هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





پاسخ به: حمله!!!!!!
پیام زده شده در: ۱۹:۴۴ پنجشنبه ۱۰ آبان ۱۳۹۷

روح هالووین


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۸:۵۹ دوشنبه ۸ آبان ۱۳۹۶
آخرین ورود:
۱۹:۴۴ پنجشنبه ۱۰ آبان ۱۳۹۷
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 21
آفلاین
تصویر کوچک شده


?Trick or treat


پاسخ به: حمله!!!!!!
پیام زده شده در: ۱۹:۴۱ پنجشنبه ۱۰ آبان ۱۳۹۷

بانز


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۵۴ شنبه ۵ اردیبهشت ۱۳۸۸
آخرین ورود:
۱۷:۳۸ دوشنبه ۱۵ مهر ۱۳۹۸
از زیر سایه ارباب
گروه:
کاربران عضو
پیام: 539
آفلاین
لرد تصمیم میگیره کراب رو بکشه.
بعد منصرف میشه و تصمیم میگیره اول به سختی شکنجه اش کنه.
بعد با خودش فکر میکنه چرا وقتمو با این پاستیل رنگی هدر بدم؟ همون بهتر که یهویی بکشمش.

لرد با خودش درگیره در حالی که اصلا نمیتونه حتی یه میلیمتر هم تکون بخوره. برای همین از آپشن اربابیتش استفاده میکنه.
-سوراخ را بگسترانید!

صدای خفه ی کراب از دور به گوشش میرسه:
-نمیشه ارباب. اینجوری صدمه میبینین. صبر نکردین که. من میخواستم براتون تونل بزنم. اونجا اوضاعتون خوبه؟

اوضاع لرد اصلا خوب نبود. سرشو از اون طرف میبره بیرون.
-ما فکر کنیم تو محفلیم. حداقل مقداری از ما اون طرفه. ولی الان یکی میاد ما رو به این صورت میبینه! شبیه حیوانات نصفه و نیمه ای شدیم که به دیوار کلبه ی شکارچیان نصب میشن. ما رو بکشین بیرون.

-ارباب سعی خودمونو میکنیم. اگه کسی اومد تو اتاق ساکت و بی حرکت بمونین.

این وسط لینی که روح شده هی از دیوار رد میشه و برمیگرده و لرد سیاه رو حرص میده!


چهره و هویتم مال شما...از زیر سایه ی ارباب تکان نخواهم خورد!


پاسخ به: حمله!!!!!!
پیام زده شده در: ۱۹:۱۱ پنجشنبه ۱۰ آبان ۱۳۹۷

ریونکلاو، مرگخواران

لینی وارنر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۱:۵۳ شنبه ۳۰ خرداد ۱۳۸۸
آخرین ورود:
دیروز ۲۱:۵۳:۱۷
از رو شونه‌های ارباب!
گروه:
مرگخوار
ناظر انجمن
ایفای نقش
ریونکلاو
کاربران عضو
گردانندگان سایت
پیام: 5464
آفلاین
- ارباب! اگه من زنده بودم، الان با نیشام دیوارو براتون سه سوته سوراخ می‌کردم!

ناگهان نگاه لرد به آینه‌ای میفته که پیکسی شبح‌مانندی رو نشون می‌داد که ویز ویزکنان در حال سخنرانی بود.

- این مگه خورده نشده بود؟
- ارباب! هکولی نجاتم داد. یه معجونی به خورد اون مورچه‌خواره داد که باعث شد یهو روح شم و حالا تا ابد می‌تونم کنارتون بمونم!

لرد چشم‌غره‌ای به هکتور می‌ره. هکتور که از کرده‌ی خودش بسیار ناراضی بود و دقیقا نتیجه عکس گرفته بود، تکه چوبی رو از گوشه‌ای برمی‌داره و مستقیم به سمت لینی پرتاب می‌کنه.
- اوخ... زخم شمشیر خوردم! دارم می‌میرم، ارباب! نجاتم بد...
- لینی! تو الان یه روحی و دیگه زخمی برنمی‌داری که بخوای بمیری!
- عاو. آهان!

لینی که شیرفهم شده بود به کراب خیره می‌شه. اون‌چنان عرق کرده بود و هن‌هن می‌کرد و خسته به نظر می‌رسید که انگار همین الان از وسط یه بیابون بی‌آب و علف نجاتش داده باشن!
- کورسوی نوری می‌بینیم ارباب! راه باز شد!

لرد با خوشنودی از کول کراب پایین میاد و به درون سوراخ شیرجه می‌ره.
- آخ! گیر کردیم.


🙋‍♀️ فقط اربـاااااااب! 🙋‍♀️

فقط بلده بشینه یه جا، بدون این‌که بدونه چرا!
تصویر کوچک شده




پاسخ به: حمله!!!!!!
پیام زده شده در: ۱۸:۵۹ پنجشنبه ۱۰ آبان ۱۳۹۷

ریونکلاو، مرگخواران

لینی وارنر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۱:۵۳ شنبه ۳۰ خرداد ۱۳۸۸
آخرین ورود:
دیروز ۲۱:۵۳:۱۷
از رو شونه‌های ارباب!
گروه:
مرگخوار
ناظر انجمن
ایفای نقش
ریونکلاو
کاربران عضو
گردانندگان سایت
پیام: 5464
آفلاین
تصویر کوچک شده


🙋‍♀️ فقط اربـاااااااب! 🙋‍♀️

فقط بلده بشینه یه جا، بدون این‌که بدونه چرا!
تصویر کوچک شده




پاسخ به: حمله!!!!!!
پیام زده شده در: ۱۸:۵۹ پنجشنبه ۱۰ آبان ۱۳۹۷

روح هالووین


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۸:۵۹ دوشنبه ۸ آبان ۱۳۹۶
آخرین ورود:
۱۹:۴۴ پنجشنبه ۱۰ آبان ۱۳۹۷
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 21
آفلاین
تصویر کوچک شده



?Trick or treat


پاسخ به: حمله!!!!!!
پیام زده شده در: ۱۸:۵۴ پنجشنبه ۱۰ آبان ۱۳۹۷

وینسنت کراب


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۵۰ سه شنبه ۱۲ مهر ۱۳۹۰
آخرین ورود:
۱۲:۵۴ سه شنبه ۹ مهر ۱۳۹۸
از هر جا ارباب دستور بدن!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 595
آفلاین
-ارباب...لینی خورده شد!

لرد سیاه کوچکترین اهمیتی به لینی نمیداد. لینی شکلات نبود...حتی خوشمزه هم نبود. یک حشره ناچیز بود. چیزی مثل شته...شپش...ملخ!

تمرکز لرد سیاه روی ریزش دیوار خانه بود. بین او و شکلاتش فقط یک دیوار قرار داشت.

لرد سیاه داشت فکر میکرد که کاش به جای خرگوش، موش شده بود. حداقل میتوانست دیوار را بکند.
این فکر همچون رعد و برقی به سر لرد زد.
ولی به هر حال او حالا موش نبود. خرگوش بود. برای همین بیلی به دست کراب داد.

کسی نمیدانست چرا زور همه به کراب رسیده و همه کارها را کراب دارد انجام میدهد. درست در حالی که هکتور داشت با چغندری گفتمان میکرد که یکی از برگهایش را گرفته و بجوشاند و به خورنده لینی بدهد که لینی را راحت تر هضم کند.

کراب با بیل به دیوار کوبید.

جادوگران کارگر و بنا نبودند. نمیدانستند با بیل که دیوار خراب نمیکنند!


ارباب فقط یکی...همین یکی!تصویر کوچک شده


پاسخ به: حمله!!!!!!
پیام زده شده در: ۱۸:۴۰ پنجشنبه ۱۰ آبان ۱۳۹۷

روح هالووین


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۸:۵۹ دوشنبه ۸ آبان ۱۳۹۶
آخرین ورود:
۱۹:۴۴ پنجشنبه ۱۰ آبان ۱۳۹۷
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 21
آفلاین
تصویر کوچک شده


?Trick or treat


پاسخ به: حمله!!!!!!
پیام زده شده در: ۱۸:۲۵ پنجشنبه ۱۰ آبان ۱۳۹۷

اسلیترین، مرگخواران

هکتور دگورث گرنجر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۰:۴۲ سه شنبه ۲۴ تیر ۱۳۹۳
آخرین ورود:
۱۷:۴۶:۴۷ پنجشنبه ۲۶ بهمن ۱۴۰۲
از روی شونه های آریانا!
گروه:
مرگخوار
اسلیترین
کاربران عضو
ناظر انجمن
ایفای نقش
پیام: 956
آفلاین
کمبود شکلات خون لرد دیگه دشت وارد مرحله ی خطرناکی می شد. بنابراین لرد دستی به گوش های خرگوشیش می کشه و تلاش می کنه راه حل کوتاه تری از شیرجه زدن وسط یه گله گاو و گوسفند گرسنه پیدا کنه. و بلاخره هم اون راه رو پیدا میکنه و اون راه چیزی نبود جز...
- ویزو! بیا با فامیلات صحبت کن از سر راه ما برن کنار بریم شکلاتمونو بگیریم.
- ارباب کدوم فامیلام؟
- همین گله ی جلوی ما که دارن سبزیجات میخورن.
- ارباب اینا که فامیلای من نیستن.
- رو حرف ما حرف نزن. فامیلای دورت حساب میشن. برو حرف بزن.

لینی که چاره ای جز رفتن و حرف زدن نداره میره و پیش روی گله ی مذکور قرار می گیره.
- اهم اهم...

هــــــــــورت!

از بین گله یک مورچه خوار سرش رو بیرون آورد و چون نتونسته بود در بین گیاه ها حشره ای برای خوردن پیدا کنه به محض دیدن لینی اون رو هورت می کشه.


ارباب یه دونه باشن... واسه ی نمونه باشن!




پاسخ به: حمله!!!!!!
پیام زده شده در: ۱۷:۳۹ پنجشنبه ۱۰ آبان ۱۳۹۷

دیانا کارتر old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱:۰۰ پنجشنبه ۱۵ شهریور ۱۳۹۷
آخرین ورود:
۱۷:۲۷ یکشنبه ۱ دی ۱۳۹۸
از معمولا هرجا که ارباب حضور داشته باشه🐱
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 242
آفلاین
در همين لحظه گاو گوسفنداى خونه 10 به گياهاى خونه 11 حمله کردند،مرگخوار هاهم شاهد خوده شدن زيتون و کاهو ها و گل کلما و کرفس ها شدن،خب قسمت اوناهم اين بود ديگه کارى نميشد کرد!

لرد که انگار با اين موضوع اصلا مشکلى نداشت ،لگدى به شانه کراب زد.
-زود باش بايد ديوار خوانه ى 12را بريزيم حرکت کن!

کراب که باز هم بهش يادآورى شد نقش چيرو اين وسط داره به سمت ديوار خانه ى12حرکت کرد اما چگونه بايد از بين اين همه گاو وگوسفند گشنه در ميشدن و نميوفتادن؟؟
-ارباب با وجود اين گاوا نميشه از اينجا رد شد!

لرد دوروبرش رو نگاه کرد ،مثل اينکه هيچ راه رسيدن به ديوار خونه ى 12نبود بجز رد شدن از روى گياه خواران که منجرب ريختن کوه مرگخواران ميشد...


تصویر کوچک شده


پاسخ به: حمله!!!!!!
پیام زده شده در: ۱۷:۱۱ پنجشنبه ۱۰ آبان ۱۳۹۷

ریونکلاو، مرگخواران

لینی وارنر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۱:۵۳ شنبه ۳۰ خرداد ۱۳۸۸
آخرین ورود:
دیروز ۲۱:۵۳:۱۷
از رو شونه‌های ارباب!
گروه:
مرگخوار
ناظر انجمن
ایفای نقش
ریونکلاو
کاربران عضو
گردانندگان سایت
پیام: 5464
آفلاین
لرد که حس می‌کرد مدتیه کراب نقش وسیله نقلیه بودنش رو فراموش کرده، دوباره با پرشی رو کمرش سوار می‌شه.
- دیوار خونه بغلی رو پیدا کنین!

همون موقع مرگخوارا به سمت دیواری که حدس می‌زدن متعلق به خونه شماره 12 گریمولده هجوم می‌برن.

- ارباب من یه جا خوندم که یه دست زور نداره، ولی هزارتاش داره! بیاین همگی بهش دست بزنیم تا فرو بریزه!

مرگخوارا با هیجان و شماره‌ی سه، دست‌هارو به سمت دیوار دراز کرده و با کف دست ضربه‌ای بهش وارد می‌کنن. همون موقع دیوارا فرو می‌ریزه و مهمونای خونه بغلی که از بز و گوسفند گرفته تا گاو بودن، با گیاهای جنبنده‌ی خونه اینوری رو به رو می‌شن.

- عه ارباب فک کنم دیوار خونه شماره 10 رو ریختیم پایین!


🙋‍♀️ فقط اربـاااااااب! 🙋‍♀️

فقط بلده بشینه یه جا، بدون این‌که بدونه چرا!
تصویر کوچک شده









شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۰-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.