نقل قول:
لطفا اينم نقد کنيد. پيام شخصى هم نباشه.
شما قرار نیست تعیین کنین که با پیام شخصی باشه یا چطوری باشه.
حتما دلیلی داشت که اون نقد با پیام شخصی بود و بقیه نبودن.
من ناظر این انجمن هستم. وظیفه ای برای نقد پست های انجمن های دیگه ندارم. ولی با این حال اون درخواست ها رو هم قبول می کنم و با پیام شخصی می فرستم.
این یکی پیام شخصی نیست چون مال خانه ریدل هاست. اگه مال انجمن دیگه ای بود باز با پیام شخصی فرستاده می شد.
بررسی
پست شماره 423 انجمن تفرقه، اشلی ساندرز:
وقتی سوژه جدید می دیم، حتما اولش می نویسیم "سوژه جدید"...من براتون نوشتم.
اگه اول پست قرار نیست توضیح واضحی داده بشه، بهتره مکان و زمان رو هم تعیین کنیم که خواننده بفهمه داستان کی و کجا داره اتفاق میفته.
اینجا فکر می کنم تعیین نکردین که از همون اول مشخص نشه لرد کجاست. اگه اینطور باشه انتخابتون درست بود.
نقل قول:
لرد به ارامى چشم هايش را باز کرد؛ افتاب چشم هايش را مى سوزاند. احساس مى کرد کلى پشم و پيله اطرافش است.
- کدوم احمقى پرده رو کشيده؟ ما اينگونه راحت نيستيم!
دیالوگ زیاد با شخصیت لرد همخوانی نداره. شخصیت ها رو درست بشناسین. شخصیت بدجنس داریم، بی ادب داریم، بی رحم داریم...مهربون و خوش قلب هم داریم. لرد شخصیتی نیست که اینجوری فحش بده.
نقل قول:
لرد متوجه شد دارن کلى برف شادى روى سرش ميريزند؛ و يه گله محفلى دورشن.لرد سعى کرد با دست برف شادى را از روى سر و کله اش بتکاند.
"گله" نه کلمه قشنگیه و نه درستی. یه عده، یه گروه یا تعدادی بهتر می شد.
تا وقتی فاعلتون عوض نشده، لازم نیست اسمش رو تکرار کنین:
لرد متوجه شد دارن کلى برف شادى روى سرش ميريزند؛ و يه گله محفلى دورشن.
سعى کرد با دست برف شادى را از روى سر و کله اش بتکاند.وقتی "لرد" دوم رو حذف کردم، چیزی از دست ندادیم. توضیح بهتر شد.
نقل قول:
- بريد بيرون اينجا چى کارداريد؟ ما اينطورى راحت نيستيم.
- تولد 345 سالگيتون مبارک پروفسور!
- پرفسور ديگه کيه؟ هکتور و بلاتريکس شما رو براى صبحانه ى نجينى اوردن؟
قسمت دیالوگ ها خوب بود. با این که توضیح زیادی داده نشده، داستان واضحه.
نقل قول:
لرد دستش را به سمت نزديک ترين چوب دستى برد؛ خبرى از چوب خودش نبود اما يک چوب که انگار قبلا جايى ديده بود، اهميت نداد و با تمام قدرت به سمت نزديک ترين محفلى گرفت:
جمله ناقصه. این نقص، موقع خوندن حواس خواننده رو پرت می کنه. چون متوجه می شه که یه چیزی کمه و دنبالش می گرده:
لرد دستش را به سمت نزديک ترين چوب دستى برد. خبرى از چوب خودش نبود اما يک چوب دیگه پیدا کرد که انگار قبلا جايى ديده بود. اهميت نداد و همون رو با تمام قدرت به سمت نزديک ترين محفلى گرفت.اینجوری بهتر شد.
نقل قول:
- اواداکاداورا!
چوب هيچ واکنشى نشان نداد.
- پرفسور؟ حالتون خوبه؟ ببخشيد ولى اليوندر براى کادو تولدتون با چوبتون کارى کرد که ديگه نشه طلسم هاى سياه رو اجرا کرد!
- اليوند غلط کرد. مگه خانه ريدل ها در و پيکر نداره؟
این قسمتش خیلی خوب بود. ایده کادوی تولد، عالی بود.
نقل قول:
گادفرى با حالتى که انگار چيزى فهميده وسط پريد:
- پرفسور فهميدم! پس فردا هالووينه حتما مى خواين امروز به جاش اين ولدمورت رفتار کنيد؛ خب پس منم هکتورم!
اینجاش هم خیلی خوب بود. سوژه های خوبی از بین موقعیت ها پیدا می کنین. این خیلی خوبه.
نقل قول:
مکان ها رو بصورت نقل قول ننویسین. اون B رو بزنین که بولد بشه.
نقل قول:
دامبلدور حرکت خزيدن موجودى دور گردنش را حس کرد؛ سرش را برگرداند تا ببيند چه روى گردنش است؛ اما با برگرداندن و با يه مار بزرگ مواجه شد.
یکی از ایرادهای شما همینه. تو پست های دیگه تون هم دیدم. جمله های نامفهوم و ناقص.
این ایرادیه که کم کم بر طرف می شه. باید بخونین و بنویسین که جمله نویسیتون تقویت بشه و بتونین درست توصیف کنین:
دامبلدور خزيدن موجودى دور گردنش را حس کرد. سرش را برگرداند تا ببيند چه روى گردنش است؛ اما به محض برگرداندن سرش، با يک مار بزرگ مواجه شد."را" ، "برگرداند" و "است" به زبان کتابی و نوشتاری نوشته شدن. در نتیجه "یه" هم باید تبدیل به "یک" می شد.
نقل قول:
گادفرى با حالتى که انگار چيزى فهميده وسط پريد:
- پرفسور فهميدم! پس فردا هالووينه حتما مى خواين امروز به جاش اين ولدمورت رفتار کنيد؛ خب پس منم هکتورم!
محفلیا(بجز تعداد محدودی) نمی تونن اسم ولدمورت رو به زبون بیارن. یعنی اصولا نباید بتونن!...چه برسه به این که بخوان تمسخر آمیزش هم بکنن و بگن "این ولدمورت".
سوژه رو خوب توضیح دادین. داستان واضحه. این مهم ترین کاری بود که باید انجام می دادین.
هنوز در مورد شخصیت ها کمی ایراد دارین. ولی کم کم بهتر می شه.
خیلی خوشحالم که غلط املایی ندیدم. در این مورد کارتون خوب بود.
در مورد جمله هاتون دقت کنین. اگه کمی واضح تر و درست تر نوشته بشن، مفهومشون رو بهتر می رسونن.
موفق باشید.