جلسه دوم تغییر شکلنیمه شب، کلاس تغییر شکل:
دانش آموزان خمیازه کشان در کلاس تغییر شکل نشسته بودند و منتظر استادشان بودند... دیگر تقریبا عادت داشتند که آرسینوس با تاخیر به کلاس بیاید و با یک تدریس سریع تکالیفی به آنها بدهد و برود. دانش آموزان گریفیندوری رسما به خواب رفته بودند، اما راونکلاوی ها کاملا بیدار و با چشمانی باز پشت میز هایشان نشسته بودند و کتاب های تغییر شکلشان را مطالعه میکردند.
دفتر اساتید:در اتاقی بزرگ با پنجره هایی نقش دار و زیبا آرسینوس پشت میزی طویل نشسته بود و در حال تمیز کردن پاتیل طلایی اش بود که ناگهان سیوروس اسنیپ بدون هیچ صدایی وارد اتاق شد.
- اهم... اهم.
آرسینوس بدون اینکه سرش را بلند کند با حواس پرتی گفت:
- چیه؟ الان نمیخوام کفش هامو واکس بزنی... ممنون.
- اهم.
- وای! چقدر پیله ای! بیا این دو گالیون رو بگیر و برو پی کارت.
- آرسینوس؟
- اصلا همین دو گالیون رو هم بهت نمیدم... برو پی کارت دیگه.
- پروفسور جیگر! شما مگه کلاس ندارید؟
آرسینوس که همچنان مشغول تمیز کردن پاتیل بود، بدون اینکه سرش را بالا بیاورد، با لحنی تمسخر آمیز گفت:
- این موقع شب؟ کلاس؟! بیخیال!
اینبار اسنیپ خشمگین شد و محکم روی میز کوبید.
آرسینوس سرش را بالا آورد و با سیوروس اسنیپ در حالی رو به رو شد که دود از زیر موهای روغنی اش خارج میشد، پس گفت:
- اممم... سیوروس؟! خوبی؟! حواسم نبود اصلا... الان میرم سر کلاس...
- خوبه... هرچه سریعتر لطفا.
- فقط یه خواهش دارم ازت... میشه یکم علف آبشش زا بهم بدی؟
- علف آبشش زا؟! محض اطلاعت باید بگم که تو "تغییر شکل" تدریس میکنی، نه گیاه شناسی!
- میخوام تاثیراتش روی تغییر شکل رو نشون بدم و توضیح بدم خب.
- هوم... خیله خب.
اسنیپ سری به تایید تکان داد و مقداری "علف آبشش زا" از جیب ردای سیاهش بیرون آورد و روی میزد گذاشت، سپس بدون حرف دیگری از اتاق خارج شد.
آرسینوس گیاه جادویی را از روی میز برداشت و وارد جیب ردای خود کرد و به سرعت به سمت کلاس به حرکت در آمد.
دقایقی بعد، مقابل کلاس تغییر شکل:آرسینوس پیش از آنکه در را باز کند و وارد کلاس شود دستی به ردای خود کشید و از مرتب بودن آن اطمینان حاصل کرد. سپس در کلاس را باز کرد و بدون هیچ کلامی وارد شد.
چند ثانیه بعد، او به میز معلم رسید و روی صندلی نشست.
- خب... اول از همه سلام بر همه. دوم هم که تدریسه و در همین لحظه شروع میشه!
آرسینوس بدون توجه به صدای غرغر های دانش آموزان ادامه داد.
- این جلسه میخوام در مورد تاثیر معجون مرکب پیچیده و گیاه آبشش زا روی تغییر شکل توضیح بدم براتون.
دانش آموزان:
- سوالی هست؟
- پروفسور، گیاه آبشش زا مربوط به درس گیاه شناسی نیست آیا؟
- ببخشید پروفسور، ولی مگه معجون مر...
- میدونم چی میخواید بگید! من هم نگفتم طرز استفاده و ساختنشون! گفتم "تاثیرشون بر تغییر شکل".
آرسینوس یک لحظه خشمگین شده بود... این را فهمیده بود... پس به سرعت نفس عمیقی کشید تا آرامش خود را بازیابد... سپس ادامه داد.
- خب داشتم میگفتم... گیاه آبشش زا گیاه سبز و سختیه که به این آسونی ها هم پیدا نمیشه... من هم نمیگم کجا ها پیدا میشه، چون این دیگه مربوط به من نیست، استاد گیاه شناسیتون باید بگه. در واقع شما وقتی میخواید برید تو یک دریاچه عمیق و نیاز به تنفس دارید این گیاه به دردتون میخوره... شما به مقدار لازم از این گیاه رو میخورید و شش هاتون تبدیل میشه به آبشش... باله و فلش هم در میارید حتی. در حال حاضر هم شخصی رو میخوام که روش این موضوع رو امتحان کنم.
دانش آموزان همه به یکدیگر نگاه کردند... استاد تغییر شکل وقتی فهمید هیچ داوطلبی وجود ندارد چشمانش را بست و با انگشت اشاره اش کل کلاس را مرور کرد... سپس انگشتش در یک نقطه توقف کرد و آرسینوس چشمانش را باز کرد.
- ریگولوس بلک!
ریگولوس با چهره ای سرخورده و خسته از جا بلند شد و مقابل آرسینوس رفت. استاد تغییر شکل مقداری علف آبشش زا به او داد.
- لطفا بخوریدش آقای بلک.
ریگولوس نفس عمیقی کشید و گیاه سبز و سفت را به یکباره خورد.
- خب... من که چیزی...
نفس ریگولوس برید... به گردنش دست انداخت و به زمین افتاد و شروع کرد به تقلا کردن...
آرسینوس در کمال آرامش تنگی شیشه ای که از قبل روی میز گذاشته بود را برداشت و با چوبدستی به آن اشاره کرد.
- آگوامنتی!
درون تنگ پر از آب شد و آرسینوس بدون هیچ زحمتی ریگولوس در حال جان کندن را بلند کرد و سرش را وارد تنگ کرد.
ریگولوس همین که وارد آب شد شروع کرد به نفس کشیدن.
- خب... همونطور که میبینید گیاه آبشش زا وارد بدن میشه و با خاصیت جادوییش که مثل طلسم های تغییر شکله سلول ها و ژن شما رو تغییر میده و تبدیل به ماهی میکنه. سوالی هست؟
دانش آموزان:
- خب... در مورد معجون مرکب هم دقیقا همینطوره! این معجون میاد کلهم ساختار بدن و استخوان هارو تغییر میده... یعنی شما برای مثال اگر چشمتون ضعیف باشه و معجون یک شخص که چشمش قوی هست رو بخورید چشمتون قوی میشه.
دانش آموزان:
- خب... میتونید تکالیفتون رو یادداشت کنید!
1. رولی در مورد استفاده ی همزمان از معجون مرکب و گیاه آبشش زا بنویسید. ضمن اینکه کسی تا حالا چنین کاری نکرده، ممکنه این دو تاثیر منفی بذارن یا درست کار کنن. (20نمره)
2. آیا ریگولوس ناچاره برای همیشه با سری که داخل تنگه، زندگی کنه؟ اگر بله چطور؟ اگر نه چند وقت طول میکشه تا به حالت عادی برگرده؟ با توجه به اینکه مقدار گیاهی که توسط ریگولوس خورده شده نامشخصه. (5نمره)
3. شخصی که گیاه آبشش زا مصرف کرده، تا چند دقیقه میتونه بیرون از آب زنده بمونه؟ با توضیح. (4نمره)
4. چرا آرسینوس و هکتور به شدت به ریگولوس به عنوان نمونه آزمایشی علاقه دارند؟ با توضیح. (1نمره)