هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





پاسخ به: ستاد انتخاباتی "وینکی"
پیام زده شده در: ۱۲:۳۳ سه شنبه ۱۳ تیر ۱۳۹۶
#11

رون ویزلی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۵۸ پنجشنبه ۱۶ مرداد ۱۳۹۳
آخرین ورود:
۱۱:۱۱ دوشنبه ۱۷ بهمن ۱۴۰۱
از
گروه:
کاربران عضو
پیام: 742
آفلاین
ما رو هم جز حامی....حامی رو با کدوم ه می نویسن؟
ولش کن فکر کنم نبود هاگر ما رو به این حال و روز کشونده!
ماهم هستیم!


تصویر کوچک شده


پاسخ به: ستاد انتخاباتی "وینکی"
پیام زده شده در: ۴:۵۵ سه شنبه ۱۳ تیر ۱۳۹۶
#10

فنگold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۷:۳۶ جمعه ۶ شهریور ۱۳۸۳
آخرین ورود:
۶:۱۸ چهارشنبه ۲۹ خرداد ۱۳۹۸
از سگدونی
گروه:
کاربران عضو
پیام: 103
آفلاین
نقل قول:

گویندالین مورگن نوشته:
وینکی
میخواستم بدونی که من پشتتم.

#تا_2018_با_وینکی


واف (وینکی)
هاف هاف (میخواستم بدونی که منم جلوتم. )

#آخر_هفته_وینکی_رفته

----------

واق واق واق (فنگ معتقد است پست وزارت یک پرستیژ ویژه و خاص نیاز دارد. آخرین باری که یکی از ما جک و جوونورها وزیر شد، دوره هوکی فقید بود که دیدیم چند سال بعدش چی شد. ایشون در دوره فرار مورفین (لعنت المرلین علیه) با پای خودشون به دولت موقت و الحق قانونی و حلال بنده ملحق شدند و در قالب سرباز بی آزار و نیمه mokhless به ارتش خدمت می کردند. بدون روشنگری من هرگز متوجه جنسیت خودشون نشده بودند. اون وزیر اسبق با اون همه کبکبه و دبدبه دچار بحران هویت شد):

نقل قول:

هوکیold نوشته:

من یه عمر داشتم با یه شخصیت مونث ایفای نقش میکردم؟!
دچار بحران هویتی شدم

بیچاره زن و بچه ام


هاااپ (رجوع شود به فیلم "عمر گل پونه")


ووواف وووواف هاف (در محافل عمومی و خصوصی بعضاً نقل می شود که فنگ بی اخلاق ترین نویسنده و پرچم دار فساد در ایفای نقشه.)

هااااپ:
وینکی طی یکسال اخیر 56 بار در پست هایش از "عنتونین" استفاده کرد و گوی سبقت را از ریگولوس بلک برای دفعات استفاده از چنین ترکیبی ربود و ایشان را به جایگاه دوم فرستاد. وینکی بسیار خوش شانس بود که من به عنوان فرمانده وقت زوپسستان فرصت رسیدگی به چنین جزئیاتی رو نداشتم و مدیران ایفای نقش وقت رو مسئول رسیدگی به این ابراز ارادت او و سایر اعضای متدین و ایفادوست میدونستم. ولیکن دیده شد ستارگان و خدایان وقت همانند سینوس (که ارادت ویژه هم دارید بهش و کلا هر چی طرفدار هم الان جمع شده اینجا حاصل ساعت ها فکر و تلاش این مدیر و وزیر بازنشسته ست) هم خودشون دستی در این اپیدمی داشته اند.

میخواستم از شما بپرسم کمی درباره استفاده از این ترکیب در گذشته و حال و آینده تان توضیحاتی بدین و برنامه خودتون رو هم جهت استفاده از اون در دولت تون اعلام نمایید.

آیا امیدی هست بتونید ثبت ملی ش کنید در موزه وزارتخانه تحت یک تاپیک و قانون براش بنویسید شورا تصویب کنه که مبدل بشه به یکی از کلید واژه های اصلی و پای ثابت برای تازه واردان جهت گرفتن تایید از کارگاه نمایشنامه نویسی؟ آیا ممکنه بتونید در مقام شامخ وزارت به نیابت از امت جادوگری سی و چند هزار امضا جمع کنید بفرستین رولینگ براش هفت گانه بنویسه، مصوت نمکی هشت تا اقتباسی بزنه اون یکی مصوت نقدش کنه؟


دست لیس شما
فنگ

-----
+ رول

شب قبل از بازگشایی ستادها- هاگزمید، خوابگاه مدیران

رز وسط پذیرایی داره با مگس کش دنبال لینی میکنه و نهایتاً روی ناحیه صورت پرتره مونالیزای فقید پیکسی مورد نظر رو له میکنه اما لن کلیه بند بسته، می چسبه به یکی از خونه های مربعی مگس کش و قصد هم نداره به این سادگی ها کنده بشه. رز با مگس کش میره سمت انباری که پیف پاف رو ور داره.

هاگرید در پستوی خوابگاه لم داده روی کاناپه و ضمن لمبوندن تی تاپ، انسولینشو میزنه و یه نیم نگاهی هم به بانو مافلدا شنل پوش میندازه که مثل باربی و بدون حرکت جلوش سیخ واستاده. شیکم بانو در حد نه ماه باد کرده. نیمه غول کیک خوره دفترچه خاطرات کوییرل رو باز میکنه تا قسمت بلاک شدن آرشام جوات رو از نو مرور کنه اما صدایی از فراسوی بانو مافلدا توجهشو جلب میکنه.

- واق واق؟
- آره فنگول. اینجام هنوز.هییع! باز این توله سگ رفته زیر این پیرزن.
- وات ده واق؟ واق واق هاپ؟
- خیلی خب خیلی خب. اوکیه.

با صدایی همانند مالیده شدن شور به سر و صورت اعضا، جریان نیمه روان روغن و پیچ و مهره جاری میشه کف زمین و فنگ لیز و غرق در روغن میوفته بیرون از مافلدا و ولو میشه روی سجاده عله که همون گوشه موشه ها پشت مشت ها کنارا منارا داشت راز و نیاز میکرد به درگاه زوپس انگلیسی اما چون نگاهش همواره پدرانه و از بالا به پایین بود، لجن فنگ و متعلقاتش رو نادیده میگیره و بدون شکستن عبادت، پیش میره برای رکوع و ادامه داستان...

- سبحان زوپسی العظیم و بحمده...

فنگ آچارشو میگیره دهنش و خودشو از بین روغن و پیچ و مهره ها میکشه بیرون. یه دور سه دوری می تکونه و میپاشونه به زمین و زمان جریان روغن لانه گزیده بین پشماشو. لینی بال بال میزنه از ناکجا میشینه رو مهتابی خاموش...

- آقای فنگ! خیلی ممنونیم از شما. زحمت دادیم. حل شد مشکل؟
- واف واف واف
- من که نمیفهمم چی میگین ولی همون که میگین درسته حتما. باشه. آره. منم فکر کنم قسمت تماس با ما نشتی داشت. مافلدا هم اخیرا تنبل شده. پس درست شد؟ چقدر تقدیم کنیم؟

قبل از آنکه لینی چیز دیگری بگوید و به خودش بیاید که اشتباهاً روی مهتابی حشره کش نشسته، رز دکمه مهتابی رو میزنه و لینی کرک و پرش (بالش؟) پودر میشه می ریزه. فنگ بی توجه به خوددرگیری دو ساحره، آچارو پرت میکنه یه گوشه و میره کنار کاناپه هاگرید ولو میشه رو زمین. هاگرید یه رانی باز میکنه ولی داخلش شیر گاومیشه و در هر صورت میده دهن حیوان زبان بسته.

- واق واق
- آره میدونم. عوضش نتیجه که بده همه اینا خاطره میشه اصن فنگول جون.
- وائوف وائوف وائوف هاع !
- درسته. فردا که دیدنی میشه ستاد اون جن بی خاصیت. شیر رودولفه رو ریختم تو ساندویچ هاشون.
- هاف هاف هاف
- ایول! پس وصل کردی به کلبه مون سی پنلو؟ به به. به خوابشون هم ندیدن زوپس چه امکاناتی میتونه روش سوار بشه! چه انتخاباتی بشه امسال! بزن قدش.

فنگ جنبه نداشت خلافش سنگین بود با شیر گاومیش مست کرد عوض فایو دادن با پنجه، برگشت صندوق هاچ بکشو مالید تو صورت صاحبش.


فردای آن روز - ظهر، ستاد وینکی

وینکی مسلسل گرفته دستش و رفته پشت تریبون داره سخنرانی میکنه در جمع هوادارانش که جلوش نشستن و ساندویچ شون رو میخورن:

- وینکی جن خانگی خوب؟
- خووووب!
- اما وینکی عصبانی بود. وینکی تو دهن دولت بیکار زد. اون عاقا چرا ته ستاد داشت می خند؟

ته ته ته ته ته ته تق

گلوله هایی از مسلسل جن خانگی به سمت انتهای ستاد شلیک شدند و مخالفی رو از صفحه هستی محو نمودند.

- در دولت وینکی همه اقشار هم...
- هــــــق!
- هوووق!
- هیـــــــغ!
- هاپ هاپ!
- آآآآآه !
- اوهوغ!
- شیر!
- هاپ هاپ!
- ایویییغ!
- اهه اوهو اوووغ!

ملت حاضر در ستاد یکی پس از دیگری اندکی پس از بلع ساندویچ ها تا فیها خالدون شون رو در میان جریانی لجن رنگ بالا می آوردند و کلا از اینا که می پاشه هی این ور و اونور و ریگولوسیان و وینکیان هم خیلی از مدل پاشیدنی و مالیدنی ش به در و دیفال دوست دارند و از این دست خزعبلات خلاصه!

به دلیل تکراری بودن استفاده از دسته جارو و تی در لوکیشن های قبلی، وینکی این بار نی نوشابه ست آپ میکنه سر مسلسل اش و از پشت تریبون میره پایین در دل جمعیتی که شنا می کنند در برکه ی Sحال و Sتف راغ!


همان موقع ها - لیتل هنگلتون، خانه ریدل ها

- عاقا خلاصه اش کن.
- عمو. ملت کار و زندگی دارن. از اذون صبح اون تویی. ده بیا بیرون دیگه.
- کی هستی تو؟ یه نشونی بده.
- کروشیو!
- یعنی کی میتونه باشه اون تو؟
- آب گرونه. شاید سکه ای شده. برین کنار من یه نگاهی بندازم از تو سوراخ کلید.
- برو عقب. سر و صدا نکنید. ممکنه نجینی باشه. شاید داره تخم میذاره؟
- آخه تو مرلینگاه؟ جا قحط بود؟
- چیکار داری تو خب. شاید نمیخواد داره میندازتشون. مردم آبرو دارن.
- اهه! اوهو. آوا...دا...ک..د..

قبل از تکمیل ورد مرگبار، ملت مرگخوار از روی سرفه ها، صدای ارباب شون رو شناسایی میکنن و همگی چند متری می پرن عقب و هر کی یه گوشه پناه میگیره برای خودش و از فاصله ادامه میدن:

- ئه ارباب شمایید که. نگفتین چرا خب از اول. من رفتم باغچه رو آباد کنم. همراه نبود؟ رفتما.
- هک! بی زحمت اون پاتیل ت رو قرض میدی؟
- ارباب نوشابه بیارم؟
- آفتابه نشتی نداره ارباب؟
- باز نوبت کی بوده ظرفای دیشبو نشسته. تا یه لیوانی چیزی خواستیم پیدا نمیشه.
- ارباب آب گرم هست؟ برم آب گرم کن رو چک کنم؟
- مگه رفته دوش بگیره؟
- هیشش. شاید داره تعمیر میکنه خب.

درب مرلینگاه برای چند لحظه ای باز میشه و لرد سیاه در چارچوب در نمایان گشت. رنگش پریده بود و از گوشه دهانش بقیای خیارشور و سوسیس آویزان مانده بودند. قبل از آنکه چیزی بگوید، بی هدف چند تا اخگر رگباری از چوبدستی اش فرستاد این ور اون ور خانه ریدل و برگشت داخل تالار اندیشه مجدداً و درو بست و یارانش رو با دل های پری تنها گذاشت.


ویرایش شده توسط فنگ در تاریخ ۱۳۹۶/۴/۱۳ ۴:۵۹:۵۴
ویرایش شده توسط فنگ در تاریخ ۱۳۹۶/۴/۱۳ ۵:۰۹:۴۰

----------



پاسخ به: ستاد انتخاباتی "وینکی"
پیام زده شده در: ۲۲:۵۰ دوشنبه ۱۲ تیر ۱۳۹۶
#9

گویندالین مورگن


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۵۸ جمعه ۱۴ اسفند ۱۳۹۴
آخرین ورود:
۲۱:۲۴ پنجشنبه ۲۰ تیر ۱۳۹۸
از روی جارو
گروه:
کاربران عضو
پیام: 134
آفلاین
وینکی
میخواستم بدونی که من پشتتم.

#تا_2018_با_وینکی


تصویر کوچک شده


اینجا همه چی دراوجهـــ
جاییـــ که از همه بالاتره صاحب نداره
باید یاد بگیری فتحش کنی

*****

نزدیک غروب آفتاب است ...
و من...
صبح را دوست دارم


تصویر کوچک شده


پاسخ به: ستاد انتخاباتی "وینکی"
پیام زده شده در: ۱۸:۳۴ دوشنبه ۱۲ تیر ۱۳۹۶
#8

جینی ویزلی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۲:۳۰ یکشنبه ۲۵ مرداد ۱۳۹۴
آخرین ورود:
۱۱:۵۷ شنبه ۲۶ فروردین ۱۴۰۲
از سرزمین تنهایی
گروه:
کاربران عضو
پیام: 336
آفلاین
تو برو جلو وينكي.
ما پشتتيم و ازت حمايت ميكنيم.

#تا2018باوینکی


قدم قدم تا روشنایی، از شمعی در تاریکی تا نوری پرابهت و فراگیر !
میجنگیم تا آخرین نفس !!
میجنگیم برای پیروزی !!!
برای عـشـــق !!!!
برای گـریـفـیندور.


هیچ وخ یه ویزلی رو دست کم نگیر. مخصوصا اگه از نوع تک دختر خاندان باشه

تصویر کوچک شده


پاسخ به: ستاد انتخاباتی "وینکی"
پیام زده شده در: ۱۷:۵۱ دوشنبه ۱۲ تیر ۱۳۹۶
#7

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
دیروز ۱۸:۳۶:۰۲
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6953
آفلاین
صبح زود....بسیار زود...قبل از طلوع خورشید!


وینکی تمام کارهای خانه ریدل ها را تمام کرده بود. پس از خانه ریدل تکانی، تمام مرگخواران را با سرکه میکروب زدایی کرده بود.پوست نجینی را عوض کرده بود. لینی را که ناقل میکروب محسوب می شد از خانه بیرون انداخته بود. خیابان های منتهی به ستاد انتخاباتی اش را جارو زده و تی کشیده بود. جاروهای پارک شده سر راهش را برق انداخته بود و با انجام هر کاری انرژی مضاعف گرفته بود!

و بالاخره شاد و شنگول به ستاد انتخاباتی اش رسید و کرکره را بالا زده بود.

آرسینوس جیگر، قبلا به او گفته بود که این کار اصلا کلاس ندارد و وینکی باید صبر کند تا مشاوران و همکارانش ستاد را باز کنند. ولی اجنه، کلاس داشتن را توهینی به خود می دانستند!

با بالا رفتن کرکره، و روشن شدن نسبی ستاد، چشم وینکی به کوه ساندویچ ها و نوشیدنی هایی افتاد که از روز قبل برای پذیرایی از مراجعه کنندگان تلنبار کرده بودند...

کوه خوراکی ها، دیگر شباهتی به کوه نداشت...تپه شده بود...حتی...برآمدگی!

و جادوگر بی مویی که پشت کوه سابق نشسته بود.

-ارباب در ستاد وینکی بود؟ اونم وقتی که ستاد بسته بود؟ ارباب اینجا گیر کرد و ساندویچ ها شبانه به ارباب حمله کرد و ارباب جهت دفاع شخصی اونا رو محو کرد؟

لرد سیاه از جا بلند شد. دهانش هنوز هم به صورت نامحسوس تکان می خورد.
-نه وینکی...ما اندکی گرسنه بودیم! داشتیم می رفتیم بخوابیم. گفتیم قبلش بیاییم یه اعلام حمایتی کرده و برویم! از خودمان پذیرایی نمودیم. بیا این جاها رو تمیز کن. کلی خرده نون و خیارشور روی زمین ریخته. اصلا جالب نیست ستادت اینقدر کثیف باشه.

وینکی صبر کرد تا لرد سیاه از ستاد خارج شده و به سمت خانه ریدل به پراز درآید.

جاروی مشنگی را از گوشه ستاد برداشت...دسته اش را شکست و سر جارو را به لوله مسلسلش وصل، و شروع به کار کرد.

این روش استقبال از هوادار، زیادی بی کلاس بود...حتی برای یک جن!




پاسخ به: ستاد انتخاباتی "وینکی"
پیام زده شده در: ۱۷:۲۲ دوشنبه ۱۲ تیر ۱۳۹۶
#6

اورلا کوییرکold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۵۰ دوشنبه ۵ مرداد ۱۳۹۴
آخرین ورود:
۱۹:۰۸ جمعه ۲۳ شهریور ۱۳۹۷
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 477
آفلاین
من اومدم اینجا چیکار کنم؟ ستاد انتخاباتی وینکی؟
وینکی؟
یادمه یه جن خونگی بود... بعد یه انتخاباتم بود... بعد گفته بودن مسلسل هم هست. یه سری بررسی هم کرده بودم درباره وینکی. یه چیزایی داره یادم میاد؛ فکر کنم برام حمایت اومدم.
آره همینه! برای حمایت از وینکی اومدم! تا تهشم باهاش هستم.

#تا2018باوینکی


ویرایش شده توسط اورلا کوییرک در تاریخ ۱۳۹۶/۴/۱۲ ۱۷:۲۵:۵۹

خودم، آخرین چیزی بودم که برایم باقی می‌ماند تصویر کوچک شده

Onlyتصویر کوچک شدهaven
تصویر کوچک شده



پاسخ به: ستاد انتخاباتی "وینکی"
پیام زده شده در: ۱۶:۳۴ دوشنبه ۱۲ تیر ۱۳۹۶
#5

نیوت اسکمندر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۳۰ سه شنبه ۱۱ فروردین ۱۳۹۴
آخرین ورود:
۱۱:۳۰ پنجشنبه ۲۲ تیر ۱۴۰۲
از دپارتمان جانور شناسی یو سی برکلی
گروه:
کاربران عضو
پیام: 144
آفلاین
به نام مرلین


به یاد می آورم زمانی تنها از جن های خانگی به عنوان پاک کننده مرلینگاه استفاده می شد. همه ما سال های سختی را گذراندیم. به جانوران توجهی نشد حتی در جاهایی از آن ها به عنوان وسیله تبلیغاتی استفاده شد. ما از شما میخواهیم که به این کار کور رسیدگی شود و با عاملان آن به شدت بسیاری بر خورد شود. جناب وینکی ما از شما دوباره تقاضا داریم تا برای حقوق جانوران فکری بی اندیشید.امروز همه ما خوشحال هستیم که دوباره به فرهنگی رسیدیم که جن ها خانگی حق رای و حق کاندیداتوری دارند. وینکی من از طرف تمامی جامعه مدرسین جانوران جادویی از تو حمایت می کنم. مطممئن هستم که ما دوباره تَکرار میکنیم.

#تا2018 با وینکی


نیوتون آ.ف اسکمندر

نماینده جامعه مدرسین جانوران جادویی



پاسخ به: ستاد انتخاباتی "وینکی"
پیام زده شده در: ۱۶:۰۲ دوشنبه ۱۲ تیر ۱۳۹۶
#4

آرسینوس جیگرold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۰:۵۹ دوشنبه ۱۳ شهریور ۱۳۹۱
آخرین ورود:
۲۱:۴۹ دوشنبه ۲۵ تیر ۱۳۹۷
از وزارت سحر و جادو
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 1513
آفلاین
درود فراوان.

اومدم بگم من هم حمایتت میکنم وینکی.

به امید پیروزیت!



پاسخ به: ستاد انتخاباتی "وینکی"
پیام زده شده در: ۱۰:۴۷ دوشنبه ۱۲ تیر ۱۳۹۶
#3

جیسون ساموئلزold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۲:۰۶ چهارشنبه ۳ شهریور ۱۳۹۵
آخرین ورود:
۱۰:۳۹ جمعه ۲۲ مرداد ۱۴۰۰
از سفر برگشتم!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 234
آفلاین
وینکی!
فقط اومدم بگم که تا آخرش حمایتت میکنم!
وینکی جن وزیر خوب!


تصویر کوچک شده

= = = = = = = =
- تو فيلما وقتي يکي از کما خارج ميشه، بازيگر زن مياد و بهش گل تقديم ميکنه. اما من...از يه خواب کوتاه بيدار شدم...ديدم دنيا به فنا رفته...و به جای گل يه دسته مرده ی مغز خوار بهم تقديم کردن.

Night Of The Living Deadpool
= = = = = = = =
من یعنی مسافرت...مسافرت یعنی من!

= = = = = = = =

تصویر کوچک شده


پاسخ به: ستاد انتخاباتی "وینکی"
پیام زده شده در: ۲۳:۴۵ یکشنبه ۱۱ تیر ۱۳۹۶
#2

مرگخواران

وینکی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۰:۲۳ شنبه ۱۹ مهر ۱۳۹۳
آخرین ورود:
۱۹:۵۰:۵۳ پنجشنبه ۱۰ اسفند ۱۴۰۲
از مسلسلستان!
گروه:
کاربران عضو
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 548
آفلاین
در میان همهمه طرفداران و فلاش های دوربین خبرنگاران، لیموزینی کنار یک فرش قرمز بلند و باریک پارک کرد. خیلی زود، لیموزین توسط گله ای جادوگر و ساحره و فشفشه و لجن زاده و ویزلی احاطه شد. شوفر به آرامی در لیموزین را باز کرد و دوربین روی کفش های پاشنه بلندی زوم کرد که از لیموزین خارج شده و به زمین خوردند. به دنبال رسیدن پای شخص مذکور به فرش قرمز، پیکر کامل مسافر از ماشین بیرون آمد.

-کاندیدا وینکی، برنامه هاتونو شرح می دین؟
-کاندیدا وینکی، شرح هاتونو برنامه می دین؟
-کاندیدا وینکی، درسته که شما الان یه سلبریتی هستین؟
-کاندیدا وینکی، درسته که شما کیم کارداشیان شدین؟
-کاندیدا وینکی، درسته که کیم کارداشیان شده شما؟
-کاندیدا وینکی، اینکه لباستون مارک آبرکرومبی نیست یعنی اون روباه ازتون حمایت نمیکنه؟
-کاندیدا وینکی، واقعا پسرعموی شوهرعمه ی خواهر بارتی کراوچ دیشب متوجه شد یبوست داره؟

در این لحظه، وینکی دنباله لباس بلند و پر زرق و برقش را تکانی داد و رو به دوربین لبخند زد. سپس رو به خبرنگاران گفت:
-در دوره من همه به دموکراسی می رسن. تمام سعی من در دوره وزارتم این هست که علاوه بر اینکه اجنه رو به جایگاه واقعیشون در جامعه برسونم، مردم رو با تمام مطالبات نادیده گرفته شده خودشون پیوند بدم. در دوره بنده، یک محفلی با یک مرگخوار و یک مرگخوار با یک جن و یک جن با یک لجن زاده و یک لجن زاده با یک مشنگ، همه با هم برابرن. وینکی به انگلیسی یعنی جاستیس! یس یس... تنکیو! من خودم درختم! ستاد هم بیاین. فلافل داریم. بیانیه هم میذاریم. بله!

در این لحظه، تمام کادر فرو ریخت و نور سفیدی جای آن را گرفت. وینکی با عرق سردی از جا پرید و نفس نفس زنان، به دور و بر نگاه کرد.
-اوه اوه... وینکی از این به بعد دیگه نخوابید تا از این کابوسا ندید. وینکی جن بد! وینکی جنی بود که تو کابوسش جن بد بود.

صدای لرد ولدمورت از دوردست، جن را به خودش آورد.
-آهای جن، اگه مرلینگاه رو تمیز کردی می تونیم بذاریم بری به ستاد انتخاباتیت برسی.

وینکی به مرلینگاهی نگاه کرد که درون آن خوابش برده بود. مرلینگاه حتی یک ذره هم تمیز نشده بود.



Take Winky down to the Mosalsal City, where the grass is mosalsal and the mosalsals are MOSALSAL







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۰-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.