نتیجه دوئل لینی وارنر و حسن مصطفی:امتیاز های داور اول:
لینی وارنر: 27.5 امتیاز – حسن مصطفی: 25.5 امتیاز
امتیازهای داور دوم:
لینی وارنر: 27.5 امتیاز – حسن مصطفی: 28 امتیاز
امتیاز های داور سوم:
لینی وارنر: 27 امتیاز – حسن مصطفی: 27.5 امتیاز
امتیاز های نهایی:
لینی وارنر: 27.5 امتیاز – حسن مصطفی: 27 امتیاز
برنده دوئل:
لینی وارنر!................................
حسن مصطفی روی جاروی پرنده ی 2050 خودش نشسته بود و با سرعتی بیش از حد مجاز مشغول روندن به سمت اجلاس جاروسواران مدرن بود. این اجلاس برای اون خیلی مهم بود. چون میتونست امتیاز میزبانی جام ملت های کوییدیچ رو بگیره و با این کار میلیون ها گالیون پول به جیب بزنه. اما وقت کم بود و باید هر چه زودتر به محل اجلاس می رسید.
مطمئن بود که محل اجلاس یه جایی همون دور و براست. نگاهی به زیر پاش انداخت و بلاخره ساختمون اجلاس رو دید. نوک جاروش رو به سمت پایین گرفت و یه کم به سمت چپ رفت تا روی باند مخصوص فرود بیاد.
بــــــــــــــــــــــــــــــوم!ضربه ی سنگین و محکمی خورد تو ملاج حسن مصطفی و چشم هاش سیاهی رفت.
فلش بک- حیاط خونه ریدل- من من!
- تو تو!
- کشیدم!
- کیو؟
هکتور نگاهب به دو نفر باقی مونده میندازه تا بینشون یکی رو به عنوان یار آخر انتخاب کنه. هوریس و بلاتریکس مونده بودن. از اونجایی که اگه هوریس رو انتخاب می کرد عملا یک مبل رو انتخاب کرده بود، ریسک دو نیم شدن توسط بلا رو می پذیره و اونو انتخاب میکنه.
- بلا رو!
هر دو تیم سر جاهاشون قرار میگیرن تا با سوت داور بازی رو شروع کنن.
- ما سوت نمیزنیم. ابهتون زیر سوال میره!
- ارباب مطمئن باشید نمیره. خیالتون راحت باشه. شما داورید کسی جز شما که نمیتونه سوت شروع بازی رو بزنه!
- نمیخوایم. ما سوت نمیزنیم.
- خب پس ارباب به روش دیگه ای اعلام کنید که بازی شروع شده.
- اجازه میدیم بازی رو شروع کنید.
با شنیدن این جمله همه به سمت توپ حمله ور شدن و لینی و هکتور هم که جستجوگر های دو تیم بودن برای پیدا کردن اسنیچ حرکت کردن. از اونجایی که هکتور اهل بازی جوانمردانه و عادلانه نبود، پاتیلی رو از جیبش در میاره و محکم تو ملاج لینی میکوبونه.
- هک ما دیدیم چی کار کردی. مایلیم این رو خطا بگیریم.
اما از اون جایی که سر و صدا زیاد بود صدای لرد به کسی نرسید.
- ما فرمودیم این دگورث خطا کرد.
باز هم کسی نشنید.
- ما نمیخوایم سوت بزنیم. به ما توجه کنید.
کسی توجه نکرد.
همین طور که لرد سعی داشت توجه ملت رو به خودش جلب کنه حال لینی جا اومده بود و دوباره داشت پرواز می کرد. درست در همون لحظه که لینی پرواز کرد، یک بازدارنده از سمت مخالف به طرف هوریس اومد و اون هم طی یک واکنش دفاعی خودش رو به مبل تبدیل کرد و راهی زمین شد.
در نتیجه بازدارنده رفت و رفت و رفت و درست در محل نیش لینی فرود اومد و نیش لینی تا نصفه توی ترک بازدارنده فرو رفت!
لینی که هنوز متوجه سنگینی بازدارنده روی خودش نشده بود، داشت پرواز میکرد. که در اثر نیروی برخورد بازدارنده و نیروی پرواز لینی، لینی شروع به چرخیدن دور خودش کرد.
لینی چرخید و چرخید...
و همچنان میچرخید...
- یکی اینو بگیره سرمون گیج رفت!
اما لینی باز هم چرخید. اونقدر چرخید تا یهو بازدارنده از نیش لینی جدا شد، از دو میلی متری گوش لرد گذشت، مستقیم به سمت آسمون رفت و تو افق محو شد.
- بازی تعطیله. امنیت ما اینجا در خطره!
در نتیجه ی این دستور لرد ملت مرگخوار ناراحت و افسرده وسایلشونو جمع میکنن و میرن پی کار و زندگیشون.
اما بازدارنده به راه خودش ادامه میده و میره و میره تا صاف به سر حسن مصطفی برخورد میکنه و اون رو از روی جاروش پایین میندازه.
البته هیچکس متوجه نمیشه که چرا به جای خود حسن، روح شفافش با مغزی له شده در جلسه ی اجلاس ظاهر شده. حتی خود حسن هم هرگز نفهمید بازدارنده ای که باعث مردنش شد از کجا پیداش شد.