هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





پاسخ به: كلاس معجون سازي
پیام زده شده در: ۲۲:۵۴ جمعه ۸ تیر ۱۳۹۷

نیمفادورا تانکس old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۰۶ شنبه ۱۲ خرداد ۱۳۹۷
آخرین ورود:
۲۳:۵۲ جمعه ۱۷ آبان ۱۳۹۸
گروه:
کاربران عضو
پیام: 114
آفلاین
سوال 1:
اگر من از بخواهم از معجون ویبره زن استفاده کنم، قطعا توی کلاس های درس خسته کننده از آن استفاده می کنم.
فقط کافی است چند قطره از محلول را بخورید و حالت مریض به خودتان بگیرید.
معلم ها در اولین نگاه، می فهمند شما تشنج کرده و باید به درمانگاه برده شوید؛ توی درمانگاه هم از شما پذیرایی می شود، و در کل روز خوبی را می گذرانید.

سوال 2:
پرفسور زلر در بازار، زنبیل به دست قدم می زد.
صدای دست فروشی که کنار خیابان بساط پهن کرده بود، بلند شد: بدو، بدو، هکتور ویبره زن می فروشم نصف قیمت؛ بدو، بدو، حراجه...
و این طور شد که رز تصمیم گرفت برای درس دادن، از هکتوره نصف قیمت، استفاده کند.


تصویر کوچک شده


پاسخ به: كلاس معجون سازي
پیام زده شده در: ۲۲:۱۲ جمعه ۸ تیر ۱۳۹۷

ماتیلدا استیونز


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۸:۰۱ پنجشنبه ۱۰ خرداد ۱۳۹۷
آخرین ورود:
۱۸:۵۱ چهارشنبه ۱۹ شهریور ۱۳۹۹
از کالیفرنیا
گروه:
کاربران عضو
پیام: 359
آفلاین
۱- تو یه پست غیر رولی، با محدودیت حداقل پنج خط( یه پاراگراف) و کمتر از ده خط( دو پاراگراف) با این معجون چی کار می کنین در واقع وقتی که ویبره زدن رو یاد گرفتین، چه استفاده ای ازش میکنین؟ (۷ نمره)
۲- رز از کجا و چگونه هکتور ویبره زن عمده ای گیر آورد؟ (۳ نمره)


۱- ویبره زدن؟ چه سوال سختی پروفسور زلر. خب بعضی وقتا تو تالار هافل انقدر ویبره می زنم که هافلی ها فکر کنن زلزلست و از خواب پاشن ( در واقع اینکارو تو صبح زود موقع رفتن به کلاس به جای زدن به پشت هافلی ها و فحش دادن اونا به من،می کنم)
یا بعضی وقتا وقتی تو سالن غذا خوری هستیم. روی میز ویبره می زنم که همه ی غذا ها اول به من برسه و بخورم و بعد به بقیه بدم.


۲- رز رفت کوچه ی دیاگون که یه خورده موی اژدها، چند تا یخ و چند تا چشم قورباغه برای کلاس معجونش بگیره. به یه مغازه در اول کوچه رفت. می خواست به مغازه دار موارد مورد نیازش رو بگه . اما حرف های مغازه دار با یه مرد ، مانع حرف زدن او شد. اونا داشتن درباره ی شبیه سازی حرف می زدن. از اونجایی که بچه های کلاسش کم بودن، تصمیم گرفت که به مغازه دار یه چیز دیگر بگوید. رز به اون مرد گفت" من به تو یه معجونی می دم که همیشه شاداب و در حال ویبره زدن باشی و تو در عوض تو باید برای من از یه نفر شبیه سازی کنی" مرد مغازه دار بعد چند ثانیه تردید، پیشنهاد رز رو قبول کرد.
او گفت" باشه. یه تار مو از کسی که می خوای شبیه سازی بشه ، بیار.
رز قبول کرد و گفت" تازه چند تا چشم قورباغه، یه خورده موی اژدها و چند تا یخ هم می خوام
❤️❤️❤️❤️
رز به یکی از هم گروهی های هکتور، می گه که" برو یه تار مو از رو بالشتش بیار. لازم دارم . هر چی سریعتر بهتر."

هم گروهی هکتور بدون درنگ مو رو به رز داد. رز دوباره به اون مغازه برگشت و مو و معجون شادابی و ویبره رو به اون مرد داد.
مغازه دار گفت" الان آماده می شه." و از در مغازه خارج شد
چند دقیقه بعد، او معجون به دست اومد و گفت" اگه یه یخ تو معجون بریزی و یه گوشه بذاری، بعد چند دقیقه بیست تا شبیه ساز از معجون خارج میشن."
رز سریع اون معجونو گرفت و از در خارج شد.


Cause i don't wanna lose you now
I'm looking right at the other half of me



پاسخ به: كلاس معجون سازي
پیام زده شده در: ۲۱:۱۴ جمعه ۸ تیر ۱۳۹۷

ریونکلاو، محفل ققنوس

گادفری میدهرست


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۴۹ سه شنبه ۲۲ خرداد ۱۳۹۷
آخرین ورود:
امروز ۱۲:۰۳:۴۷
از خونت می خورم و سیراب میشم!
گروه:
کاربران عضو
ایفای نقش
محفل ققنوس
ریونکلاو
پیام: 229
آفلاین
1. ﺗﻮﯼ ﭘﺴﺖ ﻏﯿﺮ ﺭﻭﻟﯽ ﺑﺎ ﻣﺤﺪﻭﺩﯾﺖ ﺣﺪﺍﻗﻞ ﭘﻨﺞ ﺧﻂ ‏(ﯾﮏ ﭘﺎﺭﺍﮔﺮﺍﻑ‏) ﻭ ﮐﻤﺘﺮ ﺍﺯ ﺩﻩ ﺧﻂ ‏(ﺩﻭ ﭘﺎﺭﺍﮔﺮﺍﻑ‏) ﺑﻨﻮﯾﺴﯿﻦ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﻣﻌﺠﻮﻥ ﭼﯿﮑﺎﺭ ﻣﯽﮐﻨﯿﻦ. ﺩﺭ ﻭﺍﻗﻊ ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﻭﯾﺒﺮﻩ ﺯﺩﻥ ﺭﻭ ﯾﺎﺩ ﮔﺮﻓﺘﯿﻦ، ﭼﻪ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩﺍﯼ ﺍﺯﺵ ﻣﯽﮐﻨﯿﻦ. ‏(7 ﻧﻤﺮﻩ)

می رم بیمارستان سنت مانگو؛ یه پاتیل بزرگ معجون ویبره زن درست می کنم و همه ی مریضا رو می ریزم توش. بعد همین طور هم می زنم؛ هی هم می زنم و هم می زنم. این قد که مولکولای ویبره زن خوب به خُرد مریضا برن. طی یه سری واکنشای شیمیایی، اتم ها و نوترون های ویبره زن با سلول های بیمارا پیوند برقرار می کنن و اونا رو به ارتعاش درمیارن. این باعث می شه که ویروس ها، باکتری ها و قارچ ها سرگیجه بگیرن و بدن مریضو ترک کنن. بعد از انجام این عملیات، مریضا رو دونه دونه از تو معجون درمیارم؛ خوب می چلونم و رو بند رخت پهن می کنم تا خشک شن. بعدش از معجون که حالا حاوی مقادیر باکتری و ویروس و قارچه، واکسن آنفولانزای ققنوسی درست می کنم و می زنم به فاوکس و همه ی محفلی های دیگه.

2. ﺭﺯ ﺍﺯ ﮐﺠﺎ ﻭ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﻫﮑﺘﻮﺭ ﻭﯾﺒﺮﻩ ﺯﻥ ﻋﻤﺪﻩﺍﯼ ﮔﯿﺮ ﺁﻭﺭﺩ؟ ‏(3 ﻧﻤﺮﻩ)

رز به معبد مرلین رفت؛ خودشو سر و ته به میله بارفیکس اون جا آویزون کرد و شب و روزشو به راز و نیاز گذروند. رو زغال های گداخته دویید و رو تشک میخ دار غلت زد. این قد ازین کارا کرد که بالاخره مرلین دلش به رحم اومد و چند تا کامیون هکتور واسش فرستاد.


ویرایش شده توسط گادفری میدهرست در تاریخ ۱۳۹۷/۴/۸ ۲۱:۲۹:۲۶


نسخه ی انگلیسی داستانم
بسی ممنون میشم برین این جا و بهش رای بدین و کامنت بذارین.


تصویر کوچک شده تصویر کوچک شده



پاسخ به: كلاس معجون سازي
پیام زده شده در: ۰:۵۷ جمعه ۸ تیر ۱۳۹۷

یوآن بمپتون


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۸:۱۹ سه شنبه ۱۴ فروردین ۱۳۹۷
آخرین ورود:
۱۵:۵۴:۳۲ جمعه ۱۱ اسفند ۱۴۰۲
از اکسیژن به دی‌اُکسید کربن!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 65
آفلاین
1. ﺗﻮﯼ ﭘﺴﺖ ﻏﯿﺮ ﺭﻭﻟﯽ ﺑﺎ ﻣﺤﺪﻭﺩﯾﺖ ﺣﺪﺍﻗﻞ ﭘﻨﺞ ﺧﻂ ‏(ﯾﮏ ﭘﺎﺭﺍﮔﺮﺍﻑ‏) ﻭ ﮐﻤﺘﺮ ﺍﺯ ﺩﻩ ﺧﻂ ‏(ﺩﻭ ﭘﺎﺭﺍﮔﺮﺍﻑ‏) ﺑﻨﻮﯾﺴﯿﻦ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﻣﻌﺠﻮﻥ ﭼﯿﮑﺎﺭ ﻣﯽﮐﻨﯿﻦ. ﺩﺭ ﻭﺍﻗﻊ ﻭﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﻭﯾﺒﺮﻩ ﺯﺩﻥ ﺭﻭ ﯾﺎﺩ ﮔﺮﻓﺘﯿﻦ، ﭼﻪ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩﺍﯼ ﺍﺯﺵ ﻣﯽﮐﻨﯿﻦ. ‏(7 ﻧﻤﺮﻩ)

اول از همه، میرم جزایر سلیمان! اونجا الآن کلّی علاف وجود داره که روز و شب‌شونو برا پایین آوردن یه نارگیل تلف می‌کنن. میرم اونجا قشنگ قطبِ قدرتمندِ توزیعِ نارگیل میشم. بعدش یه شرکت ماساژورسازی راه می‌ندازم. بعدش معجونای ویبره‌زنی رو به خوردِ بیماران افسرده میدم، بلکه پُرانرژی‌تر و فعال‌تر بشن که... در این‌صورت به پارکینسون مبتلا میشن. بعدش یه مدت میرم تو فاز دخترای موزیک‌ویدیویی! در آخر هم میرم سقف خونه‌ی ریدل رو پایین میارم.

2. ﺭﺯ ﺍﺯ ﮐﺠﺎ ﻭ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﻫﮑﺘﻮﺭ ﻭﯾﺒﺮﻩ ﺯﻥ ﻋﻤﺪﻩﺍﯼ ﮔﯿﺮ ﺁﻭﺭﺩ؟ ‏(3 ﻧﻤﺮﻩ)

از یه ساختمون پنج طبقه که طبقه‌ی اولش پُر از تمساحه و طبقه‌ی دومش هم پُر از چاقو و کُنده و ساطوره و طبقه‌ی سومش مین‌گذاری شده و طبقه‌ی چهارمش پُر از اسیده و طبقه‌ی پنجمش هم که طبقه‌ی آخریه، کاملاً بی‌خطره و یه کمد داره که روش نوشته شده: «اینجا هکتور ویبره‌زن وجود نداره! برو ساختمون بعدی!»



پاسخ به: كلاس معجون سازي
پیام زده شده در: ۱۴:۲۹ چهارشنبه ۶ تیر ۱۳۹۷

هافلپاف، محفل ققنوس

رز زلر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۱:۳۹ پنجشنبه ۱۵ خرداد ۱۳۹۳
آخرین ورود:
۱:۳۱ دوشنبه ۲۹ آبان ۱۴۰۲
از رنجی خسته ام که از آن من نیست!
گروه:
ایفای نقش
محفل ققنوس
هافلپاف
مترجم
کاربران عضو
پیام: 1125
آفلاین
اولین جلسه‌ی معجون‌ها


اولین روز هاگوارتز برای هافلپافی‌ها به طور لرزانی آغاز شد.
- پروفسورم من!

ساعت شش صبح برای کسی اهمیتی نداشت که او پروفسور شده ولی رز دست بردار نبود. همان طور که ویبره می‌رفت و چهارستون خوابگاه را می‌لرزاند، جیغ کشیدن را هم آغاز کرد.
- پروفسورم من!
- تو پروفسوری!

و رز ویزلی تصمیم گرفت پروفسور درس معجون ها را در جیغ کشیدن و ویبره رفتن یاری کند.
هافلپافی‌های همزاد پندار با تیم پرتغال، سر بوق را بر کلاه گروهبندی کشیدند که آنها را به هافلپاف فرستاد و این وقت روز اسیرشان کرد.

- چی درس بدم من؟
مشکلات که تمامی نداشتند!

چند ساعت بعد

دانش آموزان سه دورکل هاگوارتز رابه دنبال تابلوی کلاس معجون سازی گشتند. همه از لاکهارت محبوب قلب ها گرفته تا کادوگانی که دوباره از تالار گریفندور به بالای پله ها منتقل شده بود، آدرس ویرانه‌ای را دادند. اکثرا خسته شده و از درس و کلاس لفت دادند اما به هرحال هر کلاسی افرادی را دارد که حتی وقتی هیچ کسی نیست، حاضر شوند.

بار چهارم سمج ترین دانش آموزانی که حتی هرمیون هم به پایشان نمی‌رسید، پروفسور زلر را دیدند که ویبره زنان به کلاسش می‌رود و پشت سر او راه افتادند.
پروفسور به همان ویرانه رفت و از میان آوارها تابلوی شکسته ی "دخمه‌ی معجون سازی" را بیرون کشید. دانش آموزان هم یکی یکی جایی دربین آوارها برای خودشان و پاتیلشان پیدا کردند.

- خوب کدوم هاتون زدین ویبره تا حالا؟
- من پروفسور! دیشب من کلا رو ویبره بودم.
- اون بودم من ماتیلدا. هیچکی یعنی نزده ویبره تا حالا؟
-
- معجون ویبره زدن می‌خوایم کنیم درست امروز. بگیرینش خوب یاد که خیلی می‌خوره به درد!

با تکان چوب دستی، هکتور ویبره زنی با طرز تهیه‌ی معجون توی پاتیل هرکسی پدیدار شد. حالا تنها کارشان قربانی کردن هکتور و تهیه‌ی معجون پرکاربرد ویبره زنی بود!

تکلیف:
1- توی پست غیر رولی با محدودیت حداقل پنج خط ( یک پاراگراف) و کمتر از ده خط ( دو پاراگراف) بنویسین با این معجون چیکار می‌کنین. در واقع وقتی که ویبره زدن رو یاد گرفتین، چه استفاده‌ای ازش می‌کنین. (7نمره)
2- رز از کجا و چگونه هکتور ویبره زن عمده‌ای گیر آورد؟ (3نمره)


مشکلی بود پخ بزنین!




پاسخ به: كلاس معجون سازي
پیام زده شده در: ۱۷:۴۹ یکشنبه ۵ شهریور ۱۳۹۶

اسلیترین، مرگخواران

هکتور دگورث گرنجر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۰:۴۲ سه شنبه ۲۴ تیر ۱۳۹۳
آخرین ورود:
۱۷:۴۶:۴۷ پنجشنبه ۲۶ بهمن ۱۴۰۲
از روی شونه های آریانا!
گروه:
مرگخوار
اسلیترین
کاربران عضو
ناظر انجمن
ایفای نقش
پیام: 956
آفلاین
امتیازات جلسه ی آخر کلاس معجون سازی:


قبل از اینکه امتیاز ها رو بگم این توضیح رو بدم که من تاکید کرده بودم که اگر پست رزرو ویرایش یا حذف بشه پستتون امتیاز داده نمیشه. چرا تعدادی بدون توجه همون پست رو ویرایش کردن؟

از اونجایی که تعدادی درست نوشتن، مطابق چیزی که در تکلیفم نوشتم، پست افرادی که رزروشون رو ویرایش یا حذف کردن امتیاز داده نمیشه.


گریفندور:

دافنه مالدون:

دافنه ی عزیز همون طور که در توضیح بالا گفتم متاسفانه چون پست رزرو خودتو ویرایش کردی پستت امتیاز دهی نمیشه ولی توضیحات پستت رو برات می نویسم.
در مورد شخصیت ها و شناختشون باید بیشتر دقت کنی. هنوز شناختت از شخصیت ها درست نیست. مثلا لرد ولدمورت هیچ وقت نمیگه احمق ها. یا از کسی کمک نمیخواد. غرور این شخصیت خیلی بیشتر از ایناست. مرگخوار ها هم همیشه برای کمک به اربابشون میرن. یعنی اینطور نیست که چون میترسن خودشونو وارد ماجرا نکنن. در مورد استفاده از ورد هایی مثل آوادا یا کروشیو باید بیشتر احتیاط کرد. این ورد ها حتی توی کتاب هم چیزی نبودن که به سادگی و در هر شرایطی ازشون استفاده بشه. چون توی این سوژه هم به تازگی ازش استفاده شده بود بهتر بود دوباره این کار انجام نشه. اینجوری همون طوری که خودت هم توی پستت گفتی در عرض چند پست فورا همه ی حیوانات کشته میشن و در عمل سوژه تموم میشه. بهتره از مواردی مثل این استفاده کنی و ازشون سوژه های جالبی به وجود بیاری. ولدمورت درسته دافنه عزیز.


آرسینوس جیگر: 29 امتیاز

طنز پستت کم بود آرسینوس. قوی نبود. چند جا هم با شخصی هات مشکل داشتم. مثلا اون مدلی که اون مرگخوار به لرد بیخیال!

آرتور ویزلی: 26 امتیاز

شخصیت ها و طرز رفتارشون خیلی مهمه آرتور. سعی کن پست های بیشتری بخونی و با شخصیت ها و رفتارشون آشنا بشی. لحنی که هر شخصیت با اون صحبت میکنه هم خیلی مهمه. هر پستی که می نویسی باید بدونی که شخصیت هایی که توی اون سوژه قرار دارن چطوری رفتار میکنن و لحن حرف زدنشون چطوره. لحن لرد و رفتارش توی پست تو درست نبود.
درگیری مرگخواران با پفیلا میتونست بیشتر کش پیدا کنه. مثلا لرد میتونست در مورد نحوه ساخت اونا کنجکاو بشه. یا حتی در مورد طعم و رنگش می شد ایراد هایی بگیره. برای همین میتونستی اخر پستت سوژه ی پفیلا رو جمع نکنی و انتخابش رو بر عهده ی نفر بعدی بذاری که در موردش بنویسه یا نه.


هافلپاف:

رز زلر:27 امتیاز

شکلک های یکسان دیالوگ های لرد خوب بود ولی برای دیالوگ آخر بهتر بود از یه شکلک متفاوت استفاده کنی. دلایلی که لرد توی ذهنش شکل میداد میتونستن طولانی تر توضیح داده بشن و بهتر نوشته بشن. طنز پستت در کل کمی کم بود. به جای اون جملات آخر پستت که وینکی در نهایت رفت. بهتر بود که مثلا وینکی فرار کنه. این مدل نوشتن ها که فلان شخصیت جامه درید و سر به بیابون گذاشت به نظر من تکراری و کمی لوس شده. بهتره دنبال جایگزین های بهتری براش باشیم.

آملیا فیتلوورت: 27 امتیاز

آملیا، سعی کن هیچوقت سوژه ای رو که در پست قبل داده شده رد نکنی. در پست قبلی لرد و مرگخوار ها داشتن میرفتن تا با اون فرد صحبت کنن. بهتر بود کل پستت یا در مورد این کلنجار رفتنه با اون فرد باشه یا فقط در مورد میمونه ها. چون هنوز هر کدوم از این سوژه ها جای کار زیادی داشتن.


دورا ویلیامز: 26 امتیاز

قبل از هر چیز باید بگم اصلا نباید نگران طول پستت باشی. اتفاقا زدن پست های کوتاه تر بهتره. چون در این صورت میتونی پست های بیشتری بزنی. بنابراین به این فکر نکن که الان پستم کوتاه شده پس مناسب نیست.
مورد بعدی که لازمه بگم اینه که سعی کن بیشتر پست های مختلف رو بخونی و با شخصیت ها آشنا تر بشی. شخصیت هات خیلی سر جا و درست نیستن. لحن حرف زدن شخصیت ها، واکنش ها و ویژگی های خاصشون چیزاییه که باید با دقت تو پست ها یا چت باکس باهاشون آشنا بشی. مثلا واکنش وینکی تقریبا خوب و درست بود. ولی حرف زدن و لحن جسیکا درست نبود. توی بخش های توصیف هم بهتره احساسات و علایق نویسنده رو وارد نکنی. مثلا وقتی میگی لرد نگاهی افکندند، این دوراست که به لرد احترام میذاره ولی نیازی نیست که توی متن های پستت اینطوری بگی. البته منظورمم این نیست که قراره توهین کنی. منظورم اینه که مثل بقیه شخصیت ها باهاش رفتار کنی و مثلا فعل جمع به کار نبری.



ریونکلا:

لادیسلاو زاموژسلی:

لادیسلاو عزیز شما غیر از اینکه پست رزروتون رو ویرایش کردید از بیست دقیقه هم بیشتر شده. هر دو این موارد از مواردی بود که من گفته بودم در صورت رعایت نشدنش پستتون امتیاز دهی نمیشه. برای همین متاسفانه نمیتونم به پستتون امتیازی بدم.

لایتینا فاست:28 امتیاز

ابتدای پستت تا حدودی مبهم شروع شد. در واقع صحنه ی افتادن مرگخوار توی دیگ درست شدن پفیلا به خوبی توصیف نشده بود. اما صحنه ی رو در رو شدن پفیلا و لینی جالب بود.


ارباب یه دونه باشن... واسه ی نمونه باشن!




پاسخ به: كلاس معجون سازي
پیام زده شده در: ۱۷:۵۳ جمعه ۳ شهریور ۱۳۹۶

آرتور ویزلی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱:۰۲ جمعه ۱۵ بهمن ۱۳۹۵
آخرین ورود:
۱۳:۲۰ جمعه ۲۵ شهریور ۱۴۰۱
از خانه ویزلی ها
گروه:
کاربران عضو
پیام: 633
آفلاین
اینم از رزرو و تکلیف
کاری نداری بریم بگوریم؟


معتقد به روماتیسم در حد آرتریت و آرتریت روماتوئید

فرزند بیشتر، زندگی بهتر!


پاسخ به: كلاس معجون سازي
پیام زده شده در: ۱۶:۴۴ جمعه ۳ شهریور ۱۳۹۶

آرسینوس جیگرold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۰:۵۹ دوشنبه ۱۳ شهریور ۱۳۹۱
آخرین ورود:
۲۱:۴۹ دوشنبه ۲۵ تیر ۱۳۹۷
از وزارت سحر و جادو
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 1513
آفلاین
سلام پروفسور.

این از معجون من. صحیح و سالم. کمتر از بیست دقیقه هم طول کشید حتی فکر کنم. امیدوارم راضی کننده باشه. رزروش هم که یه پست پایین ترشه دیگه.



پاسخ به: كلاس معجون سازي
پیام زده شده در: ۱۷:۳۷ پنجشنبه ۲ شهریور ۱۳۹۶

ریونکلاو، مرگخواران

لایتینا فاست


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۳۳ شنبه ۱۴ مرداد ۱۳۹۶
آخرین ورود:
۲۰:۲۷:۲۴ چهارشنبه ۸ فروردین ۱۴۰۳
از زیر بزرگترین سایه‌ جهان، سایه ارباب
گروه:
کاربران عضو
مرگخوار
ریونکلاو
ایفای نقش
گردانندگان سایت
پیام: 375
آفلاین
نمیدونم درست تکلیفو انجام دادم یا نه. ولی به هرحال یه کاری کردم دیگه.

رول و رزروش.


The MUSIC is making me growing
The only thing that keeps me awake is me knowing
There's no one here to break me or bring me down

Onlyتصویر کوچک شدهaven


پاسخ به: كلاس معجون سازي
پیام زده شده در: ۱۹:۰۹ سه شنبه ۳۱ مرداد ۱۳۹۶

دورا ویلیامز


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۱:۴۷ شنبه ۳ تیر ۱۳۹۶
آخرین ورود:
۲۱:۰۶ دوشنبه ۱۸ فروردین ۱۳۹۹
از اتاق مد!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 206
آفلاین
معجون من استاد!طبق درستور بیست دقیقه فیکس آماده شد.البته به دلیلی ترس از کم بود وقت، معجونو کم درست کردم.به استادیتون ببخشید.

(معجون)








شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۰-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.