باروفیو که از ستاد هاگرید با کتک بیرون شده بود و وقتی هم که به ستاد رودلف رسیده بود، در آن را تخته کرده بودند خسته و ناامید با لباس های که شاخ گاومیش و لگد گراوپ پاره پوره شان کرده بود به ستاد آرسینوس رسید. به محض ورود به ستاد چشمش به رودلف افتاد که قمه ها را غلاف کرده و ناامیدانه به نفع جیگر کنار کشیده بود. پرید و یقه او را گرفت و شروع به داد و بیداد کرد!
- اینجانب باروفیو فرزند فاروبیو از روستای لیتل میش آباد سفلا، مجرد و از یک خانواده ی 11 نقره دارای 5 برادر و سه خواهر به نمایندگی از خانواده مان و اهالی روستایمان یقه ی توره میگیرم و میگم تو خجالت نمیکشی؟
رودلف که بابت انصراف از ادامه ی راه به مسند قدرت رسیدن افسرده بود و دل و دماغ نداشت تا به روی او قمه بکشد یا با مشتی محکم او را بفرستد آسمان تا سلامی به مرلین و خانواده برساند و سپس طلایه دار برف سال آینده شود، با لحنی بی حوصله پرسید:
- چته؟
- من اطلاعیه های روی دیفال ستادت ره خوندم! تو حرف از بیناموسی میزنی! از ریشِ تو خجالت بکش ... از سیبیلای تو خجالت بکش! روستایی با غیرته ... با ناموسه ... ناموس پرسته ... بی ناموسی چه معنی داره؟
- بی ناموسی یعنی ساحره!
- هان؟
- تو مگه نگفتی مجردی؟ من میخواستم تو وزارت برای ملت ساحره جور کنم! بده؟
- ساحره ره جور کنی؟
یعنی به فکر ازدواج جوانان هستی؟
- عجب خری سوار شدیما
- خر شتابش کمه هندلینشم تعریفی نداره بیا من برای تو یک گاومیش صفر سند میزنم سوار شو حالشه ره ببر!
- چیش؟
- هندلگین؟ هندلین؟ هنـ...
- ولش کن
آقا تو با چی حال میکنی؟ همون میشه بی ناموسی!
- من با دوشیدن! چندتا گاومیش منه بده برم بدوشم شیرشونه بفروشم یه اشتغال زدایی هم کرده باشی!
رودلف که طاقتش طاق شده بود باروفیو را که تا آن لحظه یقه اش را گرفته بود به کناری هل داد و رفت تا سر به بیابان بگذارد!
باروفیو زیر لب گفت «مردک بی اعصاب بد اخلاق مردم ندار ... این شهریا فک میکنن خیلی شاخن خاک به سرا!» و سپس به سمت آرسینوس رفت تا به صحبت با تو بپردازد.
نماینده وابسته به جبهه سیاه پشت میزی نشسته بود و همزمان با یک دست «معجون رای جمع کن» را هم میزد و با دست دیگر مشغول نوشتن بیانیه بعدی اش بود.
- سلام جناب جیگر! اینجانب باروفیو فرزند فاروبیو از روستای لیتل ...
- کارتون؟
- کارتون؟ نه فیلم سینمایی!
- کارِتون آقا کارِتون! نه کارتون!
- ها! ببخشید من اشتباه خواندم ... نه که فکر کنید روستایی بی سواده ها! من پنج کلاس در هاگوارتز درس خوندم ولی مدرک سمج من ره ندادن و هیچی ... بعدش ...
- خوب حالا میشه کارتون رو بگید؟
- کارتون ره بگم؟ تعریف کنم؟ چه کارتونیه ره؟ تام و جر ... ها ... نه چیزه .. کارم ره ... الان میگم الان میگم ... هولم نکنید ... میشه یه راهنمایی کنید؟ از فرصت راهنمایی استفاده میکنم
- من راهنمایی کنم شما کارتون چیه؟
- ها! نه یادم اومد ... من خواستم سوالاتی که برای مردم ولایت ما پیش اومده بود ره مطرح کنم جوابش ره ابلاغ کنم! اوندش که آیا شما که این آقای رودلف ره معاون اول میکنی بر آرمان های ایشون پایبندی؟ بر بیناموسی تاکید میکنی؟ چی؟
بر بیناموسی تاکید میکنی؟! تو خجالت نمیکشی؟ روستایی غیرتمنده! بزنم ...
باروفیو با دیدن چهره خشمگین آرسینوس و دستی که به سمت چوبدستی اش میرفت آرام شد و ادامه داد:
- نه چیزه ... میگفتم! آیا تاکید میکنی؟ آیا من شنیدم شما برای اشتغال زدایی برنامه ی طاووس ره ریختی ... اولندش که آیا شما هم مثل وزرای دیگر برای استخدام میگویی مدرک و سابقه کار؟ به ما کار نمیدهی؟ دو کلاس مکتب خانه روستا ها معادل صد کلاس هاگوارتزه! تو میخوای روستایی ره زیر سوال ببری؟ چی؟
روستایی ره زیر سوال میبری؟
این بار چوبدستی آرسینوس از جیبش خارج شد تا باروفیو آرام بگیرد!
- ها نه داشتم میپرسیدم ... دیگر این که آیا چرا برنامه طاووس؟ چرا گاومیش نه؟ درسته طاووس یکم خوشگل تره ولی این چیزی از ارزش های گاومیش کم نمیکنه که! گاومیش بسیار مفید تره، شما همین شیر گاومیش ره در نظر بگیر ... کَسلیُم ره داره فراوون! بعدش دیگه بگم که ویتامیندِ دی ره داره ... املاحی که در این شیر موجوده ... خوب خوب باشه چوبدستی تو ره بزار سر جاش میرم سراغ سوال بعدی! دیگر این که آیا در دولت شما به صنف جیگرکی ها توجه ویژه میشه؟ خوب وقتی جیگرکی زیاد بشه مصرف جیگر زیاد میشه مردم جیگر ره میگخورن جیگر که بخورن گوسفند کم میاد به سراغ گاومیش میرن این گاومیش های بی گناه زبون بسته ره میکشن ... چی؟!
میخوای گاومیش هاره بکشی؟
این زبان بسته ها چه آزاری توره رسوندن آخه؟ بزنم ...
- پتریفیکوس توتالوس! یکی اینه ره بندازه بیرون