هری پاتر نخستین مرجع فارسی زبان هواداران هری پاتر

هری پاتر نسخه موبایل


در حال دیدن این عنوان:   1 کاربر مهمان





پاسخ به: دفتر دوئل(محل درخواست دوئل)
پیام زده شده در: ۱۳:۳۴ سه شنبه ۲۸ خرداد ۱۳۹۸

نیمفادورا تانکس old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۲:۰۶ شنبه ۱۲ خرداد ۱۳۹۷
آخرین ورود:
۲۳:۵۲ جمعه ۱۷ آبان ۱۳۹۸
گروه:
کاربران عضو
پیام: 114
آفلاین
سلام.
درخواست دوئل با دورگه ی ژاپنی_انگلیسی، آتسوشی تاکاگی رو داشتم.
مهلت سه هفته و هماهنگ شده است.


تصویر کوچک شده


پاسخ به: دفتر دوئل(محل درخواست دوئل)
پیام زده شده در: ۲۱:۱۸ دوشنبه ۲۷ خرداد ۱۳۹۸

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۲:۰۳:۴۴ پنجشنبه ۱۶ فروردین ۱۴۰۳
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6959
آفلاین
نتیجه دوئل آملیا فیتلوورت و رابستن لسترنج:(ببخشید کمی دیر شد)


امتیازهای داور اول:
آملیا فیتلوورت: 27 امتیاز – رابستن لسترنج: 26 امتیاز

امتیازهای داور دوم:
آملیا فیتلوورت: 27 امتیاز – رابستن لسترنج: 26.5 امتیاز

امتیازهای داور سوم:
آملیا فیتلوورت: 27 امتیاز – رابستن لسترنج: 26.5 امتیاز

امتیاز های نهایی:
آملیا فیتلوورت: 27 امتیاز – رابستن لسترنج: 26.5 امتیاز


برنده دوئل: آملیا فیتلوورت!

.......................

-برنده شدم!

لرد سیاه حتی سرش را بلند نکرد که به آملیا نگاه کند.
-شدی که شدی. در نظر ما همواره بازنده ای.

-ولی برنده شدما!

این بار برگه نتیجه دوئل را جلوی چشمانش تکان داد.
لرد سیاه سعی کرد روی هر چیزی تمرکز کند، جز نتیجه!
ولی آملیا دست بردار نبود.
-خب بدین برم دیگه.

لرد به شکلی کاملا بی هدف برگه های روی میز را جابجا می کرد. آملیا متوجه شده بود که طی چند ثانیه گذشته شش بار برگه ها را از راست به چپ و برعکس انتقال داده بود.
-برنده شدم. جایزه مو بدین برم! ندین نمی رم! نکنه نمی خوایین برم؟ بمونم اینجا؟ داور بشم؟

فکر آنجا ماندن آملیا به اندازه ای سخت و هولناک بود که لرد سیاه با حرکتی ناگهانی کل برگه ها را از روی میز به پایین پرت کرد.
-هککککککککک...بیا جایزه اینو بده بره!

هکتور که ظاهرا پشت در فالگوش ایستاده بود، با جهشی بلند داخل اتاق پرید.
-و این شما و این هم جایزه نفر اول دوئل...

آملیا از روی صندلی بلند شد و در حالی که دست هایش را جلویش تکان می داد چند قدم به عقب رفت.
-نه نه نه...فکرشم نکنین که من اونو بخورم!

هکتور با بطری ای که در دست داشت جلوتر رفت.
-نمی خوری که...می نوشی. ببین چه خوشرنگه. خردلی!

اصلا هم خوشرنگ نبود. آملیا نه می خورد و نه می نوشید. لرد سیاه مجددا وارد بحث شد.
-چیزی به خوردش نده هک...سابقع معجونات خرابه! زیاد می شه می مونیم دستش. یه عکس ازش بگیر بزنیم سر در باشگاه دوئل. شاهکار کرده! یه دوئل برده!


دقایقی بعد:


رابستن تنها و افسرده در گوشه ای ایستاده بود و مدام برگه نتایج را چپ و راست می کرد.
-ببینین...از شمال غربی که نگاه کنیم کمی برنده شده به نظر رسیدن می کنم... نمی کنم؟

کسی جوابش را نداد. کراب دوربین را روی پایه هایش محکم کرد و هکتور از داخل دوربین نگاهی به آملیا انداخت.
-خیلی نزدیکی...زشی میفتی. برو عقب تر. سرتم کمی به راست بچرخون. زاویه داشته باش. لبخند هم نزن ولی اینطور به نظر برسه که لبخند می زنی.

آملیا کمی عقب تر رفت. هکتور نپسندید!
-اوه اوه...خط لبخندت بد جوری توی ذوق می زنه. عقب تر. عقب تر...

آملیا رفت و رفت...


یک ساعت بعد


-عقب تر!

صدای هکتور از داخل بی سیم به گوش آملیا می رسید. آملیا جارویش را کمی به عقب تر هدایت کرد.
-گرمه!

-یه کمی عقب تر. داره بهتر می شه...

آملیا عقب تر رفت و بیشتر گرمش شد.
-دیگه خیلی خیلی گرم شد... من بر می گردم! جایزه تونم پیشکش خودتون. خسیسای بی جنبه!

ولی دو دست داغ بازو هایش را گرفتند.
-کجاااااااااااا؟ دنبال من می گشتی؟ می دونی چند ساله تک و تنها اینجا وایسادم؟ بیا کمی گپ بزنیم!

آملیا به پشت سرش نگاه کرد و با خورشید روبرو شد.
عینک آفتابی اش را از جیب خارج کرده و به چشم زد.

خورشید خانوم، اصلا هم خانوم نبود...مردی بود بسیار زشت و درخشان. حتی سبیل هم داشت. و حالا مصرانه آملیا را گرفته بود و ول نمی کرد.

آملیا از این وضعیت خوشش نیامده بود...در حالی که جارویش داشت می سوخت و جزغاله می شد، فقط یک سوال به ذهنش رسید.
-شما...ضد آفتاب ندارین؟





پاسخ به: دفتر دوئل(محل درخواست دوئل)
پیام زده شده در: ۲۲:۰۷ شنبه ۱۸ خرداد ۱۳۹۸

اسلیترین، مرگخواران

هکتور دگورث گرنجر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۰:۴۲ سه شنبه ۲۴ تیر ۱۳۹۳
آخرین ورود:
۱۳:۱۱:۴۸ شنبه ۱۸ فروردین ۱۴۰۳
از روی شونه های آریانا!
گروه:
مرگخوار
اسلیترین
کاربران عضو
ناظر انجمن
ایفای نقش
پیام: 956
آفلاین
سوژه دوئل آملیا فیتلوورت و رابستن لسترنج: ماه/خورشید گرفتگی!

توضیح:

هر دوتون به فضا مربوطین. سوژه تونو به دو شکل در نظر گرفتیم که هر کدومو که بخوایین می تونین انتخاب کنین.

1- یک روز صبح متوجه می شین که خورشید در نیومده! خیال هم نداره در بیاد. به شما ماموریت داده می شه که برین دلیلش رو کشف کنین. اگه لازم شد مذاکره کنین یا مشکل رو به شکلی حل کنین.
2- خورشید یا ماه گرفتگی اتفاق میفته. ولی این اتفاق به هر دلیلی برای جادوگرا خوب نیست. به شما ماموریت داده می شه که برین و خورشید یا ماه رو باز کنین!

نکته 1: لازم نیست ماموریتتون موفقیت آمیز باشه.
نکته 2:لازم نیست پستتون منطقی یا علمی باشه! مثلا اشکالی نداره که دلیل خورشید گرفتگی یه چیز دیگه باشه یا مثلا اشکالی نداره که با جارو برین برسین به خورشید.


برای ارسال پست در باشگاه دوئل، دو هفته(تا دوازده شب یکشنبه 2 تیر) فرصت دارید.


معجون در گوشتان پاشیده باد.


ارباب یه دونه باشن... واسه ی نمونه باشن!




پاسخ به: دفتر دوئل(محل درخواست دوئل)
پیام زده شده در: ۱۸:۴۶ جمعه ۱۷ خرداد ۱۳۹۸

آملیا فیتلوورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۳:۴۵ چهارشنبه ۲۴ شهریور ۱۳۹۵
آخرین ورود:
۹:۲۱ شنبه ۱۴ خرداد ۱۴۰۱
از پشت بوم محفل!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 503
آفلاین
بازم منم!

درخواست دوئل دارم با این آدم فضایی!
مهلتشم دو هفته!

مرسی!
هماهنگ شده!


ویرایش شده توسط آملیا فیتلوورت در تاریخ ۱۳۹۸/۳/۱۷ ۲۲:۳۹:۱۴
دلیل ویرایش: دو هفته!


پاسخ به: دفتر دوئل(محل درخواست دوئل)
پیام زده شده در: ۱۳:۵۰ چهارشنبه ۸ خرداد ۱۳۹۸

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۲:۰۳:۴۴ پنجشنبه ۱۶ فروردین ۱۴۰۳
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6959
آفلاین
دراکوی عزیز


درخواست شما رو به دیانا اطلاع دادیم، ولی دیانا از چهار فروردین وارد سایت نشده. کمی بعیده که بیاد و ببینه. ولی به هر حال هفت هشت روزی منتظر جوابش می مونیم. اگه نیومد، دوئل منتفی می شه.


گفتم توضیح بدم که بدونین چرا منتظریم و سوژه نمی دیم.




پاسخ به: دفتر دوئل(محل درخواست دوئل)
پیام زده شده در: ۰:۳۲ دوشنبه ۶ خرداد ۱۳۹۸

دراكو مالفوى old


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۶:۱۹ پنجشنبه ۵ مهر ۱۳۹۷
آخرین ورود:
۱۱:۰۲ سه شنبه ۱۳ اسفند ۱۳۹۸
گروه:
کاربران عضو
پیام: 37
آفلاین
سلام درخواست دوئل با دیانا کارتر رو دارم.


JUST SLYTHRIN


پاسخ به: دفتر دوئل(محل درخواست دوئل)
پیام زده شده در: ۱۶:۳۳ دوشنبه ۲ اردیبهشت ۱۳۹۸

اسلیترین، مرگخواران

هکتور دگورث گرنجر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۰:۴۲ سه شنبه ۲۴ تیر ۱۳۹۳
آخرین ورود:
۱۳:۱۱:۴۸ شنبه ۱۸ فروردین ۱۴۰۳
از روی شونه های آریانا!
گروه:
مرگخوار
اسلیترین
کاربران عضو
ناظر انجمن
ایفای نقش
پیام: 956
آفلاین
سوژه دوئل آتسوشی تاکاگی و اشلی ساندرز: مرخصی کوتاه!


توضیح:

یکی از دیوانه سازها(دیمنتور) مرخصی گرفته وکسی نیست که جایگزینش بشه. شما برای یک روز باید کار دیوانه ساز رو انجام بدین.
هر کاری می تونه باشه. نگهبان زندان بشین...اعدام کنین...دستگیر کنین...یا مجرمی رو از جایی به جای دیگه ببرین یا حکمی رو ابلاغ کنین یا هر کاری که یه دیوانه ساز ممکنه انجام بده.
توجه داشته باشین که شما تبدیل به دیوانه ساز نمی شین. خودتونین. فقط کارش رو انجام می دین. ولی می تونین موقتا حالت یا قدرت خاصی که مخصوص دیوانه سازهاست به دست بیارین یا مثلا لباسشونو بپوشین.

برای ارسال پست در باشگاه دوئل بیست روز(تا دوازده شب دوشنبه 23 اردیبهشت) فرصت دارید.

دیوانه سازباشید.


ارباب یه دونه باشن... واسه ی نمونه باشن!




پاسخ به: دفتر دوئل(محل درخواست دوئل)
پیام زده شده در: ۲۱:۵۰ یکشنبه ۱ اردیبهشت ۱۳۹۸

اسلیترین، مرگخواران

لرد ولدمورت


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۴:۳۹ سه شنبه ۸ آبان ۱۳۸۶
آخرین ورود:
۲۲:۰۳:۴۴ پنجشنبه ۱۶ فروردین ۱۴۰۳
از ما گفتن...
گروه:
کاربران عضو
اسلیترین
ناظر انجمن
مرگخوار
ایفای نقش
پیام: 6959
آفلاین
نتیجه دوئل آملیا فیتلروووروروروت و ماتیلدا استیونز:


امتیازهای داور اول:
آملیا فیتلروووروروروت: 25 امتیاز - ماتیلدا استیونز: صفر امتیاز

امتیازهای داور دوم:
آملیا فیتلرروووروروروت: 26 امتیاز - ماتیلدا استیونز: صفر امتیاز

امتیاز های داور سوم:
آملیا فیتلروووروروروت: 26 امتیاز - ماتیلدا استیونز: صفر امتیاز

امتیازهای نهایی:
آملیا فیتلرروووروروروت: 25.5امتیاز - ماتیلدا استیونز: صفر امتیاز


برنده دوئل: آملیا فیتلرروووروروروت!

...................................


-اون میکروفونو چرا گذاشتی روی شونت؟


آملیا متوقف شد. اخم هایش را در هم کشید. با دست راستش سرگرم نوازش استوانه ای که روی شانه اش بود شد...و با دست چپش ردای جادوگر سیاه پوش را گرفت.
-اگه یک بار دیگه بهش توهین کنی، کاری می کنم که بقیه عمرتو روی اورانوس بگذرونی...این تلسکوپه! ته...لِس...کوپ!

جادوگر سیاهپوش ردایش را از دست آملیا بیرون کشید.
-راه بیفت. داره دیر می شه. انبار بازنده ها این روزا زود تعطیل می شه.

آملیا دوباره متوقف شد...ولی این بار برای دلجویی از تلسکوپ نبود.
-هی...صبر کن ببینم...بازنده ها؟ من برنده شدم! فکر می کردم داری می بری جایزه مو بدی. مگه نتیجه مو برات نفرستادن؟

جادوگر کاغذهایی را که در دست داشت بررسی کرد.
-اینجا که همچین چیزی نیست. نوشتن لرد سیاه مایله تو ببازی. وقتی ببری ناراحت و غمگین می شن... و برای همین تو باختی! حتی اگه حریفت شرکت نکرده باشه. زیرش هم نوشتن اینو به تو نگم و یه بهانه منطقی برای باختت پیدا کنم.

آملیا تلسکوپش را به طرف جادوگر گرفت...جادوگر کمی ترسید!
-داری چیکار می کنی؟ این یه جور سلاحه؟ هدف گرفتی؟ الان شلیک می کنه؟ آخرین درخواستمو بگم؟

آملیا تلسکوپ را پایین آورد و با ناامیدی سر تکان داد.
-داشتم دنبال مغزت می گشتم. ولی همونطور که فکر می کردم، نبود. حالا...همین الان منو از این جا می بری بیرون و جایزه مو هم تقدیم می کنی. وگرنه شخصا می رم به اسمشو نبر می گم که نقشه هاشو بهم گفتی. آبروشو تو کل منظومه شمسی می برم.

جادوگر مردد شد. بیشتر راه را آمده بودند و او ترجیح می داد آملیا را در انبار بازنده ها بگذارد تا روز بعد دانش آموزان هاگوارتز بتوانند از او دیدن کنند...

ولی لرد سیاه هم ترسناک بود...
جادوگر، تصمیمش را گرفت. راه دوم کم خطر تر به نظر می رسید.

-خب...می برمت...ولی تا فردا جایی آفتابی نشو. شاید نفهمیدن اون تو نیستی...اون میکروفونم داره از رو شونت میفته. نمی فهمم... آدم چرا باید میکروفون بذاره رو شونش؟




پاسخ به: دفتر دوئل(محل درخواست دوئل)
پیام زده شده در: ۲۳:۵۸ شنبه ۳۱ فروردین ۱۳۹۸

اسلیترین، مرگخواران

هکتور دگورث گرنجر


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۲۰:۴۲ سه شنبه ۲۴ تیر ۱۳۹۳
آخرین ورود:
۱۳:۱۱:۴۸ شنبه ۱۸ فروردین ۱۴۰۳
از روی شونه های آریانا!
گروه:
مرگخوار
اسلیترین
کاربران عضو
ناظر انجمن
ایفای نقش
پیام: 956
آفلاین
نتیجه دوئل رابستن لسترنج و اشلی ساندرز:


امتیازهای داور اول:
رابستن لسترنج: 25.5 امتیاز – اشلی ساندرز: صفر امتیاز

امتیازهای داور دوم:
رابستن لسترنج: 26 امتیاز – اشلی ساندرز: صفر امتیاز

امتیازهای داور سوم:
رابستن لسترنج: 26.5 امتیاز – اشلی ساندرز: صفر امتیاز

امتیازهای نهایی:
رابستن لسترنج:26+ امتیاز – اشلی ساندرز:صفر امتیاز


برنده دوئل: رابستن لسترنج!

.......................

رابستن در اتاقش راه می رفت و مشغول ست کردن رنگ ساعت و جورابش بود.
- این؟ نه اون... اون؟ نه نه... این... شاید این...

چند ساعتی می شد که وضعیت این شکلی بود و کلا پیشرفتی حاصل نشده بود. بلاخره صدای جناب ساعت در اومد.
- جناب لسترنج شما باید تا شیش دقیقه و سی و سه ثانیه دیگه توی محل کارتون حاضر باشید.

با شنیدن این جمله انگار برق شهری رو مستقیم به رابستن وصل کرده بودن. جوری پرید که سرش به سقف خورد و نصف سقف ریخت کف اتاق ولی خب اون فرصت نداشت به این چیزا فکر کنه. همین چند روز پیش بود که پسر خاله ی عموی مادرش به عنوان وزیر سحر و جادو انتخاب شده بود و دیروز نامه ای به رابستن زده بود که باید برای ریاست بخشی از وزارت خونه سر کارش حاضر بشه.
رابستن به سختی باور کرد که اون برای این کار انتخاب شده چون به هر حال اون پسرخاله ی عموی مادرش رو فقط یک بار اون هم وقتی سه روز و نیمش بود، دیده بود و قاعدتا انتظار نداشت اونو به یاد بیاره چه برسه به اینکه اونو برای ریاست یه بخش انتخاب کنه.

به هر حال رابستن چشمش رو بست و به شکل شانسی یکی از جوراب ها رو انتخاب کرد و بدون نگاه کردن به اونا پوشیدشون و در کسری از ثانیه تو محل کارش در وزارت خونه ظاهر شد.

- خوش اومدید جناب لسترنج من دستیار و راهنمای شما برای ریاست این بخش مهم و حیاتی هستم.

رابستن از همه جا بی خبر دوباره با کله رفت تو سقف و باز هم نصف سقف رو ریخت زمین.

- البته فکر میکنم هزینه ی سقف از حقوقتون کسر میش ولی به هر حال بهتون خوش آمد میگم برای ریاست بخش نظارت بر جا به جایی اجساد مردگان از اتاق پنجاه و یک به اتاق پنجاه و دو!
- چی؟
- ریاست بخش نظارت بر جا به جایی اجساد مردگان از اتاق پنجاه و یک به اتاق پنجاه و دو!
- شوخی کردن داری با من؟
- خیر جناب لسترنج. چرا باید با شما شوخی کنم؟ دفتر کارتون هم طبقه منفی چهل و سومه. تازه تاسیس و نو سازه. به دستور جناب وزیر مخصوص شما ساخته شده. الان هم باید برید برای اولین سرکشی روزانه.

رابستن باور نمیکرد چنین چیزی راست باشه و مطمئن بود اونو سر کار گذاشتن ولی به هر حال تصمیم گرفت با خانوم دستیارش همره بشه تا ببینه آیا واقعا چنین بخشی وجود داره یا نه.
رابستن و خانوم دستیار بعد از طی مسافت بیست دقیقه ای با آسانسور جلو راهرویی تاریک و دراز متوقف شدن.

- رسیدیم. دفتر شما ته همین راهروئه. اینم اولین جنازه تر و تازه مخصوص شما.

رابستن ذوق و شوق توی صدای دستیارش رو درک نمی کرد. به هر حال تصمیم گرفت خیلی سریع از کنار جنازه رد بشه و بدون توجه به اون به سمت دفتر کارش بره که...
- صبر کردن کن ببینم. این... اشلی بودن؟

خانوم دستیار لیست توی دستش رو چک کرد و جمله ی رابستن رو تایید کرد.
- بله اسمش اشلی ساندرزه. نیم ساعت پیش بر اثر خفگی با چوبدستی مرده. گوسا چوبدستی توی گلوش گیر کرده.

رابستن نمیدونست چرا اشلی باید چوبدستیش رو توی حلقوم خودش فرو کنه ولی این رو میدونست که قرار بود بعد از ساعت کاری با اشلی برن کافه ولی خب گویا قرارشون کنسل شده بود.

- جناب لسترنج بریم به بقیه جنازه ها برسیم؟


ارباب یه دونه باشن... واسه ی نمونه باشن!




پاسخ به: دفتر دوئل(محل درخواست دوئل)
پیام زده شده در: ۱۹:۱۱ شنبه ۳۱ فروردین ۱۳۹۸

آتسوشی تاکاگی


مخفی کردن اطلاعات کاربر
عضو شده از:
۱۷:۲۴ دوشنبه ۱۲ فروردین ۱۳۹۸
آخرین ورود:
۱۵:۴۴ سه شنبه ۱۱ تیر ۱۳۹۸
از تو جوب!
گروه:
شناسه های بسته شده
پیام: 11
آفلاین
کونیچیوا داوران دوئل!

من درخواست دوئل با نوازنده گریفی دارم. اگه امکانش هست مدتش بیت روز باشه در ضمن هماهنگ شده ست.

دومو آریگاتو!








شما می ‌توانید مطالب را بخوانید
شما نمی توانید عنوان جدید باز کنید
شما نمی توانید به عنوان‌ها پاسخ دهید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را ویرایش کنید
شما نمی توانید پیام‌های خودتان را حذف کنید
شما نمی توانید نظر سنجی اضافه کنید
شما نمی توانید در نظر سنجی ها شرکت کنید
شما نمی توانید فایل‌ها را به پیام خود پیوست کنید
شما نمی توانید پیام بدون نیاز به تایید بزنید
شما نمی توانید از نوع تاپیک استفاده کنید.
شما نمی توانید از HTML در نوشته های خود استفاده کنید
شما نمی توانید امضای خود را فعال/غیر فعال کنید
شما نمی توانید صفحه pdf بسازید.
شما نمی توانید پرینت بگیرید.

[جستجوی پیشرفته]


هرگونه نسخه برداری از محتوای این سایت تنها با ذکر نام «جادوگران» مجاز است. ۱۴۰۳-۱۳۸۲
جادوگران اولین وبسایت فارسی زبان هواداران داستان های شگفت انگیز هری پاتر است. به عنوان نخستین خاستگاه ایرانی ایفای نقش مبتنی بر نمایشنامه نویسی با محوریت یک اثر داستانی در فضای مجازی، پرورش و به ارمغان آوردن آمیزه ای از هنر و ادبیات برجسته ترین دستاورد ما می باشد.