هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





پاسخ به: زندگی جادویی من
پیام زده شده در: ۱۴:۳۴ یکشنبه ۲۳ شهریور ۱۳۹۳
#18

پروفسور ویکتور


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۱۱ دوشنبه ۱۰ شهریور ۱۳۹۳
آخرین ورود:
۲۰:۰۴ دوشنبه ۳۱ شهریور ۱۳۹۳
از توی قلب خدا...
گروه:
کاربران عضو
پیام: 46
آفلاین
مرسی فرد.....
دانلود کردم....


تصویر کوچک شده





پاسخ به: زندگی جادویی من
پیام زده شده در: ۱۳:۰۵ یکشنبه ۲۳ شهریور ۱۳۹۳
#17

فرد ویزلی old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۰:۲۵ جمعه ۲۷ تیر ۱۳۹۳
آخرین ورود:
۱۴:۰۶ پنجشنبه ۲۳ آبان ۱۳۹۸
از پنج صبح تا حالا علاف کردی مارا
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 380
آفلاین
نقل قول:
همشو خوندم...
جالب بود.
من از اون تیکه ای که با مایک درگیر شد خوشم اومد.مکالمشون باحال بود....(مثل:تو روحت....!)
خلاصه خیلی خوب بود.عکسای اول فصلا هم خوشگلش کرده
منتظر فصل 4 هستم......

ممنون از این که وقتتو گذاشتی و خوندیش
نقل قول:
فرد،فرد،فرد(ببخشید یه لحظه رفتم تو فاز ایلین)
خب ببخشید من نتوانستم به موقع برای فصل دو نظر بدم مسافرت بودم ولی حالا دوباره نقد:
فضا سازی ات بهتر شده بود ولی بازم بیشترش کن.اون یه قسمت که از خونه فرار می کنه وروی نیمکت دراز می کشه فضا سازی قابل قبولی داشت ولی یه دفعه قطع شد مثلا بهتره بود می نوشتی:

صدا غرش موتور هاگرید امد.جک که ترسیده بود به سرعت از روی نیمکت بلند شدو با این عمل کیفش افتاد و درش باز شد وتمام وسایلش روی زمین ریخت ولی جک به ان توجه نکرد ودر عوض به چشمان غول نگاه کرد.در یک لحظه هاگرید و جک به هم خیره شدند بعد هاگرید با لحن(عصبانی،متعجب و..)پرسید:
تو اینجا چه کار می کنی بچه؟
جک با(بی خیالی ترس و...)جواب داد:
من؟...فرار کردم لحظه ای به فکر فرو رفت ودوباره گفت:
اصن تو اینجا چه کار می کنی؟
هاگرید مرموزانه گفت:
اِ یه کار شخصیه!

این مثلا یه نمونه بود مال تو می تونه بامن فرق کنه ولی گفت وگو هایت را بیشتر کن هم چنین روند سریعی داری یکم کند تر داستان را ببر جلو.
یه چیز دیگه هم که فلورانسو هم بهش اشاره کرد یکم شبیه هری پاتره سعی کن شبیه نشه.
من تو ی این موندم که چرا همه جا هاگرید پیداش می شه!؟یعنی چه جوری؟غیر طبیعی هست باید یکم هاگرید را کم کنی،به نظر می اید تا حد زیادی جک وابسته ی هاگرید شده.

قبلش یه سوال:بابالنگ داز را خوندی؟
یه چیز دیگه هم هست شخصیت جکه. ما دو مدل یتیم داریم یه سری تام ریدل هستند گستاخ خشن و حرف گوش نمی دهند مسئولیت پذیر نیستند ولی یه دسته ی دیگه هم هست یتیم های پروشگاه جان گریر مثل داجودی مسئولیت پذیر با ادب مطیع.
مشخص کن جک از کدام دسته هست؛جودی ابوت یا تام ریدل .
در بعضی جا ها تام ریدل هست مثل این:

-باشه باشه من می رم ودیگه نمیام!
-برو،بروببینم تو فکر کردی برای من مهمه که تو چه کار می کنی؟
-باشه به هم می رسیم!
-می رسیم!

به غیر از اون از ضمیر تو دوبار استفاده کردی اصلا نیاز نیست از ضمیر استفاده کنی:
-برو،برو ببینم فکر کردی برای من مهمه که چه کار می کنی؟

اینم نمونه ی جان گریر:

-خانم شانگ...
-بله جک؟
-شما چه طور باور کردیدکه دنیای جادوگری وجود داره؟

راستش معلمه ما می گفت باید خیلی دقیق شخصیت اول داستانتان را بشناسید جوری که بتوانید بیست صفحه در باره ی او توضیح دهید.
خدایی 20 صفحه زیاده تازه معلم اونا بهشون 100 صفحه داده بود معلم ما به ما 20 صفحه داد تا یه هفته کامل کنیم.من 10 صفحه بیشتر نتوانستم.
یه بار امتحان کن سعی کن 20 صفحه در باره جک یا فرد ویزلی یا حتی خودت بنویسی هرچه می دونی حتی شجره نامه ی خانوادگی!مشکلت اینه که جک را به صورت کاملا روشن تصور نکردی اگه اون 20 صفحه را بنویسی به داستانت خیلی کمک خواهد کرد.

دیگه زیادی حرف زدم برم به تالار هافل برسم

با کش شلوار مرلین ممنون که وقت گذاشتی و فقط نقدش کردی ممنونم
نقل قول:
خب خوندمش
قشنگ بود ولی به نظرم یه خرده بهش اب و تاب بیشتری میدادی عالی میشد و خیلی زود داستان میره جلو یه خرده شاخه و برگ بیشتری بهش بدی خوب مشه
ولی بازم تا اینجا عالی بود ♥
موفق باشی

بفرما اینم آب و تاب تو فصل 4
نقل قول:
فرد عزيز
مرسي كه PDF ميذاري كه ما هم بخونيم.
فصل سوم و دوم، توصيف هات واقعا بهتر شده بود. به نظرم يكم زود همه چيز رو پيش مي بري و يكم هم داستانت شبيه داستان هري هستش.

اين جك زيادي بدبخت نيست به نظرت؟ باور كن كوزت انقد بدبخت نبود كه اين پسر بدبخته! اما اى کاش همه ى بدبخت ها مثل جك و هري در اخر راحت مي شدند

خوب چه بسا بهتر که بدبخت بذاریمش وسط تازه این که آخرش شبیه هری پاتر نیست حالا میبینی اما تو این فصل چقدر دعوا داریم میخواستم سانسورش کنم که دیگه کارگردان محترم نگذاشت

بانو کلن اونایی که گفتینو ببخشید چون مال فصل اوله جزو نظرات نمیذارم اما حتما از این حرفی که زدین استفاده موکونم

تقدیم با :pretty: مال خودمه مال خدم! تقدیم با
خذمت شما فصل...
نمیگما ! برو پایین
.
.
.
.
.
.
.
.
فصل 4 قربون خودم بشم
همه
ببینم اگه نظر نذارین با این طرفین ! گول ظاهر زنندشو نخورین وقتی عصبانی بشه این شکلی :bat: میشه


میجنگم، زیرا من...

یک ویزلی ام



خوشحالم از تیم کارآگاهان بیرون آمدم و خداحافظ را گفتم! خداحافظ جن خانگی!!!


پاسخ به: زندگی جادویی من
پیام زده شده در: ۲۰:۵۲ پنجشنبه ۲۰ شهریور ۱۳۹۳
#16

U.Know-Mitra


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۴۵ سه شنبه ۲۰ خرداد ۱۳۹۳
آخرین ورود:
۱۵:۵۲ دوشنبه ۱۴ مهر ۱۳۹۳
از NEVERLAND
گروه:
کاربران عضو
پیام: 28
آفلاین
خب خوندمش
قشنگ بود ولی به نظرم یه خرده بهش اب و تاب بیشتری میدادی عالی میشد و خیلی زود داستان میره جلو یه خرده شاخه و برگ بیشتری بهش بدی خوب مشه
ولی بازم تا اینجا عالی بود ♥
موفق باشی


TVXQ & JYJ FOREVER

Love Me Love Me


تصویر کوچک شده


تصویر کوچک شده



پاسخ به: زندگی جادویی من
پیام زده شده در: ۲۰:۰۸ پنجشنبه ۲۰ شهریور ۱۳۹۳
#15

U.Know-Mitra


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۴۵ سه شنبه ۲۰ خرداد ۱۳۹۳
آخرین ورود:
۱۵:۵۲ دوشنبه ۱۴ مهر ۱۳۹۳
از NEVERLAND
گروه:
کاربران عضو
پیام: 28
آفلاین
از تعریف های دوستان معلومه که باید قشنگ باشه
الان دان کردم وقتی خوندم نظرمو دربارش میگم
موفق باشی ♥


TVXQ & JYJ FOREVER

Love Me Love Me


تصویر کوچک شده


تصویر کوچک شده



پاسخ به: زندگی جادویی من
پیام زده شده در: ۲۳:۲۶ چهارشنبه ۱۹ شهریور ۱۳۹۳
#14

فرد ویزلی old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۰:۲۵ جمعه ۲۷ تیر ۱۳۹۳
آخرین ورود:
۱۴:۰۶ پنجشنبه ۲۳ آبان ۱۳۹۸
از پنج صبح تا حالا علاف کردی مارا
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 380
آفلاین
بانو زلر بنده دارم فعلا یه فایل پی دی اف مینویسم که درباره ی بیشتر شخصیت ها داخلش توضیح داده باشه... اما مثلا آلبوس سوروس یا جیمز سیریوسو خودتون میشناسی و یا رز ویزلی! کلا شما کل شخصیت های هری پاتر رو میشناسید، مثل پرسپولیسیا که علی دایی رو به خوبی میشناسن تو دنیای ماگلی
بنده کاملا انتقادات شمارو قبول میکنم و در فصل 4 به کار میبرم شب خوش


میجنگم، زیرا من...

یک ویزلی ام



خوشحالم از تیم کارآگاهان بیرون آمدم و خداحافظ را گفتم! خداحافظ جن خانگی!!!


پاسخ به: زندگی جادویی من
پیام زده شده در: ۲۳:۱۷ چهارشنبه ۱۹ شهریور ۱۳۹۳
#13

هافلپاف، محفل ققنوس

رز زلر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۱:۳۹ پنجشنبه ۱۵ خرداد ۱۳۹۳
آخرین ورود:
۱:۳۱ دوشنبه ۲۹ آبان ۱۴۰۲
از رنجی خسته ام که از آن من نیست!
گروه:
ایفای نقش
محفل ققنوس
هافلپاف
مترجم
کاربران عضو
پیام: 1125
آفلاین
فرد،فرد،فرد(ببخشید یه لحظه رفتم تو فاز ایلین)
خب ببخشید من نتوانستم به موقع برای فصل دو نظر بدم مسافرت بودم ولی حالا دوباره نقد:
فضا سازی ات بهتر شده بود ولی بازم بیشترش کن.اون یه قسمت که از خونه فرار می کنه وروی نیمکت دراز می کشه فضا سازی قابل قبولی داشت ولی یه دفعه قطع شد مثلا بهتره بود می نوشتی:

صدا غرش موتور هاگرید امد.جک که ترسیده بود به سرعت از روی نیمکت بلند شدو با این عمل کیفش افتاد و درش باز شد وتمام وسایلش روی زمین ریخت ولی جک به ان توجه نکرد ودر عوض به چشمان غول نگاه کرد.در یک لحظه هاگرید و جک به هم خیره شدند بعد هاگرید با لحن(عصبانی،متعجب و..)پرسید:
تو اینجا چه کار می کنی بچه؟
جک با(بی خیالی ترس و...)جواب داد:
من؟...فرار کردم لحظه ای به فکر فرو رفت ودوباره گفت:
اصن تو اینجا چه کار می کنی؟
هاگرید مرموزانه گفت:
اِ یه کار شخصیه!

این مثلا یه نمونه بود مال تو می تونه بامن فرق کنه ولی گفت وگو هایت را بیشتر کن هم چنین روند سریعی داری یکم کند تر داستان را ببر جلو.
یه چیز دیگه هم که فلورانسو هم بهش اشاره کرد یکم شبیه هری پاتره سعی کن شبیه نشه.
من تو ی این موندم که چرا همه جا هاگرید پیداش می شه!؟یعنی چه جوری؟غیر طبیعی هست باید یکم هاگرید را کم کنی،به نظر می اید تا حد زیادی جک وابسته ی هاگرید شده.

قبلش یه سوال:بابالنگ داز را خوندی؟
یه چیز دیگه هم هست شخصیت جکه. ما دو مدل یتیم داریم یه سری تام ریدل هستند گستاخ خشن و حرف گوش نمی دهند مسئولیت پذیر نیستند ولی یه دسته ی دیگه هم هست یتیم های پروشگاه جان گریر مثل داجودی مسئولیت پذیر با ادب مطیع.
مشخص کن جک از کدام دسته هست؛جودی ابوت یا تام ریدل .
در بعضی جا ها تام ریدل هست مثل این:

-باشه باشه من می رم ودیگه نمیام!
-برو،بروببینم تو فکر کردی برای من مهمه که تو چه کار می کنی؟
-باشه به هم می رسیم!
-می رسیم!

به غیر از اون از ضمیر تو دوبار استفاده کردی اصلا نیاز نیست از ضمیر استفاده کنی:
-برو،برو ببینم فکر کردی برای من مهمه که چه کار می کنی؟

اینم نمونه ی جان گریر:

-خانم شانگ...
-بله جک؟
-شما چه طور باور کردیدکه دنیای جادوگری وجود داره؟

راستش معلمه ما می گفت باید خیلی دقیق شخصیت اول داستانتان را بشناسید جوری که بتوانید بیست صفحه در باره ی او توضیح دهید.
خدایی 20 صفحه زیاده تازه معلم اونا بهشون 100 صفحه داده بود معلم ما به ما 20 صفحه داد تا یه هفته کامل کنیم.من 10 صفحه بیشتر نتوانستم.
یه بار امتحان کن سعی کن 20 صفحه در باره جک یا فرد ویزلی یا حتی خودت بنویسی هرچه می دونی حتی شجره نامه ی خانوادگی!مشکلت اینه که جک را به صورت کاملا روشن تصور نکردی اگه اون 20 صفحه را بنویسی به داستانت خیلی کمک خواهد کرد.

دیگه زیادی حرف زدم برم به تالار هافل برسم




پاسخ به: زندگی جادویی من
پیام زده شده در: ۲۲:۴۱ چهارشنبه ۱۹ شهریور ۱۳۹۳
#12

پروفسور ویکتور


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۱۱ دوشنبه ۱۰ شهریور ۱۳۹۳
آخرین ورود:
۲۰:۰۴ دوشنبه ۳۱ شهریور ۱۳۹۳
از توی قلب خدا...
گروه:
کاربران عضو
پیام: 46
آفلاین
همشو خوندم...
جالب بود.
من از اون تیکه ای که با مایک درگیر شد خوشم اومد.مکالمشون باحال بود....(مثل:تو روحت....!)
خلاصه خیلی خوب بود.عکسای اول فصلا هم خوشگلش کرده
منتظر فصل 4 هستم......


تصویر کوچک شده





پاسخ به: زندگی جادویی من
پیام زده شده در: ۲۱:۰۷ چهارشنبه ۱۹ شهریور ۱۳۹۳
#11

پروفسور ویکتور


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۱۱ دوشنبه ۱۰ شهریور ۱۳۹۳
آخرین ورود:
۲۰:۰۴ دوشنبه ۳۱ شهریور ۱۳۹۳
از توی قلب خدا...
گروه:
کاربران عضو
پیام: 46
آفلاین
سلام.......
فردی دستت درد نکنه...
من فن فیکشن خیلی دوست دارم...
الان این چند قسمتو دان کردم همشو همین امشب میخونم...
لوگوتم خیلی خوشگله....
منتظر قسمتای بعد هستم.
موفق باشییییییییییی......


تصویر کوچک شده





پاسخ به: زندگی جادویی من
پیام زده شده در: ۲۰:۵۲ چهارشنبه ۱۹ شهریور ۱۳۹۳
#10

فرد ویزلی old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۰:۲۵ جمعه ۲۷ تیر ۱۳۹۳
آخرین ورود:
۱۴:۰۶ پنجشنبه ۲۳ آبان ۱۳۹۸
از پنج صبح تا حالا علاف کردی مارا
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 380
آفلاین
با سلام با یه چیزی برگشتم... چی؟ نه بابا فصل چهارم نیست! این یکی فرق داره این لوگوی فن فیکیشن
تصویر کوچک شده


میجنگم، زیرا من...

یک ویزلی ام



خوشحالم از تیم کارآگاهان بیرون آمدم و خداحافظ را گفتم! خداحافظ جن خانگی!!!


پاسخ به: زندگی جادویی من
پیام زده شده در: ۱۵:۰۶ سه شنبه ۱۸ شهریور ۱۳۹۳
#9

فرد ویزلی old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۰:۲۵ جمعه ۲۷ تیر ۱۳۹۳
آخرین ورود:
۱۴:۰۶ پنجشنبه ۲۳ آبان ۱۳۹۸
از پنج صبح تا حالا علاف کردی مارا
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 380
آفلاین
فقط من یه توضیحی بدم که پایان این داستان اصلا شبیه هری نیست! قهرمان شخصیت اصلی نیست! و جک یه اتفاقی براش می افته ، سعی میکنم دیگه داستان شبیه داستان هری نشه اما خوب اینجوریه دیگه، بدبختیش... خوب بهتر بود که بدبخت باشه چون که با بدبختی هم تا آخر عمرش زندگی میکنه ، پس چرا اونو بدبخت جلوه ندیم


میجنگم، زیرا من...

یک ویزلی ام



خوشحالم از تیم کارآگاهان بیرون آمدم و خداحافظ را گفتم! خداحافظ جن خانگی!!!







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۰-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.