تا این لحظه:لردسیاه براثر معجونی،درگیر رزهایی صورتی روی سرش شده،برای همین سیوروس اسنیپ از طرف لرد ماموریت پیدا کرده تا با استفاده از دستور عمل کتابی،معجونی برای تبدیل رز ها به دافنه بسازه.زیرا لرد عقیده داره که با دافنه با ابهت تر میشه.اما سیوروس درساخت معجون اشتباه میکنه.
____________________
تاریکی بر فضای گلخانه حکمفرما بود.
لردسیاه با چشم های قرمزش که به وضوح هیجان و اشتیاق در آن موج میزد،ابتدا به ۳ مرگخوار حاضر که با نگرانی به یکدیگر چشم دوخته بودن و زیرلب کلماتی را زمزمه میکردن و سپس به جام سیاهرنگ حاوی معجون درخشنده نگاهی کرد.
جام را بالاتر گرفت و چشم هایش را بست و به امید ابهت بیشتر همه را یک نفس نوشید.
لحظاتی بعد
شاید لردسیاه باید تجدید نظری نسبت به اسم گلخانه تاریک انجام میداد،زیرا دیگر تاریک نبود و به لطف رزهای چرب شده و درخشش آن ها گویی پروژکتوری قوی به سر لرد سیاه متصل شده بود و همه جا را از روشنایی خود بهرمند میساخت.
لرد با چشمانی بسته دستش را به سمت سرش برد و سعی کرد تا دافنه هارا نوازش کند،اما به جای دافنه...برگ رزهای صورتی را نوازش کرد.
سریع چشمهایش را گشود و متوجه نور های قوی ساکن در آن مکان تا شعاع ۱۰۰ متری بیرون گلخانه شد.
-سیوروس، تو...تو با کله مبارک ما چه کردی؟چطور جرئت کردی کله مارا تبدیل به نور افکن کنی؟صرفا چون وزیری خودت انتخاب کن چجوری مجازاتت کنیم!
لرد چوبدستی اش را بالا آورد تا به محض رویت اسنیپ کارش را یکسره کند،اما به راستی وزیر مملکت کجا بود؟
هکتور صدایش را صاف کرد و درحالی که با چتری جلوی چشمش را گرفته بود تا از نور کور کننده سر لرد آسیبی نبیند گفت:
-ارباب، رفت کلاه وزارتخونه رو تحویل بده!میدونید که دوره وزارتش تموم شده،
اما قبل رفتنش بهتون سلام رسوند و گفت که اعلام کنم:
۳۰۰ امتیاز از از گریفندور بخاطر اشتباه خودش در معجون سازی،۲۰۰امتیاز از هافلپاف بخاطر مالیات بر ارزش افزوده و ۲۰۰امتیاز از ریونکلاو چون دلش خواست... کم میشه.درضمن اینم اضافه کرد که اگر برای گریفندور هیچ امتیازی هم نمونده باشه...مهم نیست!۳۰۰-امتیاز کم میشه تا بعدا اگر امتیازی نصیب این گروه شد،به صورت قسطی و یا با گالیون نقدی پرداخت کنه.
آرسینوس ماسکش را صاف کرد تا چشم های متعجبش نمایان شود.
-این همه حرف و سفارشو تو همین چند دقیقه با زمزمه بهت گفت!؟
-آره باور کن!
لرد با صدایی بلند فریاد زد:
-کروشیو تو آل!
هکتور از کروشیو جاخالی داد.درحالی که چتر را جلوی خودش گرفته بود،به سوی لرد دوید.که نتیجتا چتر دوباره در چش و چار لرد فرو رفت و مردمکش را از هم درید.
-ارباب...ارباب!
-
-ارباب، چون من از همون اولشم میدونستم که سیوروس نمیتونه این معجونو بسازه،بخاطر همین خودم براتون معجونو تدارک دیدم و مطمئنم که با این معجون شما صاحب دافنه روی سرتون و در نتیجه ابهت میشید.
لردسیاه درحالی که با دستی چشم مجروحش را گرفته بود و با دستی دیگر سعی داشت که چتر را از خود دور کند،همچنین او به پیشنهاد هکتور معجون ساز هم فکر میکرد.