لرد همچنان داشت به نجینی دستور میداد گره بخوره.
نجینی فلس هاش از این دستور لرد ریخته بود، اما با این حال چون طبق احادیث، باید به ننه بابای خود نیکی کنیم،
نجینی یه گره ملوانی خوشگل به خودش زد که کلهم موهای زائد و غیر زائد نویسنده و راوی، ریختن روی زمین.
حتی رز که هنوز از پستای قبلی بالای قبر لینی داشت اشک میریخت هم گره خورد تو خودش با دیدن گره نجینی. بهرحال دل به دل راه داره و اگر رز هم خودشو به نشانه همدلی و حتی همدردی گره نمیزد، اوضاع خیلی بد میشد و سوژه و پست اصلا پیش نمیرفت.
کیگانوس هم که یک پا کیانوس بود واسه خودش، پرید بالا و پایین کلی شاد شد از این همه اتفاقات خوب خوب.
اما بهرحال اگر سوژه همینجا تموم میشد، خیلی بد میشد، پس نتیجتا آرسینوس که مشخص نبود تا الان کجاست، یهویی خودشو پرت کرد توی سوژه تا فقط جواب
چندصد تا پست قبل که لرد بهش سلام کرده بود رو بده، و نتیجتا گفت:
- سلام ارباب، خوبید ارباب؟
البته چون لرد به شدت از شکلک
متنفر بود، آرسینوس رو هم پرتاب کرد میان مرگخوارای اسیر شده تا همونطور که وارد سوژه شده بود، از سوژه خارج شه و پست برگرده به همونجایی که شروع شده بود.