هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





پاسخ به: نقدستان محفل ققنوس
پیام زده شده در: ۱۹:۲۷ پنجشنبه ۲۹ آبان ۱۳۹۳

آلبوس دامبلدور


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۲۳ چهارشنبه ۲ بهمن ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۱۹:۵۶ سه شنبه ۱۶ دی ۱۳۹۳
از تو دورم دیگه!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 586
آفلاین
نقد پست ویلای صدفی فلورانسو

اوه! وای!

بهترین تازه وارد سایتمون رو ببینید!

فلورا! شما همیشه کارتون خوب بوده و بهتر هم شده و من همیشه از نوشتن شما راضی بودم و هستم مخصوصا این پاراگراف های توضیحی اول پست.. این ها رو فقط دو نفر توی نوشته هاشون به کار می برن، البته به صورت مداوم و همیشگی؛ ویولت بودلر و خودم! تبریک می گم واسه حسن انتخابتون خانوم!

از شوخی که بگذریم. شما کارت حتی توی این الگوبرداری هم عالی بود. خیلی از آدما همین تقلید خشک و خالی رو هم نمی تونن درست انجام بدن! ولی خب از طرف دیگه قرارم نیست شما الگوبردار دائم باشی، حواست باشه که توی همین مقطع نمونی.. از الگوهای ما هم رد شو و بالاتر برو تا یه چیزی فراتر از همه ی ما بشی!

فلورا من راضیم از نوشته ت از تمام کم و کیف روایت داستان و سوژه پردازی و بیان موضوعت و اون طور که احساسات رو توی پستت می تونی به تصویر بکشی دقیقا مثل یه محفلی اصیل..اما یه نکته ی فنی ریز اینجا وجود داره. شاید اصلش برگرده به پست رکسان که اولش از لفظ جادوگرهای سیاه استفاده کرد. خب این یه لفظ برای توی سایته نه دنیای فیکشن. همچین چیزی امکان پذیر نیست. خود جامعه ی جادوگری به زور می دونست که مثلا فلانی و فلانی جادوگر سیاهن یا مرگخوارن، چون مالفوی و بقیه توی جامعه آزاد بودن.

گذشته از این که بدونیم فلان اشخاص جادوگر سیاهن یه کم دور از ذهنه تصور این که یه لیستی ازشون موجود باشه و اون لیست رو هم به سادگی واگذار کنن به دامبلدور حرف عجیبیه!

این اشکال بود و راه حل هم اینه که بهتر بود از لفظ "جادوگرهای اصیل" استفاده می کردیم چون هر دو معنی رو می رسونه، چون عمدتا جادوگرهای اصیل به سیاه بودن نزدیک هستن به غیر از ویزلی ها و پاترها و بونز ها و لانگ باتم ها. اینطوری شما هم به جای لیست می تونستی از شجره نامه استفاده کنی و داستان خیلی منطقی تر به نظر می رسید. موافق نیستی!؟

به این ریزه کاری ها دقت کنین تا پستتون بی نقص باشه فرزندم.
موفق باشید!



نقد پست جبهه ی سفید در تاریخ گلرت گریندلوالد


زنجیروارگی گلرت.. زنجیر وارگی..تسلسل.. این اون چیزی بود که داستانت نداشت. بگذریم از این که قبلا هم توی همین سوژه و همین تاپیک بهت تاکید کردم که به عنوان یه عضو ایفا بیشترین دقت رو باید روی وارد کردن شخصیت خودمون به داستان داشته باشیم.

طی این شونصدتا نقدی که توی این تاپیک داشتم این جمله رو بارها تکرار کردم.ارزش قائل باشیم برای پستمون و الان این رو هم اضافه می کنم بهش.. برای پست و شخصیتمون ارزش قائل بشیم.

این که گریندل والد رو به داستان اضافه کردی این دفعه، مثل دفعه ی قبل غیر منطقی و ژانگولرانه نبود. من دیدم بودن گریندل والد توی داستان منطقیه. درست شبیه به داستان دامبلدور و انگشتر ماروولو توی کتاب. وقتی جادوی سیاه به دست دامبلدور سرایت کرد دامبلدور رفت سراغ کسی که به جادوی سیاه آشناتر از همه بود و در عین حال یک جادوگر سفید مورد اعتماد بود.

خب گریندل والد که از اسنیپ به جادوی سیاه واردتر بوده و خب مسئله ی قابل اعتماد بودنش رو هم با اعتماد دامبلدور به اون حل کردیم. چون داستان ماست اختیارش رو داریم!

ولی خب مشکل همون زنجیروارگی بود که اولش گفتم. توی پست ویکتوریا ویزلی اینو می بینیم:
نقل قول:
حالا که برای گزارشی کوتاه به محفل آمده بودند افکار آشفته اش سکوت اتاق را سنگین تر نشان می داد. تدی و جیمز در دفتر دامبلدور بودند و حالا پذیرایی خانه ی گریمولد خاموش و ساکت شاهد دو دختر آشفته بود.


دامبلدور و تدی و جیمز توی دفتر هستن و هیچ شواهدی نداریم که جاشون عوض شده باشه. بعد یهو اول پستت دامبلدور و گلرت دارن با هم صحبت می کنن. هیچ تیتری هم نداریم.. معلوم نیست یه ساعت قبله، یه ساعت بعده.. دو روز بعده؟! اینجا داستان ما شکست.. زنجیر داستان پاره شد.

عمق فاجعه رو متوجه شدی گلرت؟ داستان رو شکستی و چون همزمان شخصیت خودتو وارد داستان کردی برای دیگران این طور به نظر میاد که خواستی خودتو ژانگولر کنی هرچند که حضور گریندل والد منطقی باشه. اینجا ارزش شخصیتت رو به خطر انداختی.

دقت کن به نوشته های قبل و تصور کن نوشته های بعد رو اون وقت شروع کن به نوشتن. یه نگاه به گذشته و یه نگاه به آینده اونوقت از خیابون رد می شیم!

سعی کنین یکپارچگی داستان رو از بین نبرید. معلومه که داستان همیشه از یه سمت ادامه پیدا نمی کنه و بعضی جاها لوکیشن و زمان عوض میشه، این مشکلی نیست.. طبیعیه اما می گم مشخص باشه. آه خدایا خیلی دیگه دارم توضیح می دم فکر کنم!

هرچی که باید می گفتم گفتم دیه..موفق باشی!


باید از چیزی کاست.. تا به چیزی افزود!تصویر کوچک شده


پاسخ به: نقدستان محفل ققنوس
پیام زده شده در: ۱۹:۳۲ پنجشنبه ۲۲ آبان ۱۳۹۳

گلرت گریندل والد


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۳۱ چهارشنبه ۱۷ خرداد ۱۳۹۱
آخرین ورود:
۱۶:۱۲ شنبه ۲۳ اسفند ۱۳۹۳
از عقلت استفاده کن، لعنتی!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 513
آفلاین


هوش بی حد و مرز، بزرگترین گنجینه ی بشریت است!

Elder با نام علمی Sambucus از خانواده Adoxaceae به معنای درخت آقطی است؛ در حالی که یاس کبود جزو خانواده ی Oleaceae (زیتونیان) میباشد؛ کلمه ی Elder در Elder wand به جنس چوب اشاره میکند و صرفا بدین معنا نیست که این چوب قدیمی ترین چوب باشد.

تصویر کوچک شده


پاسخ به: نقدستان محفل ققنوس
پیام زده شده در: ۴:۲۴ پنجشنبه ۲۲ آبان ۱۳۹۳

فلورانسو


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۱۰ پنجشنبه ۱۶ مرداد ۱۳۹۳
آخرین ورود:
۱۹:۰۴ چهارشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۴
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 350
آفلاین
اينو براي من نقد کنید لطفا.


ویرایش شده توسط فلورانسو در تاریخ ۱۳۹۳/۸/۲۲ ۴:۳۰:۰۷

تصویر کوچک شده


I'm James.


پاسخ به: نقدستان محفل ققنوس
پیام زده شده در: ۱۸:۲۴ جمعه ۱۶ آبان ۱۳۹۳

آلبوس دامبلدور


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۲۳ چهارشنبه ۲ بهمن ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۱۹:۵۶ سه شنبه ۱۶ دی ۱۳۹۳
از تو دورم دیگه!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 586
آفلاین
نقد پست بحث های سر میز غذا گیدیون پریوت




آفرین آفرین! خوب بود.. قسمت های طنزی که اضافه کرده بودی خیلی جالب بود و مطابق با خواسته ی من تو نقدهای قبلی عمل کردی، بالاخره این گره کور جلو نبردن سوژه رو باز کردی و خب سوژه رو نجات دادی گیدیون!

همونطور که گفتم وقتی به یه میزان توی رول زدن پیشرفت می کنین و کمترین پستهاتون دیگه متوسط و متوسط رو به بالا حساب میشن دو عامل اون ها رو به سمت خیلی خوب بودن و عالی بودن می بره! یکی داستانی که شما روایت کردید و دیگری نوآوری و خلاقیتی که به کار بردید.

گیدیون تو یه نصفه از هر کدوم داشتی. سوژه رو فقط به اون سمتی که باید چرخوندی. اشاره نکردی به این که مثلا درد رو به جای مرگ بردن یا مرض رو یا چی! نفر بعدی می تونه بیاد کاملا خرابش کنه در حالی که با یه نصفه پاراگراف می تونستی خیال همه رو راحت کنی.

و نو آوری طنزت هم خیلی خوب بود ولی عالی نبود. این طبیعیه! همه ی ما همیشه تیکه های عالی نمی ندازیم گاهی خیلی خوبن و گاهی فقط خوبن و تیکه ی عالی اونه که شما وقتی می خونی از خنده روده بر میشی و بعدش هم هر وقت بهش فکر کنی خنده ت می گیره و خب عالی بودنه خیلی وقتها دست خود آدم نیست گاهی یه جرقه هایی تو ذهن آدم می خوره که عالین و کاش همیشه این اتفاق میوفتاد!

به هر حال.. پستت خیلی خوب بود و رضایت کامل دارم ازش همونطور که خودتم یقینا بعد از خوندنش احساس رضایت کردی!

همیشه عالی باش!

نقد پست بحث های سر میز غذا فلورانسو

دیگه راجع به اهمیت رسیدگی به سوژه که حرف نزنم.. هووم!؟ توی این سه تا نقد قبلی به اندازه ی کافی راجع بهش گفتم.. به نقد لیلی لونا مراجعه کنید.

و اما طنز نویسی شما.. می تونم بگم خوب بود ولی باز عالی محسوب نمیشه! یه تیکه هایی تکراری هستن ازشون نباید استفاده کنیم چون خب قبلا شنیدیمشون و قبلا بهشون خندیدیم. نوآوری اینجاست که به کار میاد فلورا.. همون طور که توی جدی نویسی سبک کم کم خودش رو نشون می ده و زمانگیره این فرآیند توی طنز نویسی هم طول می کشه تا خودت باشی و نوشتت متمایز بشه از نوشته ی دیگران.

این اصلا بد نیست و اصلا نباید نا امید شد و به هیچ وجه هم سخت نیس! باید پست طنز خوند. باید انیمیشن های طنز نگاه کرد بعضی وقتا.. باید از شوخی های جاری توی سایت و توی زندگی واقعی استفاده کرد و الی ماشالا جوک و سوژه ی خنده ای که توی جهان وجود داره!

این نوآوری اون امضای طنز شماست که به مرور زمان خودش رو نشون میده و گام آخر برای عالی شدن هستش! شما و گیدیون به زودی زود به اون نقطه می رسید و من از همین الان دارم این رو می بینم.

موفق باشید عزیزانم!


باید از چیزی کاست.. تا به چیزی افزود!تصویر کوچک شده


پاسخ به: نقدستان محفل ققنوس
پیام زده شده در: ۲۳:۲۲ چهارشنبه ۱۴ آبان ۱۳۹۳

فلورانسو


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۱۰ پنجشنبه ۱۶ مرداد ۱۳۹۳
آخرین ورود:
۱۹:۰۴ چهارشنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۴
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 350
آفلاین
ما هميشه محتاج نقد هستيم پرفسور.


تصویر کوچک شده


I'm James.


پاسخ به: نقدستان محفل ققنوس
پیام زده شده در: ۲۲:۰۸ چهارشنبه ۱۴ آبان ۱۳۹۳

گيديون پريوت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۰۳ پنجشنبه ۱۴ آذر ۱۳۹۲
آخرین ورود:
۲:۵۳ چهارشنبه ۱۲ شهریور ۱۳۹۹
از ش دور بمون
گروه:
کاربران عضو
پیام: 533
آفلاین
پروفسور؟ ما اومدیم اینو برای ما نقد کنین.


ارزشی نیمه اصیل!


تصویر کوچک شده


پاسخ به: نقدستان محفل ققنوس
پیام زده شده در: ۲۱:۲۳ چهارشنبه ۱۴ آبان ۱۳۹۳

آلبوس دامبلدور


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۲۳ چهارشنبه ۲ بهمن ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۱۹:۵۶ سه شنبه ۱۶ دی ۱۳۹۳
از تو دورم دیگه!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 586
آفلاین
نقد پست بحث های سر میز غذا لیلی لونا پاتر


لیلی لونا پاتر اگین!

لیلی باعث غم و ناراحتی من شد وقتی دیدم درخواست نقدت رو ندید گرفتن و لازم دیدم بهت بگم که چقدر متاسف شدم و خب ما جادوگرها هر کدوم اخلاق های خاص خودمون رو داریم. شما منو به خاطرش ببخش نوه ی روشنایی!

و اما نقد..

لیلی پستت یه پست طنز متوسط رو به بالا بود و تنها دو عامل باعث شد که خوب یا عالی نباشه. اولینش گره مربوط به پیشرفت سوژه ست.

خب، دقت کن لیلی، توی پست های ادامه دار همه با هم باید داستان رو پیش ببریم و این واضحه اما مشکل کجاست. خب.. لیلی ما نویسنده های همکار گاهی مجبوریم به داستان فراز و فرودهایی بدیم و سرعت سوژه رو کم و زیاد کنیم و یا گاهی سوژه های فرعی به داستان اضافه کنیم که داستانمون طولانی تر بشه و تاپیکمون مدت بیشتری فعال بمونه.

گاهی هم توی همین پیچ و خم ها مرتکب اشتباهاتی می شیم. یه اشتباه اینه که سوژه رو اونقدر کش میدیم که آبکی میشه و دیگه جذابیتش رو از دست می ده و باعث میشه کسی ادامه ش نده!

و دومین اشتباه این که یه سوژه ی فرعی سخت وارد داستان می کنیم که ادامه دادنش برای دیگران سخت می شه و دیگران برای ادامه دادنش جلو نمیان. که البته این دومی تخصص قدیمی من بوده!

خب الان به همین سوژه نگاه کنیم متوجه می شیم که سوژه داره دچار اشتباه اولی میشه. داره هی کش پیدا می کنه و هی کش پیدا می کنه و عنقریب اینقدر یخ می کنه که از دهن میوفته و دیگه کی رغبت نمی کنه ادامه ش بده و تاپیک می ره که خاک بخوره. خب ما به عنوان یه کسی که این داستان رو داره ادامه می ده نباید بذاریم این اتفاق بیوفته!

چطوری؟ با کمی نوآوری و تفکر.. البته همیشه نیازی به نوآوری نیست ولی تفکر همیشه لازممون میشه. مثلا ببین چندین پست پیش قرار بر این بود که مرگخوارا بیانمرگ رو بدزدن و بخورنش:
نقل قول:
اونور داستان، لرد در حین استحمام و گپ و گفت با نجینی، در طی یکسری مکاشفات(!) بهش وحی میشه که مرگ می خواد اونو نابود کنه و تنها راه مقابله باهاش اینه که یه مرگــخوار مرگ رو بخوره!


خب مشکل ناشناس بودن مرگ حل شده و حالا دو تا برادر دوقلو هم تو داستان هست. بهتر نیست مرگخوارا بیان و به هوای دزدیدن مرگ، مرض و یا درد رو بدزدن؟ داستان جالبتر نمیشه؟ این همون تفکر کردنیه که بهتون گفتم لیلی.

اینو به خاطر داشته باش فرزندم. سوژه روح و داستان پست شماست. بیشتر از هر چیز لازمه به اون برسید مگر در شرایطی خاص که فعلا بهش نمی پردازیم. به سوژه ی داستانتون رسیدگی کنین که پستتون بی روح نباشه. قبل از نوشتن به این دقت کنین که می خواین سوژه چطور پیش بره و بعد به این موضوع فکر کنین که این نقشه ای که برای داستان کشیدید رو چطور باید پیاده کنین.

با رعایت کردن این موضوع به علاوه ی موضوعاتی که خودت رعایت کردی (و نیازی به توضیح و تذکر ندارن) یه پست خیلی خوب ارائه دادی که یه قدم با پست عالی فاصله داره و اون نو آوری و سبک شماست.

به مرور زمان که پست می نویسید و پست می خونین در این زمینه پیشرفت می کنین. نوآوری توی پستتون شکل می گیره و از دل و ذهن خودتون چیزهایی وارد داستان می کنین که خاص شماست و اون نقطه ی اوج شماست.

بحث مفصلیه این سبک و نوآوری های شخصی که کار یه روز و دو هفته و یه ماه نیست اما خیلی تاکید دارم روی این مساله و همه ی محفلی هایی که اینجا نقد می شن باید به این نقطه برسن. من بهتون می گم که از یه نفر نقد نگیرید و یا یک نفر رو الگو قرار ندید برای همین موضوع. ما لازم نداریم دوتا ویولت یا جیمز یا تدی یا دامبلدور داشته باشیم. لیلی لونا باید خودش باشه و کیفیت خودش رو داشته باشه و توی سایت جادوگران خاص بشه. رمز موفقیت نویسنده های خوب محفل در تمام سالها همین بوده و من ازت می خوام که از همین الان بهش توجه کنی.

برای شروع ازت می خوام که روی شخصیت پردازیت کار کنیم چون شخصیتت خیلی جاها وارد سبک نوشتت میشه.. توی نقدهای بعدی به این موضوع می پردازیم. یه پستی بنویس که لیلی لونا پاتر توش نقشی ایفا کرده باشه.

ممنونم.. موفق باشی!


نقد پست بحث های سر میز غذا جینی ویزلی

خوش اومدی جینی عزیز!
اول این که تمام نکاتی که برای لیلی توی نقد بالا گفتم برای شما هم صدق می کنه فرزندم، باید بهشون دقت کنی و اما نکته هایی که مخصوصه خودته.

استفاده از وقایعی که توی سایت اتفاق افتاده و دیالوگهای شخصیت های اطرافمون کار بسیار ظریف و جالبیه و هر کسی از پسش بر نمیاد یقینا مگر این که ید طولایی در متلک اندازی ها داشته باشه! به عنوان مثال من یه جایی دیدم که لودو و ویولت بسیار زیرکانه این کار رو انجام دادن که خب البته از دادن لینکش معذوریم باباجان.

افراد دیگه ای هم هستن این بین ولی خب بیا به یه نکته ای توجه ت رو جلب کنم. این کار رو اگر به قصد دشمنی و توهین به اشخاص و سو استفاده انجام بدیم به نظر من از نظر اخلاقی مشکل داره و کسی که شروع کننده ست مقصره چون طبیعتا بقیه هم چلاق نیستن، بلدن بیان جواب بدن و این طوری جو رفته رفته متشنج میشه!

اگه حرفی رو که داریم خیلی رک بزنیم بسیار بسیار شرافتمندانه تره! به هر حال شما قصدت این نبود و صرفا محض خنده این جورچین رو درست کرده بودی.

این کار جالبه و بامزه ست و مهارت لازم داره و خیلی چیزهای دیگه هم همین طورن ولی زیاده روی تو هر کاری لطفش رو از بین می بره. بهترین کارها میانه رویه باباجان. یه بار دو بار سه بار دیگه نهایتا امکان داره تماشاچیا به یه شوخی بخندن از پنجمی به اونور دیگه گوجه گندیده پرت می کنن!

و خب همین دیگه.. تکرار می کنم بازم حد وسط رو رعایت کن تو شوخی هات!

موفق باشی فرزندم!


باید از چیزی کاست.. تا به چیزی افزود!تصویر کوچک شده


پاسخ به: نقدستان محفل ققنوس
پیام زده شده در: ۱۹:۳۶ دوشنبه ۱۲ آبان ۱۳۹۳

لیلی لونا پاتر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۲۰ دوشنبه ۲۱ مهر ۱۳۹۳
آخرین ورود:
۹:۲۰ پنجشنبه ۲۳ مهر ۱۳۹۴
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 22
آفلاین
پروفسور؟اینو نقد میکنین عایا؟تچکر میشه!




قدم قدم تا روشنایی، از شمعی در تاریکی تا نوری پرابهت و فراگیر !
میجنگیم تا آخرین نفس !!
میجنگیم برای پیروزی !!!
برای عـشـــق !!!!
برای گـریـفـیندور !!!!!


لولو ارزشی

تصویر کوچک شده


پاسخ به: نقدستان محفل ققنوس
پیام زده شده در: ۱۹:۰۶ دوشنبه ۱۲ آبان ۱۳۹۳

جینی ویزلی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۹:۴۵ پنجشنبه ۳ مهر ۱۳۹۳
آخرین ورود:
۲۲:۱۹ دوشنبه ۱۹ آبان ۱۳۹۳
از م نپرس!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 125
آفلاین
السلام علیک یا پروفسور!ضمن عرض تسلیت بابت تاسوعا و عاشورای مشنگی،درخواست نقد این دوست عزیز رو داشتیم.با تچکرات!


قدم قدم تا روشنایی، از شمعی در تاریکی تا نوری پرابهت و فراگیر !
میجنگیم تا آخرین نفس !!
میجنگیم برای پیروزی !!!
برای عـشـــق !!!!
برای گـریـفـیندور !!!!!


ارزشی انفجاری


تصویر کوچک شده




شناسه قبلی:لاوندر براون


پاسخ به: نقدستان محفل ققنوس
پیام زده شده در: ۱۸:۰۵ یکشنبه ۱۱ آبان ۱۳۹۳

آلبوس دامبلدور


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۲۳ چهارشنبه ۲ بهمن ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۱۹:۵۶ سه شنبه ۱۶ دی ۱۳۹۳
از تو دورم دیگه!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 586
آفلاین
نقد پست همانند یک سفید اصیل بنویسید لیلی لونا پاتر

این نقد رو سه بار تا حالا نوشتم و هر دفعه هم به این نتیجه رسیدم که بازم تمام مطلب نیست، اجبارا باقی مسائل رو می ذاریم برای در خواست نقدهای بعدیت.

و خب بعد از این هم یه پست دیگه نوشتی که همونطور که می دونیم به نظرم قابل قبول بود. خب لیلی بیا ببینیم اون چرا قابل قبول نبود. خب..

لیلی وقتی که شروع می کنی به نوشتن یه پست تکی تمام داستان به عهده ی خودته، باید سوژه ی اصلی داشته باشی، سوژه ی فرعی، اوج و فرود داستان.

سوژه ی اصلی داستانت چیه؟ خب دعوای جیمز و لیلی! دخترم نمی گم که سوژه بده یا کمه یا به درد نمی خوره. مساله این نیست. ما توی جادوگران تاپیکهای تک پستی مختلفی داریم و هر کدوم مناسب یک نوع سوژه ی اصلی هستن.
به عنوان مثال: توی دنیای وارونه دنیای هری پاتر معمولا برعکسه، خوبا خوب نیستن و بدا بد نیستن و وقایع ترتیب مناسب ندارن.
توی در پایان باز می شوم داستانهایی راجع به سنگ زندگی مجدد یا داستانهایی راجع به مرگ و زندگی و اون لحظات آخر می نویسیم.
توی خاطرات یاران ققنوس به خاطره های محفلی ها می پردازیم و توی تاپیک همانند یک سفید اصیل بنویسید ما لازم داریم که سفید بودن و خوب بودن رو توی پستمون بستاییم. به خوب بودن ارزش بدیم یا خوب بودن های خودمون رو به عنوان یه محفلی به رخ دیگران بکشیم.

قبول دارم این اواخر پستهای زیادی داریم که شبیه به خاطرات یاران ققنوس شدن اما منظور نویسنده های همشون این بود که ما محفلی ها این طور با هم زندگی می کنیم. این طور صمیمانه و با محبت به همدیگه.. می خواستن بگن یه زندگی سفید اینه..

دقیقا مشکل اول و اصلی ما همینه. سوژه ت یه بخشی از زندگی محفلیانه بود ولی نه اون بخش سفید دوست داشتنیش! این پست برای تاپیک خاطرات کاملا مورد قبول بود ولی همانند یک سفید اصیل بنویسید فراتر از این حرفاست.

و خب مسائل دیگه ای هم هستن راجع به شیوه های نگارش و سبک نوشتن و سوژه های فرعی و فراز و فرود داستان که خب گفتم به نظرم گفتن همشون تو یک پست صحیح نیست و البته امکان پذیر هم نیست. بهتره که قدم به قدم پیش بریم.

برای جمع بندی توی این نقد:
برای پست های تکی سوژه ی اصلی رو حتی الامکان قوی و تاثیرگذار انتخاب کن که بتونی خواننده ت رو باهاش جذب کنی و تا آخر پستت بتونی با خودت همراهش کنی. و بعد از اون سوژه ی اصلیت رو با تاپیک مناسب هماهنگ کن. روش درست اینه که یه سوژه برای نوشتن به ذهنت می رسه و خب اون موقع باید ببینی کدوم تاپیک براش مناسبه و همونجا بفرستیش!

خیلی دلم می خواد راجع به باقی موارد هم توضیح بدم ولی لازمه که یه پست جدید بنویسی و یک مورد دیگرو توی اون بررسی کنیم!


نقد پست همانند یک سفید اصیل بنویسید فرد ویزلی


فرد!! همسن تر از دامبلدور برای روایت داستان پیدا نشد فرزندم!؟ به هر حال.. جالب بود اما راه بسیارست تا به یه نقطه ی مطلوب برسیم.

ببین.. پستت مثل این بود که یه قسمت از یه داستان بلندتر رو جدا کرده باشیم و حالا فقط همونو برای خوندن داریم. خب این یه پست تکی بود و همون طور که قبلا هم گفتم توضیح و توصیف تمام داستان به عهده ی خودته. پس اگه بخوای می تونی بیشتر راجع به سوژه ت بنویسی و ارتقاش بدی. پستت مختصر و مفید بود.

یه مساله ی مهم دیگه هم هست. فرد عزیزم.. دفعه ی پیش هم بهت گفتم، همانند یک سفید اصیل بنویسید یه تاپیک خاصه که همین بالا هم مفصلا راجع بهش برای لیلی توضیح دادم. اون پست قبلیت کاملا متناقض بود با شرایط تاپیک و این یکی تازه خنثی شده بود. از منفی رسیدیم به صفر! فرد ما توی این تاپیک لازم داریم که پست ها توی خطه ی مثبت معنایی باشن، نه صفر و نه منفی!

بازم مثل پست قبلیت نسبت به پستهای قبلترت پیشرفت داشتی و ظاهر پستت از نظر نگارشی خوب بود و به خاطر این ها بهت تبریک می گم. دفعه ی بعد به اصل داستانت بیشتر برس که سوژه ای قوی تر و بهتر داشته باشه


موفق باشید عزیزانم!


باید از چیزی کاست.. تا به چیزی افزود!تصویر کوچک شده







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۰-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.