1-
- رز! واقعا با چه عقل سالمی اجازه دادی هکتور دوباره معجون سازی رو درس بده؟
- اصلا تو هم می گیم هافلیی و هوشی نداری، لینی چه جوری اجازه داد؟
رز پوکر فیس به همگروهی هایش خیره شد. این قدر که همگروهی هایش نسبت بهش محبت داشتند، مادرش نداشت. با چند دقیقه همنشینی هم هوشش را زیر سوال بردند و هم عقل سیلمش را.
- کسی تا حالا به کرم فلوبر تبدیل شده؟
این از آن سوالهای عجیب و غریبی بود که فقط توی همین تالار یافت می شد. بچه های هافلپاف با تکان دادن سر به دو طرف جوابش را دادند.
- خب پس صحبت نباشه!
بعید بود معجون کرم فلوبر سازی هکتور کار کند. اصولا معجون های هکتور کار نمی کردند و او بدترین معجون ساز قرن بود. البته کسی جرئت نداشت این را جلوی خودش بگوید ولی با اینکه رز می دانست معجونش کار نمی کرد ولی امنیت خوردنش را نداشت. شاید به کرم تبدیل نمی شد ولی ممکن بود به چیزی بدتر تبدیل شود. اصلا فکرش هم ترسناک بود.
هافلیپافی ها دریافتند که چاره ای جز سر کردن ترم با هکتور ندارند و توفیقی یست اجباری!
چند ساعت بعد
این رز و اون رز و دوست رز کشان کشان، لقد زنان و جیغ کشان با ویبره به سمت کلاس خطرناک معجون سازی می رفتند و در پشت سرشان هلگا کاسه ی آب می پاشید. بقیه هم هر دعایی که بلد بودند و نبودند را تلاوت می ردند بلکه دوستانش حتی روح شده برگردند. هافل عضو چندانی نداشت که حالا سه تا هم ازش کم شود.
- اون منوت سوخت ها که تقصیر من می بودش. زلزله می زدم شد خالی روش همه ی شربت چهارتخمم. برنگشتیم حلال کن به تندرستی برام.
منو به جزایر بلاک! شربته را رز برای خودش درست کرده بود ولی رز خوردش! اصلا یادش نبود. اگر سالم برمی گشتند نشان رز می داد که شربت رز خوردن یعنی چه!
در طی زمانی که رز از هرکی می دید حلالیت می طلبید که اکثراشان با آن جمله بندی خراب چیزی متوجه نمی شدند و فقط باشه ای برای رد کردنش می گفتند، و اون یکی رز به تک تک راه هایی که می توانست حال رز را به جا آورد، فکر می کرد؛ به در کلاس معجون سازی رسیدند.
سه نفری آب دهانشان را با صدا قورت دادن و با توکل به هلگا وارد کلاس شدند. از بخت بدشان جاهای دور به پاتیل پر شده بود و مجبور شدند دقیقا جلوی پاتیل و در آینده چشم در چشم هکتور بنشینند. رز ها ویبره هایشان را قبل از آمدن هکتور زدند که ممکن بود آخرین ویبره یشان شود.
- به کلاس بزرگ ترین معجون ساز قرن خوش آمدید! این یک سری معجون خوش آمدی هستش که برای همه آوردم سرش دعوا نکنید.
هکتور اشتباه متوجه شده بود. دعوا ی دانش آموزانش سر خوردن معجون نبود، بلکه سر نخوردن آن بود. کسی دوست نداشت اولین نفری باشد که معجون را امتحان می کند.
- اولیش می رسه به مدیر خوبمون رز!
رز از نوعیش که مجبور نبود اولین نفر معجون را بخورد، با نگاه " روحت شاد و یادت گرامی
" به ناظرش نگاه کرد. واقعا ناظر خوبی بود. مرلین بیامرزدش. رز آب دهانش را حتی شدیدتر از لحظه ی ورود به کلاس پایین داد و با چشم های نگران معجون را از دست هکتور گرفت و با شک و تردید و ترس بسیار یک قطره اش را فرو برد.
همه انتظار داشتند که رز پودر شود، منفجر شود یا به طرز وحشتناکی به فنا رود ولی او خیلی هم عادی بود. حتی از عادی هم نورمال تر بود. با این حال کسی معجونش را نخورد. اعتماد به هکتور کار سختی بود.
هکتور چیزی سبز و خشک شده را در آورد و داخل پاتیل خالی کرد و برای دانش آموزان پوکرش توضیح داد:
- روده ی مارمولک رنده شده با... با چی خوب میشه؟ نیش پشه؟ نه، نه...
رز زلزله آرنجش را به پهلوی رز کناریش زد و پرسید:
- رز؟ خوبه مطئنی حالت؟
رز خندان و خوشحال به جلویش خیره شده بود و جواب نمی داد. انگار که در این دنیا سیر نمی کرد. اون یکی رز که هنوز در این دنیا سیر می کرد با خودش گفت " باید بشم داوطلبی چیزی فور تالار هافل. این از یکی رفت دست!
"
- روده ی مارمولک و مگس له شده ی تازه ترکیب بسیار خوبی هستن. البته نمیدونم این معجون دقیقا برای چه چیزی مفیده ولی این اهمیتی نداره. کافیه معجونتون رو در گوش، حلق یا بینی یک نفر دیگه بریزید و نیم ساعت اون رو تماشا کنید. میتونید تاثیرش رو متوجه بشید.
صدای هکتور به گوش دو رز می رسید اما هیچکدام متوجه صحبت هایش نبودند. یکی در فکر نظارت تالار هافلپاف بود و یکی دیگر..خب معلوم نبود کجا بود. هر دوتنها " تمام شد " کلاس هکتور را شنیدند. حتی تکلیفش را هم متوجه نشدند فقط با سیل دانش آموزانی که می خواستند هرچه سریع تر از این کلاس فرار کنند، همراه شدند.
2-
کلا به هیچ دردی نمی خوره. کدوم یک از معجون های هک مفید بوده که این دومیش باشه؟ ها؟ نه به مرلین آخه. تاثیرش به طبق اصولی و کتابی اینه که تاثیرات معجون ولکامینگ اول کلاس را خنثی می کنه ولی اینا همه در حد تئوریه. باید دید که اجرا می شه یا نه.
چند دقیقه ی بعد
آقا! خانم! اصن این معجونو ندین به کسی که اون معجون قبلی رو خورده! خوبش که نمی کنه هیچ بدترش می کنه. نگاه کنین شما رو به مرلین! ناظرمون با یه سری گل رز ایستاده به هرکی که می رسه کریشو و رز می ده