هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





پاسخ به: دفتر دوئل(محل درخواست دوئل)
پیام زده شده در: ۲۱:۳۰ یکشنبه ۹ فروردین ۱۳۹۴

اسلیترین، مرگخواران

هکتور دگورث گرنجر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۰:۴۲ سه شنبه ۲۴ تیر ۱۳۹۳
آخرین ورود:
۱۷:۴۶:۴۷ پنجشنبه ۲۶ بهمن ۱۴۰۲
از روی شونه های آریانا!
گروه:
مرگخوار
اسلیترین
کاربران عضو
ناظر انجمن
ایفای نقش
پیام: 956
آفلاین
نتیجه دوئل رون ویزلی و فرد ویزلی: (سوژه: روزی که نامه هاگوارتز به دستم رسید!)

امتیازهای داور اول:
فرد ویزلی:19 امتیاز - رون ویزلی:22 امتیاز

امتیاز های داور دوم:
فرد ویزلی: 19 امتیاز - رون ویزلی: 20 امتیاز

امتیاز های داور سوم:
فرد ویزلی:18 امتیاز - رون ویزلی: 21 امتیاز

امتیاز نهایی:

فرد ویزلی:19 امتیاز - رون ویزلی:21 امتیاز

برنده دوئل: رون ویزلی!

- تعداد ویزلی های مدرسه داره هر سال بیشتر میشه. امسال هم باید برای رون ویزلی نامه بفرستیم پروفسور! هنوز ویزلی های قبلی فارغ التحصیل نشدن! باید یه فکری بکنیم.
- مثلا چه فکری مینروا؟
- مثلا یکیشون نتونه یا نخواد که به مدرسه بیاد تا جای خالی برای ویزلی جدید باز بشه.
- مثلا کی؟
- اون رو بسپرید به من پروفسور!

روز بعد:

رون ویزلی مدت ها منتظر این روز بود. جشن تولد یازده سالگی و دریافت نامه هاگوارتز! او بلاخره امسال می توانست مانند سایر برادرانش به مدرسه جادوگری برود.

چنان ذوق زده بود که حتی فراموش کرد لباسش را عوض کند. با عجله و با ذوق به طبقه پایین دوید.
- مامااااان نامه هاگوارتز من هنوز نیومده؟ قرار بود امروز برسه!
- نمیدونم رون بهتره یه سر بزنی به جغد دونی ببینی جغدی اومده یا نه.

رون ویزلی جست و خیز کنان به سمت جغد دانی رفت و با دیدن نامه ای که مهر هاگوارتز روی آن می درخشید با هیجان به سمت آن جست زد و در هوا قاپیدش.
-مامان، بابا، فرد، جرج... هی ببینید نامه من اومده.

رون با اشتیاق زیاد به سمت اتاق دو قلو ها دوید تا نامه را قبل از همه به فرد نشان دهد که تا دیروز با تمسخر به او میگفت که احتمالا جا برای رون در مدرسه وجود ندارد و رون هم در جواب گفته بود حتی اگر لازم باشد او را می کشد تا جا برای خودش باز شود.

با باز شدن در اتاق رون با فریادی شاد داخل پرید و به سمت فرد رفت، که هنوز در تختخوابش بود و بیدار و با چشمانی باز به سقف خیره بود.
-هی اینجا رو نگاه کن! نامه اومد. تو مدام مسخره ام میکردی... هوی فرد با توام! فرد! آهای...

اما فرد ویزلی نه جوابی داد، نه تکان خورد و نه حتی نفس کشید چون فرد ویزلی مرده بود!


ارباب یه دونه باشن... واسه ی نمونه باشن!




پاسخ به: دفتر دوئل(محل درخواست دوئل)
پیام زده شده در: ۲۱:۰۹ شنبه ۸ فروردین ۱۳۹۴

دوریا بلک old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۲۳ شنبه ۱ فروردین ۱۳۹۴
آخرین ورود:
۱۰:۴۵ یکشنبه ۶ اردیبهشت ۱۳۹۴
گروه:
کاربران عضو
پیام: 10
آفلاین
من از رو نمی رم!

خیال کردید ای دست های پشت پرده! اصلا به قول یارو که باید دهنش رو طلا گرفت تا سه نشه، دوئل نشه!

پس من هم خِّر ناظر جلیل القدر آزکابن رو صفت می چسبم تا بلکه روی کم نشدنی من رو کم کنه! به حق مرلین که هیچ، بلکه به حق لرد این دوئل پا بگیره!


هافل زرد و طلایی - سرور تیم مایی





!I HATE WHEN VOLDEMORTE USE MY TOILET


پاسخ به: دفتر دوئل(محل درخواست دوئل)
پیام زده شده در: ۱۹:۲۰ شنبه ۸ فروردین ۱۳۹۴

مرگخواران

رودولف لسترنج


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۴۷ شنبه ۱۲ مهر ۱۳۹۳
آخرین ورود:
۰:۲۴ یکشنبه ۲۰ تیر ۱۴۰۰
از مودم مرگ من در زندگیست... چون رهم زین زندگی پایندگیست!
گروه:
ایفای نقش
کاربران عضو
مرگخوار
پیام: 1272
آفلاین
استجابت میکنیم درخواست خواهر زنمون رو که مثل نون زیر کبابه،بانو نارسیسا...باشد که بکشمش!

فقط اگه میشه از اون مهلت 10 روز 2 هفته ای ها به ما مرحمت کنید،ممنون دارتون میشیم!




پاسخ به: دفتر دوئل(محل درخواست دوئل)
پیام زده شده در: ۱۷:۴۹ شنبه ۸ فروردین ۱۳۹۴

نارسیسا مالفوی old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۴۹ چهارشنبه ۱۵ بهمن ۱۳۹۳
آخرین ورود:
۱۶:۳۲ شنبه ۸ اسفند ۱۳۹۴
از جهنم!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 49
آفلاین
درود!

خب... بدین ترتیب جناب رودی قمه کش رو به یک دوئل دوستانه دعوت می کنیم!

باشد که زیر سایه ی ارباب نبردی عادلانه داشته باشیم!


EVERY THING TAKES TIME
AND
TIME TAKES EVERY THING...


پاسخ به: دفتر دوئل(محل درخواست دوئل)
پیام زده شده در: ۱۲:۰۲ شنبه ۸ فروردین ۱۳۹۴

دوریا بلک old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۲۳ شنبه ۱ فروردین ۱۳۹۴
آخرین ورود:
۱۰:۴۵ یکشنبه ۶ اردیبهشت ۱۳۹۴
گروه:
کاربران عضو
پیام: 10
آفلاین
گودریک گریفندور ask ما رو رد کرد. حالا بریم با شوهر خواهرزادمون رودولف دست به یخه بشیم، به حق مرلین که قبول کنه.


ویرایش شده توسط لرد ولدمورت در تاریخ ۱۳۹۴/۱/۸ ۱۴:۴۹:۵۷
ویرایش شده توسط لرد ولدمورت در تاریخ ۱۳۹۴/۱/۸ ۱۴:۵۱:۰۰

هافل زرد و طلایی - سرور تیم مایی





!I HATE WHEN VOLDEMORTE USE MY TOILET


پاسخ به: دفتر دوئل(محل درخواست دوئل)
پیام زده شده در: ۲۲:۰۴ جمعه ۷ فروردین ۱۳۹۴

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
امروز ۱۸:۳۶:۰۲
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6953
آفلاین
سوژه دوئل مورگانا لی فای و مرلین کبیر: آرزو!

توضیح: شما قراره آرزوی یک نفر رو برآورده کنین. این آرزو می تونه بزرگ و جدی باشه یا کوچیک و مسخره.

برای ارسال پست در باشگاه دوئل هفت روز فرصت دارید. تا دوازده شب جمعه 14 فروردین.

______________

نتیجه دوئل رودولف لسترنج و پرسیوال دامبلدور:(سوژه: یک روز خاص)


امتیاز داور اول:
رودولف لسترنج :25 امیتاز – پرسیوال دامبلدور :21 امتیاز

امتیاز داور دوم:
رودولف لسترنج: 26 امتیاز – پرسیوال دامبلدور: 23 امتیاز

امتیاز داور سوم:
رودولف لسترنج: 25 امتیاز – پرسیوال دامبلدور: 22 امتیاز

امتیاز نهایی:

رودولف لسترنج: 25.5 امتیاز – پرسیوال دامبلدور:22 امتیاز

برنده دوئل: رودولف لسترنج!


-بزن!
-تو بزن!
-این یه دوئله...تعارف می کنی؟
-من یاد گرفتم به بزرگترا احترام بذارم. تازه...مطمئنم اونقدر کند شدی که حتی احتیاجی به دفاع نیست. طلسمت به من نمی خوره. شماره عینکت چنده؟

پرسیوال بی اختیار عینکش را روی صورتش جابجا کرد. حق با رودولف بود. شیشه های عینک توسط قدرتمند ترین طلسم های تقویت بینایی جادو شده بودند. ولی تنها چیزی که او می دید سایه ای مبهم از رودولف بود. با وجود این خیال نداشت تسلیم شود. او چیزی داشت که رودولف از آن بی بهره بود. کوله باری از تجربه!
-نگران چشمای من نباش. شروع کن. من به اندازه تارهای موی سر تو طلسم و جادو بلدم. بدون چشم هم می تونم از پست بر بیام!

رودولف چوب دستیش را بالا گرفت.
-باشه! پس تا شماره سه می شمرم. این دفعه دیگه شوخی ندارما! من می زنم. تو هم هر کاری از دستت بر میاد انجام بده. آماده ای؟ یک...دو...سه! تالاگیستامو...

طلسم نیمه تمام روی لب های رودولف خشک شد. چوب دستیش چند جرقه بی هدف زد و خاموش شد. پرسیوال همچنان عکس العملی نشان نمی داد.
رودولف جادوگر دل رحم و با وجدانی نبود. ولی حریفش پیرمرد ضعیف و لرزانی بود که او را به یاد پدربزرگش می انداخت. دست و دلش نمی رفت که طلسم کشنده ای روی او اجرا کند. اگر لرد سیاه می فهمید بسیار عصبانی می شد.ولی رودولف تصمیمش را گرفته بود.
-اکسپلیارموس!

طلسم پرواز کنان به طرف پرسیوال که به رودولف خیره شده بود و لبخند می زد رفت و به دستش برخورد کرد. چوب دستی پرسیوال به طرف رودولف پرتاب شد. رودولف آماده اجرای طلسم بعدی شد.
-خب...عذرخواهی کن تا ببخشمت! از اینجا می ریم و کسی نمی فهمه که دوئل کردیم.

پرسیوال در سکوت لبخند می زد. رودولف به فکر فرو رفت. چاره ای نداشت. ظاهرا این پیرمرد تصمیم گرفته بود به دست او بمیرد.

-آواداکداورا!

طلسم سبز رنگ درست به پیشانی پرسیوال برخورد کرد. سقوط جادوگر پیر بیشتر از دو ثانیه طول نکشید.

رودولف چوب دستیش را غلاف کرد.
-من نمی خواستم بکشمت...خودت خواستی اینجوری بشه!

رودولف پشت به پرسیوال از محل دوئل دور شد.
خوشحال نبود. تصویر پدربزرگش حتی برای یک ثانیه از جلوی چشمانش دور نمی شد.اگر برای لحظه ای کنترل احساساتش از دستش خارج می شد حسی را که سالها بود تجربه نکرده بود احساس می کرد...عذاب وجدان!

رودولف هرگز نفهمید که لبخند پرسیوال از روی شجاعت یا بی خیالی نبود...چرا که لحظاتی قبل از اجرای طلسم مرگبار او به مرگ طبیعی مرده بود!







پاسخ به: دفتر دوئل(محل درخواست دوئل)
پیام زده شده در: ۱۴:۳۰ جمعه ۷ فروردین ۱۳۹۴

دوریا بلک old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۲۳ شنبه ۱ فروردین ۱۳۹۴
آخرین ورود:
۱۰:۴۵ یکشنبه ۶ اردیبهشت ۱۳۹۴
گروه:
کاربران عضو
پیام: 10
آفلاین
من هم گودریک گریفندور رو به دوئل دعوت می کنم. همین جوری الکی.


این درخواست دوئل رد شد.


ویرایش شده توسط لرد ولدمورت در تاریخ ۱۳۹۴/۱/۸ ۱۴:۵۲:۱۸

هافل زرد و طلایی - سرور تیم مایی





!I HATE WHEN VOLDEMORTE USE MY TOILET


پاسخ به: دفتر دوئل(محل درخواست دوئل)
پیام زده شده در: ۱۲:۵۶ جمعه ۷ فروردین ۱۳۹۴

ریتا اسکیتر old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۴۵ شنبه ۹ اسفند ۱۳۹۳
آخرین ورود:
۳:۵۹ پنجشنبه ۲۸ مرداد ۱۳۹۵
از شماها خسته شدم! از خودمم همین طور!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 243
آفلاین
سیلام!

درخواست کیک خور رو قبول می کنم! باشد تا جوری بزنمش، جوووری بزنمش که دیگه به من نگه پشه! بگه ریتا!


دلتنگ آن گوشه گیر قدیمی!

به امید بازگشتِ سیریوس بلک

گوشه گیرم، باز گشت!


پاسخ به: دفتر دوئل(محل درخواست دوئل)
پیام زده شده در: ۲۱:۱۰ پنجشنبه ۶ فروردین ۱۳۹۴

روبيوس هاگريد


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۵۵ جمعه ۲۸ شهریور ۱۳۹۳
آخرین ورود:
۱:۲۵:۳۴ جمعه ۱۷ آذر ۱۴۰۲
از شهری که کودک نداشت.
گروه:
ایفای نقش
کاربران عضو
پیام: 459
آفلاین
پشه(ريتا) رو ميكِشم به قنادي
باتوجه به مشكلات ريتا دو هفته وقت ميخوايم... (از همون اول بگيم كه نگيد نگفتي.)
نغته صر خت


تصویر کوچک شده



«میشه قسمت کرد، جای اینکه جنگید، میشه عشقو فهمید، باهاش خندید
میشه سیاه نبود، سفید نکرد. میشه دنیا رو باهمدیگه ببینیم
رنگی
منو حس میکنی؟ نه؟ نه! تو سینه‌ت دیگه شده سنگی.
و سنگین. و سنگین‌تر بیا روی سطح برای روز بهتر...»



پاسخ به: دفتر دوئل(محل درخواست دوئل)
پیام زده شده در: ۲۰:۲۹ چهارشنبه ۵ فروردین ۱۳۹۴

مورگانا لی فای old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۳۲ سه شنبه ۲۵ شهریور ۱۳۹۳
آخرین ورود:
۷:۵۵ شنبه ۱۵ اسفند ۱۳۹۴
از من دور شو جادوگر!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 403
آفلاین
مرلینکمان را به دوئل دعوت می کنیم!
همین!


تصویر کوچک شده



?How long will you have me in your memory
Always



Перерыв сердца людей. Осколки может сделать вас ударить ...
Кинжал в сердце иногда ... иногда ... иногда горло вашим отношениям веревки!
Святые люди ... черные или белые ... не сломать чью-то сердце.







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۰-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.