دوئل دامبلدوروولدمورتهری باوجودزخم هایی که ازمرگ
خواران خورده بودلنگ لنگ کنان می دویدمباداکه گوی پیشگویی که مربوط به اوولدمورت است به
جای درون دستش درون وست ولدمورت باشد.صدای لوسیوس مالفوی درآن طرف حوض وزارت جادوآمد:
-اینجاس،گیرش اوردیم.
-نه،نه،زودبرولوسیوس.
مالفوی ازآن جارفت آخه برای چی
؟فکرهری مشغول بودکه صدای آشناآمد:
-دوباره همدیگرودیدیم،هری.
لردولدمورت باحالتی شرورانه ایستادوقیافه ای به خودگرفت بو دکه الان بانفرینی جان هری رامی گیرد.
-نه تام،زودداری پیش می ری ها
اگه اون بمیره گوی هم می افته و
میشکنه.
دامبلدوردرآن لحظه زود خودرابه
آنجارسانده بود.
-اوه،دامبلدورتوهم بعدپاترمقام
مرگ پیش من داری،اماحالااول تو
که ازشرت راحت شم.
-تاچندلحظه دیگه کارگاها ریختن
اینجا،وای تام دوباره اشتباه کردی
-آوداکداورا
-پروتگو
-بمیردامبلدور،بمیر.
دامبلدوردرآن لحظه باجادویی زیر
پای ولدمورت راسوراخ کردامااو
راحت درهوامعلق شد:این همان کلک ولدمورت است.اوبعدنورسیا هی به سمت دامبلدورفرستادولی
ققنوس دامبلدوربه آنجارسیدآن رابلعیدشروع به آوازکرد.
-اااااااه،این دیگه چه آوازیه وای
نه.
اونتوانست خودراکنترل کندبه زمین خورد.سپس دامبلدوریک نورسفیدبه اوروانه کردامااوآن راباطلسمی منحرف کرد.ولدمورت
نورزردی روانه کردودامبلدورنور
آبی دوچوبدستی به هم برخورد کردندولی چوبدستی دامبلدور قو ی بودآنراشکست داد.ولدمورت بعدایستگاه های بازرسی وزارت خانه رابه سمت آنهاروانه کردولی
دامبلدورآنهاراکوچک کردسپس سانتورداخل حوض شروع به تیر
اندازی به ولدمورت کرداوآن را تکه تکه کرد.دامبلدوربازهم جن
خانگی رابه سمت اوروانه کرداما
اوتاخواست آن راهم نابودکند یقه اوراگرفت تاخفه کنداوسرخ
شده بودنمیتوانست که نفس بکشداماناگهان جن خانگی تبدیل به خرگوش شده اورارهاکردکه
اوناپدیدشد.
-حتماجواب اینکارومی بینی.
ولدمورت این بارازپشت آنهاظاهرشد.سپس سمت دری که هری آمده بودرفت که آن
مرگخوارهای درحال مبارزه را
فراری دهدکه.....
تمام کارگاه هاووزیروخدمش
ازشعله های آتش آمدند بیرو ن.ولدمورت نعره کشیدوباز غیب شددامبلدورگفت:
-دیدی؟این همه بهت گفتم که برگشه ولی انکارکردی.
کارگاهی گفت:
-جناب وزیر،راس میگه همه ی مادیدیمش.
فاج آهی کشیدوگفت:
-آره،آره،اسمشونبرواقعاواقعا
برگشته.
-فاج من رفتم اگه کاری داشتی بیادفترم.
سپس باهری غیب شدندودر
دفتردامبلدورظاهرشدند.
درود فرزندم
ما اینجا میگیم اینتر بزنین، ولی باید به تو بگم اینتر نزن. پست تو بد نبود اما چون زیاد اینتر زدی، رولت ظاهرشو از دست داده و باعث اذیت شدن خواننده میشه. به اینم دقت که هرجایی اینتر نزنی و فقط پاراگراف ها رو از هم جدا کنی، ولی دیالوگ ها رو هم با دوتا اینتر از توصیفاتت جدا کن.
هری باوجود زخم هایی که ازمرگ خواران خورده بودلنگ لنگ کنان می دویدمباداکه گوی پیشگویی که مربوط به او و ولدمورت است به جای درون دستش درون دست ولدمورت باشد.صدای لوسیوس مالفوی درآن طرف حوض وزارت جادوآمد:
-اینجاس،گیرش اوردیم.
-نه،نه،زودبرولوسیوس.
مالفوی ازآن جارفت آخه برای چی؟
حله؟ غلط های املایی هم میتونن به شدت مخرب باشن. به اونا هم دقت کن.
به امید این که اشکالاتت در فضای ایفای نقش حل بشه...
تایید شد!
مرحله بعدی: گروهبندی