هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۱۷:۱۷ چهارشنبه ۹ اسفند ۱۳۹۶

آرسینوس جیگرold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۰:۵۹ دوشنبه ۱۳ شهریور ۱۳۹۱
آخرین ورود:
۲۱:۴۹ دوشنبه ۲۵ تیر ۱۳۹۷
از وزارت سحر و جادو
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 1513
آفلاین
سلام ارباب.

خوبید ارباب؟

میشه بی زحمت نقد کنید ارباب؟

پیشاپیش ممنون ارباب.



پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۰:۳۱ چهارشنبه ۹ اسفند ۱۳۹۶

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۱:۱۳:۲۵ پنجشنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۳
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6961
آفلاین
هرمیون عزیز

خوش اومدین.


بررسی پست شماره 508 زندگی به سبک سیاه، هرمیون گرنجر تازه وارد با این شناسه:


نقل قول:
-آبله اژدهایی که نگرفته است مرگخوار وفادارمون،یکی بیاد جلو تا اون روی ماری مان بالا نیامده.
پستتونو خوب شروع کردین. این یه جمله ی ساده اس که دو تا کار مهم انجام داده. اولیش اینه که حالت لرد تو اون وضعیت رو نشون داده، و دومی که مهم تره اینه که تعیین تکلیف کرده. همین اول کار مشخص کرده که کجاییم و داریم چیکار می کنیم.
لحن حرف زدن لرد خوب بود. جمع بستن فعلاش خوب بود. استفاده از اصطلاحای جادویی خوب بود. شکلک هم خوب بود.


نقل قول:
لرد بعداز گفتن این جمله رو به بِلاشون کرد تا از صحت جمله اش مطمئن شود.
این جاش خیلی خوب بود. ولی به نظر من باید جدی نوشته می شد. کلمه "بلاشون" کمی طنزش کرده...توجه خواننده به این کلمه جلب می شه و ممکنه کل جمله رو از دست بده. زیاد بهش توجه نکنه. این صحنه تو مفهومش طنز داره. برای همین بهتر بود ظاهرش کاملا جدی توضیح داده می شد. منظورم از توضیح همین یک جمله اس. احتیاجی به توضیح بیشتر نیست. صحنه خوبی بود به هر حال.


نقل قول:
ویبره ی هکتور به همه مرگخواران سرایت کرده بود و همگی ناخن جواننده و ویب زننده یک قدم به عقب رفتند.
این صفتای شما در طول پست خیلی جلب توجه می کنن. کمی زیادن...ولی بعضی جاها همون حالت زیاد بودن و اغراق آمیز بودنشون جالب شده. مثلا:
نقل قول:
همگی ویب زننده و پاپ کورن به حلق پاشنده تماشاچی هچل او بودند
این جا خلاقانه و جالب شده...برای همین، اون "زیاد بودن" توی ذوق نمی زنه.


نقل قول:
دراین بین آرسینوس که حواسش به کراوات طلایی جیگِری با گل های قرمزش بود و می اندیشید که چقدر خفن گریفن شده است،از قافله ی مرگخواری جلو ماند و وقتی با صدای خرسندناک لرد به خودش آمد که دیر شده بود.

-چه عجب بلاخره از زیر نقابت بخاری بلند شد جیگِر.بیا جلوتر.
کمی بیشتر از حد لازم روی سوژه های شخصیت ها تمرکز کردین.
نقاب...کراوات...جیگر...گریفین...
لازم نیست همه اینا رو در توصیف یک صحنه جا کنیم.

یه ایراد دیگه هم داره این قسمت. بازم یه صحنه جالب وجود داره که شما حواس خواننده رو ازش پرت کردین.
مرگخوارا یه قدم رفتن عقب و آرسینوس جلو مونده. با جمله های جالبی هم این صحنه رو توصیف کردین(از قافله مرگخواری جلو ماند)...ولی اشاره هایی که به موارد جانبی مثل ظاهر آرسینوس شده، اصل صحنه رو کمی عقب زده. لازم نبود چیزی حذف بشه. می تونست جداسازی بشه. مثلا اول می نوشتین که آرسینوس سرگرم این افکاره و بعد می نوشتین مرگخوارا عقب رفتن و این جلو موند.
اونجوری هر قسمت، به اندازه ای که لازمه اهمیت پیدا می کرد.
به همین شکلی که نوشتین هم خوبه. غیر قابل فهم نیست. ولی فکر می کنم اونجوری بهتر می شد.


نقل قول:
-اربابا چقدر کشتن بهتون میاد.
شکلک کمی برای موقعیت آرسینوس، بی خیال و حتی لوس بود. در حالت عادی هم جلوی ولدمورت بودن سخت و ترسناکه...اینجا که پای آرسینوس گیره اصولا باید بیشتر بترسه. شکلک بعدیش هم همینطور:
نقل قول:
-اربابا من تازه دارم خانواده تشکیل میدم مرگش بهم نگیره.


البته شخصیت آرسینوس هم کمی لوسه(لوس به معنای بد نه. به معنای ملایم)، ولی باز جلوی لرد بهتره کمی خودشو کنترل کنه.
دیالوگ ها و شکلک های لرد خوب بودن:
نقل قول:
-حرف مفت نزن تا خانواده تشکیل نشده ات را شام نجینی نکرده ایم.



نقل قول:
با این تهدید مستقیم دیگر جیگِر راهی جز محافظت از خانواده رو به تشکیل اش نداشت.پس تِلپی روی دست های بلا نشست و دست برد تا دهان وی را باز کند.
عبارت های قشنگ و جالبی رو برای توصیف پیدا می کنین. "خانواده رو به تشکیل" خوب بود. مواظب باشین زیاده روی نکنین. هر چیزی در حد متعادلش خوبه. یه توصیف قشنگ هم اگه زیادی تکرار بشه، دل خواننده رو می زنه. مثلا این جاش به نظر من اضافه بود:
نقل قول:
و تصمیم گرفت هچلش را سند تو اوشون کرده و به قرار پیتزای ساعت چهارش برسد.



نکته ها، اصطلاح ها و عبارت ها و توصیف های جالب رو لابلای متن های ساده جاسازی کنین. مثل یه جاده صاف که یهو به سربالایی و سر پایینی می رسه و دوباره صاف می شه. اگه همش سربالایی و پایینی باشه دل و روده مسافرا به هم می ریزه!


نقل قول:
-اربابا شما چرا باید زحمت بکشیداصن.بالای تالار رو صندلی خوفناکتون استراحت کنید،بذارید هرکی معجون رو درست کرده رو بلاتریکس امتحانش کنه.

برای لحظاتی چشمان مرگخواری زیادی به طرف فرد مذکور چرخید و ویب هکتور به موج هاگزمیدی تغییرحالت داد.
سوژه رو پیش نبردین...و جایی که این کار ممکن باشه، از این کار استقبال می کنیم. این یعنی شما با شخصیت ها می تونین بنویسین. با موقعیت می تونین بنویسین. احتیاجی به پیش بردن داستان نداشتین. این ویژگی خوبیه.

شخصیت ها رو می شناسین. این کاملا مشخصه. خوب هم می شناسین.


در مورد توصیف صحنه ها، اصطلاح های خاص خودتونو دارین که ویژگی جالب و باارزشیه. از این استفاده کنین. ولی کمی کمتر...حساب شده تر. خسیسانه تر! کل جعبه شیرینی رو نذارین جلوی خواننده. یکی یکی بدین بهش. تو هر پست، کمی!

ظاهر پست به اندازه کافی مرتبه و سوژه خوب پیش رفته.
طنزش می تونه قوی تر بشه. با توجه به شناخت شما از شخصیت ها کار سختی هم نیست. برای هر موقعیت، شخصیت مفید تر و جالب تر رو پیدا و ازش استفاده کنین.
یه اشتباه اعضای سایت، تمرکز روی دوستای خودشونه. روی هم گروهیا...یا کسایی که می شناسن. این آدمو محدود می کنه. شخصیت های زیادی تو سایت هستن که به درد موقعیت ها و سوژه های مختلف می خورن. سعی کنین همه رو بشناسین.

در مورد شخصیت و ایفای نقش و اینا چیزی نمی گم. چون به نظرم فقط نقد همین پست رو خواستین. در جایگاهی نیستم که در مورد بقیش نظر بدم.



موفق باشید!




پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۲:۱۱ سه شنبه ۸ اسفند ۱۳۹۶

هرميون گرنجرold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۲۰ شنبه ۱۴ بهمن ۱۳۹۶
آخرین ورود:
۲۰:۱۹ چهارشنبه ۲۱ شهریور ۱۳۹۷
از خلاف آمد عادت بطلب کام
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 109
آفلاین
بزرگا لردا،میشه این پست رو برای منی که تازه واردم نقد کنید.
ممنون


lost between reality and dreams


پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۲۳:۴۳ دوشنبه ۷ اسفند ۱۳۹۶

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۱:۱۳:۲۵ پنجشنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۳
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6961
آفلاین
بررسی پست شماره 550 زندگی به سبک سیاه، آستریکس:



نقل قول:
هکتور که چونه زدن رو بی نتیجه می دید جلو رفت و ویبره زنان دهن بلاتریکس رو گرفت و باز کرد.
شروع خوبی بود. فقط کلمه "ویبره زنان" به نظرم اضافه بود. از ویژگی شخصیت ها بهتره وقتی استفاده کنیم که هدف خاصی داشته باشیم. فقط ننویسیم که نوشته باشیم. به یه دردی بخوره. لازم هم نیست به درد خیلی خاصی بخوره. کافیه ساده و بی هدف نباشه.


نقل قول:
_ به تو ربطی نداره کجا بریزیم. اصلا ما دوست داریم بریزیمش تو غده لوزالمعدش تا از تو گوشاش ادرنالین ترشح بشه , برای رشد استخوناش مفیده.
این دیالوگ برای لرد خوب بود. هم طنزش خوب بود و هم حالت حق به جانب و بی منطقش. شکلک هم مناسب و خوب بود.


شما قبلا زیاد طنز نمی نوشتین. خیلی خوبه که الان سوژه های درست و مناسبی برای نوشتن پیدا می کنین و شخصیت ها رو هم می شناسین.

خود شیرینی مرگخوارا و خود بزرگ بینی لرد خوب بود. مواظب باشین شخصیت ها تو یه محدوده خاصی بمونن. شورشو در نیارن. چه لرد و چه مرگخوارا. در مورد دیالوگ ها و شکلک ها حواستون باشه که هر چی باشه اینا مرگخوارن...هر چی باشه اون لرده. جادوگر بزرگیه. تا یه جایی می شه پیش رفت. الان لرد و مرگخوارهای شما در حد متعادل و قابل قبول بودن. یه کمی لب مرز بودن. مرگخوارا اگه کمی بیشتر لوس می شدن و لرد کمی بیشتر چرت و پرت می گفت، ممکن بود از قالبش خارج بشه.


نقل قول:
_ خیلی خوب دا هک , باز نگهش دار میخوایم بریزیم. ... ده هک درست نگهش دار... ویبره نزن هک... مگه با تو نیستم...
دا نداریم تو فارسی...دیگه داریم! اون "حاجا" هم همین حالتو داشت.


نقل قول:
پق !

رودولف دستشو گذاشت روی صورتش که مثل لواشک تمشک ابدار سرخ شده بود و با بغض شروع به مالیدن کرد.
لرد بعد از فوت کردن , دستشو غلاف کرد و رو به مرگخوارا کرد گفت:
این صحنه خوب بود...ولی توضیحش کم بود.می تونه گیج کننده باشه. خودمم اول که خوندم چند ثانیه فکر کردم که چی شد؟!


نقل قول:
ملت مرگخوار بازم شروع کردند به جویدن ناخوناشون , البته دیگه اونقدر جویده بودند دیگه ناخوناشون تموم شده بود و معلوم نبود دارن چیو میجون.
این صحنه هم خوب بود...می تونستین اون "معلوم نبود" رو معلوم کنین. یعنی توضیح بدین که ناخونا تموم شدن و الان دارن سر انگشتاشونو می جون...حتی یکی زیادی استرس داشت و تا آرنجش می جوید. تو اینجور صحنه ها باید اغراق کنین که طنزش تاثیر خودشو بذاره.


می رسیم به بحث همیشگیمون با شما...
پیشرفت می کنی آستریکس...پیشرفت می کنی...ولی ما با این غلط املاییا چیکار کنیم؟
اگه عادی بودن؛ در حد متعادل بودن؛ تک و توک بودن؛ در مورد کلمات سخت بودن، اصلا اشکالی نداشت. ولی الان اشکال داره. یعنی امکان نداره کسی پست شما رو بخونه و حواسش پرت نشه.
اگه کلمات نامصطلح بود می گفتم هر جا شک دارین یه چک بکنین که درست باشه...ولی نیست. اصلا برام قابل درک نیست که کسی زور رو ضور بنویسه!
هی با خودم می گم عمدیه؟
خب چرا عمدی باشه؟ چه فایده ای داره این کار؟
عمدی نیست؟
خب اینم غیر ممکنه...
به نظرم غیر ممکنه کسی ندونه زور رو چطور می نویسن. یا اصلا فرض می کنیم نمی دونه...چرا باید بین"ز" و "ض"، دومی رو انتخاب کنه؟
(موقع دیدن غلط املاییای شما من دقیقا تبدیل به همین شکلک می شم!)

دیگه به اشتباهاتی مثل "هلق" و "خفناک" و "حجوم" گیر نمی دم!
حلق...خوفناک...هجوم!

از این که بگذریم می رسیم به اتفاقات خوب!

من شما رو خوب می شناسم. با نوشته هاتون آشنا هستم. با توجه به شناخت قبلیم می تونم بگم که شما شدیدا تک بعدی، بعضا بی منطق و به یه سبک خاص می نوشتین...که الان اینا کاملا عوض شدن. یه جورایی می شد گفت قاطی ایفای نقش نمی شدین. ولی این پست یه پست ایفای نقشی جادوگرانیه. اینجا اثری از آستریکس نیست ولی شما موفق شدین بنویسین. شخصیت هاتون خوب و درست هستن.این نشون می ده دقت کردین...شناختین.
طنزتون خوبه. نکته های خوب و درستی از شخصیت ها می گیرین و تبدیل به طنزش می کنین.

دیالوگ ها خوبن.

قبلا داستان ها رو همونجوری پیش می بردین که خودتون دوست دارین. یعنی اگه از قسمتی خوشتون نمیومد خیلی راحت می تونستین ازش رد بشین. ولی اینجا همچین حالتی وجود نداره...داستان رو اصلا پیش نبردین. به تمام سوژه ها احترام گذاشتین. این عالیه.
داستان رو در حدی پیش نبردین که من تونستم پستی رو که قبل از پست شما نوشته بودم، بعد از پست شما بزنم! چون چیزی تغییر نکرده بود.

پاراگراف بندی، یا در واقع پاراگراف نبندی، یکی از بزرگترین اشکالات شما بود. اشکالی که می تونه باعث بشه بهترین پست ها هم خونده نشن. این اشکال هم این جا برطرف شده که عالیه.
دیگه یک نفس و پشت سر هم نمی نویسین. این ایرادی بود که دیگه داشتم از برطرف شدنش ناامید می شدم. ولی خوشبختانه شده.

یه اشکال دیگه تون این بود که جمله ها رو با هر لحنی که تو ذهنتون بود می نوشتین. این گاهی باعث می شد نوشته هاتون شدیدا نامفهوم بشن. اینجا این اشکال خیلی خیلی کمتر شده. اونقدر خفیف شده که می شه نادیده گرفتش.

جمله بندی ها و انتخاب کلمات شما شدیدا اشکال داشت(قبلا)...که تو این پست خبری از جمله های اشتباه و نامفهوم نبود.

غلطای املایی فجیع و تعجب آور شما سرجاشونن...ولی راستش تعداد ایراد هایی که برطرف کردین، اونقدر زیاده که نمی شه تحسین نکرد. شما کلی ایراد اساسی و ریشه ای داشتین که تو این پست در حد خیلی زیادی برطرف شده. این فوق العاده اس. پیشرفت بزرگیه. غلط املایی ها هم رفته رفته کم و کمتر می شن. مطمئنم. کسی که باشه و بخونه کم کم چشمش به کلمات عادت می کنه. یاد می گیره. اگه شما موفق شدین اون ایرادا رو برطرف کنین، این یکی رو هم بر طرف می کنین.


موفق باشید.




پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۲۲:۱۳ یکشنبه ۶ اسفند ۱۳۹۶

گریفیندور

آستریکس


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۱۹ شنبه ۱۸ شهریور ۱۳۹۶
آخرین ورود:
۱۴:۲۹:۱۹ دوشنبه ۲۷ فروردین ۱۴۰۳
از شبانگاه توی سایه ها.
گروه:
ایفای نقش
کاربران عضو
گریفیندور
پیام: 275
آفلاین
سلام درخواست نقد این رول رو داریم.

پ.ن: توی خونه خودتون نوشتیم پس نیاز به توضیح نداره. مدتی بود از سایت دور بودیم , حالا که برگشتیم میخوایم پیشرفت کنیم.


Love Me Or Hate Me. You're Gonna
Watch Me•♤


پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۲۲:۴۶ جمعه ۴ اسفند ۱۳۹۶

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۱:۱۳:۲۵ پنجشنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۳
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6961
آفلاین
سلام لا(از لینی یاد گرفتیم!)


قبل از نقد اینو بگم که پستی که تازه زده شده رو خلاصه نمی کنیم؛ مگه این که پست ایرادی داشته باشه و بخواییم اصلاحش کنیم. مهم نیست خلاصه چند پست قبل از اون زده شده...باید یه مدتی صبر کرد. وقتی خلاصه می کنیم، پست های قبلی دیگه خونده نمی شن و به پستی که تازه زده شده باید فرصت خونده شدن داد.


بررسی پست شماره 506 زندگی به سبک سیاه، لا:


نقل قول:
صحنه آهسته شد و لرد آروم آروم سر ظرفی که توش معجون بود را خم کرد تا توی دهن بلاتریکس بریزه. ودر همون حین و درحالی که یه آهنگ حماسی درحال پخش بود، دست بلاتریکس بالا اومد و...
این قسمت به نظر من به دلیل اشاره به "صحنه" و "آهنگ" کمی ضعیف شده. اگه بدون اینا توضیح داده می شد بهتر بود. صحنه اونقدرا مهم نبود که بخواییم حرکت رو آهسته کنیم یا آهنگی تصور کنیم. ضمنا اگه ساده می نوشتی، خواننده با صحنه بعدی بیشتر غافلگیر می شد.


نقل قول:
دست بلاتریکس محکم تو گوش لرد خورد.

- الان چی شد؟ ما سیلی خوردیم؟
- نه ارباب، شما در اثر گاز معجون هکتور قرار گرفتین و توهم...
- ما سیلی خوردیم!
"در اثر گاز معجون قرار گرفتین" درست نیست. تحت تاثیر گاز معجون قرار گرفتین درسته. یا باید بگی در اثر گاز معجون توهم...

این دیالوگا خیلی خوب بودن. برای طنز نوشتن اصلا لازم نیست حرکت خیلی فوق العاده ای بزنیم. با حرکت فوق العاده و طرز نگاه متفاوت می شه طنزای خیلی خوبی نوشت...ولی بدون اینا هم می شه. صحنه های ساده، وقتی با شخصیت های درست و سر جای درست قرار بگیرن می تونن بهترین طنزا رو ایجاد کنن. طنزی که شاید باعث نشه خواننده قهقهه بزنه. ولی اونقدر دلنشین هست که حس مثبتی بهش منتقل کنه.
دو تا دیالوگ لرد خیلی خوب بودن...این که اولی شکلک نداره و دومی شکلک داره، تاثیرش رو خیلی بیشتر کرده. انتخاب خیلی درستی بود. هم جای شکلک و هم خودش.


نقل قول:
مرگخواران که دیدن توجیه کردن فایده ای نداره به خوردن ناخن هاشون ادامه دادن. اونا دیدن که از نگاهای لرد نمیتونن فرار کنن، پس دسته جمعی به نزدیک ترین آدمی که میتونستن نگاه کنن، زل زدن تا شاید حواس لرد از اون ها پرت شه.
صحنه خوب بود؛ ولی جمله ها نه زیاد.
تا وقتی فاعل عوض نشده، نباید اسم یا ضمیرش رو بیاری. اینا اشکالای نگارشی خالی نیستن. رو متن تاثیر می ذارن. قشنگیشو کم می کنن. الان اینو بخون:

مرگخواران که دیدن توجیه کردن فایده ای نداره به خوردن ناخن هاشون ادامه دادن؛ ولی وقتی دیدن که از نگاهای لرد نمیتونن فرار کنن...

مشخصه منظورمون از جمله دوم چه کسایی هستن. پس احتیاجی به کلمه "اونا" نبود.


نقل قول:
لرد به صورت ناگهانی برگشت و با خشم زیاد به رودولف نگاه کرد.
- بلامون به ما سیلی زد.
- ارباب خودتون دارید میگید بلا... ارباب من اصن نمیدونم چجوری سیلی بزنم.
- چرا بلا باید به سیلی بزنه رودولف؟
- ببخشید ارباب، میبخشیدش؟
- میبخشیمش رودو.
اینجاش هم خیلی خوب بود. شخصیت ها و شکلک ها و حرفا.
لرد شما عالیه. دیالوگ هات هم خیلی خوبن.
دیالوگ های رودولف هم خیلی خوب بودن. در نتیجه شما شخصیت ها رو خوب می شناسی و ازشون خوب استفاده می کنی. با دیالوگ های کوتاه، احساسات شخصیت ها رو به خوبی منتقل می کنی. الان از همون جمله کوتاه "بلامون به ما سیلی زد" کاملا مشخصه که لرد چه احساسی داره...که خیلی هم بامزه و دوست داشتنیه.


نقل قول:
این دفعه یه چیزی تو دل رودولف نشکست، خودش بود که خرد شد. ذره های رودولف روی زمین پخش شدن و هرکدوم به تنهایی بغض کردن.
این جاش هم خوب بود...پس صحنه های خوبی هم می تونی خلق کنی. در نتیجه همه عناصر لازم برای طنز نویسی رو داری. حتی اضافه هم داری.


نقل قول:
- بلای ما هیچ وقت این کارو نمیکنه، تو این جا وایستاده بودی، تو دستشو گرفتی تا به وسیله‌ی اون به ما سیلی بزنی.
- ارباب از یه رودولف خرد و خاکشیر شده برمیاد...
- برمیاد.
بی منطقی لرد عالیه. رودولف رو خیلی خوب مظلوم جلوه دادی. نه لردت از چارچوبش خارج شده و نه رودولفت کلیشه ای و تکراری شده.


پستت خیلی خوب بود. اشکالاش خیلی خیلی کمتر از نکات مثبتش بود.
بعضی جمله ها رو درست و رسا ننوشتی. خواننده منظورتو می فهمه. ولی این کافی نیست. جمله رو باید به بهترین شکل ممکن بنویسی.
سوژه رو عالی پیش بردی.
شخصیت ها و دیالوگ ها عالی بودن.
طنز پست خیلی خوب بود.
پستت کمی طولانیه. ولی اصلا خسته کننده و کش دار نیست! لزومی نداشته که کوتاه بشه.


برو لا!




پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۱۷:۲۵ جمعه ۴ اسفند ۱۳۹۶

هازال سامرز


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۰:۱۸ سه شنبه ۱۴ شهریور ۱۳۹۶
آخرین ورود:
۱۴:۴۲ پنجشنبه ۲۷ تیر ۱۳۹۸
گروه:
کاربران عضو
پیام: 12
آفلاین
این این لطفا اشکالاتش گرفته بشه


نقد پست ارسال شد!


ویرایش شده توسط لرد ولدمورت در تاریخ ۱۳۹۶/۱۲/۴ ۲۲:۵۳:۱۲


پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۲۳:۳۰ پنجشنبه ۳ اسفند ۱۳۹۶

ریونکلاو، مرگخواران

لایتینا فاست


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۳۳ شنبه ۱۴ مرداد ۱۳۹۶
آخرین ورود:
۱۴:۲۱:۲۴ چهارشنبه ۲۹ فروردین ۱۴۰۳
از زیر بزرگترین سایه‌ جهان، سایه ارباب
گروه:
مرگخوار
ایفای نقش
ریونکلاو
کاربران عضو
پیام: 377
آفلاین
ارباب. سلام.

چند وقت بود طنز ننوشته بودم، یعنی تمرکزم روی جدی بود و طنزم به نظرم یه جوری شد. البته به نظرم چون عادت نداشتم به طنز، عادیه... حالا جدی وضعیت عادی‌ایه؟!

میشه لطفا این نقد شه؟

مرسی پیشاپیش.


The MUSIC is making me growing
The only thing that keeps me awake is me knowing
There's no one here to break me or bring me down

Onlyتصویر کوچک شدهaven


پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۲۲:۵۰ پنجشنبه ۲۶ بهمن ۱۳۹۶

آملیا فیتلوورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۳:۴۵ چهارشنبه ۲۴ شهریور ۱۳۹۵
آخرین ورود:
۹:۲۱ شنبه ۱۴ خرداد ۱۴۰۱
از پشت بوم محفل!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 503
آفلاین
دقت کردین یکی در میون درخواست نقدا مال منه؟
این بچه پست نقد بشه لطفا.
دارم یکم از رولای جدیم نا امید میشم. زیادی گنگ و مبهم و درهم برهم شده؟ سریع پیش رفته؟ کمبود دیالوگ احساس میشه؟ کم... چیز... من دیگه حرف نمیزنم!


دقت کردیم! هر جا می ریم می رسیم به شما.

نقد پست ارسال شد!


ویرایش شده توسط لرد ولدمورت در تاریخ ۱۳۹۶/۱۱/۲۸ ۰:۴۰:۱۰


پاسخ به: بررسی پست های خانه ی ریدل ها
پیام زده شده در: ۲۳:۰۸ چهارشنبه ۲۵ بهمن ۱۳۹۶

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۱:۱۳:۲۵ پنجشنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۳
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6961
آفلاین
بررسی پست شماره 404 گورستان ریدل ها، دیانا ویلیامسون:


شما کلا زیاد توضیح نمی دی. این جا هم توضیح ندادی. ولی این موقعیت احتیاجی به توصیف و توضیح نداشت.
در حالت عادی به موقعیت دقت کن. موقعیتی که وجود داره، زمان و مکان، و شخصیت هایی که اونجا هستن.
فکر کن که تو این موقعیت، این شخصیت چه کاری می تونه انجام بده؟
حتی در حد یه پاراگراف.
اینجوری کم کم خلق کردن صحنه های خوب و جالب رو یاد می گیری. اون اشکال جمله بندیت هم کم کم بر طرف می شه. هر چی بیشتر بنویسی، بیشتر یاد می گیری.
الان تو این سوژه سه تا روده داریم و یه لایتینا. می شه صحنه هایی رو تصور کرد و نوشت. ولی نویسنده های قبلی به اندازه کافی این کار رو انجام دادن.


نقل قول:
روده متوسط گفت:
-اممم...چیزه من معنی معده رو نفهمیدم، واسم توضیش میدی؟
این دیالوگ خوب بود. هدف ما تو سوژه این نیست که لایتینا رو هر چه سریع تر ببریم جلو و به معده برسونیم. برای همین مشغول کردن و مانع تراشیدن براش، کار خوبیه.


نقل قول:
روده بزرگه گفت:
-خب من میدونم معده چیه.معده همونجایی که اطلاعات نجینی توی اون پردازش میشه.

این حرف روده ی بزرگ باعث شد که لایتینا کاملا در پوکر فیسی فرو رود!
-اممم...نه نه.معده جایی است که خون را به تمام بدن میرسونه.
-
ناگهان روده کوچیک داد زد:
تو هر پست شما من به یه مورد نامفهوم برخورد می کنم که باعث می شه متوقف بشم. برگردم و دوباره بخونم که بفهمم چی به چیه.
الان اینجا دیالوگ "-اممم...نه نه.معده جایی است که خون را به تمام بدن میرسونه." مال کیه؟
مال روده متوسط نیست... چون اون قبلش گفته نمی دونه معده چیه.
مال روده بزرگ نیست... چون اون قبل از همین دیالوگ حرفشو زده.
مال روده کوچیک نیست... چون اونم بعد از این دیالوگ حرفشو زده.
مال لایتینا نیست چون اون به این دیالوگ عکس العمل نشون داده و شکلک زده.
همین نامفهوم بودن خواننده رو گیج می کنه...متوقف می کنه.
(می شه حدس زد که احتمالا مال روده بزرگه که حرف خودشو اصلاح کرده....ولی به دلیل همین توضیح ندادن شما، مبهم مونده.)


نقل قول:
ناگهان روده کوچیک داد زد:
-من یه فکری دارم!مسابقه ی حدس بزن معده چیه، راه بندازیم!به برنده هم یه بستنی بدیم!
-بستنی از کجا گیر بیاریم؟!
-بعدا به اون قسمت ماجرا فکر میکنیم.
ایده بد نبود. کلا اساس این قسمت همینه که روده ها چرت و پرت بگن و لایتینا رو حرص بدن. ولی محتواش زیادی ساده و ضعیف بود. درباره مسابقه و جایزه می شد کمی بیشتر فکر کرد. یه چیز خاص تر و متفاوت تر پیدا کرد.


نقل قول:
وضعیت طوری شده بود که لایتینا تصمیم گرفت اصلا از افق بپرسه که معده کجاست!پس با خودش فکر کرد و فکر کرد و فکر کرد تا از این گرفتاری و مسابقه نجات یابد.
فکر اولش این بود که فقط بدود و بدود و بدود.
در مورد روده ها به اندازه کافی نوشته شده. وقتش بود که لایتینا بره جلوتر. شما کمی با تردید این کارو انجام دادی. طوری نوشتی که نفر بعدی هم بتونه بمونه و هم بتونه بره. حرکت قشنگی بود؛ ولی اگه می رفت هم اشکالی نداشت. وقت رفتن رسیده بود.
سوژه خوب و منطقی پیش رفته.


پستت ساده بود. یه کمی باید متفاوت فکر کنی. ساده رو همه می تونن بنویسین. برای همین، خوندنش لذتبخش نیست. فقط می خونن و رد می شن. قبل از نوشتن هر صحنه یا هر دیالوگ، فکر کن که چطوری می شه اینو متفاوتش کرد؟ با یه طنز کوچولو...با یه نکته جالب...یه شکلک خوب...یه شخصیت مناسب و بجا!
الان تو این سوژه ایده اصلی رو داشتی. فقط این مونده بود که پرش کنی. روده ها باید کمی مسخره تر می شدن. مسابقه باید کمی عجیب و غریب تر می شد. روده ها با جدیت درباره این که معده چیه و کجاست، بخث می کردن...حتی دعوا می کردن و لایتینا اون وسط می ذاشت و می رفت.


بیشتر بنویس. درباره صحنه ها بیشتر فکر کن. بیشتر توضیح بده...طنزت هم هنوز خیلی جای کار داره. دقت کن ببین نوشتن چه جور طنزی برات راحته. درباره شخصیت ها راحت می نویسی؟ صحنه های طنز خوبی می تونی خلق کنی؟ با کلمات می تونی به خوبی بازی کنی؟
الگو های خوبی تو سایت وجود داره. طنز نارسیسا، بلاتریکس و لینی معمولا خیلی خوبه. می تونی پستاشونو بخونی.
هنوز سرنخی به من ندادی که بتونم راهنماییت کنم که تو فلان بخش قوی تر هستی...روش کار کن.


موفق باشی.









شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.