خلاصه:مرگخوارا با خبر شدن که دامبلدور بچه داره و بچه ش تو يتيم خونه ى سنت دياگونه. اونو به خونه ی ریدل ميارن و محبت بچه به دل لرد سیاه میشینه و لرد، اسم بچه رو میذاره تام ماروولو جونیور.
اخلاق لرد عوض شده و مرگخوارا میترسن که لرد، تبدیل به دامبلدور دوم بشه. به همین خاطر تصمیم میگیرن که بچه رو به گردش ببرن و بهش خبیث بودن رو یاد بدن. لرد موافقت میکنه. اما آرسينوس در نگه دارى بچه زياد موفق نيست و طى حادثهاى، آرسينوس تو دهن بچه فرو ميره!
بلاتريكس براى نجات بچه به زور وارد اتاق ميشه و در اثر منفجر كردن در، يه گودال رو زمين ايجاد ميشه و حالا، بچه به همراه آرسينوس فرو رفته تو حلقش، افتادن تو گودال!***
مرگخواران نگاهی به گودال روی زمین اتاق انداختن. صدای گریهی بچه از اعماق اون به گوش می رسید و از آرسینوس هم تنها ناخن انگشت کوچیکی باقی مونده بود.
- بچه رو بلعید؟
- نه بابا، اون که تهش بلده گره کراوات بزنه، بچه اونو بلعید.
هکتور به سمت هوای خالی برگشت و ویبرهی تعجب مانندی رفت.
- زمینو میگم.
قطعا این از معدود دفعاتی بود که هکتور درست گفته بود. و این موضوع که جلوی معجون ساز خونه ریدل ضایع بشی خودش میتونه یه مایه ننگ باشه. اما بانز دیده نمی شد؛ ولی مطمئنا اگه دیده میشد، الان از خجالت شبیه آب نبات چوبی آلبالویی رنگی بود. گرچه هنوز هیچ کس نمیدونه آدم های نامرئی موقع خجالت چه رنگی میشن.
با این که مرگخواران میخواستن تلسکوپی رو بیارن و سیارات رو بررسی کنن، تا ببین کدوم ستاره ها و سیارات تو یه خط قرار گرفتن که هکتور درست گفته؛ اما بلاتریکس همیشه برای سر عقل آوردن اونا حضور داشت.
- که وقتی بچهی لرد رفته تو زمین، میخواین رصد کنین؟
مرگخواران:
بلاتریکس سرشو به نشونهی تایید تکون داد و دوباره به گودال تو زمین خیره شد. گودال عمق زیادی داشت و حتی از اعماق خیلی خیلی تاریک اون هم صدای گریههای بچه به گوش میرسید.
- یا تف میکنی بچه رو یا از حلقت میکشمش بیرون.
بلاتریکس این رو به سمت گودال گفت، اما تنها واکنش گودال تنگ تر شدن دهانهش بود.
- دفعه بعدی حق انتخاب نداریا.
- اصلا من این حجم از توهین و تهدید رو به خودم قبول نمیکنم. نموخوام، نمیدم، بچه مال خودمه.
به اذن مرلین زبون باز کردن گودال از یک طرف و ناگهانی بسته شدن دهانهی گودال هم از طرفی دیگر.
- باید قبل از این که ارباب بفهمن، بچه رو از دل زمین بکشیم بیرون.
و مرگخواران موندن و صدای بچهای که از اعماق زمین میومد و زمینی که لج کرده بود.