هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





پاسخ به: گورستان ریدل ها
پیام زده شده در: ۱۷:۳۴ سه شنبه ۱۲ دی ۱۳۹۶

ریونکلاو، مرگخواران

لینی وارنر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۱:۵۳ شنبه ۳۰ خرداد ۱۳۸۸
آخرین ورود:
دیروز ۲۱:۵۳:۱۷
از رو شونه‌های ارباب!
گروه:
مرگخوار
ناظر انجمن
ایفای نقش
ریونکلاو
کاربران عضو
گردانندگان سایت
پیام: 5464
آفلاین
خلاصه:
نجینی آراگوگو قورت داده و لرد دستور می‌ده اونو صحیح و سالم از داخل شکم نجینی نجات بدن. مرگخوارا لایتینا رو به همراه معجون پونه (مار از پونه بدش میاد) به خورد نجینی می دن بلکه با ریختن معجون تو معده‌ش، آراگوگو بالا بیاره.
حالا لایتینا به مِریِ نجینی(عضو بدن) رسیده و مری فقط در صورتی اجازه‌ی عبور می‌ده که لایتینا چیز جالبی بهش بده.
نکته: تا حالا کفگیر و جاروبرقی و اسمارتیز به مری پیشنهاد شده.
~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~

- این چیه دیگه؟
- صابون!
- خب؟

لایتینا که این وسیله رو فقط چون سایر وسایل به نظرش مناسب نمیومدن انتخاب کرده بود، ناگهان با درک استفاده‌ی مفیدی که می‌تونه ازش بکنه، به هوش ناخودآگاهش (برگرفته از ضمیر ناخودآگاه) ایمان میاره.
- این صابونه! صابون! باورت می‌شه؟ صابون!
- اینو یه بار دیگه هم گفته بودی.

مری که جوابی نمی‌گیره سقلمبه‌ای به لایتینا می‌زنه.
- فایده‌ش چیه؟

لایتینا در حالی که از شدت ذوق و شوق بالا و پایین می‌پره جواب می‌ده:
- این وسیله‌ی نجات من از دست تـ... امم قطعا تو که نه... تِرَش یعنی، منظورم تِرَشه!

تغییر زبان ناگهانی لایتینا عجیب به نظر میومد و مری به نظر اصلا قانع نشده بود.

- صابون! وسیله‌ای برای تمیزی!
- به نظرت من کثیف میام؟

لایتینا به امید سُرتر شدن مری به خاطر استفاده از صابون و عدم تواناییش برای نگه‌داشتن لایتینا در حین سر خوردن، گلوشو صاف می‌کنه تا مری رو برای استفاده از صابون تشویق کنه...


ویرایش شده توسط لینی وارنر در تاریخ ۱۳۹۶/۱۰/۱۲ ۱۷:۴۷:۱۶

🙋‍♀️ فقط اربـاااااااب! 🙋‍♀️

فقط بلده بشینه یه جا، بدون این‌که بدونه چرا!
تصویر کوچک شده




پاسخ به: گورستان ریدل ها
پیام زده شده در: ۱۷:۲۰ سه شنبه ۱۲ دی ۱۳۹۶

ریونکلاو، مرگخواران

لینی وارنر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۱:۵۳ شنبه ۳۰ خرداد ۱۳۸۸
آخرین ورود:
دیروز ۲۱:۵۳:۱۷
از رو شونه‌های ارباب!
گروه:
مرگخوار
ناظر انجمن
ایفای نقش
ریونکلاو
کاربران عضو
گردانندگان سایت
پیام: 5464
آفلاین
- این چیه دیگه؟
- صابون!
- خب؟

لایتینا که این وسیله رو فقط چون سایر وسایل به نظرش مناسب نمیومدن انتخاب کرده بود، ناگهان با درک استفاده‌ی مفیدی که می‌تونه ازش بکنه، به هوش ناخودآگاهش (برگرفته از ضمیر ناخودآگاه) ایمان میاره.
- این صابونه! صابون! باورت می‌شه؟ صابون!
- اینو یه بار دیگه هم گفته بودی.

مری که جوابی نمی‌گیره سقلمبه‌ای به لایتینا می‌زنه.
- فایده‌ش چیه؟

لایتینا در حالی که از شدت ذوق و شوق بالا و پایین می‌پره جواب می‌ده:
- این وسیله‌ی نجات من از دست تـ... امم قطعا تو که نه... تِرَش یعنی، منظورم تِرَشه!

تغییر زبان ناگهانی لایتینا عجیب به نظر میومد و مری به نظر اصلا قانع نشده بود.

- صابون! وسیله‌ای برای تمیزی!
- به نظرت من کثیف میام؟

لایتینا به کثیفی یا تمیزی مری اهمیتی نمی‌ده. تنها چیزی که بهش اهمیت می‌ده، لحظه‌ایه که مری صابونو می‌پذیره و در حالی که به خاطر استفاده ازش لیز شده، لایتینا روش سر می‌خوره و از دستش خلاص می‌شه. تلاش‌های مریِ لیز برای نگه‌داشتن لایتینا، احتمالا با شکست مواجه می‌شد.
پس لایتینا به امید رسیدن به مرحله‌ی بعد، گلوشو صاف می‌کنه تا مری رو برای استفاده از صابون تشویق کنه...


🙋‍♀️ فقط اربـاااااااب! 🙋‍♀️

فقط بلده بشینه یه جا، بدون این‌که بدونه چرا!
تصویر کوچک شده




پاسخ به: گورستان ریدل ها
پیام زده شده در: ۱۶:۵۹ سه شنبه ۱۲ دی ۱۳۹۶

ریونکلاو، مرگخواران

لینی وارنر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۱:۵۳ شنبه ۳۰ خرداد ۱۳۸۸
آخرین ورود:
دیروز ۲۱:۵۳:۱۷
از رو شونه‌های ارباب!
گروه:
مرگخوار
ناظر انجمن
ایفای نقش
ریونکلاو
کاربران عضو
گردانندگان سایت
پیام: 5464
آفلاین
تصویر کوچک شده


🙋‍♀️ فقط اربـاااااااب! 🙋‍♀️

فقط بلده بشینه یه جا، بدون این‌که بدونه چرا!
تصویر کوچک شده




پاسخ به: گورستان ریدل ها
پیام زده شده در: ۱۶:۲۷ یکشنبه ۱۰ دی ۱۳۹۶

ریتا


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۳۸ جمعه ۴ تیر ۱۳۹۵
آخرین ورود:
۸:۲۷ دوشنبه ۲۰ مرداد ۱۳۹۹
از سوسک سیاه به عنکبوت!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 205
آفلاین
-مواد مخدره یعنی؟
-بابا جان، اسمارتیزه. اسمارتیز. برای آدمای اسمارت و باهوش ساخته شده، ما ریونیا یعنی! باعث میشه باهوش تر شیم. خیلی هم خوشمزه اس.
-یعنی قرصه دیگه در نهایت.
-

لایتینا داشت در دل به خودش و مری و نجینی و لرد سیا... نه... جرات نداشت به لرد سیاه فحش بده. داشت همون به خودش و مری و نجینی و زمین و زمان فحش می داد و زیر لب غر می زد.
-نمیخواد اصن. لازم نکرده اسمارتیز بخوری، باهوش شی! بذار ببینم چی پیدا می کنم برات.
-

لایتینا دستش رو توی کیفش فرو برد و همینطور که داشت بالا رو نگاه می کرد و توی کیفش رو می گشت، صداش به گوش مری می رسید که زیر لب جملات نامفهومی میگه که از کلمات و عبارات "نه"، "مگه مغز تسترال خوردم که اینو بهش بدم"، "عمرا اینو بهش بدم" و چیزهایی از این دست درشون استفاده شده بود.
بالاخره بعد از چند دقیقه لایتینا دستش رو به سمت مری دراز میکنه و با اندکی اکراه، در حالی که کمی هم عصبانیت چاشنیش کرده میگه:
-بیا. برا تو.


تصویر کوچک شده

Only Raven


پاسخ به: گورستان ریدل ها
پیام زده شده در: ۱۷:۱۳ سه شنبه ۵ دی ۱۳۹۶

دنیسold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۲:۵۲ یکشنبه ۵ آذر ۱۳۹۶
آخرین ورود:
۲۱:۱۴ دوشنبه ۱۸ اسفند ۱۳۹۹
گروه:
کاربران عضو
پیام: 36
آفلاین
لایتینا همونطور که دنبال وسیله‌ی جالبی برای مری می‌گشت سرش رو از کیف بیرون آورد، یک نفس گرفت و دوباره سرشو توی کیف فرو برد.
این وضعیت به همون شکل ادامه داشت تا اینکه صدای خفه‌ای از کیف بیرون اومد.
- آها.. یافتم!

از کیف بیرون اومد و در حالی که چشماش از شادی برق می‌زد گفت:
- خودشه!

و در ادامه با اسلوموشن دستش رو از کیف بیرون آورد. چیزی که توی دستش بود مری رو کنجکاو کرد.
- چی هست حالا؟
- یه چیزِ خوشمزه! اسمارتیزه!


- ولی بیشتر شبیهِ قرصه ها.
- نه اسمارتیزه!


- اگه نبود چی؟
- اسمارتیزه.



پاسخ به: گورستان ریدل ها
پیام زده شده در: ۱۶:۳۸ یکشنبه ۳ دی ۱۳۹۶

ریونکلاو، مرگخواران

لایتینا فاست


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۳۳ شنبه ۱۴ مرداد ۱۳۹۶
آخرین ورود:
۲۰:۲۷:۲۴ چهارشنبه ۸ فروردین ۱۴۰۳
از زیر بزرگترین سایه‌ جهان، سایه ارباب
گروه:
کاربران عضو
مرگخوار
ریونکلاو
ایفای نقش
گردانندگان سایت
پیام: 375
آفلاین
- جارو برقی؟!

لایتینا جارو برقی‌ای رو از تو کیفش بیرون آورد و به سمتی که احتمال میداد صورت مری باشه گرفت.

- چیکار میکنه این؟
- واضحه دیگه...

لایتینا لوله جاروبرقی رو بالاتر گرفت و توضیحاتش رو ادامه داد:
- جادوگرا با این پرواز میکنن دیگه. اینم نمیدونی؟
- الان به مری پرنسس ارباب گفتی نادون؟

لایتینا احساس کرد مری تنگ و تنگ تر میشه و میدونست با این وضعیت تا چند دقیقه دیگه همونجا له میشه پس دنبال راه حل گشت تا عصبانیت مری رو کم کنه.
- نه... اصلا.. بیا بقیه کاربرداشو بهت بگم.

مری که کنجکاو شده بود خودشو گشاد تر کرد.

- خب ببین این همونطور که از اسمش پیداست، جاروی برقیه. یعنی در حینی که لوله‌اش رو توی هوا تکون میدن ازش برق تولید میکنن. البته برق مال مشنگاس، اما خیلی چیز خفنیه؛ میخوای درمورد اونم بهت بگم؟

مری فکر کرد و جاروبرقی رو که تو دست لایتینا بود رو بررسی کرد. برق مال مشنگا بود و این جاروبرقی هم برای تولید چیزی برای مشنگا بود. مری، مریه نجینی بود، دختر قوی ترین جادوگر سیاه قرن پس براش افت داشت از همچین وسایلی استفاده کنه.
- اینم نه، یه چیز دیگه نشونم بده.

لایتینا شکسته‌خورده جاروبرقی رو کنار گذاشت و به دنبال یه وسیله دیگه گشت.


The MUSIC is making me growing
The only thing that keeps me awake is me knowing
There's no one here to break me or bring me down

Onlyتصویر کوچک شدهaven


پاسخ به: گورستان ریدل ها
پیام زده شده در: ۳:۰۰ یکشنبه ۳ دی ۱۳۹۶

ویزنگاموت، مرگخواران

بلاتریکس لسترنج


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۰۵ سه شنبه ۱۸ مهر ۱۳۹۶
آخرین ورود:
۱:۴۴:۵۴ یکشنبه ۱ بهمن ۱۴۰۲
از زير سايه لرد سياه
گروه:
مرگخوار
ناظر انجمن
ایفای نقش
کاربران عضو
پیام: 828
آفلاین
-كفگير؟!

كفگير اولين شى پيشنهادى لايتينا به مرى بود.

-كفگير؟ اون ديگه چيه؟

مرى، يك مرى معمولى نبود كه. مرى نجينى بود و طبيعتا شكلك هم داشت حتى!
لايتينا هم كمى از مرى نااميد شده بود.
-كفگير ديگه...اسمش روشه ديگه. باهاش كف ميگيرن. بعد تو اين سوراخا فوت ميكنن و از اون ور حباب ميزنه بيرون.

مرى كمى فكر كرد. به نظر وسيله ى جالبى مى آمد. اما دور و بريان او، يعنى ريه و معده كه كفى توليد نمى كردند كه او بتواند آنها را جمع و تبديل به حباب كند...او حتى وقت هم نداشت كه از كفگير استفاده كند.
-نه. به دردم نميخوره. يه چيز ديگه بگو.

مرى، مرى لوسى هم بود البته.

لايتينا با صد افسوس كفگير را كنار گذاشت و مجدادا به دنبال وسيله اى كه مرى را به هيجان درآورد، تا كمر در كيفش فرو رفت.


I was and am the Dark Lord's most loyal servant
I learned the Dark Arts from him


پاسخ به: گورستان ریدل ها
پیام زده شده در: ۱۵:۵۳ شنبه ۲ دی ۱۳۹۶

وینسنت کراب


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۵۰ سه شنبه ۱۲ مهر ۱۳۹۰
آخرین ورود:
۱۲:۵۴ سه شنبه ۹ مهر ۱۳۹۸
از هر جا ارباب دستور بدن!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 595
آفلاین
لایتینا سرخوردنش را متوقف کرد که ببیند این کیست که اینچنین بی ادبانه او را مورد خطاب قرار داده است.
ولی کسی را ندید!
-تو کی هستی؟ زود خودتو نشون بده.

صدا دوباره به گوش رسید.
-دارم نشون میدم. مری هستم.

لایتینا هنوز کسی را نمیدید.
-مری؟...خب...منم لایتینا هستم. خوشبختم مری. مری چی؟ فامیلیت چیه؟

-مری هستم بابا! مری...یکی از اعضای بدن. من مریِ نجینی هستم. روشن شد؟

لایتینا فهمیده بود. او مری بود!
-خب پس اسمت چیه؟

-مری!

به هر حال مری دستی برای دست دادن نداشت. برای همین هیچوقت نمیشد با او آشنا شد. لایتینا قصد داشت به سرخوردنش ادامه بدهد. ولی مری زیاد با این قضیه موافق نبود.
-مایل نیستم بذارم روم سر بخوری...مگه اینکه...یه چیزی بهم بدی که برام جالب باشه...

کیف لایتینا پر از چیزهایی بود که میتواند برای هر کسی جالب باشد....ولی هر کسی...نه یک مری!


ارباب فقط یکی...همین یکی!تصویر کوچک شده


پاسخ به: گورستان ریدل ها
پیام زده شده در: ۲:۰۴ پنجشنبه ۳۰ آذر ۱۳۹۶

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
دیروز ۱۸:۳۶:۰۲
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6953
آفلاین
خلاصه:
نجینی آراگوگو قورت داده و لرد دستور می‌ده اونو صحیح و سالم از داخل شکم نجینی نجات بدن.
مرگخوارا لایتینا رو به همراه معجون پونه (مار از پونه بدش میاد) به خورد نجینی می دن بلکه آراگوگو بالا بیاره!

..................

لایتینای پرتابی توسط مرگخواران، با سرعت سرسام آوری به طرف دهان نجینی به پرواز در آمد.

در فاصله بین مرگخواران و دهان نجینی، کل زندگی اش همچون فیلمی خسته کننده از جلوی چشمانش رد شد...و سر انجام خود را در محیطی تاریک، مربوط و ماری یافت!
-قورت داد...لعنتی! منو قورت داد!

از جا بلند شد...

یعنی سعی کرد بلند شود!

ولی مگر می شد؟!

سطح گلوی نجینی بسیار لیز و لغزنده بود. هی پا شد...هی افتاد زمین...هی پا شد...هی لیز خورد.
بالاخره خسته شد. شنلش را روی زمین پهن کرد و روی آن نشست.
-لیزی...هان؟ خب منم اینجوری به راهم ادامه می دم. باید هر طور شده معده تو پیدا کنم و معجونو بریزم توش.

و شروع به سر خوردن به طرف پایین کرد...
طولی نکشید که با شنیدن صدایی متوقف شد!

-اوهوی...کجا؟!





پاسخ به: گورستان ریدل ها
پیام زده شده در: ۱۹:۰۰ پنجشنبه ۲۳ آذر ۱۳۹۶

پاتریشیا وینتربورن old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۰:۴۲ جمعه ۲۶ آبان ۱۳۹۶
آخرین ورود:
۱۵:۳۰ سه شنبه ۱ آبان ۱۳۹۷
از همون اول هم ازت خوشم نمی اومد!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 146
آفلاین
- منظورت چیه ؟

آراگوگ نگاهی به مرگخواران انداخت .
- کی این سوالائو پرسید؟

کسی از جایش تکان نخورد . حتی دهن باز نکرد .
- ما ما .
- کی داره ادای گاو در می یاره ؟

مرگخواران نگاه هایی به یکدیگر انداختند .
- نکنه ...بانز؟
- اوهوم .
- خب ، تو ...
- عنکبوت !
- بانز تویی؟
- نه به مرلین . ما فقط..
- عنکبوت !

نگاه های مرگخواران به سمت صدا برگشت. مثل اینکه لرد احیا شده بود .
- ارباب .

لرد نگاهی به بلاتریکس انداخت و نگاهی به عنکبوت . سپس جیغی صورتی کشید .
- جججییغغغغ .عنکبوت !بکشینش.
- ای به چشم .

لینی چوبدستی ای با ابعاد مولکولی از ردای مولکولی ریزش درآورد . او برای اربابش هرکاری می کرد . او دل پری داشت به خصوص از آراگوگ . به خصوص از روز هایی که آراگوگ می خواست به عنوان پیش غذا سروش کند .....



I'm learning that who I'm is'nt so bad.The things that make me different are the things that make me










شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۰-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.