هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۸:۱۸ جمعه ۲۰ مرداد ۱۳۹۶

برایان دامبلدورold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۳:۵۹ چهارشنبه ۱۸ مرداد ۱۳۹۶
آخرین ورود:
۱۴:۳۸ دوشنبه ۱۰ اردیبهشت ۱۳۹۷
از دهکده لیتل هنگلتون
گروه:
کاربران عضو
پیام: 5
آفلاین
نام:برایان
نام خانوادگی:دامبلدور
جنسیت:مرد
سن:۳۴
شغل:نویسنده جادویی
ویژگی های اخلاقی:شجاع وباشرف
نرم خووجالب
ویژگی های ظاهری:چشمانی سبزو
ریش وموی بلندزرد
خانواده:همسررزوفرزندپرسیوال
چوبدستی:دم ققنوس۳۲سانتی متراندازه وچوب آلوچه جنگی
پاترونوس:پلنگ
افتخارات:مدال مرلین درجه دو به خواطراختراعات جادویی مفیدو
عضوویزنگاموت
چکیده ای اززندگی نامه:اوعاشق جادوگری ودارای قدرت جادویی خوبی اززمان تولدش بود درهاگوارتزدانش آموزدرس خون بودودرنهایت ارشدشده درهمان جادودوست خوب به نام الکس وجیمیزپیدامی کندکه همیشه بااوهستند.بعدازفارغ تحصیل به کاردوست داشتنی اش دست یافت نویسندگی!جالبی که جزوخوبیتش بودازاخباروحوادث رابه دیگران که درپیام امروزبودندسپردوبه نوشتن درباره جادوگری حیوانات و...کرد که بعدها معروف شد بعدها فهمید به اینکارمی آید در کنار ان شغلش شروع به آزمایشات کرد و به مواردمهمی دست بافت ومدال مرلینی گرفت.امااکنون او دارد در کنارآزمایش هایش کتاب ومقاله اینجورکارهامی کندوهم اکنون او بخواطرجالب وپشتکاربودنش.به مقام سردبیری پیام امروزدست یافت.اوازمهم ترین مخترعین درجهان جادواست.
مقداردارایی:اودرخانواده ای که بسیارثروتمند بوده است بزرگ شده است وهمه ی آنهابه او ارث رسیده.
تک کلام او:تومی تونی اگه بخوای
:)
نکته مهم:بخواطرمواردمهمی که ازجادوسردرمی آوردواختراعاتش عضو ویزنگاموت است.
نکته مهم۲:اوازجنگ جویان جادوسیاه بوده است ولی درزمان او نه از ولدمورتی خبربو دنه محفلی پس اگر بود به افتخارات زیادی دست می یافت.


اگر با گوشی به سایت سر میزنید هم خودتون تا وقتی که نمیخواید برید پاراگراف بعد نیاز نیست اینتر بزنین.

تایید شد.


ویرایش شده توسط رز ویزلی در تاریخ ۱۳۹۶/۵/۲۰ ۲۳:۲۳:۴۳

هری پاتر.....پسری که زنده ماند




به آغوش مرگ بیا


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۵:۵۱ پنجشنبه ۱۹ مرداد ۱۳۹۶

ریموس لوپینold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۱:۲۳ پنجشنبه ۱۲ مرداد ۱۳۹۶
آخرین ورود:
۱۶:۱۲ شنبه ۲۷ آبان ۱۳۹۶
گروه:
کاربران عضو
پیام: 11
آفلاین
نام کامل=» ریموس لوپین - آر. جی. لوپین
سن=» 37 سال
گروه=» گریفیندور
همسر=» نیمفادورا تانکس
فرزند=» ادوارد (تد) ریموس لوپین
لقب=» مونی - مهتابی
عضویت در=» محفل ققنوس/ گروه غارتگران

معرفی کوتاه:
دوست و همگروهی جیمز پاتر، سیریوس بلک و پیتر پیتگرو.
گرگینه ای گیاهخوار، ماگل دوست و وفادار به دامبلدور.

زندگینامه:
در سال 1994 برای تدریس و کمک به سیریوس بلک در پیدا کردن دوست خائنمان، پیتر پتیگرو، دعوت آلبوس دامبلدور را قبول کرده و در پایان همان سال استعفا داد. در نبرد هری پاتر و دوستانش در وزارتخانه، با اعضای محفل به کمکشان رفتند. در سال 1998 هری پاتر را از دست مرگخواران نجات داده و در نبرد هاگوارتز، همراه با همسرش، نیمفادورا تانکس (که ترجیح میدهد تانکس صدایش کنند) جنگید و هردو کشته شدندو سرپرستی تدی یک ساله را به هری واگذار کردند.



تایید شد.


ویرایش شده توسط رز ویزلی در تاریخ ۱۳۹۶/۵/۲۰ ۱:۲۵:۱۵


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۲۰:۴۸ دوشنبه ۱۶ مرداد ۱۳۹۶

آدر کانلی old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۰:۲۳ جمعه ۱۳ مرداد ۱۳۹۶
آخرین ورود:
۱۶:۴۸ چهارشنبه ۲۴ دی ۱۳۹۹
گروه:
کاربران عضو
پیام: 87
آفلاین
نام : آدر کانلی

گروه : هافلپاف

نژاد : دو رگه

پاترونوس : شیر نر.

سن : 15

ویژگی های اخلاقی : صاف و صادق. فروتن و وفادار. ماجراجو و غیر قابل پیش بینی. بلند پرواز و آرمان گرا و اهل تفکر. با ادب و تا حدی تنبل. کمی زود باور. خوش اخلاق و مهربان. شجاعت متعادل. خوش اخلاق و صلح طلب. گاهی اوقات به اطرافیان شک می کنم. کمی گوشه گیرم و تو لاک خودمم.

صفت برگزیده : عاقل.

بزرگترین ضعف ها : زود باوری و دو دلی و تنبلی. گاهی اوقات در تصمیم گیری های مهم می مونم کدومی رو انتخاب کنم.

ویژگی های ظاهری : چشمان و موهایی سیاه که نمی شود بهش حالت داد. ابروانی پرپشت و سیاه. قدی متوسط و متعادل. خوشتیپ و خوش قیافه با دندان هایی مرتب و تمیز.

توضیحات :
اسم من آدر کانلیه. من یک ایرانی ام و از همون بچگی آرزو داشتم جادوگر بشم. سعی در احضار ارواح و اجنه داشتم ولی با درست کردن عصای گلی به شکل عقاب و سوزاندن پر هیچ اتفاقی نمی افتاد.
پدر من یک جادوگره و وقتی این استعداد و علاقه رو در من دید تصمیم به آموزشم گرفت. از همان سنین کودکی جادوگری اصیل ایرانی - شرقی رو یاد گرفتم. و وقتی به سن قانونی مدارس جادوگری ایران ( ده سالگی ) رسیدم با پدر و مادرم به شهر های شمالی ایران مهاجرت کردیم و من برای یادگیری بیشتر فنون جادو به مدرسه ی « آمپاستان » در قعر جنگل های شمالی رفتم. مدرسه ی کوچکی بود ولی برای پیشرفت و یادگیری بیشتر خوب بود. در سن پانزده سالگی همه ی علوم جادوگریه مدرسه ی « آمپاستان » یاد گرفتم و معلما بهمون گفتند که برای تحصیل و پیشرفت خیلی بیشتر باید به مدارس دیگر در خارج کشور بریم. و چندین و چند مدرسه رو بهمون معرفی کردند که جادوگری در سطح پیشرفته در اونجا تدریس می شد.
منبرای تحصیل « هاگوارتز » رو ترجیح دادو. آنطور که شنیده بودم « هاگوارتز » جز بهترین مدارس جادوگری دنیا بود. پس با پدر و مادرم به انگلستان سفر کردیم و من وارد مدرسه ی هاگوارتز شدم.
من هم اکنون در مدرسه ی « هاگوارتز » درس می خوانم و برای همه ورد ها ی جادوی بدون چوب دستیم جالبه. اون چیز هایی که من یاد گرفتم با مدرسه ی « هاگوارتز » تا حدی تفاوت داره و همین باعث می شه یکم توی چشم بیام.
هرچند به خاطر دورگه بودنم و ایرانی بودنم همیشه توسط عده ای مورد تحقیر و سرزنش قرار می گیرم ولی راضیم. دوستان خوب زیادی توی مدرسه ی جدید پیدا کردم.
من به شدت مخالف برتری اصیل زاده ها با دورگه هام. از نظرم هیچ فرقی بین شون نیست. همچنین مخالف سرسخت نژاد پرستی جادوگر ها نسبت به ماگل هام. به عقیده ی من همه آدم ها با هم برابر هستند و این طور نیست که همه ی ماگل ها آدم های بی احساس و بدی باشند. ما هم مثل اونها خوب و بد داریم. اونها هم خوب و بد دارند و چون جادو بلد نیستند دلیل بر این نیست که به چشم آدم های ضعیف و پست و بدبخت بهشون نگاه کنیم. در عوض اونها تکنلوژی سرشون می شه و علومی رو بلدن که ما هم به اندازه ای که اونها جادو بلد نیستن چیزی ازش نمی دونیم.
در هر صورت من عاشق هاگوارتز شدم و هر روز با اشتیاق و قدرت بیشتری علم جادوشو یاد می گیرم.
احساس خوشبختی می کنم.



تایید شد.


ویرایش شده توسط رز ویزلی در تاریخ ۱۳۹۶/۵/۱۶ ۲۱:۳۰:۳۰
ویرایش شده توسط رز ویزلی در تاریخ ۱۳۹۶/۵/۱۶ ۲۲:۰۴:۳۸

من رو از روی طرز فکر و گفتار و رفتارم بشناس ، نه از روی ظاهرم.


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۵:۲۶ دوشنبه ۱۶ مرداد ۱۳۹۶

ملکولمold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۱۳ دوشنبه ۱۶ مرداد ۱۳۹۶
آخرین ورود:
۱:۱۹ جمعه ۱۷ شهریور ۱۳۹۶
گروه:
کاربران عضو
پیام: 1
آفلاین
نام شخصيت : ملكولم

گروه : ملکولم یک ماگله. و یک ماگل که هاگوارتز نرفته، طبیعتا گروه نداره و بی گروهه!

ویژگی های ظاهری و اخلاقی: قیافه گُ...چیز...گند!و اخلاق گُ...ام...گند تر! این اخلاق و قیافه، یه ترکیب وحشتناک ایجاد میکنه که هر کسی قادر به تحمل کردنش نیست.

چوبدستی: نیس ماگله...از چوب چاه بازکن استفاده میکنه!

جارو: تنبلی! یعنی اینکه ایشون کلا حال ندارن تکون بخورن... چه برسه به پرواز.

معرفی کوتاه: ملکولم برای جادوگر ها یک ماگل است که دوست دادلی بود! و شما خودتون تصور کنین که کسی که میتونه با اخلاق دادلی و دورسلی ها کنار بیاد دیگه خودش چه اخلاقی داشته...


××
بلیط ها رو هم چک کنین.


تایید شد. معرفیت کوتاهه. بعدا برگرد و تکمیلش کن.


ویرایش شده توسط رز ویزلی در تاریخ ۱۳۹۶/۵/۱۶ ۱۵:۴۹:۳۷


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۲۲:۵۰ شنبه ۱۴ مرداد ۱۳۹۶

ریموس لوپینold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۱:۲۳ پنجشنبه ۱۲ مرداد ۱۳۹۶
آخرین ورود:
۱۶:۱۲ شنبه ۲۷ آبان ۱۳۹۶
گروه:
کاربران عضو
پیام: 11
آفلاین
ببخشید مشکل کجاشه جیمز سیریوس قبلی زده که میخواد بلاک بشه و 5 ماهه هم فعالیت نداشته



ایشون از اعضای قدیمی سایت هستن که به سایت هم سر میزنن... اون امضا صرفا شوخیه، اگر کسی بخواد بلاک بشه باید از طریق تماس با ما اقدام کنه.


ویرایش شده توسط رز ویزلی در تاریخ ۱۳۹۶/۵/۱۶ ۱۵:۳۸:۴۸


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۲۲:۱۹ شنبه ۱۴ مرداد ۱۳۹۶

سوزان بونزold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۵:۱۶ شنبه ۳۱ مرداد ۱۳۹۴
آخرین ورود:
۱۹:۲۲ دوشنبه ۱۱ مهر ۱۴۰۱
از تو تالار
گروه:
کاربران عضو
پیام: 265
آفلاین
جایگزین شه لطفا. :)


نام: سوزان بونز
گروه: هافلپاف
چوب دستی: چوبِ درختِ بلوط با مغزیِ موی پاندا
پاترونوس: پاندا

معرفی: سوزان همزمان با هری‌ پاتر واردِ هاگوارتز شد و به دلیل اینکه فضولی‌اش نسبت به شکلِ پاترونوسِ هری گُل کرده‌بود، به عضویتِ ارتشِ دامبلدور درآمد و از بختِ بدِ وی، ارتشِ دامبلدور هم مثلِ هر چیزِ دیگری که در آن روزها نابود می‌شد، به خاک رفت. یعنی... نابود شد.

اخلاقیات، روحیات و خصوصیات: وِیِ مذکور، اصولاً به صورتِ کاملاً فاقدِ "اخلاقیات، روحیات و خصوصیات" در جامعه ظاهر می‌شود. که معمولا هم ظاهر نمی‌شود اصلا. بنده مرلین از بدوِ تولد آنقدر بی‌تابی کرد که والدینش مجبور شدند روزانه چندین وعده خواب‌آور به خوردش بدهند؛ که در نتیجه مبتلا به "پانداعیسم" گردید و همیشه یا درحال خوردن است، یا خوابیدن! فَوَقَعَ ما وَقَعَ.
از لحاظِ ظاهر، وِی آنقدر سرش شلوغ است(!) که وقتی برای مُد و سِت و فَشِن ندارد و با ظاهری کاملا ساده حضور به عمل می‌آورد و اصلا همینکه حضور به عمل می‌آورد باید مرلین را شکر کرد! مُد و سِت و فَشِن پیشکِش.
اندکی مو دارد به رنگِ بلوط‌های درختِ همسایه، قدی متوسطِ رو به پایین و پوستی گندمی.
اصولا هم رابطه‌ی خوبی با پانداها دارد. این را از آنجا می‌گویم که در گردشی که همراه با هم‌هاگوارتزی‌هایش به جنگلِ وحش داشت، به محضِ دیدنِ پاندایی که مشغولِ خوردنِ شاخه‌ای بامبو در قفس بود، قوانین فیزیک را زیرِ پا گذاشته و هرطور بود خود را از میله‌های فولادینِ قفس گذراند، به آغوشِ پاندا پرید و همان‌جا به خوابِ زمستانیِ عمیقی فرورفت.
گاهی اوقات به حالتِ خَلسه درمی‌آید. گاهی گیرایی‌اش پایین است. گاهی گیج می‌زند در کل.
بالشتِ پاندایی و پتویش را که از هر ناموسی برایش ناموس‌تر است، همه‌جا با خود می‌برد.
وِی با اینکه همیشه خواب‌ است، و جایش هم توی رختخواب است، موفق به دوستیِ با دو دوستِ فوق‌العاده و همراه و پایه شده‌است که اسمشان دای و لایتیناست.


انجام شد.


ویرایش شده توسط لینی وارنر در تاریخ ۱۳۹۶/۵/۱۴ ۲۲:۳۰:۱۴

تصویر کوچک شده


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۲۱:۴۱ شنبه ۱۴ مرداد ۱۳۹۶

ریونکلاو، مرگخواران

لایتینا فاست


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۳۳ شنبه ۱۴ مرداد ۱۳۹۶
آخرین ورود:
۱۴:۲۱:۲۴ چهارشنبه ۲۹ فروردین ۱۴۰۳
از زیر بزرگترین سایه‌ جهان، سایه ارباب
گروه:
مرگخوار
ایفای نقش
ریونکلاو
کاربران عضو
پیام: 377
آفلاین
- یوماهـــا... یو ماســــا...
- میخوای خودتو معرفی کنی یا نه؟
- یوماهــا...
- دو دقیقه اون هدفونو از روی گوشت بردار.
- دارم آهنگ گوش میکنما، کاری دارین؟
- مگه نیومدی اینجا برای معرفی شخصیتت؟
- آها خب؟
- معرفی کن دیگه!
- باشه خب چرا اون شکلی نگاه میکنی؟

لایتینا فاست هستم. توی یه خانواده ماگل به دنیا اومدم. از همون بچگی یه برادر بزرگتر داشتم که رو دست مامان بابام بلند شد و تربیتم افتاد دست خودش و این دختر دلربا، ناز و مهربون... اهم... دختر شر، شیطون و از دیوارِ راست بالا برو ای که میبینین از اثرات اوشونه.

بعدم از بس لباسای برادرمو برداشتم و سوییشرت هاشو کش رفتم، اونم یه روز از لجش اومد موهای قهوه‌ای مو کوتاه کرد تا مثلا تلافی کنه؛ منتها من خوشم اومد و دیگه نذاشتم موهام بلند شه. چشامم سیاهه. تا اینجاش که به نظرم خیلی آدم عادی و معمولی‌ای از نظر قیافه به حساب میام. اما چیزی که منو از بقیه ساحره ها و ملت جادوگر متمایز میکنه یه هدفون بزرگ و آبی رنگه که همیشه رو گوشمه و لازم به ذکره که اگه یه وقت باهام کار داشتین حتما باید باهام برخورد فیزیکی کنید. واین که معمولا یا با آهنگ همراهی میکنم () یا دارم در، دیوار و حتی هوا رو نگاه میکنم().

بعدا که تو اوج خرابکاری به بار آوردن بودم یه نامه از هاگوارتز اومد، منتها میدونید، مک‌ گونگال درست حسابی تو نامه ننوشته بود تو مدرسه قراره چی آموزش بدن؛ همین شد که والدین گرامی فکر کردن مدرسه نظامیه برای تربیت کردن من. اونام خیلی خوشحال و با فکر این که من بالاخره ادم میشم منو فرستادن هاگوارتز. خلاصه که پای من که رسید هاگوارتز بعدم یه کلاه بزرگ کردن سرم اونم داد زد: ریونکلاو! البته هنوزم نمیفهمم با کدوم معیار و منطقی منو بین اون همه باهوش و کتاب به دست فرستاد.

یه مدت گذشت و من هر خرابکاری‌ای که میتونستم بکنم انجام دادم. حتی وقتی ترم چهارم بودم میخواستم خودمو به زور وارد مسابقات جام آتش بکنم، ولی به جاش یه ریش سفید نصیبم شد. خلاصه که یه روز از خواب بلند شدم دیدم باید برم سر جلسه امتحانات سمج، منم که کلا سر کلاسا حواسم جمع نبود، همین شد که هیچ کدوم از درسامو قبول نشدم. بقیه میگن خنگم ولی نیستم، فقط سر کلاسا به حرف استادا گوش نمیکردم.

با این که توی هاگوارتز هیچی یاد نگرفتم و کلا نمیدونم چوبدستی رو از کدوم ور میگیرن، اما دو تا دوست پیدا کردم که هنوز که هنوزه ولشون نکردم و تا آخرش هم بیخ ریش‌شون هستم... سوزان و دای!

به هرحال چرخه دنیا جوریه که باید یه جوری کار خودتو راه بندازی، منم دیدم با جادو که نمیتونم کار خودمو راه بندازم پس به وسایل کاربردی ماگل ها رو آوردم.
راستش از بچگی خیلی به آزار رسوندن علاقه داشتم و این علایقم تا همین الانم ادامه داشته و باعث شده که از عذاب دادن آدما و حتی کشتنشون لذت ببرم. البته همه این کارا رو هم با وسایل ماگلیم انجام میدم، درسته که ممکنه روش کارشون رو ندونم، مثلا بخوام با سیم هندزفریم آدما رو اعدام کنم و یا با تفنگ آب‌پاش بکشمشون اما تا حالا که به مشکل جدی‌ای بر نخوردم و حتی میخوام تو جبهه سیاه هم فعالیت کنم.

- انقد خنگی که با تفنگ آب‌پاش آدم میکشی؟
- من خنگ نیستم، فقط نمیدونم که چه شکلی ازش استفاده کنم.
- تموم شد معرفی‌ت؟
- آره. با اجازه... یوماهـــا.


***

میدونم شبیه همه چی شد جز فرم معرفی شخصیت. راستی یه فاست اون وسط داشتیم یه اسم بهش اضافه کردم. یه چیز دیگه هم بگم؟ شناسه قبلی مو میبندین؟

همین.


بعد از بررسی بلیت، رسیدگی می‌شه.


موخره: تایید شد.


ویرایش شده توسط لینی وارنر در تاریخ ۱۳۹۶/۵/۱۴ ۲۲:۳۲:۳۶
ویرایش شده توسط لایتینا.فاست در تاریخ ۱۳۹۶/۵/۱۴ ۲۳:۰۳:۵۰
ویرایش شده توسط لایتینا.فاست در تاریخ ۱۳۹۶/۵/۱۵ ۰:۴۳:۵۴
ویرایش شده توسط لایتینا.فاست در تاریخ ۱۳۹۶/۵/۱۵ ۲۰:۳۶:۰۸
ویرایش شده توسط رز ویزلی در تاریخ ۱۳۹۶/۵/۱۶ ۱۴:۵۵:۳۱

The MUSIC is making me growing
The only thing that keeps me awake is me knowing
There's no one here to break me or bring me down

Onlyتصویر کوچک شدهaven


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۸:۴۴ شنبه ۱۴ مرداد ۱۳۹۶

آلفرد بلکold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۴۳ پنجشنبه ۱۲ مرداد ۱۳۹۶
آخرین ورود:
۱۶:۱۳ دوشنبه ۳۰ مرداد ۱۳۹۶
گروه:
کاربران عضو
پیام: 13
آفلاین
نام:آلفرد بلک
جنسیت:مذکر
سن:51
سپر مدافع:گوزن شاخدار
نوع چوبدستی:از جنس چوب درخت داربُد و با ریسه قلب اژدها
شغل:کاراگاه وزارت سحر و جادو
معرفی شخصیت:

من آلفرد بلک،در سال 1946 در خانواده ای اصیل به دنیا آمدم.زمانی که به هاگوارتز میرفتم،توسط کلاه گروهبندی با برادرم (اورین بلک)در گروه اسلیترین افتادم.پدرم فینیاس نایجلوس بلک مدیر هاگوارتز بود.
بروتوس مالفوی از دوستان درجه یک من و برادرم بود.من با بروتوس همیشه با چارلوس پاتر جنجال داشتیم،چون او معتقد بود که نمره های خوب من با پارتی بازی های پدرم انجام میشود و در واقع همین طور بود!
در زمان من زرنگ ترین دانش آموز هاگوارتز فردی به نام تام ریدل بود،زندگی بسیار دردناکی داشت و خیلی خواستار آرزوی بهترین جادوگر جهان بود. آن موقع تردیدی برای به واقعیت رسیدن آرزویش نداشتم،ولی تمام جادوگران و مشنگ ها به مرور زمان به طور واقعی شناخته میشوند ،داستان از آنجایی شروع شد که من و برادرم یک راه مخفی به بخش ممنوعه کتابخانه هاگوارتز (که از بروتوس یادگرفته بودیم)را به تام نشان دادم،از آن به بعد او بسیار عجیب تر از قبل شد و آقای اسلاگهورن(استاد معجون سازی) به او مشکوک شده بود.
بعد از این قضایا در سال پنجم مدیر عوض شد و یکی از استاد ها به ناام آلبوس پرسیوال وولفریک برایان دامبلدور مدیر جدید شد.در زمان مدیریت او هاگوارتز بهتر از قبل شد ولی من نگران نمره هایم بودم.
سال ها بعد با دروئلا روزیه آشنا شدم و به او علاقه مند شدم.
سپس دخترم به نام بلاتریکس به دنیا آمد و برادرم هم پسری به نام سیریوس.
سیریوس خیلی شیطون بود و این باعث شد تا مادر دیوانه اش اسم اورا بسوزاند و عامل این شیطونی ها فردی بود به نام جیمز پاتر پسر دشمن مدرسه من چارلوس پاتر،همیشه میدونستم این پاتر ها دردسر سازند!
واین بود داستان زندگی 51 ساله من.


تایید شد.


ویرایش شده توسط لینی وارنر در تاریخ ۱۳۹۶/۵/۱۴ ۲۰:۳۶:۱۶


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۶:۲۰ شنبه ۱۴ مرداد ۱۳۹۶

ریموس لوپینold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۱:۲۳ پنجشنبه ۱۲ مرداد ۱۳۹۶
آخرین ورود:
۱۶:۱۲ شنبه ۲۷ آبان ۱۳۹۶
گروه:
کاربران عضو
پیام: 11
آفلاین
نام کامل جیمز سیریوس پاتر
نژاد دورگه
خانواده
پدر: هری پاتر مادر: جینی ویزلی
برادر: آلبوس سوروس خواهر: لی لی لونا
معرفی شخصیت:
پسر بزرگ هری پاتر و جینی ویزلی - موهای قرمز - چشمان آبی - شیطنت های بی اندازه - علاقه به آلبوس آزاری - رنگ قرمز

اینهاست که شخصیت جیمز پاتر را شکل میدهند.

پاترونوس گربه
چوبدستی چوب درخت راس و مغز پر ققنوس
سن در حال حاضر 16


علاقمند به زدن عینک دودی و اذیت کردن آلبوس پاتر و دوست عزیز تدی لوپین.


این شخصیت گرفته شده و به کسی واگذار نمی‌شه. بنابراین لطفا یه شخصیت دیگه انتخاب و معرفی کنین. کمی هم بیشتر راجع به شخصیت انتخابیتون توضیح بدین.
تایید نشد.


ویرایش شده توسط لینی وارنر در تاریخ ۱۳۹۶/۵/۱۴ ۲۰:۳۳:۴۹


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۰:۵۸ شنبه ۱۴ مرداد ۱۳۹۶

آملیا فیتلوورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۳:۴۵ چهارشنبه ۲۴ شهریور ۱۳۹۵
آخرین ورود:
۹:۲۱ شنبه ۱۴ خرداد ۱۴۰۱
از پشت بوم محفل!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 503
آفلاین
نام: آملیا فیتلوورت

لقب: آسترو - فیتیله - بی حوصله - ضدحال

گروه: هافلپاف

جنسیت: ساحره

نژاد: دورگه

خانواده: پدر و برادر بزرگتر گریفندوری و مادر هافلپافی و یک خواهر و برادر دوقلو که به مدرسه نمیروند.

عضویت در: محفل ققنوس

چوبدستی: چوب درخت یاس کبود، مغز موی تک شاخ، 12.5 اینچ

پاترونوس: دب اکبر:| اسب ماده دیگه!

ویژگی های ظاهری:
موهای قهوه ای بلند با رگه های سفید-خاکستری، چشمان قهوه ای تیره، صورت نسبتا باریک

ویژگی های اخلاقی:
کمی تندخو، بی حوصله، علاقمند به کمک کردن، عاشق کتاب، ابراز احساسات بلد نیست، درسخوان، عاشق مشنگ ها

اطلاعات بیشتر:
دختری که مدتهاست به خاطر عقاید ضد مشنگی خونواده پدرش و ضد جادوگری خانواده مادرش، با پدر و مادر و سیبلینگهاش ازشون دور شده. معجون خودش و برادر بزرگش با هم تو یه پاتیل نمیره!

عاشق مشنگ هاست و به دلایلی مثل مخالفت کل خونواده ش با شغل مورد علاقش، ستاره شناسی، کمی گوشه گیر شده.

از دوستای رز زلر، جینی ویزلی و داریوس بارو هستش

اکثر وقتا بی حوصله ست و همش از زیر کار در میره اما اگه کاری بهش بسپرن باید بی نقص انجامش بده وگرنه آملیا نیستش!



جایگزین شد.


ویرایش شده توسط لینی وارنر در تاریخ ۱۳۹۶/۵/۱۴ ۱۱:۵۹:۳۳







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.