کمى آن طرف تر اشلى و ديانا که دنبال سوژه که براى پيام امروز ميگشتند ،باصفى که نه ابتدايش معلوم بود و نه انتهايش مواجه شدن.
اشلى ذوق زده روبه ديانا کرد.
-آخ جوون دارن نذرى ميدن.. حتما آشه.. بريم بخوريم!
ديانا بى تفاوت نگاهى به صفى که انگار تمامى نداشت ،انداخت.
-اولا که من آش نميخورم ،آش چيه اصن؟...دوما يه نگاه به اين صف بنداز حتى نقطه شروعش هم معلوم نيست چه برسه به پايانش!
اشلى به فکر فرو رفت.
-......خب پس چرا صف بستن ؟حتما چيز خوبيه که اين همه آدم جمع شدن نه؟
لامپى بالاى سر ديانا روشن شد.
-اوه حتما بايد چيز جالبى باشه...فک کنم سوژه جديد پيام امروزو پيدا کردم ،بيا بريم از کرابو هکتور که تو صفن بپرسيم ،فک کنم چيز جالبى باشه!
اشلى موافقت کرد وبا ديانا به سمت صف ،جايى که هکتور و کراب ايستاده بودند ،حرکت کردند.
اشلى مشتاقانه از هکتور پرسيد:
-اين صف واسه چيه؟نذرى ميدن؟
هکتور که تمام شب را نخوابيده بود و توى صف وايستاده بود ،خواب آلود جواب داد.
-اووم نميدونم!
اشلى گيج شد ،از کراب که جلوى هکتور کمى هوشيار تر وايستاده بود پرسيد.
-اهم... ببخشيد اينجا صف چيه ؟چرا اينجا وايستادين؟
کراب بدون معطلى يقه اشلى رو چسبيد.
-همين الان ميرى اتاق من و لوازم آرايشمو با يه آينه برام ميارى ،فهميدى؟
اشلى زورگويى رو قبول نميکرد.
-واا چرا من برم؟مگه خودت پا ندارى؟
کراب حق به جانب به اشلى زل زد.
-نميبينى توى صف وايستادم ؟الان يه روز و يه شب شده اگه برم لوازم آرايشمو بردارم ،جامو ميگيرن و مجبورم برم آخر صف!
اشلى که راضى شده بود ،به سمت اتاق کراب که نميدونست کجا هست رفت.
ديانا پرسش رو ادامه داد.
-خب چرا تو اين صف وايستادى؟
کراب هينى کشيد.
-يعنى تو کنجکاو نيستى ببينى ته اين صف به کجا ميرسه؟
من واسه همين از ديشب اينجا وایستادم خب!
ديانا راضى نشد.
-خب اينجا چيکار ميکنين؟
کراب احساس معروف بودن بهش دست داد.
-خب ميريم تا آخر صف و وقتى نفر اول شديم مطمئنن مقام اولين نفر توى صفو بدست مياريم و ميبينيم اولش چيه ،چى از اين بهتر؟
بهت پيشنهاد ميدم توهم بياى تو صف وايسى خيلى کيف ميده!
مغز ديانا(اگه تهش آش بدن چى؟ اونوقت تمام وقتمو تلف کردم)
البته ديانا بازهم بلند فکر کرده بود. وکراب شنيد.
-اوه فک نکنم اين همه آدم بخاطر آش توى صف وايستاده باشن ،برو ته صف تو ميتونى زود باش گربه خوب!
ديانا سوژه رو بيخيال شد و به سمت ته صف که خيلى دور بود رفت ،ولى آيا واقعاً آخر اين صف کجا بود؟
در پست بعدى به اطلاعات بيشترى پى ميبريم ،تا درودى ديگر دودرو دود. 😽