کاخ جیگرزاده ها
ساحره های اسلوموشن دونده کسانی نبودند جز پروتی و جینی که به تاثیر شبیخون شان ایمان داشتند.
درحالی که رودولف به جای ظرف پفک دستش را در ظرف پیراناها فروکرد و پیرانایی به دهان می برد،آرسینوس قدمی به سمت مهمانانش برداشت.
-ساحره کجا اینجا کجا؟!کمکی از دستم برمیاد؟
جینی که علاوه بر دویدن از هیجان نفس نفس می زد گفت:
-ما شنیدیم شما بهترین پادزهرساز این اطراف هستید

-درست شنیدید

-خب مرلینوشکر،دوستمون یه معجون عشق خورده که اثرش همگانیه!هردفعه دنبال یکی راه میفته الان هم دنبال ماست.
-چه ربطی به من داره؟
-خب اخه ما نمیدونیم باید چیکار کنیم برای همین اومدیم از شما کمک بخوایم،مگه نه پروتی؟
پروتی که به ستون های مرمرین و کلاهخود های صیقل داده وسپرهای طلایی اطراف سالن خیره شده بود با سقلمه ی جینی به حال حاضر برگشت.
-چی آره من با جینی موافقم.
جینی چش غره ای به پروتی زد و لبخند مکش مرگ ما ای هم به سینوس که نقابش تصمیمش را نشان نمی داد زد.
آرسینوس بادی در نقابش انداخت.
-خب دامبلدور که همش عشق رو توی محفل تبلیغ میکنه،فکرنکنم که مشکلی با این وضع داشته باشه

...
هنوز حرف سینوس تمام نشده بود که جسمی دلفین بازیگوش مانندغافلگیرانه به او حمله ور شد و تلپی روی زمین افتادند.
-یامرلین...این...دیگه...کیه؟!
جینی با لبخند پیروزمندانه اش توضیح داد:
-این همون دوستمونه دیگه.آخ مواظب قیچی هاش باش.
ولی هشدار جینی انقدری به موقع نبود که کراوات سینوس را نجات دهد.
-اوه چه نقاب خوش تراشی،چه استایلی،میدونی چقد دنبالت گشتم.بلاخره نیمه گمشده مو پیدا کردم.
ادوارد دس قیچی که بعد از این سخنان های های از شوق اشک میریخت کراوات صورتی خال خال پشمی قیچی شده ی جیگر را به روی قلبش فشرد.
-رودولف!رودولف این مرتیکه قیچی رو از من دورکن.
رودولف سریع تر از هرزمان دیگری پفک به حلق خودش میریخت.
-بلاخره از تنهایی دراومدی آرسی

ادوارد با این تشویق باردیگر باهیجان به سمت جیگر پرید و لگدی از سمت آرسینوس دریافت کرد.
-همیشه میگفتن که درد عشق از هردردی بدتره

-پیشته!برو اونور.
پروتی که خطر اینکه در هجوم بعدی آرسینوس هم ازنظر دماغ مثل اربابش شود را احساس می کرد پتریفیکوس توتالوس ای به ادوارد فرستاد.
دراین فاصله آرسینوس بلند شد و خودش را تکاند و آخیش ای گفت که دست ادوارد تق دیگری کرد و شلوار آرسینوس به مد روز درآمد.
-مگه بهش طلسم نزدی

-هیچ چیز نمیتونه جلوی قدرت عشق رو بگیره

-به ساحره باید عشق بورزه چرا من

-شاید به خاطر نقابتونه

به هرحال پادزهر درست می کنید یا همینجا بذاریمش

آرسینوس که از ضربه دیگر قیچی ها جاخالی کوییدیچانه ای داد عرق زیر نقابش را پاک کرد و به سمت وسایل معجون سازیش رفت.
جینی و پروتی نگاه پیروزمندانه ای به هم انداختند.
-خب خانوما تا پادزهر آماده شه بیاین یه دس گرگینه به هوا بزنیم
