هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





پاسخ به: سئوالی که دوست داشتید در پایان کتاب 7 پاسخ داده شود ولی نشد چه بود؟
پیام زده شده در: ۹:۱۱ جمعه ۲ مرداد ۱۳۹۴
#66

گبریل دلاکورold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۷:۴۲ شنبه ۲۰ تیر ۱۳۹۴
آخرین ورود:
۷:۵۹ یکشنبه ۸ تیر ۱۳۹۹
از محبت خار ها گل می شود
گروه:
کاربران عضو
پیام: 143
آفلاین
با سیلام
اینا سوالای من که تو فصل های اخر کتاب هفت به وجود امد و تو فصل اخر جواب داد نشد (اخا در هر صورت جواب داد نشد بهشششششششششش پرسیدن حق مسلم ماست درود بر دموکراسی)

1-من هنوز نفهمیدم هری که تمام جواب ها رو به ولدمورت داد ولدمورت هم قطعا اینقدر باهوش بود که بدونه وقتی هری صاحب ابر چوبدستی با ابر چوبدستی نمی تونه بکشتش چرا همون موقع چوب یکی از مرگ خوار ها رو قرض نگرفت تا در حالت مساوی با هری دوئل کنه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

2-من هنوز تو شوکم که چرا تا وقتی لرد زندس چون خون هری رو گرفته هری رو زند نگه می دار ولی هری لرد و زند نگه نمی دار


3- بلاخر قاتل اریانا کی بود؟؟؟؟؟؟؟؟؟

4-اخا اینطوری که یعنی هرکی هرکیو تو دوئل شکست بده چوبش بر فنا رفته؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ مگه یه چوب چند بار صاحب اختیار می کنه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟(خب اینطوری که کل دنیای جادوگری باید بر فنا بر کافی تو کلاس دوئل شکست بخوری یعنی چوبت پر و باید خیلی شیک و مجلسی با دنیای جادوگری خداحافظی کنی؟؟؟؟؟؟؟؟؟)


[Steve Jobs]
Ooh, everybody knows Windows bit off apple

[Bill Gates]
I tripled the profits on a PC

[Steve Jobs]
All the people with the power to create use an apple!

[Bill Gates]
And people with jobs use a PC

[Steve Jobs]
You know I bet they made this beat on an apple

[Bill Gates]
Nope, Fruity Loops, PC

[Steve Jobs]
You will never, ever catch a virus on an apple

[Bill Gates]
Well you could still afford a doctor if you bought a PC



پاسخ به: سئوالی که دوست داشتید در پایان کتاب 7 پاسخ داده شود ولی نشد چه بود؟
پیام زده شده در: ۱۸:۱۹ یکشنبه ۱۳ مهر ۱۳۹۳
#65

آنتونین دالاهوف


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۰:۳۴ دوشنبه ۳ مهر ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۲۲:۱۱ شنبه ۱۹ مهر ۱۳۹۹
از کره آبی
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 2608
آفلاین
پنه لوپه
دامبلدور فقط حدس زد؟!
اینهمه زحمت کشیده بود تا بتونه جان پیچ رو پیدا کنه و جون مهره اصلی نقشه ای که در همه این سال ها برای نابودی ولدمورت میکشید یعنی هری پاتر رو به خطر انداخت و اینهمه راه رو تا "غار" رفتن و فقط حدس زد؟!

مجبور شدم بعد از مدت ها دوباره برم سراغ کتاب ها. اسم اون فصل در کتاب "شاهزاده دورگه" فصل "غار" هست. و اون صحنه رو رولینگ اینجوری نوشته و ویدا اینجوری ترجمه کرده:

قدح سنگی پر از مایع زمردی رنگ بود که آن درخشش تابناک را می پراکند...
دامبلدور آستین دست سیاه شده اش را عقب راند و نوک انگشت های سوخته اش را دراز کرد...
هری: قربان نه، دست نزنین!
دامبلدور: نمیتونم دست بزنم. میبینی؟ دستم از این پایین تر نمیره. امتحان کن.

هری دستش را درون قدح فرو برد و در دو سانتی متری معجون دستش به مانعی نامریی برخورد کرد که نمیگذاشت انگشتش را از آن جلوتر ببرد.

دامبلدور گفت: لطفا از سر راهم برو کنار.

چوبدستیش را بلند کرد و آن را بصورت پیچیده ای بر روی معجون حرکت داد و در همان حال بیصدا چیزی را زمزمه کرد. هیچ اتفاقی برای معجون نیفتاد.

بعد از مدتی هری گفت: شما فکر میکنین جان پیچ توی اینه قربان؟
دامبلدور: اوه بله.

دامبلدور با دقت بیشتری داخل قدح را نگاه کرد و ادامه داد:
_ ولی چطوری میتونیم اونو برداریم؟ به این معجون نه میشه دست زد نه میشه غیبش کرد یا نصفش کرد، یا با فنجون یا لوله تخلیه ش کرد و نه از طریق تغییر شکل یا هر نوع افسون و جادویی تغییری در ماهیتش به وجود آورد...

دامبلدور ادامه داد: تنها نتیجه ای که میتونم بگیرم اینه که این معجون باید نوشیده بشه.



پاسخ به: سئوالی که دوست داشتید در پایان کتاب 7 پاسخ داده شود ولی نشد چه بود؟
پیام زده شده در: ۱۵:۳۳ یکشنبه ۱۳ مهر ۱۳۹۳
#64

پنه لوپه كليرواتر old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۱۱ شنبه ۲۹ شهریور ۱۳۹۳
آخرین ورود:
۱۳:۱۵ سه شنبه ۹ تیر ۱۳۹۴
از یه جایی همین دور و برا
گروه:
کاربران عضو
پیام: 66
آفلاین
دالاهوف
دامبلدور در قبال غیب کردن اون معجون هیچ کاری انجام نداد فقط حدس زد که نمیشه این کار رو انجام بده تاز اونا میتونستن یه ظرف درست کنن تا اون مایع رو توش بریزن



پاسخ به: سئوالی که دوست داشتید در پایان کتاب 7 پاسخ داده شود ولی نشد چه بود؟
پیام زده شده در: ۱۳:۵۲ یکشنبه ۱۳ مهر ۱۳۹۳
#63

آنتونین دالاهوف


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۰:۳۴ دوشنبه ۳ مهر ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۲۲:۱۱ شنبه ۱۹ مهر ۱۳۹۹
از کره آبی
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 2608
آفلاین
پنه لوپه

اون جا همراه هری دامبلدور هم بود. دامبلدور، به عنوان قویترین جادوگر سفیدی که در اون زمان زنده بود و هر کاری از دستش برمیومد انجام داد ولی فایده ای نداشت و خودش هم اینو گفت. یعنی سعی کرد معجون رو غیب کنه. از بین ببره. منتقل کنه به جای دیگه و هر کار دیگه ای ولی در نهایت نشد و علیرغم میل باطنیش مجبور شد از هری بخواد اونو به زور بهش بخوراند.



پاسخ به: سئوالی که دوست داشتید در پایان کتاب 7 پاسخ داده شود ولی نشد چه بود؟
پیام زده شده در: ۱۲:۰۳ یکشنبه ۱۳ مهر ۱۳۹۳
#62

پنه لوپه كليرواتر old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۱۱ شنبه ۲۹ شهریور ۱۳۹۳
آخرین ورود:
۱۳:۱۵ سه شنبه ۹ تیر ۱۳۹۴
از یه جایی همین دور و برا
گروه:
کاربران عضو
پیام: 66
آفلاین
اون معجون درون اون جامی که از جان پیچ محافظت میکرد در هر صورت باید خالی می شد من می خواستم بدونم چرا با وردی که اسنیپ پاتیل بچه ها رو تمیز میکرد اون معجون رو از بین نبردن؟



پاسخ به: سئوالی که دوست داشتید در پایان کتاب 7 پاسخ داده شود ولی نشد چه بود؟
پیام زده شده در: ۲۲:۴۱ شنبه ۱۲ مهر ۱۳۹۳
#61

آنتونین دالاهوف


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۰:۳۴ دوشنبه ۳ مهر ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۲۲:۱۱ شنبه ۱۹ مهر ۱۳۹۹
از کره آبی
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 2608
آفلاین
اوه چقدر پست زدم قبلا اینجا

نمیدونم قبلا پرسیدم یا نه ولی موردی که از همه بیشتر دوست داشتم در موردش بدونم و دقیق جواب داده نشد این بود که سرنوشت جادوگران بعد از مرگ چی میشه؟ بصورت کلی گفته شد که اکثر روح ها انتخاب میکنند که به مسیرشان ادامه دهند و یه عده قلیل نمیتوانند دل بکنند یا بنا به دلایلی مثل اینکه خیلی فجیع یا آنی کشته شدند در این جهان و همان محل میمانند. مثل میرتل گریان یا روح گریفندور. ولی توضیح داده نشد روح هایی که به مسیرشان ادامه میدهند چگونه میشوند؟

فقط در یک جا، در آخر کتاب هفتم و در ذهن هری پاتر در کینگزکراس شمایلی از دامبلدور و یک موجود مفلوک و هری پاتر توصیف شد که اینطور بنظر می آمد که یا در آن دنیا یا حداقل برزخ باشد و دامبلدور اشاره کرد که همه این وقایع در ذهن هری اتفاق افتاده است و چون هری خواسته است به کینگزکراس آمده اند.

البته اینکه رولینگ وارد این مقوله نشد شاید تیزهوشی این نویسنده بزرگ را نشان دهد. چون ممکن بود به خیالپردازی صرف بپردازد یا اینکه با عقاید عده ای منافات داشته باشد و بحث های دینی بوجود آید. مورد دیگه که باعث میشه توصیف نکردن این مورد برام جالب باشه یه مورد فلسفیه. اونم اینکه اگه این جهان رو بیخیال بشی و فقط به آن جهان بسنده کنی باعث میشه هیچ تلاشی نکنی ولی اگه این جهانو فرصتی در نظر بگیری برای پیشرفت، تمام تلاشتو میکنی تا به جایی برسی که حداقل خودت راضی بشی.



Re: سئوالی که دوست داشتید در پایان کتاب 7 پاسخ داده شود ولی نشد چه بود؟
پیام زده شده در: ۲۱:۱۰ شنبه ۸ فروردین ۱۳۸۸
#60

آنتونین دالاهوف


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۰:۳۴ دوشنبه ۳ مهر ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۲۲:۱۱ شنبه ۱۹ مهر ۱۳۹۹
از کره آبی
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 2608
آفلاین
نقل قول:
از آنجا که برای یافتن چوبدستی اش نیاز شدیدی به نور داشت بی اختیار این ورد را بر زبان آورده بود.. و در کمال ناباوری نوری را در چند سانتی متری دست راستش می دید. نوک چوبدستی روشن شده بود.


در این نقل قول از کتاب گفته شده وقتی هری نیاز شدیدی به نور داشت بی اختیار ورد لوموس را بر زبان آورد و چوبدستیش روشن شد.

بنظر من این نقل قول موید صحبتهای قبلیمه یعنی در یه موقع حاد نیروی جادوئی هری بطرزی ناخودآگاه در اثر نیاز بروز پیدا کرد.بخصوص اینکه بعد از این قضیه در هیچ جای دیگه ای در کتاب گفته نشد مثلا شخص دیگه ای اونجا حضور داشته و کمک کرده به هری که چوبدستیش روشن شه پس جواب قریب به یقین همونه.



Re: سئوالی که دوست داشتید در پایان کتاب 7 پاسخ داده شود ولی نشد چه بود؟
پیام زده شده در: ۱۶:۲۰ جمعه ۷ فروردین ۱۳۸۸
#59

گابریل دلاکور


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۰۰ سه شنبه ۲۴ مهر ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۱۶:۳۳ دوشنبه ۳۰ خرداد ۱۳۹۰
از يت نكن! شايدم، اذيت نكن!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 708
آفلاین
هممم، من هم بدم نمیاد بهتر از این بحث کنید. من باز هم تاکید میکنم، هری وقتی از دست ِ عمه ی دادلی ناراحت شده بود "ورد" به کار نبرد اما توی کتاب پنج "ورد" لوموس رو به کار برد که بدون چوبدستی هیچ جادوگری نمیتونه وردی رو عملی کنه.

حداقل ، این چیزیه که من میدونم!

این هم از متن ِ دقیق ِ کتاب (برای تایپش از وقت ِ با ارزشم زده اما !! با دقت بخونید و یک بحث ِ مفید بکنیم. حتی حاضرم یک همچین تاپیکی برای سوالم راه بندازم .

ممنون :

متن ِ کتاب :

فصل 1 / دادلی در چنگ دیوانه سازها

ترجمه ی ویدا اسلامیه ، انتشارات ِ کتاب سرای ِ تندیس

صفحه ی 29 ؛

نقل قول:
بلافاصله روی زمین افتاد و به حالت چهاردست و پا در آمد و در تاریکی دیوانه وار به دنبال چوبدستی اش گشت. ( پاراگراف ِ دوم هست. *بدون دیالوگ ها*)


پاراگراف آخر :

نقل قول:
_ دادلی دهنتو ببند! هر کاری میخوای بکنی بکن، فقط دهنتو ببند!
هری که دست هایش مثل عنکبوت بر روی زمین حرکت میکرد دیوانه وار گفت:
_چوبدستی! چوبدستی ...کجایی؟ بیا دیگه ... لوموس!
از آنجا که برای یافتن چوبدستی اش نیاز شدیدی به نور داشت بی اختیار این ورد را بر زبان آورده بود.. و در کمال ناباوری نوری را در چند سانتی متری دست راستش می دید. نوک چوبدستی روشن شده بود. هری قاپ زد و آن را برداشت و ...



قسمت های بولد شده ثابت میکنه که دستش روی چوبدستی هم نبوده ! چند سانت باهاش فاصله داشته.


[b]دیگه ب


Re: سئوالی که دوست داشتید در پایان کتاب 7 پاسخ داده شود ولی نشد چه بود؟
پیام زده شده در: ۱۸:۴۷ پنجشنبه ۶ فروردین ۱۳۸۸
#58

آنتونین دالاهوف


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۰:۳۴ دوشنبه ۳ مهر ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۲۲:۱۱ شنبه ۱۹ مهر ۱۳۹۹
از کره آبی
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 2608
آفلاین
پس شما باد شدن عمه دادلی بر اثر خشم هری را بدون چوبدستی چطوری تفسیر میکنید؟!

جادوگرا بعضی وقتا در مواقع حاد قابلیت های جادوئیشون بطرز خاصی حتی بدون استفاده از چوبدستی نمود پیدا میکنه.

اگر متن اون قسمت مد نظرت از کتاب رو عینا نقل قول کنی بهتر میشه بحث کرد.



Re: سئوالی که دوست داشتید در پایان کتاب 7 پاسخ داده شود ولی نشد چه بود؟
پیام زده شده در: ۱۶:۵۹ پنجشنبه ۶ فروردین ۱۳۸۸
#57

گابریل دلاکور


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۰۰ سه شنبه ۲۴ مهر ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۱۶:۳۳ دوشنبه ۳۰ خرداد ۱۳۹۰
از يت نكن! شايدم، اذيت نكن!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 708
آفلاین
سلام.

نقل قول:
میدونیم جادوگرها قبل از سنی که به هاگوارتز برن و بتونن توانائی جادوئیشونو کنترل شده در اختیار خودشون بگیرن، وقتی هنوز بچه سال هستن ناخودآگاه در مواقع حاد توانائی جادوئیشون نمود پیدا میکنه.نمونه شو در کتاب دیدیم که هری وقتی در مدرسه بود و دادلی و دوستاش دنبالش کرده بودن در حین فرار ناگهان از سقف ساختمان مدرسه سر در آورد.



اولا" که این مورد یک جادوی کنترل شده نبوده که بشه اونو با چوبدستی هدایت کرد، غیب و ظاهر شدن بوده. نیازی به چوبدستی نداشته!


نقل قول:
من متن کتابو کامل یادم نیست ولی اگه گفته شما درست باشه میتونیم این جادوی بدون چوبدستی هری رو در همین قالب توضیح بالا تفسیر کنیم.


آنتونی عزیز، فکر نکنم بشه به این مسئله ربطش داد. چون وقتی هری ورد "لوموس" رو به کار برد ، باید یک چوبدستی استفاده میکرد اما برای غیب و ظاهر شدن یا هر حرکتی که توی کتاب بهش اشاره شده بود (حرف زدن با مار! ) نیازی به چوبدستی نداره .

اما اینکه هری برگرده بدون چوبدستی یه ورد رو به کار ببره و اون ورد درست عمل کنه واقعا" عجیب میشه. فکر میکنم یه جای دیگه هم چنین چیزی توی کتاب بود، ولی دقیق یادم نیست کجا بود. این خیلی تو چشم تر است!

واقعا" فکر میکنی هر کسی میتونه بدون چوبدستی وردی حتی مثل "لوموس" ساده به کار ببره.

ممنون از جواب، اما من قانع نشده ام.


[b]دیگه ب







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.