هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل

حق موروثی یا حق الهی؟ مسئله این است!



بعد از این که لرد ولدمورت تصمیم به ترک سرزمین جادوگران به مدتی نامعلوم گرفت، ارتش تاریکی بر سر رهبری که هدایت مرگخواران را برعهده بگیرد، به تکاپو افتاده است!




سرخط خبرها


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





ضد حالات متحرک
پیام زده شده در: ۲۲:۴۶ سه شنبه ۷ مهر ۱۳۸۳
#14

هرمون گرنجر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۲:۰۸ دوشنبه ۲۲ تیر ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۹:۴۳ شنبه ۱۵ دی ۱۳۸۶
گروه:
کاربران عضو
پیام: 259
آفلاین
ای داد بر من ... بابا چرا هیچ کی روحیه طنز نداره ... یعنی تو جدا" فکر کردی آی کیو ی من این قضه پایینه بعدشم وینکی جان حرفی که به من زدی و به ایشونم بگو
وینکی: بارتی بد مستر ایز گوود بارتی بد . بد بارتی ... بارتی ولدمورت اصلا" نمیتوان بود ... ولدمورت همی بود سوژه ی بهتر ... تو هیچ نبود سوژه .... تو بود پارازیت ... همه جا پست بی خود زد ...مستر خوشش از تو نیامد ...


world has changed...I feel it in the water...I feel it in the earth...I smell it in the air... much that once was is lost... for none now live to remember it


Re: تولد تولد تولدت مبارم حاجی بیا شمع ها رو فوت کن
پیام زده شده در: ۲۲:۴۵ سه شنبه ۷ مهر ۱۳۸۳
#13

کالین کریوی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱:۳۵ چهارشنبه ۴ شهریور ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۱:۰۵ چهارشنبه ۴ اردیبهشت ۱۳۸۷
از لندن-یه عکاسی موگلی نزدیک کوچه دیاگون
گروه:
کاربران عضو
پیام: 704
آفلاین
صدای درررررررررررررررررر...............بوقققققققققققق
جمعیت:صل الا محمد هیشکی نبود بیامد...صل الا محمد هیشکی نبود بیامد...
حاجی وارد میشه:برادر کالین این برادر گراپی رو صدا کن
من:چشم حاجاقا
حاجی:خواهر پاتیناز حالا دیگه سر شکلاتی برادر گراپی رو واسه من میزاری تو کادو میاری
گراپی:الهم قالو بسیار مهم در آسلام:"الکسانی الکه حاجی را فی الاغفال من دشمنان الاسلام"
پاتیناز:
من:ولکن حاجی حالا بی خیال شو امشب شب تولدته
حاجی:باشد برادر کالین این دفعه به خاطر ضمانت شما!!!
همه:حاجی چه خوشگل شدی امشب
حاجی:
من:گروه خواهران عجیب وارد میشوند...
همه:

----------------------------
3 دقیقه بعد
---------------------------
تولد تولد تولدت مبارک ....مبارک مبارک تولدت مبارک...بیا شمعاتو فوت کن که هزار سال زنده باشی...

رودی:بابا یه چیز بزنین برقصیم....
.
------
2 دقیقه بعد
-----
بابا کرررررررررررم....دوست دارم...
همه:
برادر گراپی رو جو میگیره با جاسم میرن وسط با دو تا دستمال قرمز شوفری تو دستاشون
حاجی:آ ماشالله گراپی کوچولو...حاجی می دونست
تو خیلی با استعدادی پسرم
جمعیت:


هوووم امضاي آفتابه اي بسته!
[b][color=996600]
بينز نامه
بيا يا هم به ريش هم بخنديم...در سايتو واسه خنده ببنديم
بيا تا ريش ها ب


Re: یوهووووووووووووووووو بریزید و مفت بخورید اما اسراف نگردانید
پیام زده شده در: ۲۲:۳۰ سه شنبه ۷ مهر ۱۳۸۳
#12

تام ریدل


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۵۲ سه شنبه ۷ مهر ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۷:۳۹ یکشنبه ۹ بهمن ۱۳۸۴
از خانه ریدل ها
گروه:
کاربران عضو
پیام: 312
آفلاین
هرمیون از داستانهای قشنگت ممنونم ولی دیگر لرد عوض شده است! لرد قدیمی را فراموش کنید!


[b][size=medium]اولین جادوگر در تمامی دوران ها که توانسØ


یوهووووووووووووووووو بریزید و مفت بخورید اما اسراف نگردانید
پیام زده شده در: ۲۲:۲۰ سه شنبه ۷ مهر ۱۳۸۳
#11

هرمون گرنجر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۲:۰۸ دوشنبه ۲۲ تیر ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۹:۴۳ شنبه ۱۵ دی ۱۳۸۶
گروه:
کاربران عضو
پیام: 259
آفلاین
در همین لحظه هرمیون و همه وارد میشوند ...
هرمیون: هیییییییییییییییی بوق بوق بوق بوق تولد... تولد ... تولدت مبارک ... -آهنگ عوض میشه -
همه : دارکی جون دوست داریم دارکی جون دوست داریم ...

دارکی : بانوی مکرمه روسریت را بکش جلو عفت عمومی را ...
همه: بوق بوق بوق بوق ...
دارکی : حالا این کیک تولد کجاست ؟
سوروس میپره رو دارکی : کو کو غذا
کینگ که در تاریکی مستتر بود : اهم اهم...
همه : آمبریج ؟وای
کینگ : نه بابا خودم میگم کینگی شکم پیدا میشه -- بعد دکمه ی چراغ قوه ایی را که زیر رداش قایم کرده بود میزنه .
همه: اما این که تقلب بود !!!!

لسترنج : خوب همه که جمع اند و ... دیگه وقتشه که کیکو بیاریم
سوروس : کیک کیک آخ جون کیک ...

یکی از اون پشتا : حالا هاجی چند ثالتون میشه به صلامتی ؟
حاجی : والا .. 97684156 قرن
حاجی کیک را میبره و کالین هم چیک چیک از حاجی در حالت های مختلف عکس میگیره ..
گیلدی : از من هم عکس بگیر ...
کالین : نمیشه .. تولد حاجیه
گیلدی : حداقل بذار امضاشون کنم ...
کالین : نمیشه ای دغلباز و ای نابکار منافق ... همی نمیتوانم همی توانستن ...
چلیک
بلا درو میکوبه میاد تو...
گیلدی : مرسی ازم عکس گرفتی
کالین : من عکس نگرفتم
گیلدی : دروغ نگو خودم شنیدم گفت چلیک
کالین : به جان چو من عکس نگرفتم ...

بلا : هوووم حالا دیگه بدون من تولد میگیرید ..
هرمیون : به سلللام بلا ... کیک میخواهی ؟
هری داره چپ چپ نگاه میکنه
هرمیون : پس بگیر که اومد یک تیکه از کیک را میذاره تو قاشق (به حال منجنیق ) پرت میکنه طرف بلا ..
بلا جاخالی میده ... کیک میخوره تو صورت ولدی
ولدی : ای بلای خائن ... خیانتکار ای نابکار یزید شمر .. بی معرفت ... حالا دیگه به علی اصغرم آب نمیدی با کیک میزنی تو صورت حسین ؟ ای دشمن بعثی ..
همه :
لوسیوس : آخرین حرف لرد بعد از کشته شدن توسط شمر این بود که سایت رفت .. من دیگه عمرا" بیام سایت ...

همه : آر سیک
استار :بابا لوسیوس دو تا بخش داره ... بخش اول : لوس بخش دوم هم برای تاکید میاد ...
خونی : هییییییییی خارج از چارچوب نرید ...
هری : کلی نگو
دارک : بسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسه دیگه مثلا" تولد اومدیما ...
هرمیون : بلا بلا ... اینجا رو ...
شپلخ : کیک میخوره تو صورت بلا
بلا : دختره ی مووزوزوی گند زاده ی ....
شپلخ : کرام محکم میزنه تو گوش بلا ...
بلا :
ویکتور : دیگه راجع به هر - می - اونی اینجوری حرف نزن... و بعد دوباره غیب میشه ..


world has changed...I feel it in the water...I feel it in the earth...I smell it in the air... much that once was is lost... for none now live to remember it


Re: تولد تولد تولدت مبارم حاجی بیا شمع ها رو فوت کن
پیام زده شده در: ۲۰:۱۱ سه شنبه ۷ مهر ۱۳۸۳
#10

تام ریدل


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۵۲ سه شنبه ۷ مهر ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۷:۳۹ یکشنبه ۹ بهمن ۱۳۸۴
از خانه ریدل ها
گروه:
کاربران عضو
پیام: 312
آفلاین
بابا یه گیلدی انقدر ترس داره؟
گیلدی بیا!

گیلدی میپره طرفه من!
نههههههههههههههههههههه!!!!!

کمککککککککککک! اما نه کار از کار گذشته! گیلدی تمومه دندونارو در آورد!


[b][size=medium]اولین جادوگر در تمامی دوران ها که توانسØ


Re: تولد تولد تولدت مبارم حاجی بیا شمع ها رو فوت کن
پیام زده شده در: ۲۰:۰۷ سه شنبه ۷ مهر ۱۳۸۳
#9

ایلیدان


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۱۱ شنبه ۱۰ بهمن ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۹:۱۱ پنجشنبه ۵ شهریور ۱۳۸۸
گروه:
کاربران عضو
پیام: 375
آفلاین
پاتیناز : دستم به دامنت من از دست این گیلیدی بی ناموس نجات بده
رودی : خواهر شما این شلوارم رو در اوردی یه کم شلتر بگیری هم خوبه بیا پشت من نه یعنی همون عقب ها خود ساپورتت میکنم
پاتیناز : :bigkiss:
رودی : نفسم جا امد ای مردک مگر خود ناموس نیستی
اکسپرنوتنفسیوس(دویست اهم تنفس به بدنش وارد شد )
پاتیناز :
رودی :
پاتیناز : خواهر تقاضای مرا جواب نداید ایا حاضرید با من به جشن بیاید


مانده از شب هاي دورادور، بر مسير خامش جنگل، سنگينچيني از اجاقي


Re: تولد تولد تولدت مبارم حاجی بیا شمع ها رو فوت کن
پیام زده شده در: ۲۰:۰۱ سه شنبه ۷ مهر ۱۳۸۳
#8

پیتر پتی‌گروold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۲۲ جمعه ۳۰ مرداد ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۳:۱۹ چهارشنبه ۵ مرداد ۱۳۸۴
از هر ماه یک جا هستم
گروه:
کاربران عضو
پیام: 32
آفلاین
به به تولدتون مبارك حاجي و در ضمن وماظب خودتونم باشيد گيلدي اينجاست(خطر حمله از پشت سر و گرفتن تنفس مصنوعي)



Re: تولد تولد تولدت مبارم حاجی بیا شمع ها رو فوت کن
پیام زده شده در: ۱۹:۳۳ سه شنبه ۷ مهر ۱۳۸۳
#7

تام ریدل


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۵۲ سه شنبه ۷ مهر ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۷:۳۹ یکشنبه ۹ بهمن ۱۳۸۴
از خانه ریدل ها
گروه:
کاربران عضو
پیام: 312
آفلاین
پاتیناز اینجا همه در خطر هستند! تا زمانی که گیلدی هست همه در خطر هستند!

گیلدی چه خوش تیپ شدی!!!!!

به هر حال تولد من هم 22 روز پیش بود!

حاجی تولدت مبارک


[b][size=medium]اولین جادوگر در تمامی دوران ها که توانسØ


Re: تولد تولد تولدت مبارم حاجی بیا شمع ها رو فوت کن
پیام زده شده در: ۱۹:۳۱ سه شنبه ۷ مهر ۱۳۸۳
#6

پاتيناز


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۱:۳۵ چهارشنبه ۱ مهر ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۰:۲۶ چهارشنبه ۸ آذر ۱۳۸۵
گروه:
کاربران عضو
پیام: 12
آفلاین
پاتي كه تنها خانم مجلسه دنبال يه تيكه ريش مي گرده تا خودشو مستور كرده ودر امان بمونه ودر حالي كه از فرشا پشم مي كشيد بيرون چشمش به تنها ريش طلايي مجلس ميفته

ناگهان جرقه اي تو ذهنش ميزنه پاتي:اهم اهم

لسترنج : اااااااااااااااا چه زيبارويي سلام خواهر همي به تابلو توجه مي نموديد اينجا بسي خطرناك مي باشد

پاتي:من از شما نظر نخواستم در خروجي رو چرا كلوم كردن نميدمو مگه نمي بيني حساسه داره گريه مي كنه

نميد :اااااااااااااااااااا من هلي لو مي خوام


عضو ارتش سياه
garbage in garbage out
پاتي خواهر مهربون نميد سرور


Re: تولد تولد تولدت مبارم حاجی بیا شمع ها رو فوت کن
پیام زده شده در: ۱۹:۰۷ سه شنبه ۷ مهر ۱۳۸۳
#5

ایلیدان


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۱۱ شنبه ۱۰ بهمن ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۱۹:۱۱ پنجشنبه ۵ شهریور ۱۳۸۸
گروه:
کاربران عضو
پیام: 375
آفلاین
حاجی : ممنون خواهر پاتيناز همی خوشبت شدم که شما به من تبریک گفتید ولی یه کم خشن نگفتید
پاتيناز : نه خیلی خوب گفتم از سرت هم زیاد بود
حاجی : خیلی ممنون ...! کادو تونو بدید
حاجی خیلی حریصانه کادو رو باز میکنه
حاجی : ماااااااااااااااااااااااااااااا
پاتيناز :
حاجی : ک .. کل .. کله گراپی چرا اوردی ماااااااااااااااااااااااااا
همراه دارید ؟؟
پاتيناز : اره خواهرم نمید
نمید :
حاجی : چی شد خواهر نمید
نمید : پاتر منو میزنه
پاتر : بونگا بونگا

کارگردان : کاد نه کات این نقش برای تو نیست پاتر اضافی هستی بیرون
پاتر : منم میخوام
کارگردان : گو اوی
پاتر :
جاجی : به جز خواهر تان برای جشن شب همراهی اوردید
پاتيناز :
حاجی : بیارید شب خوش بگذره
پاتيناز : کسی نیست
رودی : خواهر من را به همراهی (غلامی ) خود قبول میکنید
پاتیناز : باید یه کم فکر کنم


مانده از شب هاي دورادور، بر مسير خامش جنگل، سنگينچيني از اجاقي







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.