هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





پاسخ به: نقد پست های انجمن محفل ققنوس
پیام زده شده در: ۱۵:۵۰ چهارشنبه ۲۷ شهریور ۱۳۹۸

آلبوس دامبلدور


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۰:۰۳ یکشنبه ۱۹ خرداد ۱۳۹۸
آخرین ورود:
۱۰:۴۶ یکشنبه ۲۹ خرداد ۱۴۰۱
از دست شما
گروه:
کاربران عضو
شناسه های بسته شده
پیام: 454
آفلاین
سلام الا عزیزم، خیلی خوش‌اومدی.
چرا نشه بابا جان؟

صادقانه بخوام بگم پستت برای اوّلین و حتی دوّمین پست ایفای نقش عالی بود! نکات زیادی رو رعایت کرده بودی که راستش اصلا فکر نمی‌کردم بدونیشون! الان هم نمی‌دونم رعایت بعضی‌هاشون اتفاقی بوده یا نه؟ پس هر چیزی که به نظرم اومد رو با اجازه‌ت می‌گم، باشه؟ بریم ببینیم چه کردی...

اوّل از همه اینکه ظاهر رولت رو که قبلا بهت گفته بودم کاملا خوب و درست شده بود. این که به چیزایی که توی نقد، منتقدا بهت می‌گن گوش می‌دی خیلی خوبه و کمک می‌کنه خیلی سریع پیشرفت کنی.

نقل قول:

سر کادوگان دنبال چاره بود. تا اینکه به ذهنش رسید که ققنوس ها می توانند انها را نجات دهند. پس شمشیر گریفندور را به طرف یکی از انها گرقت و ققنوس ها به راحتی 1009 نفر را بلند کردند و به قاب بعدی بردند.


شروع پستت خوب بود. داستان تا قبل از رول تو خیلی پیچیده شده بود و دست نویسنده بعدی رو گذاشته بود تو حنا که یه نبرد حماسی بین ارتش گربه‌های سِرکادوگان و اینفری‌ها رو بنویسه. اینجا خودت رو خوب از دست این اجبار خلاص کردی.

نقل قول:

_درود بر شما لشکریان من، شما می دانیید خیار چمبر چیست؟
_مییییو؟
_دشمن! دشمن چو خیار چنبر سست است!


این قسمت هم خوب بود. این که دقت کردی سرکادوگان چطوریه و خیلی خوب ازش استفاده کردی. شکلک‌ها هم خوب بودن. رولت رو بانمک‌تر کرده بودن.
این چیزیه که نمی‌تونم راجع به شخصیت نجینی، یا حتی نقاشی نجینی نمی‌تونم بهت بگم. نجینی لوسه و خیلی هم مغروره و چکش‌زدن احتمالا آخرین کاریه که ازش انتظار داریم. البته اگر قصد داشتی نقاشی نجینی رو یه شخصیت جدا نشون بدی اون موقع همه چیز فرق می‌کنه. در اون صورت شاید بهتر بود هم روی نقاشی بودنش و هم متفاوت بودنش بیشتر تاکید کنی.

تا اینجا ارتش اینفری ها حذف شدن و نجینی نصف شده و از اینجا به بعد داستان آینه می‌آد وسط و بعد خودتم تمومش می‌کنی و بعد هم ماجرای غول و هورکرارکس شدن شمشیر سر کادوگان. راستش این برای یک رول ادامه‌دار زیاده. کلی سوژه وجود داشته که می‌شده ازشون استفاده کرد. ماجرای نجینی و سِر توی تابلوهای خانه ریدل به اندازه چندتا پست سوژه داشت، همینطور مواجه شدنشون با آینه.

با اینحال می‌تونم بگم آخر پستت هم خوب بود، نویسنده بعدی آزاد بود هر چیزی رو به عنوان انتقام سِر بنویسه یا حتی بره دنبال راهی برای پیدا کردن جای شمشیرش و این برای ادامه دادن پست شما وسوسه‌اش می‌کنه.

این نقد برای اوّلین پست ادامه دار یک نفر به شدّت سختگیرانه محسوب می‌شد. چون پستت واقعا خوب بود الا و
چاره دیگه‌ای برام نمی‌ذاشت. توصیه من به تو برای بهتر شدن فعلا فقط اینه یک کمی سرعتت در پیش بردن داستان رو کمتر کنی و بیشتر بنویسی. موفق باشی باباجان.

قربانت،
آلبوس پرسیوال والفریک برایان دامبلدور.



...Io sempre per te


بدون نام
سلام.
اینرو لطفا نقد کنید.



پاسخ به: نقد پست های انجمن محفل ققنوس
پیام زده شده در: ۲۳:۲۴ چهارشنبه ۱۵ اسفند ۱۳۹۷

آلبوس دامبلدورold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۸:۴۷ جمعه ۹ فروردین ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۵:۰۶ پنجشنبه ۵ مرداد ۱۴۰۲
از محفل ققنوس
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 615 | خلاصه ها: 1
آفلاین
نقد پست 204 قلعه ي روشنايي! نوشته شده توسط آگاتا تراسینگتون

سلام آگاتا عزیزم،

حدود 3 ماهی از تاریخ عضویتت میگذره و با اینکه خیلی هم تازه وارد نیستی دیگه ورودت به سایت جادوگران رو تبریک میگم.

تو نقد ها من معمولا همه نکات رو پشت سر هم نمیگم، دوست دارم قدم به قدم با هم جلو بریم. این نکاتی که رو که میگم رو بررسی کن و تمرین کن. بعد دوباره بیا تو در مورد بقیه موارد صحبت کنیم.

یه نکته ای که در مورد دیالوگ نویسی باید بهش خیلی توجه کنی اینه که خواننده رو گم نکنی تو تعداد دیالوگ هات و داستان رو جوری جلو ببری که خواننده هم بتونه خوب بفهمه که چه اتفاقاتی افتاده و کی چه چیزایی و چرا گفته. الان تو پست شما یه خواننده واقعا دیگه وسط های دیالوگت متوجه نمیشه که چه اتفاقاتی داره میفته چون دیالوگ های زیادی استفاده کردی پشت هم با جملات خیلی کوتاه. برای اینکه از این اتفاق جلوگیری کنی، من بهت سیستم زیر رو پیشنهاد میکنم.

توصیف

دیالوگ
دیالوگ
دیالوگ

توصیف

دیالوگ
دیالوگ
دیالوگ

قبل و بعد از هر سری دیالوگ هات وقتی یه پاراگراف توصیف اضافه میکنی، هم به خواننده کمک میکنه که داستان رو بهتر متوجه بشه، هم به زیبایی پستت اضافه میکنه و هم اینکه داستان قشنگ تری از آب در میاد. وقتی یه مکالمه ای بین دو نفر داره انجام میشه، احساسات و حرکات صورت و بدن این افراد مدام در حال تغییر هست و به عنوان نویسنده میتونی توصیفشون کنی. مثلا اول یه چیزی میگه طرف مقابل تعجب میکنه، بعد اون یه چیزی میگه طرف اول ناراحت میشه. یا مثلا با عصبانیت از رو میز بلند میشه و میره از اتاق بیرون.

در نتیجه کاری که باید تلاش بیشتری براش انجام بدی، توصیفات بیشتر در بین دیالوگ هات هست. دیالوگ ها رو هم باید مشخص کنی دقیق تر که کی داره به کی یا کیا میگه که ما بتونیم خط داستانی پستت رو به خوبی دنبال کنیم.

این رو انجام بده، پیشم برگرد تا بیشتر در موردش حرف بزنیم.

موفق باشی




پاسخ به: نقد پست های انجمن محفل ققنوس
پیام زده شده در: ۱۶:۵۰ چهارشنبه ۱۵ اسفند ۱۳۹۷

آگاتا تراسینگتون


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۹:۰۴ یکشنبه ۲۵ آذر ۱۳۹۷
آخرین ورود:
۱۵:۳۵ پنجشنبه ۴ اسفند ۱۴۰۱
از کتابخونه
گروه:
کاربران عضو
پیام: 69
آفلاین
سلام
می شه لطفا پست 204 قلعه ی روشنایی رو نقد کنین؟
ممنون


نذار مشنگ ها روزت رو خراب کنن :)

هافلپاف عشقه


پاسخ به: نقد پست های انجمن محفل ققنوس
پیام زده شده در: ۲۱:۵۷ دوشنبه ۲۹ بهمن ۱۳۹۷

آلبوس دامبلدورold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۸:۴۷ جمعه ۹ فروردین ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۵:۰۶ پنجشنبه ۵ مرداد ۱۴۰۲
از محفل ققنوس
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 615 | خلاصه ها: 1
آفلاین
نقد پست 114 ویلای صدفی نوشته شده توسط ماتیلدا استیونز

سلام ماتیلدای عزیزم،

نکته ای که باید توجه کنی اینه که من معمولا پست های طنز رو سعی میکنم که با توجه به معیار های جادوگرانی نقد کنم، چون به نظرم میرسه که افرادی که درخواست بررسی میکنن هم بیشتر دوست دارن توسط این معیار بررسی بشه پست هاشون که استاندارد های جادوگران دستشون بیاد. اما در مورد پست های جدی، من کاری با جادوگران و پست هاش ندارم و بررسی پست ها رو خیلی جدی تر و با معیار های روز ادبیات انجام میدم.

شما سطح نویسندگی تون اینقد خوب هست که دیگه نیازی به صحبت در مورد جزئیات اولیه نویسندگی داشته باشین. اما یه چیزی که همون اول پست خیلی واضح و مشخص از دید هر خواننده ای میشه دید تعداد زیاد علامت تعجبیه که استفاده کرده بودی.

نمیدونم دقیقا دلیلت برای استفاده بیش از حد از علامت تعجب چی بود، چون حتی بخش هایی که نیاز به نقطه یا ویرگول داشت رو همچنان به استفاده از علامت تعجب اصرار داشتی.

نقل قول:
ماتیلدا، گادفری، کریس و گریک بی هدف راه می رفتند! تا چشم کار می کرد، بیابان بود! هیچ چیز به غیر از شن و چند تا کاکتوس کوچک، پیدا نمیشد! خیلی خسته بودند و عرق قطره قطره از روی صورتشان بر روی زمین قهوه ای مانند می ریخت! چیز دیگری به صبح نمانده بود و آن چهار نفر‌، با فکر کردن به گرمای سوزان خورشید، تنشان به لرزه در می آمد!


برای مثال تو این بخش از پستت، جزء یکی دو جاش به نظرم بقیه جاها باید از نقطه استفاده میکردی. علامت تعجب زمانی مفیده که جمله ات یا میخوای به صورت شوک آوری تو دید خواننده باشه و یا واقعا یه مساله ی عجیبی رو داری مطرح میکنی. مشخصا تو بیابون چیزی جز کاکتوس پیدا نمیشه، دیگه شوک آور نیست این مساله که؟


نکته بعدی که اتفاقا در مورد همین تیکه از پستت هست اینه که به عنوان گوینده داستان، انتخاب کردی که نتیجه گیری هم برای خواننده ها بکنی. سبک نوشتن فرق داره البته ولی در کل بهترین حالت پست نویسی از نظر من این هست که تو توضیحات و توصیفاتت شخصا نتیجه گیری برای خواننده نکنی. اینکه از اول میگی که بی هدف دارن راه میرن، اولا که تو ادامه پستت مشخص میشه که نظر همه نیست. دوما که اگر اون بخش رو نمیگفتی، من خواننده میتونستم خودم نتیجه گیری که کنم که آیا بی هدف هست یا نه. الان تو این راه رو بستی برای من که فک میکنم که منطقیه تو بیابون راه برن تا شاید یه چیزی یا کسی یا جای خاصی رو پیدا کنن شانسی. با این کارت تصمیم گرفتی که یه گوینده خدا مانند باشی و تصمیم بگیری که شخصیت هات و کارهاشون خوبه یا بد. بیهوده است یا مفید.
چندین نوع گوینده ( نریتور : narrator) میتونه در متن ها حضور داشته باشه. بحث بسیار طولانی هست این مساله ولی به صورت خلاصه بهت بگم که 3 نوع اصلیش و کلاسیک ترش به این صورت هست :

1-گوینده خدا مانند : این گوینده اطلاعات کاملی از داستان داره. به قبل و بعد تسلط کامل داره و میدونه هر شخصیت چجوریه.
2-گوینده شخصیتی : این گوینده یه شخصیت تو داستانه. یعنی خودشم یکی دیگه از شخصیت هاست که وظیفه توصیفات و این ها رو بر عهده داره. دانش و علمش از داستان اندازه بقیه شخصیت هاست.
3-گوینده خارج داستان : این گوینده مثل قبلی اطلاعاتش محدود هست ولی خودش شخصیتی در داستان نیست و رسما فقط گوینده هست.

خیلی داستان های قدیمی تر، و حتی هری پاتر ( یکی از دلایلی که هری پاتر جزء آثار های ادبی خیلی با ارزش دنیا نیست) از گوینده خدا مانند استفاده میکردن که باعث میشد خواننده محدود بشه تو تصمیم گیری هاش. چون همه چیز رو خدا میدونست و بهشون میگفت.
تو کتاب های جدید تر اما از دو نوع دیگه ( البته خیلی پیچیده تر از توضیحات کوتاهی که من دادم) استفاده میشه. منم بهت پیشنهاد می کنم که تو هم کم کم به اون سمت بری و ببینی که چجوریاست. گوینده ای که تصمیم نمیگیره و اطلاعاتی بیشتر از شخصیت و خواننده نداره. داستان رو جلو جلو لو نمیده به خواننده در واقع.


این دو نکته رو بهشون فکر کن، بازم که یه پست جدی نوشتی و اگر خواستی بیا دوباره واسه نقد تا ببینیم چجوریا شده. صد البته پیشنهادی که بهت دادم در مورد دوم، نظر شخصیمه و تو میتونی بگی که من دوست دارم همینجوری باشه و کاملا قابل قبول هست و کسی نمیتونه بگه که "اشتباهه".


موفق باشی ماتیلدا عزیزم.




پاسخ به: نقد پست های انجمن محفل ققنوس
پیام زده شده در: ۱۴:۴۵ دوشنبه ۲۹ بهمن ۱۳۹۷

ماتیلدا استیونز


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۸:۰۱ پنجشنبه ۱۰ خرداد ۱۳۹۷
آخرین ورود:
۱۸:۵۱ چهارشنبه ۱۹ شهریور ۱۳۹۹
از کالیفرنیا
گروه:
کاربران عضو
پیام: 359
آفلاین
سلام پروف! خوبین پروف؟ میشه بی زحمت اینو نقد کنین؟


Cause i don't wanna lose you now
I'm looking right at the other half of me



پاسخ به: نقد پست های انجمن محفل ققنوس
پیام زده شده در: ۰:۴۳ یکشنبه ۹ دی ۱۳۹۷

آلبوس دامبلدورold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۸:۴۷ جمعه ۹ فروردین ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۵:۰۶ پنجشنبه ۵ مرداد ۱۴۰۲
از محفل ققنوس
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 615 | خلاصه ها: 1
آفلاین
نقد پست 408 کلبه سپید نوشته شده توسط كريس چمبرز

به طرز خیلی عجیبی، من اصلا این درخواست بررسی پستت رو ندیدم کریس. امروز هم خیلی اتفاقی وقتی داشتم بقیه پست هات رو میخوندم یه دفعه چشمم به این افتاد. ازت خیلی عذرخواهی میکنم و امیدوارم این چشمان پیر باعث نشن که دوباره چنین اتفاق هایی بیفته.

خب بریم سراغ بررسی پستت.

دو تا نکته رو تو نقد قبلی باهم صحبت کردیم که این بار دیدم که خیلی بهتر تو اون زمینه ها عمل کردی. این بار میریم سراغ یه مساله خیلی مهم تو نوشتن پست ها.

نمایشنامه نویسی بخش بزرگی از دیالوگ داره که خب تو این رو به خوبی رعایت میکنی و دیالوگ های جالبی مینویسی اما نمایشنامه نویسی به توصیف صحنه و شخصیت هم نیاز داره. تو این پستت من خیلی کم دیدم که از توصیفات استفاده کنی و بیشتر سعی کردی با دیالوگ جلو بری.

توصیف صحنه و شخصیت ها به خواننده کمک میکنن که اتفاقات رو خیلی بهتر بتونن تصور کنن. اینکه چهره پنه لوپه از عصبانیت قرمز شد یا نشد مثلا خیلی به من کمک کنه که عصبانیتش تا چه حدی هست. اینکه یکی از شخصیت ها دستی رو شونه رفیقش بذاره بهم نشون میده که چقد بهش علاقه داره و میخواد بهش کمک کنه. توصیف اینکه شخصیت ها دارن چیکار میکنن و چجوری رفتار میکنن، خارج حرف هایی که میزنن (دیالوگ) خیلی مهم هست. اینکه بخوای همه شخصیت ها رو توصیف کنی خب کار سخت و طولانی هست و چنین انتظاری ازت نمیره. معمولا تو هر پستی که یه نفر مینویسه، یکی دو نفر مرکز توجه هستن. این چند نفر مهم تر رو بگیر و توصیفشون کن.
علاوه به کمک به خواننده، توصیف میتونه طنز پستت رو هم بیشتر کنه. فرض کن یه هاگریدی که توی بحث مهم یه کیک گرفته دستش و به زور تو دهنش فرو میکنه. میتونی با توصیف خیلی ماجرا ها رو خنده دار تر کنی.

علاوه بر توصیف شخصیت، توصیف صحنه هم به قشنگی پستت کمک میکنه. معمولا تو پست های جدی توصیف صحنه خیلی مهم تر هستن ولی تو پست طنز هم اهمیت داره. یه اتفاقاتی که داره میفته "یه جا" و یه حرفایی رد و بدل میشه، اما اونجا کجاست دقیقا؟ همیشه نیازی نیست توصیف انجام بشه چون تو پست های قبلی ممکنه به صورت کاملی انجام شده باشه و مکان داستان هنوز تغییر نکرده باشه اما از این برای اینکه قدرت خلاقیتت رو به رخ خواننده بکشی استفاده کن. بهش نشون بده همه این اتفاقات تو چجور جایی داره میفته. اگر تو آشپزخونه اس، آیا اونجا میز هم هست؟ پنجره؟ قابلمه؟ همه این ها میتونن یه داستانی پربار تر درست کنن.

رو این موارد کار کن کریس عزیزم، اما بلافاصله اینجا نیا. یک هفته پست بزن و مطمئن باش که من همه پست هات رو میخونم. سعی کن این نکاتی که گفتم رو وارد پست هات کنی و تمرین کنی. از روز اول ازت انتظار نمیره که معجزه کنی ولی با تمرین حتما به بهترین جاها میرسی. بعد یه مدت دوباره برگرد تا اگر نقصی بود باز باهم در موردش حرف بزنیم.


بازم ازت عذرخواهی میکنم بابت تاخیر زیاد در بررسی این پستت،
در پناه عشق باشی





پاسخ به: نقد پست های انجمن محفل ققنوس
پیام زده شده در: ۲۰:۳۶ شنبه ۲۴ آذر ۱۳۹۷

كريس چمبرز


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۵۴ یکشنبه ۲۸ مرداد ۱۳۹۷
آخرین ورود:
۲۲:۳۸ یکشنبه ۳۱ شهریور ۱۳۹۸
از زیر ضلع شمالی سایه ارباب!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 458
آفلاین
کلبه سپید
سلام پروفسور!
ئرخواست نقد این پست رو داشتم لطفا!
اگه وقت کردید.
ممنون!


Only Raven
گفتن نداره ولی اربابمون!




پاسخ به: نقد پست های انجمن محفل ققنوس
پیام زده شده در: ۱۹:۱۲ سه شنبه ۲۰ آذر ۱۳۹۷

آلبوس دامبلدورold


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۸:۴۷ جمعه ۹ فروردین ۱۳۸۷
آخرین ورود:
۵:۰۶ پنجشنبه ۵ مرداد ۱۴۰۲
از محفل ققنوس
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 615 | خلاصه ها: 1
آفلاین
نقد پست 184 قلعه ی روشنایی نوشته شده توسط كريس چمبرز

کریس عزیزم، ورودت به محفل رو یه بار دیگه تبریک میگم.

نکات خیلی خوبی در مورد پستت دیدم. اوایل که عضو شده بودی اگر یادت باشه بهت گفتم که هنوز جای کار داری و واقعا در این هفته پیشرفت فوق العاده عجیبی تو نوشتنت دیدم. هم از نظر ساختاری، هم از نظر جزئیات پستت. این پیشرفت اینقد خوب بوده که انتظارم ازت خیلی بالا رفته و خوشبختانه میبینم که با فعالیت خوب و با کیفیت به کارت داری ادامه میدی. یه نمونه خیلی خوب برای تازه واردین دیگه هستی که با پشت کار میشه پیشرفت های بزرگی در نوشتن کرد.

از یه نکته ای که به ویژه خیلی لذت بردم، استفاده از خصوصیات طنز شخصیت هات برای پدید آوردن یه موقعیت خنده دار بود. اگرچه مطمئن نیستم رون ویزلی الان سایت اینقد دنبال شیکم باشه ولی خیلی اون هم قابل فهم بود به همراه هاگرید و ترس گادفری.
کاری که بهتر شاید میتونستی انجام بدی اینه که یه ذره بیشتر روشون کار کنی. چند جا اشاره کردی به گرسنگی زیاد محفلی ها ولی خب اینم باید در نظر بگیری که اینها محفلین. هر چقدرم تو زیاده روی طنز (که کار درستیه اکثرا) بخوای در نظر بگیری، خوردن محفلی های دیگه خیلی باید بعد از یه سری روزهای گرسنگی زیاد بیاد سراغشون. میدونی چی میگم؟ این رفتاری هست که از یه مرگخوار میتونه سر بزنه که صبحونه اش دیر شده باشه و یه مرگخوار دیگه رو بخوره، ولی یه محفلی سعی میکنه کارهای دیگه ای رو هم اول امتحان کنه. مثل خوردن حشرات و اینا برای مثال که سوژه های خیلی طنزی میتونه بسازه.
اینکه ایده خوردن همدیگه اینقدر برای این 3 محفلی راحت قابل باور و انجام بود به نظرم بیشتر جای کار داشت که به اینجا برسن. بازم حتی یه ذره مقاومت شاید بهترش میکرد که مثلا رون دو دل بود که آیا بخورم رفیقمو یا نه.

نکته بعدی در مورد انتخاب شکلک ها هست. ببین شکلک باید یه چیزی به دیالوگ اضافه کنه. حالا این میتونه یه احساس باشه که تو دیالوگ وجود نداشته. برای مثال :

-اه باز این ولدمورت اومد

نگاه کن اینجا وقتی این جمله رو میخونی، به عنوان خواننده نمیدونی که واقعیت داره یا نه ولی وقتی شکلک رو میبینی میفهمی که داره دروغ میگه. شکلک میتونه استفاده دیگه اش این باشه که یه حس قوی که دیالوگت داره رو قوی تر کنی. مثلا میگی طرف گرسنه بود، یه شکلک که آب داره از دهنش میریزه هم میذاری که این حس گرسنگی رو خیلی خوب نشون بدی.
شکلک ها مهم هستن که چجوری استفاده میشن. برای مثال وقتی شکلک خنده شیطانی بعد دیالوگ رون میذاری، من کاملا دارم فکر میکنم که رون یه آدم خشن و خیانتکار تو پستت حساب کردی که هیچی جز غذا خوردن حالیش نیست و کسی نمیتونه جلوش رو بگیره که به نظرم نمیرسه تا این حد هم میخواستی رون رو به سمت سیاهی جلوه بدی.

در نهایت ولی پستت به نظرم خیلی قشنگ بود، سوژه رو خوب جلو برده بودی، یه چیز جدیدی بهش اضافه کردی که نفرات بعدی بتونن باهاش کار کنن. توصیفاتت از حال و احوال محفلی های گرسنه خوب بود و دیالوگ هات به اندازه بودن. خیلی راضی بودم از این پستت و بابت پیشرفت زیادت بهت تبریک میگم.


در پناه عشق باشی کریس عزیزم






پاسخ به: نقد پست های انجمن محفل ققنوس
پیام زده شده در: ۲۲:۱۸ دوشنبه ۱۹ آذر ۱۳۹۷

كريس چمبرز


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۵۴ یکشنبه ۲۸ مرداد ۱۳۹۷
آخرین ورود:
۲۲:۳۸ یکشنبه ۳۱ شهریور ۱۳۹۸
از زیر ضلع شمالی سایه ارباب!
گروه:
کاربران عضو
پیام: 458
آفلاین
سلام پروفسور!
میخواستم اگه زحمتی نیستاینپست رو برام نقد کنید.
مرسی.


Only Raven
گفتن نداره ولی اربابمون!









شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۰-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.