هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





پاسخ به: نقدستان محفل ققنوس
پیام زده شده در: ۱۵:۲۸ چهارشنبه ۲۲ مهر ۱۳۹۴

هافلپاف، محفل ققنوس

رز زلر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۱:۳۹ پنجشنبه ۱۵ خرداد ۱۳۹۳
آخرین ورود:
۱:۳۱ دوشنبه ۲۹ آبان ۱۴۰۲
از رنجی خسته ام که از آن من نیست!
گروه:
ایفای نقش
محفل ققنوس
هافلپاف
مترجم
کاربران عضو
پیام: 1125
آفلاین




پروف! پاتر! هر کی که باید نقد کنه!
بیاد ببینم چرا این پست های من این شکلین؟ چرا خوب نمی شن؟ چرا سطح رول هام اومده پایین؟ چـــــــــــــــرا؟
پست ظنز بود؟ شکلک می خواست؟







پاسخ به: نقدستان محفل ققنوس
پیام زده شده در: ۱۲:۳۸ چهارشنبه ۱۴ مرداد ۱۳۹۴

هری پاتر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۰:۵۱ چهارشنبه ۱۷ دی ۱۳۹۳
آخرین ورود:
۱۶:۳۷ جمعه ۳۰ مرداد ۱۳۹۴
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 224
آفلاین
نقد پست 78 خاطرات یاران ققنوس - رون نقدیوس ویزلی :|

بازم که تو نقد میخوای!

مرلین بگم ویولت رو چیکار کنه با این نفرینش.



این الان درون هری بود، جدی نگیرش. خب بدون فوت وقت میریم سره نقد پست.

شروع رولت خوبه، یعنی به مخاطب میگی یهروز زمستونیه و هوا سرده و این حرفا، اما همین اول پستت یه ایراد داری، خیلی زود پاراگراف عوض میکنی، هنوز دو خط نشده پاراگراف نکن خب عزیزه من. برای مثال این قسمت پستتو نگا:

نقل قول:
هوا سرد بود و دانه های برف فضا را پر کرده بود و زمین را به رنگ سفید یک دستی در آورده بود.

مردم تنها کاری که در این هوا می توانستند بکنند، نشستن در خانه هایشان در کنار آتش گرم خانه هایشان بود و بس.


که بهتره اینطوری بشه:

نقل قول:
هوا سرد بود و دانه های برف فضا را پر کرده بود و زمین را به رنگ سفید یک دستی در آورده بود. مردم تنها کاری که در این هوا می توانستند بکنند، نشستن در خانه هایشان در کنار آتش گرم خانه هایشان بود و بس.


کَمِ کَم باید حداقل پاراگرافت دو خط و نیم بشه که عوضش کنی. مورد بعدی اینکه جمله رو برعکس نکن. ما تو زبان گفتاری بعضی وقتا میایم " حالت خوبه عایا؟ " یعنی کلا بوق میزنیم به دستور زبان. :| ولی تو نوشتار اینکارو نکن، مثل این:

نقل قول:
مردم تنها کاری که در این هوا می توانستند بکنند، نشستن در خانه هایشان در کنار آتش گرم خانه هایشان بود و بس.


بهتر نیست بگیم: نشستن در خانه در کنار یک آتش گرم، تنها کاری بود که مردم میتوانستند انجام دهند؟ روان تر نشد؟ مورد بعدی اینکه:

نقل قول:
رونالد بیلیوس ویزلی درحالی که با ناامیدی در خیابان قدم می گذاشت و دنبال پناهگاهی برای خویش بود.


دلیل خوبی برای عضویت تو محفل نیست. میدونی منظورم چیه؟ مردم همیشه تو سرما یه جایی میرن که استراحت کنن، کاروانسرا، کافه، هرجا. محفل که اینا نیست. ببین شخصیت تو چیه؟ آ باریکلا... رون ویزلی. فکر کنم تو کتاب گفته شد رون چطوری عضو محفل شد، تو نمیتونی اونو تغییر بدی. به رونه کتاب وفادار بمون.

نقل قول:
با سرعت سرش را بالا آورد و به دنبال شماره ی خیابان، اطراف خیابان را نگاه کرد و سرانجام آن را یافت. راست ایستاد و محلی را در ذهنش به تصویر کشید. پلاک 12 ساختمان گریمولد.


مگه مقر محفل مخفی نبود؟ :| درسته الان همه میدونن خونه شماره 12 گریمولده ولی یادت نره تو کتاب تا مالی و آرتور بچه هارو نبردن اونا نمیدونستن حتی محفل وجود داره چه برسه مقرشو بدونن. دقت کن.

نقل قول:
با دیدن دامبلدور بغض گلویش را گرفت و گفت:


چرا باید بغض گلوش رو بگیره؟ از سرما؟ بخاطر وضعیت دامبلدور؟ بخاطر چی؟ یادت نره تو یکی از نقدات تو تالار گریف هم گفتم، نزار خواننده وقتی پستتو میخونه بگه: " این قسمت پستش یعنی چی؟ " همه چیزو تو رولت شفاف سازی کن.

نقل قول:
-سطح رول نویسی ـت نسبت به قبلاً خیلی بهتر شده ولی بازم به نظرم توی سوژه و روند داستان یه کمی مشکل داری. برای همین بهت یه مأموریت میدم که انجامش بدی. ولی یادت باشه یه نکته رو حتماً توش رعایت کنی. باید توی نوشتن ـت داستان رو متناسب با شخصیت ها و چیزایی که قابل باور باشن پیش ببری. یعنی نمی تونی یه لرد ولدمورت جلف یا یه دامبلدور بی رحم توی داستان ـت داشته باشی.
به پادگان ققنوس برو و یه پست قشنگ بزن. هم از لحاظ فضاسازی و نکات ظاهری دقت کن هم به داستان و سوژه. در صورتی که پستت خوب بود می تونی وارد محفل بشی.


:|
رول نویسی؟ کجای داستان هری پاتر، رون ویزلی رول میزد؟ رول زدن و اینا مخصوص سایته برادر وارد داستانت نباید بشه. مثلا میتونستی بنویسی: دامبلدور گفت " تو هنوز برای عضویت خیلی جوانی و بلاه بلاه بلاه " موضوعات درون سایتی رو وارد رول نکن.

نقل قول:
-سلام پروفسور خوبید؟هری رو راه دادید میشه منم راه بدید سرده بیرون


و چنین گفت جیمز سیریوس پاترِ کبیر:

شکلک جای نقطه رو نمیگیره!


یعنی اول نقطه ی ته جمله رو بزار بعد شکلکو بزن.

غلط دیگه ای ندیدم رون، بیش تر این اشکالات سرِ بی دقتیه. یکم سره رولت دقت کنی میتونی یه رول فوق العاده بنویسی. موفق باشی رون ویزلی.


به یاد گیدیون پریوت!

قدم قدم تا ‏ روشنایی، ازشمعی در تاریکی تا نوری پرابهت و فراگیر !
می جنگیم تا آخرین نفس!!
می جنگیم برای پیروزی !!!‏
برای عشق !!!!
برای گریفیندور ‏.



تصویر کوچک شده
تصویر کوچک شده


پاسخ به: نقدستان محفل ققنوس
پیام زده شده در: ۹:۴۳ چهارشنبه ۱۴ مرداد ۱۳۹۴

رون ویزلی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۵۸ پنجشنبه ۱۶ مرداد ۱۳۹۳
آخرین ورود:
۱۱:۱۱ دوشنبه ۱۷ بهمن ۱۴۰۱
از
گروه:
کاربران عضو
پیام: 742
آفلاین
سلام بر هری محفل جماعت.

خوبی؟
نقد دارم برات برای دومین بار


تصویر کوچک شده


پاسخ به: نقدستان محفل ققنوس
پیام زده شده در: ۰:۳۶ یکشنبه ۱۱ مرداد ۱۳۹۴

هری پاتر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۰:۵۱ چهارشنبه ۱۷ دی ۱۳۹۳
آخرین ورود:
۱۶:۳۷ جمعه ۳۰ مرداد ۱۳۹۴
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 224
آفلاین
نقد پست 47 شوالیه سپید - آنتونین دالاهوف

دالاهوف؟

یه لحظه احساس کردم یه فرد کنکوری اومده کلاس سوم دبستان نشسته.

خب آنتونین اومدن پورتال خیلی یهویی بود، منظورم اینه تا خواننده میاد پست قبلو هضم کنه یه دفع میکی پورتال ظاهر شد همه رفتن نیویورک. عین این میمونه به یکی هلو بدی، بعد تا داره قورتش میده خرخرشو بچسبی. بهتر بود یکم درباره ی جنگ محفلیا با سامورایی ها توضیح میدادی بعد در آخر بگی پورتال باز شد و پرت شدن نیویورک.

مورد دوم اینکه آنتو، من خودم شخصا" از اوردن عکس برای فضاسازی موافق نیستم. چون معتقدم نویسنده اون قدر باید قدرت داشته باشه که خواننده بتونه بدون دیدن عکس محیط رو پیش خودش تصور کنه. سعی کن کم تر به عکسا تکیه کنی و بیش تر به قدرت نوشتنت متکی باشی.

نقل قول:
طبق روال قبل، از درون پورتال، ابتدا فلورانسو به بیرون افتاد سپس جروشا روی فلورانسو افتاد و از آن سو دامبلدور به بیرون افتاد و مایکل روی دامبلدور افتاد و گلرت روی آن ها.


:|

آنتو؟ من دیگه نباید به تو بگم ویرگولت کو. الان نزدیک دو سه تا ویرگول رو تو این تیکه جا انداختی، درستش اینه:

نقل قول:
طبق روال قبل، از درون پورتال، ابتدا فلورانسو به بیرون افتاد، سپس جروشا روی فلورانسو افتاد و از آن سو، دامبلدور به بیرون افتاد و مایکل روی دامبلدور افتاد و گلرت روی آن ها.


مورد بعدی:

نقل قول:
فَکِشان به زمین خورد و مشاهده کردند که کره زمین چقدر تغییر کرده است.


اینجا فاعل کم داره برادر من. خط قبلی نمیتونه جای فاعل بشه. اینجا میتونستی بگی محفلی ها با دیدن آنکه نیویورک چه قدر تغییر کرده است، دهانشان از تعجب باز ماند. اینجا کره ی زمین غلطه، چرا؟ محفلی ها تو نیویورک ظاهر شدند، در نتیجه نیویورک رو دیدن، کره زمینو چطوری دیدن آخه؟

سوژه ر خوب هدایت کردی آنتو، سوژه داشت کم کم گره میخورد که تو به سمتی که پر از ایده س هدایتش کردی، راضیم ازت. خب، ایراد دیگه ای ندیدم. رول خوبی بود آنتونین.

موفق باشی.



به یاد گیدیون پریوت!

قدم قدم تا ‏ روشنایی، ازشمعی در تاریکی تا نوری پرابهت و فراگیر !
می جنگیم تا آخرین نفس!!
می جنگیم برای پیروزی !!!‏
برای عشق !!!!
برای گریفیندور ‏.



تصویر کوچک شده
تصویر کوچک شده


پاسخ به: نقدستان محفل ققنوس
پیام زده شده در: ۵:۳۰ چهارشنبه ۷ مرداد ۱۳۹۴

آنتونین دالاهوف


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۰:۳۴ دوشنبه ۳ مهر ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۲۲:۱۱ شنبه ۱۹ مهر ۱۳۹۹
از کره آبی
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 2608
آفلاین
لطفا این پست، در زمان آینده را نقد کنید.

هری یا آلبوس، مرسی


ویرایش شده توسط آنتونین دالاهوف در تاریخ ۱۳۹۴/۵/۷ ۵:۳۹:۴۸


پاسخ به: نقدستان محفل ققنوس
پیام زده شده در: ۱:۵۷ سه شنبه ۶ مرداد ۱۳۹۴

مایکل کرنر old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۰۵ جمعه ۱۷ بهمن ۱۳۹۳
آخرین ورود:
۱۳:۵۴ پنجشنبه ۳۰ مهر ۱۳۹۴
از همونجایی که ممد نی انداخت
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 182
آفلاین
عه نقد می کنین خبر بدین

جهت پیشرفت نکردن گریفیندور، اینم نقد کنین


لامصب چقد رنک

!Only Raven

وبلاگ شخصی من

بیخیال اون صوبتا، من هنوز شصت درصد ایفام ریتا هم سی و نه درصد، جمعاً می شیم 99 درصد ایفا


چقد چکش!

اصن ذووووق

تصویر کوچک شده


پاسخ به: نقدستان محفل ققنوس
پیام زده شده در: ۲۲:۴۱ دوشنبه ۲۹ تیر ۱۳۹۴

هری پاتر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۰:۵۱ چهارشنبه ۱۷ دی ۱۳۹۳
آخرین ورود:
۱۶:۳۷ جمعه ۳۰ مرداد ۱۳۹۴
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 224
آفلاین
نقد پست 18 ققنوس میوزیک - مایکل کرنر

سلام مایک احوالات؟

خب بریم سره پستت. خب مایکل تو تقریبا پستت از نظر ظاهری ایرادی نداره و قسمت بیش تر نقدت مربوط میشه به قسمت درونی پست که بیش تر از هرچیزی ممکنه توش اشتباه پیش بیاد. خب این سوژه تقریبا یه مشکل داره اونم اینه:

هر نویسنده میاد یه سوژه وارد داستان میکنه و این سوژه توسط نویسنده بعدی شپلخ میشه و اون دوباره یه سوژه دیگه میده. :|

تو این اتفاق رو انجام ندادی ولی یه اتفاق دیگه افتاد. مهم ترین چیزی که یه نویسنده باید تو رول ادامه دار توجه کنه اینه که رولی که میخواد بنویسه تا چه حد به صلاح سوژه س. الان خب یکم سوژه با اومد محسن چاووشی قفل میشه. بهتر نبود مثلا بیش تر از شخصیتت و لادیسلاو استفاده میکردی؟ مثلا مایکل میگه من نمیخونم مگر اینکه محفل فلان کارو کنه. حالا اون کاری که گفت میتونست کلی محفلو تو دردسر بندازه.

مورد بعدی:

نقل قول:
-خب حالا که تنبیه شدین، بشینین بهتر فکر کنین. من می رم اصغر کلپچی، کلپچ بزنم بر بدن.


و

نقل قول:
-مگه جودی کَر شده، فرزند روشنایی با لباس های زاقارت؟


میدونی این دو تا دیالوگ مشکلشون چیه؟ احتمال اینکه ولدمورت دیالوگ بالا و دامبلدور دیالوگ پایین را بگن خیلی کمه. یعنی وقتی من این دو تا دیالوگ رو خوندم با خودم گفتم مگه میشه دامبلدور با یه محفلی اینطوری حرف بزنه و به لباسش بگه زاقارت؟ یا مثلا ولدمورت با اون همه قدرت خودشو من خطاب کنه؟ کلپچ و ولدمورت؟ داریم اصن؟

یکی از مهم ترین قسمتای رول اینه که مطمئن باشی همچین واکنشی از شخصیتی که داری مینویسی بعید نیست. مثلا تو رولت جودی رو من یه درصدم فکر نکردم این واکنش و دیالوگ بهش نمیخوره. دقت که شخصیت ها مطابق خودشون استفاده بشن.

یکی از مواردی که ازش لذت بردم روش پیشرفت سوژه بود. نه سریع بود نه کند، به اندازه پیش رفته بود، خوشم اومد، آفرین.

نقل قول:
-مگه جودی کَر شده، فرزند روشنایی با لباس های زاقارت؟
-پروف! مگه داری می خونی که می گی کَر؟ الان روله، تو باید بشنوی. گفتم کُر.
-کُر چیست، فرزند روشنایی با کمبود ارتفاع خشتک؟
-هوم... مثلاً خواننده مون یه چیز می خونه، جودی می گه عاااااا عوووو و اینا.


ببین مایکل برای مورد آخر، سفید نوشتن مهمه. مرگخوارا چون دشمن محفل پیری و حواس دامبلدور رو مسخره میکنن که سیاه نوشتنه. محفلیا هم کچلی و بی دماغی ولدمورت رو مسخره میکنن برای طنز که سفید نوشتنه.

من نمیگیم ولدمورت رو تو رولات مسخره کن ولی مسخره کردن دامبلدور تو رول برای اضافه کردن طنز رول برای یه محفلی کار درستی نیست. این مورد هم دقت کن.

موفق باشی مایک.


به یاد گیدیون پریوت!

قدم قدم تا ‏ روشنایی، ازشمعی در تاریکی تا نوری پرابهت و فراگیر !
می جنگیم تا آخرین نفس!!
می جنگیم برای پیروزی !!!‏
برای عشق !!!!
برای گریفیندور ‏.



تصویر کوچک شده
تصویر کوچک شده


پاسخ به: نقدستان محفل ققنوس
پیام زده شده در: ۹:۱۲ پنجشنبه ۲۵ تیر ۱۳۹۴

مایکل کرنر old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۰۵ جمعه ۱۷ بهمن ۱۳۹۳
آخرین ورود:
۱۳:۵۴ پنجشنبه ۳۰ مهر ۱۳۹۴
از همونجایی که ممد نی انداخت
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 182
آفلاین
سلام پروف، چه خبر از توافقات هسته؟

این رو نقد کن با زحمت.


لامصب چقد رنک

!Only Raven

وبلاگ شخصی من

بیخیال اون صوبتا، من هنوز شصت درصد ایفام ریتا هم سی و نه درصد، جمعاً می شیم 99 درصد ایفا


چقد چکش!

اصن ذووووق

تصویر کوچک شده


پاسخ به: نقدستان محفل ققنوس
پیام زده شده در: ۱۴:۳۴ سه شنبه ۱۶ تیر ۱۳۹۴

آلبوس دامبلدور old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۰۱ سه شنبه ۱۶ دی ۱۳۹۳
آخرین ورود:
۰:۲۸ سه شنبه ۲۴ شهریور ۱۳۹۴
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 154
آفلاین
نقد پست فابین پریوت؛ همانند يك سفيد اصيل بنويسيد

فابین عزیز...

فکر می کنم این اولین پست رولی بود که توی انجمن های عمومی ایفای نقش زدی.
اول از همه بگم که با توجه به این که اولین پست ـت بود، کارت خوب بود.

ظاهر پستت تقریباً قابل قبول بود. فقط به این نکته توجه کن که بین دیالوگ ها نیازی نیست دو تا اینتر بزنی و یه اینتر کفایت می کنه. فقط باید فضاسازی ها و توصیف ها از دیالوگ ها جدا بشه.
در کل از لحاظ اصول نوشتاری تقریباً همه چیزو رعایت کرده بودی. پس سریع از این قسمت رد میشم و میریم سر محتوای پستت.

ببین فابین، مهم ترین رکن هم رولی، سوژه و محتوای ی اونه. یعنی باید خیلی به این قسمت توجه کنی.
وقتی یه نفر میاد و میخواد پست تو رو توی این سایت بخونه، باید براش جذابیت ایجاد کنی که ازش لذت ببره. وقتی من این پست تو رو خوندم یه جورایی حس کردم دارم کتاب قصه ی کودک میخونم. همه چیز خیلی تند تند و سریع اتفاق افتاد و دقیقاً همونطوری که هر خواننده ای حدس میزد. این کار باعث میشه اعضا رقبت نکنن که پست هات رو بخونن.

اما حالا برای جذاب کردن پست باید چه کاری کنیم؟

اول این که سعی کن از فضاها و شخصیت ها و داستان های هری پاتری بیشتر استفاده کنی.
الان توی این نوشته ی تو فقط فابین و گیدیون از دنیای هری پاتر بودن و دیگه اوجش 2-3 تا طلسمی که استفاده کرده بودی. بقیه ـش یه جورایی با فضای سایت بیگانه بودن.
مثلاً تو می تونستی به جای این، بیای و دزدیده شدن یکی از محفلی ها به دست مرگخواران رو روایت کنی و فابین و گیدیون رو بفرستی که نجاتش بدن.

نکته ی دوم اینه که ما باید با استفاده از فضاسازی ها و دیالوگ های خوب و قوی خواننده رو جذب کنیم و کاری بکنیم که کاملاً بتونه خودش رو در فضای پست ما تصور کنه. برای این که بهتر متوجه بشی یه قسمتی از پستت رو میخوام برات بازنویسی کنم:

نقل قول:
اما دیگر دیر شده بود. فابین کارش را کرد . و لشگری از خفاش های خون اشام به آن ها حمله کردند . و دوبرادر با سحر ها ی مختلف با انها می جنگیدند .

- استوپفای ! استوپفای !

- فابین این شنل رو بنداز .
- این شنل به چه دردی می خوره ؟
- این نا مرئیت میکنه و می تونیم از دست این خفاش ها ی سیاه سوخته فرار کنیم .و اونن دختر را نجات بدیم ...
- باشه پس بریم ...!


بازنویسی:
نقل قول:
به محض این که دست فابین به اون شی خورد ناگهان فضای غار پر از پرندگان سیاه رنگی شد که به طرف دو برادر حمله می کردند. گیدیون سعی می کرد با استفاده از طلسم های خودش پرنده ها رو دور کنه اما تعدادشون بیشتر از چیزی بود که بشه باهاشون مقابله کنن.

- فابین اینجوری نمیشه! باید یه کاری بکنیم!

برادر بزرگتر نگاهی به اطراف انداخت تا چیزی برای مقابله با پرندگانی که شباهت زیادی به خفاش های خون آشام داشتن پیدا کنه اما هیچ چیزی وجود نداشت که در برابر این گروه بزرگ خفاش کاری از پیش ببره. اما ناگهان فکری به ذهنش رسید:

- گید! شنل نامرئی می تونی کمکمون کنه! توی کوله پشتی ـته!

گیدیون با سرعت شنل رو در آورد و روی سر خودش و برادرش انداخت...


ببین فابین اینجوری به خواننده حس این دست نمیده که میخوای تند تند داستان رو تموم کنی و بری. در نتیجه بیشتر جذب میشه و علاقه پیدا می کنه که تا آخرش رو بخونه.

قطعاً با بیشتر کار کردن می تونی خیلی بهتر بنویسی و آینده ی روشنی داشته باشی دوست عزیزم.
منتظر رول های بعدی ـت هستم.
موفق باشی.


تصویر کوچک شده

تصویر کوچک شده

موفقیت برای انسان بی جنبه مقدمه گستاخی ـست...


پاسخ به: نقدستان محفل ققنوس
پیام زده شده در: ۱۵:۲۲ دوشنبه ۱۵ تیر ۱۳۹۴

جروشا مون old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۰:۳۰ شنبه ۱۶ خرداد ۱۳۹۴
آخرین ورود:
۱۸:۳۶ پنجشنبه ۲۳ مهر ۱۳۹۴
از شبنم عشق، خاک آدم گل شد!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 67
آفلاین
چرا؟ چرا من تازگیا اینقدر چرت و پرت و نامفهوم می‌نویسم؟

دریابید لدفن.


"عمه ریتا پاره ی تن من است! دوستش بدارید! ... فقط باهاش مصاحبه نرین، خطرناکه! "

***

تصویر کوچک شده
رستاخیز ققنوس!

***

تصویر کوچک شده
کاراگاه ارشد
ریاست دایره‌ی کاراگاهان







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۰-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.