هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۲۳:۰۵ سه شنبه ۴ آذر ۱۳۹۳

آگوستوس راک وود old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۱۶ چهارشنبه ۲۶ شهریور ۱۳۹۳
آخرین ورود:
۲۱:۲۵ جمعه ۲۲ بهمن ۱۴۰۰
از زیر سایه ارباب .... ( سایشون جهان گستره خوو ...)
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 118
آفلاین
درود سرورم
بعد از سه روز غیبت و دیدار از نصف جهان، با پستی چنین به خدمت همایونی رسیدیم... باشد که مورد پسند حضرت لرد قرار گیرد نقطه!


آخرين فرصت ماست ....




پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۰:۲۹ سه شنبه ۴ آذر ۱۳۹۳

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۱:۱۳:۲۵ پنجشنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۳
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6961
آفلاین
بررسی پست شماره 114 برج وحشت، مورگانا لی فای:


نقل قول:
شنیدن چنین جوابی برای بلا چندان هم دور از انتظار نبود، اما اگر او تصمیم می گرفت با خود صادق باشد، به این نتیجه می رسید که واقعا نمیداند چه نوع سوالی را میتوان برای لرد سیاه مطرح کرد! آنهم به نحوی که هم خودش پس از طرح سوال زنده و تا حد امکان، سالم بماند و هم سوال پرسیده شده، هدف ابوالهول را تامین کند!

شروع خیلی خوبی بود. گاهی لازمه یه جمع بندی برای خواننده انجام بدیم. جمع بندی خلاصه نیست. اینه که ماجرا و ادامه مسیر رو در حد کمی برای خواننده روشن کنیم. همین توضیح رو شما می تونستین با دو سه دیالوگ هم بدین...ولی ارزششو نداشت! کار شما بهتر بود که مستقیم توضیح دادین. توضیحات هم منطقی و خوب بود.


نقل قول:
شاید اگر در موقعیتی، غیر از وضع فعلیشان قرار داشتند، لرد سیاه با الفاظ همایونی و دانا مابانه اش، صحنه های مفرحی را برای مرگخوارانی که دل خوشی از بلا نداشتند، خلق میکرد ! اما در حال حاضر اولویت هردوی آنها، خلاص شدن از شر این ابوالهول (نتربوق!) بود.

جمله هاتون در این پست خیلی بهترن. روشن و واضح و رسا! واضح بودن توضیحات خیلی مهمه. این توضیحات نباید خواننده رو از موضوع جدا کنه. نباید کش دار و خسته کننده باشه. خوشبختانه در این پست توضیحاتتون شرایط لازم رو دارن! یکی از کارهای جالبی که انجام دادین اینه که احتمالات رو هم در نظر گرفتین و بهشون اشاره کردین. مثلا این که لرد اگه تو فلان موقعیت بود فلان کارو می کرد. یا بلا خواست فلان سوالو بکنه ولی به دلیل خاصی منصرف شد. فقط مواظب باشین این مواردی که بهشون اشاره می کنین سوژه های قوی و سنگینی نباشن. یعنی خواننده با خوندنش فکر نکنه که "حیف شد! کاش اینجوری از روی این سوژه رد نشده بود.".


نقل قول:
- ما کم داشته باشیم؟ ما هیچ چیز کم نداریم بلا ! نجینی شامت.... نجینی؟ نجیـــنی؟

دیالوگ خوبی بود. تکرار جمله های معروف کتاب و استفاده از اونا در موقعیت های مناسب معمولا تاثیر خوب و مثبتی داره. چون خواننده با این جمله ها آشناست. کلا دیالوگ های لرد خوب و مناسب بودن. هم به اندازه کافی طنز داشتن و هم با شخصیت لرد در تضاد نبودن.

نقل قول:
حتی خود بلا از سوالش جا خورد! همچنان که لرد با چشم های گرد شده، جوری به او خیره شد که انگار مرلین نکرده از ارباب پرسیده باشد مطمئن است ارباب است یا خیر!

این شکلک الان مال کیه؟ احساسات کی رو می رسونه؟
احساسات شما رو...نویسنده رو! و این معمولا چیزی نیست که خواننده بخواد بدونه! بهتره شکلک ها رو به دیالوگ های شخصیت هاتون اختصاص بدین.


پست شما ساده بود. سعی نکردین مسیر رو تغییر بدین. سعی نکردین حرکت خاص و مهمی انجام بدین. کارتون درست بود. در این قسمت سوژه باید مستقیم پیش می رفت. با سوالی که از لرد پرسیدین و بی جوابش گذاشتین سوژه خوبی به نفر بعدی دادین.


خوب بود.

موفق باشید.




پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۲۱:۴۷ دوشنبه ۳ آذر ۱۳۹۳

مورگانا لی فای old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۳۲ سه شنبه ۲۵ شهریور ۱۳۹۳
آخرین ورود:
۷:۵۵ شنبه ۱۵ اسفند ۱۳۹۴
از من دور شو جادوگر!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 403
آفلاین
اربابا خونده بودم حواسم بود. قصد مزاح داشتم
در واقع منظورم این بود که پستی با تاریخی بعد از اون پست برای نقد نداده باشم
وگرنه من همه نقد هایی که شما می نویسید رو میخونم .
سرورم
میشه مرحمت فرموده این موجود را نقد و بررسی بفرمایید؟
ابوالهولی است بسی رو مخ!


تصویر کوچک شده



?How long will you have me in your memory
Always



Перерыв сердца людей. Осколки может сделать вас ударить ...
Кинжал в сердце иногда ... иногда ... иногда горло вашим отношениям веревки!
Святые люди ... черные или белые ... не сломать чью-то сердце.


پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۱۷:۲۸ شنبه ۱ آذر ۱۳۹۳

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۱:۱۳:۲۵ پنجشنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۳
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6961
آفلاین
1- بررسی پست های خانه ریدل! بررسی پست های خانه ریدل! بررسی پست های خانه ریدل!

فقط پست های خانه ریدل اینجا نقد می شن. اگه مرگخوار باشید نقد پست های انجمن های غیر از خانه ریدل رو می تونیناینجا در خواست کنین.

2-لینک تاپیک رو ندین لطفا. لینک پست رو بدین. رو شماره پست کلیک کنین...لینک صفحه جدید همون لینک پست شماست.

3-نقل قول:
نقد نشده قبلا؟

اینقدر با دقت نقدا رو می خونین که نمی دونین این پست قبلا نقد شده یا نه؟!




پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۱۸:۴۶ جمعه ۳۰ آبان ۱۳۹۳

مورگانا لی فای old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۳۲ سه شنبه ۲۵ شهریور ۱۳۹۳
آخرین ورود:
۷:۵۵ شنبه ۱۵ اسفند ۱۳۹۴
از من دور شو جادوگر!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 403
آفلاین
اربابا من به الزایمر زودرس مبتلا شدم آیا؟
این بیچاره قابلیت نقد شدن داره ایا؟ نقد نشده قبلا؟ میشه نقد بشه اصن؟
من ؟ نقد ؟ شیب؟ بام؟
کووووومک!!!


تصویر کوچک شده



?How long will you have me in your memory
Always



Перерыв сердца людей. Осколки может сделать вас ударить ...
Кинжал в сердце иногда ... иногда ... иногда горло вашим отношениям веревки!
Святые люди ... черные или белые ... не сломать чью-то сердце.


پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۱۶:۳۱ جمعه ۳۰ آبان ۱۳۹۳

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۱:۱۳:۲۵ پنجشنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۳
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6961
آفلاین
بررسی پست شماره 146 فرهنگستان ریدل، کرنلیوس آگریپا:


نقل قول:
- خوب پس همه موافقن؟ حالا که همه با این طرح ما موافقن مسابقات آداب زندگی‌ مرگخوارانه را به طور رسمی‌ اعلام می‌کنیم! طی روز‌های آینده ما از تک تک شما‌ها امتحان خواهیم گرفت...نپرسین چجوری! هرجور دلمون بخواد اینکارو می‌کنیم.

جمله اول مناسب این شخصیتت نیست. همین یه جمله کوتاه می تونه تاثیر کل دیالوگتونو از بین ببره. موافقت مرگخوارا اصولا نباید برای لرد مهم باشه.


نقل قول:
جیغ بنفشی کشید و به سمت دختر آبی‌ پوش حمله ور شد و صحنه به گیس کشی‌ و جیغ کشی‌ و چنگ زدن تبدیل شد.
- آخه پیرزن تازه به دوران رسیده! کی‌ به تو گفت بیای این وسط فضیلت در کنی‌؟ من همین الان تورو میکشم! آخه آبی‌ هم شد رنگ؟

صحنه حمله بلا به روونا و اعتراضش به رنگ آبی جالب بود. با توجه به شخصیت عجیب و غریب بلا سر زدن چنین حرکاتی ازش بعید نیست.برای همینه که این صحنه از بلا قابل قبوله.


نقل قول:
و خلاصه حرفایی که اینجا اصلا گفتنش خوبیت نداره . مرگخوار‌های مذکر که محو تماشا دعوای این دو عفریت...اهم بانوی محترم شده بودن، اصلا به فکر جدا کردنشون نبودن. برعکس این کار چند نفر از مرگخوار‌ها این دو خروس جنگی...اهم بانو را دوره کرده بودن و هرکدوم طرفداری یکی‌ را انجام میدن. توی یه گوشه از اتاق لودو داشت شرط بندی‌های مرگخوار‌های متعدد رو یاداشت میکرد و خودش یه دسته اسکناس دستش بود که میشمرد. از اون طرف رودولف که تمام این مدت پشت در وایساده بود، با شنیدن جیغ و داد اهم... بانوان متوجه شده بود که اتفاق خاصی‌ در حال وقوعه،

خیلی به عنوان نویسنده وارد متن شدین. اون جمله اول و این " اهم" های وسط پاراگراف. اینا کمتر پیش میاد که کیفیت نوشته شما رو بالا ببره. اگه بی جا استفاده بشن تمرکز خواننده رو به هم می زنن و ممکنه تاثیر منفی روی طنز نوشته تون بذارن.
جمله اول از نظر طنز خوب بود. برای همین اگه فقط اونو بکار می بردین ایرادی گرفته نمی شد. قسمت مربوط به شرط بندی لودو عالی بود. همینطور رودولفی که پشت در بود. شما به شخصیت ها توجه و از سوژه هاشون به خوبی استفاده می کنین.


این سوژه کمی ضعیف شده ولی این ضعف ربطی به پست شما نداره. قبل از پست شما ضعیف شده بود و شما هم اجبارا همون روند رو ادامه دادین. این جریان امتحان گرفتن زیاد با شخصیت لرد جور در نمیاد! مگه اینکه یه تغییری در سوژه ایجاد بشه.

می تونستین کمی بیشتر وارد سوژه بشین و تکلیف امتحان رو کمی روشن تر کنین. همونطور که در پست های قبلی دیدیم لرد هم بویی از فرهنگ نبرده! برای همین نمی تونه داور جالبی برای مسابقه و امتحان باشه. توجه داشته باشین که می تونه باشه...ولی جالب نمی شه. ما به دنبال مسیر های جالب تر هستیم. گذشته از این سوژه های مسیری که در اون لرد و مرگخوارا بی فرهنگ باشن بیشتره. برای همین سعی نکنین کسی رو با فرهنگ جلوه بدین که مشکلات حل نشن! حل نشدن مشکلات به نفع ماست!
بهترین نکته پست شما استفاده از سوژه های سایت بود. این موردیه که برای هر خواننده ای سرگرم کننده اس و می تونه خیلی از اشکالاتتونو جبران کنه. وقتی این کارو انجام می دین زیاد مهم نیست سوژه داره به کدوم طرف می ره. چون خواننده با خوندن همون نکته ها به اندازه کافی سرگرم می شه.


موفق باشید.




پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۱۲:۲۷ پنجشنبه ۲۹ آبان ۱۳۹۳

کرنلیوس آگریپاold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۰۹ یکشنبه ۲۸ مرداد ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۳:۰۱ یکشنبه ۳ آبان ۱۳۹۴
گروه:
کاربران عضو
پیام: 57
آفلاین
سلام بر لرد تاریکی اگر این پست مارو نقد کنین متشکّر میشیم




ارزشی بی‌ بکارت


تصویر کوچک شده


پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۲۰:۵۴ چهارشنبه ۲۸ آبان ۱۳۹۳

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۱:۱۳:۲۵ پنجشنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۳
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6961
آفلاین
بررسی پست شماره 145 فرهنگستان ریدل، روونا راونکلاو:


نقل قول:
همه نگاه ها متوجه لرد شد.چند ثانیه تا لود شدن همه مرگخوار ها طول کشید و همان چند ثانیه برای روونا کافی بود تا خود را به داخل سوژه پرتاب کند.دستی بر موهای سیاهش بکشد و آرام در کنار مابقی مرگخواران بایستد.

ورود بسیار با مزه ای داشتین. مخصوصا قسمتی که دستی به موهاش می کشه و اونا رو مرتب می کنه. صحنه رو به خوبی می شه تصور کرد. چون به موهای سیاه اشاره کردین در این مورد توضیح می دم. آواتار بخش مهمی از شخصیت ماست. بعد از یه مدتی دیگران به آواتار شما عادت می کنن. با دیدنش احساس خاصی پیدا می کنن.یه جورایی جزئی از شخصیتتون می شه. برای همین بهتره زیاد عوض نشه. ولی اگه دوست دارین عوض کنین هم اشکالی نداره. فقط مثلا دقت کنین که مثلا موهاش همیشه سیاه باشه! چون این مورد رو وارد رولاتون کردین.


نقل قول:
-داشتیم می گفتیم!از نظر ما همه شما به یک اندازه صلاحیت انتخاب شدن دارید.تقریبا هیچی!

لردتون بسیار بی منطق و مغرور و لجباز و بی رحمه! یعنی همونطور که باید باشه. اون " تقریبا هیچی" که فونتش با بقیه جمله تون فرق می کنه تغییر لحن و تاکید لرد رو در اون قسمت به خوبی نوشن داده. می تونستین این کارو انجام ندین و راحت و ساده بنویسین...ولی همین زحمت کوچیکی که کشیدین و شکل اون قسمت رو عوض کردین حال و هوای جمله تونو عوض کرده.


نقل قول:
صدای لرد مجددا در خانه پیچید:
-بنابراین ده،بیست،سی،چهل می کنیم!

این اصولا دیالوگ غیر قابل قبولی برای لرده. ولی وقتی در جای درستی نوشته بشه تبدیل به طنز می شه. شما هم در جای درستی ازش استفاده کردین. شکل طنزی که برای لرد بکار بردین خیلی خوبه. نامحسوس...مخفیانه...و سیاه! این مهارت ظریفیه که خوشبختانه شما دارین.


نقل قول:
همه نگاه های متعجب،به سوی لرد برگشت.اکنون نوبت بانو روونا بود،که خودی نشان دهد:
-سرورم!من تصمیم دارم یکی از ایده های شما رو بیان کنم!اشکالی که نداره؟

روونا خیلی خوب شروع کرد و ظاهرا از همین الان می دونه با لرد چطوری باید رفتار کنه و حرف بزنه. حرفایی رو که تو چت باکس به مالسیبر زدین خوندم. درباره درست کردن و پرورش شخصیت. کاملا درست بودن. هر شخصیتی باید ویژگی های خاصی داشته باشه و با همون ویژگی ها شناخته بشه. چیزی که باید بهش دقت کنیم اینه که شخصیت های کامل و بی نقص به درد ایفای نقش نمی خورن. جالب و جذاب نمی شن. مثلا یه ساحره زیبا و جذاب و باهوش و قوی...کسی که هیچ نقصی نداره. این شخصیت نکته خاصی برای نوشتن نداره. نمی شه طنزش کرد. بعد از یه مدتی برای خود نویسنده هم مشکل ایجاد می کنه. برای همینه که شخصیت هایی مثل مورفین معتاد؛ آشای مارمولک؛ هکتور بی استعداد؛ سیوروس بد اخلاق؛ دابی و وینکی جن موفق تر و جالب تر از آب در میان. در کنار این موضوع شخصیت رو باید طوری شکل بدین که برای خودتون دوست داشتنی باشه. ازش خسته نشین. این نکته مشخصه که روونا باید باهوش باشه!


نقل قول:
لرد با اخم کمرنگی به روونا نگاه کرد:
-ما شما را به سوژه دعوت کرده بودیم؟در حالی که اندازه نوه نجینی هستید؟

سوال لرد جالب بود...ولی به نظر من بهتر بود سوال دوم مطرح نمی شد. همین که لرد و روونا درباره حضور بی دلیل و ناگهانی روونا بحث می کردن به اندازه کافی جالب بود. ولی بحث "اندازه نوه نجینی بودن" کمی مبهم بود.


شخصیت هاتون فوق العاده هستن. بلاتریکس یه جمله کوتاه می گه و با همون جمله کوتاه بلاتریکس بودنش رو نشون می ده:
نقل قول:
صدای اعتراض آمیز بلاتریکس بلند شد:
-یعنی من و تو بدون هیچ فرقی با هم رقابت کنیم؟



ایده امتحان گرفتن ایده خوبی برای ادامه سوژه بود. سوژه رو خوب پیش بردین. طنزتون ملایم و دوست داشتنیه. شخصیت هاتون محکم و قدرتمند هستن. تنها بخش اضافه پست شما همون یکی دو دیالوگ مربوط به نوه نجینیه که اگه نبود بهتر می شد.

خوب بود.


موفق باشید.




پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۱۶:۴۱ چهارشنبه ۲۸ آبان ۱۳۹۳

روونا ریونکلاو


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۲۳ دوشنبه ۱۹ آبان ۱۳۹۳
آخرین ورود:
۱۹:۴۲ یکشنبه ۷ بهمن ۱۳۹۷
از این شهر میرم..:)
گروه:
کاربران عضو
پیام: 336
آفلاین
سلام!درخواست نقد یه بنده مورگانایی رو داشتیم!



پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۲۱:۴۲ دوشنبه ۲۶ آبان ۱۳۹۳

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۱:۱۳:۲۵ پنجشنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۳
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6961
آفلاین
بارتی...می بینیم که سرو وضع آواتارتونو مرتب کردین!

چه لینک کوتاهی!
ولی ما هیچ زنگ زدگی ای در نوشته شما مشاهده نکردیم!

بررسی پست شماره 343 زندگی به سبک سیاه، بارتی کراوچ:


نقل قول:
دودی سیاه رنگ از پشت سر اژدها شروع به منتشر شدن کرد، اژدها نعره ای بلند کشید و در حالی که به دور خود میچرخید شروع به سقوط به سمت جمعیت کرد. مرگخوارها و محفلی ها همه جیغ کشان متفرق و تا حد امکان از مسیر سقوط اژدها دور شدند به جز وینکی که همچنان با مسلسش به سمت اژدها شلیک میکرد!!

پست قبلی در قسمت هیجان انگیزی تموم شده...صحنه حمله اژدها و وحشت ملت!
ولی در کنار این صحنه جالب یه مشکلی وجود داشت و اونم این بود که سوژه اصلی در حال فراموش شدن بود. و اینم چیزی نیست که هدف ما باشه! در چنین موقعیتی برای باز کردن گره ماجرا احتیاج به کمی تجربه و مهارت داریم. اینجا نباید هیجان ماجرا رو از بین برد. همونطور که شما از بین نبردین. صحنه حمله اژدها رو به شکل جالبی توصیف کردین. بدون اینکه ذره ای از جذابیت و هیجانش کم بشه. صحنه ای که همه فرار کردن ولی وینکی همچنان در حال شلیکه صحنه خیلی جالبی بود. ولی در کنار حفظ هیجان باید تا جدی که ممکنه سوژه رو اصلاح کرد! و این کار خیلی مفید دیگه ایه که شما انجام دادین. شما از همین سقوط اژدها برای برگردوندن داستان به مسیر اصلیش استفاده کردین:
نقل قول:
لرد ولدمورت که از همه اتفاقاتی که گذشته بود آگاه بود ناگهان بوسیله تلپاتی مخصوصش با اسنیپ ارتباط برقرار کرد:
-سیوروس...از فرصت استفاده کن، چند نفر از اون بی مصرف ها رو جمع کن تا محفلی ها حواسشون پرته گیلبرتو بگیر و برام بیار... راکوود و کراب روبروتن پشت یه تخته سنگ پناه گرفتن.

کار اولتون خوب بود...ولی این یکی عالی بود.


در سوژه های طنز زیاد دنبال جملات ادبی نیستیم. مثلا "شروع به سقوط به سمت جمعیت کرد" جمله درستی به نظر نمی رسه. چون سقوط کردن یه کار غیر ارادیه و از "شروع کرد" برای کارهای ارادی استفاده می کنیم. برای همین شاید ترکیبشون درست نباشه. ولی همونطور که گفتم برای توصیف یه صحنه طنز دنبال جمله ها و اصطلاح های صد در صد درست و ادبی نیستیم. همین که منظورتونو درست به خواننده برسونین و طرز نگارشتون خوندن و فهمیدن ماجرا رو براش سخت نکنه کافیه.


نقل قول:
اسنیپ در حال که ردای خود را میتکاند به زمین شطرنج از هم پاشیده و اژدهایی که کنار آن نقش زمین شده بود نگاه کرد و سپس شانه اش را بالا انداخت و با خود گفت:
-حداقل دیگه لازم نیست مهره های وزیرشو از بین ببرم

دیالوگ اسنیپ کاملا متناسب با شخصیتی بود که ازش شناختیم. شکلکش هم همینطور. شخصیت های شما کار خاص و فوق العاده ای انجام ندادن. ولی تو همین فرصت کمی که داشتن خودشونو به بهترین شکل ممکن نشون دادن. توصیف شخصیت های قدرتمند مهارتیه که سخت کسب می شه. منظورم از این قدرتمند بودن واضح بودن ویژگی ها و شخصیت هاشونه. لودوی شما لودوئه! کراب شما کرابه. حتی وقتی که دارن یه جمله ساده رو بیان می کنن. این خیلی مهمه که شخصیت ها بتونن خودشونو نشون بدن. ولی این موضوع در مورد شما اهمیت بیشتری پیدا می کنه. با ارزش تر می شه. چون شما قبلا عضو سایت بودین و الان بعد از مدتی دوباره برگشتین. اینکه به این سرعت شخصیت ها رو شناختین و ازشون استفاده کردین واقعا باارزش بود.


نقل قول:
این صدای نیمه چپ لودو بود که پخش بر زمین زیرپای آنها افتاده بود، اسنیپ با بدبینی پرسید:
-تو از کجا میدونی اینو اونوقت؟؟

اشک در چشم لودو حلقه زد و پاسخ داد:
-چون نیمه راستمم باهاش اون زیر گیر کرده. تو رو مرلین سریعتر برو دارم له میشم

استفاده از سوژه های پست های قبلی یه جور احترام به کار گروهیه. ولی اینکه از این سوژه ها چطور استفاده کنیم و این استفاده چقدر در نوشته ما موثر باشه بر می گرده به استعداد و مهارت ما.
طنزی که برای نیمه چپ و راست لودو بکار بردین و با استفاده از همون طنز به سوژه هم جهت دادین خیلی ظریف و دلنشین بود. شما تلاش خاصی برای خندوندن خواننده ندارین. شاید همین باعث شده طنزتون ساده و دوست داشتنی از آب در بیاد. سوژه رو به مسیر اصلیش برگردوندین و در حین انجام این کارا یه پست سرگرم کننده زدین. پست شما گذشته از خوب بودن، بسیار مفید بود!


موفق باشید.

__________________________

بررسی پست شماره 143 فرهنگستان ریدل، مورگانا لی فای:


نقل قول:
مورگانا از انفجار خشم چند دقیقه قبلش که بلاخره با نام لرد خاتمه یافته بود، تا همین لحظه که همه در آن بودند، همچون سایه ای سکوت کرده و تنها کارش این بود که شیطان کوچکی را در آغوش بگیرد.

این جمله های طولانی و پیچ در پیچ رو تازگیا زیاد می بینم...نمی دونم دلیلش چیه. ولی کمتر پیش میاد که همچین جمله ای رو بشه راحت و بدون اشکال تا آخر خوند! وسط جمله مغهومش گم می شه! اینجا درباره یه داستان ادبی حرف نمی زنیم. اگه یه متن سنگین نوشته بودین نوشتن جمله های سنگین و طولانی اشکالی نداشت. ولی در رول شما جمله ها بهتره کوتاه تر و ساده تر باشن.


نقل قول:
- اصلا چه نیازی هست که این همه آدم اینجا باشن، وقتی قراره مجوز بگیریم؟

نیازی نیست!
و همین نبودن نیازه که سوژه های طنز رو برای ما ایجاد می کنه...اگه این شرایط رو تغییر بدیم همه اون سوژه ها از دست می رن!
خیلی از نویسنده ها وسط سوژه فراموش می کنن که قراره چیکار کنن و هدف چیه. یهو شروع می کنن به حل کردن مشکلات! در حالی که این فقظ ظاهرا مشکلات رو حل می کنه. برای ادامه سوژه با مشکلات بزرگتری مواجه می شیم.ایده مهمونی بد نبود...ولی همین سوژه ای که داشت پیش می رفت به مراتب بهتر بود.جای کار زیادی داشت.این ایده رو می شد اجرا کرد...ولی وقتی که از تمام سوژه های اصلی و فرعی بی فرهنگ بودن مرگخوارا استفاده شده بود. نه الان که خیلی برای تغییر سوژه زود بود.
فراموش نکنین که ما نمی خواییم که همه چی خوب پیش بره. نمی خواییم مشکلات به سادگی حل بشن. برای مهمونی و انتخاب اعضا هم می شه مشکلاتی ایجاد کرد ولی به اندازه سوژه قبلی جای کار نداره.


اصطلاح فشن خوار اصطلاح بسیار جالبی بود. این حتی می تونه یه سوژه جدید باشه. مرگخوارا جایی به اسم فشن خوار تاسیس کنن و فرهنگ خودشونو آموزش بدن!


نقل قول:
- به زودی برای تولد دخترمان جشنی برگذار میشه. حالا کنار بایستید تا ما بتونیم انتخاب کنیم.

ایده جشن و جشن تولد خیلی تکراریه. و معمولا هم روند جالبی نداره. ولی این بار یه فرقی با قبل داره و اونم اینه که مرگخوارا قراره فرهنگ خودشونو نشون بدن! یعنی هنوز جای امیدواری داره!


نقل قول:
وچرخید تا روی کرسی مخصوصش بنشیند و مرگخواران را برای لحظاتی آزاد بگذارد، تا با فرمت به یکدیگر خیره شده و در اعماق افکارشان، مورگانا را که با آرامش کنار یک ستون از گل رز ایستاده بود، نفرین کنند.

صحنه در عین توصیف جدی تون با مزه بود! این "گل رز" برای مورگانا سوژه خوبیه... ولی اگه بی دلیل و بدون خلاقیت تکرار بشه می تونه برای خواننده اعصاب خرد کن بشه! یه حالت تحمیلی پیدا کنه. تنها راه جلوگیری از این اتفاق اینه که خلاقیت به خرج بدین...گهگاهی استفاده های مختلف( و اگه ممکنه ظنز) از این سوژه بکنین که تازگیشو حفظ کنه.


موفق باشید.

__________________________
بررسی پست شماره 144 فرهنگستان ریدل، آگوستوس راک وود:


نقل قول:
صندلی ها با صدای زیبا و گوشخراششان، روی زمین کشیده می شدند.

ترکیب زیبا و گوشخراش، مخصوصا چون در اول پست قرار داره زیاد جالب نشده. نه طنز طنزه و نه جدی جدی! یه جورایی مونده بین این دو تا. یکی از جنبه ها رو باید تقویت می کردین.مثلا می تونستین مثالی برای صدا بزنین که جمله کلا طنز بشه...یا بی خیال" زیبا" می شدین و جمله رو به شکل جدیش می نوشتین.


نقل قول:
از هر طرف... شنل های سیاه رنگ، در هوا پیچ میخوردند.

سه نقطه می تونه مکث رو نشون بده...ولی مکثش کمی طولانیه. وسط جمله اگه مکث طولانی ای نباشه از ویرگول استفاده کنین.


نقل قول:
عده ای در دهانشان بود

چی در دهانشان بود؟
این اشکال در پست قبلیتون که(تو تالار خصوصی) نقد کردم هم وجود داشت. مهم نیست که خواننده می تونه متوجه بشه که منظور شما غذاست...جمله باید کامل باشه.


نقل قول:
میز خالی شده بود اما نه... راک وود همچنان روی میز نشسته بود.

این "اما نه" که اونجا نوشته شده پای نویسنده رو می کشه وسط! خواننده ای که داشت صحنه رو تو ذهنش تجسم می کرد یهو با یه راوی مواجه می شه که داره داستان رو براش تعریف می کنه. معمولا بهتره این اتفاق نیفته! اینجا هم همین حالت وجود داره:
نقل قول:
جماعت برگخوار... ام ببخشید... مرگ خوار قدمی بر پس خویش نهادند.



پستتون شدیدا دچار حالتی شده که قبلا هم یکی از پست های شما دچارش شده بود...ولی در نوشته های بعدی پست هاتونو نجات داده بودین!
خندوندن خواننده به هر قیمتی! اصرار برای طنز بودن تک تک جمله ها!
این کار خطرناکیه. خیلی زود خواننده رو خسته و زده می کنه. تاثیر عکس داره. بهتره جلوشو بگیرین.


نقل قول:
پوز خندش ابتدا به ساکن حرف ماقبل مکسور همراه حروف جازمه، به خطی بر روی چهره اش تبدیل شد و سپس بوی گل رز سیاه، در هوا پیچیده شد.

اینم مثل موردیه که درباره "گل رز" به مورگانا گفتم. استفاده بی دلیل و تکراری از این سوژه می تونه برای خواننده یه حالت آزار دهنده و تحمیلی پیدا کنه.


نیمه دوم پستتون یه حالت گنگ و نارسا داره. نه فقط به دلیل لحن خاصش. جمله ها، روند پیش بردن داستان و حرکات آشفته شخصیت ها یه جور شلوغی و بی نظمی بوجود آوردن. از اون لحن ادبی طنز آمیز می تونین استفاده کنین. ولی توصیه من اینه که محدودش کنین. مثلا یک تکه کوچک(در حد یکی دو جمله) از یک پست. که هم تاثیرش رو بذاره هم خسته کننده نشه. یا می تونین کلا پستتونو به همین سبک بنویسین که هر کی نخواست کلا نخونه! البته در این صورت بهتره پستتون یه پست تکی باشه.


موفق باشید.









شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.