جایگزین شه لطفا.
متشکرم
نام: دنیس
نام خانوادگی: نامشخص
شماره شناسنامه: نامشخص
تاریخِ تولد: نامشخص
فرزندِ: نامشخص
محلِ تولد: نامشخص
تعدادِ خواهر و برادر: نامشخص
وضعیت تاهل: نامشخص
تعداد فرزند: نامشخص
سن: نامشخص
جنسیت: نامشخص
محل زندگی: نامشخص
پاتروناس: نامشخص
جارو: نامشخص
شغل: نامشخص
گروه: نا... ریونکلاو
خصوصیات اخلاقی: آرام، بی آزار، کمحرف، کند ذهن.
پسوند: "ز"
--------------
-
قبل از هر چیز خودتون رو معرفی کنین.- مردهی متحرک.
-
خب برامون توضیح بدین چی شد که این شد؟دنیس با صدای خراشیدهای شروع به تعریفِ داستانِ زندگیاش کرد. انگار کلمات برای بیرون آمدن از دهانش گلوی او را میخراشیدند تا بالا بیایند.
- یادم نمیاد.
- خب... طبق مدارکی که ما به دست آوردیم شما جزو قربانیانِ مستقیمِ انتشارِ ویروسِ زامبی بودین. چیزی به یاد دارین؟- من...
- اشکالی نداره. ما هم وارد جزییات نمیشیم. از بعدش بگین.مدتها بود انتظارِ این سوال را میکشید. که از زندگیاش بگوید. و از تصمیمش.
آنطور که او تعریف میکرد، به نظر میآمد که یکی از اعضای pvz بوده باشد. از سختی کارش میگفت و از مشکلات و بیماریهایی که بر اثرِ خوردنِ بیش از حدِ گیاهان به آن دچار شده بود و اینکه چگونه با آنها کنار آمده و عطشِ خوردنِ مغزِ انسانها را در خود سرکوب کرده و گیاهخوار شده بود.
گویی به اندازهی سالها حرفِ ناگفته داشت.
- پس یعنی چیزی جز گیاه نمیخورین؟- بله.
- خب ادامه بدین.از دگرگونیِ زندگیاش گفت و از تصمیمش برای زندگی در کنار انسانها. و از برخوردِ انسانها در مواجهه با او. از سختتر شدنِ زندگیاش و از دردی که میکشید و از بی توجهیها و بیاعتمادیها.
- خب چیشد تصمیم گرفتین واردِ دنیای جادوگران بشین؟- به خاطرِ آزادی.
pvz: plant vs zombies
انجام شد.