هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   3 کاربر مهمان





پاسخ به: دفتر دوئل(محل درخواست دوئل)
پیام زده شده در: ۲۰:۵۶ پنجشنبه ۱ شهریور ۱۳۹۷

اسلیترین، مرگخواران

هکتور دگورث گرنجر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۰:۴۲ سه شنبه ۲۴ تیر ۱۳۹۳
آخرین ورود:
۱۷:۴۶:۴۷ پنجشنبه ۲۶ بهمن ۱۴۰۲
از روی شونه های آریانا!
گروه:
مرگخوار
اسلیترین
کاربران عضو
ناظر انجمن
ایفای نقش
پیام: 956
آفلاین
سوژه دوئل ویولت بودلر و روبیوس هاگرید: جریمه!


توضیح:

شما با جارو یا هر وسیله نقلیه ای که دارین، مرتکب خلافی می شین.
پلیس جادویی شما رو جریمه می کنه.
مجازاتتون اینه که معجونی رو که بهتون می دن بخورین.
بعد از خوردن این معجون قراره تبدیل به چیزی بشین که مشخص نیست چیه. می تونه موجود زنده باشه یا شیء یا هر چیزی که مایلین.
مدتش هم بعد از خوردن معجون مشخص می شه.

اهمیتی نداره که کدوم قسمت پستتون طولانی تر می شه. قسمت خلاف کردن...جریمه شدن...معجون خوردن...تبدیل شدن...


برای ارسال پست در باشگاه دوئل یک هفته(تا دوازده شب جمعه 9 شهریور) فرصت دارید.



پاتیل نصف شده و همچون نیم تاجی در فرق سرتان فرو رود.


ارباب یه دونه باشن... واسه ی نمونه باشن!




پاسخ به: دفتر دوئل(محل درخواست دوئل)
پیام زده شده در: ۱۲:۲۶ چهارشنبه ۳۱ مرداد ۱۳۹۷

ویولت بودلر old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۲۰ یکشنبه ۱ آبان ۱۳۸۴
آخرین ورود:
۳:۵۳ شنبه ۱۴ فروردین ۱۴۰۰
از اون یارو خوشم میاد!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 1548
آفلاین
چون تا حاجیت تأیید نکنه هیچی تو عالم سندیّت نئاره داداش. خلاصتاً که، اینم تأیید ما!تصویر کوچک شده

×به گیرنده‌های خود دست نزنید. رگ سیاتیک این کاربر به علّت کهولت گرفته است×


But Life has a happy end. :)


پاسخ به: دفتر دوئل(محل درخواست دوئل)
پیام زده شده در: ۱۲:۰۳ چهارشنبه ۳۱ مرداد ۱۳۹۷

روبيوس هاگريد


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۵۵ جمعه ۲۸ شهریور ۱۳۹۳
آخرین ورود:
۱:۲۵:۳۴ جمعه ۱۷ آذر ۱۴۰۲
از شهری که کودک نداشت.
گروه:
ایفای نقش
کاربران عضو
پیام: 459
آفلاین
درخواست دوئل یک‌هفته‌ای با ویولت. هماهنگ هم شوده ولی خب بچه‌م بی‌تابه که خودش هم بیاددر ملاء عام قبول کنه درخواست رو.
قبول کن درخواست رو!


تصویر کوچک شده



«میشه قسمت کرد، جای اینکه جنگید، میشه عشقو فهمید، باهاش خندید
میشه سیاه نبود، سفید نکرد. میشه دنیا رو باهمدیگه ببینیم
رنگی
منو حس میکنی؟ نه؟ نه! تو سینه‌ت دیگه شده سنگی.
و سنگین. و سنگین‌تر بیا روی سطح برای روز بهتر...»



پاسخ به: دفتر دوئل(محل درخواست دوئل)
پیام زده شده در: ۱۸:۱۴ پنجشنبه ۲۵ مرداد ۱۳۹۷

وینسنت کراب


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۵۰ سه شنبه ۱۲ مهر ۱۳۹۰
آخرین ورود:
۱۲:۵۴ سه شنبه ۹ مهر ۱۳۹۸
از هر جا ارباب دستور بدن!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 595
آفلاین
آندریا

ارباب فرمودن شما از کجا میدونی کولرشون مشکلی داره؟ آیا خودت زدی خرابش کردی؟ توطئه ای در کاره؟

کمی هم با خودت درگیری! تو درخواستت خودت گفتی و خودت با خودت دعوا کردی.


سوژه دوئل(هاگوارتزی) مرلین و آندریا کگورت: دستورالعمل!


توضیح:

از یه جایی یه دستور العمل ساخت معجون به دست شما میرسه یا پیدا میکنین. شما نمیدونین این چه معجونیه و چه کاربردی داره، ولی تصمیم میگیرین درستش کنین.
درباره مواد لازم و مراحل ساختش توضیح بدین و این که آخرش چی از آب در میاد.
میتونین خودتون بخورینش یا روی شخص یا چیزی تستش کنین یا از رنگ و بوش بفهمین چیه.
توجه داشته باشین که لازم نیست کل داستانتون مربوط به معجون باشه(اگه باشه هم اشکالی نداره)...ولی معجون میتونه یه قسمتی از داستان یا پست شما باشه. مثلا یه سوژه داشته باشین که این معجون توش به یه دردی بخوره.
کافیه قسمت معجون و ساختش خیلی کمرنگ و در حاشیه نباشه.

اگه سوالی داشتین بپرسین(بهتره سوالاتتون رو یا همینجا تو دفتر دوئل بپرسین یا با پیام شخصی از ارباب بپرسین که زود جواب داده بشن).


برای ارسال پست در باشگاه دوئل، پنج روز ناقابل( تا دوازده شب سه شنبه 30 مرداد) فرصت دارید.


زیبا بمیرید!


ارباب فقط یکی...همین یکی!تصویر کوچک شده


پاسخ به: دفتر دوئل(محل درخواست دوئل)
پیام زده شده در: ۱۹:۳۳ چهارشنبه ۲۴ مرداد ۱۳۹۷

آندریا کگورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۴:۱۳ دوشنبه ۲۸ اسفند ۱۳۹۶
آخرین ورود:
۱۹:۵۱ سه شنبه ۲۱ مرداد ۱۳۹۹
از کوچه دیاگون پلاک شیش
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 144
آفلاین
سلامی به گرمی این روزها بر ارباب خوبمان امیدوارم کولرتون خوب کار کنه تا دوئل من و مرلینو (اونی که همش دارم بهش قسم میخورم نیس) به خطر نندازه.
-واس هاگوارتز میدوئلیم و با اجازه خودمو خودشو شما یه پنج روز ناقابل زمان میخوایم.
- البته که هماهنگ شدس بیکار نیستم بیام شایعه پخش کنم که!

اراتمند شما آندریا کگورت(شمام فکر کنین نامس )



پاسخ به: دفتر دوئل(محل درخواست دوئل)
پیام زده شده در: ۱۸:۵۶ شنبه ۲۰ مرداد ۱۳۹۷

اسلیترین، مرگخواران

هکتور دگورث گرنجر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۰:۴۲ سه شنبه ۲۴ تیر ۱۳۹۳
آخرین ورود:
۱۷:۴۶:۴۷ پنجشنبه ۲۶ بهمن ۱۴۰۲
از روی شونه های آریانا!
گروه:
مرگخوار
اسلیترین
کاربران عضو
ناظر انجمن
ایفای نقش
پیام: 956
آفلاین
نتیجه دوئل ماتیلدا استیونز(هافلپاف) و گادفری میدهرست(ریونکلا):


امتیازهای داور اول:
ماتیلدا استیونز: 25 امتیاز – گادفری میدهرست: 25.5 امتیاز

امتیازهای داور دوم:
ماتیلدا استیونز: 25 امتیاز – گادفری میدهرست: 26 امتیاز

امتیازهای داور سوم:
ماتیلدا استیونز: 25 امتیاز – گادفری میدهرست: 25.5 امتیاز

امتیازهای نهایی:
ماتیلدا استیونز: 25 امتیاز – گادفری میدهرست: 25.5 امتیاز


برنده دوئل: گادفری میدهرست!


برنده دوئل لطفا به انجمن اسلاگ بره و گزارش برنده شدنش رو بده که امتیاز گروهش اضافه بشه.

-------


ماتیلدا در حالی که لباس ورزشی هاش رو میپوشید، شاد و خوشحال به دوئل فردا فکر می کرد. اون با برنده شدن تو این دوئل میتونست اعتبار زیادی بین همه کسب کنه و حتی باعث افتخار گروهش بشه.
اصلا برای همین برنده شدن بود که تصمیم گرفته بود بره کوه. آخه همیشه شنیده بود که روز قبل از یه امتحان سخت یا اتفاق مهم باید تفریح کنه و حسابی خسته بشه تا شب بتونه خوب بخوبه.

ماتیلدا میخواست خیلی خیلی خوب بخوابه برای همین تصمیم گرفت خیلی خیلی خسته بشه و در نتیجه تصمیم گرفت بره به کوهی که خیلی خیلی بلند باشه. اون میخواست اورست رو فتح کنه!
حسابی محاسبه کرده بود، اون به بالای قله آپارات می کرد و بعد از اونجا بدو بدو میومد پایین. اینطوری میتونست سریع بدوئه و حسابی خسته میشد و شب راحت میخوابید.

بند کفش های ورزشیش رو بست، یه کوله پشتی که حداقل دو برابر خودش بود رو انداخت پشتش، چوبدستیش رو هم گذاشت تو جیبش و صاف آپارات کرد نوک قله اورست!

به محض ظاهر شدن روی قله مشغول بررسی اطرافش شد. تا چشم کار می کرد برف و یخبندون و مه و سرما بود. مشنگی که به نظر می رسید تازه داش از راه میرسید با دیدن ماتیلدا و از اونجایی که میدونست کسی جلوش نبوده وحشت زده جیغی کشید و دست هاش رو ول کرد با شنیدن صدای بــــــــــوووووم بلندی منهدم شد. ماتیلدا که از رفتار مشنگ سر در نیاورده بود، گفت:
- این چش شد؟

و چون به نتیجه ای نرسید شونه هاش رو بالا انداخت، دست هاشو دو طرفش باز کرد، چشم هاشو بست و مشغول کشبدن نفس های عمیقی شد. همینجوری داشت نفس عمیق میکشید که یهو باد شدیدی اومد و ماتیلدا رو پرت کرد پایین!

ماتیلدا مطابق غریزه نجات از خطرش دستاشو تو هوا تکون میداد و جیغ کشون سعی داشت چیزی پیدا کنه تا بهش چنگ بزنه و در کمال تعجب و خوش شانسیش تونست شاخه ی درخت خشک و قدیمی رو بگیره و ازش آویزون بشه. نفسی کشید و تلاش کرد به خودش مسلط باشه. به خودش یاد آوری کرد که اون یه ساحره است بنابراین کافیه دستش به چوبدستیش برسه تا از این مخمصه نجات پیدا کنه.
بنابراین دستش رو برد سمت جیبش. همیشه عادت داشت چوبدستیش رو توی جیب راستش بذاره اینجوری میتونست راحت تر و سریع تر بیرون بیاردش. جیب کاپشنی که امروز پوشیده بود بزرگ و عمیق بود و طول می کشید تا دستش به چوبدستی برسه. دستش ته جیبشو چنگ زد تا چوبدستی رو بگیره... ولی چوبدستیش نبود!

ماتیلدا خسته و گرسنه و تنها و سرما زده و در حالی که شاخه ی خشک رو چسبیده بود، همونجا یخ زد و تندیس یخیش سال های سال مایه ی عبرت بقیه بود. چون درست نیم متر زیر پاش سکویی سنگی بود که با پریدن روی اون میتونست خودشو نجات بده!


ارباب یه دونه باشن... واسه ی نمونه باشن!




پاسخ به: دفتر دوئل(محل درخواست دوئل)
پیام زده شده در: ۲۳:۴۳ سه شنبه ۱۶ مرداد ۱۳۹۷

اسلیترین، مرگخواران

هکتور دگورث گرنجر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۰:۴۲ سه شنبه ۲۴ تیر ۱۳۹۳
آخرین ورود:
۱۷:۴۶:۴۷ پنجشنبه ۲۶ بهمن ۱۴۰۲
از روی شونه های آریانا!
گروه:
مرگخوار
اسلیترین
کاربران عضو
ناظر انجمن
ایفای نقش
پیام: 956
آفلاین
نتیجه دوئل یوآن بمپتون و لادیسلاو زاموژسلی:

امتیازهای داور اول:
یوآن بمپتون: 28 امتیاز – لادیسلاو زاموژسلی:27.5 امتیاز

امتیازهای داور دوم:
یوآن بمپتون: 27.5 امتیاز – لادیسلاو زاموژسلی: 27 امتیاز

امتیازهای داور سوم:
یوآن بمپتون: 27.5 امتیاز – لادیسلاو زاموژسلی: 27 امتیاز

امتیازهای نهایی:
یوآن بمپتون: 27.5 امتیاز – لادیسلاو زاموژسلی: 27 امتیاز


برنده دوئل: یوآن بمپتون!

.......................

ساعت یازده و نیم شب بود و لادیسلاو باید تا قبل از ساعت دوازده لینی رو پیدا می کرد. باید هر طور شده بود اون رو در اختیار بچه های ریونکلا قرار می داد تا بتونن برای شرکت در کلاس هکتور اون رو تشریح کنن. هنوز خیلیاشون نتونسته بودن به لینی دست پیدا کنن.

ولی لادیسلاو گروهش رو دوست داشت و براش مهم بود که بتونه در همه ی دروس موفق ظاهر بشه. برای همین به بچه ها قول کمک و همکاری داده بود. باید همه ی تلاشش رو می کرد.
- لینی آ! باز آ به ریونکلا، غم مخور!

اما لینی عمرا باز نمی اومد. اون از لحظه ی دیدن تکلیف کلاس هکتور به طور کلی غیب شده بود و خودش رو مخفی کرده بود. خوب میدونست که دانش آموز ها دسته دسته دنبالش میگردن، تا با انواع و اقسام کارد و چنگال و قاشق دو شقه اش کنن، و بتونن دل و روده اشو بکشن بیرون.
آخرین باری که توسط یکی دیده شد اصلا براش جالب نبود. دانش آموز مذکور نیشش رو گرفته بود و می کشید. آی می کشید. لینی در کل مخالف خشونت های زیاد بود ولی این بار جونش در خطر بود و باید هر جور شده بود نجات پیدا می کرد. برای همین آهی کشید و در یک حرکت ناگهانی طول نیشش رو از یک سانت به یک متر تغییر داد و دانش آموز بیچاره رو به سیخ کشید.

از اون به بعد تصمیم گرفت کلا دیده نشه تا مهلت کلاس هکتور تموم بشه. و از اون مهلت فقط نیم ساعت مونده بود. و از اونجایی که مطمئن بود کل تالار ریونکلا خالیِ و همه برای گشتن دنبالش بیرون رفتن روی کاناپه مینیاتوری مخصوص خودش جلوی شومینه لم داده بود. حوصله اش سر رفته بود، برای همین مشغول گپ زدن با شومینه شد.
- این هک خیلی بدجنسِ. اگه به خاطر اون نبود الان داشتم برای خودم راحت تو تالار میگشتم. مجبور نبودم اینجا مخفی بشم. هک همیشه منو مظلوم واقع میکنه. تازه لونی کوچولوهام الان گشنشونه. نتونستم بهشون غذا بدم. هک ظالم.
شومینه حوصله ی جواب دادن نداشت. به نظر می رسید موضوعی مهم تر از لینی ذهنش رو مشغول کرده باشه. البته برای فهمیدن اینکه این موضوع چیه زمان زیادی لازم نبود.

قرررررررررررر!
- من گشنمه!

لینی که انتظار این داد و بیداد رو نداشت از جاش پرید.
- ترسیدم. روونایا! چیزه خب الان من چی کار کنم؟
- گشنمه!
- خب داد نزن، الان همه میفهمن من اینجام!

ولی شومینه گوشش به این حرف ها بدهکار نبود.
- من گشنمه!

لادیسلاو که درست داشت از جلو در تالار ریون رد میشد صدا رو شنید و خب همین کافی بود که خودش رو داخل تالار پرت کنه. و پرت کردن خودش به تالار همان و دیدن لینی که بال بال زنون هر چی دم دستش می رسید رو توی شومینه می انداخت همان.

- لینی آ! یافتیمت.

لینی که تلاش می کرد یه کاناپه رو به داخل شومینه بکشه همونجا خشکش می زنه.

- من گشنمه!

لینی نگاهی به شومینه میندازه و بعدش نگاهی به لادیسلاو که تو فاصله دو سانتی متری شومینه کمین کرده تا لینی رو بگیره. ذهن ریونیش به تکاپو میفته، تمام زورش رو جمع میکنه و "غــــــودااااااااا" گویان لادیسلاو رو درون شومینه پرت میکنه!

دقایقی بعد شومینه دیگه گشنه نبود!


ارباب یه دونه باشن... واسه ی نمونه باشن!




پاسخ به: دفتر دوئل(محل درخواست دوئل)
پیام زده شده در: ۱۸:۴۴ سه شنبه ۱۶ مرداد ۱۳۹۷

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
دیروز ۱۸:۳۶:۰۲
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6953
آفلاین
دوئل کنندگان محترم توجه داشته باشین که بعد از شروع دوئل هیچ نوع تغییری در روند دوئل داده نمی شه. ولی اگه سوژه تون برای شما تکراری بود یا در مورد مهلت، اشتباهی وجود داشت حتما بگین که اصلاحش کنیم. مثلا اگه مهلت مشخصی خواستین و در نظر گرفته نشده.

................................


سوژه دوئل(هاگوارتز) ماتیلدا استیونز و گادفری میدهرست: چوب دستی گمشده!


توضیح:

شما دوئل دارین...ولی وقتی به محل دوئل می رسین متوجه می شین که چوب دستیتون سر جاش نیست. توضیح بدین که چرا نیست. چه اتفاقی براش افتاده و بعدش چیکار می کنین.
توجه داشته باشین که اصل ماجرا چوب دستیه! که چی شده و چه اتفاقی براش افتاده.

لازم نیست دوئلتون با همدیگه باشه. با هر شخصیتی که بخوایین می تونین دوئل داشته باشین.
فرقی نمی کنه که داستان رو از گذشته شروع کنین و برین جلو...یا بصورت فلش بک توضیح بدین.


برای ارسال پست در باشگاه دوئل، ده روز،( تا 12شب جمعه 26 مرداد) فرصت دارید.


جان سالم به در ببرید.

...............................................

نتیجه دوئل سلوین کالوین و تاتسویا موتویاما:


امتیازهای داور اول:
سلوین کالوین:26.5 امتیاز - تاتسویا موتویاما :27.5 امتیاز

امتیازهای داور دوم:
سلوین کالوین: 26.5 امتیاز - تاتسویا موتویاما :27 امتیاز

امتیازهای داور سوم:
سلوین کالوین: 26.5 امتیاز - تاتسویا موتویاما: 27.5 امتیاز


امتیازهای نهایی:
سلوین کالوین: 26.5 امتیاز - تاتسویا موتویاما: 27.5 امتیاز


برنده دوئل: تاتسویا موتویاما!

...................................

نگاه سلوین به دماسنج روی دیوار خیره مانده بود.

سعی می کرد حواسش پرت نشود...ولی ممکن نبود.
-به سانتیگراد نوشته...چند درجه من می شه؟

-قراره در سکوت به دیوارا خیره بشیم سلوین؟

صدای بی روح لرد سیاه باعث شد به خودش بیاید. با دستپاچگی به روبرو خیره شد.
-نه سرورم...راستش تمام چیزی که فعلا می دونیم همین بوده. سنگ رو پیدا نکردیم. مشخص نیست کجا پنهانش کرده. ولی نگران نباشین...پیدا می شه.

لرد سیاه اخم هایش را در هم کشید.
به تاتسویا اعتماد کرده بود...برای ماموریتی به این مهمی...و او وسوسه شده بود! سنگ زندگی مجدد را برداشته و فرار کرده بود...یا حداقل چنین تصمیمی داشت.
نگاه سلوین هنوز روی دماسنج می چرخید...
و نگاه لرد سیاه دور تا دور اتاق...
دنبال دلیلی می گشت...دلیلی هر چند قانع نکننده، برای این که باور کند که تاتسویا خیانت نکرده است...
یا حتی خودش را فریب بدهد...
-همین جا پیداش کردین؟

-بله سرورم! حالش خوب نبود. بیمار به نظر می رسید... و همونطور که دستور دادین آوردیمش خدمت شما. حتی یک کلمه هم حرف نزد...تا لحظه مرگش...

دوباره به یاد آورد.
تاتسویا مرده بود.
نمی خواست احساس پشیمانی کند. مجازات، کاملا متناسب با جرم بود.
تاتسویا سنگ زندگی مجدد را از او پنهان کرده بود و او زندگی اش را برای ساختن هورکراکسی دیگر گرفته بود.

در طول اتاق مسافرخانه شروع به قدم زدن کرد.
-اینجا نیست...سنگ این جا نیست. اگه بود انرژیشو حس می کردیم... بهتره بریم.

سلوین به شمشیر غمگینی که در گوشه ای به دیوار تکیه داده شده بود اشاره کرد.
-اینو بندازیم دور؟

لرد سیاه سری تکان داد.
-نه...بدینش به ما...خودمون یه کاریش می کنیم.

و زیر لب ادامه داد.
-کاتانا...دیگه شمشیر ماست.

تاتسویا نمرده بود... جزئی از روحش شده بود...




پاسخ به: دفتر دوئل(محل درخواست دوئل)
پیام زده شده در: ۲۱:۲۰ یکشنبه ۱۴ مرداد ۱۳۹۷

ماتیلدا استیونز


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۸:۰۱ پنجشنبه ۱۰ خرداد ۱۳۹۷
آخرین ورود:
۱۸:۵۱ چهارشنبه ۱۹ شهریور ۱۳۹۹
از کالیفرنیا
گروه:
کاربران عضو
پیام: 359
آفلاین
سلام به لرد بزرگ. می دونم که از مرگ برگشتم( یعنی نزدیک بوده که بمیرم، اما جون سالم به در بردم) ولی دوست دارم دوباره این ریسک بزرگو با ایشون انجام بدم.

و حتما برای هاگوارتز دوئل می کنیم


ویرایش شده توسط ماتیلدا استیونز در تاریخ ۱۳۹۷/۵/۱۴ ۲۱:۲۵:۱۴

Cause i don't wanna lose you now
I'm looking right at the other half of me



پاسخ به: دفتر دوئل(محل درخواست دوئل)
پیام زده شده در: ۲۲:۰۳ یکشنبه ۷ مرداد ۱۳۹۷

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
دیروز ۱۸:۳۶:۰۲
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6953
آفلاین
سوژه دوئل سلوین کالوین و تاتسویا موتویاما: سنگ بی ارزش!


توضیح:

شما سنگ زندگی مجدد(سنگی که می شه باهاش مرده ها رو زنده کرد) رو یه جوری پیدا می کنین. ولی نمی دونین چیه! در نتیجه ازش استفاده های دیگه ای می کنین. هر استفاده کوچیک و بزرگ یا به درد بخور یا به درد نخوری قابل قبوله!

مثال زیاده ولی نمی زنم که سوژه هاتون از بین نره.

اون وسط هم می تونین اشتباهی یه نفر رو زنده کنین...هر کسی رو که مایل باشین و این کار به نفع یا ضررتون بشه.


اگه سوالی داشتین بپرسین. اینجا یا تو پیام شخصی.


برای ارسال پست در باشگاه دوئل یک هفته(تا 12 شب دوشنبه 15 مرداد) فرصت دارید.


جان سالم به در ببرید!

....................

نقل قول:
ارباوندا! این موجود چینی کره‌ای و کاتانایش مرگخوارن و نزد ما گرامی
ژاپنیه که!


دوئلتون رو غیر هاگوارتزی حساب می کنیم. اگه هاگوارتزیه اطلاع بدین. اگه نیست هم که لازم نیست کاری انجام بدین. پست بزنین!









شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۰-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.