هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۲۳:۲۵ پنجشنبه ۱۱ آبان ۱۳۹۶

پنه‌لوپه کلیرواترold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۳:۱۳ جمعه ۲۳ تیر ۱۳۹۶
آخرین ورود:
۲۱:۵۱ جمعه ۲۶ آبان ۱۳۹۶
از مرگ خوشم نمی آد، ولی ازش نمی ترسم!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 104
آفلاین
با درود ، می شه اینو نقد کنین؟ خراب کردم؟


نگاه کن ، خون زیادی ازت می رود!
درد داری!
داری می میری!
آیا این آخر کار است؟
از مرگ می ترسی؟
یک ریونکلاوی نباید از مرگ بترسد !
مرگ چیزی جز افق نیست!
و افق فقط محدوده ی دید ما است!
و مرگ نیز چیزی جز پیمان با تاریکی نیست!
پس؛
«روحش هنوز زنده س»


پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۱۷:۱۰ پنجشنبه ۱۱ آبان ۱۳۹۶

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
امروز ۲۱:۱۳:۲۵
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6961
آفلاین
کالین!



بررسی پست شماره 453 باشگاه دوئل، کالین کریوی:


نقل قول:
فک کنم دیگه جمله‌بندیای اینطوری عامیانه تثبیت شدن. باحاله به نظرم.
از اولم به نظر من مشکلی نداشتن...البته شاید حق با شما باشه. سایت بهشون عادت نداشت. اوایل عضویت من خیلیا اینجوری می نوشتن. من به این سبک عادت دارم. بقیه هم چند بار که بخونن عادت می کنن. مثلا تو این سبک زیاد مهم نیست داستان چیه. به کل فیلم نباید دقت کرد. به صحنه ها باید توجه کنی. هر صحنه...بطور جداگانه.


پستتون مواردی داره که ممکنه توسط هر کسی فهمیده نشه. مثلا شخصیت های خاص با رفتار های خاص. دیالوگ های خاص. شخصیت سریالی.
زیاد هم نبودن...ولی کسی که نفهمه، گیج می شه. که این چی گفت؟ منظورش چی بود؟
ما فهمیدیم! ما ارباب فهیمی هستیم!


طنزتون عالی بود. خیلی خیلی خوب بود. تک تک کپی نمی کنم چون هی باید کپی کنم و بگم خیلی خوب بود. ولی همینجوری از بالا به پایین نگاه می کنم و می گم.
کالینتون عالی بود. اونقدر مسخره و غیر واقعی و کاریکاتور واره که بقیه شخصیت ها رو تحت تاثیر قرار می ده. خواننده رو وادار می کنه که لرد ولدمورت مسخره رو هم قبول کنن. لرد ولدمورتی که در عین مسخره بودن سعی می کنه ابهتشم حفظ کنه.

شکلکش خیلی خوب بود. مخصوصا جاهایی که شکلک(سجده و فرار) رو نزده بودین و دربارش توضیح داده بودین.

لحن خاطره وار راوی که معمولا توصیه می کنم به اون لحن ننویسن، خیلی خوب بود. هنوزم به کسی توصیه نمی کنمش...چون خیلی سخته. معمولیش خیلی آسونه ها...خوبش سخته! می تونن امتحانش کنن و ببینن استعدادشو دارن یا نه، ولی کار هر کسی نیست. شما واقعا خوب از کار درش آوردین. طنز بین حرف های نویسنده عالی بود. حتی قسمت هایی که به نظر خودش ممکن بود امتیاز کم کن باشه. مثل آنتن بازی اسنیپ.


قسمت روفوسش مقطعی بود! هر کسی نمی فهمید. داورای تازه واردم در نظر بگیرین. در حالت عادی مهم نیست. هر کی می فهمه بفهمه، هر کی نمی فهمه به بقیه جاها قناعت کنه! ولی تو پست دوئل داور سعی می کنه همشو بفهمه.
سوسیس اندود رو انصافا هیچکدوممون نفهمیدیم! دقایقی چند صرف تفکر در این مورد شد...ایراد از ماست؟
تو جان اسنو هکتور گیج شد...داشتیم بهش فخر می فروختیم که ما می شناسیم و اینا...سوسیس اندود هر سه مونو گیج کرد. چون چند بار تکرار شده بود احساس کردیم لازمه بفهمیم...ولی خب نفهمیدیم! چه کنیم!


شما سرعت می گیری...می ری و می ری و می ری. یه جایی خواننده می گه کاش یه ترمزی بکنه. مثلا:
نقل قول:
کالین همین که به خودش اومد دید بچه‌ی دماغوی خونواده که یک کلاه بوقی مریض هم سرش گذاشته بود، دماغشو مالید به تیشرتش که نشان از شخصیت خانوادگیش بود و فریاد زنان گفت:
-بابا بابا. عکاسمون اومد. با یه جوغد.

جوغد؟ اگر سرکه نمی‌خورد و پنیر نمی‌کشید، آینده‌ی روشنی در انتظارش بود. یحتمل هاگریدی، آنتنی چیزی ازش در می‌اومد. بابای خونواده با رکابی شیری و پیژامه‌ی راه‌راه سفید-آبیش که با اون سبیلای شمشیری و کله‌ی میون طاسش، یه جلوه‌ی ستم خلق می‌کرد، اومد بیرون و در حالی که به کالین لبخند می‌زد و به طور مشکوکی دستاشو به هم می‌مالید و ابروهاشو بالاپایین می‌کرد، فریاد زد:
-خانم دیدی گفتم این دیجی کالا معتبره؟

این قسمت کلا حذف می شد(یا خیلی خلاصه می شد)بهتر بود. همینطور این قسمت:
نقل قول:
دو چیز در دنیا جاذبند. اولی شمشیر گریفیندوره که هرچی قوی‌ترش بکنه رو جذب می‌کنه و دومی رکابی سفیده که هرچی چرک‌ترش بکنه رو جذب می‌کنه. و خب آوادا به هیچ وجه چرک‌کننده نیست. فلذا وقتی لرد اولین آوادا رو رَوونه‌ی رکابی بابای امیرارسلان جون کرد، آوادا کمونه کرد و خورد به چینی‌ای که مادرزنش تو پاتختی آورده بود واسشون و شکستن چینی همانا و خنک شدن دلش همانا. رفت یه ماچ از لپای از عصبانیت سرخ‌شده‌ی لرد گرفت تا پروسه‌ی...نه پروسه نه! چی می‌گفت روفوس؟ آها! یه ماچ از لپای از عصبانیت سرخ‌شده‌ی لرد گرفت تا "پروتکل" تخریب شخصیت‌پردازی لرد تکمیل بشه. لرد هم نه گذاشت و نه برداشت و آوادای دوم رو مستقیم زد به سرش و هدشاتش کرد. در همین عنفوان، مامان امیرارسلان جون که متوجه شده بود یه خبراییه و این انسان کچل، مهمون تولد پسرش نیست، در حالی که دستاشو می‌مالید، رفته بود توی اتاق پشتی و کالین رو در آغوش گرفته بود و می‌گفت:
بد نیست ولی طنز این قسمت سطحش پایین تر از بقیه جاهاس. برای همین به نظر من تاثیر خوبی نمی ذاره.
ظاهرا این خانواده زیاد جالب نیستن.


پست شما یه ویژگی دیگه هم داشت اونقدر شلوغ بود و اونقدر ریتم تندی داشت که سوژه گم می شد. خواننده نمی فهمید داستان از کجا شروع شد و به کجا رسید و چطوری رسید.
گفتم ویژگی...نه ایراد!
برای این که به نظر من این مورد اصلا اهمیتی نداشت. این که داستان گم بشه یا سوژه فراموش بشه. برای این که همونطور که اول پست گفتم، این رولی بود که باید تیکه تیکه در نظر گرفته می شد.
داستان مضحک و غیر منطقی...شخصیت ها مسخره...سرعت پست بسیار تند...خود پست نامنظم و بی ربط...ولی ترکیب همه اینا عالی!
گفته بودم طنزش عالی بود؟


امتیاز بیشتر هم می تونست بگیره. ولی تو دوئلا می ترسیم. احتیاط می کنیم. همیشه سعی می کنیم یه سهم خیلی کوچولویی برای یه نویسنده خارق العاده خیالی که شاید یه روزی بیاد تو سایت و دوئل کنه نگه داریم! برای همین به پست های خوب و بدون ایراد 27 داده می شه. به پست های بهتر از "خوب و بدون ایراد" که نکته خاصی دارن بالاتر از 27 داده می شه. در واقع پست بالاتر از 27 پستیه که به یه شکلی متعجبمون کنه. شما هم که تا 28.5 بالا رفتی. همین نشون می ده پستتون خیلی بهتر از خوب بود.


تموم شد...دور شو!




پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۰:۲۱ پنجشنبه ۱۱ آبان ۱۳۹۶

کالین کریویold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۱۲ دوشنبه ۲ مرداد ۱۳۹۶
آخرین ورود:
۲۰:۳۸ سه شنبه ۷ فروردین ۱۳۹۷
از پوست نارنگی مدد
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 22
آفلاین
سلاااام.
من دوباره مزاحم شدم.
رول دوئل

فک کنم دیگه جمله‌بندیای اینطوری عامیانه تثبیت شدن. باحاله به نظرم.



عکاسم عکس می‌گیرم. عکاسم عکس می‌گیرم. عکاسم عکس می‌گیرم.


Did You Get Any Of That?


پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۱۶:۴۱ شنبه ۶ آبان ۱۳۹۶

ویزنگاموت، مرگخواران

بلاتریکس لسترنج


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۰۵ سه شنبه ۱۸ مهر ۱۳۹۶
آخرین ورود:
۱:۴۴:۵۴ یکشنبه ۱ بهمن ۱۴۰۲
از زير سايه لرد سياه
گروه:
مرگخوار
ناظر انجمن
ایفای نقش
کاربران عضو
پیام: 828
آفلاین
بررسى پست شماره ٧٦٨، دژ مرگ، شما ايچيكاوا:

خب، شما... پست خوبي بود. سوژه تغيير نكرده و جلو هم نرفته و اين حركتيست بسيار نيكو و پسنديده! طنزش خوب بود. ديالوگ ها و شخصيت پردازي ايراد خاصي نداشت. البته راجع به شخصيت ها، صحبت هايي هست. اما...
پست طولاني بود! پست مال شماس، ميتونين هرچقدر ميخواين بنويسيد. اما پست طولانى، خطرناكه... حوصله خواننده سر ميره. ميشد كوتاهش كرد. ميشه بعضي جاهارو خوند و فكر كرد كه آيا اين جمله بودنش ضروريه؟ نكته خاص و جالبى داره؟ مثلا:

نقل قول:
اسنیپ به قوطی خیره شد و قوطی به اسنیپ خیره شد در این حین بلاتریکس به قوطی و اسنیپ خیره بود و سایر مرگ‌خواران به اسنیپ و بلاتریکس و قوطی خیره بهم خیره شدند.

درخواست نقد، خواستن نظر اون شخص در مورد پستمونه. بخاطر همين ميگن كه از يه نفر نقد بخواين. چون نظر ها متفاوته!
الان به نظر من، اين پاراگراف كلا اضافه بود.

نقل قول:
_بلا...نکن! اون چیه؟! پریل؟! این که شامپو نیس اصلا! من موهام جنسش خاصه. با اون خراب میشه. من از شامپو مولتی ویتامین استفاده میکنم که غذای کامل مو هست و به مو آسیبی نمیزنه!

اين خوب بود! با توجه به كينه و كدورتي كه بلاتريكس با اسنيپ داره، استفاده بلاتريكس از مايع ظرفشويي، انتخاب خوبي بود.
يه پيشنهاده...به نظرم بهتره وقفه بين حرف هاى اسنيپ بيشتر معلوم ميشد. مثلا:

_بلا...نکن!...اون چیه؟!...پریل؟!...این که شامپو نیس اصلا!... من موهام جنسش خاصه. با اون خراب میشه. من از شامپو مولتی ویتامین استفاده میکنم که غذای کامل مو هست و به مو آسیبی نمیزنه!

نقل قول:
_امممم...فکر کنم تو اتاق بقلی یه مقدار جوهر نمک هست!

اتاق بقلى نه...بغلى!
با توجه به توصيفات بعديتون، اين ديالوگ متعلق به آرسينوسه. اما سوال اينجاس كه اون شكلك هم متعلق به آرسينوسه؟...نه! آرسينوس يه شخصيت ريلكس و موذيه! اون خنده، به آرسينوس نميومد.

اجازه بدين راجع به ظاهر پستتونم يه كم صحبت كنيم.
اول علائم نگارشى... تو كل پستتون فقط از يه دونه ويرگول استفاده شده بود. با اينكه چند جا، جاش خالي بود. مثلا:
نقل قول:
اسنیپ تمام تلاشش را میکرد تا حالت مقتدرانه و خفن خود را حفظ کند اما هر چه بلاتریکس نزدیک‌تر می‌شد تلاشش بیشتر با شکست مواجه می‌شد.

اسنیپ تمام تلاشش را میکرد تا حالت مقتدرانه و خفن خود را حفظ کند. اما هر چه بلاتریکس نزدیک‌تر می‌شد، تلاشش بیشتر با شکست مواجه می‌شد.

نقل قول:
اسنیپ به قوطی خیره شد و قوطی به اسنیپ خیره شد در این حین بلاتریکس به قوطی و اسنیپ خیره بود و سایر مرگ‌خواران به اسنیپ و بلاتریکس و قوطی خیره بهم خیره شدند.

_چی شد؟!

_تموم شده!

_آب کن توش تکون بده دوباره تولید میشه!

_این بار پنجمه آب میکنیم توش! فکر کنم دیگه نشه!

اسنیپ به قوطی خیره شد و قوطی به اسنیپ خیره شد در این حین بلاتریکس به قوطی و اسنیپ خیره بود و سایر مرگ‌خواران به اسنیپ و بلاتریکس و قوطی خیره بهم خیره شدند.

_چی شد؟!
_تموم شده!
_آب کن توش تکون بده دوباره تولید میشه!
_این بار پنجمه آب میکنیم توش! فکر کنم دیگه نشه!


اين ديالوگ ها، پشت سر هم گفته شدن. لزومى به ايجاد فاصله بينشون نيست. چون هم پست پراكنده به نظر ميرسه و هم وقتي فاصله ميزنيم، يعنى يه وقفه بين ديالوگ ها ايجاد شده.

پايان پست خوب بود. جوهر نمك... من خيلى دوست داشتم اين ايده رو!

موفق باشيد.


I was and am the Dark Lord's most loyal servant
I learned the Dark Arts from him


پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۲۰:۳۳ جمعه ۵ آبان ۱۳۹۶

شما ایچیکاوا


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۴۷ یکشنبه ۲۳ مهر ۱۳۹۶
آخرین ورود:
۱۰:۳۲ چهارشنبه ۲۹ شهریور ۱۴۰۲
گروه:
کاربران عضو
پیام: 38
آفلاین
سلام.
کاملا میدونم هر یه پستی که میزنم نباید بیام پق درخواست نقدبدم. ولی این در راستا همون فهمیدن چند چند بودن با خودمه
ممنون



پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۲۲:۴۹ پنجشنبه ۴ آبان ۱۳۹۶

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
امروز ۲۱:۱۳:۲۵
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6961
آفلاین
بررسی پست شماره 271 آموزشگاه مرگخواری، سوروس اسنیپ:


نقل قول:
سعی کردم یکمی سوژه رو جمع و جور کنم. دیدم حدود 50 تایی پست خورده و خیلی وقته که هست، گفتم شاید بهتر باشه که یواش یواش به یه سرانجامی برسه. کاری خوبی بود ارباب؟
وقتش مهم نیست. تعداد پست ها هم مهم نیست. تنها چیزی که مهمه خود سوژه اس. وقتی تموم شد قراره چیکار کنیم؟ بگردیم دنبال یه سوژه جدید! در نتیجه سوژه ها رو تا جایی که قابل استفاده باشن نگه می داریم. خیلیاشونو حتی بعد از تموم شدن سوژه، با کمی تغییر می شه ادامه داد. سوژه هایی رو تموم می کنیم که به دلیل وضعیت خاص سوژه واقعا دیگه قابل ادامه دادن نباشن.
در مورد این سوژه، داستان تو پست لرد ولدمورت(سابق) عوض شده. وقتش هم بوده عوض بشه. همه ایده هاشو خرج کرده بود. ولی این داستان جدید می تونه ادامه پیدا کنه. بستگی داره که چه اتفاقی میفته.


نقل قول:
لینی که از این همه هیجان و ذوق هکتور تعجب کرده بود و مرگ خودش را نزدیک می دید، سعی کرد کمی او را به حرف بگیرد.
- هکتور... آخه چرا اینقده ذوق داری؟ مگه چه هیزم تری بهت فروختم؟
- تو چیزی نفروختی لینی، ولی خب خودت که می دونی، همونطوری که مخترع ها موقع آزمایش اختراعشون هیجان دارن، ما معجون ساز ها هم موقع آزمایش دسترنجمون ذوق داریم.
این گفتگو برای این دو شخصیت کمی عادیه!
اینجاست که شناخت شخصیت ها و استفاده ازشون اهمیت پیدا می کنه. لینی و هکتور از هم متنفرن و دائم در حال کندن گور همدیگه هستن! برای همین، اصولا لینی از ذوق و هیجان هکتور تعجب نمی کنه. اون سوال رو نمی پرسه...و هکتور هم یه پاسخ منطقی نمی ده.
خواننده ای که ایفای نقش رو بشناسه اینجوری دلسرد می شه. چون شخصیت ها از خودشون دور شدن.


نقل قول:
لینی آهی از سر آسودگی کشید. اگر این حشره کش را هکتور برای کشتن حشرات درست کرده بود، مطمئنا هر کاری انجام می داد بجز کشتن حشرات.
این توضیح لازم نبود...اینو دیگه همه می دونن. و گفتن چیزی که همه می دونن فایده ای نداره. می تونه ضرر داشته باشه. اینجور صحنه ها رو باید اجرا کرد. نباید توضیح داد. حتی با دیالوگ هم می تونست جالب تر بشه. مثلا لینی با آرامش بشینه یه گوشه. ازش بپرسن چرا نمی ترسی؟ بگه اگه اینو هکتور برای کشتن حشرات درست کرده، تنها کاری که انجام نمی ده کشتن حشراته!


نقل قول:
- البته اینم بگما، ما معجون ساز های بزرگی دیگه بعد از این همه معجون موفقیت آمیز، کمی برامون عادی شده، ولی خب، بالاخره همیشه یه مقدار هیجان خوبه.
دیالوگ اضافه اس. دیالوگای اضافه که نه طنز خاصی داشته باشن و نه نکته جالب دیگه ای، انرژی پست رو می گیرن. اگه هکتور بدون حرف، اسپری می کرد هم فرق خاصی نمی کرد. البته این حالت عادی و رایج در پست های شما نیست. دیالوگای خوب زیاد دارین:
نقل قول:
- زبونتو در آر، کمکت می کنه تمرکز کنی!
این دیالوگ ساده، خیلی خوب بود. این بی هدف نیست. به درد خورده.اینا هم خوب بودن:
نقل قول:
- ای بابا! چرا همه جا سیاه شد؟ مُردم من؟ اصولا نباید حشره کش هکتور کار می کرد! نهههههههههه!
- نه... واسه منم همه جا سیاه شده! آخه بی انصاف منِ گیاه کجای دنیاتو گرفته بودم که منم کشتی؟
- قمه هام... قمه هام رو بدین دستم. الان که قراره تو تاریکی بمیرم، می خوام سلاحم دستم باشه!
- ما هم داریم همه جا رو سیاه می بینیم. ولی قرار نیست ما بمیریم. پس ایراد از هکتوره!
از شخصیت ها خوب استفاده کردین. ساده، ولی نه مستقیم و خسته کننده.


نقل قول:
- ارباب. من تو این فکر بودم که... در حقیقت شما تو این فکر بودین که الان محیط خانه ریدل ها به اندازه کافی سیاهه. مطمئن بازرس های وزارت خونه از این حجم از سیاهی راضی خواهند بود. باید راضی باشن البته!
- هوووومم... حرف بدی نزدی. از فکرمون خوشمون اومد! رودولف! به وزارتخونه خبر بده که بیان و سیاهی ما رو نظاره باشن!
اینجاست که تجربه به درد می خوره.
اصل سوژه این بود که بازرسا قراره بیان و اینا رو بسنجن...ولی این سوژه خیلی تکراریه. مخصوصا این اواخر اونقدر دربارش نوشته شده که فکر نمی کنم دیگه جذابیت داشته باشه. برای همینه که همیشه تاکید می کنم زیاد به سوژه اصلی اهمیت ندین. از موقعیت ها استفاده کنین. این جا هم موقعیت پیش اومده خیلی جالب تر از سوژه اصلی بود.
این یه ایرادش بود. یه ایراد دیگه هم داشت. اونم این بود که سوژه فرعی ای که در جریان بود، بدون این که به نتیجه برسه عوض شده. این اتفاق نباید بیفته. لرد تصمیم گرفته بود آراگوگ رو شکنجه کنه. برای همین می خواست لینی رو ازش جدا کنه. الان یهو اسنیپ سوژه اصلی رو به لرد یاد آوری می کنه...
سوژه قبلی نیمه تموم مونده. داستان بی دلیل جدی شده و به مسیر سوژه برگشته.
خراب نشده...ولی به نظر من بهتر بود به همون شکل پیش می رفت. این باعث نشه امتحان نکنین. تجربه همینجوری کسب می شه. بنویسین...سوژه تموم کنین. خلاصه کنین. اصلاح کنین. همینجوری کم کم بیشتر با سوژه ها آشنا می شین.


پستتون کمی طولانیه. با حذف قسمت های اضافی می شه کوتاه تر و با کیفیت تر کردش. برای این که دیالوگ ها و صحنه های خوبی تو پستتون هست.
شخصیت هاتون خیلی خوبن. اسنیپتون هم مشکلی نداره.
توضیحات و دیالوگ هاتون متعادل و به اندازه کافی هستن. کمبود هیچکدوم احساس نمی شه.


از ما فاصله بگیرین!




پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۲۰:۲۸ پنجشنبه ۴ آبان ۱۳۹۶

سوروس اسنیپold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۰:۱۳ شنبه ۱۸ دی ۱۳۹۵
آخرین ورود:
۷:۲۲ سه شنبه ۲۱ فروردین ۱۳۹۷
از ما به شما
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 67
آفلاین
درود ارباب.

درخواست نقد این پست رو داشتم. میدونین... سعی کردم یکمی سوژه رو جمع و جور کنم. دیدم حدود 50 تایی پست خورده و خیلی وقته که هست، گفتم شاید بهتر باشه که یواش یواش به یه سرانجامی برسه. کاری خوبی بود ارباب؟


Always


پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۱۶:۲۹ پنجشنبه ۴ آبان ۱۳۹۶

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
امروز ۲۱:۱۳:۲۵
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6961
آفلاین
عکاس


بررسی پست شماره 334 اتاق تسترال ها، کالین کریوی:


نقل قول:
مرگخوارا پلک زدن و خودشون رو در بازار دیدن. ایندفعه همه توی بازار کلاه بوقی سرشون بود و این نشان از جادوگر بودن ملت می‌داد.
شروع خوبی بود. سوژه های فرعی رو تا یه جایی می شه کش داد. الان مسیر رسیدن به بازار(و آپارات های اشتباهی) سوژه فرعیه و تو پست قبلی به اندازه کافی دربارش نوشته شده. دیگه باید تموم می شد و به مقصد می رسیدن. که شما هم تمومش کردین.


نقل قول:
برای یافتن جواب این سوال، دست کردن یه تیکه کاغذ از ناکجا در آوردن و دورش حلقه زدن و یک‌صدا گفتن:”قول می‌دهم کل حقوق این ماهم رو توی بازار خرج کنم”
و تیکه‌کاغذ، وانگهی تبدیل به نقشه شد و مغازه‌ها رو تک‌تک بهشون نمایوند. اصلا جایی به اسم تسترال‌فروشی وجود نداشت.
ایده خیلی خوب بود. اون "ناکجا آباد" رو ترجیح می دادم با هویت تر می کردین. یعنی از جای مشخصی یا از دست افراد مشخصی گرفته می شد. ولی می دونم که در صورت توضیح بیشتر پست از اینی که هست هم طولانی تر می شد. آدم باید انتخاب کنه! پست طولانی...یا پست کامل تر.

شما مقدمه چینی و حاشیه ندارین...حرفتونو یکراست می زنین. خوبیش اینه که این کار تاثیر قسمت های جالب رو بیشتر می کنه...مثل غذایی که فقط قسمت خوشمزه شو بخوریم. ولی از یه طرف هم باعث می شه خواننده سریع از اون قسمت رد بشه. یعنی قبل از سیر شدن، غذا تموم بشه...
اگه نوشته تون مبهم یا ناقص بود می گفتم بیشتر توضیح بدین. ولی نیست. برای همین به نظر من اشکالی نداره که به روش فعلی ادامه بدین.


نقل قول:
-صبر کنید! من خسته‌م.

گویل جواب داد:
-خسته نباشید استاد!
-ممنون.
خیلی خوب بود. به همی سادگی...به همین کوتاهی و به همین خوبی.
دیالوگ دو سه کلمه ای هم اگه سر جای مناسبش استفاده بشه می تونه خیلی خوب باشه.
محدود نشدنتون به شخصیت های خاص هم خیلی خوبه. هر جا هر شخصیتی مناسب باشه واردش می کنین.


نقل قول:
عکاسی کریوی
تو بازار آخه؟
از ورود نابهنگام شخصیت ها به سوژه ها، در صورت وجود موقعیت مناسب استقبال می کنیم. اینجا هم کاملا قابل قبول بود. اهمیتی هم نداره که عکاسی تو بازار چیکار می کنه. پول نداشته...اونجا مغازه باز کرده.


نقل قول:
چیک!

بدون انتظار برای جواب مرگخوارا، عکس رو گرفت. نصف مرگخوارا اصلا رو به دوربین نبودند و نصف دیگه هم با تعجب زل زده بودن به لنز و خودشم از شدت شوق، لپاش گل انداخته بود. عکس رو پستش کرد توی صفحه‌ش و زیرش نوشت:” یه روز خوب، من و بچه‌محلامون! شاخ نشین که می‌شکنیمتون.هه.”
خیلی خوب بود.
چیزی که بهترش کرده اینه که عجله ای برای جلو رفتن نداشتین. به اندازه کافی نوشتین و توضیح دادین. مثلا حالت های مرگخوارا...خیلی خوب بود.


نقل قول:
-نمیشه. ما خیلی بدیم. سیاهی ما رو فرا گرفته. چتباکس رو ندیدی؟ ما حتی مثل لرد صحبت می‌کنیم.
این به نظرم کمی از طنز ایفای نقشی خارج شده...رفته با شخصیت ایفای نقش کننده برخورد کرده. البته خیلی بد نبود. ولی می تونست باشه. مواظب این مرز و این نوع طنز باشین. این جا هم همونطوره:
نقل قول:
در نتیجه اسنیپ خودش یه سرفه‌ی سیاه و دارک و شخصیت‌پردازانه کرد

کمی بالاتر در مورد گویل اشکالی نداشت. چون اون چیزیه که خود گویل جا انداخت. مثبته...


نقل قول:
دویید رفت طبقه‌ی بالا و این فرصت خوبی بود تا بلاتریکس بزنه تو سر رودولف و بهش بگه:
-خاک تو سرت. نصف توعه، در عرض پونزده دقیقه یه تسترال رو دو طبقه جابجا می‌کنه.
این قسمت هم خیلی خوب بود.


نقل قول:
بعد با نیش باز رو کرد به مرگخوارا و گفت:
-چیز! امرتون؟

مرگخوارا بی‌توجه به پسرک، به پچ‌پچ ادامه دادن.
-نداره آقا. پر واضحه که نداره.

کالین هم که دیگه سلفیشو گرفته بود، شروع کرد به هــا کردن و تمیز کردن قاب‌عکسای روی دیوار.

بعد از یه‌کم، مرگخوارا تصمیم گرفتن دیگه به پچ‌پچ ادامه ندن و جوری که دیوانه به نظر نیان، سوالشونو بپرسن.
-خب. بپرس هکتور.
-چرا من بپرسم؟ خودت بپرس.
-نمیشه. ما خیلی بدیم. سیاهی ما رو فرا گرفته. چتباکس رو ندیدی؟ ما حتی مثل لرد صحبت می‌کنیم.
-خبالا... اصن یه کاری! من در میزنم، تو حرف بزن.
-

اسنیپ یادش اومد که باید طوری سوال پرسیده بشه که طرف فک نکنه اینا دیوانه‌ن. و خب هکتور... به هر حال اگه یه دیوانه یه سوالی رو بپرسه، طرف حق داره با خودش فک کنه این دیوانه‌عه، دیوانه‌س. در نتیجه اسنیپ خودش یه سرفه‌ی سیاه و دارک و شخصیت‌پردازانه کرد و گفت:
- عموجان! اوه نه زیادی سفید شد. دوباره میریم...
این جا رو به نظر من بیخودی اینقدر طولانی کردین. می تونست خیلی کوتاه تر و خلاصه تر نوشته بشه. نیازی به اون همه تردید و دیالوگ اضافه نداشت.


نقل قول:
چیز عجیبی نبود. یه عکس بود با پس‌زمینه‌ی جنگل که توش پر از تسترال بود.
ایده خیلی خوبی بود. دیالوگ بعدی کالین عالی بود:
نقل قول:
-چی‌شد؟ پسند نبود؟ اگه تسترال دوس ندارین، حرم رو هم میتونم بندازم پشتشا!


کالین یهو پریده وسط سوژه...چیزی رو خراب نکرده. موقعیتی هم وجود نداشت که استفاده کنه. خودش موقعیت خودش رو خلق کرد، ازش استفاده کرد و خیلی خوب نوشت.


اول نقد می خواستم بگم پست طولانیه. پست طولانی خواننده رو فراری می ده. ولی گفتم اول بخونم تموم بشه بعد در اون مورد نظر بدم. به نظرم می تونست کوتاه تر باشه. دیالوگ های اضافی داشت. ولی روی هم رفته اصلا خسته کننده نبود. کالینش خیلی خوب بود. هیجان بیش از حد و کنترل نشده اش هم به شخصیتش میاد و هم انرژی خوبی به پست تزریق می کنه.


نقل قول:
اگه راجع به تغییری که بخاطر کالین توی لحن راوی داده‌م و عامیانه‌ش کردم هم نظرتون رو بگید، ممنون میشم!
نظرتون اینه که همینو ادامه‌ش بدم یا برگردم به همون روش قبلی یا...؟
با توجه به سبکتون به نظر من شما باید به عامیانه ترین شکل ممکن بنویسین! چون سبکتون شلوغه...با لحن رسمی و نیمه رسمی نمی شه جمع و جورش کرد.
لحن شما الان خیلی خوبه. برای نوشته هاتون مناسبه. گنگ و مبهم نیست...جدی و رسمی و خشک هم نیست. البته من معمولا می گم حتی در نوشته های محاوره ای هم کلمات رو درست بنویسین. مثلا به جای "فک کنه" بنویسین "فکر کنه"...تغییرش اونقدا زیاد نیست که لحنتونو کتابی جلوه بده.


خوب بود. دور شو!




پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۱۷:۱۹ چهارشنبه ۳ آبان ۱۳۹۶

کالین کریویold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۱۲ دوشنبه ۲ مرداد ۱۳۹۶
آخرین ورود:
۲۰:۳۸ سه شنبه ۷ فروردین ۱۳۹۷
از پوست نارنگی مدد
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 22
آفلاین
این.

اگه راجع به تغییری که بخاطر کالین توی لحن راوی داده‌م و عامیانه‌ش کردم هم نظرتون رو بگید، ممنون میشم!
نظرتون اینه که همینو ادامه‌ش بدم یا برگردم به همون روش قبلی یا...؟



عکاسم عکس می‌گیرم. عکاسم عکس می‌گیرم. عکاسم عکس می‌گیرم.


Did You Get Any Of That?


پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۲۳:۳۸ شنبه ۲۹ مهر ۱۳۹۶

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
امروز ۲۱:۱۳:۲۵
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6961
آفلاین
دارین عزیز


بعضی از انجمن ها تاپیک نقد دارن. مثل همین جا. که توشون پست های همون انجمن نقد می شه. این جا هم فقط پست های انجمن خانه ریدل ها نقد می شه. از اسمش هم مشخصه.
ولی همه انجمن ها تاپیک نقد ندارن. لازم هم نیست داشته باشن. چون همه ناظر ها نقد کننده نیستن. لازم هم نیست باشن!

ولی یه تالار نقد هست. تو ویزنگاموت. اونجا نقد هر پستی از هر انجمنی رو می تونین درخواست کنین. الان این پستی که نقدشو خواستین مال انجمن هاگوارتزه. می تونین ببرینش تالار نقد.


موفق باشید.









شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.