هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





پاسخ به: حمله!!!!!!
پیام زده شده در: ۲۱:۵۷ چهارشنبه ۹ آبان ۱۳۹۷
#83

ویزنگاموت، مرگخواران

بلاتریکس لسترنج


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۱:۰۵ سه شنبه ۱۸ مهر ۱۳۹۶
آخرین ورود:
۱:۴۴:۵۴ یکشنبه ۱ بهمن ۱۴۰۲
از زير سايه لرد سياه
گروه:
مرگخوار
ناظر انجمن
ایفای نقش
کاربران عضو
پیام: 828
آفلاین
بلاتريكس حسود بود. خيلى هم بود... همه تغيير قيافه بدن و اون نده؟
همه از سر و كول اربابش آويزون شن و اون نشه؟
مگه داريم؟... مگه ميشه؟
در نتيجه دوان دوان رفت و دقايقى بعد، خزان خزان بازگشت!

-به نام مرلين... ارباب و روح السالازار! اين چه قيافه ايه؟!

بلاتريكس چشم غره اى به ديانا رفت. او در حالى كه يكى از پوست هاى قديمى نجينى را روي خودش كشيده بود و به اطراف مى خزيد، بسيار هم جذاب بود... اگه بقيه متوجه اين جذابيت نمى شدن، مشكل چشماشون بود.
دور پاى كراب پيچيد و خودش رو بالا كشيد و دور گردن لرد سياه جا خوش كرد.

كراب كم كم در حال كم آوردن زير بار وزن طبقاتش بود!


I was and am the Dark Lord's most loyal servant
I learned the Dark Arts from him


پاسخ به: حمله!!!!!!
پیام زده شده در: ۲۱:۴۹ چهارشنبه ۹ آبان ۱۳۹۷
#82

ریونکلاو، مرگخواران

لینی وارنر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۱:۵۳ شنبه ۳۰ خرداد ۱۳۸۸
آخرین ورود:
دیروز ۲۱:۵۳:۱۷
از رو شونه‌های ارباب!
گروه:
مرگخوار
ناظر انجمن
ایفای نقش
ریونکلاو
کاربران عضو
گردانندگان سایت
پیام: 5464
آفلاین
لینی که می‌خواست مثل لرد حتما تغییر چهره بده، با نیشش سرگرم بریدن بخشی از ردای دیانا که زرد رنگ بود می‌شه و بعد از اون به سراغ ردای سیاه‌رنگ ملانی می‌ره. مرحله‌ی آخر، کش رفتن یکی از گل‌سرهای کراب بود. میله‌ی داخلشو در میاره و برای خودش لباس زنبوری می‌دوزه.

لینی که حالا از پیکسی به زنبور تغییر چهره داده بود، ویز ویزکنان به سمت کله‌ی مبارک لرد حرکت می‌کنه و روی اون می‌شینه. شدت بوی جورابی که روی سر لرد کشیده شده بود اونقد زیاده که بلافاصله از جا می‌پره. چیزی نمونده بود بیهوش شه!

اما اون شب، شب هالووین بود! شب هالووین هیچ‌کس نباید از بوی چیزی خفه یا بیهوش می‌شد!

بنابراین لینی با تصور بوییدن گل‌های خوش‌بوی صحرا، به اقامتش رو سر لرد ادامه می‌ده.


🙋‍♀️ فقط اربـاااااااب! 🙋‍♀️

فقط بلده بشینه یه جا، بدون این‌که بدونه چرا!
تصویر کوچک شده




پاسخ به: حمله!!!!!!
پیام زده شده در: ۲۱:۴۲ چهارشنبه ۹ آبان ۱۳۹۷
#81

ریونکلاو، مرگخواران

لینی وارنر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۱:۵۳ شنبه ۳۰ خرداد ۱۳۸۸
آخرین ورود:
دیروز ۲۱:۵۳:۱۷
از رو شونه‌های ارباب!
گروه:
مرگخوار
ناظر انجمن
ایفای نقش
ریونکلاو
کاربران عضو
گردانندگان سایت
پیام: 5464
آفلاین
تصویر کوچک شده


🙋‍♀️ فقط اربـاااااااب! 🙋‍♀️

فقط بلده بشینه یه جا، بدون این‌که بدونه چرا!
تصویر کوچک شده




پاسخ به: حمله!!!!!!
پیام زده شده در: ۲۱:۴۱ چهارشنبه ۹ آبان ۱۳۹۷
#80

اسلیترین، مرگخواران

هکتور دگورث گرنجر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۰:۴۲ سه شنبه ۲۴ تیر ۱۳۹۳
آخرین ورود:
۱۷:۴۶:۴۷ پنجشنبه ۲۶ بهمن ۱۴۰۲
از روی شونه های آریانا!
گروه:
مرگخوار
اسلیترین
کاربران عضو
ناظر انجمن
ایفای نقش
پیام: 956
آفلاین
هکتور که عمرا نمی تونست از قافله عقب بمونه با ویبره ای روی اون یکی شونه ی کراب شیرجه زد.
هکتور که لباس گلابی پوشیده بود با ذوق زدگی روی اون یکی شونه ی کراب بندری می زد. و کراب که حالا دماغش با زمین مماس شده بود به فکر این بود که له شدن در روز هالووین ممنوعه. پس اون باید هر جور شده استوار بمونه.

هکتور که دید کراب نتونسته خط چشم موشی بکشه، تصمیم گرفت بهش کمک کنه برای همین ملاقه ای رو از پاچه ی شلوارش بیرون می کشه و اون رو صاف توی گوش چپ کراب فرو میکنه. طوری که از گوش راستش میزنه بیرون.
- مرد ملاقه ای!

کراب که از این حجم از محبت و علاقه و سنگینی یک جا غافلگیر شده بود، کلا زبونش بند اومده بود. داشت میترکید. ولی ترکیدن هم توی روز هالووین ممنوع بود.

اما از اونجایی که محبت هکتور قلمبه شده بود میخواست به همه ابراز محبت کنه. جورابش رو از پاش در آورد و در حالی که نجینی با علاقه به دود سبز خارج شده از جوراب خیره شده بود و اون رو با مار رقصون اشتباه گرفته بود، هکتور هم دو تا سوراخ تو جوراب ایجاد کرد و اون صاف کشید رو سر لرد!


ارباب یه دونه باشن... واسه ی نمونه باشن!




پاسخ به: حمله!!!!!!
پیام زده شده در: ۲۱:۱۷ چهارشنبه ۹ آبان ۱۳۹۷
#79

ریونکلاو، مرگخواران

لینی وارنر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۱:۵۳ شنبه ۳۰ خرداد ۱۳۸۸
آخرین ورود:
دیروز ۲۱:۵۳:۱۷
از رو شونه‌های ارباب!
گروه:
مرگخوار
ناظر انجمن
ایفای نقش
ریونکلاو
کاربران عضو
گردانندگان سایت
پیام: 5464
آفلاین
تصویر کوچک شده


🙋‍♀️ فقط اربـاااااااب! 🙋‍♀️

فقط بلده بشینه یه جا، بدون این‌که بدونه چرا!
تصویر کوچک شده




پاسخ به: حمله!!!!!!
پیام زده شده در: ۲۱:۱۶ چهارشنبه ۹ آبان ۱۳۹۷
#78

روح هالووین


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۸:۵۹ دوشنبه ۸ آبان ۱۳۹۶
آخرین ورود:
۱۹:۴۴ پنجشنبه ۱۰ آبان ۱۳۹۷
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 21
آفلاین
تصویر کوچک شده


?Trick or treat


پاسخ به: حمله!!!!!!
پیام زده شده در: ۲۱:۰۹ چهارشنبه ۹ آبان ۱۳۹۷
#77

وینسنت کراب


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۵۰ سه شنبه ۱۲ مهر ۱۳۹۰
آخرین ورود:
۱۲:۵۴ سه شنبه ۹ مهر ۱۳۹۸
از هر جا ارباب دستور بدن!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 595
آفلاین
-ارباب اگه شما خرگوش باشین که ما موشیم! میتونم خط چشم موشی بکشم؟

لرد سیاه برخلاف همیشه لبخندی زد و تایید کرد و در حرکت بعدی با پرشی بلند روی دوش کراب پرید!
-ما همینجا راحتیم. لازم نیست برامون وسیله نقلیه بیاورید! همینجوری میاییم.

کراب کمی داشت له میشد. ولی له شدن در روز هالووین ممنوع بود. برای همین با قامتی استوار سر جای خود ایستاد.
کیسه ای پر از هویج به گوش راستش آویزان کرد.
-ارباب گرسنه شدین اطلاع بدین. شوکولات هم خواستین تو گوش چپم بگین.

صدای لینی از گوشه ای به گوش رسید.
-حرکت کنیم؟ بریم؟

-نمیدونم. از طبقه دومم بپرس!


ویرایش شده توسط وینسنت کراب در تاریخ ۱۳۹۷/۸/۹ ۲۱:۱۳:۵۶

ارباب فقط یکی...همین یکی!تصویر کوچک شده


پاسخ به: حمله!!!!!!
پیام زده شده در: ۲۱:۰۴ چهارشنبه ۹ آبان ۱۳۹۷
#76

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
دیروز ۱۸:۳۶:۰۲
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6953
آفلاین
حمله هالووینی!



مرگخواران با جدیت در سالن جلسات منتظر لرد سیاه بودند...

طولی نکشید که لرد سیاه تشریف فرما شد!

ولی نه به شکل همیشگی...

مرگخواران متعجب شدند.

-ارباب...شما...واقعا؟
-باورمون نمی شه ارباب!
-ارباب...ما الان احساس شرم می کنیم!

لرد سیاه دو گوش خرگوشی که روی سرش گذاشته بود را مرتب کرد.
-شرم نکنید یاران ما...چرا که امروز هالووین است و ما لرد سیاه نیستیم! ما خرگوشیم! حتی هم اکنون به در خانه ها می رویم تا شکلات جمع کنیم!


.................

تذکر: در صورت مشاهده روح هالووین با چوب دستی روی اسکلت ضربه زده و از کلمات جادویی داده شده در پست خود استفاده کنید. در غیر این صورت دچار نفرین هالووینی که ما هم هنوز نمی دانیم چیست ولی احساس می کنیم بسیار سخت است، خواهید شد!




پاسخ به: حمله!!!!!!
پیام زده شده در: ۲۲:۳۰ پنجشنبه ۹ فروردین ۱۳۹۷
#75

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
دیروز ۱۸:۳۶:۰۲
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6953
آفلاین
نخیر...نمی شه.
این تازه واردا، نرسیده عجب توقعاتی دارن!


خلاصه تاپیک، تا یه جایی غیر از جای مورد نظر پیوز:

اژدها لرد رو قورت می ده و اسید معده اژدها لرد رو دنبال می کنه. پیوز از راه می رسه و سعی می کنه جلب توجه کنه. ولی توجه کسی بهش جلب نمی شه. چون پیوز اصلا جالب توجه نیست.


ادامه:

اسید معده بالاخره به لرد می رسه و یقه شو می گیره!

لرد منتظر یه گفتمان منطقی با اسیده...ولی اسید این حرفا سرش نمی شه. به جای حرف زدن، سر تا پای لرد رو در می نورده و اسید مالیش می کنه. لرد ذره ذره ذوب می شه و مثل لکه ای سیاه، روی زمین می ریزه.
کیگانوس که موفق شده لرد سیاه رو نابود کنه به شکل اصلی خودش بر می گرده و با لبخندی پیروزمندانه صحنه رو ترک می کنه!


پایان بسیار غم انگیز سوژه...


به احترام لرد سیاه، تا ابد سکوت کنید!




پاسخ به: حمله!!!!!!
پیام زده شده در: ۱۲:۴۱ پنجشنبه ۹ فروردین ۱۳۹۷
#74

پیوز قدیمی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۲۱ جمعه ۲۵ اسفند ۱۳۸۵
آخرین ورود:
۳:۳۸ پنجشنبه ۲۰ آذر ۱۳۹۹
از توی دیوارای تالار هافلپاف
گروه:
کاربران عضو
پیام: 1511
آفلاین
سلام

من عضو تازه واردم آلزایمر هم دارم یادم نمیمونه چی شد ... میشه یکی یه خلاصه تا اینجای تاپیک بزنه ؟!؟؟


ویرایش شده توسط پیوز در تاریخ ۱۳۹۷/۱/۹ ۱۲:۴۵:۱۷
ویرایش شده توسط پیوز در تاریخ ۱۳۹۷/۱/۹ ۱۲:۵۸:۴۵
ویرایش شده توسط پیوز در تاریخ ۱۳۹۷/۱/۹ ۱۲:۵۹:۱۱
ویرایش شده توسط پیوز در تاریخ ۱۳۹۷/۱/۹ ۱۳:۰۸:۰۲
ویرایش شده توسط پیوز در تاریخ ۱۳۹۷/۱/۹ ۱۳:۵۰:۲۱
ویرایش شده توسط پیوز در تاریخ ۱۳۹۷/۱/۹ ۱۴:۰۹:۵۰
ویرایش شده توسط پیوز در تاریخ ۱۳۹۷/۱/۹ ۱۵:۰۹:۳۴
ویرایش شده توسط پیوز در تاریخ ۱۳۹۷/۱/۹ ۱۶:۱۹:۲۰
ویرایش شده توسط پیوز در تاریخ ۱۳۹۷/۱/۹ ۱۸:۳۲:۴۳
ویرایش شده توسط پیوز در تاریخ ۱۳۹۷/۱/۹ ۱۹:۰۵:۴۷

هلگا معتقد بود ...
« هوش و علم ، شجاعت و غلبه بر ترس و حتی نجابت و وقار به وسیله سختکوشی قابل دسترسیه ! »


تصویر کوچک شده






A Never Ending Story ...







شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۰-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.