هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





پاسخ به: سازمان فرهنگ و هنر جادوگری
پیام زده شده در: ۲۱:۰۵ چهارشنبه ۱۹ خرداد ۱۳۹۵
#91

ریونکلاو، مرگخواران

لینی وارنر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۱:۵۳ شنبه ۳۰ خرداد ۱۳۸۸
آخرین ورود:
امروز ۱۸:۱۰:۲۴
از رو شونه‌های ارباب!
گروه:
مرگخوار
ناظر انجمن
ایفای نقش
ریونکلاو
کاربران عضو
گردانندگان سایت
پیام: 5464
آفلاین
درود.

سازمان فرهنگ و هنر جادویی به دلیل پایان یافتن مهلت وزارت دولت یازدهم، تعطیل می‌شود. تصمیم‌گیری در مورد آن بر عهده وزیر بعدی می‌باشد.

با تشکر.
تصویر کوچک شده


🙋‍♀️ فقط اربـاااااااب! 🙋‍♀️

فقط بلده بشینه یه جا، بدون این‌که بدونه چرا!
تصویر کوچک شده




پاسخ به: سازمان فرهنگ و هنر جادوگری
پیام زده شده در: ۰:۰۶ یکشنبه ۲۲ شهریور ۱۳۹۴
#90

اسپلمنold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۱:۲۸ جمعه ۹ مرداد ۱۳۹۴
آخرین ورود:
۰:۵۵ دوشنبه ۱۱ مرداد ۱۳۹۵
از محفل ریدل های ققنوس
گروه:
کاربران عضو
پیام: 55
آفلاین
سلام.
منم میخوام ثبت نام کنم
به لیستتون بیفزایید
با تشکر
**کاسپر اسپلمن**


casper


پاسخ به: سازمان فرهنگ و هنر جادوگری
پیام زده شده در: ۱۹:۱۸ دوشنبه ۱۶ شهریور ۱۳۹۴
#89

رون ویزلی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۵۸ پنجشنبه ۱۶ مرداد ۱۳۹۳
آخرین ورود:
۱۱:۱۱ دوشنبه ۱۷ بهمن ۱۴۰۱
از
گروه:
کاربران عضو
پیام: 742
آفلاین
مهلت اتمام ثبت نام تا پايان امتحانات هاگوارتز...


به قول وينكي مديونين اگر فكر كنين براي بالاامدن تاپيك اين پست رو زدم..


تصویر کوچک شده


پاسخ به: سازمان فرهنگ و هنر جادوگری
پیام زده شده در: ۱۹:۱۸ دوشنبه ۱۶ شهریور ۱۳۹۴
#88

رون ویزلی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۵۸ پنجشنبه ۱۶ مرداد ۱۳۹۳
آخرین ورود:
۱۱:۱۱ دوشنبه ۱۷ بهمن ۱۴۰۱
از
گروه:
کاربران عضو
پیام: 742
آفلاین
مهلت اتمام ثبت نام تا پايان امتحانات هاگوارتز...


به قول وينكي مديونين اگر فكر كنين براي بال امدن تاپيك اين پست رو زدم..


تصویر کوچک شده


پاسخ به: سازمان فرهنگ و هنر جادوگری
پیام زده شده در: ۱۱:۴۶ یکشنبه ۱۵ شهریور ۱۳۹۴
#87

آرگوس فیلچold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۰۰ یکشنبه ۱ شهریور ۱۳۹۴
آخرین ورود:
۱۳:۵۱ شنبه ۲ اردیبهشت ۱۳۹۶
از مشهد
گروه:
کاربران عضو
پیام: 51
آفلاین
سلام رون.
من برای مسابقه آماده ام.
امیدوارم مسابقه خوبی از کار در بیاد.



مسابقه فرهنگ و هنر جادویی
پیام زده شده در: ۱۰:۴۸ یکشنبه ۱۵ شهریور ۱۳۹۴
#86

رون ویزلی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۵۸ پنجشنبه ۱۶ مرداد ۱۳۹۳
آخرین ورود:
۱۱:۱۱ دوشنبه ۱۷ بهمن ۱۴۰۱
از
گروه:
کاربران عضو
پیام: 742
آفلاین
خب خب سلام به همگی هنر دوستان گل و گلاب

آموزشگاه هنر و فرهنگ را برگزار کردیم تا یکم ملت به خودشون بیان و چیز هایی رو که بلدن بیان و به بقیه یاد بدن اما بعضی ها هاگوارتز رو بهانه کردن و در این طرح شرکت نکردن. خب اشکالی نداره ما هم گفتیم بعد از هاگوارتز و جام آتش یک مسابقه می ذاریم خب الان وقت مسابقه است. همین حالا ی حالا نه...میذاریم بعد از اتمام امتحانات و پایان جام آتش که همه بتونن شرکت کنن.

خب شرایط مسابقه:

میخوایم این مسابقه یک مسابقه پر از شور و هیجان باشه برای همین کسانی که میان اینجا اعلام آمادگی برای مسابقه می کنن باید در تمام مراحل شرکت کنن و اون وسط کناره گیری نکنند. در ضمن باید از سطح رول نویسی خوبی نیز بهره مند باشید. همین

ثبت نام:

افرادی که می خواهند در این مسابقه شرکت کنن می تونن اینجا اعلام کنند.سپس از بین این افراد هشت نفر به عنوان برگزیده انتخاب می شوند تا با دست و پنجه نرم کنند.

زمان شروع مسابقه:

بعد از اتمام امتحانات هاگوارتز و جام آتش

نکته: راحت از این مسابقه نگذرید و ان را مسخره قلمداد نکنید. این مسابقه کمک بزرگی به فرهنگ و هنر جامعه جادوگری می باشد.


ویرایش شده توسط رون ویزلی در تاریخ ۱۳۹۴/۶/۱۵ ۱۲:۲۳:۵۳
ویرایش شده توسط رون ویزلی در تاریخ ۱۳۹۴/۶/۱۵ ۱۲:۲۴:۳۵
ویرایش شده توسط رون ویزلی در تاریخ ۱۳۹۴/۶/۱۵ ۱۲:۲۵:۱۶

تصویر کوچک شده


پاسخ به: سازمان فرهنگ و هنر جادوگری
پیام زده شده در: ۱۲:۴۵ چهارشنبه ۲۱ مرداد ۱۳۹۴
#85

ریونکلاو، مرگخواران

لینی وارنر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۱:۵۳ شنبه ۳۰ خرداد ۱۳۸۸
آخرین ورود:
امروز ۱۸:۱۰:۲۴
از رو شونه‌های ارباب!
گروه:
مرگخوار
ناظر انجمن
ایفای نقش
ریونکلاو
کاربران عضو
گردانندگان سایت
پیام: 5464
آفلاین
لینی دوان دوان خودش را به رونی می‌رساند که با عصبانیت منتظر آمدنش بود. مطمئنا اگر وقت به اندازه‌ی کافی تنگ نبود، حسابی بابت سر بزنگاه آمدنش وی را سرزنش می‌کرد. اما اکنون... خیر!

این‌بار به درخواست لینی پرده‌های جلوییِ سن را کشیده بودند تا او بتواند حتی با مکانِ ایستادنش نیز آشنا شود و با آن ارتباط برقرار کند(!). ادا که یکی دوتا نیست آخر! لینی با اشاره‌ی رون، با احتیاط جلو می‌آید و وسط سن می‌ایستد. صدای شور و شوق تماشاچیان به وضوح از پشت پرده شنیده می‌شد و لینی با خود فکر می‌کرد که تعداد آن‌ها چقدر می‌تواند باشد؟ و در دل بر خود لعنت می‌‌فرستاد که چرا زودتر نیامده بود تا بعنوان تماشاچی با جو آنجا آشنا شود.

- بلند گو؟

رشته‌ی تفکرات لینی پاره می‌شود و با تعجب نگاهی به رون می‌اندازد که از پشت صحنه بالا و پایین می‌پرید و سعی داشت به او بفهماند که بلندگویش را راه بیندازد. لینی "آهان"ـی می‌گوید و طلسمی را زیرلب زمزمه می‌کند. سپس می‌گوید:
- 1 2 3... 1 2 3...
رون در پشت صحنه:

صدای خنده و شادی تماشاچیانِ پشت پرده متوقف می‌شود و جای آن را سکوتی عجیب پر می‌کند. صدای لینی در سرتاسر سالن پیچیده بود!

رون که آرام و قرار نداشت و چیزی نمانده بود از دست لینی خودش را به در و دیوار بکوباند، با اشاره‌ی سر و کله و دستش به او می‌فهماند که حال صدایش را تمام تماشاچیان دارند. پیش از آنکه لینی بخواهد وسایلش را برای آموزش روی میز خالی کند، پرده کنار رفته و چهره‌ی هزاران تماشاچی نمایان می‌شود.

لینی که هول شده بود، به سختی آب دهانش را قورت می‌دهد و سعی می‌کند آرامش خویش را باز یابد.
- لینی وارنر هستم! پیکسی هستم! خوش‌حال هستم! سلام.

ملت تماشاچی که این مدلی‌اش را ندیده بودند، هرکدام دست به واکنشی متفاوت می‌زنند. عده‌ای چشمانشان گرد می‌شود و عده‌ای پوزخند می‌زنند. بعضی نیز پچ‌پچ‌کنان چیزی در گوش بغل‌دستیشان زمزمه می‌کنند. لینی بی‌توجه به این واکنش‌ها که در اقصی نقاط آنجا مشاهده می‌شد، دوباره لب به سخن می‌گشاید:
- خب من امروز اومدم تا بهتون یه هنر زیبا و پرطرفدارِ کاغذی رو آموزش بدم. و اون چیزی نیست جز... چی؟ باب اسفنجی؟

لینی می‌خواست بگوید "دُرنا"، اما نتوانست بگوید! زیرا کاغذی که همزمان بیرون آورده و رو به تماشاچیان گرفته بود، طرز ساخت باب اسفنجیِ شلوار مکعبی را نشان می‌داد. ملاحظه بفرمایید:
تصویر کوچک شده








لینی با دستپاچگی ادامه می‌دهد:
- بله تعجب نداره! خب باب اسفنجیه دیگه! احتمالا همه‌تون از دوران مدرسه ساخت مکعب رو آموزش دیدین، اما آیا رنگ‌آمیزیِ اون به طرحِ باب اسفنجی رو هم دیده بودین؟ نه! و من امروز اینجام تا باب اسفنجی رو به خونه‌های شما بیارم.

جمعیت عظیمی از تماشاچیان با اشتیاق شروع به کف دست هورا می‌کنند، اما عده‌ای دیگر لذت را در هو(حو؟) کردن لینی میابند. تا جایی که میزان هوهو شدن چندین برابر تشویق‌ها می‌شود و چراغ خطری در ذهن لینی، شروع به هشدار دادن می‌کند. حتی مقادیری اشیای کوچیک نیز به نشانه‌ی اعتراض به سویش پرتاب می‌شود!

لینی با نگرانی دستش را که سنگربان سَرَش شده بود پایین می‌آورد و درون ردایش می‌کند و هر خرت و پرتی که می‌رسد را از درون جیبش به روی میز انتقال می‌دهد. اما مگر آموزشِ ساختِ درنا پیدا می‌شد؟ تماشاچیان دست از اعتراض برمی‌دارند و با چشمانی گرد شده به موز و گلابی و کیف پول و سایر متعقلاتِ جیب لینی که روی میز خالی می‌شد می‌نگرند. حتی عده‌ای آنقدر اشتیاق داشتند که سرجایشان ایستاده بودند و موجبات غر زدنِ پشتِ سری‌هایشان را فراهم آورده بودند!

بالاخره بعد از مقادیری جستجو لینی درنای مورد نظر را میابد و آن را رو به تماشاچیان می‌گیرد.
تصویر کوچک شده
















- این شما و این هم درنای جادوییِ... ببخشید کاغذیِ ما! خیلی زیباست نه؟

تماشاچیان لحظاتی به تماشای مراحلِ ساختِ درنا می‌پردازند. مغز برخی از آن‌ها از شدت تفکر می‌سوزد و عده‌ای آتش می‌گیرد و بَلبَشویی راه می‌افتد. رون که می‌بیند مراسمی که با هزار جان کندن و عرقِ شبانه‌روزی ریختن برپا کرده است توسط لینی در حال به باد رفتن است، از جایش برمی‌خیزد تا لینی را که با دقت و بی‌توجه به داد و هوارهای تماشاچیان در حال توضیح دادنِ طرز ساخت درنا بود، بدرقه کند.

و لینی همان‌گونه که همچنان ساختِ درنا را شرح می‌داد، توسط رون به بیرون از صحنه کشیده می‌شود.


ویرایش شده توسط لینی وارنر در تاریخ ۱۳۹۴/۵/۲۱ ۱۲:۵۱:۰۶

🙋‍♀️ فقط اربـاااااااب! 🙋‍♀️

فقط بلده بشینه یه جا، بدون این‌که بدونه چرا!
تصویر کوچک شده




پاسخ به: سازمان فرهنگ و هنر جادوگری
پیام زده شده در: ۲۱:۱۳ دوشنبه ۱۹ مرداد ۱۳۹۴
#84

رون ویزلی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۵۸ پنجشنبه ۱۶ مرداد ۱۳۹۳
آخرین ورود:
۱۱:۱۱ دوشنبه ۱۷ بهمن ۱۴۰۱
از
گروه:
کاربران عضو
پیام: 742
آفلاین
خب از این به بعد می زنیم تو خط یک هفته ای یعنی هرهفته مهمان داریم...اما و چون و چرا هم نداریم.

خب این هفته میزبان مهمانی ارزشمند هستیم...

لینی وارنر


+خبر های دیگری هم درباره ی هالی ویزارد و جادوگر تی وی در راهه منتظر باشید


تصویر کوچک شده


پاسخ به: سازمان فرهنگ و هنر جادوگری
پیام زده شده در: ۱۰:۵۰ شنبه ۱۷ مرداد ۱۳۹۴
#83

رون ویزلی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۵۸ پنجشنبه ۱۶ مرداد ۱۳۹۳
آخرین ورود:
۱۱:۱۱ دوشنبه ۱۷ بهمن ۱۴۰۱
از
گروه:
کاربران عضو
پیام: 742
آفلاین
رون که آهسته به روی جایگاه مخصوص میرفت، زیر لب غرغری به خود کرد. رو به ملت کرد و دوباره لب به سخن باز کرد:
-خب حضار گرامی ما تا اکنون 4 مهمان داشتیم. خب البته شاید بتوانم بگویم آن هم به زور و یقه کشی و التماس و اینا. قرار بر این بود که ما اینجا آموزشگاه داشته باشیم و داشتیم و چند تا هم مهمان داشتیم. اما حالا میخوام دعوت کنم تا علاوه بر اینکه در این آموزشگاه فعالیت کنیم به مجموعه های دیگه ای هم مثل جادوگر تی وی و هالی ویزارد بپردازیم. افرادی که موافقن دستا بالا. راستی قبل از اینکه دستاتونو ببرین بالا بگم که کسانی که میخوان به عنوان مهمان در جمع ما باشن فقط یه پخ به من بدن اونم اگر حوصله نداشتن پخ بدن منو تو چت که دیدن بهم بگن... همین دیگه.

+مهمان هایی که گفتن الان وقت ندارم و اینا باشه برای هفته ی بعد و اینا بدونن که ما یادمون نرفته ها...اینا افرادی اند که زمان رو رزرو کردن. نیان دیگه...

ریتا اسکیتر>>>>> آخر ماه
لینی وارنر>>>>این هفته
لاکریتا بلک>>>> دوهفته بعد


ویرایش شده توسط رون ویزلی در تاریخ ۱۳۹۴/۵/۱۷ ۱۰:۵۸:۰۶
ویرایش شده توسط رون ویزلی در تاریخ ۱۳۹۴/۵/۱۷ ۱۱:۱۹:۱۵

تصویر کوچک شده


پاسخ به: سازمان فرهنگ و هنر جادوگری
پیام زده شده در: ۲۲:۵۹ دوشنبه ۱۲ مرداد ۱۳۹۴
#82

آیلین پرنس


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۰۲ دوشنبه ۲۹ تیر ۱۳۹۴
آخرین ورود:
۱۵:۴۲ جمعه ۲۴ اردیبهشت ۱۳۹۵
از (او) تا (او) با (او)...
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 204
آفلاین
ملت همگی در انتظار بودن که یهو صدایی بلندگو قورت داده!از پشت میکروفون همه رو سکته داد.
ـ باسلام،اینجانب ایلین پرنس مفتخرم که ورود خودم رو برای شروع اموزش اعلام بنمایم واز الان هم بگم من تدریس خودمو میکنم! .اولین اموزش امروز:طرز تهیه معجون بپا شصت پات نره تو چشت!
سرهای همه برگشت به سمت جایگاه سخنرانی.ایلین پرنس درحالی که یک گونی بزرگ رو باخوش میکشید از پشت بلند گو این جمله را فریاد زد.
ملت:
رون خیلی خیلی ارام وخونسرد اومد جلو وگفت:خوش اومدی ایلین.حالا این گونی چیه باخودت اوردی اینجا؟
ایلین نگاهی بایک ابروی بالا انداخته به رون کرد وگفت:یعنی واقعا نمیدونی این چیه؟
ـ ازکجا بدونم خو؟
ایلین یه ابروشو بیشتر برد بالا واون یکی رو بیشتر اورد پایین.
ـ جدا نمیدونی؟
رون باحالت گفت:
ـ نه،نمیدونم!
ابروی سمت راستی ایلین که نزدیک بود از پیشونیش بزنه بیرون و اون یکی ابروش که نزدیک بود بره توچشش،در عرض یک ثانیه در یک راستا قرار گرفت وتا جایی که میتونست نزدیگ چشمای ابی تیره اش پایین اومد.
ایلین بعد ازاین حرکت گفت:
ـ مواد معجون سازی!
رون:
ملت:
رون همچنان در همان حالت:مگه اینجا معجون میخوای درست کنی مگه؟
ـ پ ن پ!میخوای این گونی رو تاخود اتاق معجون سازی باخودم حمل کنم؟!
ـ اخه! ...
ـ ببین رونالد ویزلی!من اصولا ادم بسیار سریع واورژانسی هستم!حوصله مقلته چینی هم ندارم!
بعد رو به ملت کرد وگفت:
دانش اموزان محترم!همین الان زود تند سریع هرکی بره یه پاتیلی،چیزی واسه خودش پیدا کنه ببینم!
دانش اموزان:
و سپس همچنان باهمان حالت رفتن دنبال پاتیل.

چند دقیقه بعد:
دانش اموزان پاتیل به دست دوباره وارد کادر شدن.
ایلین: خوبه!حالا من مواد معجون سازی رو میخونم برین از قفسه بردارین.
سپس ادامه داد:
توضیحات:این معجون باعث میشود که شصت پای شخص خورنده در چشمش فرو رود.
مواد لازم برای تهیه معجون بپا شصت پات نره تو چشت:
یک جفت دست برای ساخت معجون:ترجیها دست خودتان.
شصت پای یک مشنگ:یک جفت اکبند.
چشم اباریمون:یک جفت غیر اکبند.
پای غورباغه:10-12 تا
گرد و خاک حاصل از جفتک زدن یک تکشاخ:دو قاشق.
کَک:50 عدد
پای عقبی یک نره خر بالغ:1 عدد
اسید سولفوریک:دو لیوان.

دانش اموزان:
ایلین:دِهَه!شما هیچ حالت دیگه ای به غیر ازاین بلد نیستین به خودتون بگیرین؟هی یاد گرفتین پوکر فیس وایستین!
بنابراین این بار دانش اموزان باحالت رفتن مواد معجون سازی رو بیارن.
ـ حالا بهتر شد!

چند دقیقه بعد:
دانش اموزان مواد به دست در اتاق حاظر بودند.
بقیه ملت همچنان:
ایلین:خب!کارمون رو شروع میکنیم!
طرز ساخت این معجون به این صورته که ابتدا خیلی قشنگ پای غورباغه و کک هارو سرخ میکنیم و بعد میریزیم تو پاتیل و خوب مخلوطشون میکنیم.
دانش اموزان:
ملت:
رون:داری 汉语波斯语词典 درست میکنی مگه؟
ـ مگه اشپزی دارم میکنم مگه؟
ـ چه بدونم والا؟
ـ همینه که هست!این توی دستور کاره!افتاد؟!
ـ باشه...خودت میدونی.
ایلین این رو گفت وادامه داد:
خب،حالا بعد ازاین کار چشم اباریمون رو به همراه خاک حاصل ازجفتک تکشاخ میریزیم تو پاتیل وچند بار پاتیل رو تکون میدیم را خاک همه جاش پخش وپلا بشه.و بعدش برای چند دقیقه در پاتیل رو میبندیم تا خوب جا بیفته واخر سر شصت پای مشنگ رو به همراه پای نره خر رو اضافه کرده و اسید سولفوریک رو هم در اخر بهش اضافه میکنیم تا پای نره خرو شصت پای مشنگ رو کاملا تجزیه کنه.
نکته:حتما از ماسک استفاده کنید یا یک اسپری خوشبو کننده همراه داشته باشید.
در این میان ملت ودانش اموزانی که باخودشان ماسک نداشتند:خمار!(شکلک مورد نظر پیدا نشد)
ایلین: کارتون عالی بود بچه ها!


eileen prince


آسایش دوگیتی،تفسیر این دو حرف است: بادوستان مروت،با دشمنان مدارا.


باسیلیسک سواران:باسیلیسک ها می ایند!


And if we should die tonight
Then we should all die together
Raise a glass of wine
... for the last time

Now I see fire
Inside the mountain
I see fire
Burning the trees
And I see fire
Hollowing souls
I see fire
Blood in the breeze
...And I hope that you remember me








شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۰-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.