کالین کریوی نوشته:
نقل قول:
آنتونین دالاهوف نوشته:
کالین-کریوی
اون موقع که سوروس در هاگوارتز درس میخوند بعیده هنوز مرگخواران تشکیل شده بود! و اصلا سوروس به سنی نرسیده بود که بخواد مرگخوار بشه.
و بر فرض هم که میتونست، با چیزی که نشون داد یعنی بخاطر لیلی کل عمرش رو خراب کرد و جاسوس دو جانبه ای شد که هر لحظه در خطر بود و درگیر بود و مورد نفرت هر دو طرف بود، نشون داد که بخاطر لیلی حاضر بوده هر کاری بکنه.
وقتی این همه سال لرد ولدمورت رو فریب داد و در نهایت باعث شکشتش شد مطمئنا بخاطر لیلی میتونست از همون اول مرگخوار نشه. میخوام بگم عشقش خیلی عمیق تر از این حرفا بود هر چند من به شدت با این قضیه مخالفم. رولینگ یه ابرقهرمان ساخت. ابرقهرمانی مثل سوروس که نمونه ش نیست ولی دهن این شخصیت رو سرویس کرد و این اصلا انصاف نیست. سوروس با اون وضع در بچگی بزرگ شد و بزرگسالیش هم که یه کابوس واقعی بود و هیچوقت نه عشق نه هیچ چیزی رو درست تجربه نکرد با اون همه استعدادی که در معجون سازی و ذهن خوانی و بسته نگه داشتن ذهن در برابر ولدمورت و بقیه داشت.
من در ذهن خودم داستانی رو میبینم که قهرمانش نه هری پاتر که سوروس اسنیپ رها شده از این داستان لعنتیه. البته هری هم کاملا قابل ستایشه. هری هم شکل سوروس و حتی به مراتب سخت تر بزرگ شد و با پای خودش به استقبال مرگ و هزار جور سختی رفت ولی پایانی که برای سوروس رقم خورد بینهایت منزجر کننده بود. حتی شکل مرگش. نگاه کردنش در صورت هری و ... و البته یکی از مسببان این قضیه خود سوروس بود اگه یه اشتباه کوچک را انجام نمیداد.
خیلی جدی شدم شاید هم بد نباشه ریز شدن تو داستان. هر داستانی نکاتی برای یاد گرفتن داره.
دالاهوف عزیز:
من هنوز به اون قسمت هایی که شما تمومش کردی نرسیدم من تازه حدود 200 صفحه از محفل ققنوسو خوندم من نظرمو گفتم آخه من تاریخ داستان هری پاتر رو بررسی نکرده بودم که بخوام نظر قطع بدم ولی باهات موافقم در صورتی که زیاد اسنیپ رو دوست ندارم
آنتونین دالاهوف نوشته:
کالین-کریوی
اون موقع که سوروس در هاگوارتز درس میخوند بعیده هنوز مرگخواران تشکیل شده بود! و اصلا سوروس به سنی نرسیده بود که بخواد مرگخوار بشه.
و بر فرض هم که میتونست، با چیزی که نشون داد یعنی بخاطر لیلی کل عمرش رو خراب کرد و جاسوس دو جانبه ای شد که هر لحظه در خطر بود و درگیر بود و مورد نفرت هر دو طرف بود، نشون داد که بخاطر لیلی حاضر بوده هر کاری بکنه.
وقتی این همه سال لرد ولدمورت رو فریب داد و در نهایت باعث شکشتش شد مطمئنا بخاطر لیلی میتونست از همون اول مرگخوار نشه. میخوام بگم عشقش خیلی عمیق تر از این حرفا بود هر چند من به شدت با این قضیه مخالفم. رولینگ یه ابرقهرمان ساخت. ابرقهرمانی مثل سوروس که نمونه ش نیست ولی دهن این شخصیت رو سرویس کرد و این اصلا انصاف نیست. سوروس با اون وضع در بچگی بزرگ شد و بزرگسالیش هم که یه کابوس واقعی بود و هیچوقت نه عشق نه هیچ چیزی رو درست تجربه نکرد با اون همه استعدادی که در معجون سازی و ذهن خوانی و بسته نگه داشتن ذهن در برابر ولدمورت و بقیه داشت.
من در ذهن خودم داستانی رو میبینم که قهرمانش نه هری پاتر که سوروس اسنیپ رها شده از این داستان لعنتیه. البته هری هم کاملا قابل ستایشه. هری هم شکل سوروس و حتی به مراتب سخت تر بزرگ شد و با پای خودش به استقبال مرگ و هزار جور سختی رفت ولی پایانی که برای سوروس رقم خورد بینهایت منزجر کننده بود. حتی شکل مرگش. نگاه کردنش در صورت هری و ... و البته یکی از مسببان این قضیه خود سوروس بود اگه یه اشتباه کوچک را انجام نمیداد.
خیلی جدی شدم شاید هم بد نباشه ریز شدن تو داستان. هر داستانی نکاتی برای یاد گرفتن داره.
آنتونین دالاهوف نوشته:
کالین-کریوی
اون موقع که سوروس در هاگوارتز درس میخوند بعیده هنوز مرگخواران تشکیل شده بود! و اصلا سوروس به سنی نرسیده بود که بخواد مرگخوار بشه.
و بر فرض هم که میتونست، با چیزی که نشون داد یعنی بخاطر لیلی کل عمرش رو خراب کرد و جاسوس دو جانبه ای شد که هر لحظه در خطر بود و درگیر بود و مورد نفرت هر دو طرف بود، نشون داد که بخاطر لیلی حاضر بوده هر کاری بکنه.
وقتی این همه سال لرد ولدمورت رو فریب داد و در نهایت باعث شکشتش شد مطمئنا بخاطر لیلی میتونست از همون اول مرگخوار نشه. میخوام بگم عشقش خیلی عمیق تر از این حرفا بود هر چند من به شدت با این قضیه مخالفم. رولینگ یه ابرقهرمان ساخت. ابرقهرمانی مثل سوروس که نمونه ش نیست ولی دهن این شخصیت رو سرویس کرد و این اصلا انصاف نیست. سوروس با اون وضع در بچگی بزرگ شد و بزرگسالیش هم که یه کابوس واقعی بود و هیچوقت نه عشق نه هیچ چیزی رو درست تجربه نکرد با اون همه استعدادی که در معجون سازی و ذهن خوانی و بسته نگه داشتن ذهن در برابر ولدمورت و بقیه داشت.
من در ذهن خودم داستانی رو میبینم که قهرمانش نه هری پاتر که سوروس اسنیپ رها شده از این داستان لعنتیه. البته هری هم کاملا قابل ستایشه. هری هم شکل سوروس و حتی به مراتب سخت تر بزرگ شد و با پای خودش به استقبال مرگ و هزار جور سختی رفت ولی پایانی که برای سوروس رقم خورد بینهایت منزجر کننده بود. حتی شکل مرگش. نگاه کردنش در صورت هری و ... و البته یکی از مسببان این قضیه خود سوروس بود اگه یه اشتباه کوچک را انجام نمیداد.
خیلی جدی شدم شاید هم بد نباشه ریز شدن تو داستان. هر داستانی نکاتی برای یاد گرفتن داره.
متشکرم از شما خیلی خیلی جالب بود دوست عزیز!و من با قسمت جنایت ادبی موافقم.منتهی یه سوالی که اینجا پیش میاد اینه که این نامه مگه برای سیریوس نبوده؟(بوده؟نبود؟)پس چرا با عشق عایا؟