ئلا...کنکور!
کنکور... ئلا!
بررسی
پست شماره 786 دژ مرگ، دروئلا روزیه:
نقل قول:
مسئله این بود که نصف وسایل موجود تو کیف لایتینا به دلیل استفاده نادرست ازشون، از کار کردن استعفا داده، خراب شده بودن. اما مرگخوارهای ماگل ستیز نحوه کار کردن با تراکتور رو نمیدونستن. حتی نمیدونستن که میشه روشنش کرد!
شروعتون خیلی خوب بود. شما می خواستین داستان رو به سمت دیگه ای ببرین...می خواستین لرد رو وارد صحنه کنین...ولی قبلش در مورد سوژه لایتینا هم نوشتین. استعفا دادن وسایل توی کیف لایتینا ایده خیلی خوبی بود. اونقدر خوب که می تونستین همینو ادامه بدین. احتیاجی به موضوع دیگه ای نداشتین.
نقل قول:
-از صندلی متحرکمان دور شوید.
خیلی خوب بود. دیالوگ ساده و حق به جانب لرد و شکلکش...همگی متناسب با شخصیت بودن. لحن لرد طوریه که انگار سال ها از این صندلی استفاده کرده؛ ولی خواننده می دونه که لرد همون موقع این صندلی رو دیده و مثل بچه ها خواسته صاحبش بشه. همینه که این دیالوگ کوتاه رو دوست داشتنی کرده. گذشته از این، تصور صحنه لرد سیاه روی تراکتور، که فورا به ذهن خواننده می رسه، خیلی خنده داره...
نقل قول:
مرگخوارا با شنیدن صدای لرد، دست از گشتن تو فرهنگ لغت ها و دایرهالمعارف های جادویی برای پیدا کردن معنی "تراکتور" دست کشیدن و به لرد چشم دوختن.
توضیحاتتون خیلی خوبن. می تونستین خیلی ساده بنویسین "به لرد چشم دوختند"...ولی یه تیکه کوچولوی جالب بهش اضافه کردین. همین ریزه کاریا، نوشته مونو جذاب تر می کنه.
نقل قول:
-جسمی به این بزرگی قطعا باید به ما هدیه بشه. به عنوان پیشکش قبولش میکنیم لا. ارباب قابلی هستیم!
اینجاش هم قشنگ بود. دیالوگ های لردتون شدیدا احمقانه هستن! ولی شکلی که نوشتین، این "احمقانه" بودن رو می پوشونه. اگه قراره برای شخصیتی مثل لرد طنز بنویسیم، باید به همین شکل نوشته بشه.
این که ملاک لرد برای پسندیدن تراکتور، بزرگ بودنش بود، خیلی بامزه بود!
نقل قول:
از بین تحسین هوش و ذکاوت لرد توسط مرگخوارا، کوچکترین مرگخوار، مرگخوار پیکسی، خودش رو به تراکتوری که حالا صندلی متحرک لرد شده بود رسوند. پیکسی چرخی زد اما جایی نزدیک لرد برای فرود پیدا نکرد. پیکسی بازم چرخ زد و چرخ زد تا سرگیجه گرفت و سقوط کرد.
وقتی فاعلتون عوض نشده، لازم نیست اسمشو تکرار کنین:
از بین تحسین هوش و ذکاوت لرد توسط مرگخوارا، کوچکترین مرگخوار، مرگخوار پیکسی، خودش رو به تراکتوری که حالا صندلی متحرک لرد شده بود رسوند.
چرخی زد اما جایی نزدیک لرد برای فرود پیدا نکرد. بازم چرخ زد و چرخ زد تا سرگیجه گرفت و سقوط کرد.می بینین؟ بدون تکرار اسم پیکسی هم کاملا مشخصه منظورمون کیه.
ولی این قسمت خام مونده! شروع شده...انگار قرار بوده اتفاقی بیفته یا حرفی برای گفتن داشته باشه. ولی بدون هیچ حرف خاصی تموم شده. بهتر بود یا حذف بشه یا توجه بیشتری بهش بشه.
نقل قول:
-ارباب! میخواد مرگخواراتونو بخوره
شکلک، علامت نیست. آخر جمله تون اگه شکلک داشته باشه هم به علامت احتیاج داره.
نقل قول:
-رژ لب جدیدمو خورد هیولای رژ لب خور
همیشه می گم از سوژه ها خیلی ساده و مستقیم استفاده نکنین. اون تیکه کوتاه آخرش به همراه شکلک، این دیالوگ رو از سادگی در آورده و قشنگش کرده.
نقل قول:
اما لرد به جیغ و داد مرگخوارا اهمیتی نمیداد و پدال ورزش مچ پا رو بیشتر فشار میداد.
این قسمتش خیلی خوب بود. اگه می نوشتین پدال گاز، اینقدر جالب نمی شد. این که این قسمت رو از زاویه دید لرد و به شکلی که اون تصور می کرد نوشتین، جالبش کرده.
نقل قول:
ولی لایتینا تهدیدای اربابشو نمیشنید. هدفون شکسته چسبکاری شده ش رو روی گوشش گذاشته بود و داد میزد:
-Gimme fuel, gimme fire, gimme that which I desire, ooh!
لایتینای آخر پست کمی روش زیاد بود! جلوی لرد، اونم یه لرد عصبانی هدفونش رو می ذاره رو گوشش و آواز می خونه...این کمی غیر قابل قبوله...ولی چون قسمت مهمی از پست رو تشکیل نمی ده، قابل چشم پوشیه.
سوژه تراکتور سواری لرد عالی بود! اول نقد گفتم که می شد درباره وسایل عصبانی لایتینا هم بنویسین. ولی این سوژه هم به همون قشنگی بود. از یه وسیله ساده، بهترین استفاده رو کردین. خیلی طولش ندادین...ولی خلاصه و کوتاه هم ننوشتین. توضیحاتتون کاملا کافی و جالب بود.
تموم کردن سوخت تراکتور هم حرکت مفیدی بود. چون به نفر بعدی می گه که این یه سوژه فرعیه...قرار نیست خیلی ادامه پیدا کنه.
شخصیت هاتون خیلی خوب بود. لردتون عالی بود. لایتینا خیلی خوب بود. حتی لینی ای که سرگردون دنبال جایی برای فرود می گشت هم خوب بود(شخصیتش...نه اتفاقایی که اونجا میفته).
توجه شما به شخصیت ها و سوژه هاشون هم خوب بود.
در مورد لحن پست...به نظر من الان خیلی روون و خوب شده. اگه خودتون هم اینجوری راحت هستین، به همین شکل بنویسین.
ئلا....کنکور!