اوایل خب مثل همه تو فاز کتاب غرق شده بودم و توهم میزدم خعلی گریفیندوری ام و اینا البته تو پاترمورم گریفیندوری شدم ولی بعد از دراومدن از اون توهمات مضخرف دوست داشتم برم اسلی به حدی مرگبار عاشق این غرور و تیکه های دراکو شده بودم که سعی کردم با یه ایمیل دیگه پاترمور و خودمو گول بزنم که اسلایترینی ام
و بعد از قرن ها که پا به دوران راهنمایی و اینا بگذاشتیم برای هرکی از هری پاتر و گروهاش تعریف میکردیم میگفت تو باید بری ریونکلاو و این حرفا ... خلاصه الانم که میبینید ... مامان بابامو نمیشناسم ولی کلاهه بهم گفته نواده روونایی