هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۲۱:۱۰ جمعه ۲۸ شهریور ۱۳۹۳

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۲:۰۳:۴۴ پنجشنبه ۱۶ فروردین ۱۴۰۳
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6959
آفلاین
بررسی پست شماره 23 افسانه لرد ولدمورت، مورگانا لی فای:



قبل از نقد اینو بگم که لازم نیست اول هر پست خلاصه بذارین. خلاصه رو هر پنج شش پست یکبار می ذاریم که اعضا مجبور نشن برای فهمیدن سوژه ده بیست پست قبلی رو بخونن.و البته بهتره پست هایی رو که تازه زده شدن خلاصه نکنیم. چون این کار باعث می شه کسی اون پستا رو نخونه و همه به خلاصه اکتفا کنن.


نقد هامو بر اساس نویسنده ش انجام می دم. با پست های قبلیش مقایسه می کنم. شما اگه نمی گفتین که این تجربه اولتونه فکر می کردم قبلا بار ها نوشتین و الان فقط شناسه عوض کردین.نوشته شما اصلا شبیه تجربه اول نبود. و مشمول عبارت "گند زدن" هم که اصلا نبود!

"چشم غره" جدا نوشته می شه. همون اول پست با یه اشتباه تایپی خواننده رو فراری ندین.


نقل قول:
لرد چشمغره ای تحویل مرلین داد که با کمی ارفاق نسبت به باسیلیسک، میتوانست پس از نگاه مرگبار گنده لات مارها، رتبه دوم نگاه های مرگبار را احراز کند.
مرلین که نمیدانست به جز ریش گره اندر گره خودش، به چه چیزی میتواند متوسل شود، سعی میکرد با رشوه دادن به چیزهایی ماورایی که حتی خودش هم ماهیت آنها را نمیدانست، حال لرد را کمی بهتر کند.

جمله بندی نسبتا سنگینی دارین. جمله های طولانی و گاها پر از طعنه و کنایه. با این وجود این جمله ها رو درست می نویسین. کار آسونی نیست. مخصوصا برای کسی که تجربه زیادی نداشته باشه.
جمله های طولانی گاهی می تونن گیج کننده باشن.جمله های شما نیستن .ولی مواظب باشین که همیشه به همین وضوح بنویسین. خیلی از نویسنده های سایت بعد از مدتی احساس می کنن می تونن کمی جلوتر برن. کمی سنگین تر بنویسن.کمی پیچیده تر. ولی بهتره فراموش نکنین که مخاطبین اینجا چه کسانی هستن.

خیلی راحت می نویسین. راحت نوشتن یعنی استرس نباشه تو نوشته شما.دستپاچه نباشین. بدونین لرد کیه و چطوری حرف می زنه و رفتار می کنه.مرگخوارا چه رفتاری دارن.این لرد و مرگخوارایی که می گم لرد و مرگخوارای کتاب نیستن. منظورم جو ایفای نقشه.شما به خوبی با این جو آشنا شدین و خودتونو وفق دادین.البته بعضی جاها هنوز یه ایرادای کوچیکی وجود داره.مثلا:
نقل قول:
. لرد گفت:
- حیف که نمیشه بزنم پس گردن ملکوتی ات ! بیشین بینیم باااا. واسه من حرکت میزنه!

جمله اول خوبه...ولی دومی و سومی کمی با شخصیتی که از لرد می شناسیم فاصله داره.


نقل قول:
یک نفر آدم دودی و سیاه و چقر با موهای بلند،در اتاق لرد ظاهر شد. در حالیکه زیر لب غر میزد.

- ای بر اون روحت لعنت مرلین! می مردی اینو یه کم خطرتر نازل میکردی؟

ظاهر شدن آدمه رو متوجه شدیم...ولی جمله از کی بود؟!
اصولا باید از لرد باشه.ولی این مورد رو باید مشخص می کردین.کافی بود قبل از اون دیالوگ لرد یه حرکتی انجام می داد که مشخص می شد دیالوگ از طرف لرده.


نقل قول:
یک نفر آن پشت ها میپرسد این بخت برگشته الان در اتاق شخصی لرد چه غلطی میکند؟ عرض میکنم الان خدمتتون آقای کرگدن... نه ببخشید کارگردان...

- کروشیو!!!

این صدای لرد بود که از بحث نویسنده و کارگردان به تنگ آمده...

- آخــــــــــــ .....ارباب نزن ارواح جدت... میگم میگم.... اماااان

این نویسنده و کارگردان رو تا جایی که ممکنه وارد پست هاتون نکنین. تمرکز خواننده رو به هم می زنن. یکپارچگی داستان رو از بین می برن. کم پیش میاد که حضورشون مفید باشه.


یکی از اشکالای پست شما طنزشه. کمی خامه. کمی خشکه.این اشکالیه که به تدریج بر طرف می شه.شما وقتی چند تا پست خوب بخونین خیلی زود یاد می گیرین که نکته های طنز آمیز رو از کجا در بیارین و چطوری ازشون استفاده کنین. فقط خودتونو مجبور نکنین خواننده رو بخندونین.طنز اجباری خوب از آب در نمیاد.راحت باشین.شخصیت ها رو بشناسین.طنز هم کم کم میاد!


ظهور مسخره و ناگهانی مورگانا هیچ ایراد و اشکالی نداشت.اصولا بهتره اگه قراره یهویی بپریم وسط داستان این کار رو به شکل مضحک و مسخره ای انجام بدیم.
مورگانا اومد...یه سری "چرت و پرت"(!) گفت! نه لرد فهمید چی می گه...نه خواننده و نه احتمالا خودش! شاید همین موضوع با مزه اش کرده بود. همین چرت و پرت گفتن و طرز حرف زدن عجیب و غریب می تونه جزئی از شخصیت مورگانا بشه.مواظب باشین که حرفای مورگانا همیشه نامفهوم نباشه.مثلا وقتی که قصد داره حرف مهمی بزنه یا لازمه که خواننده منظورشو به خوبی متوجه بشه.
خیلی خوب بود که ورود مورگانا تغییری در سوژه نداد.نفر بعدی می تونه از مورگانا برای حل مشکل استفاده کنه.کارتون خوب بود.


به عنوان اولین تجربه واقعا خوب بود.

موفق باشید.




پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۱۴:۲۸ جمعه ۲۸ شهریور ۱۳۹۳

مورگانا لی فای old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۳۲ سه شنبه ۲۵ شهریور ۱۳۹۳
آخرین ورود:
۷:۵۵ شنبه ۱۵ اسفند ۱۳۹۴
از من دور شو جادوگر!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 403
آفلاین
اربابا
قدر قدرتا
قوی شوکتا!
میشه این اولین تجربه منو نقد کنید لطفا ؟ میشه عایا؟
پست شماره 23 افسانه لرد ولدمورت


ویرایش شده توسط مورگانا لی فای در تاریخ ۱۳۹۳/۶/۲۸ ۱۶:۴۸:۴۴

تصویر کوچک شده



?How long will you have me in your memory
Always



Перерыв сердца людей. Осколки может сделать вас ударить ...
Кинжал в сердце иногда ... иногда ... иногда горло вашим отношениям веревки!
Святые люди ... черные или белые ... не сломать чью-то сердце.


پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۱۸:۵۸ دوشنبه ۱۰ شهریور ۱۳۹۳

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۲:۰۳:۴۴ پنجشنبه ۱۶ فروردین ۱۴۰۳
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6959
آفلاین
بررسی پست شماره 19 خورندگان مرگ، هکتور دگورث گرنجر:

نقل قول:

پیش از آنکه آیلین بتواند یا بخواهد جوابی بدهد، دود سیاهی به هوا بلند شد. پس از محو شدن دود، در جایی که ایلین تا ثانیه هایی پیش در خلسه بود، سیوروس اسنیپ نشسته بود.

بعضی از نکته هایی که برای طنز استفاده می کنیم فقط برای قشر خاصی قابل درک هستن. مثلا ممکنه از فیلم و سریال استفاده کنیم یا شخصیت های یک کتاب. در این موقعیت ها باید فکر کنیم! تصمیم بگیریم که حذف کردن اون گروهی که این قسمت رو درک نخواهند کرد، ارزششو داره که از این نکته استفاده کنیم یا نه. تا جایی که من دیدم معمولا ارزششو نداره! مگه اینکه نکته یا شخصیت اونقدر مشهور باشه که تعداد کسایی که نمی شناسنش به مراتب کمتر از گروه دوم باشه.
شما اینجا از تغییر شخصیت آیلین استفاده کردین. اینم یه نکته مقطعیه. مال یه مدت زمان خاص و محدوده. کسی که طی این دو سه هفته در سایت نباشه متوجه این نکته نمی شه. ممکنه گیج بشه که چی شد؟ چرا آیلین غیب شد و به جا سیوروس اومد؟ ولی وقتی کمی سبک سنگین کنیم به این نتیجه می رسیم که نکته ای که ازش استفاده کردین اونقدر جالب بود که این ریسک رو قبول کنیم. مخصوصا با توجه به اینکه کسایی که این سوژه رو ادامه می دن الان در سایت حضور دارن و احتمال اینکه یکی سه چهار ماه دیگه بیاد سراغ این پست بسیار کمه. با توجه به این نکته ها شروع شما بسیار جذب کننده بود.


نقل قول:
کارگردان با خشم وارد صحنه میشه:

- هزار بار به شماها نگفتم وسط سوژه شناسه هم عوض شد با همون قبلیه ادامه بدید؟ اصلا به شما چه ربطی داره شناسه عوض شده؟ کارتونو بکنید شماها. یه بار دیگه...
- آواداکداورا!

لرد که از فریاد های کارگردان به تنگ اومده بود اون رو راهی دیاری دیگر کرد. باشد که دیگر بر سر ارباب صدایش را بالا نبرد.

مواظب این کارگردان و همه کسایی که از پشت صحنه یهو وارد صحنه می شن، باشین...توانایی بی مزه کردن کل پست رو دارن...همچین توانایی به هم زدن تمرکز خواننده رو! خوشبختانه عکس العمل به موق و جالب لرد جلوی این اتفاقا رو گرفت!!


نقل قول:
باشد که دیگر بر سر ارباب صدایش را بالا نبرد.

یک مورد دیگه ابراز احساسات در نوشته هاست! احساسات خودتون...احساسات نویسنده. این کلمه " ارباب" احساس شماست. نظر شماست. ولی وقتی بعد از عکس العمل مضحک لرد سیاه اومده، تبدیل به نکته مثبت شده. شما قدرت تشخیص بسیار خوبی دارین. خیلی راحت می تونین به احساستون اعتماد کنین. وقتی موردی هست که اصولا جالب یا درست نیست ولی در اون موقعیت خاص به نظر شما لازم یا جالبه ازش استفاده کنین. اینطور که من می بینم احساستون قابل اعتماده.


بهتره بین شخصیت و دیالوگش فاصله نذارین. به نظر من این حالت که بین "گفت" و دیالوگ یه خط فاصله وجود داشته باشه نوشته شما رو پراکنده و بی نظم نشون می ده.


هکتور رو فراموش نکنین و نذارین فراموش بشه. مخصوصا حالا که مرگخواره راحت تر می تونه وارد بعضی از سوژه ها بشه. مثلا همینجا که مرگخوارا دور هم جمع بودن می تونست وارد بشه. خوشبختانه شخصیتی که ازش ساختین به اندازه کافی طنز هست که دنبال یه ورود منطقی برای هکتور نباشیم. اجازه بدین با معجوناش وارد بشه و جا بیفته.


نقل قول:
سیوروس، در حالی که از شدت کروشیوی لرد موهای چربش به فرمت صاعقه زده ها سیخ سیخ شده بود، نفس نفس زنان گفت:

- نه ارباب، ما غلط بکنیم. راستش گلرت... یه جادوگره. میخواد بیاد خدمت شما، زیر سایه علامت شوم

موضوع سیوروس و شناسه ش کمی داشت بیش از حد لازم طول می کشید. سوژه کم کم داشت گم می شد. سوژه وقتی گم می شه که خواننده مجبور باشه برای یاد آوریش برگرده و پست های قبلی رو دوباره بخونه.چون با خوندن پست آخر فراموشش کرده. البته در خط آخر این نکته جبران شده و دوباره داستان رو به خط اصلیش برگردوندین.

می شه گفت برای نوشتن این رول فقط از تغییر شناسه آیلین استفاده کردین. این توانایی فوق العاده ایه که شما می تونین با استفاده از همچین نکته کوچیکی یه پست نه چندان کوتاه بنویسین.کارتون خیلی خوب بود.
شخصیت ها تون پخته و جا افتاده هستن...هیجان کنترل نشده سیوروس، خود بزرگ بینی مضحک لرد سیاه...همه به اندازه و در حد لازم بودن.مخصوصا با توجه به این که از طرف یه مرگخوار نوشته شده بودن.


خوب بود.

موفق باشید.




پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۲۱:۱۷ یکشنبه ۹ شهریور ۱۳۹۳

اسلیترین، مرگخواران

هکتور دگورث گرنجر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۰:۴۲ سه شنبه ۲۴ تیر ۱۳۹۳
آخرین ورود:
۱۳:۱۱:۴۸ شنبه ۱۸ فروردین ۱۴۰۳
از روی شونه های آریانا!
گروه:
مرگخوار
اسلیترین
کاربران عضو
ناظر انجمن
ایفای نقش
پیام: 956
آفلاین
درود ارباب
با اجازه میشه اینو نقد کنید لطفا؟



پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۲۳:۵۶ دوشنبه ۲۰ مرداد ۱۳۹۳

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۲:۰۳:۴۴ پنجشنبه ۱۶ فروردین ۱۴۰۳
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6959
آفلاین
درود آشا!

می شه آشا!


بررسی پست شماره 716 دژ مرگ ، آشا:


نقل قول:
- چی شده ارباب؟

- بله! چی شده ارباب؟

- آره راست میگه چی شده ارباب؟

- چیزی شده ارباب؟

- شده ارباب چیزی؟
.
.
.

چه در مورد ظاهر پست ها و چه در مورد نحوه نگارش و پیش بردن سوژه و ... قوانین قطعی و ثابتی وجود نداره. همیشه استثناهایی پیدا می شن که فوانین رو زیر پا بذارن و نشه ازشون ایراد گرفت. معمولا توصیه می کنم بین دیالوگ های پشت سر هم فاصله گذاشته نشه که ریتم سریع اون دیالوگ ها به خواننده منتقل بشه. ولی اینجا با وجود این همه دیالوگ کوتاه و شبیه به هم اگه فاصله نمی ذاشتین شایده نوشته تون در هم و شلوغ به نظر می رسید و خوندنش سخت می شد. برای همینه که گاهی باید قوانین رو فراموش، و به تشخیص خودتون اعتماد کنین.


نقل قول:
- چی شده ارباب؟
- بله! چی شده ارباب؟
- آره راست میگه چی شده ارباب؟
- چیزی شده ارباب؟
- شده ارباب چیزی؟
- ارباب شده چیزی؟
- چیزی ارباب شده؟
- سکــــــــــوت!
- بله ما خفه شدیم!
- بله! داشتیم به سخنان گوهربارمان ادامه میدادیم که شما مثل چی پریدین وسط! ... خـــب! چی میخواستیم بگیم؟

مرگخوارای شما لرد سیاه رو دست انداختن...
شما هم به عنوان نویسنده ای که مرگخوار هم هست لرد رو مسخره کردین...
ولی آیا خواننده می تونه ادعا کنه که مرگخوارا دارن مستقیما لرد رو مسخره می کنن و این طنزی که شمای سیاه درباره لرد بکار بردین از نظر باور پذیری ایرادی داره؟...نه! چون این طنز و تمسخر غیر مستقیمه. مرگخوارا قصد بی احترامی ندارن. همین ناخودآگاه بودن و غیر مستقیم بودنش باعث می شه خواننده قبولش کنه و کار شما درست و تمیز از آب در بیاد!


این طنزی که درباره جابجایی کلمات بکار بردین( مثل همین بالاییا) خیلی جالب بود. تنها اشکالش این بود که به فاصله خیلی کمی سه بار پشت سر هم این کار رو انجام دادین. همین تکرار می تونه خواننده رو زده کنه. بهتر بود یا بینشون فاصله و وقفه ای وجود داشت که خواننده قبلی رو تا حدودی فراموش کنه و یا بعد از اولی مستقیم می رفتین سراغ قسمت سوم.یعنی این قسمت:
نقل قول:
- باری تو گفتی؟

- تو گفتی باری؟

- گفتی تو بــ



از یکی از شکلکا استفاده جالبی کردین. ازش به جای یه عبارت، اصطلاح یا جمله استفاده کردین. گذشته از اینکه بامزه بود، کار نسبتا سختی هم محسوب می شد!


نقل قول:
لرد پشتش را به مرگخواران کرد و داشت میرفت. اما در آستانه ی در ایستاد. برگشت و رو به ایلین گفت:
- نکن ایلین! نکن از این کارا! ... عاقبت خوبی نداره این معجون. ببین مادر ما یه بار استفاده کرد یه دونه از ما به جامعه تحویل داد ... از این بیشتر نباید باشه، ما باید یه دونه باشیم. نمی خوایم یه ورژن جدید از خودمون رو ببینیم که سیاه و پلید شده ...

موضوع معجونی که آیلین به خورد جادوگر زاده داده بود داشت فراموش می شد. کار درست و به جایی کردین که اینجا بهش اشاره کردین و ماهیت معجون رو هم روشن کردین. در پست های قبل با وجود اشاره های کوتاه، ماهیت معجون مشخص نشده بود.


نقل قول:
لرد رفت و مرگخواران با چهره هایی عجق وجق و گنگ و سردرگم تنها گذاشت.

در انتخاب کلمات برای توضیح همچین حالت هایی باید بیشتر دقت کرد. یا اونقدر طنزآمیزش کنین که خواننده اهمیتی به درست بودنش نده، و یا کلمات رو درست انتخاب کنین. مثلا عجق و وجق بیشتر برای توضیح شکل و ظاهر نامتعارف و نامانوس بکار می ره که احتمالا منظور شما در این قسمت این توصیفات نبودن. گذشته از این، گنگ یعنی مبهم و نامشخص...نا واضح!...چهره گنگ یعنی چهره ای که نشه تشخیصش داد.(از نظر ظاهری نشه تشخیص داد، نه حالتش رو. مثلا طرف چشماش ضعیف باشه.) پس اینجا و در این توصیف، چهره ها نمی تونن گنگ باشن. منظور شما همون گیج و سر در گم بوده.


وقتش رسیده بود که سوژه یک قدم جلوتر بره...و شما دستشو گرفتین و یک قدم جلوتر بردینش. درست مثل آیلین که دست جادوگر رو گرفت و به اتاق شکنجه برد. زیاد هم دخالت و تعیین تکلیف نکرد که نفر بعدی باید چیکار کنه! این تعیین تکلیف نکردن در جایی که سوژه ابهام نداره و واضحه کار درست و خوبیه.


شما جزو نویسنده هایی هستین که نباید نگران طولانی شدن پست هاتون باشین. نوشته های شما کش دار یا خسته کننده نیستن. توضیحات اضافی یا دیالوگ های بی هدف و بی دلیل ندارن. اگه پستتون طولانی شد به خودتون اطمینان بدین که حتما لازم بوده طولانی بشه!


جای آشا کمی خالی بود! اگه دو روز یه بار آواتار عوض نمی کردین می تونستم بهتون توصیه کنم که این سوژه آفتاب پرست بودن آشا رو جدی بگیرین. سوژه خوب و جالبیه. گرچه شاید بشه همون عوض کردن آواتار هم نشانه ای از تغییرات دائمی و ناگهانی روحی و ذهنی شما در نظر گرفت!


خوب بود.

موفق باشید.




پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۱۱:۵۸ دوشنبه ۲۰ مرداد ۱۳۹۳

آشاold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۵۸ شنبه ۱۴ تیر ۱۳۹۳
آخرین ورود:
۲:۴۷ دوشنبه ۱۳ مهر ۱۳۹۴
از طرز فکرت خوشم اومد!!!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 162
آفلاین
درود ارباب!
میشه این پست رو نقد کنین؟


....I believe I can fly

تصویر کوچک شده



پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۲۲:۲۰ دوشنبه ۳۰ تیر ۱۳۹۳

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۲:۰۳:۴۴ پنجشنبه ۱۶ فروردین ۱۴۰۳
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6959
آفلاین
بررسی پست شماره 272 اتاق تسترال ها ، هکتور دکورث گرنجر:


نقل قول:
هنوز هاگرید و یاران قدم جدیدی بر نداشته بودند که....

بومـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

و به دنبال این صدای انفجار، صدای فریاد های شاد معجون ساز بزرگ هکتور دگورث به هوا بلند شد:

معمولا وارد کردن شخصیت خودمون، بصورت ناگهانی و بی دلیل به داستان کار جالبی نیست. ولی هر قاعده ای یه استثنایی داره. ورود هکتور به اندازه ای مسخره، ناگهانی و بدون دلیل و منطقه که فرصت هر نوع اعتراضی رو از خواننده می گیره! و این یعنی مهارت! این که یه اتفاق غیر قابل قبول رو طوری با اعتماد به نفس و درست بنویسیم و شرح بدین که خواننده به راحتی قبولش کنه. کارتون خیلی خوب بود! وقتی قصد نوشتن اتفاق عجیب یا غیر ممکنی رو داریم یا باید دلیل کافی برای افتادنش پیدا کنیم و یا اونقدر مسخرش کنیم که خواننده دنبال دلیل نگرده.


نقل قول:
هکتور که هنوز از پروازش هیجان زده بود گفت: نــــــــــــــــــــــــه! من کشفش کردمــــــــــــــــــ! حتی روی تو هم جواب میده هاگی. فقط مقدارش باید بیشتر باشه قدت رو باید تقسیم بر وزنت کنم و به سه برابر مجذور عدد دو.....

فرقی نمی کنه تازه وارد باشیم یا عضوی قدیمی و با تجربه که دوباره برگشتیم. یکی از مهم ترین کار هایی که باید انجام بدیم تعریف شخصیتمونه. شخصیت باید یه تعریف خاص داشته باشه.همونطور که هر آدمی داره. ویژگی های خاص...طرز حرف زدن و اخلاق و رفتار خاص. و وقتی این شخصیت ثابت بمونه و چند بار تکرار بشه در ایفای نقش جا میفته. شما در چند سطر به خوبی شخصیتتونو معرفی کردین. اونم بصورت غیر مستقیم! که هم سخت تره و هم جالب تر. من به عنوان خواننده الان تا حدودی هکتور رو می شناسم. می دونم چه شخصیتی داره و دربارش چی می تونم بنویسم. این کاریه که تازه واردا باید بهش اهمیت بدن.
شخصیت هکتور رو حفظ کنین و در ایفای نقش جا بندازین. چون اینطور به نظر می رسه که حرف های زیادی برای گفتن داشته باشه و به درد نویسنده های سایت بخوره.


نکته های طنز آمیز ریز ولی ساده و دلنشینی لابلای جمله ها تون وجود داشت که نوشته شما رو جالب تر می کرد:
نقل قول:
حتی روی تو هم جواب میده هاگی



نقل قول:
توجهشان به هکتور جلب شد، که پاتیل به دست مشغول محاسبه بر اساس قد و وزن بود و به سمتتشان می آمد و صدای هیجان زده اش میگفت:
- اگه به مقدار لازم از این معجون پرواز به خوردشون بدیم سرعت پروازشون تا 200 هاگرید بر مینی ثانیه زیاد میشه!

و اینجا بود که مرگخواران بلاخره صدای درست و حقیقی تسترال را کشف کردند...

ورود هکتور علاوه بر این که جالب و هیجان انگیز بود مفید هم واقع شده! هکتور به محض رسیدنش یک سوژه فرعی ایجاد کرد. یه سوژه فرعی جالب که مسلما خواننده رو ترغیب به ادامه دادن ماجرا می کنه. فقط در مورد معجون پرواز مطمئن نیستم. فکر می کنم پرواز نباید به این سادگیا باشه. درست مثل اینکه هکتور بیاد بگه معجون ضد آواداکداورا کشف کرده. خب این کمی قواعد رو به هم می ریزه و طبیعتا از جذابیت ماجرا کم می کنه. البته اینجا با وجود اینکه هکتور موفق به پرواز شد، مشخص نیست که معجون هکتور در چه حدی کار می کنه و چه عوارضی داره. نفر بعدی از این موقعیت هم می تونه استفاده کنه.
هکتور معجون سازه...می تونه در سوژه های مختلف معجون های مختلف داشته باشه یا درست کنه. ولی برای جذاب تر شدنش سعی کنین همیشه یه نقطه ضعف هم برای خودش یا معجوناش در نظر بگیرین.عوارض جانبی...مدت زمان محدود...یا هر قانونی که برای اون معجون می تونین تعیین کنین. هکتور علاوه بر معجون ساز، سوژه ساز خوبی هم هست.


دو تا شکلک داشتین. هیچکدوم برای دیالوگ استفاده نشده بود. ولی هر دو بجا و درست بودن.


مهمترین ویژگی پست شما ساده بودنشه. خبر از جملات طولانی و سنگین نیست.خبر از طنز پیچیده نیست.خبری از کش دادن ماجرا و گره زدن اون نیست. یه نوشته کوتاه، ساده و دوست داشتنی با یه طنز متعادل و لطیف که به دل خواننده می شینه.
من پستی رو که قبل از پست شما زده شده بود نقد کرده بودم. در اون نقد گفته بودم ماجرا به نوعی داره تکرار می شه.ولی شما به عنوان ادامه دهنده هکتور و ماجرای معجون رو وارد داستان کردین و از اون تکرار جلوگیری کردین. سوژه به شما مدیونه! شما داستان رو پیش نبردین ولی به شکل جالب و مفیدی در اون دخالت کردین.


خوب بود.

موفق باشید.




پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۰:۵۶ یکشنبه ۲۹ تیر ۱۳۹۳

اسلیترین، مرگخواران

هکتور دگورث گرنجر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۰:۴۲ سه شنبه ۲۴ تیر ۱۳۹۳
آخرین ورود:
۱۳:۱۱:۴۸ شنبه ۱۸ فروردین ۱۴۰۳
از روی شونه های آریانا!
گروه:
مرگخوار
اسلیترین
کاربران عضو
ناظر انجمن
ایفای نقش
پیام: 956
آفلاین
درود بر ارباب!

من تازه واردی قدیمی هستم ارباب و درخواست نقد این پست رو دارم اگر امکانش هست.



پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۲۳:۳۰ شنبه ۲۸ تیر ۱۳۹۳

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۲:۰۳:۴۴ پنجشنبه ۱۶ فروردین ۱۴۰۳
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6959
آفلاین
سیسرون عزیز

اسم از این سخت تر پیدا نشد؟!

اینجا تاپیک نقد پست های انجمن خانه ریدله.
پست های شما در تالار خصوصی اسلیترین زده شدن. ولی شما بسیار خوش شانس هستین که ناظر اسلیترین بسیار لطف دارن و به ما اجازه نقد کردن می دن .به همین دلیل ما در انجمن اسلیترین هم نقد می کنیم.
پست های شما رو هم در این تاپیک و هم بوسیله پیام شخصی می تونم نقد کنم. لطفا انتخاب کنین. اگه انتخابتون پیام شخصی بود با پیام شخصی به من بگین که همونجا نقد کنم. ولی اگه تاپیک نقد اسلیترین بود درخواستتونو دوباره همونجا بدین که نظم اون تاپیک حفظ بشه.

منتظر انتخاب شما هستیم.





پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۱۷:۲۸ شنبه ۲۸ تیر ۱۳۹۳

سیسرون هارکیس


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۳۱ پنجشنبه ۲ آبان ۱۳۹۲
آخرین ورود:
۲۲:۱۵ چهارشنبه ۱۳ آبان ۱۳۹۴
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 96
آفلاین
لرد عزیز این پست من رو هم نقد کنید این و این


ممنونم


وقتی که می بری نیاز به توضیح دادن نداری ولی وقتی می بازی چیزی واسه توضیح دادن نداری

ارزشیوانوانئه

تصویر کوچک شده



{سرهنگ دوم ساواج}


تصویر کوچک شده







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.