هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   2 کاربر مهمان





پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۲۱:۲۷ یکشنبه ۲۰ اسفند ۱۳۹۶

مینروا مک گونگال


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۳۶ یکشنبه ۱۳ اسفند ۱۳۹۶
آخرین ورود:
۱۳:۳۷ چهارشنبه ۹ مرداد ۱۳۹۸
از هاگوارتز
گروه:
کاربران عضو
شناسه های بسته شده
پیام: 26
آفلاین
سلام

نام:هری جیمز پاتر

فرزند لی لی و جیمز پاتر

همسر جینی ویزلی

پدر جیمز سیریوس، آلبوس سوروس و لی لی لونا پاتر

فرزندخونده سیریوس بلک

گروه: گریفیندور ولی فعلا بدون گروه

بهترین دوستان او: رونالد ویزلی و هرمیون گرنجر

نژاد: دورگه

چوب دستی: چوب درخت سرخدار وپر ققنوس، طول سی و پنج سانتی متر

جارو: آذرخش

پاترنوس: گوزن نر

خصوصیات ضاهری: دارای چشمانی سبز(مانند چشمان لی لی پاتر) و موی مشکی و همیشه بهم ریخته(مانند جیمز پاتر)

خصوصیات اخلاقی: شجاع، یه دنده، مهربون و دلسوز، فوق العاده احساساتی است.

معرفی کوتاه:(معرفی کوتاه یا داستانی از زندگی شخصیت مورد نظر): رئیس ارتش دامبلدور، کاپیتان و جست و جو گر تیم کوییندیچ، لرد ولدمورت را شکست داد.

در سال اول تحصیل خود در هاگوارتز برگشت لرد ولدمورت را عقب انداخت.

در سال دوم تحصیل خود در هاگوارتز یکی از هورکراس های ولدمورت را از بین برد.

در سال سوم با دیوانه سازا جنگید و جان پدرخوانده اش را نجات داد.

در سال چهارم در مسابقه سه جادوگر شرکت کرد و شاهد بازگشت ولدمورت بود.

در سال پنجم به تالار اسرار رفت و نگذاشت ولدمورت از پیشگویی به طور کامل آگاه شود یا او را تسخیر کند.

در سال ششم با دامبلدور خاطرات تام ریدل را دید و شاهد مرگ آلبوس دامبلدور بود.

در17سالگی تمامی هورکراس های ولدمورت را از بین برد و او را کشت.

عاشق درس دفاع در برابر جادوی سیاه است(اگر معلمش آمبریج نباشد).

علاقه دارد کاراگاه شود.


سلام. خوش اومدين.

هرى پاتر جزو شخصيت هاى خاص محسوب ميشه.
شخصيت هاى خاص، طى يه فراخوان به اعضاى واجدالشرايط داده ميشه.

لطفا يه بار ديگه ليست شخصيت هارو چك كنيد و يه شخصيت ديگه انتخاب كنيد.


فعلا تاييد نشد.


ویرایش شده توسط بلاتریکس لسترنج در تاریخ ۱۳۹۶/۱۲/۲۰ ۲۱:۴۲:۳۵

به پانمدی فکر کن، از مهتابی یاد بگیر، شاخدارو فراموش نکن، ازدم باریک انتقام بگیر.


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۲۱:۳۱ پنجشنبه ۱۷ اسفند ۱۳۹۶

لیلی اوانز


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۳۲ شنبه ۱۲ اسفند ۱۳۹۶
آخرین ورود:
۰:۳۶ یکشنبه ۸ مهر ۱۳۹۷
گروه:
کاربران عضو
پیام: 6
آفلاین
نام: لیلی اوانز پاتر

رنگ چشم:سبز روشن و به شکل الماس

رنگ مو:قرمز تیره و بلند

خون :مشنگ زاده

همسر:جیمز پاتر که هر دو به دست لرد ولدمورت کشته شدند

مدرسه:هاگوارتز

گروه:گریفندور ولی فعلا بی گروه

امتیازات:سرپرست دختران در سال هفتم.

چوبدستی:از جنس چوب بید ، 21 سانتی متر ، مناسب برای سحر و افسون

توضیحات زندگی: در هاگوارتز، لی لی با جیمز پاتر آشنا شد، یک دانش آموز بسیار محبوب و بااستعداد که همه فکر می کردند «خیلی بانمک» است، البته بجز لی لی که فکر می کرد خیلی از خود راضی ست و از رفتار او در قبال اسنیپ متنفر بود. جیمز در پایان سال پنجم کاملا شیفته لی لی شده بود، ولی بالاخره در سال هفتم با درست کردن رفتارش توانست او را راضی کند که با او بیرون برود.
لیلی و جیمز بعد از تمام شدن تحصیلاتشان در هاگوارتز ازدواج کردند و به همراه سه نفر از نزدیکترین دوستان جیمز: سیریوس بلک،ریموس لوپین، و پیتر پتی گرو به محفل ققنوس پیوستند. لی لی و جیمز در نبرد اول با ولده مورت در میان وفادارترین هواداران دامبلدور بودند، تا جایی که شخصا سه بار با ولده مورت روبرو و هر بار، گرچه به سختی، موفق به فرار شدن
اون ها با اینکه مشکلات زیادی داشتند و داعما در حال فرار بودن در ان دوران صاحب پسری به اسم هری شدند.
درسال تولد هری پیشگویی در حضور البوس دامبلدور از تولد پسری خبر میداد که لرد ولدمورت را شکست میدهد،و هری یکی از ان دو پسر جادوگری بود که شرایط با او جور در می امد، اسنیپ این خبر را به لرد ولدمورت داد ،و او اینچنین گفت که این پسر تا بچه است باید کشته شود.
با خیانت پیتر پتی گرو لرد ولدمورت به گودریکز رفت و لیلی و جیمز به دست او کشته شدند اما هری زنده ماند و لرد سیاه بخشی از قدرتش را از دست داد.

تایید شد.
خوش اومدین!


ویرایش شده توسط بلاتریکس لسترنج در تاریخ ۱۳۹۶/۱۲/۱۷ ۲۲:۲۷:۵۷


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۶:۲۷ پنجشنبه ۱۷ اسفند ۱۳۹۶

لیلی اوانز


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۳۲ شنبه ۱۲ اسفند ۱۳۹۶
آخرین ورود:
۰:۳۶ یکشنبه ۸ مهر ۱۳۹۷
گروه:
کاربران عضو
پیام: 6
آفلاین
نام: لیلی اوانز پاتر


گروه: گریفندور ولی فعلا بدون گروه

سپرمدافع: آهو

زندگی نامه:لیلی اوانز ساحره ای ماگل زاده است که در دوران هاگوارتز در گریفندور بود و دوستی ای با اسنیپ داشت.ولی در اواخر دوران تحصیلش رابطه اش با اسنیپ شکر آب شد و با جیمز پاتر آشنا شد. پس از هاگوارتز با جیمز پاتر ازدواج و به محفل قنونس به ریاست دامبلدور در جهت جنگ با ولدمورت پیوست. پس از چندی پسری به اسم هری به دنیا آورد و در دره گوردیک هالو با همسرش به زندگی پرداخت. ولی لرد ولدمورت پس از اگاهی از یک پیشگویی قصد کشتن پسر او را کرد و یک شب به خانه آنها جمله کرد و جیمز پاتر را کشت. ولی لیلی با فداکاری خود را سپر طلسم لرد که به سمت هری فرستاده شده بود کرد و کشته شد.

سلام و خوش اومدین.

معرفی شخصیتتون خیلی کوتاهه. لطفا یه معرفی کامل تر بفرستید.


فعلا تایید نشد.


ویرایش شده توسط بلاتریکس لسترنج در تاریخ ۱۳۹۶/۱۲/۱۷ ۱۷:۵۵:۴۲


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۴:۴۴ یکشنبه ۱۳ اسفند ۱۳۹۶

بیکو کیساواهی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲:۳۳ یکشنبه ۱۳ اسفند ۱۳۹۶
آخرین ورود:
۲۳:۰۱ یکشنبه ۵ فروردین ۱۳۹۷
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 25
آفلاین
نام:اسكايرس ونتوس
جنسيت:مذكر
گروه:اسلايترين و داركس
پاترونوس:ققنوس
وفادار به:محفل تاريكي ها
خلاصه اي از زندگي:او هيچ وقت به هاگوارتز نرفت از وقتي فهميد دشمنان تاريكي انجا هستند،در عوض به وستوريا مدرسه
تاريكي ها رفت و آنجا تحصيل كرد.مهارت بالاي او در شمشير زني و كمان داري بسيار بالا بود.وي در دوسال بعد از تحصيل بار ديگر براي اطلاعات براي محفل تاريكي ها به هاگوارتز رفت.محل سكونت او هنوز قابل فاش شدن نيست.
چوب دستي:خون ققنوس و درخت مرگ آور
نام اصلي:اسكايرس داركاينت ونتوس
خصوصيات ظاهري:موهاي سبز.نيمي روي چشم راستش ريخته.لباس مشكي و بنفش.رنگ چشم:معلوم نيست يا سبز يا مشكي.
جانور نما:ققنوسي مشكي و بنفش


سلام و خوش اومدین.

لطفا پس از تایید نمایشنامتون و گروهبندی، مجدادا برگردید.


فعلا تایید نشد.


ویرایش شده توسط بلاتریکس لسترنج در تاریخ ۱۳۹۶/۱۲/۱۷ ۱۷:۵۰:۰۸

زماني كه فرد زاعد نجات يابد
زماني كه پسران نا ديده پدرشان را بكشند
زمان تاريكي فرا ميرسد




يك مرگخوار وفادار


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۶:۲۴ شنبه ۱۲ اسفند ۱۳۹۶

تاتسویا موتویاما


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۰:۵۶ دوشنبه ۷ اسفند ۱۳۹۶
آخرین ورود:
۱۹:۲۷ سه شنبه ۸ آذر ۱۴۰۱
گروه:
کاربران عضو
پیام: 137
آفلاین
اوس.

تاتسویا موتویاما

گروه گریفندور

ویژگی های ظاهری:
نامبرده از بچگی به خاطر قد کوتاه و اندامِ باریکش، چیبی (فسقلی) خطاب می شده و با این حال، مصداقِ بارز ضرب المثلِ "فلفل نبین چه ریزه" اس. سرعتِ عجیب و غریبی که چاشنیِ مهارتش شده، باعث می شه که تو شمشیرزنی بی رقیب باشه.

از شمشیرزنی گفتم، کاتانا(شمشیرِ سامورایی) سیاهش، همیشه همراهشه؛ حتی تو حموم و
تخت خواب. به محضِ اینکه از جانب شما احساس خطر کنه، سرِ تیز کاتانا رو روی شاهرگتون حس می کنین.

از بچگی به عنوانِ یه سامورایی تعلیم دیده و این باعث می شه هرگز احساساتش رو توی چهره اش بروز نده، به خاطر همینه که همیشه خونسرد به نظر می رسه.

تو هر آب و هوایی، هر وضعیت روحی و هر مراسمی، یونیفرم مشکی تنشه و روبانِ سرخ دور گردنش.

مدتِ مدیدی هست که موهای سیاهش رو کوتاه نکرده و قصدش رو هم نداره به گمونم. چشماش هم درشتن و به رنگ قهوه. دیگه عرضی نیست.

ویژگی های اخلاقی:

یاماموتو چونه موتو یه جمله ای داره که می گه: "ماهی در آب خیلی زلال، زیاد زنده نخواهد ماند."
تاتسویا همه ی زندگیش رو بر پایه ی این جمله بنا کرده، در حدی که گاهی با سخت‌گیری های احمقانه اش، به خودش و دیگران صدمه می زنه.

روابطش با دیگران بر اصلِ زیبای "دوری و دوستی" برپا کرده و هیچ دوستِ صمیمی ای نداره. با وجود این، به مشورت کردن با افراد عاقل تر از خودش معتقده.
همچنین به شدت سعی داره مطابق اصلِ "در نظر سامورایی یک کلمه هم مهمه و سامورایی باید تا حد امکان کم حرف بزنه" ، رفتار کنه؛ منتهی تو نگاه اول ممکنه به نظر برسه زبون نداره. با این حال تو وضعیتی که درمورد مباحث مورد علاقه اش بحث می شه... مرلین به دور...

چوبدستی:
درخت ساکورا ژاپنی با موی تک شاخ

جارو
آذرخش

معرفی کوتاه:(معرفی کوتاه یا داستانی از زندگی شخصیت مورد نظر)
تاتسویا تا یازده سالگی تو محل تولدش - توکیو- زندگی می کرد اما با دریافت نامه اش و پذیرفته شدنش تو هاگوارتز، به انگلیس اومد و درحال حاضر، دانش آموز سال پنجمه.

شناسه سابق: میرتل گریان



تاييد شد.
خوش بازگشتين.


ویرایش شده توسط بلاتریکس لسترنج در تاریخ ۱۳۹۶/۱۲/۱۲ ۱۸:۱۴:۳۸


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۷:۱۶ سه شنبه ۱ اسفند ۱۳۹۶

الينور برنستونold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۲۲ دوشنبه ۳۰ بهمن ۱۳۹۶
آخرین ورود:
۱۳:۰۵ جمعه ۱۱ اسفند ۱۳۹۶
گروه:
کاربران عضو
پیام: 3
آفلاین
سلام
من الینور برنستون هستم
یه مشنگ زادم
18 سالمه
عضو گروه هافلپافم
چوب جادوم از موی هیپوگریف و چوب خاص ساخته شده و مناسب برای افسون و دوئلِ و اندازش ۳۵ سانتی مترِ
جاروم نیمبوس 2000
و پاترونوسم گنجشکِ
قد متوسط دارم،لاغرم با موهای مجعد مشکی و چشمای قهوه ای....
عاشق جادوگریم مخصوصا درس دفاع در برابر جادوی سیاه...
یه ذرم شروشیطونم ولی بشدت اجتماعی و باهوشم....
دلم میخواد هرچه زودتر همه چیزو یاد بگیرم...
ورزش مورد علاقم کوییدیچ و فوتبالِ
بشدت عاشق موسیقیم مخصوصا راک و کلاسیک
و هدفم از اومدن به اینجا اینه که بزرگترین جادوگر دنیا بشم،مطمئنم موفق میشم و همه ی تلاشمو برای رسیدن بهش میکنم



تاييد شد.
خوش اومدين.



ویرایش شده توسط بلاتریکس لسترنج در تاریخ ۱۳۹۶/۱۲/۱ ۲۱:۴۶:۱۹

...Everybody I know seems to know me well
but they''re never gonna know
...I''m gonna move like hell😎🤘


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۸:۵۳ دوشنبه ۳۰ بهمن ۱۳۹۶

گلرت گریندل والدold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۱۵ شنبه ۲۸ بهمن ۱۳۹۶
آخرین ورود:
۱۰:۲۴ جمعه ۲۴ خرداد ۱۳۹۸
گروه:
کاربران عضو
پیام: 25
آفلاین
نام: گلرت گریندل والد

چوبدستی: ابرچوبدستی یاس کبود

گروه: فعلا بدون گروه

سپرمدافع: سگ

زندگی نامه:
گریندل‌والد به مدرسه‌ی جادوگری دورمشترانگ رفته، اما در سال ششم به علت آزمایش‌های خطرناک و شیطانی که منجر به مرگ چند تن از همکلاسی‌هایش می‌شود، او را از مدرسه اخراج می‌کنند. او قبل از ترک مدرسه، نشان یادگاران مرگ را بر روی یکی از دیوارهای مدرسه می‌کشد. بعد از ترک دورمشترانگ، او به دیدن خاله اش باتیلدا بگشات به دره گودریک رفته و با آلبوس دامبلدور جوان دیدار می‌کند.
اما روشن می‌شود که گریندل‌والد برای بررسی قبر برادران پاورل (صاحبان اولیه‌ی یادگاران مرگ) به دره‌ی گودریک رفته است، اما بعداً یکی از دوستان بسیار نزدیک آلبوس دامبلدور شده و آن دو نقشه می‌کشند تا در آینده نظامی به راه بیندازند که جادوگران به مشنگ‌ها حکومت کنند. آنها همین‌طور برنامه می‌ریزند که با یکدیگر به دنبال یادگاران مرگ بگردند.

ولی آبرفورث دامبلدور، برادر آلبوس، این نقشه‌ها را به باد انتقاد گرفته و می‌گوید که جاه‌طلبی‌های آلبوس باعث تنها ماندن خواهر بیمارشان آریانا می‌شود. این بحث‌ها باعث جنگ سه طرفه‌ای میان آلبوس و آبرفورث و گریندل‌والد می‌شود که در طی این نبرد، آریانا کشته می‌شود. گریندل‌والد از ترس مجازات فرار می‌کند و از آن پس، آلبوس ارتباطش را با او قطع می‌کند.

گریندل‌والد با دزدیدن ابر چوبدستی از صاحب قبلی آن گریگوروویچ، یکی از یادگاران مرگ را به دست می‌آورد. با به دست آوردن قدرت فراوان این چوبدستی، او دست به جرم و جنایت‌های بسیاری می‌زند. فعالیت‌های گریندل‌والد منجر به کشته شدن بسیاری از دانش‌آموزان دورمشترانگ می‌شود.

بعد از به قدرت رسیدن گریندل‌والد، آلبوس دامبلدور از ترس به یاد آوردن ماجرای قتل خواهرش و اینکه شاید خودش قاتل احتمالی بوده است، رو در رویی با گریندل‌والد را چندین سال به تعویق می‌اندازد. اما عاقبت آنها با یکدیگر با هم روبرو شده و به دوئل جادویی می‌پردازند. شاهدان این دوئل گفته‌اند که هرگز چنین دوئلی دوباره اتفاق نخواهد افتاد. گریندل‌والد که در آن زمان ابر چوبدستی را در اختیار داشته و قرار بوده شکست‌ناپذیر باشد، از دامبلدور شکست می‌خورد. از آنجایی که دامبلدور گریندل‌والد را شکست داده، قدرت ابرچوبدستی به او منتقل می‌شود. بعد از دستگیری گریندل‌والد، او را در زندان جادویی نورمنگارد حبس می‌کنند.

 تایید شد.


ویرایش شده توسط ریتا اسکیتر در تاریخ ۱۳۹۶/۱۱/۳۰ ۲۳:۰۴:۰۴

قدم قدم تا روشنایی، از شمعی در تاریکی تا نوری پرابهت و فراگیر !
میجنگیم تا آخرین نفس !!
میجنگیم برای پیروزی !!!
برای عـشـــق !!!!
برای گـریـفـیندور !!!!!


پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۷:۳۳ یکشنبه ۲۲ بهمن ۱۳۹۶

لیزا چارکس old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۰۲ یکشنبه ۲۱ آبان ۱۳۹۶
آخرین ورود:
۲۳:۵۶ سه شنبه ۳۰ بهمن ۱۳۹۷
از دشت مگس‌ها!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 54
آفلاین
لطفا جایگزین شود... مرسی!


نام: لیزا چارکس 

گروه: گریفیندور

جنسیت: مؤنث

تاریخ تولد:31 ژانویه 1980

نام پدر و مادر: بیلیوس چارکس(ویزلی) و کلارا چارکس

چوبدستی: پر مگس، قلب تسترال، شاخ تک شاخ

جانورنما: مگس

پاترونوس: دسته ای عظیم از مگس های عصبانی

معرفی کوتاه: وی به دلایل غیر مترقبه‌ای که برای والدینش اتفاق افتاده بود، در مصر چشم به جهان گشود. اما بعد از یازده سال نامه ی تحصیل در هاگوارتز را دریافت کرد و به انگلستان نقل مکان نمود.
قبل از سال دوم تحصیل او در هاگوارتز پدر و مادرش در سانحه ای جان خود را از دست دادند.
وی با غم و اندوه فراوان به خانه عموی خود(آرتور ویزلی) برای ادامه ی زندگی نقل مکان نمود.
او موهایی دودی رنگ همرنگ موهای مادرش دارد و چشمان او که سبز رنگ است به پدر خود شباهت دارد.
در هنگام گروهبندی، کلاه او را بخاطر علاقه ی شدید وی به گریفیندور و ویزلی بودنش در گروه گریفیندور انداخت.
لیزا دختری خجالتی و مظلوم و بسیار مهربان و پاک نیت است(آره جونِ خودش). او هم سن هری و رون و هرمیون است و در دوران تحصیل علاقه ی زیادی به آنها داشت.
رابطه ی او با روح های هاگوارتز به مراتب بهتر از دیگران بوده است. در یکی از سال های دوران تحصیل خود توسط مادام پینس، بدلیل دیر بردن کتاب هایش به کتابخانه تنبیه شد.


انجام شد!


ویرایش شده توسط بلاتریکس لسترنج در تاریخ ۱۳۹۶/۱۱/۲۲ ۱۷:۴۱:۳۹

Courage doesn’t mean
.you don’t get afraid
Courage means you don’t
.let fear stop you



پاسخ به: شخصیت خودتون رو معرفی کنید
پیام زده شده در: ۱۷:۱۱ شنبه ۲۱ بهمن ۱۳۹۶

دارین ماردنold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۲۱ جمعه ۲۴ شهریور ۱۳۹۶
آخرین ورود:
۲۱:۳۹ پنجشنبه ۱۲ تیر ۱۳۹۹
گروه:
کاربران عضو
پیام: 97
آفلاین
جایگزین شه لطفا.


نام : دارین ماردن.

سن : 16.

جنسیت : پسر.

نژاد : اصیل زاده.

گروه : ریونکلاو.

چوبدستی : از جنس ریسه ی قلب اژدها با طول سی سانتیمتر.

پاترونوس : گرگ وحشی کوهستان.

معرفی شخصیت :دارلین ماردن یکجور شیطان است. برای رسیدن به هدفش دست به هر کاری می زند و تنها هدفش انتقام است. روحیه ای جنگجو طلب و خشن دارد. خیلی عجیب و غریب و مرموز است. همیشه لباس هایی سیاه و بلند می پوشد و سرش در درون تاریکی کلاه وصل شده به لباسش پنهان شده است.

زندگینامه : شاید او تنها اسلیترینی ای باشد که هیچ علاقه ای نسبت به ولدرمورت از خود نشان نمی دهد. و حتی در درونش از او متنفر است. چون وقتی بچه بود پدر و مادرش که مرگخوار بودند به خاطر ولدرمورت در جنگ هاگوارتز کشته شدند. وقتی که مردند دارلین کلا نه سالش بود. آنها به خاطر ولدرمورت کشته شدند ولی او و نه هیچ یک از یارانش برای کمک به دارلین کاری نکردند. او روز های سختی را در بین مشنگ ها گذراند. تنها و بی کس. بی خانمان ، یک بدبخت. وقتی دید که هیچ یک از آدم ها به او توجهی نمی کنند و جامعه ی جادوگری هم دیگر کاری به کار او ندارد کم کم از دیگران متنفر شد. یک نفرت و عقده ی خاصی که روز به روز در او فزونی میافت. تا اینکه یازده سالش شد و به هاگواررتز رفت. با همان عقده ها ، با همان نفرت ها ، با همان کینه ها که ازاو یک هیولا می ساختند.


انجام شد.


ویرایش شده توسط بلاتریکس لسترنج در تاریخ ۱۳۹۶/۱۱/۲۱ ۱۸:۴۴:۵۳

عشق نیروی وحشتناکی است. نیرویی که مثل یک تیر در قلبتان فرو می رود و زهرش آرام آرام همه ی وجودتان را می گیرد.

یک روز چشم هایتان را باز می کنید و می بینید عاشق شده اید. عاشقی که همه ی وجود و هستی اش ، همه ی ذهن و نیرویش همه ی آرمان ها و همه ی زندگی و دنیایش در چنگال معشوقی گرفتار شده.
وقتی به خود می آیید که می بینید تبدیل عروسک خیمه شب بازی ای شده اید که معشوق نخ هایش را در دست دارد.

خوشحالم که هیچ وقت در این مرداب فرو نرفتم.


انتخاب شخصیت و معرفی ان
پیام زده شده در: ۳:۲۳ شنبه ۲۱ بهمن ۱۳۹۶

روبيوس هاگريدold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱:۵۵ دوشنبه ۲۵ دی ۱۳۹۶
آخرین ورود:
۱۲:۲۶ پنجشنبه ۸ شهریور ۱۳۹۷
گروه:
کاربران عضو
پیام: 4
آفلاین
سلام بر هاگوارتز دوستان
نام:روبیوس هاگرید(به دلیل اتهامی بی اساس در سال تحصیلش اخراج شد - شکاربان فعلی هاگوارتز)
جنسیت:
مذکر
رنگ مو:
قهوه ای نسبتاً روشن ،خیلی پشمالو
رنگ چشم:
مشکی
تاریخ تولد:
۶ دسامبر ۱۹۲۸ ‏(۸۹ سال)
گروه:
گریفیندور
مدرسه:
هاگوارتز
نژاد:
غول دورگه از طرف مادر
پاترونوس:خرس
چوب دستی:به شکل دمنده و بسیار جالب با چوب گردو و با مغز امیزه ای از ریسه ی قلب اژدها و شاخ تک شاخ
عاشق حیوانات عجیب
هم شوخ و هم بانمک خیلی هم دلنازک

او شکاربان و نگهبان موجودات جنگل ممنوعه مدرسه جادوگری هاگوارتز است و مدتی استاد درس نگهداری از موجودات جادویی نیز بوده است. روبیوس سابقاً دانش‌آموز هاگوارتز بوده که در سال سوم او را اخراج کردند.در زمان هرج و مرج در کتاب یادگاران مرگ وی فراری می شود.

او جزو محفل ققنوس بود تا اخرین لحظه به این محفل وفادار موند و از جون خودش هم بارها در راه کمک به هری گذشت

او مورد اطمینان ترین دوست دامبلدور بود و برای معامله با غول ها نیز رهسپار شد که البته نتیجه ای هم در بر نداشت

او عاشق مادام ماکسیم شد و به او عشق میورزید.

او حیوانات زیادی رو پرورش داد از جمله
{نوربرت
آراگوگ
فنگ}

نوربرت:روبیوس هاگرید در هری پاتر و سنگ جادو، خراب‌کاری به بار میدهد. او که عاشق اژدها بوده به کافهٔ سه دسته جارو می رود که محل تجمع جادوگران است. شخصی که نقاب بر صورت داشت او را گول می‌زند که اگر او راز آرام گرفتن سگ سه سر که محافظ سنگ جادو بوده است را به او بگوید در عوض او یک اژدها به هاگرید می‌دهد. سپس هاگرید هم قبول می‌کند و راز را می‌گوید و اژدها را می‌گیرد که اسم او را نوربرت می‌گذارد.

آراگوگ:در هری پاتر و تالار اسرار (حفرهٔ اسرارآمیز) که کمی از داستان به اخراج شدن هاگرید ربط دارد، نشان می‌دهد هاگرید عنکبوتی به نام آراگوگ را از زمانی را که در تخم بوده نگهداری می‌کرده است و آراگوگ به اشتباه مسبب کشتن یک دختر بچه شناخته می‌شود و داستان به همین روال ادامه پیدا می‌کند.
فنگ:فنگ سگ شکاری هاگرید است که همیشه در کنار اوست.

و البته گراوپ برادر هاگرید:در هری پاتر و محفل ققنوس، هاگرید که برای مأموریت جذب غول‌ها و جلوگیری از پیوستن آن‌ها به ولدمورت به سفر می‌رود، علی‌رغم شکست در مأموریت خود، با دست پر بازمی‌گردد. او به همراه خود برادر غولش را می‌آورد که زبان آدمیزاد نمی‌فهمد و از هری و رون و هرمیون می‌خواهد که مراقب او باشند و به او الفبا یاد بدهند.


تاييد شد.



ویرایش شده توسط بلاتریکس لسترنج در تاریخ ۱۳۹۶/۱۱/۲۳ ۱:۰۱:۵۳







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.