►تصویر شماره 9 کارگاه نمایشنامه نویسی
در یک روز روشن که آفتاب صاف میکوبونه تو سر دانش آموزای هاگوارتز ، چهار گریفندوری نچسب ( با نام های پیتر و جیمز و ریموس و سیریوس ) با هم داشتند از کلاس استاد می آمدند و چون خیلی تا کلاس بعدی مونده بود مشغول فکر کردن به بحران های درون مایه ای هویت سادیسمی خود شدند .
این چهار نفر در بحران خیلی بزرگی بودند و اونم این بود که هیچ کار خلافی برای انجام دادن نداشتند.
نهایت خلافشون پاچه خواری کردن استاد های هاگوارتز بود آن هم به شکلی که شلوار استاد ها به شلوارک تبدیل می شد ،
اون ها هفته ها در این بحران قرار داشتند و بسیار دپرس بودند. جیمز که الآن شاد و شنگوله دیشب میخواست با شامپو کوزه ای خودکشی کنه که خوش بختانه دوستاش ریختن سرش تا میخورد زدنش و اینجوری شد که جیمز از خودکشی شدیدا منصرف شد و تصمیم گرفت شدیدا به زندگی امیدوار باشه.
کم کم داشتن به این فکر میکردن که بهتره از خلاف کردن خلاف کنن به راه نور هدایت شن چون دیگه هیچ جَفَر بازی ای نمونده بود که انجام نداده باشن اما در لحظات اوجِ احساسات عرفانی یه سوژه تپل گیر میومد که هیچ کدوم نمیتونستن ازش بگذرند
شرارت در خونشان قل غل و غل قل می کرد . بی وجدانی در رگ هایشان زنده بود
راهرو ها مملو از نا امنی می شد . دیگر هیچ دانش آموزی آرامش نداشت
چهار غارتگر در راهرو ها قدم می گذاشتند و گوشه ای از خباثت خود را نمایان می کردند.
- من در میزنم... بعدش بدویید
تق تق ! و در باز شد ! معلم مثل خرمالو واستاده بود جلو در و به زور اینا رو فرستاد تو کلاس
- ما مال این کلاس نیستیم اشتباه در زدیم،ما از همون اول اشتباهی بودیم
- نه بابا خجالت نداره عزیزم همه باید از کلاس لذت ببرن
۴ تفنگ پوک با پوزه های کش اومده که پتانسیلِ بالایی در تبلیغات پنیر پیتزا داشتن وارد کلاس شدن و ۲ تا ۲ تا دور از هم نشستند.
در این میان جیمز که با خوی وحشیِ گوزنیش به دنبال طعمه جهت پیاده کردن نقشه های شرورانش بود سعی میکرد چه کنه؟😐همممم فکر
- ریموس من لاک صورتی لیلی رو برمیدارم بش نگو باجه؟^-^
- وااااهااای چه هیجان انگیز بیخود بهمون نمیگن چهار غارتگر
(البته هر کی بهشون میگفت ۴ غارتگر به این معنی بود که راز اونا رو میدونست و Security اونا در خطر بود ولی این چهار نفر خارج از دسترس بودند و اینو نمیدونستند.)
در حینی که جیمز داشت لاک صولتی لیلی رو از لای کیفش خارج میکرد ریموس تمام استعداد سرعتیشو روی باد زدنِ جیمز خالی میکرد و از عوامل پشت صحنه درخواست یه لیوان آب گوجه کرد.
و در آنسو پیتر و سیریوس عملا راست دماغ معلم بودند.
- تعداد جن های زیر دریایی تو سال ۱۳۰۹ ، طرفای ۶۰۰ تا بوده ، رمز وایفای دفتر رسمیشون هم ۲۵۵۲ بوده ، کاری هم نداریم که معمار دفتر رسمی کی بوده
با بازگشت به همین سو جیمز رو میبینید در حینی که تبدیل به بستنی نسکافه ای ۹و۳/۴ ساعت آفتاب خورده میشه هنوز در تلاشه لاک رو بیرون بیاره و بله،بالاخره موفق میشه زیپ کیف حریف رو باز بکنه
در این حین فرد وارسته ای در امر خواریدن پاچه انگشت اشاره بر هوا خاسته اجازه صحبت میخواهد
-اجازه اجازه! آقا اینا دارن لاک صولتی لیلی رو بر میدارن. :paz:
جیمز با یک پاسِ در عرض لاک رو میده دست ریموس و خودش به امر کوددهیِ کتک زن مشغول میکنه.
ریموس هم که هنوز میشه اون منگوله ته حلقشو از شدت خوشیِ ناشی از هیجان عمل شرورانه دید اصلا متوجه اوضاع نشده بود و با ذوق مسخره ای لاک رو گرفت گذاشت لا پشمای جانوریش.
پیتر که قیافه ش در فاز مشترک مورد نظر موجود نمی باشد بود با دهان باز و آب دهن آویزان ناگهان به خودش میاد.
- وااای جیمز در زد حالا باید فرار کنیم.
سه تا اعضای ( خیر سرشون ) غارتگر از این حرف پیتر شبیه قارچ سمی میشن و استاد گرامی شکل علامت سوال.
پیتر که هنوز مغزش اطلاعات راهرو رو شبیه سازی میکرد در همون راستای انتهای سالن دوید و نتیجتا کوبید تو دیوار،خیلی موقر از جا بلند شد و گفت : لطفا زنگ بزنید بیان کروکی بکشن جعبه دندَم از تو صندوقم بیرون زد ، ایربگمم از ترس تو افتاد.
جیمز داشت به سانِ خر در باغِ کلم بروکلی از خنده شیهه ها سر میداد
در حرکتی ناگهانی چهره ی جدِ سوم سیوروس رو به خودش میگیره و میگه : پیتر شما زیاد کاپی میکنی، در بهترین حالت یه دستگاه زیراکس دسته دومی اصلا برای این دوره از مشنگیات پیشرفته مناسب نیستی شما.
ریموس که شاد و خرسند از این بود که همه جریان لاکُ فراموش کردن و اون میتونه به لاک صولتی که از بچگی آرزو داشته به دستش بیاره برسه،با نگاهی شیطانی همه رو از زیر نظر میگذروند
در حین فرمایشات جیمز لیلی به طرزی کاملا غیر منتظره زارت میخوابونه تو گوش جیمز
-خافاشا (خفه شو) لاکمو از دوستت بِگیل کادوی سی سیم بود، باهاش گَهلم لاکمو بلداشت
و اینگونه بود که تمام تصورات نویسنده و خواننده و ۴ غارتگر از یه دخترِ کار بلد به فنای عظمی رفت و به آرامش ابدی کوچ کرد.
[/quote]
این نمایشنامه مشکلی برای رد کردن این مرحله نداره...صرفا اگه شناسه قدیمی داشتی تو سایت مستقیما برو و معرفی شخصیت کن،در غیر این صورت روند نرمال رو طی کن!
تایید شد.
مرحله بعد: کلاه گروهبندی.