هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۱۸:۵۷ شنبه ۵ مهر ۱۳۹۳

لاوندر براون


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۳۴ سه شنبه ۲۸ مرداد ۱۳۹۳
آخرین ورود:
۱۷:۴۲ یکشنبه ۶ مهر ۱۳۹۳
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 76
آفلاین
بسم مرلین!!!
ارباب(البته شما که هنوز مارو به مرگخواری نپذیرفتی!ولی ما شما رو به اربابی خیلی وقته پذیرفتیم!!!)
لطف میکنیداین رو نقد بفرمایید؟!



پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۱۶:۲۲ شنبه ۵ مهر ۱۳۹۳

اسلیترین، مرگخواران

مرلین کبیر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱:۴۸ دوشنبه ۱۶ دی ۱۳۹۲
آخرین ورود:
امروز ۱۲:۲۸:۲۵
از دین و ایمون خبری نیست
گروه:
کاربران عضو
ایفای نقش
اسلیترین
مرگخوار
پیام: 704
آفلاین


پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۱۶:۲۰ جمعه ۴ مهر ۱۳۹۳

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
دیروز ۱۹:۱۴:۰۸
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6952
آفلاین
بررسی پست شماره 269 خاطرات مرگخواران، هکتور دگورث گرنجر:


پست شما یک پست تکیه. به همین دلیل طول و عرض و ابعادش هیچ اهمیتی نداره. چون کسی مجبور نیست پست تکی رو بخونه.


نقل قول:
حتی از سیاه ترین رنگ های مشکی دنیا هم تاریک تر بود.

تشبیه های جالب تری می شد برای تفهیم این سیاهی پیدا کرد. اشاره به یک صحنه یا جسم که خواننده می تونست تصورش کنه. این کارتون جمله رو کمی عمیق تر می کرد.


نقل قول:
شب تاریکی بود. حتی از سیاه ترین رنگ های مشکی دنیا هم تاریک تر بود. یادش نبود که چه مدت گذشته. یک ساعت؟! شاید هم تنها چند دقیقه... حس میکرد در زندان زمان متوقف شده. برایش مهم نبود که تقریبا تمام بدنش در اثر گیر کردن به درختان و بوته های خار زخمی و خونین بود. بوی خون که به مشامش رسید، خاطراتش زنده شد.

فرض کنین قراره این پاراگراف رو با صدای بلند بخونین.
مسلما همشو به سرعت و بدون وقفه و پشت سر هم نمی خونین. در بعضی قسمت ها مکث می کنین. به شنونده ها اجازه درک و هضم جمله ها رو می دین. اجازه تجسم و تصور صحنه ها رو...
موقع نوشتن هم باید تا جایی که ممکنه همین کار رو انجام بدین. گاهی رفتن به سر خط و گاهی گذاشتن فاصله می تونه این وقفه رو ایجاد کنه. گاهی هم سه نقطه به درد می خوره. خوشبختانه شما از این مورد استفاده کردین.


نقل قول:
در خانه ای فرسوده در یکی از محله های فقیر نشین بود.

چی بود؟
جمله فعل درستی نداره. در پست های جدی درستی جمله بندی و بعد ادبی و نگارشیشون اهمیت بیشتری پیدا میکنه.


نقل قول:
سایه مرگ چنان سریع گسترده میشد، که در یک هفته اخیر سه خانه دیگر هم در خاموشی مطلق فرو رفته بود.

مفهومی که می خوایین برسونین زیباست...ولی جمله ها به اندازه کافی رسا نیستن.
سایه مرگ چنان سریع گسترده شده بود( یا در حال گسترش بود)، که در یک هفته اخیر سه خانه دیگر هم را هم در خاموشی مطلق فرو برده بود.
فکر می کنم اینجوری بهتر منظورتون به خواننده منتقل می شه.


در پاراگراف دوم هم اون حالت شتابزدگی در نوشتن وجود داره. خواننده نباید اون قسمت رو سریع و یک نفس بخونه. ولی نوشته شما به شکلیه که خواننده همین کار روانجام می ده.


نقل قول:
در خانه ای فرسوده در یکی از محله های فقیر نشین بود. سایه مرگ چنان سریع گسترده میشد، که در یک هفته اخیر سه خانه دیگر هم در خاموشی مطلق فرو رفته بود.
مدت ها پیش خانواده اش را از دست داده بود و فراموششان کرده بود.
چند شیشه را که حاوی مایعی سیاه رنگ بود در جیبش گذاشت و روانه خانه ای شد که به شدت از انجا و افراد ساکن در آن متنفر بود.
در خیابان های تاریک و کثیف پیش میرفت. هر چه جلوتر میرفت چهره خیابان ها تغییر میکرد. ساختمان ها نو تر، خیابان ها تمیز تر و مغازه ها لوکس تر به نظر میرسیدند. جلو در بزرگترین مجلل ترین خانه آن محل توقف کرد و زنگ در را به صدا در آورد.
کمتر از یک دقیقه بعد مردی در را گشود دهانش را باز کرده بود تا خوش آمد بگوید ولی با دیدن سر و وضع مرد پشت در نگاه تحقیر آمیزی به او کرد:

جدا کردن بند ها، خوندن پست شما رو به مراتب راحت تر می کنه.

خدمتکار دهانش را باز کرد تا اعتراض کند اما هکتور با بی حوصلگی چیزی نجوا کرد، نور سبزی به سینه مرد اصابت کرد و مرد بی حرکت، با چشمانی باز روی زمین افتاد.
عکس العمل هکتور خیلی سریع اتفاق افتاد. در حالیکه در بدو ورودش اصلا به نظر نمی رسید همچین قصدی داشته باشه.
بهتر بود یا بدون هیچ حرفی از اول همین کار رو می کرد و یا حداقل یه بحث طولانی تری با فردی که در رو باز کرده بود انجام می داد.


ولی با دیدن سر و وضع مرد پشت در نگاه تحقیر آمیزی به او کرد:
-باز هم که تو پیدات شد. مگه ارباب بهت نگفتن اینجا پیدات نشه؟!

هکتور که بلاخره کلاه شنلش را از سرش برداشته بود با لحنی سرد و تحقیر آمیز گفت:
-اون احمق ارباب من نیست. من به شخص دیگه ای خدمت میکنم. البته اگه منو بپذیره. حالا برو و به اون بگو من کارش دارم.

خدمتکار دهانش را باز کرد تا اعتراض کند اما هکتور با بی حوصلگی چیزی نجوا کرد.
نور سبزی به سینه مرد اصابت کرد و مرد بی حرکت، با چشمانی باز روی زمین افتاد.
هکتور بدون اعتنا به او از کنارش رد شد و داخل خانه شد.


اینجوری هم ظاهرش بهتر می شه و هم خوندنش لذتبخش تر.


دلیل خشم هکتور رو نفهمیدیم. و اینکه چرا به اون مرد بدهکار بود(مطمئنا بدهکار بود که طرف فکر کرد هکتور براش پول آورده). شاید بهتر بود هکتور کمی بیشتر در این مورد با ارباب سابقش حرف می زد و برای خواننده توضیح می داد.


نقل قول:
بعد شیشه ای از معجون سیاه را روی میز گذاشت. اولین فرد را به دستور ارباب سیاهی کشته بود. شیشه معجون هم همچون امضایی درخشان پای اولین قتلش بود. خنده سرد و شیطانی سر داد:
-امشب وفادارترین خادم لرد سیاه متولد شد. هکتور دگورث گرنجر!

استفاده از معجون سیاه به عنوان امضا حرکت جالبی می تونست باشه. ولی اینکه معجون رو روی میز بذاره و بره کافی نبود! هکتور می تونست از معجون استفاده کنه. مثلا معجون رو روی جسد بریزه یا به خوردش بده یا مثلا یک تار موی جسد رو توی معجون بندازه...یا هر استفاده دیگه ای.


پستتون خوب بود. فقط ظاهرش کمی باید مرتب تر بشه و ابهاماتش برطرف بشه. منظورتونو واضح تر برای خواننده بنویسین.


موفق باشید.




پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۱:۴۱ جمعه ۴ مهر ۱۳۹۳

اسلیترین، مرگخواران

هکتور دگورث گرنجر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۰:۴۲ سه شنبه ۲۴ تیر ۱۳۹۳
آخرین ورود:
۱۷:۴۶:۴۷ پنجشنبه ۲۶ بهمن ۱۴۰۲
از روی شونه های آریانا!
گروه:
مرگخوار
اسلیترین
کاربران عضو
ناظر انجمن
ایفای نقش
پیام: 956
آفلاین
ما هم بدون خروج از زیر سایه ارباب درخواست نقد اینو داریم اگر ممکنه.



پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۲۰:۱۷ پنجشنبه ۳ مهر ۱۳۹۳

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
دیروز ۱۹:۱۴:۰۸
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6952
آفلاین
بررسی پست شماره 35 افسانه لرد ولدمورت، لاوندر براون:


نقل قول:
چند لحظه بعد پرنسسشون(!)به همراه...

همونطور که مرگخوار ها موقع نوشتن باید بی طرف بنویسن، غیر سیاه ها هم باید همین کارو انجام بدن. بی طرف بودن به این معنی نیست که طنز ننویسین یا مسخره نکنین. منظورم بی طرفی به عنوان نویسنده اس. مسئولیت قسمت های فضا سازی و توصیف ها به عهده شماست. شما هم نباید احساسات یا جبهه و گروهتون رو در این قسمت ها دخالت بدین. کلمه "پرنسسشون" چنین حالتی داره. این ابراز احساسات روی خواننده تاثیر می ذاره و حتی ممکنه باعث جبهه گرفتنش بصورت ناخودآگاه بشه. جبهه و گرایشتون رو به کمک شخصیت ها و طنزتون نشون بدین.


نقل قول:
چند لحظه بعد پرنسسشون(!)به همراه یکی از مرگخواران منفعلِ بی نام و نشان در حالی که نجینی پونه به سر را از تاج سرش پایین میگذاشت؛بوسه ای بر نزدیکی پای لرد نشاند.

مواظب جمله های طولانی باشین. اینجور جمله ها احتمال اشتباه وگم کردن مفهوم رو دارن.وقتی ممکن باشه بهتره به جمله های ساده تر و کوتاه تر تقسیمشون کنین. مخصوصا در پست های طنز که خواننده معمولا دنبال مفهوم ها و جمله های سنگین نمی گرده.


نقل قول:
و محض آرام ساختن جو کروشیویی رها کرد.

نقل قول:
و بازهم محض تظیم شرایط جوی(!)چند کروشیو ی بی هدف رها ساخت!
همونطور که می دونین کروشیو طلسم شکنجه کننده اس. نه جو رو آروم می کنه و نه کار دیگه ای انجام می ده. به کاربرد طلسم ها دقت کنین. و اصولا بهتره از طلسم های ممنوعه برای چنین هدف های ساد و پیش پا افتاده ای استفاده نشه. لرد می تونه روش های خلاقانه تری برای آروم کردن جو پیدا کنه. مخصوصا تکرار این کار تاثیر منفی روی نوشته شما می ذاره.


نقل قول:
.ولدمورت با بینی چین خورده،گفت:
با چی چین خورده؟!

لرد یه عضو در صورتش نداره و شما درست از همون عضو استفاده کردین!در مورد این نکته های ظریف بیشتر دقت کنین.چون موقع خوندن به سادگی توجه خواننده رو جلب می کنه.


نقل قول:
لرد چشمهایش را ریز کرد:
-منظورت چیه،نجینیِ ما؟

پستتون پایان خوبی داشت. با بی پاسخ گذاشتن سوال لرد انتخاب رو به عهده نفر بعدی گذاشتین.دادن حق انتخاب، روش تشویق کننده ایه.


نوشته هاتون خیلی پشت سر هم هستن. یکی دو فاصله در پایان بند ها می تونه به خواننده فرصت استراحت بده.علاوه بر این، گاهی می تونه به رسوندن منظور شما هم کمک کنه. مثلا جایی که چند ثانیه مکث(از نظر زمانی) بین دو جمله شما هست. مثلا:
لرد از مرلین پرسید: دیروز کجا بودی؟

جوابی در کار نبود!


این فاصله مکث و وقفه رو نشون می ده.


موفق باشید.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بررسی پست شماره 33 افسانه لرد ولدمورت، فوکس:


پست قبلی خلاصه داره. لازم نبود شما هم خلاصه بذارین. خلاصه رو هر 5-6 پست یکبار می ذاریم.و البته پست هایی که تازه زده شده رو هم نباید خلاصه کرد. اگه اول هر پست خلاصه وجود داشته باشه کسی پست های قبلی رو نمی خونه .


پست شما کوتاهه...من مشکلی با پست کوتاه ندارم.ولی به هر حال یه حد استانداردی وجود داره که بهتره رعایت بشه. پست شما خیلی کوتاهه.


نقل قول:
در ظمن این ردا از زرات یون نانو پلاسما درست شده که در تناسب اندام به شما کمک می کند

سنتون زیاد نیست...ولی اونقدر هم کم نیست که بشه این اشتباهات املایی رو ندیده گرفت. حتما در این مورد دقت کنین.غلط املایی در این حد، شدیدا روی خواننده تاثیر می ذاره و از زیبایی نوشته شما کم می کنه.


نقل قول:
مرلین که از دیدن لبخند لرد امیدوار شده بود همینطور ادامه داد در ظمن این ردا از زرات یون نانو پلاسما درست شده که در تناسب اندام به شما کمک می کند

هیچ علامتی وجود نداره! جمله بدون علامت جمله بی مفهومیه. نمی تونه لحن و منظور شما رو برسونه.کافی بود از یکی دو علامت استفاده می کردین:
مرلین که از دیدن لبخند لرد امیدوار شده بود، همینطور ادامه داد: در ضمن این ردا از ذرات یون نانو پلاسما درست شده که در تناسب اندام به شما کمک می کند.


نقل قول:
لرد لباس را از دست جادوگر پیر می قاپد

شخصیت لرد با همچین حرکتی قابل تطبیق نیست.حتی وقتی پست شما طنزه. خواننده باور نمی کنه که لرد به خاطر یه لباس همچین حرکت سبکی انجام بده. شخصیت ها حد و مرزهایی دارن که باید رعایت بشه.مثلا این حرکت از دامبلدور هم بعیده.

بقیه پاراگراف شما بصورت بدون وقفه و پشت سر هم نوشته شده. این روش نوشتن مخصوصا وقتی با هیچ علامتی همراه نشه برای خواننده آزار دهنده اس.گاهی باید برین سر خط! گاهی باید فاصله بذارین و همیشه باید از علامت های لازم استفاده کنین. هیچ جمله ای وجود نداره که بدون علامت کامل محسوب بشه.


پیش بردن سوژه بد نبود...ولی فقط در همین حد. می تونست جالب تر باشه. می تونست خلاقانه تر باشه. می تونست متفاوت تر باشه.


یک مورد دیگه هم عکس هاییه که به پست هاتون پیوست می کنین. این عکس ها شاید در حالت عادی جالب باشن؛ ولی برای ایفای نقش اصلا مناسب نیستن. بهتره این کارو انجام ندین.


راه طولانی ای در پیش دارین. بیشتر پست بخونین. پست های ایفای نقش رو بخونین. سوژه ها رو دنبال کنین. ققنوس شخصیت جالبی داره. میتونین در سوژه هایی که ممکن باشه ازش استفاده کنین. با جمله بندی، علامتگذاری، طنز بیشتر آشنا بشین. ما اعضای زیادی داشتیم که موقع ورود به سایت هم سن و سال شما بودن و خیلی زود از بهترین ها شدن.


موفق باشید.




پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۱۱:۰۳ پنجشنبه ۳ مهر ۱۳۹۳

فوکسold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۹:۴۰ یکشنبه ۱۰ فروردین ۱۳۹۳
آخرین ورود:
۲۱:۵۸ جمعه ۲۳ تیر ۱۴۰۲
گروه:
کاربران عضو
پیام: 119
آفلاین
ارباب ارباب یک دقیقه گوش کنیدپست شماره 33 افسانه لرد ولدمورت رونقد می کنید به خاطر نجینی لطفااااااااااا

پیوست:



jpg  دریافت کمک های مردمی برای خرید یک تی شرت.jpg (13.78 KB)
35667_5423c536f065b.jpg 184X274 px



پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۱۰:۰۳ پنجشنبه ۳ مهر ۱۳۹۳

لاوندر براون


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۳۴ سه شنبه ۲۸ مرداد ۱۳۹۳
آخرین ورود:
۱۷:۴۲ یکشنبه ۶ مهر ۱۳۹۳
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 76
آفلاین
اگر میشه پستپست 35 افسانه ولدمورت
رو هم نقد فرمایید!با تچکر!!!



پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۲۲:۴۰ چهارشنبه ۲ مهر ۱۳۹۳

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
دیروز ۱۹:۱۴:۰۸
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6952
آفلاین
بررسی پست شماره 115 در بحبوحه سیاهی، آگوستوس راک وود:


شروع پست خیلی مهمه. اگه شروع پست شما مبهم باشه خواننده خیلی زود خسته و دلزده می شه. در نقد قبلی بهتون گفته بودم که ارتباطتون با پست قبلی قطع شده و همین کار می تونه خواننده رو فراری بده.
گاهی پایان پست قبلی به شکلیه که دقیقا باید از همون نقطه ادامه پیدا کنه. مثلا وقتی شخصیتی دیالوگی گفته و منتظر جوابه...یا داستان در قسمت هیجان انگیزی قرار داره و اگه ما دقیقا از همون صحنه ادامه ندیم هیجان ماجرا از بین می ره.
ولی گاهی هم می تونیم از یه بخش دیگه سوژه رو ادامه بدیم. شما دقیقا این کار رو انجام دادین. اینجا با وجود اینکه مکان و شخصیت ها عوض شدن خواننده گیج نمی شه. چون می تونه حدس بزنه شخص تازه وارد همون فردیه که مرگخوارا بهش احتیاج دارن. این کار رو فقط وقتی انجام بدین که سوژه به این واضحی و مشخصیه! در غیر این صورت حداقل یکی دو خط از پست قبلی ادامه بدین و بعد برین سراغ بخشی که می خواستین بنویسین. اینجوری خواننده متوجه می شه که شما بی خیال داستان قبلی هم نشدین!


نقل قول:
( کلا سه دقیقه هم پیاده روی نکرد ... به نظر خودش فاصله تهران - بندر عباس رو پیاده رفته بود !! )

توضیح خوب بود. فقط استفاده از اسم شهر های تهران و بندر عباس کمی جو جادویی داستان رو از بین برده. شاید در سوژه های دیگه بشه این کارو انجام داد. ولی در جو مرموز و ناامیدانه ای که آگوستوس در اون حضور داشت بهتر بود از کلمات دیگه ای استفاده می شد. کلماتی دورتر و ناملموس تر! مثلا فاصله زمین تا ماه!


نقل قول:
دیگر عزمش را جزم کرد تا برود و برگه درخواست عاجزانه ( ؟) مرگخواری اش را روی میز لرد بگذارد .

اصطلاح " برگه عاجزانه مرگخواری" خیلی خوب بود. اگه علامت سوال بعدش نبود بهتر هم به نظر می رسید. مهم نیست چی می نویسین. ولی فراموش نکنین که با اعتماد به نفس بنویسین. اگه فکر می کنین صحنه ای جالبه بدون توضیحاتی مثل " می دونم بد بود" توصیفش کنین. تردید شما چه درباره درست بودن کارتون و چه درباره کیفیتش روی خواننده تاثیر می ذاره. اعتماد به نفس شما هم همینطور! برای همین بهتره تاثیر مثبت رو انتخاب کنین.


نقل قول:
سرش را بالا گرفت که ناگهان ..
تق‏!‏‏!‏
کله ی مبارکش به تیر آهنی خورد که کارگران برای بازسازی خانه ای در هوا ( آخه پس نیروی جاذبه کدوم گوریه ؟ ) رها کرده بودند . همچنان که سرش را می مالید تصمیم گرفت که سرش را دیگر بالا نگیرد و فقط پایین را نگاه کند که ...

این اتفاق ها دقیقا پشت سر هم نیفتادن. بینشون یه مکثی وجود داره. اون مکث رو به خواننده نشون بدین. چون وقتی به این شکل پشت سر هم خونده می شه تاثیر لازم رو نمی ذاره. یکی دو فاصله می تونه این مشکل رو حل کنه:

سرش را بالا گرفت که ناگهان...

تق‏!‏‏!

کله ی مبارکش به تیر آهنی خورد که کارگران برای بازسازی خانه ای در هوا ( آخه پس نیروی جاذبه کدوم گوریه ؟ ) رها کرده بودند . همچنان که سرش را می مالید تصمیم گرفت که سرش را دیگر بالا نگیرد و فقط پایین را نگاه کند که ...


اینجوری بهتر شد. هم خوندنش راحت تره و هم تجسم صحنه.


نقل قول:
مرلین خودش را به او رساند و کمکش کرد که بلند شود .
- مرلین ! خداروشکر که میبینمت ... ببین : پچ پچ پچ پچ ... خب ؟ میشه کاری کرد ؟مرلین دستی به ریش مبارک کشید که این کار دو دقیقه طول کشید تا به انتهای ریش رسید .

اینحا هم مشکلاتی از جنس همون فاصله ها وجود داره.
مشکل اول در دو خط اوله.فاعل جمله اول مرلینه. وقتی دیالوگی رو بدون فاصله بعدش بنویسین، اون دیالوگ بر میگرده به آخرین فاعلتون. این جمله رو بخونین:

لودو نگاهی به لینی که داشت وسایلش را جمع می کرد انداخت.
-دیروز آگوستوس رو دیدم.

این قسمت رو به شکلی نوشتم که از لحن جمله مشخص نباشه گوینده کیه. موقع خوندن هم متوجه می شین که دیالوگ بر میگرده به لودو...نه لینی! اگه بخوام حرفی از لینی نقل قول کنم یا باید لینی کار جدیدی انجام بده و یا مستقیما بگم که جمله از لینیه و یا یه فاصله بذارم.اینجوری:

لودو نگاهی به لینی که داشت وسایلش را جمع می کرد انداخت.

-دیروز آگوستوس رو دیدم.
اینجا فاصله باعث می شه خواننده تردید پیدا کنه و در خطوط و توضیحات بعدی دنبال گوینده بگرده.دو خط اول شما هم همین حالت رو داره. وقتی فاصله بذارین خواننده احتمال می ده که دیالوگ از طرف شخصیت قبلی نیست.
ولی مثلا اینجا:
نقل قول:
؟مرلین دستی به ریش مبارک کشید که این کار دو دقیقه طول کشید تا به انتهای ریش رسید .
- خب ... مرگخوارا تو یه هچل ۴۰ کیلومتری افتادن . برو پیششون ، شاید اگر کمکشون کردی ، لرد هم نشان خوشگل اسکلتشو رو دستت هک کرد .

دیالوگ از مرلینه(که آخرین فاعلتون بود) و شما فاصله نذاشتین. این کارتون درست بود.

سه نقطه هاتون کمتر نشدن...فقط تبدیل به دو نقطه شدن!


سوژه رو خیلی خوب پیش بردین. آکوستوس رو به خوبی و در قسمت مناسبی وارد ماجرا کردین.آگوستوس می تونه با حضورش یکی از گره های داستان رو باز کنه. طنز پستتون کمرنگه. کار درستی هم کردین که به این شکل نوشتین. در نقد قبلی گفته بودم که قدم به قدم پیش برین. کمی آروم تر و محتاطانه تر. اینجا همین کار رو انجام دادین. کارتون خوب بود.


این پستتون بهتر از پست قبل بود. تعدادی از اشکالات پست قبل، اینجا برطرف شده. و همین برای ما کافیه!


موفق باشید.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

بررسی پست شماره 114 در بحبوحه سیاهیٰ، مورگانا لی فای:


پست شما روی محور مورگانا و ساتین می چرخه. تاکید زیادی روی این دو شخصیت هست که در حالت عادی می تونست اشکال محسوب بشه. خواننده خسته می شه اگه ببینه اینقدر روی شخصیت خودتون تاکید می کنین. ولی این کار شما دلیل داشت. شما می خواستین مورگانا و مهمتر از اون گربه مورگانا رو معرفی کنین. برای همین این مورد اشکال محسوب نمی شه. فقط مواظب باشین در سوژه های دیگه تا این حد روی ساتین تاکید نکنین. اگه فقط در یکی دو صحنه بصورت گذرا حضور داشته باشه کافیه. مثلا این صحنه:
نقل قول:
و سر ساتین را نوازش کرد. ساتین دندان هایش را نشان داد.انگار دارد به مورگانا لبخند میزد. لینی که تحملش تمام شده بود غرغر کنان از بالای ساتین که سعی میکرد با چنگ زدن او را بگیرد پر زد و بعد از اینکه یکجا نشست گفت:

اینجا استفاده خیلی خوبی از ساتین کردین. صحنه جالبی بود.


نقل قول:
مورگانا که در تمام طول مباحثه مرگخواران با کتاب، و با یکدیگر، سکوت کرده و ساتین، گربه وحشی کوچکش را با ناخن های بلندش، و بر خلاف جهت خواب موهای گربه بیچاره، خرت خرت نوازش میکرد،از روی تابی که از رز سیاه بافته شده بود، بلند شد:

توصیفتون از این صحنه جالب بود. نوازش برخلاف جهت خواب موهای گربه مسلما توجه خواننده های تیز بین رو به خودش جلب می کنه و سرنخ های جدیدی از شخصیت مورگانا به خواننده می ده.


نقل قول:
- جناب اقای ملکوت اعلی، اگر این کارامون فایده داشت که ارباب الان دنبال مرگخوارهای جدید نبود!! مهم این نیست که چقدر تلاش میکنی! مهم اینه که چطوری تلاش میکنی!

دیالوگ مغرورانه مورگانا و اصطلاح " ملکوت اعلی" خیلی جالب بود. فقط مواظب باشین مورگانا زیاد شعار نده. این کار خیلی زود خواننده رو زده می کنه. حتی در پست جدی! شخصیت مورگانا رو تا اینجا به خوبی نشون دادین ولی در این نقطه یه اشکالی پیش میاد:
نقل قول:
مورگانا آهی کشید.
- بابا منظورم اینه که یه خورده خلاقیت به خرج بدید. وقتی لرد مرگخوار جدید میخواد ینی کارای ما رو دوس نداره!

این مورگانا با مورگانایی که بالا دیدیم فرق می کنه! این لحن حرف زدن نسبتا لوس و بچگانه شباهتی به مورگانایی که بالا داشت با بی حوصلگی شعار می داد نداره.
این کارتون این مفهوم رو به خواننده می رسونه که مورگانا در واقع شخصیت لوس و بازیگوشی داره و اون شخصیت با ابهتی که گاهی ازش می بینیم فقط یه نقشه که بازی می کنه! اگه منظورتون واقعا همین باشه باید این کار رو به شکل واضح تری انجام بدین که حالت طنز به خودش بگیره. یعنی حالت مورگانا مرتب عوض بشه.


نقل قول:
چشمهای مورگانا برق شومی زد.
- یکی رو که مرگخوار نیست بیاریم اینجا تا از کتاب بپرسه لرد از مرگخوارای جدیدش چی میخواد

سوژه خیلی خوبی به نفر بعد دادین. پایان پست های شما یکی از نقاط قوتشونه. پایان پست هم به اندازه شروعش و گاهی بیشتر از اون اهمیت داره. چون همینجاست که خواننده تصمیم می گیره پست شما رو ادامه بده یا نه... و پایان های شما به اندازه ای روشن و واضح و ترغیب کننده هست که احتمالا تصمیم خواننده ادامه دادن خواهد بود.

موفق باشید.




پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۱۳:۵۸ چهارشنبه ۲ مهر ۱۳۹۳

مورگانا لی فای old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۳۲ سه شنبه ۲۵ شهریور ۱۳۹۳
آخرین ورود:
۷:۵۵ شنبه ۱۵ اسفند ۱۳۹۴
از من دور شو جادوگر!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 403
آفلاین
با هزاران درود
اگه امکانش هست و مصدع اوقات نمیشم...
درخواست نقد اینو داشتم لطفا
با تشکر


تصویر کوچک شده



?How long will you have me in your memory
Always



Перерыв сердца людей. Осколки может сделать вас ударить ...
Кинжал в сердце иногда ... иногда ... иногда горло вашим отношениям веревки!
Святые люди ... черные или белые ... не сломать чью-то сердце.


پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۰:۴۱ چهارشنبه ۲ مهر ۱۳۹۳

آگوستوس راک وود old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۱۶ چهارشنبه ۲۶ شهریور ۱۳۹۳
آخرین ورود:
۲۱:۲۵ جمعه ۲۲ بهمن ۱۴۰۰
از زیر سایه ارباب .... ( سایشون جهان گستره خوو ...)
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 118
آفلاین
سرورم ‏...‏ اربابا ‏...
این پست خونه ریدل ها رو نقد بفرمایید ‏...‏ ببخشید هایپر لینک نکردم ‏...‏ با گوشی خیلی سخته
http://www.jadoogaran.org/modules/new ... ewtopic.php?topic_id=4161








شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۰-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.