هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





پاسخ به: دفتر دوئل(محل درخواست دوئل)
پیام زده شده در: ۲۰:۴۱ دوشنبه ۱۹ تیر ۱۳۹۶

وینسنت کراب


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۵۰ سه شنبه ۱۲ مهر ۱۳۹۰
آخرین ورود:
۱۲:۵۴ سه شنبه ۹ مهر ۱۳۹۸
از هر جا ارباب دستور بدن!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 595
آفلاین
نتیجه دوئل پروتی پاتیل و آرسینوس جیگر:


امتیازهای داور اول:
پروتی پاتیل:26 امتیاز – آرسینوس جیگر: 25.5 امتیاز

امتیازهای داور دوم:
پروتی پاتیل: 26 امتیاز – آرسینوس جیگر: 25 امتیاز

امتیازهای داور سوم:
پروتی پاتیل:24.5 امتیاز– آرسینوس جیگر: 24 امتیاز

امتیازهای نهایی:
پروتی پاتیل: 25.5 امتیاز – آرسینوس جیگر: 25 امتیاز


برنده دوئل: پروتی پاتیل!


...........

-خب کراب...راهی برای کشوندنشون به این جا پیدا کردی؟

وینسنت عرق ریزان معجونش را به هم زد.
-بله ارباب...دارم معجون احضار کننده درست میکنم. وقتی حاضر شد، کافیه اینو بپاشیم جلوی جایی که قایم شدن. فوری جذب میشن.

لرد سیاه غر غر کنان گفت:
-امیدوارم همینطور باشه که میگی و امیدوارم دستور تهیه این معجونو از هکتور نگرفته باشی. دو روز تمومه رفتن تو تالار گریفیندور قایم شدن و نمیان بیرون. مگه دستمون بهشون نرسه. دختره پاتیل و پسره جیگر!

ملاقه کراب هنوز داخل پاتیل بود. با شنیدن دو کلمه "جیگر و پاتیل" متوقف شد! اخم هایش را در هم کشید...


فلش بک


-هکتور اگه این معجون خراب بشه، ارباب از من کاپ کیک درست میکنه. تو رو هم به عنوان خامه میریزه روم. متوجهی؟

هکتور که بر خلاف همیشه، ذوق زده به نظر نمیرسید با عصبانیت جواب داد:
-فهمیدم! کاش نمیفهمیدم ولی فهمیدم. نگران نباش. همونطور که هشتاد و سه بار گفتم این معجون من نیست. به همین دلیل مطمئن باش درست کار نمی کنه. از دست نوشته های آرسینوس دزدید...یعنی چیز...قرض کردم!

کراب که هنوز نگران به نظر میرسید نگاهی به دستور تهیه معجون کرد.
-خب...معجون احضار شونده...برای تاثیر بهتر از یک ناظر بهره ببرید! همه گروه ها دو تا ناظر دارن. اگه یکیشون ناپدید بشه، نفر دوم شک می کنه. ولی گریفیندور یکی داره. میتونم بی سرو صدا آرسینوسو کش برم! و پاتیل زنده...این یعنی چی هک؟

هکتور خوشحال از این که به اطلاعات عمیقش محتاج شده بودند، دوباره شروع به ویبره زدن کرد.
-بعضی پاتیلا هستن که تو مواد تشکیل دهنده شون از خون و سلول های زنده انسان استفاده میشه. خیلی گرونن. تو پولت نمیرسه بخری.

کراب با خودش فکر کرد که احتیاجی به خرید آن ها ندارد. او پاتیلی سراغ داشت که خیلی زنده تر از پاتیل های زنده بود.

پایان فلش بک


کراب دست از به هم زدن معجون برداشت. ته مانده های نقاب آرسینوس هم در حال ذوب شدن داخل معجون بود...
-حالا چیکار کنم! من از کجا باید میدونستم ارباب معجون رو برای احضار همین دو نفر میخواد؟ آرسینوس که ذوب شد...شاید راهی وجود داشته باشه که پاتیلو برگردونم!

نگاهی به پاتیلش که حالا شبیه دختری به نظر میرسید که دست هایش را دور خودش حلقه کرده بود، انداخت، و آهی از سر تاسف کشید!



ارباب فقط یکی...همین یکی!تصویر کوچک شده


پاسخ به: دفتر دوئل(محل درخواست دوئل)
پیام زده شده در: ۱۳:۳۵ چهارشنبه ۱۴ تیر ۱۳۹۶

اسلیترین، مرگخواران

هکتور دگورث گرنجر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۰:۴۲ سه شنبه ۲۴ تیر ۱۳۹۳
آخرین ورود:
۱۷:۴۶:۴۷ پنجشنبه ۲۶ بهمن ۱۴۰۲
از روی شونه های آریانا!
گروه:
مرگخوار
اسلیترین
کاربران عضو
ناظر انجمن
ایفای نقش
پیام: 956
آفلاین
سوژه دوئل لادیسلاو زاموژسلی و نیوت اسکمندر: تورگردشگری!


توضیح:

شما راهنمای تور هستین. به مردم بلیط می فروشین! مشخص نیست این تور مال کجاست و مردم قراره کجا رو بگردن! ولی بعضیا از روی کنجکاوی بلیط شما رو می خرن و باهاتون همراه می شن!
درباره این تور باید بنویسین. که مردمو چطوری و به کجا می برین.

توجه داشته باشین که در این سوژه دنبال منطق نمی گردیم! برای گردش به هر جایی می تونن برن.

وقتی برای دوئل مهلت خاصی تعیین نکنین، مهلتش همیشه ده روز خواهد بود.


برای ارسال پست در باشگاه دوئل ده روز(تا دوازده شب شنبه 24 تیر) فرصت دارید.


معجون در چشمتان ریخته و از گوشتان بیرون بزند!

............

نتیجه دوئل روباه هویج کرومبی و اسب:

امتیازهای داور اول:
آملیا سوزان بونز: 27 امتیاز – یوآن ابروکرومبی: 26 امتیاز

امتیازهای داور دوم:
آملیا سوزان بونز: 28.5 امتیاز – یوآن ابروکرومبی: 27 امتیاز

امتیازهای داور سوم:
آملیا سوزان بونز: 28 امتیاز – یوآن ابروکرومبی: 27امتیاز


امتیازهای نهایی:
آملیا سوزان بونز: 28 امتیاز – یوآن ابروکرومبی: 26.5 امتیاز


برنده دوئل:آملیا سوزان بونز، معروف به اسب!

.....................

سکوتی سنگین اتاق را فراگرفته بود. فضای اتاق سرو، تاریک و ترسناک بود. صدای گاه و بی گاه برخورد دو لنگه ی پنجره به یکدیگر تنها نشانه ی حیات بود. جعبه هایی کنار اتاق روی هم چیده شده بودند و تقریبا نیمی از آن را اشغال کرده بودند و می شد گفت تقریبا در حال کپک زدن بودند. آیینه ای کدر که تنها شمای کلی هر چیزی را در خودش نشان میداد. درست مانند در سیاه و بسته ای که در حال نمایشش بود دری فلزی ولی بسیار قدیمی... سیاه... مرموز... اسرار آمیز... دری به سوی اتاقی که کاربردش نامشخص بود... دری به سوی...

دنـــــــــگ!

در فلزی با برخورد یک جسم فلزی دیگر از وسط به دو نیم شد!

- هک! هزار بار بهت گفتیم با پاتیل در باز نمی کنن. تو چرا مثل یه جادوگر حسابی درو باز نمیکنی؟
- ارباب آخه صدای دنگش خیلی هیجان انگیزه!
- دفعه ی بعدی که به جای کلید از خودت استفاده کردیم هیجان زده تر هم میشی.
- من به جای کلید؟
- هیجان زده شدی؟
- نه ارباب ویبره ی ترسه!
- اوه بله، مسلما همینطوره!
- باز تو پنجره رو باز گذاشتی؟ با فر مژم فرت بدم؟ نه اون حیفه تازه خریدم به جاش این رژ لب چینیه رو فرو میکنم تو دماغت. همش سربه. میگن میکشه.
- ما با این کار موافقیم کراب. ازت حمایت میکنیم. فقط صبر کن این بره جواب دوئل این دو نفر رو بهشون بده.

هکتور که جانش را در خطر می دید برگه نتایج را برداشت، پاتیلش را زیر بغلش زد و به سرعت از محل حادثه گریخت.

ساعاتی بعد- خونه ابروکرومبی

بــــوم!

هکتور این بار هم جهت افزودن به هیجان ماجرا در را با ملاقه اش سوراخ کرده و وارد شده بود.

- در هم میزدی درو باز می کردم هکتور!
- اینطوری هیجان داره ابروکرومبی.
- آبرکرومبی!
- منم همینو گفتم دیگه.
- نه تو اینو نگفتی. درستش اینه، آبرکرومبی!
- همون دیگه، ابروکرومبی. حالا اینا رو ولش کن. اومدم نتیجه ی دوئلتو با آملیا اعلام کنم.

یوآن تصمیم گرفت کشتن هکتور را به زمانی بعد از اعلام نتایج موکول کند. او اطمینان داشت برنده شده. به دمش پیچ و تابی داد و منتظر اعلام بردش شد.

هکتور در فاصله ای که یوآن مشغول خیال پردازی اش بود، پاتیلش را زمین گذاشته و برگه های نتیجه را درونش ریخته بود. اکنون مشغول دویدن به دور پاتیل و ها کردنش بود. هر از گاهی هم موادی را به پاتیلش اضافه می کرد.

- داری چی کار میکنی هکتور؟
- اعلام نتایج! این شما و این هم اعلام نتایج! برنده ی دوئل میان آملیا سوزان بونز و یوآن ابروکرومبی کسی نیست جز...

بـــــــــــــوم!

پیش از اعلام نتیجه توسط هکتور، پاتیلش منفجر شد و یک دم نارنجی پشمالو درست جلوی پای هکتور بر زمین افتاد.
- عه این کجا رفت؟

روباهی شفاف و نارنجی در حالی که کلمات نامفهومی را بر زبان می آورد از سقف خانه رد شد و به سمت بالا پرواز کرد. روح نارنجی کرد با اینکه دیگر صدایی نداشت ولی به وضوح در حال گفتن "آبرکرومبی! " بود. هکتور او را دید.
- عه از ذوقش مُرد!

و مقابل اسم یوآن در دفتر جیبی اش نوشت:

مرگ از سر ذوق اعلام نتایج!


ارباب یه دونه باشن... واسه ی نمونه باشن!




پاسخ به: دفتر دوئل(محل درخواست دوئل)
پیام زده شده در: ۲۱:۵۹ دوشنبه ۱۲ تیر ۱۳۹۶

ریونکلاو، وزارت سحر و جادو، مرگخواران

لاديسلاو زاموژسلی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۲:۵۵ دوشنبه ۲۷ بهمن ۱۳۹۳
آخرین ورود:
دیروز ۱۸:۲۲:۰۸
از یترومایسین
گروه:
کاربران عضو
ناظر انجمن
ریونکلاو
ایفای نقش
مترجم
مرگخوار
پیام: 541
آفلاین
بسمه تعالی

درودان فراوان بر جنابتانتان!
حضور خویش را بر هم رسانیدیم که تقاضای جدال نمایی با آن ت که خویش را جدید دانسته و شهرتش اسی کماندار می باشد.

پسا ویرایش: در خصوص زمان آن، هرچه کمتر، نیک تر.

با تشکرات صغیر و کبیر،
لادیسلاو پاتریشوا خانزفا کاردلکیپ جورامونت پتیران عاصدیغ زاموژسلی.


تصویر کوچک شده


پاسخ به: دفتر دوئل(محل درخواست دوئل)
پیام زده شده در: ۲۱:۴۴ دوشنبه ۱۲ تیر ۱۳۹۶

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
دیروز ۱۸:۳۶:۰۲
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6953
آفلاین
نتیجه پست مون و نیوت اسکمندر:


امتیازهای داور اول:
نیوت اسکمندر: 26 امتیاز – مون: 26.5 امتیاز

امتیاز های داور دوم:
نیوت اسکمندر:26 امتیاز – مون: 25 امتیاز

امتیازهای داور سوم:
نیوت اسکمندر: 26 امتیاز – مون: 25 امتیاز

امتیازهای نهایی:
نیوت اسکمندر: 26 امتیاز – مون: 25.5 امتیاز


برنده دوئل: نیوت اسکمندر!


.....................


-خب...محکوم رو آوردین؟

آورده بودند!

نیوت اسکمندر با دست و پا و چشم و دهان بسته، در مقابل مامورین آزکابان ایستاده بود.

-دهنشو چرا بستین دیگه؟

نگهبان با حالتی مستاصل و درمانده سر تکان داد.
-از همه جاش جک و جونورای جادویی می زد بیرون...جیباشو خالی کردیم. از اژدها بگیرین تا گرگینه، تو جیبش پیدا می شد. وقتی فکر می کردیم کار تموم شده، یه دایناسور از پاچه شلوارش افتاد پایین... اونم با طلسم کوچک کننده تبدیل به مارمولک کردیم...این دفعه یه باسیلیسک از آستینش زد بیرون! بهش گفتیم این این جا چیکار می کنه؟ گفت از ضرب المثل های مشنگی الهام گرفته و خواسته مار در آستین پرورش بده. اونم گرفتیم. ولی دیگه نمی دونستیم با وزغ های سمی که تو دهنش بودن چیکار کنیم!

رئیس زندان که متبحر تر از بقیه نگهبانان به نظر می رسید با طلسم پاکسازی، نیوت را بطور کامل جانور زدایی کرد و بعد دستور داد دهان و چشم هایش را باز کنند.

به محض باز شدن چشم های نیوت، دو پرنده از حدقه چشم چپش خارج شده و به سمت افق به پرواز در آمدند.

رئیس، شروع به خواندن حکم کرد.

-نیوت اسکمندر...معروف به نیوت اسکمندر به جرم اختلال در نظام جادویی و تلاش برای جایگزین کردن هیپوگریف های هار شده به جای جغد، و از کنترل خارج شدن جک و جانور های گوشه و کنارش محکوم به اعدام با بوسه دیوانه ساز شده و هم اکنون حکم قطعی اجرا می شود و به نیوت هم اجازه اعتراض داده نمی شود، سوال هم نمی شود که آخرین خواسته اش چیست.

نگبان با خوشحالی نیوت را به طرف اتاق تیره و تاری که در تالار اعدام قرار داشت هدایت کرد.
نیوت حرف نمی زد. اثری از ترس در چهره اش دیده نمی شد. ولی کمی نگرانی چرا!
نگرانی برای داکسی کوچکی که در جورابش می زیست!

طولی نکشید که به اتاق اعدام رسیدند.

نگهبان خوشحال از این که از شر این زندانی مزاحم خلاص می شود در اتاق را باز کرد و نیوت را به داخل اتاق هل داد.

کمی طول کشید که چشمان نیوت به تاریکی عادت کرد.
در گوشه ای از اتاق سکوی سنگی را دید...و دیوانه ساز غمگینی که روی آن نشسته بود.

یا حداقل این تصوری بود که نیوت می کرد!

چون دیوانه ساز به نظر خودش بسیار هم خوشحال بود! وقت شامش رسیده بود.

از جا بلند شد و پرواز کنان به طرف نیوت رفت.

صورتش را به قربانی جدیدش نزدیک کرد.

-قربانِ شما! از آشنایی با شما خوشوقتم!

این حرفی بود که نیوت زد...و پس از آن با دست راستش دست راست و البته لزج دیوانه ساز را گرفت و تکان داد...دست دیگرش را دور گردن دیوانه ساز انداخت و صمیمانه با او روبوسی کرد!

دیوانه ساز متعجب و منزجر عقب نشینی کرد. ولی این زیاد ممکن نبود. چون نیوت با جدیت دستش را گرفته بود و رها نمی کرد.
-اسمت مون بود دیگه...نه؟ تو حکمم دیدم. چرا اینقدر غمگینی مون؟ می خوای کمی شاد بشم تغذیه کنی؟

مون به سختی دستش را از دست نیوت بیرون کشید.
زندانی به او پیشنهاد غذا می داد. در حالی که او عادت کرده بود خودش غذایش را بگیرد! بدون اجازه.

نیوت کمی فکر کرد و خیلی زود هاله ای از شادی اطرافش را فرا گرفت.
-بیا جلو...نترس...به خاطرات سالمی فکر کردم! می دونم این خاطرات انرژی بیشتری بهت می ده. می دونستی مکیدن روح آدما برات مضره؟ این کشف جدیدمه. فرصت نکردم ثبت کنم. کمتر پیش میاد که روح آدما پاک و دست نخورده مونده باشه. با خوردن روح، همه اون آلودگی ها رو وارد بدنت می کنی...و این برات اصلا خوب نیست.

نیوت جلو رفت و دستش را روی شانه دیوانه ساز گذاشت و صمیمانه فشار داد.


دو ساعت بعد...


مامور زندان در اتاق اعدام را باز کرد. ولی تمایلی به وارد شدن نداشت.
-مون...جسدو از لای در بنداز بیرون.

بر خلاف انتظارش این سر نیوت بود که از لای در ظاهر شد.
-ببخشید...مونِتون تکون نمی خوره. هو هم نمی کنه. پروازم همینطور. فکر کنم بیهوش شده. من سعی کردم به هوش بیارمش. تکونش دادم. نوازشش کردم. رو صورتش آب پاشیدم. البته آبی که در دسترس نبود. از بزاق دهان استفاده کردم. شما می دونین بزاق دهان چقدر مفیده؟ به تازگی معجزات این ماده برای دانشمندان...

نگهبان احساس کرد دیگر طاقت شنیدن این صدا را ندارد...در اتاق اعدام را به شدت کوبید. در حالی که صدای اعتراض"فکر می کنم ناخواسته به بینی من آسیب وارد کردین آقا" ی نیوت به گوشش می رسید، به طرف اتاق رئیسش رفت تا گزارش مرگ دیوانه ساز وظیفه شناسشان را به او بدهد!




پاسخ به: دفتر دوئل(محل درخواست دوئل)
پیام زده شده در: ۲۱:۳۳ پنجشنبه ۸ تیر ۱۳۹۶

اسلیترین، مرگخواران

هکتور دگورث گرنجر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۰:۴۲ سه شنبه ۲۴ تیر ۱۳۹۳
آخرین ورود:
۱۷:۴۶:۴۷ پنجشنبه ۲۶ بهمن ۱۴۰۲
از روی شونه های آریانا!
گروه:
مرگخوار
اسلیترین
کاربران عضو
ناظر انجمن
ایفای نقش
پیام: 956
آفلاین
سوژه دوئل پروتی پاتیل و آرسینوس جیگر: مواد لازم!

توضیح:

شما قصد دارین معجونی درست کنین. برای این معجون، آرسینوس به پاتیل احتیاج داره و پروتی به جیگر!
این که چرا اینا از پاتیل و جیگر معمولی استفاده نمی کنن اهمیتی نداره(اگه خواستین توضیح بدین). مهم اینه که سعی می کنن از طرف مقابل استفاده کنن. آرسینوس سعی می کنه پروتی رو به یه روشی با خودش ببره و پروتی سعی می کنه آرسینوس رو به محل درست کردن معجونش بکشونه!
درباره این که معجون، برای چه هدفی درست می شه هم توضیح بدین(لازم نیست معجونتون از کتاب یا شناخته شده یا منطقی باشه. کاملا آزادین).
توجه داشته باشین که این دو سوژه با هم اتفاق نمیفته. یعنی تو پست پروتی، فقط پروتی قصد درست کردن معجون داره و تو پست آرسینوس، فقط آرسینوس.

اگه سوالی داشتین بپرسین.

برای زدن پست در باشگاه دوئل تا دوازده شب سه شنبه 20 تیر فرصت دارید.

معجونی غلیظ و مقوی در پاتیل شوید.


ارباب یه دونه باشن... واسه ی نمونه باشن!




پاسخ به: دفتر دوئل(محل درخواست دوئل)
پیام زده شده در: ۱۳:۵۱ پنجشنبه ۸ تیر ۱۳۹۶

پروتی پاتیل


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۸:۵۱ چهارشنبه ۲۷ اردیبهشت ۱۳۹۱
آخرین ورود:
۱۸:۱۰ یکشنبه ۲ مرداد ۱۴۰۱
از آغازی که پایانم بود...
گروه:
کاربران عضو
پیام: 483
آفلاین
سلام.
بنده درخواست دوئل با مرگخوار نقاب به صورت کروات دار شما را دارم.قبلا هماهنگی ها با ایشون انجام شده البته. مهلتشم اگر میشه تا بیست تیر باشه.
ممنون


قدم قدم تا ‏ روشنایی، ازشمعی در تاریکی تا نوری پرابهت و فراگیر!
می جنگیم تا آخرین نفس!!
می جنگیم برای پیروزی!!!‏
برای عشق!!!!‏
برای گریفیندور.



پاسخ به: دفتر دوئل(محل درخواست دوئل)
پیام زده شده در: ۲۱:۱۱ شنبه ۳ تیر ۱۳۹۶

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
دیروز ۱۸:۳۶:۰۲
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6953
آفلاین
دوئل کننده های محترم!

تعداد سوژه های دوئلی که تا حالا دادیم خیلی زیادن. سعی می کنیم سوژه ها غیر تکراری و برای هر دو دوئل کننده مناسب باشن. ولی اگه احساس کردین سوژه به هر دلیلی برای شما یا شخصیتتون مناسب نیست و یا برای شما تکراریه و قبلا بهتون داده شده، اطلاع بدین که عوضش کنیم. زود هم اطلاع بدین که حریفتون شروع به نوشتن نکرده باشه.



سوژه دوئل یوآن هویج کرومبی و اسب: جسد!

توضیح: شما ناخواسته و اشتباهی زدین یه نفرو کشتین! یا باعث مرگش شدین. الان با جسدش درگیرین! یا قصد دارین قایمش کنین...یا ببرین گم و گورش کنین...یا هر کاری که در این موقعیت می شه انجام داد!
درباره مقتول، روش کشته شدنش، و درگیریتون با جسد و این که در نهایت چی به سر جسد میاد بنویسین.
مقتول شما هر شخصیت سایتی و کتابی و حتی خیالی می تونه باشه. به کتاب هم اهمیتی ندین.

سعی کردم به تمام سوال های احتمالی که برای هویج کرومبی پیش میاد جواب بدم. ولی شک ندارم که هویج، قادره از یه گوشه این سوژه، سوال جدیدی پیدا و مطرح کنه!


برای ارسال پست در باشگاه دوئل، ده روز( تا دوازده شب سه شنبه 13 تیر) فرصت دارید.


جان سالم به در ببرید!




پاسخ به: دفتر دوئل(محل درخواست دوئل)
پیام زده شده در: ۱۹:۵۰ شنبه ۳ تیر ۱۳۹۶

محفل ققنوس

یوآن آبرکرومبی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۰:۰۸ جمعه ۹ خرداد ۱۳۹۳
آخرین ورود:
امروز ۲:۱۱:۲۴
از اکسیژن به دی‌اکسید کربن!
گروه:
کاربران عضو
ایفای نقش
محفل ققنوس
پیام: 436
آفلاین
این، توافقی.


If you smell what THE RASOO is cooking!


پاسخ به: دفتر دوئل(محل درخواست دوئل)
پیام زده شده در: ۲۱:۰۸ دوشنبه ۲۲ خرداد ۱۳۹۶

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
دیروز ۱۸:۳۶:۰۲
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6953
آفلاین
سوژه دوئل آلبوس دامبلدور و نیوت اسکمندر: نیروی بازدارنده!


توضیح: هر کدوم از شما به هر دلیلی، در نزدیکی مقر گروه مقابلتون هستین. دامبلدور نزدیک خانه ریدل ها و نیوت نزدیک مقر محفل! اون جا با شخصی برخورد می کنین که برای دادن درخواست عضویت، دنبال مقر دشمن می گرده!
و البته که شما نمی تونین از کنار این موضوع بی تفاوت بگذرین!
نیوت نمی خواد محفل گسترش پیدا کنه و دامبلدور دوست نداره جادوگر/ساحره/موجود جادویی دیگه ای به سمت تاریکی بره.
سعی می کنین منصرفش کنین یا جلوشو بگیرین. به هر روشی. حرف زدن...اجبار...گول زدن...تعقیب کردن... هر چی!

نتیجه رو هم بنویسین که موفق می شین یا نه!

شخصیتی که نزدیک مقر گروه مقابله، حتما باید خودتون باشین. و شخصیتی که قصد دارین جلوشو بگیرین می تونه آشنا یا ساختگی باشه. در مورد دوم کاملا آزادین.


برای پست زدن در باشگاه دوئل، بیست روز(تا دوازده شب یکشنبه 11 تیر) فرصت دارید.



جان سالم به در ببرید!




پاسخ به: دفتر دوئل(محل درخواست دوئل)
پیام زده شده در: ۶:۳۹ دوشنبه ۲۲ خرداد ۱۳۹۶

نیوت اسکمندر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۳۰ سه شنبه ۱۱ فروردین ۱۳۹۴
آخرین ورود:
۱۱:۳۰ پنجشنبه ۲۲ تیر ۱۴۰۲
از دپارتمان جانور شناسی یو سی برکلی
گروه:
کاربران عضو
پیام: 144
آفلاین
به نام خلق مرگخواران برای ارباب دوئل میکنیم.
آلبوس پرسیوال ولفریک برایان دامبلدورvsنیوت آرتمیس فیدو اسکمندر
هماهنگ شده، مهلتش هم20 روز باشه.








شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۰-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.