلا رول های جیمز سیریوس از گروه خودتون رو بررسی کنی در این مورد. تا وقتی من سوژه رو سردستی نگفته باشم و مفهوم رو منتقل کنم مختارم از پنج سانت الی پنج متر بنویسم! که اینجا رولم شروع و پایان خودش رو داره و رو هوا تموم نشده. البته قبول دارم میتونست بلند تر باشه ولی خب، کوتاه بودنش ایراد نیست. هست ویول؟! میتونستی تو همون قسمت فضاسازی بهش اشاره کنی.
# و بله، نقطه جای شکلک رو نمی گیره. ولی کیه که گوش کنه؟:دی
رول:
# فضاسازی خوب، پاراگراف های خوب، رول بدون غلط تایپی. بعد از این همه نقد شدن بالاخره به نظر میاد یکی جیمز سیریوس رو سرافراز کرد:دی
# یه غلط گیر آوردم!:|
نقل قول:
چیزی در آن مرد کچل عجیب می آمد.
می آمد؟ منظورت یه چی تو مایه های اینه:
؟
عجیب
به نظر می آمد!
# چرا گیدیون؟! چرا؟! چرا لرد ولدمورت باید بی هوا وسط آزمایشگاه(دفتر کار، خونه، هر چی)ِ دکتر گیدیون ظاهر شه؟!اگه اون وسط خودت ظاهر میشدی برام معقول بود که یه سال اولی میخواد خودشو پرت کنه وسط رول خودش(که البته در مورد تو الان دیگه معقول نیست:دی)، ولی لرد ولدمورت انگیزه ش چیه خدایی؟!
#لرد ولدمورت جادو میکنه و هیچ واکنش تعجب آمیزی مثل «چطوری این کارو کردی» «تو چی هستی» «تو کی هستی» «چرا؟!» «مرتیکه مگه آزار داری!؟» و.... دیده نمیشه. انگار ژوزف عادت داره هرروز ولدمورت کروشیوش کنه!
#نقل قول:
اجزای گیوتین جدا شدند و به آرامی، اجزای آن متصل شد.
جمله ت گیجه. میتونی مثلا بگی «اجزای گیوتین جداشدند و در هوا معلق ماندند؛ و بعد از چند لحظه، به آرامی دوباره به هم متصل شدند» یا یه چی تو این مایه ها.
# دستگاهی که ژوزف گیوتین ساخت از یه تیغه تشکیل شده که از اون بالا رها میشه و زارپی میخوره به چیزی که زیرشه. قانون جاذبه نیوتن!
قبول دارم مشنگا مشنگن، ولی یه چیز سخت تر انتخاب می کردی حالا!:دی
25. از جلسه اول تا الان مشکل من با تو میدونی چیه؟! واکنش های غیرعادی کاراکتر هات! شایدم من توقعم ازت رفته بالا، نمیدونم!رکسان ویزلی:
# نقطه ته جمله. علامت تعجب های زیاد.
# چی تعیین میکنه که ته جمله چی قرار بگیره؟ الادورا از جادوگرای خائن حرف میزنه و خب، الادوراست دیگه، اصیل زاده ی مرگخوار! قطعا داره اون جمله رو با خشمی، هیجان خشمناکی، چیزی میگه. در واقع منتظر بودم بگی بعد از «صورت گرفته» باید علامت تعجب بیاد نه برعکس!:| ملانقطه ای نشید دیگه حالا واسه من!:دی
# جدی حالا یه سوال، وسط جمله شکلک نمیذارن؟:دی
اهوم، همر زیادی بود. نقطه بعد از شکلک هم درسته(هرچند اینم ملا نقطه ای شدنه به نظرم، ولی با معیار های ویزنگاموت درست میگی:دی)! و سه تا شکلک پشت هم پذیرفتنی نیست!
رول:
##نقل قول:
و زیر لب زمزمه کرد "دروغی که مانع از شکستن قانون بشه، مصلحتیه!"
جمله ت نقطه نداره. بیست امتیاز از گریفندور!
#نقل قول:
توماس دوون دوون از اون سر آشپزخونه خودشو به دامبلدور می رسونه و خیلی با احتیاط، لامپ رو از دستش بیرون می کشه.
- ایتس واندرفول دامبِلدور!
- زبونت چرا تغییر کرد فرزندم؟
از قصد فضاسازی ناقص رو نگفتی که این تیکه دوبرابر نمره کم نکنم؟:دی
زبونت چرا تغییر کرد، توماس لامپ رو زیر و رو میکنه، دامبلدور بدون اینکه مثلا آه بکشه که توماس جواب نداد، با تعجب نگاش کنه که «خبالا! تکنولوژی ندیده!»، راهشو میکشه که بره. صحنه ش رو تصور کن یه لحظه فقط، یه چیزی کم نیست؟
ده امتیاز از گریفندور!
#اشاره به فندک خوب بود. هه. خیلی خوب بود. خوشمان آمد!
26 و توقعم از تو هم بالاست خیلی. اون نقطه رو فاکتور بگیریم رولت خیلی واسه رکسان ویزلی سردستی بود. موافقی؟باری رایان:
# کل انداختن، کل کل کردن. نشنیده بودی واقعا؟!:|
اونی که تو انگلیسی میگن call هست و آ خونده میشه، و اصلا واسه مکالمه تلفنی یا صدا کردن کسی استفاده میشه، ما با هم talk میکنیم یا chat! آقای انیمه بین انگلیسی دون!:دی
# ذلیل مرده عین جمله خودمو تحویل خودم میده:))
# ببینید، اینو باید اینجا بگم و امیدوارم وقتی دنبال نمره خودتون میگردین به نمره بقیه هم نگاه کنید. خیلی از رول ها هستن که با دیالوگ شروع میشن و گوینده دیالوگ ها هم معلوم نیست(که البته اینجا بعد از چند دیالوگ اول مشخص شد ویولت و الا دارن کل کل میکنن) مثلا
اینجا؛ یه قاعده کلی هست که میگه با دیالوگ شروع نکنید، ولی شروع کردن با دیالوگ ایراد محسوب نمیشه در واقع، بیشتر یه توصیه ست اون جمله تا هشدار. من کتابی دارم به اسم «مفید در برابر باد شمالی» که همه ش دیالوگه ( متن ایمیل هست در واقع!) و خیلی هم جذابه اتفاقا. خیلی مهمه که چطور می پردازیم به متنمون، بعضی وقتا شروع کردن نوشتن با دیالوگ، مثل فیلمیه که یهو با تصادف شروع میشه. بدون مقدمه چینی پرت میشین وسط داستان، غافلگیری، چه میدونم، از همین خزعبلات:دی
#باری...باری....سرچشمه جوشان خلاقیتت رو کنترل کن. قراره یه جادوگر تو یه اختراع مشنگی دخالت کنه. ویولت بودلر جادوگره و اون چیزی که اختراع کرده رو اصلا اختراع نکرده! من چی بگم بهت الان خب؟! 10 بدم بندازمت بیرون؟! ها؟!
#غلط تایپی. غلط تایپی. مراقب غلط های تایپی باش پسر!
# وقتی لبت بریده میشه، اسم وسیله رو میذاری لب تاپ یا لپ تاپ؟:دی
و ضمنا lap قسمتی از پای شماست که لپ تاپ on top of it قرار میگیرد؛ لپ تاپ هستن ایشون:دی مثل پالم تاپ، و البته تبلت چیزی نیست که باهاش جدول رسم میکنن!:دی
آم...20 خیرشو ببینی! بیشتر اون یه سوم نمره رو بابت نفهمیدن سوژه کم کردم. آرتور ویزلی:
# I AM NOT YOUR SISTER!!!
# پاراگراف بندی پست مشکلی نداره. کجاها باید دو تا اینتر میزدم و نزدم؟
#نقل قول:
خیلی رولت کوتاه بود،به نظر من باید اول کلاسو توصیف میکردی نظرت؟
توی نمره باری توضیح دادم. کوتاه بودن رو هم برای گیدیون توضیح دادم.
رول:
#مشنگ ها جادو نمی کنن.
##رول فضاسازی ناقصی داره. واسه کوتاه بودنشم کم کنم؟!
# گراهام بل چطور با سپتیموس یه جا زندگی می کرد؟! و جدا از اون آیا ریپارو ورد تعمیر اشیا نیست؟
#معلومه الکس خیلی به سپتی اعتماد داشته که حتی تست نمیکنه اون دسته اشیا که شکل عجیبی دارن چی کار می کنه!:|
فکر میکنم 15 عادلانه ست. نظرت؟
گلرت گریندل والد:
#استفاده از شکلک های نابجا و اضافه. فقط به همر اشاره شده بود که خوشبختانه به بقیه ش هم اشاره کردی.
#آفرین. علاوه بر گفتن ایراد ها خوبه که درستش رو هم متذکر شیم. به جای چند تا علامت تعجب بعد از بودلر، میشد بولدش کرد.
#در مورد اون شکلک دست زیر چونه راستش عقده شده بود برام استفاده ازش...خیلی خوبه!:دی ولی خب فرصتی دست نمیداد استفاده ش کنم، گفتم حالا که قراره همه چی درهم باشه عقده گشایی کنم:دی
#و البته بله، به جای استفاده از شکلک میشه توصیف کرد همیشه(مگر بخواید همر استفاده کنید!) ولی تا جایی که زیاده روی نشه استفاده از شکلک ایراد نداره. اینم بدونید در حاشیه ش:دی
#و خب وقتی ته یه دیالوگ یه شکلک میاد قاعدتا توصیف حالت همون گوینده دیالوگه، نه شنونده هاش! این دیگه چه ایرادی بود والاغیرتا؟!
#اونجا ویرگول لازم داشت. یه عالمه جمله پشت سر هم که با «و» به هم وصل شدن سرگیجه آوره. بعضی وقتا باید بینشون مکث کرد. ویرگول گذاشتن، اونم وقتی معنی رو عوض نکرده، کمک به ذهن خواننده س!:دی شما رو نمیدونم ولی من وقتی دارم یه جمله رو میخونم تا وقتی برسم به ویرگول یا نقطه، نه مکث میکنم نه معنیش برام ته نشین میشه:دی یه نفس میخونم تا ته!
رول:
#شک، به فتح شین، به معنی تردید. شوک، که از shock میاد. به معنی بهت و غافلگیری. املای بعضی کلمه های انگلیسی توی فارسی شکل مشخصی نداره، مثل رومانتیک و رمانتیک، ولی شوک تا جایی که میدونم همیشه با واو نوشته میشه.
#نقل قول:
. توماس چرخی به دور اختراع جدید واتسون زد
الکساندر گراهام بل باید چرخ میزد قاعدتا.
##بخش اعظم پست دیالوگه و فضاسازی نداره. آخرش کاملا باز و بی هدف تموم میشه. بیست امتیاز منفی!
#برای نوشتن دیالوگ ها، از "" استفاده نکنید (اون مال نقل قوله!) و ترجیحا از «» یا سیستم خط تیره بهره بجویید!
نقد خوب بود ولی رول دقیقا نقد رو زیر سوال برد!(شانس آوردی شکلک نداشت وگرنه احتمالا اونجا انتقام میگرفتم:دی!) فکر می کنم با توجه به اینکه گفتم دوبرابر نمره کم خواهم کرد، 22 خوب باشه. و البته به رولی پر از دیالوگ، اینقدر کوتاه و بدون فضاسازی، بیشتر از 25 نمیتونستم بدم!نیمفادورا
تانکس:
#نقدت خوب بود ولی فکر میکنم جا داشت به چیزای دیگه ای اشاره کنی. نکته جدیدی توی نقدت نبود. مثلا شکلک جمله کلاوس، به نظر هیچ کدومتون اضافه نبود؟
رول:
فرناندو ویزیون!
ای خدا!
#آم...رولت خیلی ناگهانی بود:دی یعنی منظورم اینه که خب...یه چی اختراع شده، یارو میره یه فنجون قهوه میاره و پاق، شخصیت اصلی می میره. یه سکانس بیشتر نیست، میدونی؟ منظورم این نیست که فضاسازیت کمه، در واقع وقتی رول تکی میزنی خودت باید دست سوژه ت رو بگیری و ببری جلو، ولی رول تو به نظرم پا نمی داده واسه راه رفتن:دی
#غلط های تایپی!
به سمت درسته و نقطه یادت نره ته جمله ها!
#نقل قول:
فارنزوورت از روی صندلی بلند شد و بسمت فرناندو رفت و او را در اغوش کشید و ابراز خوشحالی کرد و بعد گفت:
بهتره این ریختیش کنی
فارنزوورت از روی صندلی بلند شد ، به سمت فرناندو رفت، او را در اغوش کشید و ابراز خوشحالی کرد .بعد گفت:بلاه بلاه بلاهدر مورد استفاده از ویرگول به جای و صحبت کردیم، یادته؟:)
24، عادلانه س؟
سیریوسِ عمه الا:
#این بچه باید میرفت ریونکلاو:دی هوشمندانه از ذکر ایراد خودداری کرد تا از دوبل نمره منفی اجتناب کنه:دی
رول:
#دیالوگای آقای همساده...
#مطمئن نیستم ولی به نظرم واسه مونولوگ میشه بینش دو تا اینتر زد. یکی رو که میدونم میشه!
خوب بود. با مزه بود. از معیار های یک پست استاندارد به دور بود(سال اولیای عزیز الگو برداری نکنند!:دی) ولی در نوع خودش خوب نوشته شده.
27؟سارا کلن:
#نقدت خوب بود ولی فکر میکنم جا داشت به چیزای دیگه ای اشاره کنی. نکته جدیدی توی نقدت نبود. مثلا شکلک جمله کلاوس، به نظر هیچ کدومتون اضافه نبود؟
# هیشکی منو تشویق نمیکنه که چقدر پاراگراف بندیم خوب بود و غلط تایپی نداشتم؟
رول:
#نقل قول:
او از کودکی به موسیقی علاقه مند بود و حالا یک موسیقی دان بود. اما نه موسیقی دانی معروف. تقریبا فقط اهالی آن محله می دانستند که او یک موسیقی دان است.
موسیقی موسیقی موسیقی موسیقی. چطوره به جای تکرارش اینطوری بنویسیم:
او از کودکی به ساز زدن علاقه مند بود و حالا یک موسیقی دان بود. اما هنوز تا معروف شدن راهی طولانی داشت. تقریبا فقط اهالی آن محله از استعداد و توانایی او خبر داشتند.#نقل قول:
وارد خانه ی محقر و کوچک خود شد. شمعی روشن کرد و کنار وسیله ای عجیب نشست.
او داشت وسیله ای را اختراع میکرد که می خواست نامش را بگذارد"گیتار".
کنار وسیله نشست و با چوبدستی اش مشغول سر هم کردن آن شد. در لحظه ای که گیتار کاملا درست شد ناگهان کسی محکم به در زد. بلند شد و در را باز کرد. مردی با چهره ی شرقی جلوی در ایستاده بود که سراپا خیس آب بود.
نه نه نه! دو بار فعل نشستن رو استفاده کردی و اینتر های زیادی پاراگراف بندی رو خراب می کنن. به جای کاملا درست شدن( که بیشتر برای تعمیر به کار میره) بهتر بود از ساختن استفاده کنی. همچی چیزی:
رافائل وارد خانه ی محقر و کوچک خود شد. شمعی روشن کرد و کنار وسیله ای عجیب نشست. اختراع نیمه کاره اش که می خواست نامش را گیتار بگذارد. تمرکز کرد و با چوبدستی اش مشغول سر هم کردن آن شد. درست وقتی موفق شد ساختن ساز عجیبش را به اتمام برساند ناگهان کسی محکم به در زد. بلند شد و در را باز کرد. مردی با چهره ی شرقی جلوی در ایستاده بود که سراپا خیس آب بود#بعد از هر دیالوگ که دیالوگی بعدش نیست اینتر لطفا سارا. خواهش می کنم!:(
# ایده قشنگی بود. گیتار. هه.
نظرت در مورد 26 چیه؟ هر چند توقعم ازت خیلی بیشتره!فرجو ویزلی...محض رضای خدا چرا اینقدر نمره دادن طول میکشه:((
#خوشالم که بالاخره یکی به اون سربدار بدبخت توجه کرد. کم کم داشتم ناامید می شدم!:دی
غیر از این نقدت به هیچ چیز جدیدی اشاره نکرد. البته نکات ته کشیده بودن گویا!
رول:
#نقل قول:
یا یک نوار باریک یا نوار باریکی. جفتش با هم نمیشه که!
#ماکروویو با برق کار میکنه و میدونیم که جادوگرا نمی تونن با برق کار کنن. این یه اشکال منطقی واضح توی پستته. متوجهی؟
# وندلین عجب مخترعی بوده!
27 راضی کننده نیست فرجو. من توقعم ازت به شدت بالاس!