هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





پاسخ به: كلاس معجون سازي
پیام زده شده در: ۱۳:۵۳ دوشنبه ۲۶ تیر ۱۳۹۶

استوارت مک کینلیold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۳:۰۵ جمعه ۱۶ تیر ۱۳۹۶
آخرین ورود:
۲۰:۴۶ چهارشنبه ۵ اردیبهشت ۱۳۹۷
از خونه ای در کوچه پس کوچه های خیابان دیاگون
گروه:
کاربران عضو
پیام: 30
آفلاین
استوارت معجونش رو از دیگ ذره ذره ریخت توی یک بطری شیشه ای با رنگ آبی.و آرام به سمت کلاس رفته و در کلاس راباز کرد. استوارت نمی دانست که معجونش درست کار می کند یا نه. وارد کلاس شد دعا دعا می کرد استاد در کلاس نباشد.وقتی چشمش به داخل افتاد نفس راحتی کشید و بطری را روی میز گذاشته و روی کاغذی اسمش را نوشت و آن را به بطری چسباند. داشت از کلاس بیرون می رفت که پروفسور جلوش سبز شد.

:آقای مک کینلی خوشحالم که تکلیفتان را انجام دادین حالا بفرمایید.

خیلی زود کلاس را ترک کردم و باز دعا دعا می کردم که معجونم مورد تایید باشد.


استعداد رو باید از اول داشت.....استعداد خریدنی نیست......


پاسخ به: كلاس معجون سازي
پیام زده شده در: ۰:۲۷ دوشنبه ۲۶ تیر ۱۳۹۶

استوارت مک کینلیold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۳:۰۵ جمعه ۱۶ تیر ۱۳۹۶
آخرین ورود:
۲۰:۴۶ چهارشنبه ۵ اردیبهشت ۱۳۹۷
از خونه ای در کوچه پس کوچه های خیابان دیاگون
گروه:
کاربران عضو
پیام: 30
آفلاین
1- رول تدریس من رو از یک زاویه ی جدید بنویسید. از زاویه ی یک شخصیت یا حتی یک شیء. مثال نمی زنم تا گزینه هاتون کم نشه. ولی دقت کنید که این زاویه هر چیز و هر کسی میتونه باشه. خلاقیت به خرج بدید. زاویه های جدید کشف کنید. (25 امتیاز)

برای درست کردن معجون اسکل کننده باید کمی دل و روده گرگ سنگ دان پرنده آسیاب شده و سه عدد تخم پشه و یک عدد ران سوسک. همه چیز را به مدت سه دقیقه با سرعت هم زده و بعد بگذارید ده دقیقه پخته شود برای اینکه فرد مورد نظر کامل اسکل شود یک لیتر خون خرچنگ هم اظافه کنید. بعد از اینکه معجون آماده شد نصفش کنید نصفش را بدید فرد مورد نظر بخورد و نصفش را هم نصف کنید یک خورده در دماقش کنید و یک خورده در گوشش حالا اسکل مورد نظر آمادس.


استعداد رو باید از اول داشت.....استعداد خریدنی نیست......


پاسخ به: كلاس معجون سازي
پیام زده شده در: ۲۲:۴۳ یکشنبه ۲۵ تیر ۱۳۹۶

Polly-Chapman


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۰۴ شنبه ۲۲ آبان ۱۳۹۵
آخرین ورود:
۱۷:۲۴ جمعه ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۰
از من دور شو!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 202
آفلاین
پالی معجونش را در شیشه ظریف و قرمز رنگی ریخت. با تردید با آن چشم دوخت. او اصلا مطمئن نبود که مراحل را درست انجام داده است. به سمت کلاس معجون سازی رفت.
و در زد.

- کیه؟
- منم پرفسور! خاص ترین و جذاب ترین و خوش لباس ترین گرگینه دنیا!
- بیا تو.

او وارد کلاس شد و معجونش را روی میز هکتور گذاشت.
- بفرمایید معجون من آماده ست.


shine bright like a diamond!

تصویر کوچک شده


پاسخ به: كلاس معجون سازي
پیام زده شده در: ۲۱:۵۶ یکشنبه ۲۵ تیر ۱۳۹۶

آستوریا گرینگرس


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۰:۲۴ چهارشنبه ۲ فروردین ۱۳۹۶
آخرین ورود:
۱۹:۳۴ سه شنبه ۱۸ مهر ۱۳۹۶
از زير سايه ى ارباب
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 240
آفلاین
آستوريا معجونش را درون بطرى كوچكى ريخت. روى برگه ى سبز رنگى نوشت: "آستوريا گرينگرس"

-تو! بيا اينجا ببينم.

دانش آموز بخت برگشته ى سال اولى به پشت سرش نگاه كرد...ولى متاسفانه كسى پشت سرش نبود.
-با منى؟
-آره. بيا اينجا و اين بطرى منو ببر بذار تو كلاس معجون سازى.
-چرا من ببرم؟!

آستوريا لبخندى زد.
-چون يا ميبرى يا ناخونم رو فرو ميكنم تو چشمت.

دانش آموز بيچاره، نگاهى به ناخن هاى بلند آستوريا انداخت.
بلند شد و بطرى را گرفت و به سمت كلاس معجون سازى رفت.



پاسخ به: كلاس معجون سازي
پیام زده شده در: ۲۱:۴۲ یکشنبه ۲۵ تیر ۱۳۹۶

آملیا فیتلوورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۳:۴۵ چهارشنبه ۲۴ شهریور ۱۳۹۵
آخرین ورود:
۹:۲۱ شنبه ۱۴ خرداد ۱۴۰۱
از پشت بوم محفل!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 503
آفلاین
آملیا درب کلاس را هل داد و از لای آن، به داخل نگاه کرد تا از خال بودن کلاس مطمئن شود، سپس با شیشه ای سفید رنگ که پر ققنوسی از گوشه ی آن معلوم بود، وارد کلاس شد. او متوجه میز پشت در کلاس نشد و وقتی خواست شیشه معجون را روی آن بگذارد، با دیدن استاد درس معجون سازی که روی میز، به خواب رفته بود، شگفت زده شد.

بی سرو صدا، شیشه را روی میز و گذاشت و وقتی به قصد رفتن، در را کمی باز تر کرد، یادش آمد که اسمش را ننوشته و احتمال اینکه پروفسور بداند این معجون، تکلیف کدام شاگرد است، بسیار کم است. پس از جیب ردایش، قلم پر و کاغذ پوستی ای بیرون آورد، قلم پر را در شیشه جوهر روی میز - که بر اثر تاثیرات معجون ها، از سیاه به زرد تغییر رنگ پیدا کرده بود و روی کاغذ پوستی درست معلوم نبود- فرو برد و شروع به نوشتن کرد:

"آملیا فیتلوورت

تکلیف درس معجون سازی"




پاسخ به: كلاس معجون سازي
پیام زده شده در: ۱۹:۵۹ یکشنبه ۲۵ تیر ۱۳۹۶

آرسینوس جیگرold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۰:۵۹ دوشنبه ۱۳ شهریور ۱۳۹۱
آخرین ورود:
۲۱:۴۹ دوشنبه ۲۵ تیر ۱۳۹۷
از وزارت سحر و جادو
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 1513
آفلاین
آرسینوس در میان هوای پر از دود معجون و بخارات سمی کلاس معجون سازی، به آرامی لای در را باز کرد و وارد شد. سپس یک بطری پر از معجونی سبز با نشان وزارت، را به همراه کاغذ یادداشتی را روی میز هکتور گذاشت.
برای آخرین بار یه یادداشتش نگاهی کرد تا از درست نوشته شدن و بی اشکال بودن آن اطمینان حاصل کند.

نقل قول:
سلام پروفسور.

حالتون خوبه پروفسور؟

معجون تکلیف جلسه دوم تحویل شما پروفسور!


آرسینوس لبخندی پر از ریلکس بودن زد، سپس از کلاس معجون سازی خارج شد.



پاسخ به: كلاس معجون سازي
پیام زده شده در: ۱۹:۴۷ یکشنبه ۲۵ تیر ۱۳۹۶

اسلیترین، مرگخواران

هکتور دگورث گرنجر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۰:۴۲ سه شنبه ۲۴ تیر ۱۳۹۳
آخرین ورود:
۱۷:۴۶:۴۷ پنجشنبه ۲۶ بهمن ۱۴۰۲
از روی شونه های آریانا!
گروه:
مرگخوار
اسلیترین
کاربران عضو
ناظر انجمن
ایفای نقش
پیام: 956
آفلاین
- هزار و صد و بیست و یک... هزار و صد و بیست و دو... هزار و صد و بیست و سه... چرا تموم نمیشه پس؟

هکتور سه روز بود که داشت تکالیف دانش آموزان را تصحیح می کرد و هنوز تمام نشده بود. سه روز بود که حتی غذا هم نخورده بود. هیچ معجونی نساخته بود. موهایش آشفته و پریشان روی هوا معلق مانده بود.
به کوه تکالیفی که تا سقف چیده شده بود نگاهی کرد. چطور ممکن بود این تعداد دانش آموز در کلاسش حضور یافته باشند. وقتی سر کلاس بود که حتی ده نفر هم سر کلاس نبودند!

فلش بک- یک روز قبل از اولین جلسه ی معجون سازی

لینی در حالی که یک بچه فلوبر را با شاخک هایش نوازش می کرد، رو به رز گفت:
- ما چرا با هکتور موافقت کردیم؟
- خب معلومه حشره ی خنگ، برای اینکه کرم فلوبر سه سر نشیم!
- رز، من شاید دوست داشتم بشم. من خودم حشره ام حالا یا این گونه یا گونه ی پسر خاله ی بابام.
- ولی من یه رز جادوییم!
- اینو هزار و سیصد بار دیگه هم گفتی
- یه رز جادویی هرگز نمیخواد یه حشره بشه!
- حالا مگه معجون های هکتور همشون تاثیرشون درسته که این یکی باشه؟

سکوتی سنگین بر فضای حاکم شد. پردازش این جمله در ذهن گیاهی رز دقایقی طول کشید.

- رز من یه فکری دارم که از شر هکولی خلاص بشیم. تو هم کرم فلوبر سه سر نشی!
- چه فکری؟

***


روز بعد از کلاس هکتور اطلاعیه ای در خوابگاه های هر چهار گروه هاگوارتز نصب شد:

نقل قول:
آیا به دنبال نمره هستید؟ آیا میخواهید مفت و مجانی و بدون زحمت و حضور در کلاس امتیاز بگیرید؟ چاره کار در دست ماست!

مدیریت گیاهی و حشره ای هاگوارتز برای رفاه حال شما دانش آموزان و نوگلان باغ جادو راهی ساده برای کسب امتیاز در نظر گرفته است. کافیست فقط یک تکلیف ساده برای درس معجون سازی ارسال کنید. مهم نیست سال چندمی هستید، مهم نیست در عمرتان یک دیگ را هم جوش نیاوردید. فقط روی یک برگه تکلیفی نوشته و تحویل دهید.

خبر ویژه برای شما این است که می توانید. با اسم بقیه هم تکلیف بفرستید. حتی میتوانید نوشتنش را بر عهده ی دیگران بگذارید. تنها تحویل آن بر عهده ی شماست. هر چه تعداد تکالیف ارسال شده بیشتر باشد، امتیازی که به شما افزوده خواهد شد بیشتر خواهد بود. پس بشتابید.


***


لینی در حالی که روی شاخه ی اصلی رز نشسته بود از سوراخ کلید مشغول تماشای هکتور بود.
- هکولی هنوز داره تکلیف ها رو نمره میده.
- فکر کنم سی ثانیه بیشتر وقت نداره با تکالیف نمره داده شده خودشو برسونه به کلاس. حالا دیگه میتونیم اخراجش کنیم.

همزمان با ویبره ی بی موقع رز، لینی که روی کله ی او جا خوش کرده بود با شاخک به زمین افتاد.
- آره، حالا...

نقشه ی رز و لینی داشت به وقوع می پیوست. آن ها قصد داشتند به این وسیله او را از برکنار کنند.

تکلیف:
مهم ترین هدف هاگوارتز کمک به سال اولی ها برای بهتر شدن و آماده شدن برای پست زدن در تالار های عمومیِ. از طرفی در زمان برگزاری هاگوارتز عملا در تاپیک های ایفای نقش هیچ فعالیتی دیده نمیشه. چون تمام فعالیت تمرکز روی هاگوارتز و انجام تکالیف اونِ. با توجه به این مسائل من تصمیم گرفتم تا این بار تکلیفی بدم که هم باعث بشه تاپیک ها فعال بشن و هم سال اولی ها آمادگی بهتری برای فعالیت پیدا کنن. بنابراین:
- یکی از تاپیک های انجمن های عمومی ایفای نقش رو انتخاب کنید و در اون پستی ارسال کنید. (30 امتیاز)

نکات قابل توجه:

1- پستتون حتما باید ادامه دار باشه. پست های تکی مورد قبول نیستن.
2- دادن سوژه ی جدید یا زدن پست پایانی مورد قبول نیست. سوژه ای که انتخاب می کنید باید در جریان باشه.
3- اگر شخصیت شما در اون سوژه نباشه و شما بتونید به شکل صحیحی خودتون رو وارد سوژه کنید،(شکلی که برای سوژه مفید باشه، نه صرفا وارد کردن یک شخصیت بدون اینکه چیزی در موردش بدونیم و بتونیم در موردش بنویسیم.) مطمئنا در امتیازتون موثر خواهد بود.
4- لطفا به متن تکلیفی که میدم توجه کنید. اگر درست ننویسید یا ناقص باشه امتیازتون به شدت تحت تاثیر قرار میگیره.
5- سوال و ابهامتون رو حتما بپرسید.

نکته ی طلایی: پست زدید بیاید اینجا لینکش رو بذارید به عنوان تکلیفتون وگرنه حساب نمیشه.


ارباب یه دونه باشن... واسه ی نمونه باشن!




پاسخ به: كلاس معجون سازي
پیام زده شده در: ۱۸:۵۱ یکشنبه ۲۵ تیر ۱۳۹۶

اسلیترین، مرگخواران

هکتور دگورث گرنجر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۰:۴۲ سه شنبه ۲۴ تیر ۱۳۹۳
آخرین ورود:
۱۷:۴۶:۴۷ پنجشنبه ۲۶ بهمن ۱۴۰۲
از روی شونه های آریانا!
گروه:
مرگخوار
اسلیترین
کاربران عضو
ناظر انجمن
ایفای نقش
پیام: 956
آفلاین
مشروح امتیازات جلسه ی اول معجون سازی:


ریونکلاو:

آماندا: 26 امتیاز> سوال اول21 امتیاز و سوال دوم 5 امتیاز.

آماندای عزیز همون طور که توی تکلیف اشاره شده بود باید رول من رو از یک زاویه جدید مینوشتی و چون رول از دو بخش تشکیل شده بود لازم بود هر دو بخش رو بنویسی.
هکتور چکشی را برداشت و بر سر مگس کوبید! کلاس به شدت جا خورد، اصلا انتظار این اتفاق را نداشت! یاد خاطرات خوبش با پشه افتاد...
بلاخره پشه یا مگس؟ البته مگس درسته.
سرعت پستت زیاد بود. انتظار داشتم طولانی تر بشه. بیشتر در مورد جزئیات بگی بیشتر در مورد کلاس توضیح بدی. از زاویه ی دیدش. از اتفاقاتی که براش افتاده. زاویه ی جدید به معنی کلی اتفاق و ایده ی جدیدِ.

مایکل کرنر: 23امتیاز> سوال اول 18 امتیاز و سوال دوم5 امتیاز.

مایکل، انتخاب زاویه ی دید خودت(مایکل) هیچ خلاقیتی نداشت. این به ذهن همه میتونه برسه. من دنبال خلاقیت خیلی خیلی بیشتری بودم. زاویه ای که در نگاه اول دیده نشه. خیلی متفاوت تر. ضمن اینکه تو همه ی پستم رو دوباره ننوشتی. انگار پستت یه خلاصه بود. یه جزئی از یه کلی بود که بخش های جالبش حذف شده بود. ایده ی معجون تی ان تی خوب بود ولی بهش نپرداخته بودی. میتونستی بخشی از پستت رو توضیح بدی که چطور مواد اولیه رو تهیه کردی و معجون رو ساختی. در وافع اون توضیحی که آخر پستت دادی رو بهتر بود توی رولت میاوردی. حتی آخر پستت میتونستی از ترس مایکل بنویسی. از اینکه دلش میخواد زودتر کلاس تموم بشه و رفتار ها و عکس العمل هایی که میتونست نشون بده.

جیسون ساموئلز: 23 امتیاز> سوال اول 18 و سوال دوم 5 امتیاز.

جیسون پستت پستت همون پست من نبود؟ اصلا زاویه ی جدیدی بود؟ من همون پست خودم رو دیدم با چند جمله کم و زیاد. در حالی که اولین جمله پستت جوری بود انگار یه فرد جدید قرار توضیح بده. و وقتی یکی دیگه همون صحنه رو بنویسه مطمئنا متفاوت.

لینی وارنر: 30 امتیاز> قاعدتا سوال اول 25 و سوال دوم 5 امتیاز! اینم باید توضیح بدم اخه؟

خیلی خوب بود لینی واقعا از خوندنش لذت بردم. با اینکه زاویه ی دیدت یه زاویه ی کاملا معمولی بود ولی به بهترین شکل ممکن نوشته شده بود. جزئیات و بخش هایی که اضافه شده بود واقعا خوب بودن. مخصوصا در بخش اول پست و توی دفتر لینی و رز.

لادیسلاو زاموژسلی: 25 امتیاز> سوال اول 20 و سوال دوم 5 امتیاز.

خیلی مبهم بود لادیسلاو من اصلا نفهمیدم اون که به شیشه چسبیده بود چی بود؟ کی بود؟ پستت هم کم بود و خیلی کلی بود. بخش های خوبش حذف شده بود.

شیلا بروکس: 20 امتیاز> سوال اول 15 امتیاز و سوال دوم 5 امتیاز.

علامت گذاری فراموش نشه. آخر همه جمله ها باید علامت بذاری. جمله بی علامت یعنی جمله ناقص! گاهی وسط جمله ها هم علامت لازم داریم. که لحنمون درست منتقل بشه. شخصیت ها رو حتما بشناس. شخصیت های ایفای نقش اخلاق و رفتار خاص خودشونو دارن. باید بشناسیم و همونجوری منعکسشون کنیم. شناخت شخصیت ها بهت کمک می کنه راحت تر بنویسی. سوژه هات بیشتر می شه. الان تو رولت سه تا شخصیت هستن. استاد...شیلا...و دوست شیلا. طرز حرف زدن و رفتار هیچکدوم با اون یکی فرق نمی کنه! انگار هر سه شون یه نفرن. شخصیت هایی که تو سایت حاضر هستن رو بشناس. و برای شخصیت هایی که نیستن یا معرفی نشدن هم شخصیت قائل شو. کمی با هم متفاوتشون کن که خواننده هم قبول کنه که اینا افراد متفاوتی هستن. شخصیت دارن. اگه قرار داستان هیجان انگیز بشه، این هیجان روباید طی داستان ایجاد کنی. خواننده رو باید با صحنه ها و توصیف ها کنجکاو کنی، نه سوالایی که خودت بطور مستقیم مطرح می کنی.

گریفندور:

آرسینوس جیگر: 30 امتیاز> سوال اول25 و سوال دوم 5 امتیاز.

پستت خوب بود آرسینوس. ایرادی توش ندیدم. زاویه ای که انتخاب کردی هم زاویه ی خوب و جدیدی بود.

پروتی پاتیل: 28 امتیاز> سوال اول 23 امتیاز و سوال دوم 5 امتیاز.

خلاقیتت تو زاویه ی دید خیلی خوب بود ولی جای کار داشت. میتونستی خیلی بهتر از این بنویسی و خیلی از بخش های طنزش رو از دست دادی.

مینروا مک گونگال: 23 امتیاز> سوال اول18 امتیاز و سوال دوم 5 امتیاز.

زاویه ات خیلی ساده بود مینروا. و با اینکه همین زاویه رو میتونستی خیلی خلاقانه بنویسی این کار رو نکردی. بیشتر یه پست رو دور تند بود. جزئیاتی که جذابش می کرد همه حذف شده بودند. مثلا بخشی که مینروا داره حرف های هکتور رو میشنوه میتونست متفاوت تر باشه. با اظهار نظرش همراه باشه. از بی حوصلگی مینروا سر کلاس میتونستی بنویسی.
ضمن اینکه ما زا شکلک برای نشون دادن احساس شخصیت ها استفاده می کنیم برای همین اصولا اون ها رو تو بخش توصیف استفاده نمیکنیم.

پالی چپمن: 28 امتیاز> سوال اول 23 امتیاز و سوال دوم 5 امتیاز.

سوژه ی ملاقه تو پست های قبلی استفاده شده بود بنابراین باید سعی می کردی بهتر از اون بنویسی. ولی خلاقیتش کم بود. جزئیات و نکاتی که می شد بهشون توجه کنی تا به پستت کمک کنن کم بودن. خیلی زیاد می تونستی در مورد احساسات ملاقه بنویسی در مورد حرف هایی که میزنه. مخالفت یا موافقتش با هکتور. دخالتش تو کار های اون یا امتناع از انجام وظایفش. از کنار این سوژه های کوچیک به راحتی عبور نکن. تک تک این ها هستن که باعث میشن پست ما از یک پست خوب به یک پست عالی تبدیل بشه.

آنجلینا جانسون: 30 امتیاز> سوال اول 25 امتیاز و سوال دوم 5 امتیاز.

زاویه ای که انتخاب کردی خوب بود آنجلینا. پستت هم پست خوبی بود و ایراد اساسی در اون نبود.

آلیشیا اسپینت: 30 امتیاز> سوال اول 25 و سوال دوم 5 امتیاز.

انتخاب گوش، به عنوان سوژه انتخاب فوق العاده ای بود. خیلی خلاقانه و خیلی جسورانه! خیلی هم خوب بهش پرداختی. مثلا این که گوش نمی تونه ببینه خیلی خوب بود. یا این که با چشم حرف می زد و چشم چیزایی که دیده بود رو بهش توضیح می داد. به جمله بندی ها دقت کن. اولین جمله ای که به ذهنت می رسه رو همونطور و بدون تغییر ننویس. جمله ای که تو ذهنته لحن داره. آهنگ داره. برای همین مفهومش رو می فهمی. می دونی چطوری باید بخونیش. ولی خواننده این اطلاعات رو نداره. برای همین گیج می شه و چیزی که توضیح دادی هر چقدر هم که جالب باشه، تاثیرش رو از دست می ده. تاکید بیش از حد روی یک سوژه، گاهی تاثیرش رو کم می کنه. باید همیشه دقت کنیم که کی و کجا متوقف بشیم. توضیح دادن زیاد، همیشه خوب نیست. همکاری بقیه اعضا و جوارج هکتور با گوش هم خیلی خوب بود. شخصیت های رولت اعضای بدن بودن. با این وجود خیلی خوب تونستی معرفیشون کنین. ناامیدی و شرمندگی پشت سر هم گوش هکتور از صاحبش خیلی خوب نوشته شده بود.

آرتور ویزلی: 29امتیاز> سوال اول 24 امتیاز و سوال دوم 5 امتیاز.

شکلک ها برای نشون دادن احساسات شخصیت ها هستن. برای همین بجز موارد استثنایی، در دیالوگ ها استفاده می شن. چون موقع توضیح دادن، خودمون می تونیم هر چقدر که می خواییم درباره حالت و احساس شخصیت بنویسیم. احتیاجی به شکلک نیست. زدن شکلک های پشت سر هم و بی دلیل، حواس خواننده رو پرت می کنه.
شخصیت های رولت خوب و جا افتاده بودن. شکل توضیح دادنت هم خیلی خوب بود. تیکه های طنز خیلی خوبی توی رولت پیدا می شد. روی یک مورد بیش تر از حد لازم تاکید نکن. چه طنز باشه و چه جالب. مثلا لازم نیست هی تکرار کنی که هکتور داشت ویبره می زد. ملاقه، سوژه خوبی بود. خوب هم نوشته بودیش. شکلک ها رو کم کن و فقط در جاهایی که لازمه ازشون استفاده کن که تاثیر خودشونو بذارن. توضیحاتت کافی هستن. احتیاجی به شکلک ندارن.


ناتالی هالکام: 26 امتیاز> سوال اول 21 امتیاز و سوال دوم 5 امتیاز.

تو نوشته هات اعداد رو همیشه به صورت حروفی بنویس. بیش از حد به دیالوگ ها تکیه نکن. سعی کن توضیح بدی. مخصوصا وقتی پای شخصیت هایی وسطه که خواننده اونا رو نمی شناسه. حتی اگه شده یه توضیح کوتاه. درباره ی اینکه کی هستن و دارن چی کار میکنن. یا درباره ظاهر و رفتارشون. خوندن دیالوگ ای خالی از شخصیت های ناشناس میتونه خواننده رو خسته کنه. بهتره کمی با شخصیت ها و فضای اطراف آشناش کنیم. اینکه دو نفر دزدکی دفتر مدیرا رو زیر نظر بگیرن ایده خوبی بود. ولی لازم بود کامل تر نوشته بشه. یه توضیح کوتاه درباره اون دو نفر و مثلا کامل تر نوشته شدن صحنه ای که مچشون گرفته میشه. اینجوری کامل تر و جذاب تر می شد.

اسلیترین:

آستوریا گرینگرس: 30 امتیاز> سوال اول 25 و سوال دوم 5 امتیاز.

خوب بود آستوریا. ملاقه ی پستت خیلی خوب بود. علاقه اش به هکتور و قبول داشتن بی چون و چرای همه چیزش با مزه بود. همینطور واکنشش به حرف بقیه.

الکس سایکس: 23 امتیاز> سوال اول 19 امتیاز و سوال دوم 4 امتیاز.

یکی از چیزایی که باید بهش توجه کنی اینه که خواننده موقع خوندن چه فکری می کنه؟ باید بتونی خودتو جای خواننده بذاری و چیزی رو که می خواد بفهمی. نویسنده داستان رو می دونه. ولی خواننده نمی دونه. برای همین قبل از این که حوصله خواننده سر بره، باید موفق بشیم وارد داستان بکنیمش. جذبش کنیم. دیالوگ ها کمی باید هدفدار تر نوشته بشن. خنده دار باشن،یا جالب و یا سوژه دار. یه ویژگی ای باید داشته باشن. وقتی فاعلت مشخصه، دیگه لازم نیست هی اسمشو تکرار کنی. انتخاب مگس به عنوان سوژه اصلی، انتخاب خوب و شجاعانه ای بود. داشتن ایده های خوب خیلی مهمه. چیزی که باید تقویتش کنی، طنزه. طنزت باید خلاقانه تر و غافلگیر کننده تر باشه. برای بهتر شدنش سعی کن چیزی رو ببینی که با یک نگاه عادی نمی شه دید. تیزبینانه تر نگاه کن! به جزئیات بیشتر توجه کن. به چیزایی که در نگاه اول دیده نمیشن.

گرگوری گویل: 24 امتیاز> سوال اول 19 امتیاز و سوال دوم 5 امتیاز.

اولین چیزی که روی کل نوشته هات تاثیر می ذاره و احتمالا دیگه خودت هم می دونه غلط های املایی زیاده. بعضیاشون در حدی هستن که خواننده باید روشون توقف کنه و فکر کنه که این کلمه چیه! تاثیر منفی بعدیش اینه که خواننده اعتمادشو به نویسنده ای که اینقدر غلط املایی داره از دست می ده. به علامتگذاری ها دقت کن. جمله ها بدون علامت نمی تونن لحن و حالتشونو درست برسونن. شکلک یه جایی استفاده می شه و توضیح یه جای دیگه. باید دقت کنی که مثلا این جای پستت کدوم مفید تره؟ یه جا می تونی توضیح بدی. کلمات برات کافی هستن. و یه جایی می تونی از شکلک کمک بگیری. مثلا وقتی می گی "با چشم های گرد شده" دیگه لازم نیست شکلک تعجب بذاری. کلمات کافی بودن. تاکید دوباره لازم نیست. شکلک اصولا مال دیالوگه. تو قسمت توضیحات ازشون استفاده نکن. سعی کن تا جایی که ممکنه از کلمات و جمله ها برای توصیف استفاده کنی. توضیحاتت کافی نیست. خیلی کوتاه و خلاصه توضیح می دی. کمی بیشتر روی احساسات و حالت ها تمرکز کن. کمی بیشتر بازشون کن. طوری که دیگه سوالی برای خواننده باقی نمونه.


دوریا بلک: 28 امتیاز> سوال اول 23 و سوال دوم 5 امتیاز.

قسمت اول پستت رو که خوندم نا امید شدم که این چه شخصیتیه. دوریاس؟ اگه اونه که اصلا معرفی نشده. ولی وقتی رسیدم به قسمتی که پادشاه مارمولک ها معرفی شد، غافلگیر شدم. خواننده هم با خوندن پستت همین حس رو پیدا می کنه. خیلی خوب بود که قبل از اینکه خواننده حوصله اش سر بره و بی خیال داستان بشه ضربه رو زدی. لحن جدی پادشاه مارمولک ها خیلی خوب بود. سوژه ی خوبی انتخاب کردی ولی نوع نوشتن و پرداختنت بهترش کرد. در مورد انتخاب شکلک ها سخت گیرانه تر عمل کن. همیشه لازم نیست از شکلک استفاده کنی. اگه شکلکی برای بخشی از رولت مناسب بود انتخابش کن. بعضی جاها بدون شکلک بهتر می شدن.


هافلپاف:

رز ویزلی: 30 امتیاز> سوال اول 25 و سوال دوم 5 امتیاز

خیلی خوب بود رز. من هم باهات موافقم هر چی حشره کمتر باشه زندگی بهتره. البته در بین حشرات هم استثنا هایی وجود دارن.

دورا ویلیامز: 19 امتیاز> سوال اول 15 و سوال دوم 4 امتیاز.

مهم ترین سوالی که دارم اینه که کلا درست اومدی دورا؟ مطمئنی میخواستی کلاس معجون سازی رو شرکت کنی؟ سوال بعدیم اینه که صورت تکلیفمو خوندی؟ کلا چیز دیگه ای نوشته بودی. من خواسته بودم از یه زاویه ی دید جدید دقیقا به همون رول نگاه بشه و همون رول نوشته بشه. یعنی اساس روی باید سر جاش می بود. استاد کلاسو چرا تغییر دادی؟(خنده قاعدتا نباید به پستت امتیازی میدادم ولی هدف اینجا کمک به سال اولی هاست. در مورد رولت هم، شخصیت های رولت درست نبودن. شخصیت توهین کننده ای داشتن تا حدی. ضمن اینکه هیچوقت علامت نگارشی یادت نره. آخر همه ی جمله ها علامت نگارشی لازم داره.

جسیکا ترینگ: 23 امتیاز> 19سوال اول امتیاز و سوال دوم 4 امتیاز.

خیلی سریع پیش رفتی. برای توضیحات و صحنه هات وقت بذار. کامل تر توصیفشون کن. یادت نره خواننده چیزی رو که تو ذهن نویسنده اس نمی بینه. باید براش توضیح بدیم. یکی از چیزایی که باید بهش توجه کنی اینه که کجای کار اهمیت بیشتری داره. مثلا در قسمت اول سوژه، معرفی کسی که داره حرف می زنه مهم بود. ولی جمله و توضیح اونقدر طولانی شده و اونقدر به موضوعات دیگه اشاره شده که این قضیه مهم بینشون گم شده. خواننده اگه سریع بخونه حتی ممکنه متوجه نشه که این دماغه که داره تعریف می کنه.
سوژه خوبی انتخاب کردی. ولی خیلی خلاصه و کمی مبهم نوشته شده. می تونستی بیشتر و کامل تر بنویسی.
به دیالوگ ها دقت کن. این که چه دیالوگی از طرف چه شخصیتی گفته می شه. هکتور شخصیت طنزی داره. ولی این جمله نسبتا تمسخر آمیز که "برم پیش دکتر ارباب" اصولا از طرف یه مرگخوار عادی گفته نمی شه. مخصوصا با توجه به شخصیت هکتور. دیالوگ ها و رفتارها رو با شخصیتی که داری ازش استفاده می کنی هماهنگ کن.

رز زلر: 22 امتیاز> سوال اول 17 امتیاز و سوال دوم 5 امتیاز.

به تکلیفی که دادم توجه نکردی. من خواسته بودم پست من از زاویه جدیدی نوشته بشه ولی تو کلا یه پست جدید نوشته بودی. به سوژه ها از زاویه های مختلفی می شه نگاه کرد. این زاویه رو با توجه به داستان و شخصیتی که حضور داره و شخصیت نویسنده، انتخاب می کنیم. هافلی ها کم هوش نیستن. معمولی هستن. این ریونی ها هستن که هوشی بیشتر از حد معمول دارن. سوژه کم هوش بودن هافلی ها از طرف یه اسلیترینی مغرور و شرور(اگه شرور باشه) قابل قبوله. ولی بهتره از طرف یه هافلپافی گفته نشه.یعنی حتی اگه خودت بنویسیش هم از طرف یکی بنویس که بشه باور کرد. با وجود این، صمیمیت هافلپافیا رو خوب نشون دادی. محیطش و رفتارشون هم طنزآمیز بود و هم دوستانه. بعضی از جمله ها خیلی ناخوانا و مبهم هستن. فهمیدن منظور نویسنده خیلی سخت می شه.

آملیا فیتلوورت: 20 امتیاز> سوال اول 16 امتیاز و سوال دوم 4 امتیاز.

تو فقط نصف پست منو دوباره نوشته بودی و بخش اولش رو کاملا نادیده گرفتی. زاویه دیدت هم آملیا بود یعنی شخصیت خودت. باید زاویه بهتری رو انتخاب می کردی یا سعی می کردی همین پستت رو جذاب تر کنی. پاراگراف اولت خیلی پشت سر هم نوشته شده. گاهی برو سر خط. جایی که مکثی وجود داره. یا موضوع عوض می شه. وقتی پشت سر هم بنویسی، خواننده لحن و آهنگ رو از دست می ده. همینطور تند و بی احساس می خونه. می فهمه چی نوشتی ولی تاثیر نوشته هات کمتر می شه. رولت احتیاج به محتوا داشت. چیزی بیشتر از خستگی و بی حوصلگی آملیا! اگه قراره همین مورد، سوژه اصلی باشه، باید خیلی بیشتر و متفاوت تر بهش پرداخته بشه که حوصله خواننده هم مثل آملیا سر نره. مثلا پاراگراف اول گذشته از پشت سر هم نوشته شدنش خوب بود. کل پست می تونست به همون سبک باشه. آملیا دو رو برش دنبال یه نشونی از جالب بودن کلاس بگرده و پیدا نکنه. و در عین حال درباره ذوق و شوق بی دلیل استاد بنویسه که اصلا توجهی نداره که همه سر کلاسش خوابیدن.


ویرایش شده توسط هکتور دگورث گرنجر در تاریخ ۱۳۹۶/۴/۲۵ ۱۹:۲۰:۵۶

ارباب یه دونه باشن... واسه ی نمونه باشن!




پاسخ به: كلاس معجون سازي
پیام زده شده در: ۱۸:۱۶ سه شنبه ۲۰ تیر ۱۳۹۶

آملیا فیتلوورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۳:۴۵ چهارشنبه ۲۴ شهریور ۱۳۹۵
آخرین ورود:
۹:۲۱ شنبه ۱۴ خرداد ۱۴۰۱
از پشت بوم محفل!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 503
آفلاین
1- رول تدریس من رو از یک زاویه ی جدید بنویسید. از زاویه ی یک شخصیت یا حتی یک شیء. مثال نمی زنم تا گزینه هاتون کم نشه. ولی دقت کنید که این زاویه هر چیز و هر کسی میتونه باشه. خلاقیت به خرج بدید. زاویه های جدید کشف کنید. (25 امتیاز)


آملیا با بی حوصلگی سرش را روی دستش گذاشته بود؛ پیش از این هرگز از کلاس معجون سازی خوشش نیامده بود و چیزی در گوشش زمزمه میکرد که اینبار نیز قرار نیست تغییر کند. به خودش آمد و متوجه مگسی که در اطرافش پرواز میکرد؛ پس آن زمزمه، چیزی بیش از ویز ویز تنها مگس موجود در آن اتاق سوت و کور نبود. امیدوار بود دست کم، کسی به خودش تکانی دهد اما ظاهرا همه به خواب رفته بودند، در حالیکه پروفسور گرنجر با علاقه درحال هم زدن معجون هایش بود.

- روده ی مارمولک رنده شده با... با چی خوب میشه؟ نیش پشه؟ نه، نه...

پروفسور چکشی برداشت و آن را محکم روی مگسی کوبید که تا همین چند ثانیه قبل، دور سر آملیا میچرخید. سپس بدن له شده آن را در معجون ریخت. آملیا آهی گواه بر بی مزه بودن این کلاس کشید.

- روده ی مارمولک و مگس له شده ی تازه ترکیب بسیار خوبی هستن. البته نمیدونم این معجون دقیقا برای چه چیزی مفیده ولی این اهمیتی نداره. کافیه معجونتون رو در گوش، حلق یا بینی یک نفر دیگه بریزید و نیم ساعت اون رو تماشا کنید. میتونید تاثیرش رو متوجه بشید.

آملیا با نگاهی به دیگر دانش آموزان، فهمید که آنان نیز اصلا از این کلاس لذت نمیبرند.

- معجون من حاضره. بنابراین مال شما هم حاضره. تکلیفتون برای جلسه ی آینده هم اینه که خاصیت معجون خودتون رو کشف کنید. میتونید برید.

آملیا با ناباوری به ساعتش نگاه کرد؛ هنوز حتی 15 دقیقه هم از کلاس نگذشته بود.

2- در حداقل یک پاراگراف توضیح بدید معجون ساخته شده در کلاس چه تاثیری داره. میتونید به شکل رول بنویسید ولی اجباری برای این کار وجود نداره. (5 امتیاز)

تحقیق آملیا:

معجون چیکار میکرد؟ میخواید بدونید؟

میشه براحتی روی یه سنگ بریزی و ذوب شدنشو ببینی!



پاسخ به: كلاس معجون سازي
پیام زده شده در: ۱۸:۴۰ یکشنبه ۱۸ تیر ۱۳۹۶

ناتالی هالکامold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۴۲ دوشنبه ۲۲ خرداد ۱۳۹۶
آخرین ورود:
۱۸:۵۲ یکشنبه ۸ مرداد ۱۳۹۶
گروه:
کاربران عضو
پیام: 11
آفلاین
1- رول تدریس من رو از یک زاویه ی جدید بنویسید. از زاویه ی یک شخصیت یا حتی یک شیء. مثال نمی زنم تا گزینه هاتون کم نشه. ولی دقت کنید که این زاویه هر چیز و هر کسی میتونه باشه. خلاقیت به خرج بدید. زاویه های جدید کشف کنید. (25 امتیاز)

_هی ایان، اون پروفسور هکتوره . شایعه شده میخواد کلاس معجون سازی رو بگیره . داره میره سمت دفتر ؟... آره! بیا دنبالش بریم ببینم چیکار میکنه.
_ الک نه میخوای بازم مچمونو بگیرن ؟ تازه 1 روز میگذره از 10 امتیازی که بخاطر ما از گریفندور کم کردن !

الک ملتسمانه به دوستش نگاه کرد و گفت:
_ لطفا همین یه بار . من خیلی کنجکاوم بیشتر دربارش بدونم !
_اووف باشه !

الک و ایان پشت در اتاق رسیدند و گوشهایشان را تیز کردند :
-کی بهت گفت بیای تو هکولی؟
-من در زدم.
-منم گفتم نیا تو.
-ولی من در زدم.
-هک هر کی در زد نباید بیاد تو. باید صبر کنه بهش اجازه بدن بعد بیاد تو.
-مهم اینه که من در زدم.
-حالا چی کار داری؟
-کلاس من کی برگزار میشه؟

الک و ایان نگاهی به یکدیگر انداختند، سپس الک گفت:
_ بنظرت نمیخوان بهش کلاس رو بدن ایان ؟
_ به نظر من کار مسخره ای داریم انجام میدیم و هر لحظه امکان داره یکی مارو ببینه !
_هییی اینقد منفی بافی نکن بذارببین... هیش دارن بحث میکنن فکر کنم !

-اممم... کدوم کلاس هکولی؟
-کلاس معجون سازیم.
_ ببین هکتور امسال...
_ اگه بهم کلاس معجون سازی رو ندید اینجا معجون پراکنی میکنم همتون کرم فلوبر سه سر بشید.

الک و ایان به همدیگر نگاه کردند . چشمهایشان از تعجب 4 تا شده بود . امسال قطعا سال پر ماجرایی خواهند داشت .

_شما 2 نفر بازم که دارین فضولی میکنید ! همین دیروز تنبیه شدن . شماها درس نمیگیرین نه ؟

الک و ایان با ترس به یکدیگر نگاه کردند و بعد شروع به دویدن کردند .

_ هی ! شما 2 نفر وایستید . با شماهام ! میدونید که دستم بهتون برسه حسابی قراره تنبیه بشید .

—---------------------------------—

_ فکر میکنی امروز چیز بدرد بخوری یاد میگیریم الک ؟

الک به ایان که با بی حوصلگی داشت نیمکت را با چوب دستیش خراب میکرد نگاهی کرد و گفت :
_ بیا امیدوار باشیم . این درس مورد علاقه منه .

هکتور وارد کلاس شد و بدون مقدمه شروع کرد به ساخت معجون . به نظر خیلی هیجان زده میرسید !
او با علاقه ای خاص مشغول هم زدن یک پاتیل بود و رو به دانش آموزان که با حالتی پوکر فیس به او نگاه می کردند، دستور پخت معجونی را شرح می داد.
-روده ی مارمولک رنده شده با... با چی خوب میشه؟ نیش پشه؟ نه، نه...

_ وای داره حالم از این کلاس به هم میخوره الک ! نگاه کن هنوز خودشم نمیدونه چی میخواد انجام...

تق

با این صدا خواب از سر دانش آموزان پرید و ایان کاملا از حرفش منصرف شد .
هکتور در حالی که چکشی در دستش بود بال مگس را گرفت و حشره را بالا اورد . مگس با بدن له شده اخرین ویز ویزش را کرد و هکتور آن را داخل معجون بد رنگش انداخت و گفت :
_ روده ی مارمولک و مگس له شده ی تازه ترکیب بسیار خوبی هستن. البته نمیدونم این معجون دقیقا برای چه چیزی مفیده ولی این اهمیتی نداره. کافیه معجونتون رو در گوش، حلق یا بینی یک نفر دیگه بریزید و نیم ساعت اون رو تماشا کنید. میتونید تاثیرش رو متوجه بشید.

و با خوشحالی نگاهی به بچه ها انداخت، گروهی چرت میزدند و بقیه با چهره ای پوکر فیس او را نگاه میکردند . حتی الک هم این کلاس جذابیت همیشه را برایش نداشت !
هکتور دست پاچه خنده ای کرد و به دورو برش نگاه کرد و گفت :
_ اممم ... فکر کنم کارمون تمومه . اره تمومه میتونید برید .

همه بچه ها به سرعت وسایلشان را جمع کردند.
الک گفت :
_ اما پروفسور تکلیف چی ؟

همه نگاه ها خشمگین به طرفش برگشت.

_ اوه درسته درسته اممم ... خب تکلیفتون برای جلسه ی آینده هم اینه که خاصیت معجون خودتون رو کشف کنید. میتونید برید.

همه از کلاس خارج شدند، ایان محکم با کتابش به سر الک کوبید و گفت :
_ چیکار کردی ؟ نگو که ازش خوشت میاد !
_ ایان به نظر من خوبه فقط هیجان زدس . من خوشم میاد ازش به هرحال درس مورد علاقمه!

ایان فقط با عصبانیت اورا نگاه کرد .
الک خندید و گفت :
_ خب میای بریم خاصیت معجونمونو پیدا کنیم یا چی ؟ من به پروفسور قول دادم منو تو زودتر از همه کشفش میکنیم !

ایان لحظه ای سر جایش ایستاد ، سپس گفت :
_ وایستا ببینم تو چیکار کردی ؟ میکشمتتتتت !

2- در حداقل یک پاراگراف توضیح بدید معجون ساخته شده در کلاس چه تاثیری داره. میتونید به شکل رول بنویسید ولی اجباری برای این کار وجود نداره. (5 امتیاز)

معجون ساخته شده این توانایی رو به صورت موقت 24 ساعت ایجاد میکند که فرد مانند مارمولک اعضای از دست داده خود را دوباره به دست اورده .این معجون به دو صورت قابل استفاده میباشد
1. روی عضو قطع شده بگذارند
2. میتوان به صورت شربت از ان استفاده کرد ولی لازم به ذکر است که طعم خوشایندی نخواهد داشت


?after all this time
ALWAYS







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۰-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.