هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





پاسخ به: نقدستان محفل ققنوس
پیام زده شده در: ۱۵:۳۲ یکشنبه ۲۸ دی ۱۳۹۳

آلبوس دامبلدور old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۰۱ سه شنبه ۱۶ دی ۱۳۹۳
آخرین ورود:
۰:۲۸ سه شنبه ۲۴ شهریور ۱۳۹۴
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 154
آفلاین
نقد پست یوآن آبرکومبی، کافه محفل ققنوس

خب خب، ببین چه کسی اومده. روباه نارنجی محفل!
یوآن خیلی از دیدن دوباره ـت خوشحالم و امیدوارم که بیشتر از این ها ببینمت.

خب! بریم سراغ پستت.
بعد از مدت ها به نظرم پست خوبی بود. هر چند که پست های خیلی بهتری ازت خوندم.
ببین یوآن. اولین ایرادی که می تونم از پستت بگیرم، طولانی بودن بیش از حد اونه. اصولاً اندازه ی پست ملاک خوب بودن یا بد بودن اون نیست. ولی به نظر من یکی از فاکتور هایی ـه که باید بهش توجه کرد. حتی به نظر من بلند بودن بدتر از کوتاه بودنه. چرا؟ یکی از دلایلش اینه که خواننده خسته میشه و تو باید خیلی توانایی فوق العاده ای داشته باشی که توی چنین پستی خواننده رو مشتاق نگه داری.
به نظر من بهتره پست کوتاه تر ولی جذاب تر باشه. سعی کن به نفر بعدی که میخواد داستان رو ادامه بده اعتماد داشته باشی و نخوای خودت چیزا رو مشخص کنی توی سوژه.

به پاراگراف های زیر دقت کن:

نقل قول:
تد ریموس لوپین، طلسم "راهیان فضا" ی ایوان رو با یه شیرجه، جاخالی داد و جیمزِ بی‌شاخ هم که فرصت رو مناسب دیده بود، به کمک تدی شتافت و چوبدستی برادرش رو محکم چسبید و به دنبال یه جیغ صورتی-فیروزه ای، یه "سوپر پروفشنال اکسپلیارموس" حواله ی ایوان کردن.


نقل قول:
آمبریج که این روزا از اجساد فسیل شده و وسایل دور ریختنی به خوبی بهره برداری میکرد، اطاعت کرد و ایوان رو با خاک انداز جمع کرد و ریختش توی جیب شلوار لی گنده ای که کُل گنجایش چوب لباس رو پر کرده بود و به دنبال این عمل، بطور یهویی، برف بیرون کافه، روون تر و دراماتیک تر از قبل به بارش ـش ادامه داد.


نقل قول:
ملت محفلی هم کمبود فسفر از خودشون نشون دادن و روشون رو برگردوندن سمت همون نقطه ی مذکور. پروفسور هم فرصت رو غنیمت شمرد و دوید سمت در اتاق تا بگریزه و کلا قید کافه رو بزنه که ناگهان فسفر به شدت توی اعماق وجود محفلیا ترشح شد و عین گله کایوتی که راود رانر دیده باشن، هجوم آوردن سمت پروف و عین مور و ملخ ریختن روش و هرکدوم به قسمتی از بدنش چنگ انداختن.


ببین این پاراگراف ها رو یه نفس رفتی! یعنی این پاراگراف ها کل ـشون یه جمله یا دو تا جمله ـن. اینجوری خواننده داستان از دستش در میره و یه جورایی براش گنگ میشه که چی به کجا شد الان؟ بهتره که از جمله های کوتاه استفاده کنی.
الان دو تا پاراگراف اول رو ببین. کلاً نقطه نداره. اینجوری یه کم تو هم تو هم و عجولانه حس میشه و صورت خوشی رو نداره.

قسمت دوم پستت، یعنی توی این اتاق بغلی منو خیلی جذب نکرد.
به نظرم قسمت اول پستت خیلی قوی تر بود و اگه بیشتر روش کار می کردی و مانور می دادی می تونست یه پست کامل بشه.

در کل یه جاهایی از پستت گنگ بود. خواننده متوجه نمیشه، یا باید چند بار بخونه تا بفهمه چی شده. سعی کن این مشکل رو رفع کنی.

منتظر پست های بعدی ـت هستم یوآن.
موفق باشی.


تصویر کوچک شده

تصویر کوچک شده

موفقیت برای انسان بی جنبه مقدمه گستاخی ـست...


پاسخ به: نقدستان محفل ققنوس
پیام زده شده در: ۲۳:۲۲ شنبه ۲۷ دی ۱۳۹۳

محفل ققنوس

یوآن آبرکرومبی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۰:۰۸ جمعه ۹ خرداد ۱۳۹۳
آخرین ورود:
امروز ۲:۱۱:۲۴
از اکسیژن به دی‌اکسید کربن!
گروه:
کاربران عضو
ایفای نقش
محفل ققنوس
پیام: 436
آفلاین
بعد چند ماه رول نزدن، یه درخواستنقد شدیدا لازمه!


If you smell what THE RASOO is cooking!


پاسخ به: نقدستان محفل ققنوس
پیام زده شده در: ۱۸:۴۸ چهارشنبه ۲۴ دی ۱۳۹۳

آلبوس دامبلدور old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۰۱ سه شنبه ۱۶ دی ۱۳۹۳
آخرین ورود:
۰:۲۸ سه شنبه ۲۴ شهریور ۱۳۹۴
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 154
آفلاین
درود

نقد پست هری پاتر، کلبه سفید:

هری، پسر عزیزم! هری!
شايد با برگشتنت ، بتونی کاری کنی که روح های کم تری ناقص و عليل بشن و خونواده های کم تری از هم بپاشند. اگر اين به نظرت هدف ارزشمنديه پس فعلا با هم خداحافظی ميکنيم.

جانم؟ چی؟ نقد میخواستی؟ شوما این پست رو به من نیشان بده اصلاً! آهان نیشان دادی ظاهراً!

خب خب خب... هری عزیز، پستت پست کوتاهی بود، ولی هیچوقت نمیشه گفت یه پست به خاطر کوتاهی ـش پست بدی بوده. اتفاقاً پستت به نظر من پست خوبی بود.
نوشته هات همونطوری که انتظار دارم، دقیق و کم نقصه. استفاده ی به جا و دلچسب از شکلک ها شاید بزرگترین نکته ی مثبت پستت باشه که واقعاً آدم رو بعضی وقت ها به خنده می اندازه. مشکل نگارشی تقریباً نداری، توصیف و فضاسازی ـت خوبه. (هرچند توی این پستت بیشتر هم می تونستی این کار رو بکنی.) سوژه رو هم جالب پیش بردی و ورود جیمز و لیلی داستان رو هم جذاب تر کرده.

ولی حالا توی این نقدم چی میخوام بهت بگم؟

ببین هری. الان اگه اشتباه نکنم پست تو 7مین پست این سوژه ـس. این سوژه هم همونطوری که می بینی یه جورایی خاله زنکی و گیس و گیس کشی و ایناست. توی 6 پست قبلی تغییر خاصی توی داستان به وجود نیومده و یه جورایی فقط روی موقعیت ها مانور داده شده.
به نظر من جایی که تو این پست رو زدی، کاملاً زمانش بود که یه موضوع اصلی به سوژه بدی. یه موضوعی که بشه اصل داستان و این گیس و گیس کشی ها روی محور اون صورت بگیره. نمی دونم منظورم رو متوجه میشی یا نه؟

بذار بیشتر برای تو توضیح بدم. الان با این ورود جیمز و لیلی، داستان وارد فاز جدیدی از کل کل بین جینی، چو و لیلی میشه که این وسط حالا شخصیتایی مثل بهبود و بابا پنجعلی و نقی و ارسطو نمک میریزن!
ولی اگه تا آخر سوژه کار بخواد همینجوری پیش بره خیلی لوس و مسخره میشه. مثلاً می شد یه مأموریت ناگهانی محفل به پست اینا بخوره یا این که مجبور بشن با مرگخوارا رو به رو بشن یا چیز های دیگه. مهم اینه که سوژه درست شکل بگیره.

پستت خوب هری، ولی به نکته ای که بهت گفتم حتماً دقت کن.
موفق باشی.


تصویر کوچک شده

تصویر کوچک شده

موفقیت برای انسان بی جنبه مقدمه گستاخی ـست...


پاسخ به: نقدستان محفل ققنوس
پیام زده شده در: ۱۴:۰۴ سه شنبه ۲۳ دی ۱۳۹۳

آلبوس دامبلدور old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۰۱ سه شنبه ۱۶ دی ۱۳۹۳
آخرین ورود:
۰:۲۸ سه شنبه ۲۴ شهریور ۱۳۹۴
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 154
آفلاین
درود

نقد پست فرد ویزلی، خاطرات یاران ققنوس:

فرد، پسر عزیزم.

همونطوری که گفتم، این پستت باعث شد اصلاً دید من نسبت بهت عوض بشه و واقعاً به توانایی ـت ایمان بیارم. از توصیف های قشنگ و فضاسازی های حرفه ای ـت گرفته، تا دیالوگ نویسی خوب ـت و ظاهر زیبای پستت و خیلی چیزای دیگه. اما حالا ما میخوایم به ایراد هایی بپردازیم که اگه نبودن این پست خیلی فوق العاده می شد.

فرد عزیز، تو هم مثل خیلی از اعضای حال حاضر جادوگران روی داستان، سوژه و پیش بردن روند منطقی این ها مشکل داری. همون موقع که درخواست برای ورود به محفل دادی این مشکل رو توی پست های قبلی ـت دیدم و برای همین بهت تأکید کردم که روی داستان پستت کار کنی.

توی این رولی که تو نوشتی، صحنه های جذاب و به اصطلاح اکشن ـی اتفاق افتاد، اما آیا داستان ما هم توی این رول خوب بود؟
به نظر من این داستان یه کم دیگه کلیشه ای شده که یه عده محفلی یه جایی گیر بیفتن، مرگخوار ها بهشون حمله کنن و جایی که دارن شکست می خورن بقیه ی محفلی ها برسن و نجاتشون بدن.
کلاً من اگه جای تو بودم داستانی به غیر از این جنگ و حمله و این ها انتخاب می کردم. البته مشکلی هم نداره و همین داستان هم می تونست خیلی بهتر پیش بره.
بهت پیشنهاد می کنم سعی کن غیر قابل پیشبینی باشی. تو اینجا و مخصوصاً توی رول های تکی هیچ محدودیت ـی نداری. می تونستی یه شکست سنگین و غیر منتظره روی دست محفلی ها بذاری و یا یه تعقیب و گریز پر هیجان. ولی خطرناک ترین چیز برای ما توی ایفای نقش، کلیشه ای شدن ـه.

غیر از این مطلب، می خواستم بهت بگم که سعی کن اتفاقات توی پستت منطقی باشه. منطقی بودن به معنی امکانپذیر بودن نیست. برات یک مثال می زنم. فاوکس قدرت این رو داره که خیلی آدم رو جا به جا کنه. ولی آیا دامبلدور واقعی، برای رفت و اومدش از فاوکس استفاده می کرد؟ محفلی ها هم همیشه آویزونش بودن؟ مسلماً نه. محفلی ها می تونستند غیب و ظاهر بشن و به مرگخوار ها حمله کنند.
این که محفلی ها با آویزون شدن از فاوکس بیان امکانپذیر هست، ولی منطقی نیست.

سعی کن همیشه قبل از شروع نوشتن ـت بدونی که داستان قراره از کجا شروع بشه، چه اتفاقاتی توش بیفته و به کجا ختم بشه.

در کل پست خوبی بود فرزندم.


تصویر کوچک شده

تصویر کوچک شده

موفقیت برای انسان بی جنبه مقدمه گستاخی ـست...


پاسخ به: نقدستان محفل ققنوس
پیام زده شده در: ۱۹:۴۵ دوشنبه ۲۲ دی ۱۳۹۳

هری پاتر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۰:۵۱ چهارشنبه ۱۷ دی ۱۳۹۳
آخرین ورود:
۱۶:۳۷ جمعه ۳۰ مرداد ۱۳۹۴
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 224
آفلاین
سلام پروفسور دامبلدور!
اومدیم این رو برامون نقد کنید.


به یاد گیدیون پریوت!

قدم قدم تا ‏ روشنایی، ازشمعی در تاریکی تا نوری پرابهت و فراگیر !
می جنگیم تا آخرین نفس!!
می جنگیم برای پیروزی !!!‏
برای عشق !!!!
برای گریفیندور ‏.



تصویر کوچک شده
تصویر کوچک شده


پاسخ به: نقدستان محفل ققنوس
پیام زده شده در: ۱۳:۳۸ یکشنبه ۲۱ دی ۱۳۹۳

فرد ویزلی old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۰:۲۵ جمعه ۲۷ تیر ۱۳۹۳
آخرین ورود:
۱۴:۰۶ پنجشنبه ۲۳ آبان ۱۳۹۸
از پنج صبح تا حالا علاف کردی مارا
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 380
آفلاین
با سلام
یه نقد میخواستم! لطفا اینو نقدیلر!


میجنگم، زیرا من...

یک ویزلی ام



خوشحالم از تیم کارآگاهان بیرون آمدم و خداحافظ را گفتم! خداحافظ جن خانگی!!!


پاسخ به: نقدستان محفل ققنوس
پیام زده شده در: ۱۱:۱۲ یکشنبه ۲۱ دی ۱۳۹۳

آلبوس دامبلدور old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۰۱ سه شنبه ۱۶ دی ۱۳۹۳
آخرین ورود:
۰:۲۸ سه شنبه ۲۴ شهریور ۱۳۹۴
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 154
آفلاین
سلام فرزندم.

خیلی خوشحال میشم وقتی می بینم نویسنده های خوبی مثل تو هم میان و درخواست نقد میدن. مسلماً بهترین نویسنده ها هم گاهی نیاز به نقد دارن.

خب پسرم. پستت رو خوندم و بهت هم گفتم که پست خوبی بود در کل. فضاسازی ها خیلی خیلی خوب بود، استفاده ی درست از واژه ها، پاراگراف بندی ها، سبک نوشتن و خیلی چیز های دیگه کاملاً قابل قبول بود و هیچ ایرادی نمیشه بهشون گرفت.
من توی این پستی که تو زدی فقط به یه چیز می تونم ایراد بگیرم، که البته متأسفانه مهم ترین جز یک پست ـه.

داستان رول تو توی یه جمله این بود که سیسرون نشسته بود برای خودش غذا درست می کرد که درخواست کمک گرفت و رفت به یه پسر بچه کمک کنه، اما غذاش رو دزدیدن.
حالا به نظر خودت این داستان اونقدرا قوی هست که پشتوانه ی یه پست رول تکی باشه آقای هارکیس؟
در ضمن تو قرار بود یه پست سفید بنویسی. پستی که باهاش از بین سفید و سیاه و خاکستری، سفید بودن رو انتخاب کنی. من فکر می کنم خیلی داستان بهتری رو می تونستی انتخاب کنی.

حالا بیایم و راجع به همین داستان ـت صحبت کنیم.

حتماً می دونی که هر داستانی، یک نقطه ی شروع، نقطه ی اوج و نقطه ی پایان داره. اصولاً ترتیب این ها باید رعایت بشه.
تو شروع داستان ـت خیلی خوب و به اندازه بود، نقطه ی اوج ـش هم تقریباً خوب بود ولی وسط نقطه ی اوج داستان تموم شد!
درسته، این هم یه شیوه ای ـه که داستان رو توی اوج تموم می کنند، ولی یادت نره که باید به اوج داستان کاملاً پرداخته بشه و همه ی سوالاتی که در ذهن خواننده به وجود اومده جواب داده بشه، بعد تموم بشه.

الان من به عنوان خواننده اصلاً نفهمیدم این پسر بچه کی بود، کنار پناهگاه چیکار می کرد، سر سیسرون چی اومد و سوالات مشابه دیگه ای.

ولی در کل ازت راضی بودم سیسرون عزیز.
امیدوارم نقد من به دردت بخوره.
موفق باشی.


تصویر کوچک شده

تصویر کوچک شده

موفقیت برای انسان بی جنبه مقدمه گستاخی ـست...


پاسخ به: نقدستان محفل ققنوس
پیام زده شده در: ۱۵:۳۰ شنبه ۲۰ دی ۱۳۹۳

سیسرون هارکیس


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۳۱ پنجشنبه ۲ آبان ۱۳۹۲
آخرین ورود:
۲۲:۱۵ چهارشنبه ۱۳ آبان ۱۳۹۴
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 96
آفلاین
نقد همین رو خواستارم


وقتی که می بری نیاز به توضیح دادن نداری ولی وقتی می بازی چیزی واسه توضیح دادن نداری

ارزشیوانوانئه

تصویر کوچک شده



{سرهنگ دوم ساواج}


تصویر کوچک شده


پاسخ به: نقدستان محفل ققنوس
پیام زده شده در: ۲۳:۴۲ شنبه ۱۳ دی ۱۳۹۳

آلبوس دامبلدور


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۲۳ چهارشنبه ۲ بهمن ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۱۹:۵۶ سه شنبه ۱۶ دی ۱۳۹۳
از تو دورم دیگه!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 586
آفلاین
نقد پست دره گودریک لیلی پاتر

علیکم السیلام ای عشق بانو!!

تبارک المرلین خانوم پاتر!

بعد از سالها دوری همچنان فوق العاده ای تو نوشتن. من که خیلی خندیدم و به نظرم عالی بود. البته هنوزم نمی دونم چرا درخواست نقد دارین شماها! تنها ایراد کوچیکی که به چشمم اومد اون عبارت مراحل امنیتی بود که باید موانع امنیتی باشه. و این جمله که به نظرم گویا نیست و متوجه نشدم اصلش چی بود:

نقل قول:
صدای را بلند کرد و داد زد:


البته من هیچ وقت نمیام مثل دیکته صحیح کردن نقد کنم و ایراد ریز ریز بگیرم ولی الان اینقدر تو ایراد پیدا کردن به تنگنا خوردم که دارم اینا رو هم میگم!

و خب اصل مطلب اینه که اون روز هم در موردش تو چتر باکس بحث شد. سبک و سلیقه ی شما اینه که شخصیت ها توی داستان هر کاری ممکنه ازشون سر بزنه و هیچ قید و بندی در این ماجرا وجود نداره. هیچ حرفی توش نیست.

مثلا ولدمورت چوچانگ شده ی شما می پره بغل سیوروس و صمیمی میشه باهاش و آخرش میگه من می دونستم که یه چیزی بین و من تو هست!! این عالی بود، اوج خنده ی داستان همین اتفاق عجیب و غیر منتظره ای بود که تعریف کردی.

بخش بزرگ جذابیت مورد بالا اینه که ما جای دیگه و تو پست های دیگران ممکن نیست این رو ببینیم و فقط تو و جیمزپاتر هستید که همچین سبکی رو استفاده می کنید و به نظرم خیلی زود طرفدارهای خودتون رو پیدا می کنید.

ولی لیلی عزیز همون طور که خودت بهتر از من می دونی یقینا پستهای جدی تابع این آزادی نیستن و در حالت استاندارد نیمی از توجه ما باید به اون روی سکه ی شخصیتمون هم باشه. من فقط می تونم ازتون خواهش کنم که بیخیال سبک جدی نشید چون به هر حال شماها صاحب سبکید و حرفایی برای گفتن توی جدی هم دارید.

یه چیزی هم راجع به فضاسازی به ذهنم رسید. در مجموع توصیف زیادی به کار نبرده بودی، نمی دونم کلا همیشه همینجوری با توصیفات کم می نویسی یا در این یه مورد شرایط پست جای فضاسازی بیشتری بهت نداد ولی به نظر باید یه کم توجه بیشتری به توصیف و توضیح توی نوشته ت داشته باشی تا پست خیلی تلگرافی و دیالوگی نشه.

همین دیگه..
موفق باشی!


باید از چیزی کاست.. تا به چیزی افزود!تصویر کوچک شده


پاسخ به: نقدستان محفل ققنوس
پیام زده شده در: ۲۳:۰۹ جمعه ۱۲ دی ۱۳۹۳

لیلی پاترold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۳۵ یکشنبه ۱۳ آذر ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۱۱:۳۶ دوشنبه ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۱
از دره گودریک
گروه:
کاربران عضو
پیام: 55
آفلاین
سیلام
ای بزرگترینِ......

درخواست نقد این پست را داریم.

متشکریم.


و آن هنگام که انتظارش را ندارید؛ یهویی می‌شه!

ماجراهای خانواده پاتر







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۰-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.